برگردان: محمد رضا کرامتي و مهدي وفايي زاده
انواع مرگ و مير بر حسب علت در قالب دو دسته کلي طبقه بندي مي شوند: مرگ و مير درون زا (1) و برون زا (2).
1. مرگ و مير درون زا:
منظور مرگي است که علت آن تا اندازه اي به صورت ذاتي در افراد وجود دارد. بر اين اساس وقتي کودکي به صورت معلول به دنيا مي آيد و در اثر معلوليت خود از دنيا مي رود علت مرگ درون زا است. مرگهايي که نتيجه سن بالا هستند يا به واسطه بيماريهاي ناشي از سن بالا روي مي دهند، را مي توان در اين دسته قرار داد.2. مرگ و مير برون زا:
اين نوع مرگ ناشي از عوامل خارجي نظير تصادف، بيماريهاي مسري وکمبود غذايي است. اگر چه به ظاهر تفاوت بين مرگ درون زا و برون زا بسيار واضح و روشن مي باشد اما در عمل تفاوت به اين روشني نيست؛ زيرا ممکن است علت مرگ مشخص نشود و يا اين که چندين علت باعث مرگ فرد شوند. با وجود اين که بهبود بخش بهداشت و سلامت و مراقبتهاي پزشکي از يک سو و ارتقاء استانداردهاي زندگي از سوي ديگر منجر به کاهش چشمگير مرگهاي برون زا شده اند، اما تأثير اين عوامل بر مرگهاي درون زا بسيار محدود مي باشد. حقيقت اين است که اگر چه پيشرفتهاي پزشکي مي توانند مانع از مرگهاي زودرس شوند اما قادر به طولاني تر کردن عمر فرد بيش از يک حد خاص نيستند. همچون بحث زاد و ولد در اين بخش نيز ابتدا روشهاي اندازه گيري مرگ و مير و سپس روند مرگ و مير در چند کشور را مورد بررسي قرار خواهيم داد.6- 1 روشهاي اندازه گيري ميزان مرگ و مير
ساده ترين روش اندازه گيري مرگ و مير محاسبه نرخ ناخالص مرگ مي باشد. اين نرخ از طريق تقسيم کل مرگهاي روي داده در يک سال معين به جمعيت متوسط آن سال به دست مي آيد. از اين جهت اين نرخ شباهت زيادي به نرخ ناخالص زاد و ولد که در قسمتهاي قبل توضيح داده شد دارد. نرخ ناخالص مرگ بسيار ساده بوده و در محاسبه آن به آمار و اطلاعات جزئي مرگ و مير نيازي نيست. با اين وجود تقريباً همان نقايض نرخ ناخالص زاد و ولد را دارا مي باشد. به عبارت ديگر با استفاده از نرخ ناخالص مرگ انجام مطالعات تطبيقي بين المللي کاري دشوار است. به عنوان مثال در طي سالهاي 1990 تا 1995 نرخ ناخالص مرگ در سوريه معادل 5/6 در هزار بود. در همان زمان اين نرخ در انگلستان برابر 9/4 در هزار بود. با اتکا به اين ارقام اين تصور غلط به وجود مي آيد که سطح مرگ و مير در انگلستان بالاتر از سوريه است. اين تناقص آشکار با اشاره به اين موضوع که ميزان مرگ و مير با تغيير سن تغيير مي کند قابل توضيح است. به اين معنا که ميزان مرگ و مير در بين افراد جوان کمتر و در بين افراد مسن بيشتر است. لذا نسبت مرگ و مير در ارتباط با کل جمعيت، به ساختار سني جمعيت بستگي دارد. يک جمعيت جوان همانند سوريه در قياس با جوامع پيرتر ميزان مرگ و مير کمتر و در نتيجه نرخ ناخالص مرگ، پايين تري دارد. با اين تفاسير مي توان نتيجه گرفت که ماهيت کلي نرخ ناخالص مرگ، اعتبار آن را براي انجام مطالعات جمعيت شناختي کاهش مي دهد. زيرا همانطور که مي دانيم ميزان مرگ و مير بر حسب سن به طور قابل ملاحظه اي تغيير مي کند. بنابراين جمعيت شناسان بيشتر تمايل دارند تا نرخ مگر و مير ويژه سني (3) را محاسبه کنند. بديهي است که نرخ مرگ و مير ويژه سني سطح مرگ و مير جمعيت را بهتر و دقيق تر نشان مي دهد. البته نرخ مرگ و مير به طور جداگانه براي مردان و زنان محاسبه مي شود. در بيشتر کشورها نرخ مرگ و مير در بين مردان مسن بيشتر از زنان مسن است.6- 1- 1. نرخ مرگ و مير ويژه سني
معمولاً جمعيت شناسان جهت محاسبه نرخ مرگ و مير ويژه سني از مفهوم گروه همسال استفاده مي کنند. اين مفهوم به تمامي افرادي که در يک سال مشابه به دنيا آمده اند اشاره دارد. قبلاً در بحث نرخ پذيرش گروه همسال در اين مورد بحث شد. تعداد افراد گروه همسال در طول زمان به واسطه مرگ و مير کاهش پيدا مي کند. بنابراين مي توانيم تأثيرات مرگ و مير را از طريق پيگيري تغييرات روي داده در تعداد افراد گروه همسال در طول زمان مورد مطالعه و بررسي قرار دهيم. نمودار 1 روند تغييرات تعداد افراد يک گروه همسال 420000 نفري که در سال 1998 به دنيا آمده اند را نشان مي دهد ( منظور افرادي است که در فاصله زماني 1 ژانويه تا 31 دسامبر سال 1998 ميلادي به دنيا آمده اند ).براي پي بردن به تغييرات روي داده در اين گروه همسال بايد جدول را به صورت مورب ( قطري ) مورد مطالعه قرار دهيم. از 420000 کودک متولد شده در سال 1998 ميلادي ( بخش AB ) تنها 403420 نفر در ژانويه سال بعد زنده مانده اند ( بخش BF ) و فقط 396859 نفر از آنها به يک سالگي رسيده اند ( بخش FG ). تعداد اين گروه از کودکاني در دو سالگي به 394210 نفر کاهش يافته است ( بخش JK ). با توجه به نمودار 6، 16850 نفر از اعضاي اين گروه در بازه زماني اول ژانويه 1998 تا اول ژانويه 1999 و 6561 نفر ديگر در بازه زماني اول ژانويه 1999 تا اول ژانويه سال 2000 ميلادي پيش از اين که يکساله شوند جان خود را از دست داده اند. بنابراين در مجموع 23141 نفر از اعضاي اين گروه مرده اند. (4)
از اين رو احتمال اين که اعضاي اين گروه همسال در صفر سالگي (5) جان خود را از دست بدهند برابر است با:
احتمال مرگ در صفر سالگي را اصطلاحاً نرخ مرگ و مير مورد انتظار در صفر سالگي مي نامند.
نرخ مرگ و مير مورد انتظار در يک سالگي با توجه به نمودار 6 برابر است با:
محاسبه نرخ مرگ و مير مستلزم وجود داده هاي آماري جامع به ويژه آمار مربوط به تعداد بازماندگان (6) و تعداد مرگهاي روي داده در يک گروه همسال در سني خاص مي باشد. با اين حال در بسياري از موارد اطلاعات آماري جامع در مورد جمعيت در دسترس نيست لذا به جاي محاسبه نرخ مرگ و مير مورد انتظار در سنين مختلف جمعيت شناسان از نرخ مرگ و مير واقعي (7) ( متوفيات ) استفاده مي کنند. نرخ مرگ و مير واقعي بيانگر تعداد مرگهاي روي داده در يک سن خاص در طول سال ( تقويمي ) نسبت به کل جمعيت آن سن در طول آن سال خاص مي باشد. حال با مشاهده مجدد نمودار 6 مي توانيم نرخ مرگ و مير واقعي را در صفر سالگي محاسبه کنيم. تعداد مرگهاي افراد صفر ساله طي سال 1999 ميلادي برابر است با:
23378= 16817 + 6561 = تعداد مرگهاي افراد صفر ساله (1999)
همان طور که نمودار 6 نشان مي دهد جمعيت صفر ساله در اول ژانويه 1999 برابر403420 نفر ( بخش BF ) و در اول ژانويه سال 2000 معادل 409183 نفر ( بخش CG ) است. بنابراين جمعيت کودکان صفر ساله در اول جولاي 1999 برابر خواهد بود با:
بر اين اساس نرخ مرگ و مير واقعي افراد صفر ساله برابر است با ميانگين اين دو عدد:
به وضوح پيداست است که نرخ مرگ و مير واقعي کودکان صفر ساله با نرخ مرگ و مير مورد انتظار آنها متفاوت است. شايد اين طور به نظر برسد که تمايز قائل شدن بين نرخ مرگ و مير مورد انتظار و نرخ مرگ و مير واقعي امري بي دليل است که تنها باعث پيچيده تر شدن شرايط مي شود؛ اما بايد توجه داشت که اين دو از جهاتي با هم تفاوت دارند. مهمترين تفاوتهاي بين نرخ مرگ و مير مورد انتظار و نرخ مرگ و مير واقعي عبارتند از:
1- محاسبه نرخ مرگ و مير واقعي امري ساده است. به راحتي مي توان با استفاده از داده هاي موجود در اداره ثبت احوال آن را مورد سنين معين محاسبه و به صورت نسبتي از کل جمعيت آن سن خاص بيان نمود.
2- محاسبه نرخ مرگ و مير مورد انتظار مستلزم داده هاي آماري جامع تر است؛ در عين حال اين نرخ به نوعي احتمال مرگ را نشان مي دهد لذا تفسير آن راحت تر مي باشد.
در مثال ما نرخ مگر و مير مورد انتظار نوازادان صفر ساله برابر 55/1 در هزار است. اين بدان معناست که براي نوزادان صفر ساله خطر مرگ پيش از رسيدن به يک سالگي برابر 55 در هزار مي باشد. سرانجام اين که اگر چه محاسبه نرخ مرگ و مير واقعي امري آسان است و اطلاعات ارزشمندي در مورد خصوصيات مرگ و مير جمعيت در اختيار ما قرار مي دهد لکن با استفاده از اين نرخ قادر نخواهيم بود محاسبات جامعي انجام دهيم. به ويژه اين که تهيه جداول عمر با استفاده از اين نرخ کاري بس دشوار است. به همين دليل تلاشهايي براي پيدا کردن روشي براي تبديل نرخ مرگ و مير واقعي به نرخ مرگ و مير مورد انتظار صورت گرفت.
6- 1- 2. تبديل نرخ مرگ و مير واقعي به نرخ مرگ و مير مورد انتظار ( روش ريد - مرل (8))
ريد و مرل (1939) در پژوهشي جهت پيدا کردن رابطه بين نرخ مرگ و مير واقعي و نرخ مرگ و مير مورد انتظار آمار و اطلاعات مردم آمريکا در دهه هاي 1910، 1920 و 1930 ميلادي را مورد بررسي قرار دادند. در اينجا امکان تشريح جزئيات روشهاي برآورد اين دو محقق وجود ندارد. فقط به ذکر اين نکته بسنده مي کنيم که نتايج حاصل از تحقيقات ريد و مرل که در قالب جداولي منتشر شد نرخ مرگ و مير مورد انتظار برابر با نرخ مرگ و مير واقعي براي گروههاي سني 4، 5 و 10 ساله را نشان مي داد.اين حقيقت که ريد و مرل براي پيدا کردن رابطه نرخ مرگ و مير مورد انتظار و نرخ مرگ و مير واقعي صرفاً از اطلاعات و آمار مربوط به جمعيت آمريکا استفاده کردند تا حدودي اعتبار کار آنها را کاهش مي دهد؛ زيرا ساختار سني جمعيت و نرخ مرگ و مير واقعي ويژه سني در کشورهاي در حال توسعه الزاماً با آمار 80 سال پيش در آمريکا مطابقت ندارد. عليرغم اين موضوع جداول ريد و مرل ابزاري مناسب به شمار مي آيند که مي توان با استفاده از آنها و در صورت نبود ديگر ابزارها به سرعت نرخ مرگ و مير واقعي را به نرخ مرگ و مير مورد انتظار تبديل نمود.
6- 2. مقايسه ميزان مرگ و مير در بين کشورهاي مختلف
همانطور که قبلاً مشاهده کرديم نرخ ناخالص مرگ ابزاري مناسب براي مقايسه ميزان مرگ و مير بين کشورهاي مختلف نيست. (9) به عنوان مثال بر اساس مقايسه نرخ ناخالص مرگ در انگلستان و سوريه اين نتيجه غلط حاصل شد که ميزان مرگ و مير در انگلستان بيشتر از سوريه است. نرخ مرگ و مير ويژه سني براي انجام اين مطالعه تطبيقي ابزاري مناسب و دقيق تر به نظر مي رسد. اما اين نرخ نيز داراي نقايصي است. به عنوان مثال نرخ مرگ و مير ويژه سني نرخي است بسيار تحليلي و مبسوط که استفاده از آن را براي انجام مطالعات تطبيقي ميزان مرگ و مير در کشورها زير سؤال مي برد. جهت انجام چنين مطالعاتي مي توان از روشهاي زير استفاده نمود:الف- همسان سازي مستقيم (10)
ب- همسان سازي غير مستقيم (11)
يک بار ديگر مثال مربوط به مقايسه نرخ مرگ و مير در سوريه و انگلستان را در نظر بگيريد. در مثال مذکور روش همسان سازي مستقيم شامل پرسيدن اين سؤال است:" در صورتي که ساختار سني انگلستان مشابه سوريه باشد نرخ ناخالص مرگ در انگلستان چقدر خواهد بود ؟"
اين نرخ مرگ و مير فرضي (12) به روش زير محاسبه خواهد شد. بنابراين نرخ فرضي برابر است با:
نرخ مرگ و میر فرضی
پس از محاسبه خواهيد ديد که اين نرخ فرضي از نرخ واقعي سوريه کمتر است؛ به عبارت ديگر سطح مرگ و مير در انگلستان از سوريه پايين تر است. در روش همسان سازي غير مستقيم نرخ مرگ و مير واقعي کشور سوريه براي ساختار سني انگلستان به کار برده مي شود. اينجا نيز پس از محاسبات مي توان مشاهده کرد که نرخ به دست آمده براي جمعيت سوريه از نرخ انگلستان بزرگ تر است؛ لذا به اين نتيجه مي رسيم که در واقع سطح مرگ و مير در سوريه نسبت به انگلستان بالاتر است.
6- 3. مرگ و مير نوزادان (13)
در مطالعات مربوط به مرگ و مير بايد توجه خاصي به مرگ و مير نوزادان مبذول داشت؛ چرا که سطح مرگ و مير در سنين پايين نسبتاً بالاست. سطح مرگ و مير نوازدان براي برنامه ريزان آموزشي داراي اهميت بسزايي است، زيرا تعيين کننده ميزان تسهيلات و امکاناتي است که مي بايست در آينده براي کودکان تدارک ديده شود.ميزان مرگ و مير نوزادان بر حسب نرخ مرگ و مير نوزادان صفر ساله يا به عبارتي نسبت مرگهاي روي داده از زمان تولد تا يک سالگي به تعداد تولدهاي زنده در يک نسل محاسبه مي شود.
مرگ و مير نوزادان شامل مرده زايي ها (14) نمي شود. اين امر مي تواند نمود بيشتري پيدا کرده و ما را به مفهوم مرگ و مير پيش از تولد (15) برساند.
پيش از اين راجع به تفاوتهاي موجود بين مرگ و مير درون زا و برون زا بحث کرديم. با توجه به اين تفاوتها، مرگ و مير درون زا در ارتباط با نوزادان به نوزاداني اشاره دارد که متولد مي شوند اما از نظر پزشکي فقط دوره بسيار کوتاهي قادر به زندگي خواهند بود. ميزان مرگ و مير پيش از تولد از طريق افزودن ميزان مرگ و مير درون زا به مرده زايي ها به دست مي آيد.
مرگ و مير پيش از تولد = مرگ و مير درون زا ( نوزادان ) + مرده زايي ها
مرگ و مير نوزادان = مرگ و مير برون زا + مرگ و مير درون زا
با وجود آن که مفاهيم مرگ و مير پيش از تولد و مرگ و مير نوزادان از حيث نظري بسيار شفاف هستند ولي سنجش دقيق آنها اغلب کار دشواري است. اين مفاهيم ( حتي در کشورهايي که نظام ثبت احوال در آنها به درستي سازماندهي شده ) بيشتر نظري هستند تا عملي.
6- 4 جداول عمر (16)
جداول عمر تعداد بازماندگان سنين مختلف متعلق به يک نسل را نشان مي دهند. براي نمونه فرض کنيد اين امکان وجود دارد که يک گروه 100000 نفري را از زمان تولد در صد سال پيش تا به امروز پيگيري کرده و مورد مطالعه قرار دهيم. از اين گروه 4600 نفر پيش از رسيدن به يک سالگي، 690 نفر قبل از رسيدن به دو سالگي و 420 نفر قبل از رسيدن به سه سالگي جان خود را از دست داده اند. با استفاده از اين اعداد قادر خواهيم بود تعداد بازماندگان سنين مختلف را به دست آوريم:
تولدها |
100000 |
تعداد بازماندگان در یک سالگی |
96400 |
تعداد بازماندگان در دو سالگی |
95710 |
تعداد بازماندگان در سه سالگی |
95290 |
بي شک جداول عمر از ارزش تاريخي بالايي برخوردار هستند زيرا با استفاده از آنها مي توان آنچه طي صد سال گذشته براي گروههاي همسال رخ داده است را بررسي و تشريح کرد. با اين حال اين جداول در زمان حال استفاده عملي ندارند زيرا به تغيير ميزان مرگ و مير در گذشته اشاره دارند. براي مثال تعداد بازماندگان در يک سالگي که در جداول بالا به آن اشاره شد به ميزان مرگ و مير نوزادان در صد سال گذشته اشاره دارد. به اين دليل جمعيت شناسان به جاي تهيه و تنظيم جدول عمر يک نسل بر اساس گروه همسال واقعي از جداول جاري (17) که مبتني بر گروههاي همسال فرضي است استفاده مي کنند. جداول جاري بر اساس يک قاعده مشترک تهيه مي شوند. به اين معنا که اقدام براي تهيه آنها با مطالعه يک گروه 100000 نفري شروع مي شود اما در عين حال از ميزان مرگ و مير جاري براي اين گروه همسال فرضي استفاده مي شود.
نمودار 2 روند تغييرات نرخ مرگ و مير يک گروه 100000 نفري را بر اساس نرخ مرگ و مير ويژه سني در پنج کشور نشان مي دهد ( انگلستان، چين، برزيل، زيمبابوه و هند ).
منبع: سالنامه جمعيت شناسي، 1998: 1061 - 1031.
در اين نمودار منحني براي هر پنج کشور داراي شکل کلي کم و بيش يکساني است. تا 40 سالگي بيشترين تشابه بين اين کشورها وجود دارد: در واقع تا 60 سالگي هيچ گونه افت چشمگيري در منحني اين کشورها ديده نمي شود. پايين ترين سطح منحني در اين نمودار مربوط به کشور هند مي باشد. علت اصلي افت فاحش در منحني اين کشور ميزان بالاي مرگ و مير نوزادان مي باشد. البته همانطور که مشاهده مي کنيد با عبور از 40 سالگي منحني کشور هند با منحني کشور زيمبابوه تقارن پيدا مي کند.
در بسياري از کشورهاي در حال توسعه به علت ناقص و پراکنده بودن آمار و اطلاعات و غير قابل اعتماد بودن صحت آنها، تهيه جداول عمر بسيار دشوار است. با اين حال همانطور که در مباحث آتي خواهيم ديد نياز به تدوين چنين جداولي در انجام محاسبات جمعيتي اجتناب ناپذير است. در صورت عدم وجود جداول عمر و البته به شرط در دسترس بودن داده هاي مربوط به ميزان مرگ و مير مي توانيم از جداول عمر الگو (18) که ستاد جمعيت شناسي سازمان ملل (19) تهيه کرده است استفاده کنيم.
6- 5. جداول عمر الگو
براي يک جمعيت معين سطح مرگ و مير در سنين مختلف به عنوان تاريخ اجمالي تأثير بيماري و مرگ بر سه يا چهار نسل اخير آن جمعيت به شمار مي آيد. در شرايطي که مردم جوامع در محيطهاي مشابه زندگي کرده، ترکيب ژنتيکي يکساني داشته باشند و دستخوش تغييرات فرهنگي همانند شوند مي توان انتظار داشت که ميزان مرگ و مير آنها داراي شباهتهايي باشد که در قالب تشابهاتي در ميزان مرگ و مير ويژه سني منعکس مي شوند. کول و دمني (1966) از طريق تحليل جداول عمر قرن نوزدهم و بيستم کشورهاي پيشرفته چهار الگوي مختلف از ميزان مرگ و مير ويژه سني منطبق با چهار منطقه جغرافيايي اروپا تعيين کردند که عبارتند از:1. اروپاي شمالي
2. اروپاي جنوبي
3. اروپاي شرقي
4. اروپاي غربي و نژادهاي اروپايي ساکن در کانادا و آمريکا
پرستون (1976) الگوي پنجمي را تحت عنوان الگوي غير غربي (20) مطرح کرد که به ميزان مرگ و مير در کشورهاي آمريکاي لاتين نزديک تر است. تفاوت اين الگو با ساير الگوها در ترکيب علل مرگ و در نتيجه ترکيب مرگ و مير ويژه سني است. همچنين داده هاي آماري جديدتر حاکي از آن است که ترکيب مرگ و مير ويژه سني به ميزان قابل توجهي با چهار الگوي کول و دمني تفاوت دارد. به همين علت ستاد جمعيت شناسي سازمان ملل پنج سري از مدل جداول حياتي را که خصوصيات کشورهاي در حال توسعه را بهتر و بيشتر نشان مي دادند تهيه و ارائه کرد ( سازمان ملل 1982 ). اين کشورها عبارتند از:
1- آمريکاي لاتين
2- مورد خاص شيلي
3- جنوب آسيا
4- خاور دور
5- ساير کشورهاي در حال توسعه
براي هر يک از اين ميزانهاي مرگ و مير جداول متغيرهاي زير را در اختيار ما قرار مي دهند: (21)
: ميانگين نرخ مرگ و مير واقعي در x سالگي.
: نرخ مرگ و مير مورد انتظار. به عبارت ديگر احتمال اين که يک فرد در x سالگي پيش از آن که به سن x+n سالگي برسد جان خود را از دست بدهد.
: تعداد بازماندگان در x سالگي در جدول حياتي با فرض جمعيت اوليه 100/000 نفري
: تعداد مرگهاي روي داده در فاصله سني x و x+n
: تعداد افرادي که در فاصله سني x و x+n عمر کرده اند
: تعداد افرادي که در سن x و بالاتر عمر کرده اند
: اميد به زندگي در x سالگي
: ميانگين سالهايي که افراد فوت شده در فاصله زماني x وx+n عمر کرده اند.
البته اين جداول تنها آمار و ارقام ميانگين از گروههاي مختلف انساني را در دوره هاي متفاوت زماني در اختيار ما قرار مي دهند. بنابراين تحت تأثير شرايط متفاوت اقتصادي و اجتماعي اين جداول نيز تغيير خواهند کرد. از اين رو استفاده از اين جداول براي يک جمعيت خاص درصدي از ريسک و عدم دقت در داده ها را در پي خواهد داشت.
با اين همه در شرايطي که داده هاي آماري درباره نرخ مرگ و مير ناقص باشند يا امکان تهيه جداول عمر وجود نداشته باشد مراجعه به جداول عمر الگو و استفاده از آنها به عنوان ابزاري کارآمد توصيه مي شود. از طريف انتخاب مدل جدول عمر مناسب که در بر گيرنده داده هاي مرگ و مير ناقص موجود باشد مي توانيم مجموعه اي از داده ها جهت انجام برآوردهاي جمعيتي را در اختيار داشته باشيم. در طي سالهاي اخير پيشرفتهاي قابل توجهي در ثبت اطلاعات نرخ زاد و ولد، مرگ و مير و ايجاد پايگاه هاي اطلاعاتي جمعيت شناختي روي داده است. امروزه بسياري از کشورهاي در حال توسعه داده هاي مورد نياز براي تحليل گروههاي سني جمعيت خود، به جاي استفاده از جداول عمر الگو را در اختيار دارند. سالنامه جمعيت شناسي سال 1996 سازمان ملل که بيشتر بر داده هاي آماري ميزان مرگ و مير تأکيد دارد (22) تحليل گروههاي سني کشورهاي مختلف را بر اساس داده هاي ملي هر کشور مشخص مي کند.
6- 6 . اميد به زندگي (23)
پيش از اين اشاره اي کوتاه به مفهوم اميد به زندگي داشته ايم. حال فرصت مناسبي براي تعريف آن است. محاسبه اميد به زندگي مستلزم در اختيار داشتن جدول عمر است. اميد به زندگي در بدو تولد (24) برابر است با ميانگين سالهايي که فردي از يک گروه سني خاص قادر به زندگي خواهد بود. براي محاسبه اميد به زندگي ابتدا لازم است مجموع سالهايي را که کل افراد گروه همسال زندگي مي کنند تعيين و سپس آن را بر تعداد اعضاي اين گروه تقسيم کرد.براي به دست آوردن اميد به زندگي در يک سن خاص ( براي مثال در يک سالگي ) ضروري است مجموع سالهايي را که بازماندگان در يک سالگي قادر به زندگي خواهند بود بر تعداد اين افراد تقسيم کنيم. بي شک اميد به زندگي در يک سالگي بيش از بدو تولد است چرا که نرخ مرگ و مير واقعي از تولد تا يک سالگي فوق العاده زياد است ( مرگ و مير نوزادان ).
6- 7 روند نرخ مرگ و مير در چند کشور
در کشورهاي اروپاي غربي نرخ مرگ و مير از ابتداي قرن نوزدهم به تدريج کاهش يافته و نرخ ناخالص مرگ و مير که در سال 1800 ميلادي برابر 30 در هزار بود حال رقمي معادل 10 در هزار را نشان مي دهد. اين کاهش تدريجي نتيجه پيشرفت هاي علمي و بهبود تسهيلات پزشکي و اجتماعي و ارتقاي استانداردهاي زندگي و سطح کلي فرهنگ اجتماع است.در کشورهاي در حال توسعه نرخ مرگ و مير واقعي با سرعت بيشتري کاهش يافته است. در حالي که نرخ ناخالص مرگ و مير اکثر اين کشورها در اواخر دهه 1950 ميلادي 25 در هزار بود، امروزه اين ميزان رقمي مشابه کشورهاي توسعه يافته و حتي پائين تر را نشان مي دهد. با اين حال همانطور که پيش از اين ديديم اين نرخ براي انجام مطالعات تطبيقي مرگ و مير ابزاري ناکار آمد به حساب مي آيد. در حقيقت نرخ مرگ و مير واقعي پائين در کشورهاي در حال توسعه نه تنها نتيجه کاهش سطح مرگ و مير در اين کشورهاست بلکه جوان بودن جمعيت چنين کشورهايي نيز تأثير بسزايي در پائين بودن اين نرخ داشته است.
آنچه در مطالعات تطبيقي ميزان مرگ و مير از آن بايد استفاده کرد نرخ مرگ و مير ويژه سني مي باشد. اين بحث را با مرگ و مير نوزادان آغاز مي کنيم. (25) هر چند نرخ مرگ و مير نوزادان در اکثر کشورها کاهش چشمگيري داشته است، اين نرخ در کشورهاي در حال توسعه در سطح بالايي قرار دارد. در حال حاضر اين نرخ در مورد کشورهاي صنعتي حدود 5 در هزار است در حالي که در مورد کشورهاي در حال توسعه برابر 100 در هزار مي باشد. در واقع کشورهاي در حال توسعه تصوير نسبتاً متفاوتي در اين مورد از خود به نمايش مي گذارند؛ کاستاريکا، جزيره موريس، عربستان سعودي و کره جنوبي نرخ نسبتاً پائيني دارند. حال آن که نرخ مرگ و مير نوزادان در کشورهايي چون کنگو، زيمبابوه، مصر و هند بسيار بالاست. در اين باره عراق موردي خاص به حساب مي آيد. زيرا تنها کشوري است که مرگ و مير نوزادان در آن از سال 1990 به بعد افزايش يافته است. البته بايد توجه داشت که اين افزايش ناشي از شرايط خاص به وجود آمده در اثر جنگ خليج فارس اول و پيامدهاي آن است.
جدول 3. روند نرخ مرگ و مير نوزادان در چند کشور ( در هزار )
منطقه |
کشور |
1950-1955 |
1960-1965 |
1970-1975 |
1980-1985 |
1985-1990 |
1990-1995 |
افریقا |
جزیره موریس |
99 |
61 |
55 |
28 |
24 |
18 |
زیمبابوه |
120 |
106 |
93 |
76 |
69 |
67 |
|
کنگو |
169 |
130 |
95 |
88 |
87 |
89 |
|
کشورهای عربی |
عربستان سعودی |
200 |
160 |
105 |
58 |
37 |
29 |
سوریه |
160 |
125 |
88 |
59 |
49 |
40 |
|
مصر |
200 |
175 |
150 |
115 |
75 |
63 |
|
عراق |
165 |
130 |
96 |
78 |
64 |
127 |
|
آسیا |
کره جنوبی |
115 |
70 |
38 |
23 |
14 |
11 |
فیلیپین |
100 |
76 |
71 |
60 |
53 |
40 |
|
هند |
190 |
157 |
132 |
106 |
93 |
78 |
|
آمریکای لاتین |
کاستاریکا |
94 |
81 |
53 |
19 |
16 |
14 |
مکزیک |
121 |
88 |
69 |
47 |
40 |
34 |
|
برزیل |
135 |
109 |
91 |
64 |
55 |
47 |
|
کشورهای توسعه یافته |
ژاپن |
51 |
25 |
12 |
7 |
5 |
4 |
فرانسه |
45 |
25 |
16 |
9 |
8 |
7 |
|
آمریکا |
28 |
25 |
18 |
13 |
10 |
8 |
منبع: سازمان ملل، 1999
در پايان بايد گفت اميد به زندگي در بدو تولد امکان مقايسه ميزان مرگ و مير در کشورهاي گوناگون را به ما مي دهد ( نمودار 3 ).
منبع: سالنامه جمعيت شناسي، 1998: 1061 - 1038.
همانطور که در نمودار مي بينيد اميد به زندگي در تمامي کشورها به جز عراق و زيمبابوه در سالهاي اخير به سرعت افزايش يافته است. همانطور که پيش از اين اشاره شد، عراق موردي خاص محسوب مي شود. اما در مورد زيمبابوه کاهش در اميد به زندگي نتيجه شيوع بيماري ايدز و افزايش موارد ابتلا به اين بيماري است.
پينوشتها:
1. Endogenous Mortality
2. Exogenous Mortality.
3. Age- specific Mortality Rate.
4. مرگهايي که در طول دو سال متوالي روي داده اند محاسبه نرخ مرگ و مير مورد انتظار را دشوارتر مي کند.
5. در تحليلهاي جمعيت شناختي همواره سن به صورت اعداد کامل بيان مي شود لذا منظور از کودکان صفر ساله کودکان 1 تا 365 روزه مي باشد.
6. Survivors
7. در بسياري از مواقع لازم است که تعداد واقعي مرگ و مير در يک جمعيت خاص با تعداد مورد انتظار در شرايط مفروض مقايسه شود. مثلا يک شرکت بيمه عمر ممکن است بخواهد که تعداد مرگ و مير بيمه گذاران را در خلال يکسال با تعداد مورد انتظار بر طبق فرمول هاي حق بيمه مقايسه نمايد اين روش براي تعيين اينکه آيا مرگ و مير در يک شغل بالاتر يا پايين تر از حد معمول جمعيت است بکار مي رود. چنانچه توزيع سني و جنسي بخشي که مطالعه مي شود مشابه ساختار کل جمعيت باشد ميزان هاي مرگ و مير خام مي تواند براي به دست آوردن مرگ و مير مورد انتظار مورد استفاده قرار گيرد، Death Rate ( مترجمان )
8. Reed- Merrell Method.
9. مراجعه کنيد به "نرخ مرگ و مير ويژه سني"
10. Direct Standordization.
11. lndirect Standardization.
12. Hypothetical Death Rate.
13. lnfant Mortality.
14. Still- births.
15. Perinatal Mortality.
16. Life Tables.
17. Current Tables.
18. Model Life Tables.
19. Demographic Staff of the United Nations.
20. Non-western.
21. تعداد ستونهاي جداول عمر درمتون مختلف جمعيت شناسي تا حدودي متفاوت است با وجود اين برخي از ستونهاي اين جداول اصلي هستند در اين قسمت ستونهاي اصلي مورد بررسي قرار گرفته اند.
22. سالنامه جمعيت شناسي (1998)، سازمان ملل هر چند يک بار موضوع خاصي را در کانون توجه قرار مي دهد و سعي مي کند تا جايي که مقدور است اطلاعات مربوط به آن موضوع را گرد آوري و تدوين کند.
23. Life Expectancy.
24. Life Expectancy at Birth.
25. مرگهاي روي داده از بدو تولد تا يک سالگي نسبت به کل کودکان متولد شده در نسل مورد نظر ( مراجعه کنيد به بخش « مرگ و مير نوزادان »).
تانگوک چاو؛ (1389)، جمعيت شناسي در برنامه ريزي آموزشي، دکتر محمدرضا کرامتي - مهدي وفايي زاده، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول