اسوه اخلاق
نويسنده:حامد عبداللهي
منبع:روزنامه رسالت
منبع:روزنامه رسالت
به مناسبت ارتحال آيت الله مشکيني(ره)
بار ديگر شاهد روزهاى غم انگيز ارتحال عالمى ربانى هستيم . انسانهايى که با رفتن خود نه تنها فرزندان و بستگان خود را که هزاران علاقهمند را سوگوار مى کنند.مرحوم آيت الله مشکينى از زمره چنين بزرگوارانى است . شخصيتى که تمام عمرش را صرف علم و اخلاق و اداى وظيفه نمود . شناخت عالمان ربانى تا وقتى در قيد حيات هستند ، توفيقى بزرگ مى طلبد و آشنايى با گوشههاى از شخصيت آنان پس از ارتحال، بر درد فراق مى افزايد.شايد يک نوشته کوتاه ، مجال مناسبى براى تجليل يا يادکرد از يک مقام علمى و اخلاقى نباشد اما مرور چند خاطره، تنها کارى است که از سر تالم مى توان انجام داد تا تسلى خاطرى باشد براى ارادتمندان.
چند سال پيش که مرحوم آيت الله احمدى ميانجى در قيد حيات بودند در معيت ايشان به سمت منزلشان در حرکت بوديم . کوچهاى تنگ و قديمى در محله رهبر قم از مناطق حاشيه و مهاجرنشين . عبور ما ايشان را ياد خاطره اى انداخت و گفت : «آن سال هاى دور با آقاى مشکينى در اين کوچه قدم مى زديم، پسرم که کودکى بيش نبود از کنار ما عبور کرد . آقاى مشکينى متوجه شد که من کفش تازه اى براى فرزندم خريده ام . رو به من کرد و فرمود: آقاى احمدى چرا اين کار را کردى ؟ دل بچه هاى فقير اين محله از ديدن کفش هاى نوى فرزندت به درد مىآيد . » اين مراقبتهاى اخلاقى بين دوستان خاص و صميمى رواج داشت و اين بزرگواران در جهاد بانفس، از خير خواهى دريغ نمى کردند و خود نيز در تلاش بودند تا کوچکترين غبارى در کارنامه عمل و لوح دلشان ننشيند.
باز يکى از اساتيد حوزه نقل مى کرد که آيت الله مشکينى در ايام طلبگى به جهت اينکه همحجرهاى اش را ناراحت نکرده و از خواب بلند نکند، حتى نماز صبح را با صداى آرام مى خواند .گرچه درک ظرايف اخلاقى استوانه هاى اخلاق و علم و عمل به راحتى امکان پذير نيست اما شنيدنش هم خالى از لطف نيست . يکى ديگر از دوستان نزديک و صميمى ايشان نقل مىکرد در دورهاى که جلسه درس مرحوم آيت الله مشکيني، پرجمعيت ترين درس حوزه بود، نعلين (کفش) ايشان چنان کهنه و مندرس شده بود که پاشنه پا روى زمين ساييده مى شد! و درس پرجوش و خروشى که صدها طلبه در آن شرکت مىکردند و باز از روى نانوشته هاى قاموس اخلاق براى هميشه تعطيل شد تا شايد عاملى براى جلب توجه افکار و موجب لغزش نفس نباشد ! الله اعلم!
بزرگوار ديگرى تعريف مىکرد: « در دورانى که گاهى يافتن يک قرص نان نسيه براى طلاب دشوار مىشد، از شهرستان برايم يک مرغ فرستادند . من روا نديدم دوستانم را که مدتها بود غذاى گرم و چرب نخوردهاند بى نصيب بگذارم لذا گوشت را بارگذاشتم و دوستانم از جمله آقاى مشکينى را براى صرف نهار به حجره دعوت کردم»
مرحوم آيت الله مشکينى در همان حال که به وارستگى اخلاق مشهور بود اما اين باعث نمى شد از حضور در صحنه تکليف سرباز بزند و عرفان و تقوا را در گوشه عزلت بجويد. تلاشها و مبارزات سياسى و انقلابى وى پيش و پس از انقلاب در تاريخ جمهورى اسلامى مندرج است اما حضور و رابطه او با بچههاى جنگ از جنس ديگرى بود . يکى از همين ها مى گفت زمان جنگ بين رزمندگان مشهور شده بود هرکس پيش از اعزام، موفق بشود در جلسه اخلاق يا ديدارهاى آيت الله مشکيني، کنار وى بنشيند حتما شهيد مىشود!
مردم قم موعظههاى امام جعه شهرشان را هنوز در گوش دارند که هرسال ماه مبارک رمضان را به سفره اى تشبيه مى کرد که به قدر توان بايد از نعمات آن بهره برد و امسال رمضان در پيش است و تنها خاطره ها و پندها باقى است. محراب نماز جمعه که مدت ها بود به علت کسالت مرحوم آيت الله مشکينى ، نواى قرائت سوره جمعه را نمىشنيد اکنون تنها تر مانده است. مردم اين اواخر از صدا و سيما اخبار وى را مى شنيدند . او تا توان داشت در پاى اداى تکليف ماند و در مجلس خبرگان رهبرى به خدمت به نظام مقدس جمهورى اسلامى پرداخت.عالم وارسته مرحوم آيت الله ميرزا على اکبر فيض مشکينى و حلقه ياران صديقش ، درس و رساله را به ديگران واگذار کردند و با اينکه از نظر رتبه علمى از اعاظم قم به شمار مى آمدند، قدمى در راه جايگاه خطير مرجعيت برنداشتند و کوشيدند در ديگر عرصه هاى حوزوى خدمت خالصانه و پرهيزگارانه خود را به ساحت مقدس صاحب حوزه هاى علميه حضرت بقيه الله (عج) تقديم کنند.اکنون داغ رحلت اين بزرگ عالم رباني، استاد اخلاق حوزه هاى علميه ، امام جمعه قم و رئيس مجلس خبرگان رهبرى را که در بهترين روزهاى ماه رجب حادث شد ، به آقا امام عصر (عج) ، مقام معظم رهبري، مراجع تقليد و شيعيان تسليت مىگوييم.
بار ديگر شاهد روزهاى غم انگيز ارتحال عالمى ربانى هستيم . انسانهايى که با رفتن خود نه تنها فرزندان و بستگان خود را که هزاران علاقهمند را سوگوار مى کنند.مرحوم آيت الله مشکينى از زمره چنين بزرگوارانى است . شخصيتى که تمام عمرش را صرف علم و اخلاق و اداى وظيفه نمود . شناخت عالمان ربانى تا وقتى در قيد حيات هستند ، توفيقى بزرگ مى طلبد و آشنايى با گوشههاى از شخصيت آنان پس از ارتحال، بر درد فراق مى افزايد.شايد يک نوشته کوتاه ، مجال مناسبى براى تجليل يا يادکرد از يک مقام علمى و اخلاقى نباشد اما مرور چند خاطره، تنها کارى است که از سر تالم مى توان انجام داد تا تسلى خاطرى باشد براى ارادتمندان.
چند سال پيش که مرحوم آيت الله احمدى ميانجى در قيد حيات بودند در معيت ايشان به سمت منزلشان در حرکت بوديم . کوچهاى تنگ و قديمى در محله رهبر قم از مناطق حاشيه و مهاجرنشين . عبور ما ايشان را ياد خاطره اى انداخت و گفت : «آن سال هاى دور با آقاى مشکينى در اين کوچه قدم مى زديم، پسرم که کودکى بيش نبود از کنار ما عبور کرد . آقاى مشکينى متوجه شد که من کفش تازه اى براى فرزندم خريده ام . رو به من کرد و فرمود: آقاى احمدى چرا اين کار را کردى ؟ دل بچه هاى فقير اين محله از ديدن کفش هاى نوى فرزندت به درد مىآيد . » اين مراقبتهاى اخلاقى بين دوستان خاص و صميمى رواج داشت و اين بزرگواران در جهاد بانفس، از خير خواهى دريغ نمى کردند و خود نيز در تلاش بودند تا کوچکترين غبارى در کارنامه عمل و لوح دلشان ننشيند.
باز يکى از اساتيد حوزه نقل مى کرد که آيت الله مشکينى در ايام طلبگى به جهت اينکه همحجرهاى اش را ناراحت نکرده و از خواب بلند نکند، حتى نماز صبح را با صداى آرام مى خواند .گرچه درک ظرايف اخلاقى استوانه هاى اخلاق و علم و عمل به راحتى امکان پذير نيست اما شنيدنش هم خالى از لطف نيست . يکى ديگر از دوستان نزديک و صميمى ايشان نقل مىکرد در دورهاى که جلسه درس مرحوم آيت الله مشکيني، پرجمعيت ترين درس حوزه بود، نعلين (کفش) ايشان چنان کهنه و مندرس شده بود که پاشنه پا روى زمين ساييده مى شد! و درس پرجوش و خروشى که صدها طلبه در آن شرکت مىکردند و باز از روى نانوشته هاى قاموس اخلاق براى هميشه تعطيل شد تا شايد عاملى براى جلب توجه افکار و موجب لغزش نفس نباشد ! الله اعلم!
بزرگوار ديگرى تعريف مىکرد: « در دورانى که گاهى يافتن يک قرص نان نسيه براى طلاب دشوار مىشد، از شهرستان برايم يک مرغ فرستادند . من روا نديدم دوستانم را که مدتها بود غذاى گرم و چرب نخوردهاند بى نصيب بگذارم لذا گوشت را بارگذاشتم و دوستانم از جمله آقاى مشکينى را براى صرف نهار به حجره دعوت کردم»
مرحوم آيت الله مشکينى در همان حال که به وارستگى اخلاق مشهور بود اما اين باعث نمى شد از حضور در صحنه تکليف سرباز بزند و عرفان و تقوا را در گوشه عزلت بجويد. تلاشها و مبارزات سياسى و انقلابى وى پيش و پس از انقلاب در تاريخ جمهورى اسلامى مندرج است اما حضور و رابطه او با بچههاى جنگ از جنس ديگرى بود . يکى از همين ها مى گفت زمان جنگ بين رزمندگان مشهور شده بود هرکس پيش از اعزام، موفق بشود در جلسه اخلاق يا ديدارهاى آيت الله مشکيني، کنار وى بنشيند حتما شهيد مىشود!
مردم قم موعظههاى امام جعه شهرشان را هنوز در گوش دارند که هرسال ماه مبارک رمضان را به سفره اى تشبيه مى کرد که به قدر توان بايد از نعمات آن بهره برد و امسال رمضان در پيش است و تنها خاطره ها و پندها باقى است. محراب نماز جمعه که مدت ها بود به علت کسالت مرحوم آيت الله مشکينى ، نواى قرائت سوره جمعه را نمىشنيد اکنون تنها تر مانده است. مردم اين اواخر از صدا و سيما اخبار وى را مى شنيدند . او تا توان داشت در پاى اداى تکليف ماند و در مجلس خبرگان رهبرى به خدمت به نظام مقدس جمهورى اسلامى پرداخت.عالم وارسته مرحوم آيت الله ميرزا على اکبر فيض مشکينى و حلقه ياران صديقش ، درس و رساله را به ديگران واگذار کردند و با اينکه از نظر رتبه علمى از اعاظم قم به شمار مى آمدند، قدمى در راه جايگاه خطير مرجعيت برنداشتند و کوشيدند در ديگر عرصه هاى حوزوى خدمت خالصانه و پرهيزگارانه خود را به ساحت مقدس صاحب حوزه هاى علميه حضرت بقيه الله (عج) تقديم کنند.اکنون داغ رحلت اين بزرگ عالم رباني، استاد اخلاق حوزه هاى علميه ، امام جمعه قم و رئيس مجلس خبرگان رهبرى را که در بهترين روزهاى ماه رجب حادث شد ، به آقا امام عصر (عج) ، مقام معظم رهبري، مراجع تقليد و شيعيان تسليت مىگوييم.