زندگی نامه ی آیت الله شيخ محمّد باقر بهاري رحمت الله علیه
نويسنده: اسدالله حيدري
ولادت
تحصيلات
هجرت به نجف
بازگشت به همدان
بنابر نقلي، وي در سال 1316 هـ . ق، به ايران برگشت.
سيد محسن امين جبل عاملي نويسندة «اعيان الشيعه» دربارة او مينويسد: «كان عالماً فاضلاً محدّثاً رجالياً اخلاقياً آمراً بالمعروف و ناهياً عن المنكر و كان من خواص تلامذة آخوند ملّا حسينقلي الهمداني الاخلاقي المشهور و عنه اخذ علم الاخلاق و التهذيب.»[4]
آقا بزرگ تهراني در «نقباء البشر في اعلام القرن الرابع عشر» دربارة وي چنين نوشته است:
«كان ورَعاً تقيّاً شديداً في الامر بالمعروف و النهي عن المنكر، عارفاً سالكاً مهذّباً»؛[5] وي عالمي پارسا و پرهيزگار و سخت كوش در امر به معروف و نهي از منكر و عارفي سالك و مهذّب بود.
او خداشناسي بود كه در راه خدا از سرزنش ملامتگران نميهراسيد.[6]
و دراجراي حدود شرعي دقت كامل داشت. وي در محل قبرستان ميرزا تقي (گلزار شهداي كنوني) به اجراي حدّ ميپرداخت.
او در بسياري از نوشتههايش به دفاع از ولايت پرداخت. او هر جا كه حملهاي نسبت به ارزشهاي اسلامي صورت ميگرفت، با بيان و قلم از آنها دفاع ميكرد و در مواقع لازم عملاً در صحنه حضور مييافت.
محمّد باقر بهاري مردي زاهد، ساده زيست و قانع بود. او هنگام مرگش، 11 نفراز اصناف مختلف را وصي خود قرار داد تا از داراييها او اطلاع يابند و پس از وارسي، معلوم شد قرضهايش با تمام داراييهاي او برابر است!
مبارزات سياسي و اجتماعي
ميرزاي شيرازي، شيخ الشريعة اصفهاني، ميرزا محمّد تقي شيرازي، ميرزا محمّد حسين نائيني، شيخ مهدي خالصي زاده و آخوند خراساني از پيشتازان حركتهاي سياسي تاريخ معاصر جهان اسلام بودند. انديشههاي سياسي آنان در ذهن شاگردانشان ريشه دوانيد و آنها را به عرصة سياست كشانيد.
بهاري پس از بازگشت به همدان، در رأس هرم رجال سياسي، سكّان اين شهر را به دست گرفت.
اقتدار بيگانه ستيزي
«يكي از دوستان مرحوم آيت الله بهاري، خدمت ايشان رسيده، گفتند: آقا! پسرم هفت دانه مرواريد از خانه سرقت نموده و در بانك انگليس فروخته است. من براي مطالبة مرواريدها به بانك انگليسها مراجعه كردم، ولي آنان اظهار كردند كه معامله صورت گرفته و غيرقابل برگشت است! آقا دستم به دامن شما، ميگوييد چه كار كنم؟ ميگويد: آقا فرمود: برويد بگوييد شيخ گفت: مرواريدها را پس بدهيد، پولتان را بگيريد! او چند بار مراجعه ميكند، امّا انگليسيها حاضر به فسخ معامله نميشوند! شيخ قاطعانه به كشور انگلستان تلگراف ميزند. او اين جملة پرمغز را مخابره ميكند: «بياييد دزدانتان را از ايران جمع كنيد.» انگليسها نيز در جواب آقا چنين نوشتند: «اگر دزدي صورت گرفته، خودت مجازات كن!» اين جوابيه سندي ميشود در دست آقا به دوستش ميگويد: برويد به آنها بگوييد اگر مرواريدها را پس ندهيد، آقا خود به سراغتان خواهد آمد و كشان كشان بيرونتان خواهد انداخت! انگليسها چون از تلگراف آقا باخبر بودند نگفته، خودشان خدمت آقا رسيدند، هنوز وارد اتاق نشده بودند كه آقا امر كرند: كفشتان را در نياوريد، برويد آن گوشه بنشينيد. گوشهاي را با دست نشان داد. درهمين حين تاجري از همدان خدمت آقا رسيد. انگليسها را با كفش ديد كه گوشة اتاق نشسته بودند. او نيز خواست با كفش وارد اتاق شود. آقا دستور داد كفش اين مرد را درآوريد و به كوچه بيندازيد! مرد تاجر با لحني اعتراض گونه گفت: يعني آن انگليسها از ما بهتر است؟! آقا در جواب گفتند: آنها ارمني هستند، ترسيدم عرق پايشان اتاق را كثيف كند! امّا تو چي؟! تو يك مسلمان هستي! بايد مرتب و پاكيزه باشي! به هر روي، با اقتدار كامل مرواريدها را از انگليسها باز ستاند و به دوستش برگردانيد!».[7]
تأليفات
آقا بزرگ تهراني مينويسد: «علامة معاصر، آيت الله شيخ محمّد باقر بهاري فهرست كتابهاي خود را كه با خط شريف خودش نوشته بود، براي من ارسال كرده، نقل ميكنم»[9] و 55 كتاب وي را به شرح ذيل نام ميبرد:
1. النور في الامام المستور، دربارة امام زمان و فلسفة غيبت آن حضرت.
2. العلايم لاهتداء الهوائم، دربارة نشانههاي ظهور امام زمان (عج).
3. تسديد المكارم و تفضيح الظالم، نگارش يافته در 1305 هـ . ق .
4. ترجمة «مكارم الاخلاق» شيخ ابونصر فضل الله طبرسي: از آن جا كه متصديان چاپ اين كتاب در مصر، پارهاي از مطالب آن را مخالف عقايد خويش ميدانستند، به تحريف و سانسور آن پرداختند. لذا شيخ محمّد باقر براي مؤاخذة آنان، اين كتاب را به صورت كامل تأليف و ترجمه كرد و استادان متعددي نيز بر آن تقريظ نوشتند. بعدها او اين كتاب را به عربي بازگردانيد و در سال 1310 هـ . ق به چاپ رسانيد كه در واقع، اين اثر اولين نوشتة وي در عراق بود.
5. الوجيزه: بعد از رحلت ميرزاي شيرازي و مهاجرت آيت الله بهاري به نجف، بعضي از فضلاي نجف بر اين بودند كه كتاب «مناقب خوارزمي» را به چاپ رسانند. او مقدمهاي بر اين كتاب نوشت و آن را «الوجيزه» نام نهاد. وي در اين مقدمه به شرح حال خوارزمي (متوفا: 568 هـ . ق) پرداخت و انتساب كتاب به او را اثبات كرد و تشكيكهاي سستي را كه دربارة اين انتساب صورت گرفته بود، برطرف ساخت. وي در آخر مقدمه، متذكر ميشود كه مطالب را مؤلف آن، شيخ محمّد باقردر چند جلسه يادداشت نموده كه آخرين آن چهاردهم 1311 هـ . ق در جوار حضرت سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ بود. اين كتاب دومين اثر ايشان است كه در زمان حيات وي، در سال 1313 هـ . ق به چاپ رسيده است.
6. بسط نور: ترجمة كتاب النور في الامام المستور.
7. حاشيهاي بر «البهجة المرضيّه» جلال الدين عبدارحمن سيوطي (متوفا: 846 هـ . ق) اين حاشيه ناتمام مانده است.
8. شرح «قطر النّدي» تأليف ابن محمّد عبدالله جمال الدين ابن هشام انصاري (متوفا: 716 هـ . ق) اين شرح نيز ناتمام است.
9. الدرّة الغرويّه و التحفة الحسينيه: دربارة حضرت سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ از بدو خلقت تا سكون در جنّت.
10. مستدرك الدرّة.
11. بدر الامه في جغرلايه.
12. روح الجوامع: دربارة علم رجال.
13. ايضاح الخطاء في الردع عن الاستبداد: در بيان و تقبيح رژيم استبدادي است. اين كتاب به زبان فارسي است و مؤلف در اين كتاب كوشيده است بين مشروطه و مشروعه پيوند برقرار كند.
14. آيه كن فيكون: در شرح آية 82 سورة يس.
15. الطلع النضيد في الرد علي من منع لعن يزيد: در ردّ عقايد ابن حجر عسقلاني نوشته شد و در سال 1316 در تهران به چاپ رسيد.
16. مطلع الشمس في فضل حمزة و جعفر ذي الجناحين.
17. اُبهي الدرر: در «تكملة عقد الدرر في اخبار الامام المنتظر» تأليف ابوبدر يوسف بن يحيي السّامي.
18. البيان في حقيقة الايمان.
19. سلاح الحازم لدفع الظالم.
20. دعوت الحسينيه الي المواهب السنية. در استحباب گريه براي سيد الشهداء از ديدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام.
21. اعلان دعوة: تكملة كتاب موسوم به «دعوت الحسينيه».
22. نثار اللباب في تقبيل التراب.
23. تنزيه المشاهد عن دخول الآباعد.
24. حاشيهاي ناتمام بر كتاب «قوانين الاصول» ميرزاي قمي (متوفا: 966 هـ . ق).
25. الفوايد الاصوليه: اين كتاب نيز ناتمام مانده است.
26. حاشيهاي بر«حكمت العين» ابوالحسن علي بن عمر دبيران كاتبي قزويني (متوفا: 675 هـ . ق).
27. حاشيهاي بر «الرضاعيّه» شيخ انصاري (متوفا: 1281 هـ . ق).
28. حاشيهاي بر «الملل و النحل» شهرستاني (متوفا: 548 هـ . ق).
29. التّنبيه علي ما فعل بالكتب من التحريف.
30. حاشيهاي بر «مكاسب شيخ انصاري» در علم فقه.
31. رسالة الصحيح و الاعم: در علم اصول.
32. كتاب الصوم.
33. الحاشيه علي الرسايل.
34. شرح آيات في جواب النصراني.
35. الجمع بين الفاطمتين.
36. رسالة تزويج الصغيرة في المدّة القليلة.
37. رسالة المولود من الزنا.
38. دين المقتول.
39. حاشيهاي بر «منبع الحياة» سيد محمّد جزايري.
40. حاشيهاي بر حياة الارواح في اصول الدين الاسترآبادي.
41. رسالهاي در جواب «الطعن علي الشيعه في الرّد علي الصحابه».
42. رسالهاي در عدالت.
43. التحصيل في معني التفضيل و رد ما ذكره في الفضل بين الخلفا.
44. شرح علايم ظهور.
45. وفات النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ .
46. رسالهاي به زبان فارسي در زمينة محال بودن تعيين وقت براي ظهور امام قائم ـ عليه السلام ـ .
47. دعوة الرشاد في مدرك افعال العباد.
48. ايضاح المرام في امر الامام.
49. رسالهاي در تكليف كفّار بر فروع.
50. رسالة جابلقا و جابلسا.
51. اثبات مذاهب الاسلام.
52. اصول دين: به زبان فارسي.
53. رسالهاي در اثبات عصمت ائمه و ردّ منكرين آن.
54. التقيّه.
55. فضل عمار.
56. رسالهاي دربارة عثمان بن عيسي: در علم رجال.
57. بعث الاموات قبل الظهور الحجّة.
58. القضا و الشهادات من فقه الباقر. اين كتاب در رمضان 1402 هـ . ق در قم به چاپ رسيده است.
59. سفينة الجواهر من فقه الباقر، اين كتاب مشتمل است بر مباحث صلاة و نماز مسافر كه به همت پسرش، شيخ محمّد حسين (1325 ـ 1411 هـ . ق) همراه با مقدمهاي در شرح حال وي، در سال 1393 هـ . ق، در قم به چاپ رسيده است.
60. افعال الصلاة.
61. صلاة المسافر.
62. المشكوة في احكام الخلل الواقع في الصلاة.
63. المخددة.
64. رسالة في العقد للمحرميّة.
65. معراج.
وفات
وي 4 پسر و 4 دختر داشت، يكي از فرزندان او به نام شيخ محمّد حسين بهاري است كه مردي فاضل، خوش منش و نيك سيرت بود. او برخي از آثار چاپ نشدة پدرش را به چاپ رسانيد و سال 1411 هـ . ق در 86 سالگي در همدان دار فاني را وداع گفت.
پي نوشت :
[1] . اعيان الشيعه، ج 3، ص 109.
[2] . همان، ج 3، ص 537.
[3] . گنجينه دانشمندان، ج 7، ص 366.
[4] . المشكوة في الاحكام الخلق الواقع في الصلاة، حاج شيخ محمّد باقر بهاري، ج 2، ص 4.
[5] . نقباء البشر، ج 1، ص 201.
[6] . بزرگان و سخن سرايان همدان، مهدي درخشان، ص 51.
[7] . حكيم اصحاب، ص 205.
[8] . اعيان الشيعه، ج 3، ص 537.
[9] . نقباء البشر، ج 1، ص 201.
معرفی پایگاههای اینترنتی
کاغذ ديواري مذهبي