مسیر جاری :
حدوث و قدم قرآن در مثنوي مولانا
بحث درباره ي حدوث و قدم قرآن يکي از بحثهاي مفصّل کلامي در برهه هايي از تاريخ جهان اسلام بوده است. اگرچه اين بحث به شکل ساده اش از کنجکاوي مسلمانان در چگونگي وحي الهي ناشي مي شود، اما شکل پيچيده ي آن از...
ابليس در مثنوي مولانا (2)
وقتي مسلمان به او ميفهماند که خداوند براي رهايي جان تو از دوزخ، ايمان تو را ميخواهد، ليک نفس بخس و آن شيطان زشت، ميکشندت سوي کفران و کُنشت، مُغ به راحتي اشاره ميکند وقتي شيطان زورمندتر از خداست (نعوذبالله)،...
ابليس در مثنوي مولانا (1)
«شيطان» در ادبيات دنيا جايگاهي ويژه دارد و موضوع مهمّي براي آثار ادبي جهان بوده است. در ادبيات غرب، کريستوفر مارلو (Christopher Marlow) شاعر انگليسي زبان، ويليام بليک و بخصوص ميلتون (در بهشت گمشده (1))...
غم از ديدگاه مولانا (3)
در غزليات شمس امکان تصوير سازي بيشتر است و در نتيجه تشبيهات و استعارات بسياري در آن وجود دارد. در مقابل اين جنبه در مثنوي بسيار کم است. نمونه را برخي ترکيبهاي ساخته شده با غم در دو اثر جاويدان حضرت مولانا...
غم از ديدگاه مولانا (2)
با توجه به آيه ميتوان گفت: «اولياي خدا ـ عزّ و جلّ ـ وجود خود را به کلّي تسليم تصرفات الهي گردانيدهاند و دامن همّت را از التفات به وجودي که طالب حظّ جسماني يا روحاني بود، پاک افشانيده، بنابراين حزن و...
غم از ديدگاه مولانا (1)
واژه ي غم که مخفّف غمّ (با ميم مشدّد) است، لفظي عربي و کلمهاي قرآني ميباشد. اين واژه در پارسي به تخفيف ميم استعمال ميشود و در هر دو زبان تازي و پارسي در معناي اسمي و مصدري به کار ميرود مهمترين برابرهاي...
مولوي و شيخ صنعان در مکتب عشق(2)
يکي ديگر از واژه هاي مهم در ماجراي شيخ و مولانا که نقش کليدي و اصلي را ايفا مي کند معشوق است . در کتاب فرهنگ نمادها زير عنوان سوفيا (معشوق ) آمده است :«سوفيا ، همان آنيما و راهنماي تعالي مردان است...،...
مولوي و شيخ صنعان در مکتب عشق(1)
حکايت نغز و دلپذير شيخ صنعان که يکي از داستان هاي رمزي و تمثيلي منطق الطير، اثر عارف بزرگ قرن ششم و اوايل قرن هفتم عطار نيشابوري (537؟-627؟ق)است؛چه به لحاظ ماهيّت و چه از ديدگاه شيوه ي سلوک، شباهتي تام...
دنيا از ديدگاه مولوي در مثنوي
دنيا از نظر مولوي تعلق قلب است به هر چيزي که انسان را از خدا غافل سازد. مولانا معتقد است: اصل باغ و گلزار جهان در جان و روح است که انعکاس آن بر آب و گل دنيا افتاده است. او دنيا را زن جادوگر مي داند که...
تحليل روان شناختي خود شکوفايي از ديدگاه مولانا و راجرز
«مولوي» و «راجرز»، دو شخصيت برجسته اي هستند که اگر چه به لحاظ تاريخي، حدود هفت قرن از يکديگر فاصله داشتند، اما ديدگاه هاي زيبايي از «فرآيند انسان شدن» را ارائه داده اند. «مولوي» انسان گراي معنوي نگر، ضمن...