قانونگرايي، نظم و انضباط در سيره ي شهدا

مسواک نشانه ي نظم و پاکيزگي است

شهيد قجه اي سعي مي کرد از ساعات کار به نحو احسن استفاده کند. او به نظم و انضباط توجّه بسيار داشت، و همين توجّه به نظم بود که از او در صحنه هاي نبرد فردي پيشرو ساخت. در يکي از صفحات دفترچه ي او مي خوانيم:
دوشنبه، 6 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسواک نشانه ي نظم و پاکيزگي است
 مسواک نشانه ي نظم و پاکيزگي است

 






 

 قانونگرايي، نظم و انضباط در سيره ي شهدا

کار با برنامه و نظم

شهيد حسين قجه اي
شهيد قجه اي سعي مي کرد از ساعات کار به نحو احسن استفاده کند. او به نظم و انضباط توجّه بسيار داشت، و همين توجّه به نظم بود که از او در صحنه هاي نبرد فردي پيشرو ساخت. در يکي از صفحات دفترچه ي او مي خوانيم:
« بي نظمي در کار: روز شنبه، بدون اينکه کار مثبت انجام دهم گذشت ... »
از همان اوّل صبح، کارم با برنامه و نظم پيش نرفت ... براي صرف صبحانه خيلي وقت تلف کرديم ... (1)

دوستهايم فکر کردند آنها را تازه خريده ام

شهيد محمود جهانشير
تفاوت سنّي ما دو سال بود. هميشه من از کتابهاي درسي ايشان استفاده مي کردم.
گفتم: « کتابهاي دو سال قبل تو کجاست؟ »
گفت: « داخل قفسه ي پايين است. »
کتاب ها جلد شده و مرتّب بود. بعد از مدرسه خوشحال به خانه برگشتم و گفتم: « داداش! آن قدر کتاب هايت تميز و مرتّب بودن که همه ي دوستهايم فکر کردن آنها را تازه خريدم. »
گفت: « تو هم از اين کتاب ها جوري استفاده کن که بقيه هم بتوانند استفاده کنند. يعني از همه ي وسايلت طوري نگه داري کن که به درد ديگران هم بخورد. » (2)

مسواک نشانه ي نظم و پاکيزگي است

شهيد غلامحسين زماني پور
وقتي به خط مي آمد، در آن کم آبي و شرايط سخت آب رساني بارها او را مي ديدم که مسواک مي زند. هميشه مسواکي در جيبش بود. به او مي گفتيم: « الآن وقت اين چيزها نيست! »
مي گفت: « مسواک نشانه ي نظم و انضباط و پاکيزگي است. » (3)

کارهايي که بايد انجام مي داد منظم در ليست مي نوشت

شهيد سيّد مهدي اکرمي
گفت: « وسيله اي براي تعمير داري؟ »
گفت: « الآن نه! » ديدم در يک کاغذ اين طور يادداشت کرد: « فلان ساعت، تعمير روي فلان وسيله ي برقي. » به ما نمي گفت، امّا ديگر جزء برنامه اش بود تا بعداً انجام دهد. بعدها کلّي از کارهاي انجام نشده اش را در کاغذهايي که نوشته بود ديديم. خيلي مرتّب و منظم ليستي از کارهايش تهيه کرده بود و به آنها رسيدگي مي کرد. در مورد لباس هايش هم منظّم بود. وقتي که به شهادت رسيد لباس ساده اي به تن داشت، امّا تميز و اتو کرده بود. (4)

ما بايد منظّم باشيم

شهيد حجت الاسلام و المسلمين عبدالله ميثمي
در آن موقع يادم هست که در سپاه پاسداران شب ها نماز شب مي خواند. موقع اذان صبح پا مي شد اذان مي گفت و نماز جماعت برقرار مي کرد و بعد از نماز بچّه ها را جمع مي کرد و مي نشستند قرآن مي خواندند و هر کدام چند آيه و خودش هم با صوت مي خواند و بعد چند آيه ترجمه مي کرد. موقع صبحگاه، جزء اوّلين افرادي بود که مي رفت در صف و با بچّه ها شرکت مي کرد و مي گفت: اگر ما منظّم باشيم بچّه ها هم عادت مي کنند به نظم. (5)

مدبّرانه و با برنامه کار کنيد

شهيد حجت الاسلام و المسلمين عبدالله ميثمي
کم کار کنيد ولي حساب شده باشد و مسؤولين زياد خودشان را در اجراء نيندازند. مسؤول خوب آن نيست که زياد کار کند. آن است که حساب شده و متدبّرانه کار کند. کساني هستند که زياد کار نمي کنند امّا زياد کار ايجاد مي کنند. شما برنامه ريزي کنيد. (6)

هميشه با برنامه بود

شهيد علي علومي
چه در منطقه بود و چه در سمنان، هميشه با برنامه بود. از ساعت پنج صبح تا دوازده شب، ساعاتي را به خواندن قرآن، دعا، مناجات و ساعتي را به کار و برنامه هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ... اختصاص مي داد.
در همه ي برنامه ها شرکت مي کرد و مي گفت: « بايد عبادت در کنار کارهاي ديگر باشد. اين روش درست است. » (7)

پاکيزگي و نظافت

شهيد سيّد رسول ميرکريمي
سال شصت و چهار شمسي بود. عمليات والفجر هشت شروع شده بود. پس از طي دوره هاي آموزشي لازم، عازم خط مقدم در منطقه ي فاو شديم. مناطق متعددي به تصرّف نيروهاي اسلام درآمده بود، منطقه ي مورد نظر که بايد در آن مستقر مي شديم، تازه آزاد شده بود و حالتي باتلاقي داشت و عبور و مرور را مشکل مي کرد. منطقه در قلب نيروهاي دشمن قرار داشت، طوري که نيروهاي عراقي از دو طرف به ما احاطه داشتند.
براي رسيدن به محل استقرار، بايد از « سه راهي مرگ » عبور مي کرديم- سه راهي مرگ از دو سو به ميدان مين منتهي مي شد و ما تنها از يک راه مي توانستيم عازم محل استقرار شويم- به محل استقرار که رسيديم، من در يک قسمت خاکريز در سنگري مستقر شدم و سيّد در انتهاي قسمت خاکريز سنگر گرفت. به دستور فرمانده به خاطر جلوگيري از لو رفتن تعداد نفرات، در حين تيراندازي، بچه ها حق تيراندازي متفرقه نداشتند. تنها من و « سيّد » که تيربارچي بوديم، وظيفه ي تيراندازي داشتيم. وضع آشفته و نابسامان منطقه، همچنين جوّ و زمين نامساعد حاکم بر آن، شرايط سختي به وجود آورده بود، که اين شرايط بر مدّت زمان استقرار ما در آن منطقه مي افزود. گرد و خاک و شوره ي حاصل از نمک زار منطقه، لباس ها و سر و صورتمان را به شکل تحمّل ناپذيري درآورده بود. لباس هاي بچه ها سفيدک زده بود. چنان گرد و خاکي بر سر و صورت بچّه ها نشسته بود که گويي ماه هاست آب به صورت نزده اند. در بوي عرق و گرد و خاک غرق شده بوديم. پشت خاکريز از داخل سنگر چهارچشمي اطرافم را مي پاييم و هر از گاهي به طرف دشمن، آتش مي گشودم.
رزمنده اي از دور توجّه مرا به خود جلب کرد. لباس تر و تميز و مشکي پوشيده بود. پوتين هاي واکس زده اش زير تابش آفتاب چشمک مي زد. رزمنده اي با اين وضع، آن هم در اين منطقه، بيشتر شبيه خواب و خيال بود. با خود فکر کردم حتماً تازه به جمع ما پيوسته، زيرا اگر کسي چند روز در اين جو نامناسب منطقه بماند، بي گمان شکل و قيافه اي شبيه من و ديگر رزمندگان خواهد داشت. نزديک تر که آمد، شناختمش. از تعجّب خشکم زد! سيّد بود. لباس پاک و مرتّب او هيچ تناسبي با لباس ساير رزمندگان که غرق گرد و خاک و شوره بودند، نداشت. سيّد رسول را که زماني در شهر، با کُت و شلوار زيبا و آراسته در همه جا حضور مي يافت، ديده بودم و حالا در خط مقدّم نيز با وجود سخت ترين شرايط و جوّ نامناسب منطقه، آراسته و شيک پوش مي ديديم. به شوخي گفتم: « سيّد! در اين شرايط بحراني و سخت از هر طرف آتش و خون مي بارد، خوب به خودت مي رسي! تيپت آدم را به ياد مهماني ها مي اندازد. »
در حالي که به من نزديک مي شد و خنده بر لب داشت، گفت: « آراستگي، خوش پوشي و مرتّب بودن از رفتار و کردار پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله ) و ائمه ( عليهم السلام ) بوده، ايشان بارها به آن سفارش کرده اند. در ثاني چه فرق مي کند، اين جا هم مهمان هستم. انسان هر کجا باشد، بايد نسبت به پاکيزگي و نظافت تلاش کند. » (8)

پي‌نوشت‌ها:

1. پرواز پروانه ها، ص 21.
2. فرهنگ نامه ي شهداي شهرستان سمنان جلد 3، صص 249- 248.
3. فرهنگ نامه ي شهداي شهرستان سمنان جلد 4، ص 469.
4. فرهنگ نامه ي شهداي استان سمنان جلد 2، ص 123.
5. شمع محفل خاتم، ص 37.
6. شمع محفل خاتم، صص 154.
7. فرهنگ نامه ي شهداي شهرستان سمنان جلد 7، ص 122.
8. حقيقت سرخ، صص 30-29.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت؛ (1390)، سيره ي شهداي دفاع مقدس (30)، تهران: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
رستوران و کافه نزدیک هتل لیلیوم کیش
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
play_arrow
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار