حفظ وجاهت اسلام و حدود آن در كلام امام خميني (رحمة الله)

الان كه رژيم، رژيم جمهوري اسلامي است و همه نظرها به شما دوخته شده است، اگر خداي نخواسته يك انحرافي واقع بشود در مدارس، در كميته ها، در جاهاي ديگر، در دادگاهها، اين پاي اسلام حساب مي شود. گفته مي شود كه
دوشنبه، 22 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حفظ وجاهت اسلام و حدود آن در كلام امام خميني (رحمة الله)
حفظ وجاهت اسلام و حدود آن در كلام امام خميني(رحمة الله)

 

نويسنده: مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت




 


1- در صحنه بودن روحانيت

الان كه رژيم، رژيم جمهوري اسلامي است و همه نظرها به شما دوخته شده است، اگر خداي نخواسته يك انحرافي واقع بشود در مدارس، در كميته ها، در جاهاي ديگر، در دادگاهها، اين پاي اسلام حساب مي شود. گفته مي شود كه جمهوري اسلامي است و جمهوري اسلامي هم همينهاست؛ همين است كه مي بينيد و لهذا امروز تكليف ما بسيار سنگين است. تكليف ما حفظ وجاهت اسلام است. تكليف ما اين است كه با اعمال خودمان، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترويج كنيم و وجاهتش را حفظ كنيم؛ و اگر خداي نخواسته يك انحرافي باشد بايد جلوگيري كنيد. اگر يك شخصي را ديديد كه از وظيفه اهل علم، از وظيفه انساني- اسلامي تخطّي مي كند، او را نهي كنيد. اگر نمي شوند، كنار بگذاريد. بايد همه به وظيفه اسلامي عمل كنيم، به دست ديگران فرصت ندهيم، بهانه ندهيم دست دشمنان كه ما را آلوده كنند و بگويند كه اهل علم، يا ديكتاتور هستند يا انحرافات دارند يا براي خودشان مي خواهند يك بساطي درست كنند. امروز بسيار مسأله مهم است و با سابق بسيار فرق دارد. بايد آقايان همان طوري كه در تحصيل علم كوشا هستند، در تهذيب اخلاق، در اعمال، در عقايد، در فضايل اخلاقي كوشا باشند؛ كه علم بدون عمل و بدون تقوا بسياري از اوقات مُضّر است. بايد عالم متقي باشد و متوجه به خداي تبارك و تعالي باشد تا بتواند جامعه را تربيت كند. بايد خودش تربيت شده باشد تا بتواند جامعه را تربيت كند. (1)
شما آقايان بايد حافظ حيثيت اسلام باشيد. امروز آنچه كه به شما احتياج است، آنچه شما تكليف داريد و همه روحانيت در سرتاسر كشور، در سرتاسر كشورهاي اسلامي وظيفه دارند اين است كه حدود اسلام را [ حراست كنند]. امروز اگر از يكي از ماها برخلاف مقررات اسلامي، برخلاف احكام اسلام يك مطلبي از او صادر بشود؛ اسلام رو به شكست مي رود. امروز مملكت، مملكت اسلامي است و محتوا بايد محتواي اسلامي باشد. وقت حساسي است؛ روحانيت زمان حساسي را مي گذراند. نبادا اين كميته ها به اسم روحانيت كارهاي خلاف بكنند و مبادا پاسداران به اسم پاسداري از اسلام كار خلاف بكنند و نبادا كه دادگاهها- كه اسلامي هستند- برخلاف موازين اسلام باشند. اسلام امروز احتياج دارد به همه اين قشرها براي محافظت.
اولياي اسلام نظر دوختند به شما روحانيون و ساير اقشار ملت كه حفظ كنيد حدود اسلام را و از آزاديها سوء استفاده نشود. آزادي در حدود اسلام است در حدود قانون است؛ تخلف از قانون نشود به خيال اين كه آزادي است. از همه بالاتر مسؤوليت روحانيت است. (2)
مَثَل آنها كه عالِم شده اند لكن علم در آنها اثر خودش را نگذاشته است مثَل الاغي مي ماند كه بارش كتاب باشد! وقتي كه علم در انسان تأثير نكند و انسان را انسان نكند، اين حمل كتاب، چه در سينه ها باشد و چه در پشت باشد! مثَل اينها، مَثَل آن اشخاصي هست كه مَثَل حيواني هست، مَثَل الاغي هست، كه كتاب به دوش او باشد؛ همان طور كه كتاب براي آن حيوان هيچ فايده اي ندارد، اين علمي كه دنبالش تعهد نباشد، دنبالش عمل نباشد، دنبالش رشد فكري نباشد، دنبالش هدايت مردم نباشد، اين نظير همان است كه به دوشش كتاب باشد، بلكه به دوش يك حيوان و يك الاغ كتاب باشد. در اين جا اين را ذكر مي فرمايد براي تذكر به مردم به اين كه عالِم سوء را از غير عالِم سوء تمييز بدهند؛ و براي تذكر به عالِم كه تكليف خودش را بفهمد. (3)
حرف ما اين است كه نه روحاني تنها، همه قشرها بايد در سياست دخالت بكنند. سياست يك ارثي نيست كه مال دولت باشد، يا مال مجلس باشد، يا مال افراد خاصي باشد. سياست معنايش همين وضع آن چيزهايي [ است ] كه در يك كشوري مي گذرد از حيث اداره آن كشور. همه اهالي اين كشور در اين معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سياست دخالت بكنند؛ تكليفشان است. روحانيون هم حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليف آنهاست. دين اسلام يك دين سياسي است. يك ديني است كه همه چيزش سياست است، حتي عبادتش(4).
اول كار اين است كه ما خودمان را تهذيب كنيم؛ به طوري كه ما وقتي كه اسم خودمان را « روحاني » گذاشتيم؛ الهي باشيم، روحاني باشيم. عرضه بكنيم خودمان را به دنيا، بگوييم كه ما اشخاصي هستيم كه روحاني هستيم و مربي جامعه هستيم. اگر از مربي جامعه- خداي نخواسته يك وقت- يك چيز خلاف ديدند خوب، چه خواهد شد؟ اين خواهد شد كه خداي نخواسته اگر زياد شد، خوب روحانيت شكست مي خورد. شكست روحانيت، شكست اسلام است. يعني آني كه اسلام را تا اين جا آورده است روحانيين بوده اند. آني كه اسلام را، همه احكام اسلام را ضبط كرد و جمع كرد و ترويج كرد همين قشر روحاني است. اگر خداي نخواسته از ما يك چيز خلافي ببينند، كم كم زياد و زياد، يك وقت به آن جا برسد كه مردمْ ما را برخلاف مسير اسلام ببينند و به ما پشت بكنند. آن روزي كه مردم به شما پشت كردند و خداي نخواسته- خدا نياورد يك همچو روزي را- آن روز است كه اسلام از دست ما خواهد رفت. بنابراين، يك تكليف الهي بزرگ معيّناً بر هريك از ماست. نه منِ تنها؛ نه آقايِ تنها؛ نه شما تنها؛ يك تكليف الهي به طور وجوب عيني بر همه افراد ما طلبه ها و روحانيين است و آن حفظ خودمان؛ كه يك وقت قدم خلاف نگذاريم؛ و حفظ كساني كه با ما رابطه دارند. هركس به اندازه خودش؛ يكي امام جماعت است آن جمعيت را، يعني آقاي يك شهر است به همان مقداري كه هست. يكي طلبه است و توي مدرسه است، با آنهايي كه تماس دارد. همه ما الان موظفيم در اين زماني كه ما مدعي هستيم كه مي خواهيم آن رژيم نباشد و يك رژيم روحاني، يك رژيم انساني، يك رژيم اسلامي باشد. اگر در اين وقت كه ما اين ادعا را داريم كه ما آن رژيم را كنار گذاشته ايم و مي خواهيم اسلام را بياوريم روي كار، اسلام را هم ماها بايد معرفي اش بكنيم، اگر در يك همچو مقطع از زماني، خداي نخواسته ملت از ما يك چيزي ديد كه نبايد ببيند، يك مسائلي ديد كه نبايد باشد، اين اسباب اين مي شود كه روحانيت شكست بخورد. با شكست روحانيت، اسلام شكست خورده است. اين تكليفي است كه بر همه ماست، و هركدام بايد هم شخص خودمان را و هم شعاعي كه داريم تربيت بكنيم. (5)
تكليف اهل علم در اين زمان از همه زمانهايي كه بر اهل علم گذشته بيشتر است. از صدر اسلام تا حالا براي اهل علم اين طور صحنه پيش نيامده. آن روزي كه حضرت امير سلام الله عليه در جنگ خندق بود كه پيغمبراكرم مي فرمايند كه اسلام تمامش با كفر تمام مقابله كرده، آن روز براي حضرت امير صحنه اي پيش آمده بود و مسؤوليتي پيش آمده بود كه چنانچه خداي نخواسته- به فرض محال- سستي مي شد، تا ابد بخشودني نبود، لكن او كه اهل سستي نبود، او پيش برد. او يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين شد در آن روز. امروز هم ما مواجهيم، اين طوري كه در اين برهه از زمان كه هستيم، اسلام مقابل با تمام كفر است. نه من و شما مقابليم، من و شما مطرح نيستيم. نه ملت ايران، اين هم مطرح نيست. اسلام الان مطرح است. يعني مقابله بين اسلام است و كفر و در اين مقابله مابين اسلام و كفر همه ملت مسؤولند، همه مسؤولند. لكن روحانيت بيشتر مسؤول است. براي اين كه پاسداران درجه اول روحانيينند. اينها بيشتر مسؤولند از ديگران. مي شود گفت كه سنخ، صنف مثلاً كاسب، صنف كذا، اينها مثلاً اكثراً قاصرند، چطور، اما در اهل علم اين كم است، قصور كم است، مسؤوليت هم زياد. بايد فكر بكنيد كه اين مسؤوليتي كه الان به عهده همه ما هست، چطور ما از زير بار مسؤوليت بيرون برويم. نه شما آقايان اروميه و نه آقايان آذربايجان و نه آقايان تهران و قم [ بلكه ] همه علماي ايران، اين بار به دوش همه است، همه ملت است. سنگيني اش بيشتر به دوش علماست. (6)
شما آقايان تكليف داريد كه كارهايي كه انجام مي دهيد، در تمام قشرهاي روحانيت كه در ملت هستند و مشغول خدمت هستند، كارها بر وفق موازين شرعيه باشد، هيچ تخلف از موازين شرعيه نشود تا بهانه به دست دشمن ندهد. اين تكليف شماست كه تخلف از احكام اسلام نكنيد، و انشاءالله نمي كنيد. و تكليف ملت است كه تبعيت از روحانيون بكند؛ و حرفها و تبليغاتي كه بر ضد روحانيت مي شود گوش به آن ندهد. پيگيري كند اگر يك جايي گفتند، ببينند كه آيا اين ديكتاتوري كه آنها مي گويند در كجا واقع شده است. آيا رئيس مجلس ما يك ديكتاتور است و دارد ديكتاتوري مي كند؟ يا مقامات ديگري كه در كشور هستند. كدام يك از اينها مشغول ديكتاتوري هستند؟ يا زبانهاي غيرمتعهد اشخاص دارند ديكتاتوري مي كنند و مي خواهند روحانيت را تضعيف كنند و جمهوري اسلامي را تضعيف كنند. زبانهايي كه برخلاف مصالح اسلام به روحانيت حمله مي كنند بدون حجت شرعي، يا به جمهوري اسلامي حمله مي كنند بدون يك دليل واضح. اينها زبانهايي هستند كه گويندگان آنها ديكتاتورند؛ و مي خواهند روحانيت را از صحنه بيرون كنند، و آن وقت يك حكومتي به دست بيايد كه اين حكومت موافق ميل آقاي ريگان باشد يا مطابق ميل شوروي باشد!(7)
اينها الان هم با مجاهده مي آيند، تكليف شرعي است كه امروز وارد بشوند در اين مسائل؛ نه اين كه مقام پيش آنها مطرح است. آنها سي سال، چهل سال در حوزه ها با آن وضع حوزه ها گذرانده اند و عادت كرده اند در آن محلها تشريف داشته باشند و به حسب تربيتي كه در آن جا شده اند و در محيط آن جا بوده اند وضعشان اين طور است كه به حسب طبيعت اين طور نيست كه آنها دنبال اين باشند كه يك مقامي باشد، دنبال خدمت هستند. در اين خدمت اگر در حوزه ها باشد، در حوزه ها خدمت مي كنند، و اگر يك وقت تكليف ديدند كه در خارج حوزه ها باشد در خارج حوزه ها و با اين كه قضاوت يك امري است كه به حسب حكم الهي حق روحانيون است، و تا زماني كه رژيم سابق بود همان طوري كه همه را از حقوق خودشان محروم كرده بود اين حق الهي هم كه براي آنها در عين حالي كه رنج دارد، لكن حقش بود، بايد به آن قيام كنند، نمي توانند تخلف كنند. الان هم كه آقايان در هرجا باشند و خدمت بكنند اين طور نيست كه بخواهند يك جايي را قبضه كنند و يك جايي را بگيرند، و نمي دانم چه. همان طوري كه خوب، به ايران هم نسبت مي دهند كه مي خواهند اينها همه كشورها را بگيرند و امپراتوري- مثلاً- عثماني را برگردانند. اين طور نيست كه ايران يك همچهه خيالي داشته باشد كه برود امپراتوري؛ اصلاً اسلام وضعش اين طور نبوده است. جنگهاي اسلام اين طور نبوده است كه براي اين باشد كه امپراتوري به دست بياورد؛ براي اين بوده است كه امپراتوريهايي كه ظالم بوده اند كنار بگذارند و يك عدل اسلامي پيش بياورند. (8)
خوب، يك نفر مي نشيند مي گويد كه الان حكم اضطراري است بايد فلان چيز بشود، يك عده اي مي گويند نيست اضطراري، اين كه نمي شود گفت كه حالا كه يك عده اي گفتند اضطراري است، ما او را مي گيريم، فرض كن چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كاري بكنيد كه اضطراري را قبول كند، شوراي نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلث اش رأي بدهد به اين كه اين امر اضطراري است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مُرّ اسلام عمل كنيم. آقايان، شما به مُرّ اسلام، هم تكليف شرعيتان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را(9).
اين قشري كه بيشتر از همه تكليف بر او متوجه هست روحانيون هستند. و امروز بحمدالله علماي محترم از بسياري از بلاد و خطباي محترم و ساير قشرهاي اهل علم در اين جا تشريف دارند و يك مجلس نوراني است كه بايد ما با هم در اين مجلس نوراني صحبتي كه مفيد است و براي جامعه اسلامي و براي مسلمين مفيد باشد عرض كنيم، گرچه مكرر عرض شده است. شايد از همه قشرها، قشر روحاني مسؤوليتش بيشتر باشد؛ براي اين كه، هركس بيشتر نزديك به اسلام است بيشتر مورد مسؤوليت است. انبيا از همه كس مسؤوليتشان زيادتر بوده است. آنها در عين حالي كه مسؤوليتشان از همه بيشتر بود، به آن امري كه وظيفه داشتند عمل كردند و هيچ قصوري نكردند. علماي هر ناحيه مسؤوليتشان از ساير طوايف بيشتر است، اينها عذر ندارند، ممكن است كه بسياري از مردم عذر داشته باشند؛ يا عذر اين كه نمي دانستيم يا عذر اين كه نمي توانستيم كه هيچ كاري بكنيم. روحانيون الان در ايران هيچ عذري ندارند، براي اين كه، راه را مي دانند و مي توانند هم كار بكنند. اگر خداي نخواسته، در بين روحانيون كسي از اشخاصي پيدا بشود كه برخلاف عمل مي كند، اين يا از باب اين است كه با اصل مبناي اسلامي مخالف است يا نمي فهمد كه اين اسلام در اين جا وضعش چطور است. (10)
علاوه بر اين كه اخوت اسلامي بين همه قشرها بايد باشد، روحانيون يك تكليف فوق اينها دارند. اگر يك روحاني پايش را كج بگذارد مي گويند روحانيين اين طورند، نمي گويند فلان آدم، اگر يك بقالي كم فروشي كند مي گويند آن بقال كم فروشي كرده نمي گويند بقالها كم فروش اند؛ اين از تبليغاتي است كه شده است. اگر يك روحاني خداي نخواسته، يك خطايي بكند، اين طور الان وضع شده است كه مي گويند روحانيون اين جوري اند، مسؤوليت، يك مسؤوليت بزرگي است كه يكي اگر پايش را غلط بگذارد اين طور نيست كه پاي خودش حساب بشود، پاي روحانيت اسلام حساب مي شود، شكست روحانيت اسلام است. (11)
روحانيون مكلف اند، خودشان هم مي دانند مكلف اند كه حفظ اسلام را بكنند، حفظ اسلام به حفظ وحدت است و بايد بكنند و اين واجب است بر همه كه حفظ كنند وحدت را، مردم را نگه دارند. اگر در يك شهري از شهرها بنا بود يك اختلافي واقع بشود، بدانند كه دست شيطان در كار است، بايد اين را از بين ببرند و نگذارند يك وقت- خداي نخواسته- ولو در يك شهري، در يك روستايي اختلاف واقع بشود. برادران روحاني قوياً، با هم باشند و كناره گيري نكنند، همه در ميدان باشند، با هم باشند. ما مي خواهيم حفظ اسلام را بكنيم، با كناره گيري نمي شود حفظ كرد. خيال نكنيد كه با كناره گيري تكليف از شما سلب مي شود، تكليف دوچندان است. بايد در صحنه باشيد، بياييد، همه روحانيت بيايد، كنار رفتن، از مكايد ابليس است كه نمي گذارد كه همه با هم باشند. قدرت را روي هم بگذاريد؛ ارتش، سپاه، بسيج و گروه هاي مردمي همه با هم باشيد. اگر باشيد با هم، خداي تبارك و تعالي نصرت مي كند شما را. نصرت خدا اين است كه همه با هم براي رضاي خدا باشيد. همه با هم براي اين باشيد كه اسلام را تقويت كنيد و اسلام را به جاهاي ديگر هم برسانيد و اين نصرت خداست و خداوند وعده كرده است كه اگر نصرت كنيد، من هم نصرت مي كنم. (12)

راهبردهاي تصريحي:

1- در مقابله با ظلم و ستم، تكليف روحانيت از همه سنگين تر است.
2- ملاك روحانيت بايد كار براي خدا باشد نه خشنودي خلق خدا.
3- در هر زمان روحانيت و عالمان دين بايستي مقتضي با شرايط عمل كنند.
4- روحانيت بايستي با اعمال و رفتار شايسته خود اسلام را ترويج كند.
5- روحانيت بايد مواظب حفظ شؤونات باشد چرا كه دشمن منتظر ضربه زدن به حيثيت آنهاست.
6- برعهده تمام روحانيت است كه برخلاف مصالح اسلام گام برندارند.
7- روحانيت چون از اسلام ارتزاق مي كند در همه حال بايد از ‌آن دفاع كند.
8- اداي تكليف و مبارزه با ظلم و ايستادگي در برابر ستم موجب خشنودي امام زمان (عجل الله تعلي فرجه الشريف) است.
9- بيش از تحصيل علم براي روحاني بايد تحصيل اخلاق و تهذيب نفس مطرح باشد.
10- روحانيت بايد توجه داشته باشد كه ترك زخارف دنيوي و تهذيب نفس عامل روي آوردن مردم به سمت آنهاست.
11- روحانيت موظف است نيازهاي دستگاه قضايي كشور را برطرف نمايد.

نكات استنباطي:

1- جايگاه روحانيت در اسلام به گونه اي است كه مردم براي فهم و درك اسلام به آنان روي مي آورند لذا رفتار و اخلاق روحانيت بيشترين اثرگذاري را دارد.
2- جايگاه ويژه روحانيت سبب حقد و كينه دشمنان شده و بيشترين تهاجم به روحانيت انجام مي شود.
3- اسلام دين سياست است، بايستي با تز اسلام منهاي سياست و اسلام منهاي روحانيت مقابله كرد.
4- پاسخ به نيازها و شبهات جديد كه با انقلاب اسلامي و بيداري مسلمانان پديد آمده وظيفه مهم روحانيت است.

3-2- طرد آخوندهاي درباري

اگر ملت اسلام به مباني نوراني قران واقف گردد و به وظايف سنگين علما و پيشوايان اسلام آگاه شود، روحاني نماها و آخوندهاي درباري در ميان اجتماع ساقط خواهند شد و اگر معمّمين ساختگي و روحاني نماهاي بي حيثيت در جامعه ساقط شده نتوانند مردم را بفريبند، دستگاه جبار هيچ گاه موفق به اجراي نقشه هاي شوم استعمارگران نخواهد شد. ما پيش از هر كار لازم است تكليف خود را با روحاني نماها- كه امروز از خطرناكترين دشمن[ها] براي اسلام و مسلمين محسوب مي شوند و به دست آنها نقشه هاي شوم دشمنان ديرينه اسلام و دست نشاندگان استعمار پياده و اجرا مي گردد- روشن سازيم و دست آنان را از حوزه هاي علميه، مساجد و محافل اسلامي كوتاه كنيم تا بتوانيم دست تجاوزكار استعمار و مخالفين اسلام را از حريم اسلام و قرآن كريم قطع كرده از استقلال و صيانت كشورهاي اسلامي و ملت اسلام دفاع نماييم. (13)

راهبردهاي تصريحي:

1- بزرگ ترين خطر براي اسلام و مسلمانان روحاني نماها هستند.
2- ملت بايد با روحاني نماها برخورد قاطع كند.

نكته استنباطي:

1-برنامه اصلي دشمن براي ضربه زدن به حيثيت و شؤونات روحانيت استفاده از روحاني نماهاست.

پي‌نوشت‌ها:

1. صحيفه امام(رحمة الله)، ج8، صص 302 و 303.
2. صحيفه امام(رحمة الله)، ج9، ص 150.
3. صحيفه امام(رحمة الله)، ج9، ص 335.
4. صحيفه امام(رحمة الله)، ج10، ص 15.
5. صحيفه امام(رحمة الله)، ج10، صص 24 و 25.
6. صحيفه امام(رحمة الله)، ج11، ص 498.
7. صحيفه امام(رحمة الله)، ج14، ص 190.
8. صحيفه امام(رحمة الله)، ج17، صص 227 و 228.
9. صحيفه امام(رحمة الله)، ج17، ص 253.
10. صحيفه امام(رحمة الله)، ج19، ص 247.
11. صحيفه امام(رحمة الله)، ج19، صص 248 و 249.
12. صحيفه امام(رحمة الله)، ج20، ص 57.
13. صحيفه امام(رحمة الله)، ج2، ص 489.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت، (1390)، سيره سياسي حضرت امام خميني (رحمة الله) ( اصل موقع شناسي و درك تكليف در هر موقعيت ) ، تهران



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط