مقام پدر و مادر (5)

آقا سید محمد موسوی نجفی، معروف به هندی که از علمای پرهیزکار و از ائمه جماعات حرم امیرالمؤمنین علیه السلام بود، از شیخ باقر کاظمینی و ایشان از فرد مورد اعتمادی نقل می کرد که آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد و حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برگرداند و پیوسته ملازم خدمت او بود، بجز در شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب،
چهارشنبه، 18 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقام پدر و مادر (5)

مقام پدر و مادر (5)
مقام پدر و مادر (5)


 

نويسنده: زین العابدین احمدی - حسنعلی احمدی




 

سفارش حضرت مهدی (عج) در نیکی به پدر

آقا سید محمد موسوی نجفی، معروف به هندی که از علمای پرهیزکار و از ائمه جماعات حرم امیرالمؤمنین علیه السلام بود، از شیخ باقر کاظمینی و ایشان از فرد مورد اعتمادی نقل می کرد که آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد و حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به
مکانش برگرداند و پیوسته ملازم خدمت او بود، بجز در شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب، به واسطه اعمال مسجد سهله از خدمت کردن به پدر معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به مسجد سهله نرفت.
از او پرسیدم: «چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟» گفت: چهل شبِ چهارشنبه به آنجا رفتم. شب چهارشنبه چهلم، رفتنم تا نزدیک غروب به تأخیر افتاد. در آن وقت، تک و تنها بیرون رفتم و با همان وضع به مسیر خود ادامه می دادم. کم کم مهتاب، مقداری از تاریکی شب را به روشنایی تبدیل کرد. در این هنگام، شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و به طرف من می آید. در دل خود گفتم که این مرد، راهزن است و مرا برهنه می کند. همین که به من رسید، با زبان عربی پرسید: «کجا می روی؟» گفتم: «مسجد سهله». گفت: «با تو چیز خوردنی هست؟». جواب دادم: «نه». فرمود: «دست خود را در جیبت کن». گفتم: «در آن چیزی نیست». باز آن سخن را تکرار کرد. من دست در جیب کردم، مقداری کشمش یافتم. آن گاه سه مرتبه به من فرمود: «اُوصیک بالعود». عود به زبان عربی بَدَوی، پدر پیر را می گویند؛ یعنی سفارش می کنم تو را به پدر پیرت.
بعد از این سخن، آن شخص ناگهان از نظرم ناپدید شد. فهمیدم که او حضرت مهدی علیه السلام بود و دانستم که آن حضرت، به ترک خدمت پدرم، حتی در شب چهارشنبه راضی نیست. از این رو، دیگر به مسجد سهله نرفتم و این کار را ترک نمودم.(54)

احسان به پدر و مادر، کفّاره گناهان است

از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
جاء رجل اِلی النبی صلی الله علیه و آله فقال: انّی قد ولدت بنتا و ربَّیتُها حتّی اذا بلغت فألبستها و حلّیتها ثم جئت بها الی قلیب فدفعتها فی جوفه و کان آخر ما سمعت منها و هی تقول: «یا أبتاه، فما کفّارة ذلک؟»، قال: «ألک أُمّ حیة؟». قال: «لا»، قال: «فلک خالة حیة؟»، قال: «نعم»، قال: فابررها فانّها بمنزلة الاُمِّ یکفّر عنک ما صنعت.(55)
مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: برایم دختری متولّد شد و او را بزرگ کردم تا بالغ شد؛ سپس به وی لباس پوشانیدم و او را به زیور آراستم. او را کنار گودالی آوردم و او را در میان آن انداختم و آخر سخنی که از او شنیدم این بود که گفت: پدر جان! کفّاره این کردار زشت، چه خواهد بود؟
پیامبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: «آیا مادرت زنده است»؟. عرض کرد: «نه». فرمود: «آیا خاله ات زنده است؟». عرض کرد: «آری». فرمود: با او خوشرفتاری کن که به جای مادر است و خوشرفتاری با او، کفّاره آن کردارت خواهد بود.

احترام و نیکی پیامبر(ص) به والدین رضاعی

بعد از آنکه شیر آمنه، مادر پیامبر صلی الله علیه و آله کم شد، عبدالمطلب، جدّ پیامبر، او را به دایه ای مهربان سپرد. در آن زمان، دایه های قبیله بنی سعد، مشهور بودند که در موقع معینی به مکه می آمدند و هر کدام، نوزادی را گرفته، همراه خود می بردند. چهار ماه از تولّد پیامبر صلی الله علیه و آله گذشته بود که دایگان قبیله بنی سعد به مکه آمدند و در آن سال، قحطی عجیبی بود. از این لحاظ به کمک اشراف مکه نیازمند بودند. در این بین، حلیمه، نوه عبدالمطلب را پذیرفت. عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و گفت: «از کدام قبیله ای؟» گفت: «از بنی سعد». پرسید: «اسمت چیست؟». گفت: «حلیمه». عبدالمطلب از شنیدن اسم او و نام قبیله اش بسیار مسرور شد و گفت: «آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته: یکی سعادت و دیگری حلم و بردباری.
دایه مهربان پیامبر صلی الله علیه و آله ، پنج سال از وی محافظت کرد و در تربیت و پرورش او کوشید. بعد حلیمه او را به مکه آورد و به جدّ بزرگوارش سپرد. پیامبر صلی الله علیه و آله چند خواهر و برادر رضاعی در خانه حلیمه داشت و پدر رضاعی آن حضرت، حارث بن عبدالعُزی بود.
سالها از این ماجرا گذشت، تا اینکه حضرت محمّد به پیامبری مبعوث گردید. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله روی عبایی نشسته بود. ناگهان شوهر حلیمه به حضور آن حضرت آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله بر یاد مهربانی های او از جا برخاست و از او احترام کرد و روی عبایش نشانید. در این هنگام، مادرش حلیمه آمد. حضرت گوشه دیگر عبایش را برای او پهن کرد، او را روی آن نشانید و محبّت شایانی به مادر رضاعی خود کرد. آنها هنوز در آن هنگام، اسلام نیاورده بودند؛ امّا سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در دل صاف آنها اثر کرد و همان دم، نور ایمان بر قلب آنها تابید و ایمان را به زبان جاری کردند.

گریه امام سجاد علیه السلام بر پدر بزرگوارشان

احترام و نیکی به والدین را باید از ائمّه اطهار علیهم السلام بیاموزیم. آنها با آن مقام و منزلتی که در پیشگاه الهی داشتند؛ امّا در مقابل پدر و مادر، از خویش تواضع نشان می دادند. امام سجاد علیه السلام بیست سال بر پدر بزرگوار خود گریست و هنگامی که در پیش آن حضرت، طعامی می گذاشتند، مدام می گریست، تا اینکه روزی یکی از غلامانش عرض کرد: «آقای من! وقت آن نشده که اندوه شما بر طرف شود». فرمود: «وای بر تو! حضرت یعقوب، دوازده پسر داشت. خداوند یکی از آنان را از او پنهان کرد. آن قدر بر او گریست تا چشمانش از کثرت گریه، سفید شد و از بسیاری اندوه بر پسرش موهای سرش سفید گشت، حال آنکه فرزندش در دنیا زنده بود؛ و من به چشم خود پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیت خود را دیدم که شهید گشته بودند و جسدهای مطهّر ایشان بر زمین افتاده بود.(56)
همچنین نقل شده که امام سجاد علیه السلام روزی چهار رکعت نماز می خواند که دو رکعت آن را به پدر بزرگوار خویش هدیه می کرد و دو رکعت دیگر را بر مادر بزرگوارش و می فرمود: از حقوق والدین بر فرزند، این است که بعد از مرگ پدر و مادر، آنها را فراموش نکند.

