تعارض به معنای تضادی است که میان نیروهای متخاصم پدید می آید. در روان کاوی به کشمکشی روانی اطلاق می شود که میان آرزومندی و ممنوعیت از آن به وجود می آید. عقده ی ادیپ اوج چنین تعارضی است؛ همچنین است رابطه...

تصورات به پدیداری نفسانی اطلاق می شود که از طریق آن امور خارجی در ذهن آدمی حضور پیدا می کنند و ادراکات و صور ذهنی او را تشکیل می دهند. اصطلاحِ آلمانی Verstellung در روان شناسی علمی در جنب اصطلاح احوال

اصطلاحی در علم شیمی بوده به معنای تبدیل جسمی از حالت جامد به بخار است. روان کاوی تنها معنای «والا» یعنی حالت «اثیری» آن را حفظ کرده است.

اصطلاحی است در روان شناسی مرضی که بر ترسی دلالت دارد که به صورت عارضه ای نفسانی ظاهر می شود و بنابر موقعیت های مختلف صور متفاوتی به خود می گیرد (ترس از فضای باز، ترس از فضای بسته و غیره).

این مقوله در روان شناسی مرضی به معنای اختلالی عمیق است که در رابطه ی میان هویت فردی و واقعیت خارجی به وجود می آید. پسیکوز انواع مختلف دارد: پارانویا، اسکیزوفِرنی، شور جنون آمیز و مالیخولیا. در عرف فروید،...

منظور از فعل یا عمل حرکتی است که در جهت غایت خاصی صورت گیرد و «توانایی یا استعدادی» را تحقق بخشد. عمل در کنار تصورات و احوال قلبی قرار گرفته سومین مقوله ی نفسانی را تشکیل می دهد. نزد فروید، عمل در کارکرد

اصطلاحی است که گِرودِک در کتابی به همین نام به کار گرفته است. منظور او از این و آنِ‌ نفسانی نیرویی بود که در درون ما زنده است و حیات مان را اداره می کند، نوعی اساس و پایه ای ارگانیک و در عین حال نفسانی...

اصطلاح ایماگو را کارل گوستاو یونگ در دگرگونی و سمبل های لیبیدو (1911)پیشنهاد کرده است و به رُمانی به همین نام به قلم کارل اشپیتلِر (2)(1903) ارجاع دارد. در عُرف فروید ایماگو عبارت است از تصویری خیالی که...

لفظ Spaltung (به آلمانی فصام یا انفصام) در صنایع معادن به شکافی اطلاق می شود که بنا بر نوع و زاویه ی ضربه ای که در سنگ کریستال وارد می شود، در آن به وجود می آید. بلویلر، روان پزشک معروف سویسی، آن را در...

اصطلاح انطباق هویت در لغت به معنای شناخت هویت و قبول کامل آن آمده است. برای فروید انطباق هویت مکانیسمی است «زودرس در حیات نفسانی کودک که احساسات او را به شخصی معین پیوند می دهد»، بدین معنی که فرد از لحاظ