حكومت جهاني مهدي عليه السلام
نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت1-ص259 تاص261
منبع: درسنامه مهدویت1-ص259 تاص261
كتاب حكومت جهاني مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نوشته آيتاللّه ناصر مكارم شيرازي، پژوهشي دربارة ظهور امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و ويژگيهاي حكومت جهاني آن حضرت است.
مؤلف در اين كتاب، با بهرهگيري از روايات و منابع تاريخي شيعه و سنّي و برخي از پژوهشهاي غربيان، مطالب ارزشمندي ارائه كرده است. ايشان نخست در خصوص آيندة جهان و سير تكاملي جامعه، به بيان نظريات بعضي از اديان و كتابهاي آسماني (نظير زرتشتي، هندو، يهود و مسيحيت) و نيز دانشمندان غربي دربارة مصلح بزرگ پرداخته است. سپس دربارة انواع حكومتها، فلسفه انتظار و غيبت، مصلح بزرگ جهاني در منابع اسلامي، نشانههاي ظهور امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و روش حكومت آن حضرت بحث كرده، به اين پرسش ها پاسخ داده است:
آيا سرنوشت آيندة بشريت، صلح، عدالت، امنيت و آزادي انسانها از چنگال هر گونه ظلم و ستم و تبعيض و استعمار است؟ يا آن گونه كه بعضي پيش بيني ميكنند، هرج و مرجها روز افزون، فاصلهها بيشتر، ناهماهنگيها و نابسامانيها فراوان تر و سرانجام يك جنگ اتمي يا فوق اتمي عالم گير، پايههاي تمدن انساني را ويران خواهد ساخت و اگر انسان هايي بر روي كره زمين باقي بمانند، افرادي عقب مانده، معلول، بينوا و درمانده خواهند بود؟
اگر عقيده نخست صحيح است، دليل آن چيست؟ اگر بنا هست جهان به سوي عدل و صلح و برادري گام بردارد، آيا اجراي اين اصول بدون انقلاب ممكن است؟ به تعبير ديگر آيا اصلاحات تدريجي توانايي دگرگون ساختن چهرة عمومي جهان، با اين همه ناهنجاريها را دارند؟ اگر لازم است انقلابي صورت گيرد، آيا تنها از طريق قوانين مادي امكان پذير است؟ يا بدون استمداد از اصول معنوي و ارزشهاي اصيل انساني، ممكن نيست؟
اگر قبول كنيم چنين انقلابي ـ به هر حال ـ رخ خواهد داد، رهبر اين انقلاب چه صفاتي بايد داشته باشد؟ آيا اين انقلاب الزاماً به حكومت واحد جهاني ميانجامد؟ آيا آمادگيهاي خاصّي براي چنان حكومتي لازم است؟ اين آمادگيها در دنياي كنوني وجود دارد يا نه؟ و اگر ندارد، آيا در حال حاضر جهان به سوي اين آمادگيها گام بر ميدارد، يا بر عكس آن؟
آيا اين امور با عقيده عمومي مذاهب جهان، نسبت به ظهور يك مصلح بزرگ آسماني ارتباطي دارد؟ اعتقاد عمومي مسلمانان به ظهور مهدي(عليه السلام) چگونه است و پيوند آن با مسائل سرنوشت ساز چيست؟ آيا اعتقاد به چنان ظهوري، ما را به اصلاح عمومي جهان از طريق يك انقلاب همه جانبه نزديك تر ميسازد؟ يا آن چنان كه برخي ميانديشند، دور ميكند؟
آيا اين فكر و عقيده عمومي مذهب، يك واقعيت عيني و مولود دلايل منطقي است و يا يك تخيل براي اشباع كاذب تمايلات سركوفتة انسانها، در مسير گمشدة عمومي (يعني صلح و عدالت) است؟
نويسنده در بخشي از كتاب دربارة «فلسفه انتظار» بر اين باور است كه: «اگر اعتقاد و انتظار به حكومت جهاني مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به صورت ريشه دار حلول كند، سرچشمة دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. اين دو رشته اعمال عبارت است از: ترك هر گونه همكاري و هماهنگي با عوامل ظلم و فساد و حتي مبارزه و درگيري با آنها از يك سو و خود سازي و خود ياري و جلب آمادگيهاي جسمي، روحي، مادي و معنوي براي شكل گرفتن آن حكومت واحد جهاني و مردمي از سوي ديگر».
اين اثر ارزشمند، داراي محتواي غني و خوبي است که ميتواند براي علاقه مندان به مباحث مهدويّت مفيد باشد.
مؤلف در اين كتاب، با بهرهگيري از روايات و منابع تاريخي شيعه و سنّي و برخي از پژوهشهاي غربيان، مطالب ارزشمندي ارائه كرده است. ايشان نخست در خصوص آيندة جهان و سير تكاملي جامعه، به بيان نظريات بعضي از اديان و كتابهاي آسماني (نظير زرتشتي، هندو، يهود و مسيحيت) و نيز دانشمندان غربي دربارة مصلح بزرگ پرداخته است. سپس دربارة انواع حكومتها، فلسفه انتظار و غيبت، مصلح بزرگ جهاني در منابع اسلامي، نشانههاي ظهور امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و روش حكومت آن حضرت بحث كرده، به اين پرسش ها پاسخ داده است:
آيا سرنوشت آيندة بشريت، صلح، عدالت، امنيت و آزادي انسانها از چنگال هر گونه ظلم و ستم و تبعيض و استعمار است؟ يا آن گونه كه بعضي پيش بيني ميكنند، هرج و مرجها روز افزون، فاصلهها بيشتر، ناهماهنگيها و نابسامانيها فراوان تر و سرانجام يك جنگ اتمي يا فوق اتمي عالم گير، پايههاي تمدن انساني را ويران خواهد ساخت و اگر انسان هايي بر روي كره زمين باقي بمانند، افرادي عقب مانده، معلول، بينوا و درمانده خواهند بود؟
اگر عقيده نخست صحيح است، دليل آن چيست؟ اگر بنا هست جهان به سوي عدل و صلح و برادري گام بردارد، آيا اجراي اين اصول بدون انقلاب ممكن است؟ به تعبير ديگر آيا اصلاحات تدريجي توانايي دگرگون ساختن چهرة عمومي جهان، با اين همه ناهنجاريها را دارند؟ اگر لازم است انقلابي صورت گيرد، آيا تنها از طريق قوانين مادي امكان پذير است؟ يا بدون استمداد از اصول معنوي و ارزشهاي اصيل انساني، ممكن نيست؟
اگر قبول كنيم چنين انقلابي ـ به هر حال ـ رخ خواهد داد، رهبر اين انقلاب چه صفاتي بايد داشته باشد؟ آيا اين انقلاب الزاماً به حكومت واحد جهاني ميانجامد؟ آيا آمادگيهاي خاصّي براي چنان حكومتي لازم است؟ اين آمادگيها در دنياي كنوني وجود دارد يا نه؟ و اگر ندارد، آيا در حال حاضر جهان به سوي اين آمادگيها گام بر ميدارد، يا بر عكس آن؟
آيا اين امور با عقيده عمومي مذاهب جهان، نسبت به ظهور يك مصلح بزرگ آسماني ارتباطي دارد؟ اعتقاد عمومي مسلمانان به ظهور مهدي(عليه السلام) چگونه است و پيوند آن با مسائل سرنوشت ساز چيست؟ آيا اعتقاد به چنان ظهوري، ما را به اصلاح عمومي جهان از طريق يك انقلاب همه جانبه نزديك تر ميسازد؟ يا آن چنان كه برخي ميانديشند، دور ميكند؟
آيا اين فكر و عقيده عمومي مذهب، يك واقعيت عيني و مولود دلايل منطقي است و يا يك تخيل براي اشباع كاذب تمايلات سركوفتة انسانها، در مسير گمشدة عمومي (يعني صلح و عدالت) است؟
نويسنده در بخشي از كتاب دربارة «فلسفه انتظار» بر اين باور است كه: «اگر اعتقاد و انتظار به حكومت جهاني مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به صورت ريشه دار حلول كند، سرچشمة دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. اين دو رشته اعمال عبارت است از: ترك هر گونه همكاري و هماهنگي با عوامل ظلم و فساد و حتي مبارزه و درگيري با آنها از يك سو و خود سازي و خود ياري و جلب آمادگيهاي جسمي، روحي، مادي و معنوي براي شكل گرفتن آن حكومت واحد جهاني و مردمي از سوي ديگر».
اين اثر ارزشمند، داراي محتواي غني و خوبي است که ميتواند براي علاقه مندان به مباحث مهدويّت مفيد باشد.