آثار نفرین یا رضایت پدر

شبی امام حسین علیه السلام با پدر بزرگوارش حضرت علی علیه السلام مشغول طواف خانه خدا بودند که ناله جانگداز شخصی را شنیدند که به درگاه الهی دست دراز کرده و مناجات می کند. حضرت علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود: «نزد مناجات کننده، برو و او را دعوت کن تا پیش من بیاید. امام حسین علیه السلام نزد او رفت. دید جوانی است بسیار مضطرب و هراسان و مشغول دعا و راز و نیاز با خدای بزرگ. به او فرمود: علی علیه السلام تو را می طلبد اجابت کن». آن مرد خدمت حضرت علی علیه السلام آمد. حضرت فرمود: «تو کیستی؟» عرض کرد: «مردی از اعرابم». پرسید: «این ناله برای چه بود؟» عرض کرد: «من جوانی بودم عیاش و گنهکار. پدرم مرا از گناه و آلودگی نهی می کرد. من به حرف او گوش نمی دادم؛ بلکه بیشتر گناه می کردم و او را آزار رسانده، دشنامش می دادم. پولی در نزد او سراغ داشتم. روزی برای پیدا کردن آن پول نزدیک صندوقی رفتم که در آنجا پنهان بود تا پول را بردارم. پدرم جلوگیری کرد. من دست او را فشردم و بر زمینش انداختم و پولها را برداشتم و در پی کار خود رفتم. در آن دم، شنیدم که گفت: به خانه خدا می روم و تو را نفرین می کنم.
پدرم روانه مکه شد. من شاهد کارهایش بودم. دیدم که دست به پرده کعبه گرفت و با آهی سوزان مرا نفرین کرد. هنوز نفرینش تمام نشده بود که این بیچارگی مرا فرا گرفت و تندرستی را از من سلب نمود.
مرد در این موقع، پیراهن خود را بالا زد. یک طرف بدن او کاملاً خشک شده بود.
سه سال بر همین وضع گذراندم و از او پوزش می خواستم و او مرا رد می کرد سال سوم ایام حج، از او درخواست کردم که همان جایی که مرا نفرین کرده، دعا کند، شاید خداوند سلامتی را به برکت دعای او به من باز گرداند. قبول کرد و با هم به طرف مکه حرکت کردیم.
پدرم سوار شتر بود. در بیابان، ناگاه مرغی از پشتِ سر، سنگی پراند. شتر رم کرد و پدرم از روی شتر افتاد. به بالینش رفتم، دیدم از دنیا رفته است. همان جا او را دفن کردم و اینک خودم تنها به اینجا برای دعا آمده ام.
حضرت فرمود: از اینکه پدرت با تو برای دعا کردن در نجات تو به طرف کعبه می آمده، معلوم می شود از تو راضی شده است. اینک من در حقّ تو دعا می کنم.
در این موقع، حضرت دست به دعا بلند کرد و سپس دستهای مبارک خود را به بدن آن جوان کشید. جوان، در همان لحظه شفا یافت. سپس علی علیه السلام به فرزندان نسبت به نیکی به والدین توصیه کرد و فرمود: «علیکم ببرّ الوالدین؛ شما را به رفتار نیک با پدر و مادر، سفارش می کنم».(57)
کسی که با پدر تندی کند، ذلیل می شود
امام صادق علیه السلام می فرماید:

ثلاثة من عازَّهم ذلَّ: الوالد و السلطان و الغریم.(58)

سه کس هستند که اگر کسی در صحبت کردن بر آنها تندی کند، خوار می شود: پدر، حاکم و شخص مدیون.
کسی که به پدر احترام کند، مورد احترام پیامبر صلی الله علیه و آله است
در روایتی درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:
أتته اُخت له من الرضاعه، فلمّا أن نظر الیها سرّ بها و بسط رداء. لها فأجلسها علیه، ثم أقبل یحدِّثها و یضحک فی وجهها، ثم قامت فذهبت، ثمّ جاء اخوها فلم یصنع به ما صنع بها فقیل: «یا رسول الله! صنعت بأُخته ما لم تصنع به و هو رجل؟»، فقال: لأنّها کان أبرّ بأبیها منه.(59)
خواهر رضاعی پیامبر صلی الله علیه و آله به محضر ایشان آمد. حضرت خوشحال شد؛ سپس عبای خود را پهن کرد و او را روی آن عبا نشانید. بعد با او سخن گفت و به او با چهره ای خندان، نگاه می کرد. آن گاه او از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله مرخّص شد سپس برادر رضاعی آن حضرت آمد. آن احترامی که به خواهر رضاعی خود کرد، به برادر رضاعی خود نکرد. شخصی به آن حضرت عرض کرد: «احترامی که به خواهر رضاعی خود گذاشتید، به برادر رضاعی خود نگذاشتید، با آنکه مرد است». حضرت در جواب فرمود: زیرا خواهرم به پدر خود، از برادرش مهربانتر است.

پي نوشت ها :
 

54 - منتهی الآمال، ج 2، ص 324.
55 - اصول کافی، ج 2 (باب البرّ بالوالدین)، ص 162.
56 - منتهی الآمال، ج 2، ص 6.
57 - پند تاریخ، ص 88.
58 - بحارالأنوار، ج 71، ص 71.
59 - همان، ص 82.

منبع:www.hawzah.net



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
انت الهادی و انا المضل / استوری شهادت امام هادی علیه السلام
play_arrow
انت الهادی و انا المضل / استوری شهادت امام هادی علیه السلام
پوستر شهادت امام هادی علیه السلام
پوستر شهادت امام هادی علیه السلام
ترویج فرهنگ شهادت؛ از شوق شهدا برای لقای الهی تا مأموریت ملی جوانان امروز
ترویج فرهنگ شهادت؛ از شوق شهدا برای لقای الهی تا مأموریت ملی جوانان امروز
هویت شغلی و انسجام ساختاری: واکاوی کارکرد هویت‌سازی در تثبیت نظام تقسیم کار
هویت شغلی و انسجام ساختاری: واکاوی کارکرد هویت‌سازی در تثبیت نظام تقسیم کار
چرا قیمت آگهی‌ خودروهای کارکرده با قیمت نهایی معامله در بازار متفاوت است؟
چرا قیمت آگهی‌ خودروهای کارکرده با قیمت نهایی معامله در بازار متفاوت است؟
خلاصه بازی سپاهان ۱ - خیبر خرم آباد ۳
play_arrow
خلاصه بازی سپاهان ۱ - خیبر خرم آباد ۳
سخنگوی عملیات وعده صادق ۳ هم بدل پیدا کرد
play_arrow
سخنگوی عملیات وعده صادق ۳ هم بدل پیدا کرد
حمله هوایی صهیونیست‌ها به یک خودرو در جنوب لبنان
play_arrow
حمله هوایی صهیونیست‌ها به یک خودرو در جنوب لبنان
تصاویری دلخراش از شلیک نظامیان اسرائیلی به نوجوان فلسطینی(۱۸+)
play_arrow
تصاویری دلخراش از شلیک نظامیان اسرائیلی به نوجوان فلسطینی(۱۸+)
آیا قانون کولبری به درستی اجرا می شود؟
play_arrow
آیا قانون کولبری به درستی اجرا می شود؟
برف بازی در عربستان سعودی
play_arrow
برف بازی در عربستان سعودی
خاطره رهبر انقلاب از چگونگی آشنایی با شهید تندگویان
play_arrow
خاطره رهبر انقلاب از چگونگی آشنایی با شهید تندگویان
روایت دست اول عیسی آزاده از دوران اسارت در بند فرقه منافقین
play_arrow
روایت دست اول عیسی آزاده از دوران اسارت در بند فرقه منافقین
کلاهبرداران اسکیمری در کمین کارت‌های بانکی
play_arrow
کلاهبرداران اسکیمری در کمین کارت‌های بانکی
آزمون استخدامی روی باند فرودگاه هندی!
play_arrow
آزمون استخدامی روی باند فرودگاه هندی!