مسیر جاری :
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (5)
چنان كه گذشت خداوند در نزد ابن سينا، محضالوجود و فاعل الهي و هستي بخش عالم است و چنين فاعليّتي را آنچنانكه در اثولوجياي فلوطين منسوب به ارسطو مطرح است، افاضه، فيض و ابداع ناميده است و آن را مختصّ حقّتعالي...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (4)
ابن رشد در ارتباط با مسئله خلقت و نقش واجب الوجود در عالم و ربط او با كثرات و پديدهها، بر طبق مبناي ارسطويي خود (ازلي دانستن جوهر عالم و اثبات محرك لايتحرك بعنوان واجب الوجود) شديداً با فاعليت وجودي بمعني...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (3)
ابن رشد با توجه به مبنايش در وجودشناسي؛ يعني قول به اصالت جوهر و ازليت و ضرورت آن تقسيم بندي ابن سينا در موجودات به واجب الوجود بالذات و واجب الوجود بالغير ــ در عين امكان بالذات ــ را نميپذيرد و در مواضع...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (2)
نقطه ضعف ديگر سخنان ابنرشد در عدم تصوير معقول ثاني فلسفي بعنوان وصفي كه هر چند ما بازاء و مصداقي (نظير آنچه مقولات عشر واجد ميباشند) ندارد اما منشأ انتزاع در خارج دارد، و به عبارتي ديگر اوصافي كه عروضشان...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (1)
نزد غالب مستشرقان ابن رشد (520 ه ـ 595 ه ـ 1126 م. ـ 1198 م.) بعنوان خاتم فلاسفه اسلام و عرب مطرح است بنحوي كه پس از وي فيلسوفي طراز اول و صاحب سبك و مكتبپرداز سراغ ندارند و از آنجا كه در جهان اسلام و...
جايگاه علم تاريخ در حکمت مشاء (2)
مقتضياتي كه ظهور اسلام و شكلگيري قلمرو اسلامي را مطرح كرد، مسلمانان را به تاريخ و علم تاريخ علاقهمند ساخت و از ابتداي عصر اسلامي، پرداختن به گذشته مورد توجه بزرگان مسلمان قرار گرفت. بررسي زمينهها و...
جايگاه علم تاريخ در حکمت مشاء (1)
ارتباط تاريخ و فلسفه، دو دانشي كه هر يك در شناخت و تحول زندگي بشري نقش مهمي ايفا ميكنند، در ارتقاي دانش تاريخ و رويكرد معرفتي بدان سهم اساسي دارد. بدبيني عمومي فلاسفه يونان به تاريخ در وجه معرفت شناسي...
رويکرد اشراقي ابن سينا در هستي شناسي
نوشتار حاضر تلاش دارد تا بر خلاف ذهنيت غالب درباره ي ابن سينا رويکرد نويني از تفکرات وي را طرح کند و آن را به اثبات برساند. طبق اين رويکرد، ابن سينا علاوه بر تفکر استدلالي از تفکر عرفاني و اشراقي نيز بهره...
ديدگاه فلسفي ابوريحان بيروني
ابوريحان بيروني از تبار خوارزميان يا قوم معروف اوستايي که خود نژاد آريايي ناب داشته، با شخصيتي که از فرهنگ گرانبار ملي- ميهني او سرچشمه مي گيرد، معرفت فلسفي خويش را شکل داده است. سه مبحث عمده جهان بيني:...
بابا افضل مرقي كاشاني
درنيمه ي اول قرن گذشته،دانشمندان اروپائي ازاسامي فلاسفه ي اسلامي،جز شماري كم ازآن هائي را كه آثارشان در قرون وسطي،به زبان هاي لاتين ترجمه شده بود نمي شناختند كه تعداد آن ها از ده تن تجاوزنمي كرد،كه نخستين...