رشد دانش و فرهنگ اسلام در حکومت امام زمان (عج)

حکومتي که در رأس آن رهبري مانند مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که درهاي دانش بر روي او گشوده است، آن هم نه تنها به آن اندازه که بر پيامبران و اوليا گشوده بوده است، بلکه بيش از سيزده برابر آن چه آنان از دانش
چهارشنبه، 1 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رشد دانش و فرهنگ اسلام در حکومت امام زمان (عج)
 رشد دانش و فرهنگ اسلام در حکومت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

 

نويسنده: نجم الدين طبسي




 
حکومتي که در رأس آن رهبري مانند مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که درهاي دانش بر روي او گشوده است، آن هم نه تنها به آن اندازه که بر پيامبران و اوليا گشوده بوده است، بلکه بيش از سيزده برابر آن چه آنان از دانش بهره داشته اند، طبعاً از نظر علمي پيشرفتي شگفت انگيز خواهد داشت و دگرگوني چشمگيري در جهان دانش و فرهنگ و صنعت پديد خواهد آمد.
به سخن ديگر، درک دانش و علمي که امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بر روي مردم مي گشايد، قابل سنجش با پيشرفتي که بشر از نظر علمي داشته است، نيست و مردم نيز استقبال بيش تري به فراگيري دانش نشان خواهند داد تا جايي که حتي زنان جوان که هنوز سني از آنان نگذشته است، آن چنان به کتاب خدا و مباني مذهب آشنا مي شوند که به آساني، حکم خدا را از قرآن کريم استخراج مي کنند.
در بعد صنعت و تکنيک نيز پيشرفت شگفت انگيزي انجام خواهد گرفت. هر چند روايات، جزئيات اين پيشرفت را بازگو نکرده است، ولي مجموع، رواياتي که در اين باره آمده است، نمايانگر دگرگوني شگرفي در اين زمينه است. مانند رواياتي که مي گويد: شخصي در مشرق برادرش را در مغرب مي بيند، حضرت را به هنگام سخنراني، همه ي جهانيان مي بينند. ياران حضرت از فاصله دور با هم سخن مي گويند و سخن يک ديگر را مي شنوند، چوب تعليمي و بند کفش با انسان سخن مي گويند، اشياي درون خانه به انسان گزارش مي دهند، براي مسافرت بر روي ابر سوار شده، از اين سو به آن سو پرواز مي کنند و نمونه هاي زيادي از اين گونه که هر چند برخي از آنها شايد اشاره به اعجاز داشته باشد، ولي با توجه به همه ي روايات، آن دگرگوني را مي توان دريافت.
روايات، جهان را در روزگار امام عصر (عليه السلام) جهاني متمدن و در اوج قدرت و پيشرفت علمي معرفي مي کند و به طور کلي صنعت در آن روزگار با صنعت کنوني فرسنگ ها فاصله خواهد داشت؛ چنان که صنعت کنوني با قرن هاي پيشين، تفاوت چشمگيري دارد.
فرق بنيادين پيشرفت در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) با جهان کنوني در اين است که در روزگار ما پيشرفت علم و صنعت در جهت سقوط فرهنگ و اخلاق جامعه ي بشري است و هر چه انسان ها از نظر دانش پيشرفت مي کنند، از انسانيت بيش تر فاصله مي گيرند و به فساد و تباهي و کشتار رو مي آورند؛ ولي در روزگار مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين شرايط درست بر عکس شرايط کنوني است و بشر در عين اين که به بالاترين رشد علمي و صنعتي مي رسد، به همان اندازه به تعالي اخلاق و کمال انساني نزديک مي گردد.
در حکومت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) با اجراي برنامه هاي آسماني، آن چنان انسان ها از نظر شخصيت پرورش مي يابند که گويي آنان غير از انسان هايي هستند که در گذشته زندگي مي کرده اند. آنان که تا ديروز براي درهم و ديناري، خون نزديک ترين افراد خود را مي ريختند، در حکومت آن حضرت پول و ثروت آن چنان در نظرشان بي ارزش و خوار مي گردد که درخواست کردن آن را نشانه اي از پستي و دنائت طبع مي دانند.
اگر تا ديروز حسد و کينه و دشمني بر آنان چيره بود، در حکومت آن حضرت، دل ها به هم نزديک مي شود تا جايي که گويي يک جان مي گردند که در چند کالبد قرار گرفته است. انسان هايي که بي اراده و سست و ضعيف بودند، دل هاي شان قوي و محکم تر از آهن سخت مي شود.
آري، حکومت آن حضرت باعث رشد و تکامل خردها و اخلاق است و آن روزگار، روز تکامل يافتن استعداهاست. آن چه تا ديروز رخ مي داد، در اثر کوته فکري بشر بود و در نظام الهي مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بشريت به نهايت بلوغ خود مي رسد و اخلاق، انديشه، آرزو و ... رنگ کمال و رشد به خود مي گيرد و اين وعده، همان وعده ي بزرگي است که در حکومت عدل مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقق مي يابد. ارمغاني که هيچ حکومتي در هيچ روزگاري نتوانسته است که آن را در جامعه ي بشري هديه کند.

الف) شکوفايي دانش و صنعت

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: « علم و دانش، بيست و هفت حرف است و همه آن چه پيامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف [ با حرفهاي ديگر] آشنايي ندارند و هنگامي که قائم ما قيام کند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده، آن را بين مردم نشر و گسترش مي دهد. و آن دو حرف را نيز ضميمه مي کند و مجموع بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مي سازد ». (1)
به نقل راوندي در خرائج « جزءاً » بدل از صرفاً مي باشد.
از اين روايت استفاده مي شود که بشر هر چه از نظر علم و دانش پيشرفت کند، در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به يک باره بيش از سيزده برابر رشد و گسترش مي يابد و با اندکي دقت در مي يابيم که در روزگار آن حضرت، دانش چه پيشرفت شگفت انگيز و خيره کننده اي خواهد داشت.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: « گاهي به کتاب خداوند عزوجل و سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در قلب مهدي ما مي رويد؛ چنان که گياهي در بهترين کيفيت خود رشد مي کند. هر کس از شما که تا روزگار ظهور حضرتش باقي بود و او را ملاقات کرد، به هنگام ديدار با ايشان بگويد: سلام بر شما اي خاندان رحمت و نبوت و گنجينه دانش، و جايگاه رسالت! ». (2)
نيز آن حضرت مي فرمايد: « اين امر ( حکومت جهاني اسلام ) در شأن کسي است که سن او ( به هنگام امامت ) از همه ي ما کمتر و ياد او از همه ي ما دل نشين تر است. خداوند علم و دانش را به او مي دهد و هرگز او را به خودش وانمي گذارد ». (3)
آن حضرت در سخن ديگري مي فرمايد:« امامي که قرآن، دانش و سلاح نزد اوست، از ماست ». (4)
در اين روايت راز پيشرفت و کمال بشريت گفته شده است؛ زيرا پيشوايي مي تواند جامعه را به سوي خوشبختي و کمال رهبري کند که داراي سه چيز باشد: قانون الهي که بشر را به سوي کمال هدايت کند؛ دانشي که در جهت رفاه زندگي بشر به کار گرفته شود و قدرت و اسلحه اي که مفسدان و موانع تکامل بشريت را از سر راه بردارد و حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به اين چند چيز مجهز است. بنابراين، بر جهان حکومت مي کند و انسان ها را علاوه بر اين که به رشد علمي و تکنيکي مي رساند، به تکامل اخلاقي و انساني نيز مي رساند.
در اين جا به برخي از روايات که نشان دهنده ي رشد و پيشرفت صنعت و دانش در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است، اشاره مي کنيم:
امام صادق (عليه السلام) پيرامون چگونگي ارتباط در روزگار امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي فرمايد: « در روزگار حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مؤمن در شرق زمين، برادرش را که در غرب زمين است مي بيند. هم چنين مؤمني که در غرب است، برادرش را که در مشرق است مشاهده مي کند ». (5)
اين روايت با توجه به اختراع تلفن هاي تصويري، بيش تر قابل درک است؛ روشن نيست که آيا همين ارتباطي به گونه اي گسترش مي يابد که در همه ي جهان، مردم بتوانند از آن استفاده کنند يا اين که سيستم پيشرفته تري جاي آن را مي گيرد و يا اين که مطلب ديگري فوق همه اينهاست.
نيز آن حضرت در روايتي ديگر مي فرمايد: « هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند، قدرت شنوايي و بينايي شيعيان ما را افزايش مي دهد؛ به گونه اي که از فاصله يک بريد ( چهار فرسنگ ) حضرت با شيعيانش سخن مي گويد و آنان سخنش را مي شنوند و حضرت را مي بينند؛ در حالي که حضرت در جايگاه خودش مستقر است ». (6)
مفضل بن عمر از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: در چه بقعه و مکاني حضرت مهدي ظاهر مي شود؟
حضرت پاسخ داد: « هيچ بيننده اي نيست که به هنگام ظهور، حضرت را ببيند و ديگران او را نبينند ( يعني به هنگام ظهور همه او را مي بينند ) و اگر کسي جز اين مطلب را ادعا کند، تکذيبش کنيد ». (7)
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: « گويا حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را مي بينم، در حالي که زره پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را بر تن دارد... و اهل سرزميني نماند، مگر اين که حضرت را ببينند؛ به گونه اي که گويي حضرتش با آنان در کشورشان است ». (8)
از اين روايت دانسته مي شود که در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مردم با وسيله اي جز آنچه اکنون وجود دارد، حضرت را مي بينند؛ زيرا در روايت آمده است: « مردم به گونه اي او را مي بينند که گويي حضرت در ميان آنان و در کشورشان به سر مي برد » و در اين باره دو احتمال وجود دارد: 1. سيستم پخش سه بعدي در آن روزگار در سراسر جهان گسترش مي يابد. 2. سيستم پيشرفته تري جايگزين آن مي گردد که به وسيله ي آن، حضرت را مي بينند يا آن که حديث اشاره به اعجاز امام دارد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره ي چگونگي حمل و نقل در آن روزگار مي فرمايد: « پس از شما اقوامي خواهند آمد که زمين زير پاي شان طي و پيموده مي شود و درهاي جهان به روي شان باز مي گردد. زمين در کم تر از يک چشم برهم زدن پيموده مي گردد؛ به گونه اي که اگر کسي از آنان بخواهد شرق تا غرب زمين را در ساعتي بپيمايند، اين کار را انجام مي دهند ». (9)
درباره ي پيشرفت وسايل اطلاعاتي به هنگام ظهور حضرت و در حکومت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رواياتي آمده است که به ذکر دو روايت بسنده مي کنيم:
پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « سوگند به آن که جانم در دست اوست، قيامت برپا نمي شود تا اين که کفش يا تازيانه يا عصاي شخصي به او خبر دهد که خانواده ي او پس از خارج شدنش از خانه، چه کاري انجام داده است ». (10)
امام باقر (عليه السلام) درباره ي اطلاعات در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي فرمايد: « آن حضرت بدين سبب مهدي نام گرفت که به امور مخفي هدايت مي شود تا جايي که افرادي را گسيل مي دارد تا شخصي را- که مردم او را مجرم و گناهکار نمي دانند- به قتل برسانند.
ميزان آگاهي حضرت از مردم به اندازه اي است که اگر کسي در خانه ي خودش سخني بگويد: بيم آن دارد که مبادا، ديوارهاي خانه اش گزارش و شهادت دهند ». (11)
اين روايت ممکن است به پيشرفت خيره کننده ي سيستم اطلاعاتي در روزگار حضرت اشاره داشته باشد که البته حکومتي که بر سراسر جهان سيطره دارد، نياز به تشکيلات و سيستم پيچيده اطلاعاتي نيز دارد. هم چنين ممکن است مراد همان ظاهر عبارت باشد که خود ديوار گزارش مي دهد.

ب) گسترش فرهنگ اسلامي

در حکومت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مردم به گونه ي بي سابقه اي به اسلام روي مي آورند و روزگار خفقان و سرکوب دين داران و ممنوعيت مظاهر اسلامي به سر آمده، در همه جا آواي اسلام طنين انداز است و آثار مذهب تجلي مي کند. به تعبير برخي از روايات، اسلام در هر خانه، کوخ و چادري رخنه مي کند؛ چنان که سرما و گرما در آن نفوذ مي نمايد. چون نفوذ گرما و سرما اختياري نيست و هر چند از نفوذ آن جلوگيري کنند، باز هم نفوذ کرده و آنان را تحت تأثير قرار مي دهد. اسلام نيز در اين روزگار به همه جا، شهره و روستا و دشت و بيابان و با وجود مخالفت قلبي برخي از آنان، رخنه کرده، آنان را تحت تأثير قرار مي دهد و دگرگون مي سازد.
در چنين شرايطي طبعاً استقبال و پذيرش مردم به مظاهر و شعارهاي ديني، بي سابقه خواهد بود. استقبال مردم از آموزش قرآن، نماز جماعت و نماز جمعه چشمگير خواهد شد و مساجد کنوني و حتي مساجدي که در آينده ساخته مي شود، بر طرف کننده ي نياز آنان نخواهد بود. آن چه در روايت است مبني بر اين که در يک مسجد دوازده بار نماز جماعت خوانده مي شود، خود دليلي روشني بر اندازه پذيرش مردم نسبت به مظاهر ديني است. اين مطلب با توجه به اين که به هنگام ظهور امام، جمعيت جهان در اثر کشتار کاهش مي يابد، قابل توجه است.
در آن شرايط نقش اداره يا وزارتخانه اي که مسؤوليت امور فرهنگي و ديني را دارد، بسيار برگ است و به تناسب جمعيت، مساجدي ساخته مي شود و حتي در جايي لازم مي شود مسجدي بسازند که پانصد در داشته باشد و يا در روايت هست که کوچک ترين مساجد کوفه در آن روزگار، همان مسجد کوفه کنوني است که اين مسجد اکنون يکي از بزرگترين مساجد جهان است.
در اين جا به گسترش آموزش قرآن و معارف، مساجد و رشد معنويت و اخلاق کريمانه از ديدگاه روايات در حکومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي پردازيم:

1. آموزش قرآن و معارف اسلامي

امير مؤمنان (عليه السلام) مي فرمايد: « گويا شيعيانم را مي بينم که در مسجد کوفه گرد آمده اند و با برپايي چادرهايي، مردم را به همان ترتيبي که قرآن فرود آمده بود، آموزش مي دهند ». (12)
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: « گويا مي بينم که شيعيان علي (عليه السلام) قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش مي دهند ». (13)
اصبغ بن نباته مي گويد: از علي (عليه السلام) شنيدم که مي فرمود: « گويا عجم ( نژاد غير عرب ) را مي بينم که چادرهاي شان در مسجد کوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن مي آموزند؛ به همان گونه که فرود آمده است ». (14)
اين روايت، هويت آموزش دهندگان را روشن مي کند که از عجم هستند و به گواهي لغت شناسان (15) مراد از عجم در اين جا فارس ها و ايرانيان هستند.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: « در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به اندازه اي به شما حکمت و فهم داده خواهد شد که يک زن در خانه اش، بر طبق کتاب خدا و سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) قضاوت مي کند ». (16)

2. ساختن مساجد

حبه عرني مي گويد: امير مؤمنان به سوي سرزمين « حيره » (17) رهسپار شد و فرمود: « ... به طور حتم، در شهر حيره مسجدي ساخته خواهد شد که پانصد در داشته باشد و دوازده امام جماعت عادل در آن نماز جماعت برگزار کنند. گفتم: اي امير المؤمنين! اين گونه که توصيف مي کني، آيا مسجد کوفه، گنجايش مردم را خواهد داشت؟ فرمود: « چهار مسجد در آن جا ساخته مي شود که مسجد کوفه ( فعلي ) از همه آنها کوچک تر خواهد بود. و اين مسجد ( حيره که پانصد در دارد ) و دو مسجد ديگري که در دو سوي شهر کوفه قرار مي گيرند، احداث خواهد گشت.» آن گاه حضرت (18) به سوي رودخانه بصريين و رودخانه غربيين اشاره کرد.
نيز آن حضرت مي فرمايد: « حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به حرکت خود ادامه مي دهد... تا اين که در قسطنطنيه و نزديک آن مساجد بسياري ساخته مي شود. » (19)
مفضل مي گويد: حضرت صادق (عليه السلام) مي فرمود: « هنگامي که حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قيام کند، در بيرون از شهر کوفه ( ظهر الکوفه ) ، مسجدي خواهد ساخت که هزار در خواهد داشت ». (20)
شايد مراد از ظهر الکوفه که دد روايت آمده است، شهر نجف اشرف باشد؛ چون دانشمندان از نجف به ظهر الکوفه تعبير کرده اند. چنانچه در روايت امام باقر (عليه السلام) به وضوح آمده است: « سپس امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به غري مي روند و مسجدي را که هزار در دارد بنا مي کند ». (21)

3. رشد معنويت و اخلاق

امير مؤمنان (عليه السلام) مي فرمايد: « مردم در روزگار مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عبادت و دين روي مي آورند و نماز را با جماعت برگزار مي کنند ». (22)
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: « خانه هاي کوفه به رودخانه کربلا و حيره متصل مي شود؛ به گونه اي که فرد نمازگزار روز جمعه براي شرکت در نماز جمعه سوار بر مرکبي تيزرو مي شود، ولي بدان نمي رسد ». (23)
شايد اين کنايه از افزايش و تراکم جمعيت باشد که مانع شرکت و حضور به هنگام او در نماز جمعه مي گردد و اين که همه ي نمازگزاران در يک جا گرد مي آيند و بيش از يک نماز جمعه، برگزار نمي شود، شايد بر اثر يکي شدن اين سه شهر باشد؛ زيرا از نظر شرعي برگزاري بيش از يک نماز جمعه در يک شهر جايز نيست.
حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: « هنگامي که قائم ما قيام کند...، کينه هاي بندگان نسبت به يک ديگر از دل هاي شان زدوده مي گردد ». (24)
نيز پيامبر مکرم اسلام در اين باره مي فرمايد: « ... در آن روزگار کينه ها و دشمني ها از دل ها زدوده خواهد گشت ». (25)
درباره ي نابودي فساد اخلاقي و انحراف، پيشواي دوم شيعيان مي فرمايد: « خداوند در آخر الزمان مردي را بر مي انگيزد که کسي از منحرفان و فاسدان نمي ماند مگر اين که اصلاح گردد ». (26)
يکي از ويژگي هاي روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين است که حرص و طمع از ميان مي رود و روح بي نيازي در انسان ها پديدار مي شود.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « زماني که حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قيام کند، خداوند، غنا و بي نيازي را در دل بندگانش مي نهد؛ به گونه اي که حضرت اعلام مي کند، هر کس به مال و ثروت نياز دارد، بيايد؛ ولي براي آن، کسي پيشقدم نمي شود ». (27)
نکته ي جالب توجه در اين روايت، اين است که در حديث واژه ي « عباد » به کار رفته است؛ يعني اين دگرگوني روحي به گروه ويژه يا اختصاص ندارد؛ بلکه اين دگرگوني دروني در همه ي انسان ها پديد مي آيد.
هم چنين آن حضرت مي فرمايد: « شما را به مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بشارت مي دهم که به سوي مردم برانگيخته مي گردد؛ در حالي که زلزله ها و اختلاف بر مردم چيره است. آن گاه زمين را پر از عدل و داد مي کند؛ چنان که پر از ستم و جور شده است و ساکنان زمين و آسمان از او خشنود مي گردند.
خداوند، دل هاي امت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را سرشار از بي نيازي مي کند؛ به گونه اي که منادي ندا مي دهد، هر کس به مالي نياز دارد؛ بيايد ( تا نيازش رفع شود ) ولي جز يک نفر کسي نمي آيد. آن گاه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به او مي فرمايد: « نزد خزينه دار برو و بگو مهدي دستور داده است که به من مال و ثروت بدهي ». خزانه دار مي گويد: دو دستي پول ها را جمع کن. او نيز پول ها را در دامن خود مي ريزد؛ ولي هنوز از آن جا بيرون نرفته است که از رفتار خويش پشيمان مي گردد و با خود مي گويد: چه شد که من طمعکارترين امت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شدم! آيا کسي که سبب غنا و بي نيازي آنان کشت، از بي نياز کردن من ناتوان است. آن گاه باز مي گردد تا اموال را باز گرداند؛ اما خزانه دار نمي پذيرد و مي گويد: ما چيزي را که بخشيديم پس نمي گيريم! ». (28)
در روايت جمله ي يملأ قلوب أمه محمد به کار رفته است که شايسته ي دقت است؛ زيرا غنا و بي نيازي مطرح نيست؛ بلکه استغنا و بي نيازي روح مطرح است و ممکن است انسان فقير باشد، ولي روحي بي نياز داشته باشد. در اين روايت، جمله يملأ قلوب آمده است که مي رساند قلب هاي آنان پر از حس بي نيازي است و افزون بر آنان نظر مالي نيز در وضعيت خوبي به سر مي برند.
درباره ي رشد خرد، کمال اخلاقي و قوت قلب مردم در روزگار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رواياتي رسيده است که به بازگويي چند روايت بسنده مي کنيم:
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: « هنگامي که حضرت قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان خدا مي گذارد و خردهاي شان را جمع کرده ( تمرکز مي بخشد و رشد مي دهد ) اخلاقشان را کامل مي کند ». (29) در بحار الانوار « أحلامهم » يعني آرزوهاي شان(30) آمده است.
امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چون دستورات اسلامي را به طور کامل اجرا مي کند، باعث رشد فکري مردم مي شود و هدف پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که مي فرمايد: « براي به کمال رساندن اخلاق مردم مبعوث شدم » تحقق مي يابد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت فاطمه (عليها السلام) مي فرمايد: « خداوند از نسل اين دو ( حسن و حسين (عليه السلام) ) شخصي را بر مي انگيزد که دژهاي گمراهي را مي گشايد و دل هاي سياه قفل خورده را تسخير مي نمايد ». (31)
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: « مردي از فرزندانم ظهور مي کند... و دستش را بر سر بندگان خدا مي گذارد. آن گاه هيچ مؤمني نمي ماند، مگر اين که، دلش از پاره هاي بزرگ آتش و سندان محکمتر مي شود و توان چهل مرد را دارد ». (32)
مردم در روزگار حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فريبندگي دنيا را باور کرده، همه ي گرفتاري ها و گناهان را از آن مي دانند و از نظر ايمان و تقوا به حدي مي رسند که ديگر دنيا مايه ي فريب آنان نمي شود.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « زمين بهترين چيزهايي که در دل دارد، بيرون مي ريزد؛ مانند پاره هاي طلا و نقره. آن گاه قاتل مي آيد و چنين مي گويد: براي اينها دست به قتل زدم و کسي که قطع رحم کرده است؛ مي گويد: اين باعث قطع رحم شده بود. دزد مي گويد: براي اين دستم بريده شد. پس همگي طلا را رها مي کنند و چيزي از آن بر نمي دارند ». (33)
زيد زراد مي گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض کردم: بيم آن داريم که از مؤمنان نباشيم. فرمود: « چرا؟ » عرض کردم: چون در ميان خود، کسي را نمي يابيم که برادر ديني خود را بر درهم و دينار برتري دهد و مي بينيم که درهم و دينار در نزد ما برتري دارد بر برادر مؤمني که ميان ما و او را دوستي و ولايت امير مؤمنان (عليه السلام) پيوند زده است.
حضرت فرمود: « خير، شما مؤمن هستيد؛ ولي ايمانتان کامل نمي گردد، مگر آن که قائم ما ظهور کند. در آن هنگام، خداوند در شما بردباري و شکيبايي پديد مي ؟آورد و آن گاه مؤمن کامل خواهيد شد ». (34)
فيض کاشاني از ابن عربي آورده: « هنگامي که قائم ما قيام کند، شخص شب را به صبح مي رساند، در حالي که نادان، ترسو و بخيل است و به هنگام صبح، داناترين مردم، شجاع ترين آنان و بخشنده ترين انسان هاست و پيروزي پيشاپيش امام در حرکت خواهد بود ». (35)

پي‌نوشت‌ها:

1- عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: « العلم سبعة و عشرون حرفاً » فجيمع ما جاءت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير الحرفين، فإذا قام قائمنا أخرج الخمسه و العشرين حرفاً، فبثها في الناس، و ضم إليها الحرفين حتي يبثها سبعه و عشرين حرفاً » الجرائح و الخرائج، ج2، ص 841؛ مختصر بصائر الدرجات، ص 117؛ بحار الانوار، ج52، ص 326.
2- عن أبي جعفر (عليه السلام) :« إن العلم بکتاب الله عزوجل و سنه نبيه (صلي الله عليه و آله و سلم) ينبت في قلب مهدينا، کما يبنبت الزرع عن أحسن نباته، فمن بقي منکم حتي يلقاه فليقل حين يراه: اسلام عليکم يا أهل بيت الرحمه و النبوه، و معدن العلم و موضع الرساله ». کنلال الدين، ج2، ص 653؛ العدد القوية، ص 65؛ اثبات الهداة، ج3، ص 491؛ حلية الابرار، ج3، ص 639؛ بحار الانوار، ج51، ص 36 و ج52، ص 317.
3- و عنه ايضاً: « يکون هذا الأمر في أصغرنا سناً و أجملنا ذکراً، يورثه الله علماً، و لا يکله إلي نفسه ». عقد الدرر، ص 42.
4- و عنه ايضاً: « منا الإمام الذين يکون عنده الکتاب و العلم و السلاح ». مثالب النواصب، ج1، ص 222.
5- عن ابن مسکان، قال سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول: « إن المؤمن في زمان القائم- و هو بالمشرق- ليري أخاه الذي في المغرب و کذا الذي في المغرب يري أخاه الذي في المشرق ». بحار الأنوار، ج52، ص 391؛ حق اليقين، ج1، ص 229؛ بشارة الاسلام، ص 341.
6- عن أبي الربيع الشامي. قال: سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول: « إن قائمنا إذا قام مد الله لشيعتنا في أسماعهم و أبصارهم حتي [لا] يکون بينهم و بين القائم بريد يکلمهم، فيسمعون و ينظرون إليه، و هو في مکانه ». کافي، ج8، ص 240؛ الجرائح و الخرائج، ج2، ص 840؛ مختصر البصائر، ص117؛ صراط المستقيم، ج2، ص 262؛ منتخب الأنوار المضيئه، ص 200؛ بحار الانوار، ج52، ص 336؛ فال المجلسي: اي يکلمهم في المسافات البعيده بلا رسول و بريد، مراة العقول، ج26، ص 201.
7- قال المفضل: يا سيدي- الصادق (عليه السلام) - ففي أي بقعه يظهر المهدي: قال (عليه السلام) :« لا تراه عين في وقت ظهوره إلا رأته کل عين، فمن قال لکم غير هذا فکذبوه ». بحار الأنوار، ج53، ص 6.
8- عن أبي عبدالله (عليه السلام) : « قال: کأني بالقائم و قد لبس درع رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) لا يبقي أهل بلادٍ إلا و هم يرون أنه معهم في بلادهم ». کامل الزيارات، ص119؛ نعماني، غيبه، ص 309؛ کمال الدين، ج2، ص 671؛ بحار الانوار، ج52، ص 325؛ اثبات الهداة، ج3، ص 493؛ نور الثقلين، ج1، ص 387؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص 245؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص 370.
9- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« سيکون بعدکمأقوام تطوي لهم الأرض... و تفتح لهم الدنيا... تطوي لهم الأرض في دسرع الطرف، حتي لو شاء أحدهم أن يأتي شرقها أو غربها في ساعة، فعل ». فردوس الاخبار، ج2، ص 449؛ احقاق الحق، ج13، ص 351.
10- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« والذي نفسي بيده، لا تقوم السعه حتي يخرج أحدکم من أهله، فيخبره نعله أو سوطه، أو عصاه بما أحدث أهله بعده ». احمد، مسند، ج3، ص 89؛ فردوس الاخبار، ج5، ص 98؛ جامع الاصول، ج11، ص81.
11- عن أبي جعفر (عليه السلام) :إنما سمي المهدي؛ لأنه يهدي إلي أمر خفي، حتي أنه يبعث إلي رجل لا يعلم الناس له دنباً، فيقتله حتي أن أحدهم يتکلم في بيته فيخاف أن يشهد عليه الجدار ». نعماني، غيبه،؛ ص 319؛ بحار الانوار، ج52، ص 365.
12- قال أمير المؤمنين (عليه السلام) :« کأني أنظر إلي شيعتنا بمسجد الکوفه قد ضربوا الفساطيط، يعلمون الناس القرآن کما أنزل ». نعماني، غيبه، ص 318؛ بحار الانوار، ج52، ص 364.
13- عن أبي عبدالله (عليه السلام) :« کأني بشيعة علي في ديديهم المثاني، يعلمون الناس [المستأنف] ». غيبه النعماني، ص 318؛ بحار الانوار، ج52، ص 364.
14- عن الأصبغ بن نباته، سمعت علياً يقول (عليه السلام) « کأني بالعجم فساطيطهم في مسجد الکوفه يعلمون الناس القرآن کما أنزل ». الارشاد، ص 365؛ کشف الغمه، ج3، ص 265؛ نور الثقلين، ج5، ص 27؛ روضة الواعظين، ج2، ص 265.
15- مجمع البحرين، ج6، ص 111.
16- عن أبي جعفر (عليه السلام) « ... و تؤتون الحکمة في زمانه حتي أن المرأه لتقضي في بيتها بکتاب الله تعالي و سنة رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) ». بحار الانوار، ج52، ص 352.
17- حيره، شهري در يک فرسنگي کوفه بود که در زمان ساسانيان در آن جا ملوک لخمي سلطنت داشتند و دست نشانده ي ايران بودند. خسرو پرويز در سال 602 م. اين سلسله را منقرض و حاکم براي آن تعيين کرد. بعد از آن که حيره به دست مسلمانان افتاد، به علت بناي کوفه تنزل يافت و قبل از قرن دهم م. و قرن چهارم هـ. به کلي از ميان رفت؛ فرهنگ فارسي معين، ج5، ص 470.
18- عن حبه العرني، قال: خرج أمير المؤمني (عليه السلام) إلي الحيره، فقال: « ليبنين بالحيره مسجداً له خمسمائه باب، يصلي فيه خليفه القادم؛ لأن مسجد الکوفه ليضيقن عليهم، و ليصلين فيه اثنا عشره إماماً عدلاً » قلت: يا أمير المؤمنين (عليه السلام) : و يسع مسجد الکوفه هذا الذي تصف الناس يومئذ؟ قال: « تبني له أربع مساجد، مسجد الکوفه أصغرها، و هذا، و مسجدان في طرفي الکوفه من هذا الجانب هذا الجانب » و أما مأ بيده نحو نهر البصريين و الغريين. التهذيب، ج3، ص 253؛ کافي، ج4، ص 427؛ من لا يحضره الفقية، ج2، ص 525؛ وسائل الشيعة، ج9، ص 412؛ مرآة العقول، ج18، ص 58؛ ملاذ الخيار، ج5، ص 478؛ بحار الأنوار، ج52، ص 375.
19- عن علي (عليه السلام) »« يسير المهدي... حتي تبني المساجد بالقسطنطنية و مادونها ». احقاق الحق، ج13، ص 312.
20- عن المفضل، قال سمعت أبا عبدالاه (عليه السلام) يقول: « إذا قام قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بني في ظهر الکوفه مسجداً، له ألف باب ». الارشاد، ص 362؛ طوسي، غيبه، ص 295؛ اثبات الهداه، ج3، ص 537؛ وافي، ج2، ص 112؛ بحار الانوار، ج52، ص 330، 337.
21- عن أبي جعفر (عليه السلام) :« ... فاذا کانت الجمعه الثانية قال الناس: يابن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) ، الصلاه خلفک تضاهي الصلاه خلف رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) ، و المسجد لايسعنا، فيقول: أنا مرتاد ( أي طالب) لکم، فيخرج إلي الغري فيخط مسجداً له آلف باب يسع الناس ». الغيبه، ص 469؛ مؤسسه معارف اسلامي قم؛ اثبات الهداة، ج3، ص 515؛ بحار الانوار، ج52، ص 330.
22- عن أمير المؤمنين (عليه السلام) :« فيبعث المهدي... و يقبل الناس علي العباده و المشروع، و الديانه و الصلاه في الجماعات ». عقد الدرر، ص 159.
23- عن الصادق (عليه السلام) : و يتصل بيوت الکوفه بنهر کربلاء و بالحيره حتي يخرج رجل يوم الجمعه علي بغله سغواء يريد الجمعه فلا يدرکها ». طوسي، غيبه، ص 295؛ اثبات الهداة، ج3، ص 537؛ وافي، ج2، ص 112؛ بحار الانوار، ج52، ص 330، 337.
24- عن أمير المؤمنين (عليه السلام) :« إذا قام قائمنا... لذهبت الشحناء من قلوب العباد » خصال، ج2، ص 254، ح 1051.
25- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« و يرفع الشحناء و التباغض ». عبدالرزاق، مصنف، ج11، ص 402؛ ابن حماد، فتن، ص 162؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 152.
26- عن الحسين بن علي (عليه السلام) :« يبعث الله رجلاً في آخر الزمان... و لا يبقي طالح إلا صلح ». منن الرحمن، ج2، ص 42؛ اثبات الهداة، ج3، ص 524؛ به نقل از: امير المؤمنين (عليه السلام) .
27- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« إذا خرج المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ألقي الله الغني في قلوب العباد حتي يقول المهدي؛ من يريد المال؟ و لا يأتيه أحد ». ابن طاووس، ملاحم، ص 71؛ احخقاق الحق، ج13، ص 186؛ الشيعة و الرجعه، ج1، ص 27.
28- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« أبشرکم بالمهدي، يبعث في أمتي علي اختلاف الناس « و زلازل، فيملأ الدرض قسطاً و عدلاً، کما ملئت جوراً و ظلماً، و يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الأرض، و يملًأ الله قلوب أمه محمد غني، فلا يحتاج أحد إلي أحد. فينادي مناد: من له في المال حاجه؟ قال: فيقوم رجل، فيقول: أنا. فيقال له: ائت السادن- يعني الخازن، فقل له: إن المهدي يأمرک أن تعطيني مالاً، فيقول له: احث حتي إذا جعله في حجره و أبرزه، ندم فيقول: کنت أجشع أمه محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) نفساً، أو عجز عني ما وسعهم. قال: فيرده، فلا يقبل منه، فيقال له: إنا لانأخذ سيئاً أعطناه ». احمد، مسند، ج3، ص 37، 52؛ جامع احاديث الشيعه، ج1، ص 34؛ احقاق الحق، ج13، ص 146.
29- عن أبي جعفر (عليه السلام) :« إذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد، فجمع به عقولهم، و أکمل به أحلامهم ». کافي، ج1، ص 25؛ الجرائح و الخرائج، ج2، ص 840؛ کمال الدين، ج2، ص 675.
30- بحار الأنوار، ج52، ص 336.
31- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) لفاطمة (عليها السلام) :« فيبعث الله عند ذلک منهما- حسنين- من يفتح حصون الضلاله و قلوباً غلفاً ». عقد الدرر، ص 152؛ احقاق الحق، ج13ف ص 116؛ اثبات الهداة، ج3، ص 448، 495.
32- عن أبي جعفر (عليه السلام) :« قال أمير المؤمنين (عليه السلام) :« يخرج رجل من ولدي... و وضع يده علي رؤوس العباد. فلا يبقي مؤمن إلا صار قلبه أشد من زبر الحديد، و أعطاه الله تعالي قوه أربعين رجلاً ». کمال الدين، ج2، ص 653؛ دلائل الامامه، ص 243؛ کامل الزيارات، ص 119.
33- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« تقي الأرض أفلاإ کبدها، أمثال الاسطوان من الذهب و الفضه، فيجيء القاتل، فيقول: في هذا قتلت، و يجيء القاطع، فيقول: في هذا قطعت رحمي و يجيء السارق فيقول: في هذا قطعت يدي، ثم يدعونه فلا يأخذون شيئاً ». مسلم، صحيح، ج2، ص 701؛ ترمذي، صحيح، ج34، ص 493؛ ابو بعلي، مسند، ج11، ص 32؛ جامع الاصول، ج11، ص 38.
34- عن زيد الزراد قال: قلت لأبي عبدالله (عليه السلام) : نخشي أن لا نکون مؤمنين، قال: « و لم ذاک؟ » فقلت: و ذلک أنا لا نجد فينا من يکون أخوه عنده آثر من درهمه و ديناره و نجد الدينار و الدرهم آثر عندنا من أخ قد جمع بيننا و بينه موالاه أمير المؤمنين (عليه السلام) : فقال: « کلا، إنکم مؤمنون ولکن لاتکلمون إيمانکم حتي يخرج قائمنا فعندها يجمع الله أحلامکم فتکونون مؤمنين کاملين ». الأصول السنه عشر، ص6؛ بحار الأنوار، ج67، ص 350.
35- يمسي الرجل في زمانه جاهلاً، بخيلاً، جباناً، فيصبح أعلم الناس، أشجع الناس، أکرم الناس، يمشي النصر بين يديه ». وافي، ج2، ص 470، به نقل از: فتوحات مکيه.

منبع مقاله :
طبسي، نجم الدين؛ (1385)، دولت موعود، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ ششم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط