باغ گـل در غــم باغــبان بود<br /> همـنشین با فراقی دگر شد<br /> جای مرهـم به زخم شقایق<br /> داغ آلاله ها تازه‌ تـر شد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

در تـب لاله ای بــی نشـــانــم<br /> مرغ دل در تکــاپوی گلــهاست<br /> طبــع من تاب جوشــش نـدارد<br /> فصــل پاییز بانوی گلـهاست<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

مادر ز جای خیز که مهمانت آمده<br /> مهمان دلشکسته و گریانت آمده<br /> اینکه نشسته است کنارت حسین توست<br /> این بی قرار گرم زیارت حسین توست<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

بعد از دو ماه دوری بسیار دخترم<br /> دلداده ای رسید به دلدار دخترم<br /> دیدی که راست گفتم و ملحق شدی به من<br /> دیدی رسید وعدۀ دیدار دخترم<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

مادر فدای زمزمه ی عاشقانه ات<br /> جان سوخت از برای غم بی کرانه ات<br /> در حسرت نوای خوشت مانده ام هنوز<br /> خاموش گشته ای ز چه رو از ترانه ات<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد<br /> شرح این خون گریه را آخر نمی دانم چه شد<br /> احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود<br /> آن سفارش های پیغمبر نمی دانم چه شد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت...

این روزها پائیز عمر مادرم بود<br /> باران این پائیز چشمان ترم بود<br /> از زخم تلخی؛ سینه اش می سوخت اما<br /> چادر نمازش سقف بالای سرم بود<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

دستی نوشت فاطمه چندی مریض شد<br /> اما کسی نگفت که زهرا شهیده شد<br /> طاقت میاورید بگویم برایتان<br /> هنگام غسل پهلوی مادر چه دیده شد؟<br /> بازو کبود سینه کبود و بدن کبود<br /> از فرط گریه چشم...

از این طرف که دست یدالله بسته شد<br /> قد چو سرو مادر از آن سو خمیده شد<br /> هنگام بردن علی از آستان در<br /> یک قطره خون به روی عبایش چکیده شد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

مادر که رفت پشت در خانه ایستاد<br /> یک مرتبه صدای شکستن شنیده شد<br /> شعله کشید از درمان آتشی و بعد<br /> این روضه های کرب و بلا آفریده شد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد