برگزيده بيانات عاشورايي رهبر معظم انقلاب
غير قابل مقايسه بودن هيچ حادثه اي با عاشورا در طول تاريخ
مطلب مناسبِ مهم در اين موقعيت، مسائل مربوط به محرم و آثار محرم است که در طول تاريخ، جامعه اسلامي از برکات حادثه عاشورا بهره هاي زيادي برده است. در انقلاب بزرگ ملت ايران هم، عاشورا و خاطره حسين بن علي (عليه السلام) و قضاياي محرم، نقشي اساسي داشت. موضوع عاشورا، يک موضوع تمام نشدني و هميشگي است. چرا اين حادثه، اين قدر در تاريخ اسلام تأثيرات بزرگي گذاشته است؟ به نظر بنده، موضوع عاشورا، از اين جهت کمال اهميت را دارد که فداکاري و از خودگذشتگي اي که در اين قضيه انجام گرفت، يک فداکاري استثنايي بود. از اول تاريخ اسلام تا امروز، جنگها و شهادتها و گذشتها، هميشه بوده است و ما هم در زمان خودمان، مردم زيادي را ديديم که مجاهدت کردند و از خود گذشتگي به خرج دادند و شرايط سختي را تحمل کردند. اين همه شهدا، اين همه جانبازان، اين همه اسراي ما، آزادگان ما، خانواده هايشان و بقيه کساني که در سالهاي بعد از انقلاب يا اوان انقلاب فداکاري کردند، همه جلوِ چشم ما هستند. در گذشته هم حوادثي بوده است و در تاريخ آنها را خوانده ايد. اما هيچ کدام از اين حوادث، با حادثه عاشورا قابل مقايسه نيست؛ حتي شهادت شهداي بدر و احد و زمان صدر اسلام. انسان تدبّر که مي کند، مي فهمد چرا از زبان چند نفر از ائمه ي ما (عليهم السلام)، نقل شده است که خطاب به سيدالشهدا (عليه الصّلاة و السّلام) فرموده اند: « لايوم کيومک يا اباعبدالله »؛ يعني هيچ حادثه اي مثل حادثه تو و مثل روز تو نيست. چون عاشورا يک واقعه استثنايي بود. لُبّ و جوهر حادثه عاشورا اين است که در دنيايي که همه جاي آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسين بن علي (عليه السلام) براي نجات اسلام قيام کرد و در اين دنياي بزرگ، هيچ کس به او کمک نکرد! حتي دوستان آن بزرگوار، يعني کساني که هر يک مي توانستند جمعيتي را به اين ميدان و به مبارزه با يزيد بکشانند، هر کدام با عذري، از ميدان خارج شدند و گريختند! ابن عباس يک طور؛ عبدالله بن جعفر يک طور؛ عبدالله بن زبير يک طور؛ بزرگان باقي مانده از صحابه و تابعين يک طور... شخصيتهاي معروف و نام و نشان دار و کساني که مي توانستند تأثيري بگذارند و ميدان مبارزه را گرم کنند، هر کدام يک طور از ميدان خارج شدند. اين، در حالي بود که هنگام حرف زدن، همه از دفاع از اسلام مي گفتند. اما وقتي نوبت عمل رسيد و ديدند که دستگاه يزيد، دستگاه خشني است؛ رحم نمي کند و تصميم بر شدّت عمل دارد، هر کدام از گوشه اي فرار کردند و امام حسين (عليه السلام) را در صحنه تنها گذاشتند. حتي براي اين که کار خودشان را توجيه کنند، خدمت حسين بن علي (عليه السلام) آمدند و به آن بزرگوار اصرار کردند که «آقا، شما هم قيام نکنيد! به جنگ با يزيد نرويد!»ترس، عامل گريز بسياري از بزرگان در حادثه ي عاشورا
اين، يک عبرت عجيب در تاريخ است. آن جا که بزرگان مي ترسند، آن جا که دشمن چهره بسيار خشني را از خود نشان مي دهد، آن جا که همه احساس مي کنند اگر وارد ميدان شوند ميدان غريبانه اي آنها را در خود خواهد گرفت؛ آن جاست که جوهرها و باطن افراد شناخته مي شود. در تمام دنياي اسلامي آن روز - که دنياي بزرگي بود و کشورهاي اسلامي زيادي که امروز مستقل و جدا هستند، آن روز يک کشور بودند - با جمعيت بسيار زياد، کسي که اين تصميم، عزم و جرأت را داشت که در مقابل دشمن بايستد، حسين بن علي (عليه السلام) بود. بديهي بود که وقتي مثل امام حسيني حرکت و قيام کند، عده اي از مردم هم دور او را خواهند گرفت و گرفتند. اگرچه آنها هم، وقتي معلوم شد که کار چقدر سخت است و چقدر شدت عمل وجود دارد، يکي يکي از دور آن حضرت پراکنده شدند، و از هزار و اندي آدمي که با امام حسين (عليه السلام)، از مکه به راه افتاده، يا در بين راه به حضرت پيوسته بودند، در شب عاشورا تعداد اندکي ماندند که با مجموع آنچه که روز عاشورا خودشان را به حضرت رساندند، هفتاد و دو نفر شدند!نترسيدن از دشمن و عمل به تکليف؛ راز عظمت شهداي کربلا
اين، مظلوميت است. اين مظلوميت، به معناي کوچکي و ذلت نيست. امام حسين (عليه السلام)، عظيمترين مبارز و مجاهد تاريخ اسلام است؛ چون او در چنين ميداني ايستاد و نترسيد و مجاهدت کرد. اما اين انسان بزرگ، به قدر عظمتش، مظلوميت دارد. همان قدر که بزرگ است، همان قدر هم مظلوم است؛ و با غربت هم به شهادت رسيد. فرق است بين آن سرباز فداکار و انسان پرشوري که به ميدان نبرد مي رود؛ مردم به نام او شعار مي دهند و از او تمجيد مي کنند؛ ميدان اطراف او را انسانهاي پرشوري مثل خود گرفته اند؛ مي داند که اگر مجروح يا شهيد شود، مردم با او چگونه با شور برخورد خواهند کرد، و آن انساني که در چنان غربتي، در چنان ظلمتي، تنها، بدون ياور، بدون هيچ گونه اميد کمکي از طرف مردم، با وسعت تبليغات دشمن، مي ايستد و مبارزه مي کند و تن به قضاي الهي مي سپارد و آماده کشته شدن در راه خدا مي شود. عظمت شداي کربلا به اين است! يعني براي احساس تکليف، که همان جهاد در راه خدا و دين بود، از عظمت دشمن نترسيدند؛ از تنهايي خود، احساس وحشت نکردند؛ کم بودن عده خود را مجوزي براي گريختن از مقابل دشمن قرار ندادند. اين است که يک آدم را، يک رهبر را، يک ملت را عظمت مي بخشد: نترسيدن از عظمت پوشالي دشمن.بيانات مقام معظم رهبري در ديدار قشرهاي مختلف مردم به مناسبت فرارسيدن ماه محرم - 1371/4/10
منبع مقاله :
مختارپور قهرودي، عليرضا؛ 72 سخن عاشورايي (از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي)، تهران: انتشارات انقلاب اسلامي، چاپ دوم (1390)