تكليف و درك شرايط زمان و مكان در كلام امام خميني (1)

در اين مسائلي كه ما و شما وارد هستيم، در آن كه اصولش سه تا مسأله است: يكي نبودن محمدرضاخان و اين سلسله، سلسله پهلوي؛ و يكي نبودن اصل رژيم سلطنتي؛ و يكي هم استقرار حكومت عدل اسلامي، جمهوري اسلامي؛ در همه
دوشنبه، 22 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تكليف و درك شرايط زمان و مكان در كلام امام خميني (1)
تكليف و درك شرايط زمان و مكان در كلام امام خميني (1)

 

نويسنده: مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت




 


1- تكليف، عمل به تكليف

در اين مسائلي كه ما و شما وارد هستيم، در آن كه اصولش سه تا مسأله است: يكي نبودن محمدرضاخان و اين سلسله، سلسله پهلوي؛ و يكي نبودن اصل رژيم سلطنتي؛ و يكي هم استقرار حكومت عدل اسلامي، جمهوري اسلامي؛ در همه مسائلي كه انسان اقدام مي كند يك جورش اين طور است كه يك قسم از مسائل اين طور است كه، انسان بايد ملاحظه كند كه در اين عملي كه مي كند نتيجه حاصل مي شود، نمي شود؟ آيا مي رسد به اين مقصدي كه دارد، نمي رسد؟ اگر مطمئن شد كه به آن مقصد مي رسد اقدام مي كند، اگر مطمئن نشد اقدام نمي كند. يك قسم از مسائل اين طوري است. يك قسم از مسائل هم هست كه انسان تكليف دارد از طرف خدا، كه اصل مطلب يك تكليفي هست و نتايجي هم احتمال مي رود حاصل بشود، و احتمال هم مي رود حاصل نشود. در اين مسائلي كه آدم تكليف دارد كه اقدام بكند، ديگر نبايد ما در آن مسائل علم به اين كه نتيجه اي [ از ] آن مطلبي كه ما مي خواهيم، حاصل مي شود، ‌اين لازم نيست علم پيدا كند؛ انسان دنبال اين است كه آن تكليفي كه به او شده، به آن تكليف عمل بكند(1).
ما وارث يك مملكتي هستيم كه در پنجاه و چند سال تحت فشار آمريكا و انگلستان و ساير ممالك ابرقدرتها بوده است؛ و به صورت خرابه اي درآمده است كه همه چيزش عقب مانده است و بالاتر از همه، نيروهاي انسانيش عقب مانده است، نگذاشتند كه رشد بكند نيروي انساني. نگذاشتند كه اسلام آن كارهايي را كه مي خواهد بكند، بكند. از اين جهت، ما يك مملكتي هستيم كه جنگ زده هستيم. مملكتي هستيم كه پنجاه سال فساد در آن بوده است، فسادزده هستيم و بايد با همت همه قشرها اين فسادها از بين برود و همه با هم دست به هم بدهيم و اين بار را به محل خودش برسانيم و اين نهضت را ثمربخش كنيم. تكليف همه ما اين است كه همه در هر محلي كه هستيم به تكليف خودمان عمل [ بكنيم ]، تكاليف شخصي؛ تكاليف اجتماعي؛ و تكاليف سياسي(2).
من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه اين عيد سعيد را بر همه مسلمين مبارك كند و آن وقت مبارك است كه همه مسلمين به تكليف اسلامي خودشان عمل كنند و همه سران قوم، علماي اعلام بلاد و متفكرين بلاد براي تحقق دادن به آمال اسلامي جديت كنند و فداكاري كنند؛ قلمها در خدمت اسلام باشد و زبانها در خدمت اسلام باشد و قدمها در خدمت اسلام باشد تا اين كه آن شاءالله، آن چيزي كه خداي تبارك و تعالي از علما خواسته است آن تحقق پيدا بكند. (3)

راهبردهاي تصريحي:

1- براي انسان بايد عمل به تكليف مهم باشد.
2- هر ايراني بايد با تكاليف خود آشنا شده و به آنها عمل كند.
3- در هر شرايطي بايد به مقتضاي آن شرايط، اقدام نمود.

نكته استنباطي:

1- زماني براي انسان مبارك و عيد است كه به تكاليف الهي و شرعي خود عمل كرده باشد.
***

2- درك درست از تكليف

خيانت به اسلام مي كند، خيانت به كشور مي كند. اگر ما دُم اينها را نگيريم و بيرونشان نيندازيم، فردا دوباره يا او را برمي گردانند و يا همه منافع ما را با اين دست مي دهند به آمريكا و غير. و الان و بعد هم كه فهميدند كه اين چيزي كه مي تواند جلوي اينها را بگيرد عبارت از اسلام و مسلمين و روحانيون هستند، اين دفعه اگر خداي نخواسته تسلط پيدا بكنند نه روحاني مي گذارند باقي بماند نه اسلام. وقتي مطلب به اين جا رسيد، كدام آدم مي تواند مخالفت بكند؟ كدام آدم مي تواند ساكت باشد؟ ساكت در حكم مخالف است. خائن است ساكت. امروز روزي نيست كه شما بنشينيد توي خانه تان و بگوييد كه تكليف من اين است كه بروم مثلاً فرض كن دكان و برگردم، بروم مسجد و برگردم، بروم محراب و برگردم. امروز آن روز نيست. اگر آن روز بود، خوب من هم قم بودم و مشغول درسم بودم، مشغول بحثم بودم و مشغول استفاده از آقايان. امروز آن طور نيست آقا!(4)
امروز روزي است كه اين مرحله اي كه ما طي كرديم به مرحله حساسي رسيده است، به طوري كه براي همه ما تكليف الهي ايجاد شده است. همه ما مكلف هستيم كه در اين مرحله اي كه بين موت و حيات هست، كه از اول تا آخر استقلال است، ما بايد در اين موقع هيچ غفلت نكنيم. غفلت يك آن براي ما گران تمام مي شود. الان وقتي است كه حيله ها به راه افتاده است و از هر راهي مي خواهند ما را بازي بدهند، ملت ايران را بازي بدهند. امروز دوباره از سر راجع به اين كه ما مي خواهيم آزادي بدهيم و ما مي خواهيم- نمي دانم- چه بكنيم، مهلت به ما بدهيد! از اين حرفهايي كه هميشه شاه مي گفت و خدعه مي كرد و ما به آن گوش نكرديم، حالا نوكر شاه دارد اين حرفها را مي زند. اينها مي خواهند همان قدرت را برگردانند. اينها نوكرهاي آمريكا هستند؛ اينهايند كه باز منافع آمريكا را به اسم مليت، به اسم اسلام، به اسم قوميت، به اسم ملت، به اسم- نمي دانم- خدمتگزاري، مي خواهند منافع آمريكا را حفظ بكنند؛ مي خواهند منابع شما را به اجانب بدهند؛ مي خواهند شما را تحت اسارت قرار بدهند(5).

راهبردهاي تصريحي:

1- هر فرد مسلمان بايد در هر شرايطي درك درستي از تكاليف داشته باشد.
2- حساس بودن زمانه اي كه در آن هستيم تكليف الهي را سنگين تر مي كند.

نكته استنباطي:

1- توجه به اصل زمان و مكان موقعيت در درك و عمل درست به تكليف نقش مهم و اساسي دارد.
***

3- مكلف بودن در همه زمانها

آنچه در رژيم سابق شد، كه ديديد، گذشت و ننگ براي عمال استعمار باقي ماند، و آنچه كه ملت ما در طول اين مدت زجر كشيد، گذشت و اجر براي ملت ما باقي است، و آنچه كه ملت ما به عالم ثابت كرد كه مي شود با ايمان و با عزم و تصميم راسخ بر قواي شيطاني غلبه كرد گذشت؛ و آنچه كه از حالا به بعد ما مكلف به آن هستيم گذشته ها گذشت؛ لكن ما آينده را بايد نگاه كنيم. حالا ما چه تكليف داريم، در آينده چه تكليف داريم. (6)
ما گذشته را پشت سر گذاشتيم و بحمدالله موفقيت آميز بود. به گذشته خيلي نبايد نظر كرد؛ عمده آينده است. تكليف فعلي ما چيست؟ و تكليف بعد از اين و آينده ما؟ فرق نيست بر اين كه ما همه مكلف هستيم به تكليفهاي الهي براي حال و براي آينده. در حال حاضر مي دانيد كه آشفتگيهايي در كار است، و توطئه هايي براي اخلال. تكليف ما در اين حال كه اخلالگرها مي خواهند نگذارند اين نهضت به ثمر برسد چيست و تكليف آينده ما چيست؟(7)
البته همه اقشار ملت در اين نهضت شركت داشتند؛ و شما پاسدارها در اين نهضت شركت داشتيد. جوانان ما همه در اين نهضت شريك بودند، و اميدوارم از اين به بعد هم به اين شركت باقي بمانند. مهم اين است كه ما تكليف حال و آينده را بدانيم. آنچه گذشته است بحمدالله خوب گذشت؛ لكن آنچه مهم است اين است كه تكليف ما در حال چه است، و در آينده(8).
ما تكليف داريم راجع به آنچه گذشت؛ و - بحمدالله- خوب گذشت. چه چيز اسباب شد كه اين ملت اين راه را رفت و پيروز شد؟ و چه بايد كرد كه اين پيروزي ادامه پيدا كند؟ چه بسا يك لشكري، يك جمعيتي، پيروز بشوند به يك جمعيت يا ملت ديگر، و خوب هم از عهده برآيند لكن نتواند حفظ كند پيروزي خودشان را(9).
حالا شما به يك پيروزي- بحمدالله- رسيديد و يك پيروزي بزرگي بود كه هم يك قدرت بسيار بزرگ را شكستيد و هم از كشور خودتان دست قدرتهاي بزرگ را كوتاه كرديد. تا اين جا بايد ما از همه ملت تشكر كنيم و اين خدمتي كه ملت كرد، اين وحدت كلمه اي كه پيدا كرد، اين كوششي كه كرد، اين جان نثاري و فداكاري كه كرد، در محضر خداي تبارك و تعالي مأجور است و موردنظر وليّ عصر- سلام الله عليه - است. تا اين جا خوب رفتيم و نتيجه هم خوب گرفتيم؛ اما ما كارمان كه به آخر نرسيده است. الان نه يك حكومتي مستقر داريم- يك دولت انتقالي است، در عين حال كه خوب است، لكن يك دولت متزلزل انتقالي است- و نه قانون اساسي، كه اساس هر كشوري هست، الان داريم؛ و نه يك رئيس جمهور داريم: و نه يك مجلس شورا داريم كه اينها اساس يك حكومت است و همه اينها بايد باشد. آن قدري كه ما تا حالا به آن رسيديم اين كه با رأي و رفراندم عمومي آن رژيم از بين رفت و به جاي او جمهوري اسلامي آمد. الان ايران به عنوان جمهوري اسلامي در دنيا شناخته شده است. اما جمهوري اسلامي كه فقط ما رأي به آن داديم؛ اما مجلس نداريم و رئيس جمهور نداريم و قانون اساسي نداريم، اينها را بايد درست كنيم(10).
ما حالا تكليف را بايد بدانيم. هميشه بايد جلو را آدم نگاه كند. عقب چه شد، هرچي بشود، جلوي پايمان را الان بايد نگاه بكنيم. بايد اين قدرت را حفظ كنيم، اگر شما بخواهيد پيروز بشويد تبليغاتي كه مي آيد در دانشگاه بر ضد اسلام مي شود، بر ضد نهضت مي شد، نمي گذارد درس بخوانيد، نمي گذارد توي كلاسها برويد؛ تمام اينها همان تبليغات سابق است، همان مسائل سابق را اينها مي خواهند درست كنند، دلشان مي خواهد هرجا بتوانند همان مسائل را ايجاد كنند و بين جوانها بيايند پخش كنند يك حرفهايي چه شد، تا حالا كاري نشده و مي خواهد چه بشود؟ يك قدرت اين طوري از بين رفت. ما فرض مي كنيم كه هيچي ديگر نشود(11).
من اميدوارم كه همه ما تكليف خودمان را بدانيم و همه ما احساس كنيم كه در يك مملكتي با يك عده برادر زندگي داريم مي كنيم. ان شاءالله مؤيّد و موفق و سالم باشيد(12).
من توفيق همه گروههاي ملت و خصوصاً قواي انتظامي و شما پرسنل شهرباني يزد را از خدا مي خواهم و به همه شما دعا مي كنم كه موفق باشيد و به وظايفي كه امروز به همه محول است، شما هم عمل كنيد. امروز تمام قواي انتظامي، اينها همه در خدمت اسلام هستند. يك وقت بود كه شهرباني و همين طور ساير گروههاي انتظامي در خدمت طاغوت بودند و تكليف آن روز يك طور بود و تكليف امروز سنگين است. امروز كه شما شهرباني جمهوري اسلامي هستيد، يعني پرسنل شهرباني اسلام، يعني شهرباني امام زمان، آن كاري كه لشكر امام زمان بايد بكند، با آن كاري كه لشكر طاغوت مي كرد فرق دارد، همان طوري كه خود امام زمان با طاغوت فرق داشت. آن حكومت جور بود و اين حكومت عدل، آن حكومت طاغوت بود و اين حكومت خدا(13).
ما كه ادعا داريم پيرو هستيم، ما كه ادعا داريم كه دنباله رو اوليا و انبيا هستيم، ما هم بايد اين طور باشيم. با لفظ كه نمي شود، بايد با قوت پيش برويم و با قوت با دشمن مقابله كنيم. دشمن ضعيف است، دشمن ضعيف شد. كارهايي است كه ديگر اشخاصي كه نمي توانند در صحنه وارد بشوند، انجام مي دهند. ضعيف شدند اينها. ملت ايران قوي باشد و قوي هست. مصمم باشد و مصمم هست و به پيش برود و به پيش مي رود و اين اسلام را به همه عالم عرضه مي كند و افتخار براي ملت ايران است كه از اين جا شروع به اين مسأله مي شود. از ايران اين نداي الهي و اين نداي پيغمبراكرم به همه جا خواهد رفت و ما مصمميم و ما همه فداي اسلام بايد بشويم. عمده اين است كه ما حالا چه بكنيم؟ تكليف چي هست؟ آنها تكليف خودشان را عمل كردند و به شهادت رسيدند. خدا همه را رحمت كند، ان شاءالله. ما كه هستيم، تكليفمان چي هست؟ در اين وقتي كه ما واقع شده ايم و همه قدرتهاي خارجي مخالف ما هستند و در داخل هم مي بينيد كه اين انگلها هستند و خزيده اند در سوراخها، لكن خرابكاري مي كنند، ما الان وظيفه مان چي است؟ ما وظايف زيادي داريم و شما آقايان علما و اهل علم در سرتاسر كشور وظايفتان بيشتر است. مسؤوليتتان بيشتر است. مسووليتتان بيشتر است؛ براي اينكه شما وضعتان و مشي تان نمايشگر اين است كه ما نماينده انبيا هستيم. شما اشتغالتان و لباستان، همه حكايت از اين مي كند كه اين جمعيت نماينده اسلام هستند. كسي كه نماينده اسلام است، وظيفه اش بسيار خطير است. همه قشرها در هرجا هستند، وظيفه شان بسيار است، لكن در بين همه، شما وظيفه تان بيشتر است. ماها وظيفه مان بيشتر است. ماها اگر - خداي نخواسته- يك خطايي، يك اشتباهي بكنيم، اين پاي نماينده پيغمبراكرم و اسلام حساب مي شود(14).

راهبردهاي تصريحي:

1- در انجام تكاليف بايد نگاه به حال و به آينده باشد، گذشته گذشته است.
2- تكليف در هر زماني مختص يك فرد يا گروه خاصي نيست بلكه مربوط به همه است.
3- مهم، دانستن تكليف و عمل به آن است. شرايط زماني نبايد سبب وقفه در تكاليف گردد.
4- برخي اوقات تكاليف مهم سبب مي شود كه به طور موقت از برخي آشفتگيها صرف نظر كرد.

نكات استنباطي:

1- هر فرد مسلماني مي بايست علاوه بر اين كه تكليف زمان حال خود را مي داند با تكاليفش در زمان آينده نيز آشنا شود.
2- دانستن اين كه در زمان حال چه تكليفي برعهده ماست اهميت حياتي دارد.
3- انسان مسلمان بايد دايم مواظب اداي تكاليف خود باشد.
4- اگرچه دانستن تكاليف براي زمان آينده مهم است ولي اين امر نبايد مانع از اجراي تكليف در زمان حال باشد.
***

4- انجام تكليف در زمان مقتضي

آن روزي كه اساس اسلام و اساس ديانت اسلام بستگي دارد به جنگ كردن با كساني كه اظهار اسلام مي كنند يا واقعاً هم مسلمان هستند، وقتي بنا بر اين شد، شمشير را بايد بكشند مسلمين و با آنها جنگ بكنند. اين كوردلهايي كه براي طرفداري از قدرتهاي بزرگ و براي طرفداري از سلطنت طلبها و منافقين و امثال اينها به ايران و رزمندگان ايران و علماي اسلام در ايران اشكال مي كنند، اينها اشكالشان را ببرند در صدر اسلام طرح كنند، ببينند كه بايد چه بگويند! اميرالمؤمنين را قبول ندارند؟ قبول دارند. در آنجا ببينند چه واقعه اي اتفاق افتاد و براي چه اتفاق افتاد، انگيزه چي بود؟ آنها مي خواستند برگردانند اسلام را به همان مسائل زمان جاهليت، ولو در صورت اسلام. تكليف اميرالمؤمنين در اين وقت چي بود؟ جز اين بود كه عمل كرد؟(15)

راهبرد تصريحي:

1- بايد هر تكليفي را در زمان خاص خودش ادا كرد.

نكته استنباطي:

1- گاهي اوقات متناسب با زمان و مكان تكاليف تغيير مي كند، چنان كه لازم است انسان زماني با دشمنان جنگ و زماني صلح كند.
***

5- تحمل مشكلات براي اداي تكليف

به عرض عالي مي رساند، كراراً از اشخاص مطلع يا نيمه مطلع از حالات جناب عالي استفسار نموده ام و در حرمهاي ائمه اطهار- عليهم صلوات الله- به زيارت و دعا براي جناب عالي و ساير آقايان موفق شده ام. اكنون كه شنيدم انتقال پيدا كرديد باز نمي دانم وضع چطور است. اميد است ان شاءالله موجبات راحتي شما فراهم شود و خداوند تعالي فرج عنايت نمايد. آنچه مطالب را سهل مي كند آن است كه در راه ايفاي وظيفه و اداي تكليف، رنج و زحمت مهم نيست و اين چند روز به هر نحو كه هست خواهد گذشت. و اليه المرجع و المآب(16).
اگر ما. . . فرض هم بكنيم كه ما نابود بشويم، اما، ما در راه يك حقيقتي نابود شديم و نابودي نيست اين، اين بود است، و اين همچو است كه اگر يك همچو چيزي در ايران فرض كنيد واقع بشود، دنيا را به تزلزل مي اندازد، و زندگي براي دنيا حاصل مي شود. بنابراين هيچ خوفي ما از اين مسائل نداشتيم و هيچ وقت هم از جنگ و- نمي دانم- از اين ارعابهايي كه اينها مي كنند، نبايد بترسيم، چرا بترسيم؟ براي اين كه ما تكليف داريم عمل مي كنيم و ما حقّيم. وقتي كه حق هستيم، چرا بايد بترسيم؟ همان كلمه اي كه حضرت علي بن حسين به پدرشان عرض كردند بعد از اين كه فرمود كه خير كشته خواهيد شد و چطور. فرمود كه ما بحق نيستيم مگر؟ گفتند چرا، ما بحقيم. گفت پس چرا بترسيم. ديگر ترسي نداريم ما. مسأله اين طوري است. (17)

راهبردهاي تصريحي:

1- در راه انجام تكاليف الهي تحمل مشكلات لازم است.
2- انجام تكليف براي خدا و رضايت او عاملي است كه مشكلات را آسان مي كند.
3- وقتي انسان به تكليف بر حقش عمل مي كند ديگر لازم نيست كه بترسد چرا كه در هر صورت پيروز است.

پي‌نوشت‌ها:

1. صحيفه امام (رحمة الله)، ج5، ص 18.
2. صحيفه امام (رحمة الله)، ج10، ص 343.
3. صحيفه امام (رحمة الله)، ج15، ص 489.
4. صحيفه امام (رحمة الله)، ج6، ص 33.
5. صحيفه امام (رحمة الله)، ج6، ص 50.
6. صحيفه امام (رحمة الله)، ج7، ص 427.
7. صحيفه امام (رحمة الله)، ج8، ص 37.
8. صحيفه امام (رحمة الله)، ج8، ص 118.
9. صحيفه امام (رحمة الله)، ج8، ص 501.
10. صحيفه امام (رحمة الله)، ج8، ص 502.
11. صحيفه امام (رحمة الله)، ج9، صص 234 و 235.
12. صحيفه امام (رحمة الله)، ج11، ص 44.
13. صحيفه امام (رحمة الله)، ج11، ص 467.
14. صحيفه امام (رحمة الله)، ج15، صص 9 و 10.
15. صحيفه امام (رحمة الله)، ج19، صص 214-215.
16. صحيفه امام (رحمة الله)، ج2، ص 158.
17. صحيفه امام (رحمة الله)، ج13، ص 501.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت، (1390)، سيره سياسي حضرت امام خميني (رحمة الله) ( اصل موقع شناسي و درك تكليف در هر موقعيت ) ، تهران



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط