نگاهی به سریال تاریخی عمارت فرنگی ساخته محمد رضا ورزی

عمارت فرنگي عنوان مجموعه ایست ساخته شده از سوي محمدرضا ورزي كه در ايام دهه فجر 1387 از رسانه ملي به نمايش درآمد.. آثاري چون پدرخوانده، كاخ تنهايي، مظفرنامه، كودتا و ابراهيم خليل‌الله پيشتر از كارگردان مذكور ديده شده‌اند و حالا عمارت فرنگي را هم مي‌توان به اين فهرست اضافه كرد، اما آثار وي تا چه حد تاثيرگذار بوده و در حافظه مخاطب جاي گرفته‌اند، پرسشي است كه شايد با بررسي آخرين اثر ورزي یعنی عمارت فرنگي بتوان به پاسخ آن رسيد.
دوشنبه، 19 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به سریال تاریخی عمارت فرنگی ساخته محمد رضا ورزی
نگاهی به سریال تاریخی عمارت فرنگی ساخته محمد رضا ورزی
نگاهی به سریال تاریخی عمارت فرنگی ساخته محمد رضا ورزی

نویسنده: نيروان غني‌پور

دشواري ساخت جزئيات تاريخي
عمارت فرنگي عنوان مجموعه ایست ساخته شده از سوي محمدرضا ورزي كه در ايام دهه فجر 1387 از رسانه ملي به نمايش درآمد..
آثاري چون پدرخوانده، كاخ تنهايي، مظفرنامه، كودتا و ابراهيم خليل‌الله پيشتر از كارگردان مذكور ديده شده‌اند و حالا عمارت فرنگي را هم مي‌توان به اين فهرست اضافه كرد، اما آثار وي تا چه حد تاثيرگذار بوده و در حافظه مخاطب جاي گرفته‌اند، پرسشي است كه شايد با بررسي آخرين اثر ورزي یعنی عمارت فرنگي بتوان به پاسخ آن رسيد.
ريچارد آتن‌بارو مي‌گويد: «اگر كسي به من مي‌گفت كه دلت مي‌خواهد براي فيلمي كار كني و خيلي زود تصميم بگير كه مي‌خواهي به عنوان فيلمبردار، بازيگر يا كار ديگري حضور داشته باشي، بدون درنگ پاسخ مي‌دادم كه دلم مي‌خواهد كارگرداني كنم؛ چون ظاهرا لزومي ندارد تذكر بدهم كه سينما بيش از هر كس ديگري رسانه «كارگردان‌» است. من به عنوان بازيگر هم مشغولم، اما بيشتر بر مبناي شهود و غريزه، اما شوق بسيار زيادي براي برقراري ارتباط دارم.
نكته هيجان‌انگيز در تئاتر اين است كه با شما حرف مي‌زنم و با كسي رابطه مستقيم دارم براي من هيجان‌انگيز، شوق‌آور و جبران‌كننده است. براي همين تئاتر را مي‌پرستم. در سينما اگر قرار باشد بازي كني فقط براي كارگردان است، اما اگر كارگرداني كني، اين فرصت برايت به وجود آمده تا امضايت را پايين قاب بگذاري. اين امكان را داري كه بگويي، اين است آنچه باور دارم، ايمان دارم و آنچه مي‌خواهم اعلام كنم.»
اين گفته آتن‌بارو، دقيقا با شيوه كارگرداني محمدرضا ورزي ارتباط مستقيمي دارد. در ابتداي ساخت اين گونه آثار، فيلمساز بي‌شك با اين پرسش روبه‌رو مي‌شود كه چه چيز تازه‌اي مي‌خواهد براي تماشاگر در بستر يك درام تاريخي عرضه كند.
در غير اين صورت بسياري از آثار مستند و تصاوير آرشيوي به جا مانده از تاريخ معاصر با يك گفتار مناسب بسيار گوياتر از اثري داستاني با روايتي ملال‌آور است كه هزينه‌هاي هنگفتي براي طراحي صحنه و لباس، چهره‌پردازي و ساخت دكور صرف آن مي‌شود. در اين رهگذر، علاقه‌مند ساخت سينماي تاريخ معاصر ايران راه سخت و دشواري براي همراهي مخاطب با اثرش دارد و اگر با رويكرد نويني به اين قضيه نپردازد، ديده نشدن فيلم توليد شده قابل پيش‌بيني است؛ چراكه بيننده در حافظه‌اش آثار درخشان و به ياد ماندني زنده‌ياد علي حاتمي در اين عرصه را به خاطر سپرده و ناگزير تمام تصاوير ساخته شده به وسيله حاتمي (مثلا نماهايي از بافت شهري تهران قديم)‌ در ذهن تداعي مي‌شود.
اين نشان مي‌دهد چقدر جزئيات تاريخ معاصر در علي حاتمي رسوب كرده كه پس از گذر ايام براي نمونه سريال خاطره‌انگيزش هزاردستان، رنگ و روي كهنگي به خود نگرفته و هر فيلمسازي كه بعد از او تلاش كرده به اين فضاها نزديك شود، باز محكوم به يادآوري دستپخت‌ حاتمي در ديدگاه مخاطب شده است.
اتفاقا در گفتگوهايي كه تا به حال با ورزي و عواملش انجام شده است، جملگي از تاثيرپذيري ورزي از شيوه كار زنده‌ياد حاتمي گفته‌اند كه امري مرسوم در جهان سينماست كه يك كارگردان از نوع نگاه فيلمساز ديگري تاثير بپذيرد و به هيچ عنوان امر نكوهيده‌اي نيست اما زماني كه اين تاثيرپذيري در سطح و لايه‌هاي قشري باشد، سرانجام خوشايندي براي اثري سينمايي ندارد البته در اينجا قصد مقايسه جزء به جزء عمارت فرنگي ورزي را با آثار حاتمي ندارم،‌ ولي ذكر چند نكته در بازي گرفتن از بازيگران (در نقش‌هاي مشابه)‌ خالي از لطف نيست. براي نمونه كافي است كه قياسي گذرا درباره نوع بازي احمد نجفي در نقش رضاشاه عمارت فرنگي با نمونه پيشينش داوود رشيدي در كمال‌الملك حاتمي انجام دهيم.
رشيدي در همان چند نماي كوتاهش در فيلم كمال‌الملك آنقدراين نقش را باورپذير ارائه مي‌كند كه تا به حال هيچ بازيگر ديگري نتوانسته همگامش شود كه چهره‌پردازي دقيق، ديالوگ‌هاي وزين حاتمي و صداي بي‌نظير زنده‌ياد ايرج ناظريان براي اين نقش، تاثير بسزايي داشت. بويژه در جايي كه فيلمساز مي‌خواست خصلت‌هاي قلدرمآبانه و زورگويي رضاخان را با چند ديالوگ ظريف به نمايش درآورد.
وقتي كمال‌الملك را با لحني از غرور خطاب قرار مي‌داد كه پهلوي دندان ببر داره و كباب را با سيخ به نيش مي‌كشه، فوق‌العاده بود. حالا اين را مقايسه كنيد با نوع بازي گرفتن از احمد نجفي كه با صداي خشد‌ار و به اصطلاح تو گلويي قصد داشت رضاخاني قلدر را به نمايش درآورد.
نكته جالب توجه در اين ميان اهميت داشتن مقوله صدا از جانب محمدرضا ورزي در بيشتر كارهايش بوده كه با استفاده از دوبلاژ سعي در باورپذيري بازي هنرپيشه‌هايش داشته است.

center

به اين منظور از يار ديرين علي حاتمي در اين زمينه يعني ناصر طهماسب در مقام مدير دوبلاژ سود جسته است. همكاري آنان نيز موفق بوده و نظر مثبت اكثر كارشناسان را به سوي خود جلب كرده است. مانند دوبله سريال پدرخوانده كه در آن گوينده توانايي چون بيژن علي‌محمدي با صداي قابل انعطافش به جاي بيشتر سران رژيم گذشته نقش‌گويي‌هاي مطابق اصلي داشت.
مانند ميرطاهر مظلومي (در نقش احمدشاه كه صدايي مناسب رفتارهاي اين شخصيت ارائه كرد.) منوچهر زنده‌دل، ناصر خاوري، حسين نورعلي (محمدرضاشاه)‌ و شهراد بانكي. با توجه به نكاتي كه گفته شد، عمارت فرنگي در 2 مورد لحظات قابل باوري داشت؛ يكي بازي مسلط محمد مطيع (در نقش سر اردشير ريپورتر)‌ كه پس از سال‌ها دوري از سينما و تلويزيون ايران، تمام رازآلودگي‌ها و تزويرهاي اين پرسوناژ را بخوبي نشان داد و البته همواره اين انتظار از سبك بازي محمد مطيع مي‌رود.
ديگر سكانس‌هاي گفتگوي ميرزا كوچك‌خان و جواهر خاتون، ‌همسرش كه تصويري تازه و بديع از اين مبارزه‌جو مشهور داشت ، نشان داد ورزي مي‌تواند با دوري از مستندات تاريخي و پايبندي مو به مو به آنان (گريزي كه علي حاتمي هم با هوشمندي بدان داشت)‌ با نگاه خودش از منظر هنر، گوياي گوشه‌هاي مهجور مانده از زندگاني شخصيت تاريخي باشد. گفتگوهاي عاشقانه ميرزا و همسرش در لحظه وداع در روايت ساده و كم افت و خيز عمارت فرنگي، قابل تقدير است.

 

منبع: جام جم آنلاين




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.