«طفلان مسلم» با نقبي كه به تاريخ ميزند، جلوهگر مقطعي ديگر از جريان قيام امام حسين (ع) است. سريال از اين جهت و از نظر اصل ماجرا و فرجام تكاندهنده و تاثربرانگيز طفلان مسلم، واقعي نشان ميدهد، با وجود اين روشن نميكند حوادث و رويدادهاي پررنگ ديگري مثل قاضي شريح و رفتارهاي او تا چه ميزان سنديت تاريخي دارند.
اگر از موضعي تاييدآميز، طراحان اين اثر سريالي را در جرگه كساني بپنداريم كه به خود حق ميدهند براي دراماتيكي كردن واقعههاي تاريخي نسبت به كم كردن يا افزايش برخي شخصيت و رويدادها اقدام نمايند در آن صورت هم، طفلان مسلم از جنبههاي ديگر با چالش و ابهامهاي قابل تاملي روبهروست.
از جهت مفهومي، طفلان مسلم با ارتباط پيدا كردن عميقتر، با واقعه ماندني و سترگ نهضت الهي و ضد ستم حسين بن علي (ع) است كه صورت و سيرتي تعاليبخشتر مييافت. از همينرو، در موقعيت مخاطب انتظار داشتيم اثر به گونهاي به مضاميني بپردازد كه بازتاباننده اين زمينه و رابطه باشد. مثلا به صورتي جزييتر علت يا دلايل اصلي انحطاط نظام سياسي آن دوران كه به نام اسلام و پيامبر حيات داشت، مورد اشاره قرار ميگرفت و روي برخي از علل اعلام وفاداري مردم و سران كوفه به امامحسين (ع) و سپس تغيير موضعشان يا انگيزه و ديدگاههاي رهاييبخش سالار شهيدان تاكيد ميشد.
طفلان مسلم از اين منظر ميتوانست به مراتب غنيتر باشد. اين سريال به سبب پرداخت دراماتيكي، سيماي منسجمي ندارد. در كنار وقايع مربوط به آنها تماشاگر روايتهاي ديگري هستيم كه بيش از آن كه در مسير آن به محور و در ارتباط با واقعه اصلي باشد، مستقل مينمايانند. نظير حوادث مربوط به قاضي شريح و ترس و ددمنشيهاي او براي پنهان كردن راز مدتي كه طفلان مسلم در خانه وي پنهان بودند.
داستان به سبب تنوع و تعدد تضادهايش، مايههايي از كشش و جذابيت دارد. با اين حال، عدم پرداخت هنرمندانه كنش و واكنشها، در قالب شخصيت، امكان تحول و پردازش جذابي را در ميان شخصيتهاي اصلي فراهم نكرده است. طفلان مسلم با قابليتهاي زماني و دراماتيكياش، اين مجال را داشت كه به جاي تيپپردازي، نقشها را از منظر شخصيت مطمع نظر قرار دهد و از اين رهگذر، به آنها استحكام و غناي آگاهيبخش و اثرگذارتري بخشد. اين كاستي را افزون بر طفلان مسلم در قاضي شريح نيز به صورتي ديگر ميبينيم. در اين باره ميتوان به سنگدلي و بزدلي غريب و شديد وي اشاره كرد واين كه چرا او با چنين پسزمينه اعتقادي و عاطفي، پذيرفت طفلان مسلم براي زماني هر چند محدود، در خانهاش باشند.
سريال، در انتخاب نقش و نقشآفريني وضعيتي بحثبرانگيز دارد. انتخاب نقشهاي طفلان، نهتنها بخوبي صورت نگرفته، بلكه بازي تصنعي و غير حسي آنها، بر پررنگتر شدن اين فصل افزوده است. بازي ديگر نقشها تئاتري بوده است و در اين ميان شكل فضا و نوع، جنس و اغراقهايي كه در دكورها خودنمايي ميكنند، زمينه چنين برداشت و احساسي را بيشتر فراهم كردهاند.
در كنار نكاتي كه اشارتي به آنها شد، سكانس مهم و حساس شهادت طفلان مسلم، آوردن سرها نزد عبيدالله بنزياد و سپس دستور وي براي اعدام قاتل آنها، با شتابي عجيب شكل ميگيرد. اين سرعت، در حالي انجام ميپذيرد كه نقطه اوج بودن آن ايجاب ميكرد از پردازش محتوايي و دراماتيكي تفصيلي و اثرگذارتري بهرهمند باشد.
طفلان مسلم ما را با نمودهايي از تاريخ حماسه مظلوميت و مقاومت امام حسينع و رهروان ايثارگرش آشنا ميكند. تاكيد به روزتر روي مضمون اين حركت ستودني الهي و توجه افزونتر به خلاقيتهاي هنري براي روايت آن ميتوانست به اين تلاش، زيبايي و مانايي بيشتري دهد.
اگر از موضعي تاييدآميز، طراحان اين اثر سريالي را در جرگه كساني بپنداريم كه به خود حق ميدهند براي دراماتيكي كردن واقعههاي تاريخي نسبت به كم كردن يا افزايش برخي شخصيت و رويدادها اقدام نمايند در آن صورت هم، طفلان مسلم از جنبههاي ديگر با چالش و ابهامهاي قابل تاملي روبهروست.
از جهت مفهومي، طفلان مسلم با ارتباط پيدا كردن عميقتر، با واقعه ماندني و سترگ نهضت الهي و ضد ستم حسين بن علي (ع) است كه صورت و سيرتي تعاليبخشتر مييافت. از همينرو، در موقعيت مخاطب انتظار داشتيم اثر به گونهاي به مضاميني بپردازد كه بازتاباننده اين زمينه و رابطه باشد. مثلا به صورتي جزييتر علت يا دلايل اصلي انحطاط نظام سياسي آن دوران كه به نام اسلام و پيامبر حيات داشت، مورد اشاره قرار ميگرفت و روي برخي از علل اعلام وفاداري مردم و سران كوفه به امامحسين (ع) و سپس تغيير موضعشان يا انگيزه و ديدگاههاي رهاييبخش سالار شهيدان تاكيد ميشد.
طفلان مسلم از اين منظر ميتوانست به مراتب غنيتر باشد. اين سريال به سبب پرداخت دراماتيكي، سيماي منسجمي ندارد. در كنار وقايع مربوط به آنها تماشاگر روايتهاي ديگري هستيم كه بيش از آن كه در مسير آن به محور و در ارتباط با واقعه اصلي باشد، مستقل مينمايانند. نظير حوادث مربوط به قاضي شريح و ترس و ددمنشيهاي او براي پنهان كردن راز مدتي كه طفلان مسلم در خانه وي پنهان بودند.
داستان به سبب تنوع و تعدد تضادهايش، مايههايي از كشش و جذابيت دارد. با اين حال، عدم پرداخت هنرمندانه كنش و واكنشها، در قالب شخصيت، امكان تحول و پردازش جذابي را در ميان شخصيتهاي اصلي فراهم نكرده است. طفلان مسلم با قابليتهاي زماني و دراماتيكياش، اين مجال را داشت كه به جاي تيپپردازي، نقشها را از منظر شخصيت مطمع نظر قرار دهد و از اين رهگذر، به آنها استحكام و غناي آگاهيبخش و اثرگذارتري بخشد. اين كاستي را افزون بر طفلان مسلم در قاضي شريح نيز به صورتي ديگر ميبينيم. در اين باره ميتوان به سنگدلي و بزدلي غريب و شديد وي اشاره كرد واين كه چرا او با چنين پسزمينه اعتقادي و عاطفي، پذيرفت طفلان مسلم براي زماني هر چند محدود، در خانهاش باشند.
سريال، در انتخاب نقش و نقشآفريني وضعيتي بحثبرانگيز دارد. انتخاب نقشهاي طفلان، نهتنها بخوبي صورت نگرفته، بلكه بازي تصنعي و غير حسي آنها، بر پررنگتر شدن اين فصل افزوده است. بازي ديگر نقشها تئاتري بوده است و در اين ميان شكل فضا و نوع، جنس و اغراقهايي كه در دكورها خودنمايي ميكنند، زمينه چنين برداشت و احساسي را بيشتر فراهم كردهاند.
در كنار نكاتي كه اشارتي به آنها شد، سكانس مهم و حساس شهادت طفلان مسلم، آوردن سرها نزد عبيدالله بنزياد و سپس دستور وي براي اعدام قاتل آنها، با شتابي عجيب شكل ميگيرد. اين سرعت، در حالي انجام ميپذيرد كه نقطه اوج بودن آن ايجاب ميكرد از پردازش محتوايي و دراماتيكي تفصيلي و اثرگذارتري بهرهمند باشد.
طفلان مسلم ما را با نمودهايي از تاريخ حماسه مظلوميت و مقاومت امام حسينع و رهروان ايثارگرش آشنا ميكند. تاكيد به روزتر روي مضمون اين حركت ستودني الهي و توجه افزونتر به خلاقيتهاي هنري براي روايت آن ميتوانست به اين تلاش، زيبايي و مانايي بيشتري دهد.