مسیر جاری :
آنچه با هزار یا حسین جمع کردهام تو با یک یاعلی میبری؟
این مثل داستانی دارد میگویند: «دزدی شبانه پاورچین پاورچین به خانهی روضهخوانی رفت. صاحبخانه در خواب شیرین بود ودزد با خیالی آسوده تمام اسباب و اثاثیه را در پارچهی بزرگی گذاشت، چهار گوشهی پارچه را...
آسیاب باش، درشت بگیر و نرم پس بده
روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر، با یاران خودش از کنار آسیابی میگذشت. ناگهان ایستاد و بدون این که حرفی به یارانش بزند ساعتی به صدای گردش سنگهای آسیا و کار کردن آن گوش کرد. پس از آن رو به اطرافیانش کرد و گفت:...
پسرانه و دخترانه
پسرانه: دقت کردی جدیدا چقد خانم های پیری که نمی تونن زنبیل خریدشونو جابه جا کنند زیاد شده؟ دخترانه : امروز توی کلاسمون خانم معلم یه سوال خیلی سخت پرسید... هیچکی بلد نبود، من دستمو بلند کردم...
داستانی درباره ضرب المثل هم خدا را می خواهد هم خرما را به قلم سید محسن موسوی آملی
مسعود پسر فعال و زرنگی است که همیشه مسابقات والیبالش را به نحوه ی احسنت بازی می کند و مدال های پشت سر هم می گیرد اما روزی که کارنامه مدرسه را دریافت می کند. با نمره های جدیدی رو به رو می شود!