مسیر جاری :
حضرت یونس علیه السلام
در دوران گذشته، مردم شهر نینوا در منطقهی موصل عراق با دیگر مردمان شهرهای مختلف، در گمراهی و بت پرستی تفاوتی نداشتند و آنها تنها از نظر زیست محیطی و روش زندگی و راههای امرار معاش با دیگران اختلافاتی داشتند....
آیا حضرت سلیمان، دست و پاهای اسبان را قطع کرد؟
در این نوشته، چند مطلب مهم را دربارهی فرستادگان و برگزیدگان خداوند متعال برای هدایت و راهنمایی انسانها به صورت خلاصه و فشرده یادآوری میکنیم.
سلیمان نبی علیهالسلام
حضرت سلیمان (علیه السلام) از دوران کودکی و نوجوانی در کنار پدر ارجمندش، حضرت داوود (علیه السلام)، زندگی میکرد و شاهد حکومت، زمامداری، رسیدگی به مشکلات و مسائل مردم و همچنین قضاوتهای او بود و خود رفتار...
حضرت داوود (علیه السلام)
در گذشته های دور، در دوران پیامبری حضرت موسی (علیه السلام)، بنی اسرائیل تابوتی در اختیار داشتند که براشان بسیار مقدس و گرامی و باعث خیر و برکت و پیروزی آنان در جنگها بود.
داستان موسی و هارون در قرآن
از جمله بدیهیاتی که بحثی در آن نیست، آن است که هدف قرآن کریم از بیان داستان، تاثیرگذاری است و این تاثیر گذاری، هم در جوهر این داستان نمایان است و هم در مضمون و شیوه ارائه آنها.
موسی (علیه السلام) و هارون (علیه السلام)
دیدار یعقوب با پسرش در مصر موجب شد تا بحرانهایی که دامنگیر آن خانواده شده و میان پدر و فرزند جدایی افکنده و غم و اندوه را در دلها بر جای گذاشته بود، به پایان برسد.
حضرت شعیب (علیه السلام)
شهروندان مدین از عربهای ساکن «معان» واقع در کشور شام بودند. آنان مشرک و «اَیکه» پرست بودند. عادت زشت و ناپسند آنان کم فروشی، بازی با ترازو و کم و زیاد کردن آن و ندادن حق دیگران بود. آن عادت ناپسند به...
حضرت ایوب (علیه السلام)
داستان حضرت ایوب (علیه السلام) از زیباترین و شگفت انگیزترین داستانها دربارهی شکیبایی هنگام مصیبت و گرفتاری است و لذا مشهور و فراگیر شده است تا آنجا که عبارت «صبر ایوب» از ضربالمثلهای معروف و متداول...
حضرت یوسف (علیه السلام)
انسان به هر قله و بلندایی از فصاحت و بلاغت و زیبایی کلام که برسد، محال است چه از نظر گزینش واژهها و چه از نظر معنی و مفهوم، بتواند به گرد قرآن کریم و حتی به روش داستانگویی آن برسد. البته، علتش کاملاً...
حضرت یعقوب (علیه السلام)
حضرت یعقوب (علیه السلام) پس از خداحافظی با پدر و مادر عزیز و ارجمند خویش با قلبی غمگین و دلی سوزان، [به سفارش پدرس، اسحاق نبی] سفر خود را [به سوی «آرام» در سرزمین عراق] آغاز کرد. او از پدری جدا میشد که...