گروه هاي مذهبي نوظهور در غرب (2)
اشاره :
در قسمت اول اين مقاله ، نويسنده به بررسي علل پيدايش ، عقايد و ويژگيهاي برجستة اين گروهها پرداخت ، اكنون قسمت دوم آنرا تقديم ميكنيم.
***
رابطة تمدن سكولار غرب و گروههاي ياد شده
اين گروههاي نوظهور، فاقد هرگونه تعليمات ديني ميباشند و فعاليتهاي آنها بر محور رهبرانشان انجام ميشود، كه تسلطي كامل بر اعضاي خود دارند. اعضاي اين گروهها بعداز عضو شدن در تشكيلات، از خانواده و جامعة خود كاملاً منقطع ميشوند و در اختيار اين گروهها قرار ميگيرند. در ايالات متحدة آمريكا، گروههاي ياد شده، خود را به عنوان گروه ديني معرفي مينمايند تا از تسهيلات و معافيت در پرداخت ماليات به دولت استفاده نمايند.3 اينگروهها حتي برنامههاي اساسي براي تعامل بين خود ندارند. اكثر آنها اعضاي خود را در بخشهاي اختصاصي سكونت ميدهند، تا از اين راه كاملاً تحت كنترل تشكيلات سازمان خود باشند. بيشتر اين گروهها لباس متحدالشكل براي پيروان خود دارند و مراسم ويژة گروهي خود را در محلهاي اختصاصي برگزار مينمايند و كوشش آنها اين است كه اعضاي گروه خود را از جامعه، دور نگه دارند.4
در پروژة سكولار نمودن جوامع جهاني، اين گروههاي غيرمتداول مذهبي را كه جديداً ظهور نمودهاند، به عنوان اديان جايگزين (Altermative Religions) معرفي مينمايند و دكتر «پيتر كلارك» استاد فلسفة دين در دانشگاه لندن اين گروهها را به «اسبهاي ترومن» (Troan Horses) (حمله از درون) تشبيه ميكند كه هدف آنها سكولار نمودن تمامي اديان در جهان، از درون ميباشد.5
بيشتر اعضاي اين گروهها مورد سوء استفاده و استثمار رهبران و افراد مخصوص رهبران خود قرار ميگيرند، ولي به دليل شرم و ترس از آنها آنرا آشكار نميكنند. با اين حال، فسادهاي جنسي و مالي از سوي بنيانگذاران اين گروهها سبب جدايي شمار زيادي از اعضاي اين گروهها شده است.
اكثريت مطلق اين گروهها از نظام سرمايهداري خصوصيسازي، فرضية نسبيگرايي (Relativism)، مكتب وحدت وجود (Monism) و فلسفة كليت (Holism) ترويج ميكنند و باورهاي ديني آنها تلفيقي از عقايد اديان مختلف با يكديگر است و بر اين اساس پيروان خود را در فضاي فانتزي (خيالبافي) غوطهور مينمايند.6 بيشتر پيروان اين گروهها از مواد مخدر و «مديتيشن» (meditation) براي به وجود آوردن حالت خلسه و نشاط بهره ميگيرند كه اين باعث ايجاد تضاد ميان تعقل و احساسات و انشعاب در شخصيت فرد ميگردد. بعضي از اين گروهها رياضتهاي سخت، و برخي از لذتجوييهاي افراطي را براي پيروان خود تجويز ميكنند، و بدينسان پيروان خود را از دستيابي به حقيقت ابدي باز ميدارند. اين گروهها ادعا دارند كه اديان جديد «عصر نو» ميباشند، ولي اكثريت مطلق آنها، از مكاتب ديني قبل از مسيح در دوران وحشيگري قارة اروپا پيروي ميكنند و اين اعتقادات را با بعضي از افكار مذهبي اديان آسياي دور تلفيق مينمايند. افكار شبه عرفاني كه در اين گروهها ترويج ميگردد، به خودپسندي در ميان اين افراد انجاميده است.
مخالفت شديد عليه اين گروهها
«انجمن روانشناسي آمريكا»14 كه بزرگترين مؤسسة روانشناسي ايالات متحدة آمريكا ميباشد، در سال 2002 اين گروهها را تخريبكار و ايجاد كنندة تنفر در ميان اعضاي خود عليه جامعه معرفي كرد.15 در ايالات متحدة آمريكا در حال حاضر، بيش از يك هزار نفر از محققان دربارة تأثير مخرب اين گروهها تحقيقات انجام ميدهند.16
در كشور كانادا نيز چندين مؤسسهاي براي مقابله با اين گروهها به وجود آمده است.17
گفتني است، گروههاي غيرمتداول مذهبي، در كشورهاي غربي، كه مسيحي پروتستان ميباشند، بيشتر نفوذ كردند؛ زيرا در پروتستانتيسم، به نام تفسير انجيل و انجام اصلاحات در اعتقادت، تاكنون 13200 فرقه به وجود آمده است. اين گروهها تا حدي هم توانستند در ديگر كشورهاي مسيحي كاتوليك نفوذ كنند و دليل آن، دوري كليسا از سياست بوده كه باعث كاهش قدرت اجتماعي آنها شده و نسبيگرايي و نااميدي از آينده، باعث بحرانهاي اجتماعي در جهان غرب شده است.18 حضور مسيحيان در كليساي كشورهاي پروتستان، در شمال اروپا رو به كاهش است؛ ليكن در ايالات متحده آمريكا به خاطر تبليغات گستردة ايوانجليستها در دو دهة گذشته، رو به افزايش است.19 در كشورهاي مسيحي ارتدوكس، بعداز فروپاشي نظام كمونيستي، رابطة خيلي نزديكي بين دولتها و كليساي اين كشورها به وجود آمده و سبب شده است جلو نفوذ و تبليغات اين گروهها غيرمتداول مذهبي گرفته شود.20
در سه دهة بعداز جنگ جهاني دوم، ايالات متحدة آمريكا و كانادا شاهد به وجود آمدن گروههاي جديد مذهبي بودند، كه در طول تاريخ اين كشورها بيسابقه بود.21 هرچند تنها پنج درصد از كل جمعيت اين دو كشور در فعاليتهاي مذهبي اين گروهها، شامل عضويت براي مدتي كوتاه يا انجام مراسم مذهبي، شركت داشتند؛ با گسترش فعاليتهاي متناقض و غيرمتداول آنها به نام دين، احساسات شديد مردمي عليه اين گروهها، تحريك، و باعث شد كه توسط مردم، مؤسسات و تشكيلات قدرتمندي براي افشاي فعاليتهاي غيرمتداول آنها در اين دو كشور پديد آيد.22
در اين مدت، تعداد سه هزار مركز از مراكز اقامتي متعلق به اين گروهها در آمريكا به وجود آمد كه در آنها كارهاي غيرمتداول و لذتجويي جنسي به نام افعال عرفاني توسط گروهها انجام ميگيرد! نويسندگان آمريكايي همانند «چارلز فراشيا»،23 و «بنيامين زابلوكي»24 كارهايي را كه اين گروهها در مراكز خود انجام ميدهند، در كتب خود شرح دادهاند.
«گاردن ملتن» در دايرة المعارف اديان آمريكايي 484 گروه از گروههاي غير متداول را وصف كرده است كه از بين آنها 68 گروه در دهة 1950 و 184 گروه در دهة 1960 در ايالات متحده به وجود آمدند.25 دايرة المعارف انجمنها26 چاپ سال 1983 بيش از پانزده هزار انجمن غيرانتفاعي ملي در آمريكا را معرفي كرده كه در ميان آنها 700 گروه غيرمتداول ديني وجود دارد و 147 گروه از آنها در دهه 1960 در اين كشور به وجود آمدهاند.
در دهة 1970 سازمانهاي متعددي براي مقابله با اين گروههاي غيرمتداول ديني در اين كشور تأسيس گرديد؛ به ويژه، بعداز خودكشيِ گروهيِ 917 نفر از اعضاي گروه «معبد مردم» به رهبري «جيم جونس» در 21 نوامبر 1978 در جونس تاون كشور گويان در منطقة كرائيب، تنفر شديدي در ميان مردم آمريكا، عليه اين گروهها به وجود آمد؛ چرا كه تعدادي از اعضاي اين گروه تبعة اين كشور بودند.27
اولين سازماني كه عليه اين گروهها در آمريكا در سال 1972 به وجود آمد.، «فري كاگ»28 نام داشت و هدف آن، رهايي جوانان از گروه «فرزندان خدا»29 بود كه توسط «مورس ديويد برگ» در اوايل دهة 1970 در كاليفرنيا تأسيس شده بود. اعضاي اين گروه طرفدار آزادي و بيبندوباري جنسي بودند و جوانان، اكثريت اعضاي اين گروه را تشكيل ميدادند. والدين اعضاي اين گروه، كه فرزندانشان را با جذب در آن گروه از دست داده بودند، براي نجات آنها مؤسسة «فري كاگ» را تشكيل دادند و موفق شدند تعداد زيادي از فرزندان خود را نجات دهند.30
در ايالات متحدة آمريكا بيش از صد مؤسسه براي مبارزه با گروههاي غيرمتداول مذهبي فعاليت دارند كه بعد از آغاز دهة 1970 در اين كشور به وجود آمدند. در برخي از دانشگاهها و حوزههاي ديني مسيحيت، در اين كشور، مراكز مطالعاتي دربارة اين گروهها بهوجود آمده است كه كتابهاي بسياري در نقد و بررسي اين گروهها منتشر كردهاند. استاد برجستة جامعهشناسي آمريكا پروفسور «رونالد اينرات»31 در دهة 1970 دو عنوان كتاب در نقد اين گروهها تأليف نمود كه در افشاي چهرة واقعي آنها نقش به سزايي داشته است. عناوين اين دو كتاب: جوانان، شستوشوي مغزي و گروههاي افراطي،32 (1977) و فريب گروههاي غيرمتداول33 1979 ميباشد.
مجلة «قدرتهاي اجتماعي» در شمارة دسامبر 1997، 75 مقالة علمي را معرفي كرده است كه در آنها دانشمندان غربي، تأثيرات مخرب و زيانبار وارد شده به اعضاي اين گروهها را بر اثر انجام مراسم عبادي غيرعادي بررسي علمي نمودهاند.
در مراسم عبادي بيگانه و غيرعادي، كه اعضاي اين گروهها انجام ميدهند، شايد در مرحلة اول، آرامش نسبي احساس كنند، ولي در درازمدت، آنها به اضطراب، ترس، رغبت به خودكشي، از دست دادن انگيزة زندگي و ضربة روحي دچار ميشوند.34
افرادي كه جذب اين گروهها ميشوند، اكثراً، افراد آشفته و مغشوشي ميباشند و رهبران آنها با افعال و روشهاي خاص، براي تسلط كامل بر اعضاي خود ميكوشند. رهبران اين گروهها با پولهايي كه از عضاي خود به دست ميآورند، زندگي بسيار متجمل و مرفهي دارند. در دو دهة گذشته، موارد فراواني از رسوايي و فساد مالي و جنسي رهبران آنها گزارش شده و حتي گاه، مسائل مالي و جنسي بين رهبران و اعضاي آنها به درگيريهاي خشونتآميز هم انجاميده است.35
يكي از روانشناسان معروف آمريكايي به نام پروفسور «مارگارت سينگر» از اعضاي برجستة انجمن روانشناسي آمريكا پس از تحقيقات خود دربارة 300 نفر از اعضاي سابق اين گروهها، نتيجهگيري نمود كه آنها به دليل عضويت در اين گروه و انجام افعال غيرمتداول، دچار اضطراب، ترس، امراض قلبي، سكته و زخم معده شدند و بيش از 90 درصد آنها به همين دليل، از گروههاي خود جدا ميشوند. پروفسور سينگر روشهاي اين گروهها را «متقاعدسازي اجباري»36 قلمداد ميكند.37
يكي از خصوصيات گروههاي غيرمتداولي، كه به نام دين فعاليت ميكنند، ترويج معنويت منهاي عبادت خدا ميباشد؛ چرا كه آنها عبادت خدا را به عنوان خالق كائنات منكر ميباشند. اكثر اين گروهها مراسم عبادي مرموزي را انجام ميدهند و از مواد مخدر استفاده مينمايند و اين باعث انواع فساد و تجربة تلخ براي اعضاي اين گروهها شده است.
اين گروهها فقط در شهرهاي بزرگ فعاليت مينمايند و اين يك پديدة كاملاً شهري است. رهبران اين گروهها انتقاد از خود، توسط پيروانشان را برنميتابند و بدين سبب اعضاي آنها مورد سوء استفادههاي مختلف قرار ميگيرند.38
پی نوشت ها :
1. Alternative Religions,p.16.
2. Stark.\R , Bainbridge. W. The Future Religion, p.437.
3. Robbins, Cults, Culture and the Law, p.98.
4. Bromley. D, Hadden. J.K.(ed), Religion and the Social Order, vol 3A, pp 116, 251.
5. The World’s Religoins, p.910.
6. Alternative Religions, pp 237-238.
7. Citizen’s Freedom Fondation.
8. American Family Foundation.
9. Cult Awareness Network.
10. Christian Research Instiute.
11. Leo J.Ryan Foundaion.
12. Spiritual Counterfeits Project.
13. New Religious Movements in the 21st Century, p.238.
14. American psychological Association.
15. New Religious Movemens in the 21st Century, p.237.
16. Ibid, p.238.
17. Ibid, pp.243-246.
18. Alternative Religions, p.7.
19. ر.ك: مقالة «تبليغات ديني و سياسي ايوانجليستهاي جنگطلب در ايالات متحده آمريكا» مشكوه، ش 79، ص 89ـ67 و موعود، ش 55، مرداد 1374.
20. New Religions Movements in the 21st Century, pp.104-106.
21. Beckford. James, A New Religious Movements and Rapid Social Change. pp1-2.
22. Ibid, pp19-20.
23. Fracchia, Charles A, Living Together Alone: The New American Monasticism.
24. Benjamin Alienation and Charisma: A Study of Contemporary Amerian Communes.
25. Melton. J. Gordon, Encyclopedia of American Religion (2 Vols), Wilmington, NC: McGrath, 1978.
26. The Encyclopedia of Association, 1983.
27. Hall. john R. Apocalypse Observed, pp 15-43.
28. Freecog.
29. The children of God (coG).
30. Alternative Religions. p25.
31. Professor Ronald Enroth
32. Youth, Brainwashing and the Extrmist Cults (1977).
33. The Lure of the Cults (1979).
34. Social Forces, volume 76, pp511-525.
35. Alternative Religions, pp.26-29 Apocalypse Observed pp.2-4. Meltoon, J.Gordon. Encyclopedia of American Religions (2 vols) , Wilmingtion.
36. Coersive Persuasion.
37. Singer. Margaret Thaler, Coming Out of the cults. psychology today, pp 72-82.
38. Beckford, james A.cult controversies, pp.12-20.
/ن