[ ويژگي هاي بازرگاني خليج فارس در پرتو يافته هاي نوين سکه شناسي [ در سده هاي ميانه؛ از اسلام تا صفويه

پژوهشی در بازرگانی خلیج فارس

تکاپوهاي بازرگاني خليج فارس در دوره ي اسلامي در دو بندر بصره و سيراف متمرکز بود. تجارت با درياي سرخ و شرق آفريقا و چين و هند از اين بنادر آغاز مي شد. بنادر ديگر در سايه ي اين دو بندر قرار داشتند. در پايان عصر
پنجشنبه، 18 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پژوهشی در بازرگانی خلیج فارس
 ويژگي هاي بازرگاني خليج فارس در پرتو يافته هاي نوين سکه شناسي [ در سده هاي ميانه؛ از اسلام تا صفويه

 

نويسنده: نيکلاس م. لوويک (1)
مترجم: دکتر محسن جعفري مذهب (2)



 

چکيده:

تکاپوهاي بازرگاني خليج فارس در دوره ي اسلامي در دو بندر بصره و سيراف متمرکز بود. تجارت با درياي سرخ و شرق آفريقا و چين و هند از اين بنادر آغاز مي شد. بنادر ديگر در سايه ي اين دو بندر قرار داشتند. در پايان عصر سلجوقي اين دو بندر رو به افول نهادند و بنادر ديگر سر برآوردند؛ مرکزيت تجارت دريايي از درياي پارس به درياي سرخ منتقل شد، جايي که فاطميان و ايوبيان و مملوکان اهميت فراواني در آن مي ديدند. در آغاز عصر صفوي که بازرگانان و دولت هاي اروپايي به اقيانوس هند آمدند، روند معادلات بازرگاني شکلي ديگر به خود گرفت. (3)
بررسي تعاملات اقتصادي خليج فارس بر اساس يافته هاي سکه شناسي موضوع اين نوشته است. بررسي ضرابخانه ها، ضرب سکه، تنوع و فراواني، گسترش و برد سکه ها، نفوذ خاندان هاي محلي که بر نقوش سکه ها نمود داشت، ارتباط تجارت دريايي و سقوط ضرابخانه ها، و همه ي آنها در سايه کاوش هاي اخير باستان شناسانه در سواحل خليج فارس روشن شده است و اين مقاله هم از آنها بهره جسته است.

درآمد

در اوج خلافت عباسي، تلاش بازرگاني خليج فارس در فعاليت هاي دو بندر و ضرابخانه ي بزرگ گرد آمده بود: « بصره » و « سيراف ». بصره در بالاي خليج فارس و چند مايلي دريا قرار داشت و با گذرگاهي که کشتي هاي اقيانوس پيما از آن مي گذشتند به دريا راه داشت، و اوج اهميت آن تا حدود نيمه ي سده ي نهم ميلادي/ سوم هجري بود که کالاهاي مصرفي هند، چين و آفريقا از کنار آن مي گذشت تا به مردم مصرف کننده و ثروتمند بغداد برسد. بصره در سال 275 هـ.ق/ 871 م به دليل شورش زنگيان شديداً آسيب ديد و حملات قرمطيان در سال 311 هـ.ق/ 923 م سقوط آن را تسريع کرد (4). شناخت ضرب سکه در بصره، آيينه ي رشد و زوال شهر است. ضرابخانه ي اين شهر از نخستين ضرابخانه هاي مهم عراق در دوره امويان و عباسيان نخستين است که از سال 51 هـ.ق/ 671 م به بعد سکه ي نقره، و از 235 هـ.ق/ 849 م سکه ي طلا پراکنده است. از اين ميان به استثناي يک دهه ( 259-269 هـ.ق/ 872- 882 م ) که هم زمان با شورش زنگيان است، زنجيره ي سکه هاي تاريخ دار تا سال 349 هـ.ق/ 960 م کشيده مي شود (5). از آن پس ضرب سکه ي بصره بسيار پراکنده است ( که نشانه اي از تحولات سياسي عراق پائين در زمان فرمان روايي آل بويه است ) (6) و کمي پس از ظهور سلاجقه ي بزرگ، ضرب سکه براي دو سده تمام متوقف شد.
بصره در دوره ي آل بويه مورد هم چشمي قرار گرفت و شايد براي زماني کوتاه از « سيراف » عقب افتاده باشد. سيراف نقش دو گانه اي در کرانه هاي فارس داشت؛ هم نقطه ي ورودي راه کارواني بزرگ به شيراز، و هم اولين بندري بود که کشتي هاي به راه افتاده از بصره به هند و جاهاي ديگر را پذيرا مي شد. برتري بازرگاني سيراف بر اثر زلزله ي يک هفته اي سال 367 هـ.ق/ 977 م به خطر افتاد و با سقوط آل بويه در نيمه ي سده ي پنجم هجري/ يازدهم پايان گرفت که سيراف باجگزار جزيره ي « قيس » [ کيش ] شد (7). کاوش هاي اخير نشان داده است که سيراف پيش از آن که به اوج شهرت خود برسد در سده ي هشتم و آغاز سده ي نهم ميلادي/سده ي دوم هجري سکه هاي محلي سربي داشت (8). سکه هاي نقره ي آن به جز سکه ي مورد ترديد عباسي به تاريخ 305 هـ.ق/ 917 م (9)، همه از دوره ي آل بويه است. تاريخ آن ها از 323 تا 382 هـ.ق/ 934 تا 992 م را فرا مي گيرد (10). درآمد سرشار سيراف در اين سال ها، بي ترديد خواست هاي دريايي آل بويه را نشان مي دهد و به ويژه خواست هاي عضدالدوله که هر دو سوي خليج فارس را در دست داشت.
فعاليت هاي چند ضرابخانه ي ديگر خليج فارس در پايان سده ي نهم و سده ي دهم ميلادي/ سده ي چهارم هجري، نشانه هاي بيشتري از ثروت اندوخته شده در منطقه از راه بازرگاني دريايي روزافزون را به دست مي دهد. « جنّابه » [ گناوه ] در کرانه ي بالايي خليج فارس در دوره ي صفاريان، عباسيان و ال بويه از سال 275 تا 363 هـ.ق/ 888 تا 973 م سکه ي طلا و نقره ضرب کرد (11). جنّابه که با راه کاروان رو به شيراز مي پيوست براي لباس هاي کتاني و قلاب دوزي اش شهرت داشت که به گزارش ابن حوقل مورد نظر امراي کشورهاي مختلف بود و به همه ي جهان صادر مي شد (12). « عبّادان » [ آبادان ] که در جنوب بصره و در مصب رودهاي دجله و فرات قرار داشت زمان کوتاهي ( 332 تا 336 هـ.ق/ 943 تا 47 م ) از حکومت اميران بويي معّزالدوله و عمادالدوله سکه ي نقره زد (13). به گزارش حدود العالم ( نوشته شده به سال 372 هـ.ق/ 982 م ) « عبّادان » شهرکي خرد و آبادان در کنار دريا بود (14) و به طور طبيعي از موقعيت خود بر شاهراه بزرگ بازرگاني شرق و غرب سود مي برد. عمان نخست بار در دوره ي صفاريان ( 289-295 هـ.ق/ 901-907 م ) سکه ضرب کرد و سپس سکه ي طلا و نقره براي دودمان محلي وجيهي ( 300-350 هـ.ق/ 912-961 م ) و آل بويه ( 360 تا حدود 434 هـ.ق/ 970 تا حدود 1042 م ) ضرب کرد (15). ضرابخانه احتمالاً در « صُحار »، پايتخت عمان قرار داشت که بندري عادي در مسير کشتي هاي راهي شده از هند از سويي، و سواحل جنوبي شبه جزيره ي عربستان، عدن و جده از سوي ديگر بود (16). مقدسي ( سده ي چهارم هجري/ دهم ميلادي ) عمان و سيراف را « بارانداز چين » مي نامد. ثروت عمان از مقدار ماليات چشم گير آن روشن مي شود که در دوره ي عباسي 300 هزار دينار بر اهالي آن تحميل شده بود (17). شايد ضرابخانه در آنجا براي گرفتن بي دردسر اين ماليات بود زيرا پس از کاهش نفوذ خلافت در سده ي پنجم هجري/ يازدهم ميلادي، به نظر مي رسد عمانيان ضرب سکه را غيرضروري پنداشتند.
دو ضرابخانه ي کوچک تر خليج فارس براي رفع نيازهاي اميرنشين هاي مستقلي که آن ها را در دست داشتند به وجود آمد. « هزو » Huzu بندر سوار شدن جزيره قيس، در زمان کوتاه يک دهه ( 338-349 هـ.ق/ 949-960 م ) درهم هايي به نام اميرجُلَندي رضوان بن جعفر ضرب کرد که بعد ها به فرمان عضدالدوله عزل شد (18). قرمطيان پس از شکست هاشان از فاطميان، در بحرين و حسا سکه هايي از سرب ضرب کردند. ناصرخسرو که حسا را در ميانه ي سده ي يازدهم ميلادي/ پنجم هجري ديده بود، به اين سکه ها اشاره مي کند. کاوش هاي اخير جزيره ي بحرين، نمونه هايي از اين سکه ها را به ما مي نماياند. نمونه هاي بسيار خواناي آن ها به نظر مي رسد شبيه سکه ي قرمطيان باشد که در اواخر سده ي چهارم هجري/ دهم ميلادي در فلسطين ضرب شده بود.
فعاليت هم زمان حدود نيم دوجين ضربخانه در خليج فارس، طي دهه هاي نخستين و ميانه سده ي چهارم هجري/ دهم ميلادي وجود اقتصادي رو به رشد پولي را نشان مي دهد که پاسخ گوي آمد و شد بي سابقه ي کالاهاي مصرفي بود. اين آمد و شد در سده ي پنجم/ يازدهم ميلادي به سختي فروکش کرد و به دلايل گوناگون: افول فرمانروايي آل بويه؛ يورش قبايل سلجوقي به ايران؛ قحطي و شورش در عراق پايين که به نابودي بيشتر بصره انجاميد؛ و البته حملات زنگيان و قرمطيان خسارت بيشتري به آن زد؛ غارت گري عشاير شبانکاره در جنوب فارس؛ و در نتيجه ي منطقي بي نظمي عمومي، رفتار دزدان ساکنان سواحل قيس که سفر به بصره را ناامن مي ساخت (19). يک نشانه ي مهم البته منفي از افول بازرگاني [ خليج فارس ]، توقف سکه زني در خليج فارس به مدت حدود دو سده است؛ يعني کمي پيش از فتوحات سلجوقيان تا زمان پيدايي دودمان مغولي در ايران، آخرين سکه ي سلجوقي ضرب بصره که گزارش شده، به وجود ضرابخانه اي در زمان نخستين سلطان سلجوقي تا سال 459 هـ.ق/ 1066 م گواهي مي دهد (20). هنوز هيچ سکه ي سلجوقي ضرب سيراف يافت نشده است. ضرابخانه ي عمان که در دوره ي آل بويه بسيار پرکار بود از حدود سال 434 هـ.ق/ 1042 م از تاريخ سکه شناسي ناپديد شد. کاوش هاي بحرين هيچ سکه ي سلجوقي را به دست نداده اند ( گزارش ناصرخسرو اشاره دارد که هنوز سکه هاي سربي بومي ضرب مي شد )؛ چند سکه ي مسي چيني سده ي يازدهم و دوازدهم ميلادي/ پنجم و ششم هجري پيدا شده است اما ممکن است در زمان مغولان به بحرين رسيده باشند. همان گونه که قاهره به سرعت بغداد را به عنوان مرکز تمدن اسلامي تحت الشعاع قرار مي داد، به طور طبيعي، بازرگاني تجاري به سوي عدن و درياي سرخ روکرد و آب هاي خليج فارس فراموش شد. برنارد لوئيس اين نظريه را پيشنهاد مي کند که خلفاي فاطمي سعي داشتند با تبليغات اسماعيلي در يمن، بلوچستان و شمال غرب، انحصار بازرگاني را که پيش تر در دست عباسيان بود، به دست گيرند (21). به نظر مي رسد نشانه اي از پيروزي آنان در اين ماجراجويي، ضرب سکه ي فراوان در يمن باشد که دقيقاً هم زمان با کاهش ضرب سکه در خليج فارس است. صُليحيان و زُرَيعيان که دست نشاندگان فاطميان در يمن بودند نمونه هايي بسيار روشن از سکه هاي طلا در عدن و ضرابخانه هاي ديگر از سال 445 تا 556 هـ.ق/ 1053 تا 1160 م ضرب کردند (22). برخلاف اين، در سه چهارم سده پيش تر و زماني که ضرابخانه هاي بصره، عمان و ( در آغاز ) سيراف هنوز پرکار بودند، نشانه ي زيادي از سکه هاي يمني در دست نيست. اين امر که ضرب روبه رشد سکه در ضرابخانه هاي يمن، نتيجه ي بازرگاني بين المللي بوده باشد. جاي شک دارد: دينارهايي که مورخان « ملکي » مي نامند با عياري کمتر از سکه هاي ضرب مصر و ديگر بخش هاي جهان اسلام ضرب مي شد و شايد رواج چنداني در بيرون از يمن نداشت. به هر حال به نظر مي رسد که ارتباطي بين فراواني سکه و فعاليت تاجراني مثل رامشت سيرافي ميليونر ( در گذشته به سال 534 هـ.ق / 1140 م ) که عدن را به عنوان پايگاه بازرگاني خود برگزيد، وجود داشته باشد (23).
دوره ي مغولان شاهد تلاش هاي ديگرباره ي فرمان روايان ايران ( با هم ياري اميران قلهات و هرمز ) در دفاع از حاکميت خود بر خليج فارس و گسترش روابط دريايي با هند و ديگر جاي ها بود. شواهد سکه اي اين دوره اگر چه کامل نيست اما نکات جالبي را نشان مي دهد: سکه اي سربي از يکي از اتابکان سلغري که در بحرين يافت شده بايد ضرب سال هاي بين 633 تا 651 هـ.ق/ 1236 تا 1253 م در بحرين باشد. در اين سال ها، سلغريان فرمان رواي مطلق خليج فارس بوده و نفوذشان بر هر دو ساحل خليج حکم فرما بود. در سال 626 هـ.ق / 1229 م رقيب اصلي آن ها يعني حاکمان راهزان جزيره ي قيس از بين رفتند و حاکمان هرمز که جزيره ار متصرف شده بودند به زودي آن را به ابوبکر سلغري واگذار کردند (24). بحرين در سال 633 هـ.ق/ 1236 م. تصرف شد و هر چند بعداً استفلال خود را از دست آورد اما تجارت بين فارس و سواحل شمالي عربستان ادامه يافت. کشف سکه هاي مسي فارسي اتابک ابش [ خاتون ] بنت سعد در جزيره ي بحرين که نام اباقا ( 664- 680 هـق/ 1265-1282 م. ) را برخود دارد (25) نشان از وجود تماس هاي بازرگاني عادي با ايران در دوره ي ايلخانان است.
روابط دوستانه ي بين ايلخانان و خان هاي بزرگ پکن، انگيزه ي جديدي به بازرگاني چيني داد و با از بين رفتن غارت گري در خليج [ فارس ]، بازرگانان چيني توانستند ديگرباره به بصره سفر کنند (26). گنجينه اي از 60 سکه ي مسي چيني با تاريخ از سال 18 تا 1275 ميلادي/ 3 پ. هـ.ق تا 674 هجري که از دفينه ي سده ي چهارم ميلادي/ هشتم هجري در سيراف به دست آمد مي تواند شاهدي بر بازرگاني با چين در پايان سده هاي ميانه باشد (27). البته سيراف ديرزماني بود که موقعيت خود را به عنوان بندري بين المللي از دست داده بود: احتمال دارد که سکه ها توسط شهروندي سيرافي که در هرمز يا قيس به کار تجارت پرداخته بود به ساحل آورده شده باشد.
هرمز که مدتي دراز لنگرگاه ايالت کرمان بود احتمالاً در سده هاي يازدهم و دوازدهم ميلادي/ پنجم و ششم هجري که آب هاي خليج فارس مورد آزار غارت گران بود برتري خود را بر سيراف و بنادر فارس آغاز کرد (28). « هرمز کهنه » با وابستگي به قتلغ خانيان در آغاز دوره ي ايلخاني به عنوان ضرابخانه مطرح مي شود که از خلال سکه هاي تازه ياب با نام سيف الدين و سیورغاتمیش ( شماره ي 6 و 7 پايين ) به دست مي آيد. هرمز شايد در آغاز سده ي نهم ميلادي/ سوم هجري آغاز به ضرب سکه کرده باشد اما تنها اشاره به سکه اي عباسي از اين ضرابخانه چندان مقبول نيست (29).
قيس ( جزيره ي کيش ايراني ) نشست گاه دودماني بومي که در سال 626 هـ.ق/ 1229 م. از بين رفت، چند دهه دست نشانده ي هرمز بود که فرمانرواي قدرتمندش محمود قلهاتي، نظارتي همه جانبه بر ورود کشتي ها به خيج فارس داشت (30). قيس حدود سال 692هـ.ق/ 1292 م. به عنوان پايتخت بازرگاني جمال الدين بن ابراهيم طيبي، حاکم ايلخانان بر فارس درخششي چشم گير داشت، چه، او با لشکرکشي هاي دريايي متحد خود اياز، حکومت خليج فارس ( شامل قطيف، حسا، بحرين و هرمز ) را به دست آورد و به ياري برادرش که وزير يکي از امراي هند جنوبي بود، انحصار دريايي اقيانوس هند را از آن خود ساخت (31). اسب و مرواريد از قيس صادر مي شد و ظروف هندي و چيني از وارداتش بود. سکه هاي طلاي فراواني که از اولجايتو در قيس ضرب شد. اوج کاميابي هاي جزيره را نشان مي دهد و چند سال بعد ( حدود 731 هـ.ق/ 1330 م ) جزيره توسط تهمتن دوم هرمزي تصرف و به سرعت از بندري غير مهم به بندري معروف [ هرمز ] تبديل شد.
آخرين سکه ي سربي بحرين با نام هاي آل ابو سعيد و پادشاه عالم ( يعني ايلخانان )، بايد به سال هاي 692-966 هـ.ق/ 1292-1296 م برگردد. اين سکه ما را با گزارشي جالب از فتوحات جمال الدين [ طيبي ] کرانه هاي دور خليج فارس قانع مي کند.
در دوره مغولان مانند دوره هاي پيش تر، بصره بندر عراق بود. ابن بطوطه از بصره به عنوان يکي از مهم ترين شهرهاي عراق، وسيع، حاصلخيز و ثروتمند ياد مي کند که هنوز از انداز هاي سابقش دور است (32). ضرابخانه ي بصره در زمان هلاگو سکه ي مسي ضرب کرد (33)، ولي سند قاطعي بر ضرب طلا و نقره در آن، تا زمان اصلاحات پولي غازان خان در سال 696 هـ.ق/ 1296 م. که سکه هايي از هر دو جنس ضرب شده، وجود ندارد (34). احياي ضرابخانه ي بصره که تا دوره ي جلايريان ( حدود 777 هـ.ق / 1375 م ) فعال بود شايد در گام اول مرهون اقدامات جمال الدين ابراهيم بود که اداره ي اقتصاد به او سپرده شده بود.
با گسترش شبکه ي ضرابخانه اي ايلخاني در زمان غازان محمود و دو جانشينش، گروهي از ضرابخانه هاي تازه در سواحل ايران به کار افتاد. بوشهر در حدود شمال شهر کهن « ريشهر »، احتمالاً ضرب سکه ي خود را از اين زمان آغاز کرده باشد؛ ولي تنها يک نمونه گزارش شده است: سکه اي نقره اي از ابوسعيد به تاريخ 732 هـ.ق/ 1331 م (35) که قرائت نام ضرابخانه ي آن چندان مطمئن نيست. از ضرابخانه ي « هوزو » که در دوره ي آل بويه فعال بود سکه ي نقره اي ايلخاني به تاريخ 729 هـ.ق/ 1328 م شناسانده شده است (36). مهم ترين اين ضرابخانه ها، « زيدان » بود که در فاصله ي کمتر از سه روز راه از « ارّجان » ويک روز راه از « دورق » بود و شايد کنار يا نزديک رود جرّاحي ( طاب ) و چند مايلي شمال « ماچول » ( بندر معشور ) قرار داشت (37). نام ضرابخانه ي زيدان بر سکه هاي نقره اي ايلخاني سالي 722-739 هـ.ق/ 1322-1338 م و بر سکه ي نقره اي از ابو اسحاق اينجو ديده شده است (38). ابن بطوطه بر سر راهش از کازرون به هويزه از « زيدان » ديدن کرده بود (39) زيدان در اين زمان شهري آباد با باغ هاي ميوه، نهرها، بازارها و مساجد زيبا بود. با آن که زيدان بر ساحل دريا نبود اما بيش تر درآمد خود را از راه ارتباط با دريا به دست مي آورد؛ ابن بطوطه مي گويد که نورالدين زيداني به هند مهاجرت کرد و قاضي جزاير مالديو شد.
درباره ي ضرابخانه ي ناشناخته ي « بندر » که بر سکه هاي نقره ي ابو سعيد ايلخاني و شاه شجاع مظفري نقش بسته (40) چند پيشنهاد مي توان نمود. لقب بندر در زمان حاضر به شهرها و روستاهاي ساحلي ايران گفته مي شود مانند « بندر شاپور »، « بندر ريگ »، « بندر لنگه ». بعيد است که نام بندر ( بدون پسوند ) به هر بندري گفته شده باشد بلکه بايد به مهم ترين ضرابخانه ي ساحلي گفته شود. بنابراين در اواخر دوره ي ايلخاني و مظفري بندر ( به معني خاص ) در خليج فارس، همان بندر هرمز بود که کالاهاي آن به همه جا مي رفت. لنگرگاه ايالت کرمان « سورو » يا « شهرو » بود که در زمان مقدسي ( سده ي دهم ميلادي/ چهارم هجري ) هنوز بارکده ي بين عمان و داخل ايران بود (41) متأسفانه در مورد نقش بعدي بازرگاني « شهرو » کم مي دانيم. پس از انتقال هرمز از « جرون » به جزيره ي جرون، نام جرون به « شهرو » تغيير يافت (42). جهانگرد روسي آفاناسي نيکيتين ( 1469 م/ 859 هـ.ق ) راه غير عادي را توصيف مي کند که از طارم و لار گذشته به بندر مقابل جزيره ي جرون مي رسيد (43). احتمالاً اين بندر، کنار يا خود محل ساحلي جرون بود که بعداً بندرعباس شد (44) شناسايي ضرابخانه ي « بندر » به شهرو- جرون ( بندرعباس بعدي ) يک پيشنهاد است. علاوه بر اين شايد نام « بندر » براي يکي از بزرگ ترين شهرهاي سواحل فارس- خوزستان و شايد « ريشهر » به کار رفته باشد که هيچ وقت به عنوان شهر ضرابخانه اي شناخته نشد ولي به عنوان بندري مهم در نقشه هاي پرتغالي اواخر سده ي شانزدهم ميلادي/ سده ي دهم هجري ثبت شده است. پيشنهاد ديگري براي « بندر »، شهر « ماچول » ( بندر « معشور » کنوني ) است که در بالاي خليج فارس و نزديک « مصب رود جرّاحي » قرار دارد: ابن بطوطه آن ر ا با بازار بزرگش که در نوع خود کم مانند بود توصيف کرده است (45) از معدود سکه هاي در دسترس ما آشکار مي شود که تعداد قابل توجهي از ضرابخانه هاي خليج فارس دوران مغولان فعال بودند، البته به جز بصره هيچ کدام فعاليت ممتدي نداشتند. در دو نمونه ( هرمز و قيس ) رواج سکه ها در ارتباط با اهميت بازرگاني بنادر مذکور قابل اثبات است. به طور کلي، مقدار سکه هاي ضرب شده قابل قياس با دوره هاي عباسي و آل بويه نيست.
سه ضرابخانه ي شناخته شده ي فعال در دوره ي ايلخانان ( هرمز، بصره و بحرين يا حسا ) در سده ي شانزدهم و آغاز سده هفدهم ميلادي/ دهم و آغاز سده ي يازدهم هجري در تهيه پول مهم « لاري » شرکت داشتند (46). شواهد ضرب سکه در اين فاصله ي زماني ( که در آن تيموريان، قراقويونلوها و آق قويونلوها به طور پياپي بر خليج فارس فرمان روايي کردند ) بسيار ناکافي است. از بصره سکه ي نقره اي از محمد قراقويونلوها ( 871-873 هـ.ق/ 1466- 1468 م ) (47) و اوزون حسن آق قويونلو ( 857-882 هـ.ق/ 1453-478م ) (48) در دست داريم. ما نتيجه مي گيريم که ضرب سکه در بصره حتي در زمان جلايريان به طور قابل ملاحظه اي کاهش يافته بود. از هرمز که بر خلاف بصر در دوره تيموريان از اهميت بازرگاني خود سود مي برد هنوز سکه اي شناخته نشده است. شايد کاوش هاي بعدي بتواند تا حدي خلاء بين سکه هاي شناخته شده ي هرمز در دوره ي ايلخاني، و اشرفي و لاري دوره ي صفوي را پرکند (49). فهم نقش مهم هرمز در بازرگاني اواخر سده هاي ميانه ي ايران، امتياز کسب شده توسط ضرابخانه ي لاري است که بر سر راه کارواني پر رفت و آمد هرمز به شيراز قرار داشت. اوبن نشان داده است که در اواخر سده ي چهاردهم ميلادي/ هشتم هجري، اين راه حقيقتاً ارتباط شيراز با بنادر فارس ( جنابه، سيراف و قيس ) را در اختیار داشت (50). لار براي نخستين بار توسط ياقوت ( حموي ) معرفي شده و اولين سرزميني بود که اميران شبانکاره به دست آوردند و در زمان ايلخانان و جانشينانشان مهم ترين ضرابخانه ي جنوب شرقي فاری ( به نام شبانکاره ) را در دست داشتند (51). با تغيير راه بازرگاني در اواخر سده ي چهاردهم ميلادي/ هشتم هجري، لار به عنوان دولتي با نفوذ تحت حکومت دودماني از ملکها سربلند کرد که تا سواحل دريا گسترش يافت و روابط دوستانه اي با اميران هرمز داشت (52)؛ سکه هاي منتشر شده ي لار ( که تنها ضرابخانه ي فعال خليج فارس در اين دوره است ) از دوره پادشاهي شاه شجاع مظفري ( 765-786 هـ.ق/ 1364-1384م ) تا شاهرخ تيموري ( با تاريخ 828-847هـ.ق/ 1425-1444م ) (53) ادامه مي يابد. علاوه بر اين مي توان سکه هاي نقره ي چهان شاه قراقويونلو و اوزن حسن آق قويونلو را افزود و توالي سکه هاي شناخته شده ي لار تا زمان ضرب اولين لاري را به دست داد که از آن زمان ضرب سکه در خليج فارس و اقيانوس هند وارد مرحله اي کاملاً نو شد.
براي نتيجه گيري درباره ي ضرب سکه در خليح فارس به ويژه در اواخر سده هاي ميانه و ارائه جداول آماري ( مانند تعداد احتمالي ضرابخانه هاي فعال در هر زمان، و تعداد تقريبي سکه هاي ضرب شده توسط هر کدام از آنها ) هنوز نمونه هاي کم و پراکنده اي داريم. با اين حال و با وجود کمبود مدارک، مي توان دو دوره ي مهم ضرب سکه را تا پيش از آمدن پرتغاليان تشخيص داد: دوره ي يکم از دوره ي امويان آغاز شده و در آغاز سده ي چهارم هجري/ دهم ميلادي به اوج خود رسيد که شش ضرابخانه کار مي کرد. اين نظام ضرب سکه در زمان امراي اخير آل بويه دچار انحطاط شد و احتمالاً در دوره ي سلجوقيان متوقف شد. دوره ي دوم سراسر دوره ي مغولان را مي پوشاند. در دوره ي غازان محمود و جانشينانش اولجايتو و ابوسعيد به اوج رسيد که در زمان آن ها ضرابخانه ي بصره ضرب سکه هاي طلا و نقره را از سر گرفت و ضرابخانه هاي جديدي در سواحل ايراني خليج فارس گشايش يافت.
جانشينان مغولان ( جلايريان در عراق، اينجوئيان و مظفريان در ايران ) مدتي به اين کار ادامه دادند ولي سرانجام در دهه هاي آخر سده ي چهاردهم ميلادي/ هشتم هجري ضرب سکه در خليح فارس يک بار ديگر رو به زوال نهاد. در دوره ي تيموريان و دودمان هاي ترکمان سده ي پانزدهم ميلادي/ نهم هجري فقط ضرابخانه ي لار به ضرب مداوم سکه پرداخت که نشانه اي از افزايش اهميت جاده ي هرمز- شيراز در بازرگاني اواخر سده هاي ميانه بود.

شرح سکه ها

بحرين و حسا (54)

1. قرمطي؛ جا و زمان ضرب ناخوانا؛ شايد اواخر سده ي چهارم هـ.ق/ دهم م.

روي سکه

$پشت سکه

[ لا ] اله الا الله

متن محو شده

[ و حـ ] ده لا شريک

[ له ] الساده

[ الر ] ؤساء

سرب، 25 م م، /19/23 گرم. ( هيأت باستان شناسي دانمارک )
2. مانند سکه هاي پيشين ولي بيش تر فرسوده شده است. فقط دو سطر اول روي سکه قابل شناسايي است.
سرب، 21 م م، 91/7 گرم. ( هيأت باستان شناسي دانمارک ).
3. مانند شرح سکه هاي 1 و 2

روي سکه

پشت سکه

ناخوانا

لله

 

محمد

 

        رسول

سرب، 25 م م، ( هيأت باستان شناسي دانمارک ).
اين ها بهترين نمونه هاي موجود از مجموعه ي 32 سکه ي سربي است که توسط هيأت باستان شناسي دانمارک در جزيره ي بحرين يافت شده است. اين ها در يک گورتپه پيدا شده اند و درکنارشان ظرفي سفالي تاريخ گذاري شده ي حدود سده ي يکم پيش از ميلاد وجود داشت. ظاهر سکه ها يکسان نيست و وزن استانداردي را نشان نمي دهد. تعدادي از آن ها، شبيه سکه هاي قرمطي طلا و نقره ي ضرب فلسطين در سال هاي 361-366 هـ.ق/ 971-976 م است که فقط عنوان « الساده الروساء » را برخود دارد (55).
دولت قرمطيان حدود يک سده در بحرين باقي ماند تا زماني که نهضت در سوريه و فلسطين از بين رفت (56). ناصرخسرو که در سال 443 هـ.ق/ 1051 م از « حسا » ديدار مي کرد گزارشي از سکه هاي سربي آن ها مي دهد: « در آن شهر خريد و فروخت و داد و ستد به سرب مي کردند و سرب در زنبيل ها شش هزار درم سنگ، چون معامله کردندي زنبيل شمردندي و همچنان برگرفتندي و آن نقد کسي از آن بيرون نبردي » (57).
از اين گزارش بر مي آيد که حکومت قرمطي به اندازه ي کافي منابع سرب در اختيار داشت تا بدون نياز به طلا و نقره بتواند نيازهاي افتصادي روزمره ي خود را برطرف کند.
استخارج رو به گسترش سرب در نزديکي هاي خليج فارس ( یا کناره ي آن )، از يافت شدن سکه هاي سربي در سيراف (58)، در ساحل خليج فارس و مسجد سليمان در خوزستان (59) نتيجه گيري مي شود. کاوش هاي کاني شناسي اخير در ايران، نشانه هايي از استخراج سرب در دوران کهن و دورادور کوير مرکزي ايران به دست داده است، هر چند اين بررسي در ناحيه خليج فارس صورت نگرفته است (60). احتياطاً بايد گفت که در ايران مرکزي و شمالي از سرب سکه نزده اند هر چند سکه هاي سربي ميانه ي سيستان شناخته شده است (61).
4. سلغري؛ زمان ابوبکر بن سعد ( 628-658 هـ.ق/ 1231-1260 م ) بدون جا و زمان؛

روي سکه

                پشت سکه

( در ميان دو دايره )

( در ميان دو دايره تمغاي سلغري )

سرب، 21 م م، 22/11 گرم . ( هيئت باستان شناسي دانمارک ).
بحرين در سال 633 هـ.ق/ 1236 م به دست سلغريان افتاد ولي کشمکش با قبايل عرب تا سال 651 هـ.ق/ 1253 م ادامه داشت که بحرين استقلال خود را تحت حکومت آل عصفور که عشيره اي از عامر ربيعه بودند به دست آورد (62). اين سکه مانند سکه هاي ايراني سلغريان نام اتابک را بر خود دارد ( احتمالاً نام امير را هم به دنبال خود داشته است ) و علامت سه بخشي که به نظر مي رسد تمغاي حکومتي باشد (63). از آنجا که قلوس هاي سلغري ضرابخانه هاي ايراني از مس بود و اين سکه مانند سکه هاي ضرب بحرين ( شماره هاي 1 تا 3 بالا ) از سرب، بنابراين اين سکه از سکه هاي بحريني است که به آن اشاره کرده ايم.
5. آل ابوسعيد ( یعني قرمطيان ) دست نشانده ي ايلخانان؛ بدون جاي ضرب؛ حدود 692 هـ.ق/ 1292 تا 696 هـ.ق/ 1296

روي سکه

پشت سکه

[ لا اله ] الا/

پادشاه عا[ لم ]

لله محمد/

آل بوسعيد [ د ]

رسول الله

خلد ملک...........

سرب، 29 م م، 63/33 گرم. ( هيأت باستان شناسي دانمارک ).
حدود سال 692 هـ.ق/ 1292 م بحرين و حسا يک بار ديگر و هنگامي که جزء امپراتوري بازرگاني جمال الدين ابراهيم طيبي، حاکم فارس بودند باج گزار ايران شدند. عنوان پادشاه عالم که در سطر يکم پشت سکه به کار رفته، پيش از اصلاحات پولي غازان محمود در سال 696 هـ.ق/ 1296 م بر سکه هاي ايلخانان به کار مي رفت (64).
از سطر دوم پشت سکه با نوشته ي آل بوسعيد بر مي آيد که در پايان سده ي سيزدهم م./ هفتم هـ.ق حکومت حرين به قرمطيان بازگشته باشد. در زمان ناصر خسرو، خاندان حکومت گر قرمطي ادعاي فرزندي ابو سعيد حسن بن بهرام جنابي را داشتند که بحرين را در سال 286 هـ.ق/ 899 م. فتح کرده بود (65). « اکنون ايشان را قصري عظيم است که دارالملک ايشان است و تختي که شش ملک به يک جاي بر آن تخت نشينند و به اتفاق ديگر فرمان دهند و حکم کنند » (66). استفاده از کلمه ي جمع آل ( خاندان ) نشان از دوام نظام خانوادگي ساده الروساء دارد ( بنگريد به سکه هاي 3-1 بالا ).

هرمز

6. سيف الدين نصرت بن محمود ( 676-689 هـ.ق/ 1277-1290 م ) با نام سرورش سيو غاتميش قتلغ خان کرمان؛ جاي ضرب ناخوانا؛ 683/ 1284 م؛

روي سکه

پشت سکه

لا اله الا الله

پادشاه عالم

محمد رسول الله

جلال الدنيا و الدين

الملک العادل

( کذا ) سورعتمش

سيف الدنيا و الدين

السلطان

نصره بن محمود

( حاشيه: قرآن سوره ي 9، آيه ي 33 )

خلدالله ملکه

( حاشيه: )... سنه ثلاث و ثمانين و ستمئه

طلا، 5/ 24 م م، 56/4 گرم. ( بريتيش ميوزيوم/ 2-15-12-1971 )
7. مانند سکه ي بالا با همان سر سکه؛ جا و زمان ضرب ناخوانا.
طلا، 26 م م؛51/6 گرم. بريتيش ميوزيوم ( 1-9-11-1972 ).
اين دو سکه که به تازگي در اختيار بريتيش ميوزيوم قرار گرفته، منتشر نشده و ظاهراً از يک دفينه به دست آمده و کاملاً شبيه نمونه ي ديگري هستند ( جاي ضرب ناخوانا؛ سال؟68؛ وزن 34/5 گرم ) که دکتر کارل مونزل از مونيخ به من خبر داده است. از وزن هاي متفاوت سکه ها بر مي آيد که در اين زمان استاندارد وزني مشخصي وجود نداشته است. دو نمونه ي بريتيش ميوزيوم عيار طلاي خوبي دارند.
سيف الدين نصرت که نامش بر سکه آمده در سال 676 هـ.ق/ 1277 م جانشين پدرش محمود شد. پس از مدت کوتاهي که برادرانش قطب الدين و معزالدين به جاي او با ياري حاکم کرمان، سيوغاتميش به حکومت بازگشت و 12 سال پادشاهي کرد و در توطئه اي که دو برادر ديگرش بر عليه او چيدند به قتل آمد. سال مرگ او را 689 هـ.ق/ 1290 م و 691 هـ.ق/ 1292 م گزارش کرده اند که نخستين تاريخ درست تر مي نمايد (67). تاريخ 683 هـ.ق / 1284 م، سکه را دقيقاً، در ميانه ي مدت حکومتش قرار مي دهد. قرار دادن نام سيورغاتميش بر سکه شايد نشانه ي حق شناسي او به اين پادشاه باشد ولي آشکار است که اميران هرمز در اين زمان دست نشاندگان شاهان کرمان بودند (68). در بالاي نام سيورغاتميش، لقب ايلخان ( پادشاه عالم ) و خان بزرگ ( قاآن ) آمده که در سکه هاي پيش از اصلاحات پولي غازان خان رواج داشته است. نام شخص ايلخان ( معمولاً ) نوشته نشده، شايد به آن دليل که بر متن سکه جاي خالي نبوده، و شايد به آن دليل که سر سکه در زمان فترت بين مرگ احمدخان و به قدرت رسيدن ارغون خان ( 2-27 جمادي الاول 683 هـ.ق ) تهيه شده است. هرمز دراين زمان در خاک کرمان و حدود نصف روز راه از خلج ميناب قرار داشت (69). حدود سال 700 هـ.ق/ 1300 م تاخت و تازهاي چغتاي، ايز، اميرهرمز را وادار کرد تا پايتخش را ابتدا به قشم و سپس به جزيره ي کوچک جرون منتقل کند (70).

قيس

ايلخاني، اولجايتو ( 703-716 هـ.ق/ 1304-1316 م. )؛ قيس؛ 710 هـ.ق/ 11-1310 م.

روی سکه

پشت سکه

الله

ضرب في

لا اله الا

ايام دوله المولي

محمد

                        السلطان الاعظم مالک رقاب

رسول الله

الامم اولجايتو سلطان غياث

صلي الله عليه

        الدنيا والدين خدابنده محمد

قيس

                        خلدالله

( حاشيه: نام دوازده امام ) 

ملکه

 

( حاشيه: بالا راست: نام اولجايتو به اويغوري )

 

                         ( بالا چپ: لله الامر من قبل و من بعد )

 

( پايين راست: ضرب قيس )

 

( پايين چپ: سنه عشر و سبعمئه )

طلا، 30 م م، 95/9 گرم. ( بريتيش ميوزيوم ).
مانند همه ي سکه هاي طلا و نقره ي اولجايتو، اين سکه نيز نقش معمول القاب تشريفاتي ايلخان را دارد (71). جاي ضرب [ قيس ] در هر دو روي سکه نقش بسته و هر چند حروف بدون نقطه نوشته شده اما در درست خواندن قيس شکي وجود ندارد. اين جزيره ي کوچک، در آخرين نقطه ي جنوب شرقي فارس، در اين زمان از ثروت بي اندازه اي برخوردار و مانند پايتخت امپراتوري بازرگاني ملک الاسلام جمال الدين ابراهيم طيبي بود که شبانکاره اي، نويسنده ي سده ي چهاردهم/ هشتم هـ.ق از او به صورت « اولين پادشاه قيس » ياد مي کند (72). هم قيس و هم هرمز در اختیار اياز، نماينده ي جمال الدين بود که در سال 711 هـ.ق/ 1311 م از دنيا رفت و يا گوشه گيري کرد. بنابراين اين سکه در زمان حکومت او ضرب شده است. وزن اين سکه با 95/9 گرم، از سنگين ترين سکه هاي طلاي ايلخاني است و بيشتر از يک گرم از استاندارد عادي دو مثقالي ( حدود 6/8 گرم ) که تقريباً وزن بسياري از سکه هاي طلاي اين دوره است، سنگين تر است (73). اين دينار و دينارهاي سنگين مشابه ضرب شيراز، احتمالاً براي پرداخت ماليات سنگين تحميلي ايلخانان ضرب مي شدند. ماليات قيس در زمان جمال الدين بين 40 تا 70 تومان ( 400 هزار تا 700 هزار دينار ) بود (74).

لار

9- قراقويونلو؛ جهان شاه ( 841-872 هـ.ق/ 1467 م. )؛ لار؛ 865 هـ.ق/ 1461 يا 869 هـ.ق/ 1465 م؛

روي سکه

پشت سکه

( در مربع به خط بنايي: لا اله الا الله

( در وسط: ) لار

محمد رسول الله )

( در اطراف: ) السلطان الاعظم [ ابو ]

( حاشيه: نام خلفاي راشدين )

المظفر جهان شاه خلدالله

 

ملکه و سلطانه 862 سنه

نقره، 19 م م، 13/5 گرم ( بريتيش ميوزيوم/ 31-4-3-1970 ).
براي اين فرمانرواي قراقويونلو که در ضرابخانه هاي جنوبي کرمان و شيخ ابواسحاق ( کازرون در فارس ) سکه ي نقره ضرب زده بود تا اين زمان لار سکه اي ضرب نزده بود (75) از آنجا که حاکم معاصر لار نيز در اين زمان نام جهان شاه داشت (76). احتمال دارد که نام او بر سکه ضرب شده باشد.
کنيه ابوالمظفر بر اين سکه دقيقاً شبيه ديگر سکه هاي جهان شاه قراقويونلو است (77). دور مي نمايد يک حاکم ولايتي آنقدر جرأت کند که لقب عالي « السلطان الاعظم » را به خود دهد يا شأن خود را آنقدر بالا بداند که امتياز خطبه و سکه را به خود اختصاص دهد.
10- آق قويونلو؛ اوزون حسن ( 857-882 هـ.ق/ 1453-1478 م. )؛ لار؛ تاريخ بيرون از سطح سکه

روي سکه

        پشت سکه

همانند شماره 9 

( در وسط: ) لار

 

( در اطراف: ) السطلان الاعظم سلطان

 

حسن [ بهادر ] خلدالله

 

ملکه و خلافته و سلطانه

 

                 سنه

 

                ..............

نقره، 19 م م، 11/5 گرم ( بريتيش ميوزيوم/ 40-4-3-1970 ).
ازون حسن پس از شکست جهان شاه در سال 872 هـ.ق/ 1467 م، سرزمين هاي او را متصرف شد. تنها ضرابخانه ي جنوب ايران که براي اين پادشاه سکه زد، شيراز بود که لقب افتخارآميز شيخ کبير را داشت (78).

پي‌نوشت‌ها:

1. سکه شناس مشهور انکليسي و صاحب آثار متعددي درباره ي سکه هاي اسلامي منطقه خاورميانه.
2. دکتراي تاريخ ايران دوران اسلامي؛ عضو هيئت علمي کتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران
3. اين نوشته ترجمه ي مقاله ي زير است:
Nicholas M. Lowick:Trade Patterns on the» Persian Gulf in the Light of recent Coin Evidence » in Near Eastern numismatics. iconography, epigraphy and history: Studies in honor of George C. Miles, Edited by Dickran K. Kouymjian, Beyrouth, 1974.
4. Ch. Pellat, « al- Basrah », El2.
5. J. Walker: Catalogue of Arab- Sasanian Coins, London, 1941, pp. cxi- cxii; E. von Zambaur: Munzpragungen des Islams, Wiesbaden, 1968, p. 23 and tables; G. C. Miles: RIC, pp. 5, 72, etc. ( ليست تاريخ هايي که زامباور فهرست نکرده ).
idem, «Tresor de dirhams de IX siecle », « Mem. De la Misson Arch En Iran, XXX VII, 1960, pp. 72, 88, 89, 128.
6. H. Busse: Chalif und Grosskoing- die Buylden in Iraq ( 945-1065 ), Beirut, 1969, p. 408.
7. Arnold Wilson: The Persian Gulf, London, 1928, pp. 94-95; G. Le Strange: Lands of the Eastern Caliphate, Combridge, 1930, pp. 258-159; J. Aubin: « La ruine de Sirad et Lesroutes du Golfe persuque aux xie et XIIe siecles »Chahiers de civilization midievale, 1959, pp. 295-301.
8. اين ها از مطالعه ي کامل در انتشار نهايي کاوش هاي سيراف به دست خواهد آمد. درباره ي سکه هاي سربي به تاريخ 188 هـ ق/ 4-803 م. بنگريد به:
D. whitehouse: « Excavations at siraf: Fourth Interim Report », Iran IX, 1971, p. 3.
9. C. J. Tornberg: Symbolate ad Rem Nomariam Muhammedorom, IV, 1862, p. 17, no. 36, tab. IV; ( يکان تاريخ ناخواناست )
10. Zambaur: Munzpagungen, p. 154.
اين ها هستند تاريخ سکه هاي سيراف که منتشر شده يا به من شناسانده شده اند:
سالهاي 305 ( ؟ )؛ 323-324؛ 326-329؛ 331؛ 333-348؛ 350-352؛ 356-357؛ 359-363؛ 365-366؛ 368؛ 371؛ 372 هـ.ق ( سکه ي اخير در موزه ي « اشمولين » آکسفورد قرار دارد ).
11. Zambaur: Munzpagungen, p. 100.
12. Arnold Wilson, op. cit., p. schwarz: Iran im Mittelater, III, 1912, pp. 125-127.
13. Zambaur: Munzpragungen, p. 35. ( بر اساس ليندبرگ، مارکوف و مجموعه پاريس ).
14. Hundud al- alam, ed. Minorsky, 2nd ed, London, 1970, p. 139.
همچنين بنگريد به مقاله ي « عبادان »
15. R. Vasmer: « Zur Geschichte und Munzkunde von Oman im X. Jahruh » . Zeitschrift fur Nurmismatik, XXX VII, 1927, pp. 274-287; A. D. H. Bivar and S. M. stem: « The conage of Oman onder Abu kalijar the buwayhid », NC. 1958, pp. 147-156.
16. G. F. Hourani: Arab Seafaring, Princeton, 1951, pp. 70, 85.
17. A. Grohman: « Oman », El.
18. zambaur, Munzpragungen, p. 265, Numismatiche zeitschrift, VIII, 1877, pp. 38-39.
19. J. Aubin: « La runie de siraf », p. 297,
20. در کتابخانه ملي پاريس، دينار منتشر نشده اي از آلپ ارسلان به تاريخ 459 هـ.ق وجود دارد . دينارهايي به تاريخ 449، 445 و 451 هـ.ق را از زامباور فهرست کرده است. Munzpragungen, p. 73.
21. B. Lewis: « The Fatimids and the Rout to India » Revue de la Faculte des scinces Econemique d" Istanbul, XI, 1953, pp. 50-54.
22. P. Casanova: « Dinars inedits du Yemen »Revue Numismatique, 1894, p. 200 ff; N.M. Lowick: « some upublishes dinars of the sulayhids and zurayids », NC, 1964, pp. 261-270.
چند دسته از اين دينارها که از اين دوره اند به تازگي در بازار ديده شده اند. هيچ سکه ي يمني ضرب سال هاي 363- 444 هـ.ق/ 974-1052 م. منتشر نشده است ولي من چند دينار نجاحي ( ؟ ) ضرب زبيد را آزموده ام که مي تواند از نيمه ي يکم سده ي پنجم هجري / يازدهم ميلادي باشد.
23. S. M. Stern: « Ramisht of Siraf, a Merchant Millionaire of the twelfth century », JRAS, 1967, pp. 10-14.
24. J. Aubin: « Les Princes d" Ormuz du XIIIe av XVe Sicle » , JA, 1953, p. 81.
25. از يافته هاي هيأت باستان شناسي دارنمارک 1953-1964؛ سکه هاي برنزي سلغري ولي با تاريخ نه چندان دقيق در کاوش هاي تل ( جاي شماره ي 519، 413 ) يافته شد.
26. B. Spuler: Die Mongolen in Iran, 3rd, Berlin, 1968, pp. 434-435.
27. D. Whitehouse: « Excavations at Siraf: Third Interim Report » Iran, VIII, 1970, p. 15.
28. J J. Aubin: « Y a- t- il eu Interruption de commerce par mer entre le Golf Persique et i"Inde du xle au XIVe siecle? », Studia, XI, 1963, p. 170.
29. درهمي از المستعين به تاريخ 862 م. 285 هـ.ق توسط مارکوف فهرست شده:
Markov: Inventarnyi catalog Musulman skiky Monet, st. petersburg, 1896, p. 961.
30. Aubin: « Les Perinces d" Ormuz du XIIIe au XVe Sicle » ,pp. 82-85 .
31. Ibid, pp. 90-91.
به گزارش وصاف، اياز به نام فخرالدين احمد پسر جمال الدين سکه زده جانشين پدرش در نواحي فارس بود. اين سکه بايد پيش از 696 هـ.ق/ 1296 م. ضرب شده باشد که غازان مسعود ضرب سکه را استاندار کرد.
32. H.A. R. Gibb ( ed ): The Travels of ibn Battutah, Vol, II. Cambridge, 1961, p. 275, Wilson, op. cit., pp. 66-67.
33. S. Lane- Poole: BMC, VI, London, 1881, p. 0, note 14.
34. Zambaur: Munzpragungen, p.73.
درهمي از بصره به تاريخ 673 هـ.ق/ 1274 م توسط ضياء فهرست شده.
A. ziya, Catalogue of Islamic Coins ( Constantinople, 1910 ), P. 84.
ولي بسياري از قرائت هاي او نادرست است. بريتيش ميوزيوم سکه هاي نقره اي ايلخانان ضرب بصره به تاريخ 700، 724، 738، 741 هـ.ق و سکه طلا به تاريخ 710 و 717 هـ.ق دارد؛ سکه هاي جلايريان از سال 751 هـ.ق.
(markov, kalalog ozhelairidskikh Monet, st. petersburg, 1890, no.2.
و بريتيش ميوزيوم نمونه منتنشر شده تا 777 ( ؟ ) ضرب شده است.
S. Lone- Poole: BMC, VI, p. 213, no. 607.
35. Markov, Inventarnyi catalog, p. 897.
36. Zambaur, « Contributions o la numismatique orientale » Numismatische zwitschrift, XXX VII, 1905. p. 176, no. 368
نام ضرابخانه به صورت « هذوا » نوشته شده ( و زامباور بعداً از اين ضرابخانه به صورت هزو ياد مي کند ).
Munzpragungen, p. 265.
37- جاي درست اين شهر هنوز شناخته نشده است. بنگريد به
Ibn Battutah, ed, Gibb, II, p. 321, note 155.
در ايران سده هاي ميانه دو محل بنام زيدان وجود دارد يکي در مرزهاي فارس و خوزستان و ديگري در نزديکي کوفه.
38. سکه هاي ابوسعيد اين تاريخ ها را دارند: 722 هـ.ق ( بريتيش ميوزيوم، منتشر نشده )؛ 724 هـ.ق ( م. مبارک، موزه ي همايون: مسکوکات قديمه اسلاميه قاتالوقو، ج3، قسطنطنيه، 1318، شماره ي 724 )؛ 729 هـ.ق ( وين، موزه تاريخ هنر، منتشر نشده ). و سکه ي طغاتيمورخان تاريخ 739 هـ.ق را دارد ( اين پول، BMC، ج6، شماره ي 292 ) در گنجينه ي استفن آلبوم در کاليفرنيا، سکه اي نقره از ابو اسحاق اينجو ضرب زيدان وجود دارد. زامباور. munzpragungen, p. 133 نام ضرابخانه را « زندان » خوانده است که نام شهري در جنوب هرات است. ولي اين قرائت حتماً ناردست است. ابو اسحاق نمي توانست در خاور ايران سکه ضرب کند. سکه ي طغاتيمورخان از نوعي است که فقط در ضرابخانه هاي غرب ايلخانان ضرب مي شد.
39. Ibn Battutah, ed, Gibb, II, p. 321.
40. Zambaur: Munzpragungen, p.80.
سکه اي نقره اي از ابو سعيد خان ( تاريخ خوانده نشده، وزن 84/1 گرم ) توسط اشتپکووا فهرست شده است.
J. Stepkova, 2500 Let Iranskeho Mincovictvi ( Praha, 1971 ), no. 484.
تنها سکه ي مظفري ضرب بندر، سکه اي بدون تاريخ از شاه شجاع و به وزن 85/1 گرم است.
Lone- Poole, BMC, X, P. 135, no, 683 ff.
اين سکه ها ضرب را در هر دو روي خود به روشني نشان مي دهد.
41. Le strange, op. cit., p. 292.
42. L. Lockhart, « Hurmuz » EL2.
43. J. Aubin: « References pour Lar medieval », JA, 1955, p. 501.
44. L. Lockhart, « Bandar Abbās » EL2
45. Ibn Battutah, ed, Gibb, II, p.283; Schwarz, op. cit, IV, p. 377.
46. How land wood: The campola Larin Hoard, ANS NNM, No. 61, New York, 1934; H. W. Codrington: Ceylon Coins and Currency, Colombo, 1924, pp. 162-163.
47. توحيد ا. : موزه همايون، همان منبع، جلد 4 ( قسطنطنينه، 1321 )، ص 468، شماره 957.
48. H. L. Rabbino: « Coins of the Jalair, Kara kora koyulu, Musha"sha and AK koynulu Dynasties », NC, 1950, p. 138.
49. O. Codrington: « Coin of som kings of Hormauz », NC, 1914, pp. 156-167; H. W. Codrington: « ceylon coins and currency, pp. 160-161.
50. J. Aubin: « La survie de Shilau et al rote du khunj- o- Fal, Iran, VII, 1969, pp. 21-37, particulary pp. 28, 36.
51. سکه اي طلايي از حاکم شبانکاره اسماعيل بن احمد ( 681-688 هـ.ق/ 1282-1289 م. ) با نام اباخان و با مکان و زمان ضرب ناخوانا، به تازگي توسط بريتيش ميوزيوم تهيه شده است. براي سکه هاي شبانکاره در دوره ي ايلخانان، اينجوييان، مظفريان و تيموريان، بنگريد به
Zambaur: Munzpagrungen, p. 158.
52. Aubin: « References pour Lar medierale », p. 491 ff.
53. بريتيش ميوزيوم به تازگي سکه اي نقره اي از شاه شجاع به تاريخ 767 يا 777 هـ.ق ( 1266 يا 1375 م. را دارا شده است. سکه ضرب خورده و سائيده شده است ولي نام لار به روشني ديده مي شود. در لار در زمان تيمور سکه هاي مسي ضرب مي شد.
Lone- Poole: BMC, VII, nos, 44-45.
و سکه های نقره ای شاهرخ به تاریخ 828-847 هـ.ق/ 1425-1443 م. ( همانجا، ج7، شماره ی 81 و ج10، ش 631 )
Zambaur:Munzpragungen, p. 217.
54. سکه هاي شماره ي 1 تا 5 در کاوش هاي بحرين و توسط هيأت باستان شناسي دانمارک بين سال هاي 1953 تا 1965 يافت شده و در فورهيستوريک موزيوم شهر « آرهوس » نگهداري مي شود. من مديون کارن فریفت karen Frifet هستم که اين سکه ها را در پژوهش خود به کار برده و منتشر مي نماييم.
55. G. T. Scanlon: « Leadership in The Qarmation Sect », Bulletin de l"Institut Francais d"Archeologie Orientale, Vol, 59, 1960, pp. 29-48.
56. G. Rentz and W. E. Mulligan: « Al- Bahrayn », El2.
57. A. Wilson, The Persian Gulf, pp. 88-89.
گفته ي ناصر خسرو از متن فارسي سفرنامه آورده شده است ( مترجم ).
58. بنگريد به پي نوشت 5 بالا.
59. سکه هاي منتشر نشده ي ساساني يافته شده در کتابخانه ملي پاريس است.
60. T.A. Wertime: Studia, XI, 1963, pp. 165-171.
61. سکه هاي منتشر نشده ي سربي با نام عزالدين و قطب الدين، فرمانروايان نيمروز ( سيستان ) در سده ي چهاردهم ميلادي/ هشتم هجري در بريتيش ميوزيوم حفاظت مي شوند.
62. Rentz and Mulligan, loc. Cit ( بنگريد به پي نوشت 53 به بالا ).
63. Lane- Poole: BMC, VII, nos. 681-688.
64. Ibid, VI, no. 58.
اين عنوان ( يا گونه ي ديگر آن پادشاه جهان ) بر سکه هاي دست نشاندگان ايلخانان يعني سلغريان و قتلغ خانيان ديده مي شود. بنگريد به
Zeitschrift fur Numismatik, 1880, pp. 137-138, nos.1-2.
و از همه بهتر بر روي سکه ي هرمز ( شماره ي 6 مقاله ي حاضر ).
65. M. Canard: « al- Jannabi », El2.
66. A. Wilson, The Persian Gulf, p. 88.
67. Aubin: « Les Princes d" Ormuz du XIII av XVe Siècle », pp. 85-88.
68. Ibid, P. 82.
69. Wilson, The Persian Gulf, p. 101; H. Yule: The book of ser Marco polo, London, 1903, vol. I, pp. 110-11
70. Wilson, op. cit, p. 104; Aubin: « Les Princes d" Ormuz du XIIIe av XVe Siecle »,p. 95.
71. Lone- Poole: BMC, VII, nos. 126 f.
72. Aubin: « Les Princes d" Ormuz du XIIIe av XVe Siècle »,p. 90
73. Lone- Poole: BMC, VI, nos. 89, 91; IX, no, 688 f.
درباره ي وزن سکه هاي طلايي ايلخاني بنگريد به:
M. Smite and F. Plunkett: « Gold Money in Mongol Iran », JESHO, II/3, 1968, pp. 278-297.
سنگين ترين سکه هاي فهرست شده در آن مقاله ضرب بغداد به سال 701 هـ.ق/ 1302 م. ( 8/12 گرم ) بود و 2 سکه از ابوسعيد با مکان و زمان ضرب ناشناخته ( 20/10 و 30/10 گرم ) مي باشند.
74. Spuler: Die Mongolen in Iran, p. 326.
75. به تازگي بريتيش ميوزيوم صاحب سکه اي نقره اي از جهان شاه به تاريخ 868 هـ.ق/ 1464 م. ضرب شيخ ابو اسحق ( 10/5 گرم ) و سکه اي از شاهرخ تيموري که نام جهان شاه بر آن سورسارژ گشته است.
76. 76- J. Aubin: « References pour Lar medieval », p. 494.
جهان شاه از سال 859-883 هـ.ق/ 1455-1478 م. لاري ضرب کرده است.
77.R. Burn: « Coin of Jahan Shah kara koyunlu », NC, 1938, pp. 173-197; H. L. Rabbino: « Coins of the Jalair, Kara koyunlu, Mushacsha and AK koynulu Dynasties », pp. 115-116.
78. Rabino, op. cit, pp. 126, 129-130.
نام شيخ کبير احتمالاً براي شيخ عبدالله خفيف به کار رفته که مزارش در شيراز است.

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر سوم )، تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.