نويسنده: جواد امين خندقي
پيشرفت هاي تکنولوژيک که به انگيزه ي راحتي و راه گشايي فعاليت هاي روزمره و صنعتي انسان ايجاد شدند، با رسيدن به عصر جديد، رنگ و بويي ديگر مي گيرند و به عاملي براي وقايع ناگوار تبديل مي شوند. آن قدر بشر به تکنولوژي وابسته شده که روزي بدون آن، هيچ گاه تصور نمي شود و حيات بشر بدون آن به خطر خواهد افتاد؛ اما استفاده و وابستگي گسترده به آن نيز نتيجه ي ناگوار مشابهي دارد.
تکنولوژي مخلوق انسان است؛ ولي به مرور زمان و با هوشمند شدنش به موجودي زنده و برتر از انسان تبديل مي شود. اين پيش بيني مهم ترين دست مايه ي فيلم هاي سينمايي با آخرالزمان تکنولوژيک است. بيش ترين فيلم ها در اين گونه ي سينمايي، خطر را در تکنولوژي روباتيک نشان مي دهد، و روزي را به تصوير مي کشد که روبات ها استقلال خود را به دست مي آورند و انسان ها را بردگي براي خويش مي کشند، و در رويارويي با مقاومت انسان، به فکر نابودي نسل بشر مي افتند.
يکي از آثار برجسته ي سينمايي در اين زمينه، مجموعه فيلم هاي « نابودگر » (1) است که چهار قسمت از آن تاکنون اکران شده است. انسان به مرحله اي از تکنولوژي مي رسد که هوش مصنوعي را ايجاد مي کند. اين پديده ي جديد در رايانه اي پيشرفته به نام « شبکه ي آسمان » استفاده مي شود که قرار است براي فعاليت هاي نظامي - جاسوسي استفاده شود.
روزي که اين رايانه راه اندازي مي شود، ناگهان دچار يک اختلال مي شود و پس از آن به خود استقلالي مي رسد و تمام ماشين هاي نظامي را عليه بشر مي شوراند. اين واقعه باعث ايجاد جنگ اتمي عظيم مي شود و در نبرد ميان ماشين ها و انسان ها، جوامع انساني نابود و عده ي زيادي کشته مي شوند و عده اي هم به بردگي ماشين ها درمي آيند و فقط تعداد اندکي از انسان ها در آخرين جبهه عليه ماشين ها مقاومت مي کنند.
سه گانه ي « ماتريکس » (2) و انيميشن آن با نام « انيماتريکس » (3) اثر ديگري با همين مضمون است. داستانِ چگونگي استقلال ماشين ها و تسلط بر انسان ها و بخش هاي ناگفته ي داستان در انيميشن به طور کامل مطرح مي شود. پس از اختراع هوش مصنوعي، روبات ها در تمام شئون انساني به کار گرفته مي شوند و کارهاي او را انجام مي دهند. رفتار انسان با روبات ها توهين آميز است. سرانجام در اتفاقي پيش بيني ناشدني، يک روبات به صاحبش حمله مي کند و او را مي کشد.
رؤساي کشورها در جلسه اي سرنوشت ساز تصميم مي گيرند روبات ها را نابود کنند. انسان ها روبات ها را در تمام جهان از بين مي برند و در درياها مي ريزند. تنها روبات هاي باقي مانده در جايي شهر جديدي براي خود مي سازند که آن را « خانه » مي نامند. مکان اين شهر در فيلم روي کره ي زمين نشان داده مي شود که منطبق بر مکان امروزي مکه است و تعبير « خانه » هم مي تواند معادل « خانه ي کعبه » باشد. اين گونه تصويرسازي براي موجودات اهريمني و شيطاني، امري تازه نيست و معمولاً در بسياري از فيلم ها موجودات شر، مسلمان هستند يا در ارتباط با مسلمانان قرار دارند.
در اين شهر جديد روبات ها شروع به تکثير نسل خود مي کنند، قوي تر مي شوند، دوباره جنگي عظيم رخ مي دهد و اين بار انسان ها به سختي شکست مي خورند. انسان ها براي آن که انرژي خورشيدي را از ماشين ها بگيرند، آسمان را با بمب هاي دودزا براي هميشه تاريک مي کنند و پس از آن ماشين ها به منبع جديد انرژي يعني انسان روي مي آورند.
انسان ها در دنياي جديد ماشيني، ديگر به دنيا نمي آيند؛ بلکه در مزرعه هاي بي انتها کشت مي شوند و زماني که جسم آن ها به اندازه کافي رشد کرد، کشته مي شوند و از انرژي بدن آن ها همچون يک باتري استفاده مي شود؛ در حالي که جسم انسان ها در کشتزارها قرار دارد. ذهن آنان در برنامه اي کامپيوتري به نام « ماتريکس » قرار دارد. انسان هاي باقي مانده از نسل بشر که از اين سيستم آزادند، در آخرين شهر زمين به نام « زايان » (4) مرادف « صهيون » ( اشاره به رژيم صهيونيستي ) زندگي مي کنند و در جنگ دائمي با روبات ها قرار دارند. در داستان فيلم، جنگي دوباره آغاز مي شود و ماشين ها با قدرت کامل قصد دارند باقي مانده ي انسان ها را نابود سازند.
فيلم « من، روبات » (5) اتفاق مشابهي را به تصوير مي کشد؛ رايانه مادري که تمام روبات ها را کنترل مي کند، خودمختار شده، بر انسان ها مي شورد و جنگي ميان انسان ها و روبات ها رخ مي دهد. در فيلم « روباتروپليس » (6) روبات هايي که براي حفاظت و امنيت شهر ساخته شده اند، از کنترل خارج مي شوند و انسان ها را مي کشند و درصدد نابودي نسل بشرند. در فيلم « نابودگران » (7) گروهي از روبات هاي نابودگر براي تسلط بر کره ي زمين قيام کرده اند و قصد دارند همه ي انسان ها را نابود کنند.
دولت در فيلم « چشم عقاب » (8) سيستم رايانه ي بسيار پيشرفته اي براي کنترل و امنيت طراحي مي کند که تمام حرکات انسان ها با آن کنترل مي شود. سرانجام اين سيستم خودمختار مي شود و براي رسيدن به هدفش قصد ترور رئيس جمهور و افراد بلند پايه ي امريکا را دارد. اين سيستم دو فرد معمولي را با تهديد، وارد يک بازي مي کند و از آن دو به عنوان عامل اجرايي نقشه اش استفاده مي کند.
در فيلم « تا پايان جهان » (9) ماهواره ي اتمي که براي مقاصد نظامي و جاسوسي طراحي شده، از کنترل خارج مي شود و آينده ي انسان ها را تهديد مي کند. دولت امريکا اين ماهواره را منفجر مي کند. سپس بسياري از تجهيزات رايانه اي در جهان از کار مي افتد و مردم فکر مي کنند پايان جهان فرا رسيده است. پس از اندکي متوجه اشتباه خود مي شوند. فيلم پس از آن زمان، پايان جهان را در سال 2000 م اعلام مي کند.
در فيلم « طوفان سياه » (10) تکنولوژي نظامي ويژه اي به سفارش ارتش امريکا تهيه مي شود که فلز سياه نام دارد. اين تکنولوژي مي تواند هر چيزي را از روي زمين به وسيله ي ماهواره و شليک با آن محو کند. مشکلي در سيستم ايجاد مي شود و آزمايش اين سيستم باعث مي شود طوفاني سياه از اين ماده ايجاد شود که هر چيزي را در مسير خود محو مي کند.
در انيميشن « نومئو و جوليت » (11) جنگي ميان دو گروه عروسک هاي آبي و قرمز درمي گيرد. يکي از مبارزان آبي، ماشيني چندکاره خريداري مي کند تا بتواند انتقام قهرمانشان را بگيرد. اين ماشين در روز جنگ همچون بمب اتمي منفجر مي شود و خرابي زيادي براي هر دو طرف به بار مي آورد.
در انيميشن « ابري با احتمال بارش کوفته قلقلي » (12) دانشمندي جوان براي اثبات توانايي خود و ايجاد تنوع در سيستم غذايي ساکنان جزيره، دستگاهي مي سازد که باران غذا توليد مي کند. براي مدتي وضع به کلي تغيير مي کند و مردم زندگي متفاوتي را تجربه مي کنند؛ اما پس از گذشت زمان، دستگاه، دچار اختلال مي شود و غذاها به حدي بزرگ مي شوند که باعث نابودي شهر مي شوند. دستگاه که در آسمان است خودمختار مي شود و با افرادي که براي خاموش کردن آن به آسمان مي روند، مقابله مي کند و مي جنگد.
پيش از اين به چند نمونه از فيلم ها اشاره شد که نشان از نتايج ناگوار تکنولوژي در آينده داشت. در انيميشن « پسر ستاره اي » (13) پيشرفت در تکنولوژي، کره ي زمين را به زباله دان فلزات تبديل کرده است و بيش تر انسان ها در شهري شناور در آسمان به نام « متروسيتي » زندگي مي کنند. در اين انيميشن افزون بر هشدار به پايان حيات در کره ي زمين به علت تکنولوژي، خطر آخرالزماني نيز يک هيولاي عظيم آهني است که قصد کشتن انسان ها را دارد. اين روبات از طريق يک هسته ي اتمي نيرو مي گيرد.
فيلم « سيگنال » (14) قالبي متفاوت براي هشدار درباره تکنولوژي دارد. در اين فيلم امواجي با منبع نامعلوم در جهان منتشر مي شود که از طريق دستگاه هايي همچون راديو و تلويزيون به انسان منتقل مي شود و فرد را به قاتلي وحشي تبديل مي کند که ديگر انسان ها را مي کشد. در فيلم هر نوع تکنولوژي و به ويژه رسانه هاي جمعيِ صوتي و تصويري، نوعي تهديد براي آينده ي انسان ها به شمار مي رود.
در فيلم « بدل ها » (15) شرکتي براي آسايش و رفاه انسان ها روبات هايي به عنوان بدل مي سازد. هر فرد با قرار گرفتن در دستگاه کنترل گر روبات در منزلش، بدل را کنترل مي کند و با آن به کارهاي روزمره اش مي پردازد. به مرور، جايگزيني اين روبات ها انسانيت و تعامل انسان ها را با يکديگر از بين مي برد. مخترع اين دستگاه پس از ديدن نتايج اسف بار آن به دشمن اصلي آن تبديل مي شود؛ يعني قصد دارد انسان ها را به دليل پيروي از اين اشتباه، مجازات کند و با سيستمي پيچيده، همه ي روبات ها و انسان ها را از طريق دستگاهي مرگبار از بين ببرد.
در فيلم « صداي رعد » (16) شرکتي پيشرفته، تکنولوژي ديگري براي انسان ايجاد مي کند؛ تکنولوژي خاصي که اجازه ي سفر در زمان را به انسان ها مي دهد. با اين سيستم موقعيتي براي افراد ثروتمند فراهم مي آيد تا بتوانند براي تفريح به زمان گذشته بروند و دايناسورها و حيوانات پيش از تاريخ را شکار کنند. براي عبور اين افراد در گذشته دالان شناوري ساخته مي شود که تصرفي در گذشته پيش نيايد؛ اما ناگهان يکي از شکارچيان از مسير خارج مي شود و پروانه اي را مي کشد. همين اتفاق سبب دخالت در چرخه ي طبيعي شده، تغييرات عجيبي در آب و هواي آينده و وضعيت حيوانات رخ مي دهد و تمدن بشري در معرض فروپاشي کامل قرار مي گيرد.
در برخي فيلم ها تکنولوژي جديد به نوعي عامل نابودي نسخه هاي قبلي خود و به عنوان موجودي مستقل تهديدي براي نوع خود محسوب مي شود. به اين صورت که با آمدن گونه ي جديد، گونه هاي قبلي در معرض نابودي هستند.
در دو فيلم « ترون » (17) يک دانشمند، دنياي مجازي را به صورت نرم افزار مي سازد که انسان ها مي توانند در آن وارد شوند و به صورت انسان هاي نرم افزاري درآيند. پس از مدتي، يکي از نرم افزارهاي داخل اين دنياي مجازي که نرم افزاري اصلي به شمار مي رود و جانشين خالق اين دنيا محسوب مي شود، به علت به وجود آمدن موجودات ضعيف و دور شدن از هدف اوليه ي ترسيم شده، مقابل خالقش قيام مي کند و قصد نابودي ديگر نرم افزارها را دارد.
هم چنين در انيميشن « روبات ها » (18) جامعه اي روباتيک وجود دارد که تمام ساکنان آن روبات اند؛ شرکت سازنده ي روبات ها قصد دارد روبات هاي جديدي روانه ي جامعه کند و روبات هاي قديمي ساکن را قطعه قطعه و نابود سازد.
فيلم هاي سينمايي بسياري به مقوله ي آسيب هاي تکنولوژي مي پردازد که معمولاً مضمون آخرالزماني هم دارند. هدف اصلي اين گونه فيلم ها هشدار به ذات تکنولوژي است که مي تواند دودمان بشر را بر باد دهد. هيچ انديشمندي از گروه ياد شده قصد کتمان فايده هاي تکنولوژي را در صنعت، پزشکي يا امور روزمره ندارد؛ بلکه هشدار درباره مواردي است که جايگزين مهم ترين ويژگي هاي انساني مي شود.
بنابراين مي توان مضمون اصلي فيلم هاي آخرالزماني تکنولوژيک را هشدار به زيان هاي تکنولوژي در آينده دانست. هم چنين مي توان اين فيلم ها را مصاديقي براي دجال آخرالزمان نيز در نظر گرفت.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول
تکنولوژي مخلوق انسان است؛ ولي به مرور زمان و با هوشمند شدنش به موجودي زنده و برتر از انسان تبديل مي شود. اين پيش بيني مهم ترين دست مايه ي فيلم هاي سينمايي با آخرالزمان تکنولوژيک است. بيش ترين فيلم ها در اين گونه ي سينمايي، خطر را در تکنولوژي روباتيک نشان مي دهد، و روزي را به تصوير مي کشد که روبات ها استقلال خود را به دست مي آورند و انسان ها را بردگي براي خويش مي کشند، و در رويارويي با مقاومت انسان، به فکر نابودي نسل بشر مي افتند.
يکي از آثار برجسته ي سينمايي در اين زمينه، مجموعه فيلم هاي « نابودگر » (1) است که چهار قسمت از آن تاکنون اکران شده است. انسان به مرحله اي از تکنولوژي مي رسد که هوش مصنوعي را ايجاد مي کند. اين پديده ي جديد در رايانه اي پيشرفته به نام « شبکه ي آسمان » استفاده مي شود که قرار است براي فعاليت هاي نظامي - جاسوسي استفاده شود.
روزي که اين رايانه راه اندازي مي شود، ناگهان دچار يک اختلال مي شود و پس از آن به خود استقلالي مي رسد و تمام ماشين هاي نظامي را عليه بشر مي شوراند. اين واقعه باعث ايجاد جنگ اتمي عظيم مي شود و در نبرد ميان ماشين ها و انسان ها، جوامع انساني نابود و عده ي زيادي کشته مي شوند و عده اي هم به بردگي ماشين ها درمي آيند و فقط تعداد اندکي از انسان ها در آخرين جبهه عليه ماشين ها مقاومت مي کنند.
سه گانه ي « ماتريکس » (2) و انيميشن آن با نام « انيماتريکس » (3) اثر ديگري با همين مضمون است. داستانِ چگونگي استقلال ماشين ها و تسلط بر انسان ها و بخش هاي ناگفته ي داستان در انيميشن به طور کامل مطرح مي شود. پس از اختراع هوش مصنوعي، روبات ها در تمام شئون انساني به کار گرفته مي شوند و کارهاي او را انجام مي دهند. رفتار انسان با روبات ها توهين آميز است. سرانجام در اتفاقي پيش بيني ناشدني، يک روبات به صاحبش حمله مي کند و او را مي کشد.
رؤساي کشورها در جلسه اي سرنوشت ساز تصميم مي گيرند روبات ها را نابود کنند. انسان ها روبات ها را در تمام جهان از بين مي برند و در درياها مي ريزند. تنها روبات هاي باقي مانده در جايي شهر جديدي براي خود مي سازند که آن را « خانه » مي نامند. مکان اين شهر در فيلم روي کره ي زمين نشان داده مي شود که منطبق بر مکان امروزي مکه است و تعبير « خانه » هم مي تواند معادل « خانه ي کعبه » باشد. اين گونه تصويرسازي براي موجودات اهريمني و شيطاني، امري تازه نيست و معمولاً در بسياري از فيلم ها موجودات شر، مسلمان هستند يا در ارتباط با مسلمانان قرار دارند.
در اين شهر جديد روبات ها شروع به تکثير نسل خود مي کنند، قوي تر مي شوند، دوباره جنگي عظيم رخ مي دهد و اين بار انسان ها به سختي شکست مي خورند. انسان ها براي آن که انرژي خورشيدي را از ماشين ها بگيرند، آسمان را با بمب هاي دودزا براي هميشه تاريک مي کنند و پس از آن ماشين ها به منبع جديد انرژي يعني انسان روي مي آورند.
انسان ها در دنياي جديد ماشيني، ديگر به دنيا نمي آيند؛ بلکه در مزرعه هاي بي انتها کشت مي شوند و زماني که جسم آن ها به اندازه کافي رشد کرد، کشته مي شوند و از انرژي بدن آن ها همچون يک باتري استفاده مي شود؛ در حالي که جسم انسان ها در کشتزارها قرار دارد. ذهن آنان در برنامه اي کامپيوتري به نام « ماتريکس » قرار دارد. انسان هاي باقي مانده از نسل بشر که از اين سيستم آزادند، در آخرين شهر زمين به نام « زايان » (4) مرادف « صهيون » ( اشاره به رژيم صهيونيستي ) زندگي مي کنند و در جنگ دائمي با روبات ها قرار دارند. در داستان فيلم، جنگي دوباره آغاز مي شود و ماشين ها با قدرت کامل قصد دارند باقي مانده ي انسان ها را نابود سازند.
فيلم « من، روبات » (5) اتفاق مشابهي را به تصوير مي کشد؛ رايانه مادري که تمام روبات ها را کنترل مي کند، خودمختار شده، بر انسان ها مي شورد و جنگي ميان انسان ها و روبات ها رخ مي دهد. در فيلم « روباتروپليس » (6) روبات هايي که براي حفاظت و امنيت شهر ساخته شده اند، از کنترل خارج مي شوند و انسان ها را مي کشند و درصدد نابودي نسل بشرند. در فيلم « نابودگران » (7) گروهي از روبات هاي نابودگر براي تسلط بر کره ي زمين قيام کرده اند و قصد دارند همه ي انسان ها را نابود کنند.
دولت در فيلم « چشم عقاب » (8) سيستم رايانه ي بسيار پيشرفته اي براي کنترل و امنيت طراحي مي کند که تمام حرکات انسان ها با آن کنترل مي شود. سرانجام اين سيستم خودمختار مي شود و براي رسيدن به هدفش قصد ترور رئيس جمهور و افراد بلند پايه ي امريکا را دارد. اين سيستم دو فرد معمولي را با تهديد، وارد يک بازي مي کند و از آن دو به عنوان عامل اجرايي نقشه اش استفاده مي کند.
در فيلم « تا پايان جهان » (9) ماهواره ي اتمي که براي مقاصد نظامي و جاسوسي طراحي شده، از کنترل خارج مي شود و آينده ي انسان ها را تهديد مي کند. دولت امريکا اين ماهواره را منفجر مي کند. سپس بسياري از تجهيزات رايانه اي در جهان از کار مي افتد و مردم فکر مي کنند پايان جهان فرا رسيده است. پس از اندکي متوجه اشتباه خود مي شوند. فيلم پس از آن زمان، پايان جهان را در سال 2000 م اعلام مي کند.
در فيلم « طوفان سياه » (10) تکنولوژي نظامي ويژه اي به سفارش ارتش امريکا تهيه مي شود که فلز سياه نام دارد. اين تکنولوژي مي تواند هر چيزي را از روي زمين به وسيله ي ماهواره و شليک با آن محو کند. مشکلي در سيستم ايجاد مي شود و آزمايش اين سيستم باعث مي شود طوفاني سياه از اين ماده ايجاد شود که هر چيزي را در مسير خود محو مي کند.
در انيميشن « نومئو و جوليت » (11) جنگي ميان دو گروه عروسک هاي آبي و قرمز درمي گيرد. يکي از مبارزان آبي، ماشيني چندکاره خريداري مي کند تا بتواند انتقام قهرمانشان را بگيرد. اين ماشين در روز جنگ همچون بمب اتمي منفجر مي شود و خرابي زيادي براي هر دو طرف به بار مي آورد.
در انيميشن « ابري با احتمال بارش کوفته قلقلي » (12) دانشمندي جوان براي اثبات توانايي خود و ايجاد تنوع در سيستم غذايي ساکنان جزيره، دستگاهي مي سازد که باران غذا توليد مي کند. براي مدتي وضع به کلي تغيير مي کند و مردم زندگي متفاوتي را تجربه مي کنند؛ اما پس از گذشت زمان، دستگاه، دچار اختلال مي شود و غذاها به حدي بزرگ مي شوند که باعث نابودي شهر مي شوند. دستگاه که در آسمان است خودمختار مي شود و با افرادي که براي خاموش کردن آن به آسمان مي روند، مقابله مي کند و مي جنگد.
پيش از اين به چند نمونه از فيلم ها اشاره شد که نشان از نتايج ناگوار تکنولوژي در آينده داشت. در انيميشن « پسر ستاره اي » (13) پيشرفت در تکنولوژي، کره ي زمين را به زباله دان فلزات تبديل کرده است و بيش تر انسان ها در شهري شناور در آسمان به نام « متروسيتي » زندگي مي کنند. در اين انيميشن افزون بر هشدار به پايان حيات در کره ي زمين به علت تکنولوژي، خطر آخرالزماني نيز يک هيولاي عظيم آهني است که قصد کشتن انسان ها را دارد. اين روبات از طريق يک هسته ي اتمي نيرو مي گيرد.
فيلم « سيگنال » (14) قالبي متفاوت براي هشدار درباره تکنولوژي دارد. در اين فيلم امواجي با منبع نامعلوم در جهان منتشر مي شود که از طريق دستگاه هايي همچون راديو و تلويزيون به انسان منتقل مي شود و فرد را به قاتلي وحشي تبديل مي کند که ديگر انسان ها را مي کشد. در فيلم هر نوع تکنولوژي و به ويژه رسانه هاي جمعيِ صوتي و تصويري، نوعي تهديد براي آينده ي انسان ها به شمار مي رود.
در فيلم « بدل ها » (15) شرکتي براي آسايش و رفاه انسان ها روبات هايي به عنوان بدل مي سازد. هر فرد با قرار گرفتن در دستگاه کنترل گر روبات در منزلش، بدل را کنترل مي کند و با آن به کارهاي روزمره اش مي پردازد. به مرور، جايگزيني اين روبات ها انسانيت و تعامل انسان ها را با يکديگر از بين مي برد. مخترع اين دستگاه پس از ديدن نتايج اسف بار آن به دشمن اصلي آن تبديل مي شود؛ يعني قصد دارد انسان ها را به دليل پيروي از اين اشتباه، مجازات کند و با سيستمي پيچيده، همه ي روبات ها و انسان ها را از طريق دستگاهي مرگبار از بين ببرد.
در فيلم « صداي رعد » (16) شرکتي پيشرفته، تکنولوژي ديگري براي انسان ايجاد مي کند؛ تکنولوژي خاصي که اجازه ي سفر در زمان را به انسان ها مي دهد. با اين سيستم موقعيتي براي افراد ثروتمند فراهم مي آيد تا بتوانند براي تفريح به زمان گذشته بروند و دايناسورها و حيوانات پيش از تاريخ را شکار کنند. براي عبور اين افراد در گذشته دالان شناوري ساخته مي شود که تصرفي در گذشته پيش نيايد؛ اما ناگهان يکي از شکارچيان از مسير خارج مي شود و پروانه اي را مي کشد. همين اتفاق سبب دخالت در چرخه ي طبيعي شده، تغييرات عجيبي در آب و هواي آينده و وضعيت حيوانات رخ مي دهد و تمدن بشري در معرض فروپاشي کامل قرار مي گيرد.
در برخي فيلم ها تکنولوژي جديد به نوعي عامل نابودي نسخه هاي قبلي خود و به عنوان موجودي مستقل تهديدي براي نوع خود محسوب مي شود. به اين صورت که با آمدن گونه ي جديد، گونه هاي قبلي در معرض نابودي هستند.
در دو فيلم « ترون » (17) يک دانشمند، دنياي مجازي را به صورت نرم افزار مي سازد که انسان ها مي توانند در آن وارد شوند و به صورت انسان هاي نرم افزاري درآيند. پس از مدتي، يکي از نرم افزارهاي داخل اين دنياي مجازي که نرم افزاري اصلي به شمار مي رود و جانشين خالق اين دنيا محسوب مي شود، به علت به وجود آمدن موجودات ضعيف و دور شدن از هدف اوليه ي ترسيم شده، مقابل خالقش قيام مي کند و قصد نابودي ديگر نرم افزارها را دارد.
هم چنين در انيميشن « روبات ها » (18) جامعه اي روباتيک وجود دارد که تمام ساکنان آن روبات اند؛ شرکت سازنده ي روبات ها قصد دارد روبات هاي جديدي روانه ي جامعه کند و روبات هاي قديمي ساکن را قطعه قطعه و نابود سازد.
فيلم هاي سينمايي بسياري به مقوله ي آسيب هاي تکنولوژي مي پردازد که معمولاً مضمون آخرالزماني هم دارند. هدف اصلي اين گونه فيلم ها هشدار به ذات تکنولوژي است که مي تواند دودمان بشر را بر باد دهد. هيچ انديشمندي از گروه ياد شده قصد کتمان فايده هاي تکنولوژي را در صنعت، پزشکي يا امور روزمره ندارد؛ بلکه هشدار درباره مواردي است که جايگزين مهم ترين ويژگي هاي انساني مي شود.
بنابراين مي توان مضمون اصلي فيلم هاي آخرالزماني تکنولوژيک را هشدار به زيان هاي تکنولوژي در آينده دانست. هم چنين مي توان اين فيلم ها را مصاديقي براي دجال آخرالزمان نيز در نظر گرفت.
پينوشتها:
1. The Terminator.
2. The Matrix.
3. The Animatrix.
4. Zion.
5. I, Robot.
6. Robotropolis.
7. The Terminators.
8. Eagle Eye.
9. Until the End of the World.
10. Dark Storm.
11. Gnomeo & Juliet.
12. Cloudy with a Chance of Meatballs.
13. Astro Boy.
14. The Signal.
15. Surrogates.
16. A Sound of Thunder.
17. TRON.
18. Robots.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول