متن و سند روايت « سبعة احرف » در جوامع حديثي اهل سنت

نزد علماي اهل سنت، کلماتي با تعبير سبعة احرف امّا از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت شده است که گرچه در ساختار الفاظ با يکديگر متفاوتند، امّا از جهت محتوا ظاهراً متحد و متفقند که قرآن داراي هفت حرف است. علماي
سه‌شنبه، 18 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
متن و سند روايت « سبعة احرف » در جوامع حديثي اهل سنت
 متن و سند روايت « سبعة احرف » در جوامع حديثي اهل سنت

 

نويسنده: دکتر سيدرضا مؤدب





 

نزد علماي اهل سنت، کلماتي با تعبير سبعة احرف امّا از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت شده است که گرچه در ساختار الفاظ با يکديگر متفاوتند، امّا از جهت محتوا ظاهراً متحد و متفقند که قرآن داراي هفت حرف است. علماي اهل سنت مدّعي تواتر حديث يادشده در جوامع حديثي خود شده اند. زيرا معتقدند که 21 صحابي از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت نموده اند که قرآن بر هفت حرف نازل شده است. (1) رواياتي که در مورد سبعة احرف از جوامع حديثي اهل سنت نقل شده است، در نخستين نظر، به دو دسته قابل تقسيم است:
الف) برخي سخن پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) را نقل مي کند که آنها، روايات نبوي ناميده مي شود. عمده ي احاديث در مورد نزول قرآن بر سبعة احرف را اين گونه روايات تشکيل مي دهند.
ب) برخي سخن صحابي را نقل مي کنند که در اصطلاح « اثر » ناميده مي شوند.
آمار دسته ي اول، يعني روايات نبوي بدين قرار است:
1. صحيح بخاري شش مورد.
2. صحيح مسلم چهار مورد.
3. سنن ترمذي دو مورد.
4. سنن نسائي شش مورد.
5. سنن ابي داود سه مورد.
6. مسند احمد 35 مورد.
7. موطأ يک مورد.
با تفحص و جست و جويي که در جوامع حديثي اهل سنت، انجام شد، در سنن دارمي و ابن ماجه چنين روايتي يافت نشد. مجموع روايات مذکور، 57 مورد مي باشد که برخي از آنها تکراري و در تمام کتب اهل سنت نقل شده است. گاه نيز در ابتدا، يک روايت بوده که در يک کتاب، چندين مرتبه با راويان متعدد نقل شده است.
نخستين و معتبرترين کتابي که در آن همه احاديث مذکور در کنار هم جمع آوري شده است، تفسير طبري، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، است. او در مقدمه تفسير خود، تحت عنوان « القول في اللغة الّتي بها القرآن من لغات العرب » به بيان حديث سبعة احرف مي پردازد که 64 مورد روايت، با اسناد متفاوت نقل مي نمايد، که 38 مورد آن روايت نبوي و بقيه از صحابه است. روايات نبوي نيز خود به دو دسته قابل تقسيم است:
الف) رواياتي که با تعبير « نزول قرآن » بر هفت حرف است.
ب) رواياتي که با تعبير « قرائت قرآن » بر هفت حرف است.
شمار روايات نبوي که با تعبير « نزول قرآن بر هفت حرف » هست، به شرح زير مي باشد:
1. صحيح بخاري چهار مورد؛ شماره هاي 2241 و 4608 و 4653 و 6995.
2. صحيح مسلم يک مورد؛ شماره ي 1354.
3. سنن ترمذي دو مورد؛ شماره هاي 2943 و 2944.
4. سنن نسائي چهار مورد؛ شماره هاي 927 و 928 و 929 و 931.
5. سنن ابي داود يک مورد؛ شماره ي 1261.
6. موطأ يک مورد؛ شماره ي 423.
7. مسند احمد هفده مورد؛ شماره هاي 153 و 266 و 280 و 4031 و 7648 و 8040 و 9301 و 17152 و 17154 و 19319 و 20178 و 20223 و 22237 و 22308 و 22350 و 26172 و 26340.
8. تفسير طبري پانزده مورد؛ شماره هاي 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 15 و 17 و 20 و 24 و 28 و 41 و 42 و 45 و 67 و 68.
مهم ترين و گوياترين روايات نبوي در مورد سبعة احرف با تعبير « نزول قرآن » بر هفت حرف به شرح ذيل است:
1. حدثنا سعيد بن عفير، قال: حدثني الليث، قال: حدثني عقيل عن ابن شهاب، قال: حدثني عروة بن الزبير، إن المسور بن مخرمة و عبدالرحمن بن عبدالقاري حدثاه إنهما سمعا عمر بن الخطاب يقول: سمعت هشام بن حکيم يقرأ سورة الفرقان في حياة رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فاستمعت لقراءته فإذا هو يقرأ علي حروف کثيرة لم يقرئنيها رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فکدت أساوره في الصلاة فتصبرت حتي سلم، فلبّبته بردائه فقلت: من قرأک هذه السورة التي سمعتک تقرأ؟ قال: أقرأئنيها رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فقلت: کذبت؛ فان رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قد أقرأنيها علي غير ما قرأت، فانطلقت به أقوده إلي رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فقلت: إني سمعتُ هذا يقرأ بسورة الفرقان علي حروفٍ لم تقرئنيها. فقال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أرسله. اقرء يا هشام، فقرأ عليه القراءة التي سمعته يقرأ. فقال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): کذلک أنزلت ثم قال: إقرأ يا عمر فقرأت القراءة الّتي أقراني فقال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): کذلک أنزلت. إن هذالقرآن أنزل علي سبعة أحرف. فاقرؤوا ما تيسر منه؛
سعيد بن عفير، روايت کرده است: ليث از عقيل از ابن شهاب که وي نيز از عروة بن زبير نقل مي نمايد که مسور بن مخرمه و عبدالرحمن بن عبدالقاري وي را گفته اند که آن دو شنيدند که عمر بن خطاب مي گويد: هشام بن حکيم سوره ي فرقان را در زمان حيات رسول خدا در نماز قرائت مي کرد. به قرائت وي گوش دادم متوجه شدم که سوره ي فرقان را با وجوه متعددي قرائت مي نمايد که با وجهي که رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) به من تعليم داده بود، تفاوت دارد. نزديک بود که در حال نماز با وي درآويزم. ولي منتظر شدم تا نمازش را به پايان رساند؛ عبايش را بر او پيچيدم و او را درهم فشردم و گفتم: چه کسي قرائت اين سوره را به تو ياد داده است؟ گفت: رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم). گفتم: دروغ مي گويي. به خدا سوگند رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) همين سوره اي که تو مي خواني، طور ديگري به من آموخته است.
او را به نزد رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) بردم و گفتم: يا رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) من شنيدم که اين مرد سوره ي فرقان را با وجوه متعددي مي خواند که با ترتيبي که شما به من تعليم فرموده اي تفاوت دارد. رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: عمر رهايش کن تا بخواند. هشام همان قرائتي را که از او شنيده بودم، دوباره خواند. آن گاه رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: هکذا أنزلت؛ سوره همين طور که هشام مي خواند از جانب خداوند نازل شده است. سپس فرمود: عمر، تو بخوان. و من همان طور که آن حضرت به من ياد داده بود، خواندم. باز هم رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: هکذا أنزلت؛ سوره همين طور که تو خواندي نازل شده است. آن گاه رسول خدا (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: إن هذا القرآن أنزل علي سبعة احرف؛ يعني قرآن بر هفت حرف نازل شده به هر يک از آنها که برايتان ميسر است، قرآن را قرائت نماييد. (2)
2. حدثنا خلاد بن أسلم، قال: حدثنا أنس بن عياض، عن أبي حازم، عن أبي بن سلمة قال: لا أعلمه الّا عن أبي هريرة: أن رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: أنزل القرآن علي سبعة أحرف، فالمراء في القرآن کفر، ثلاث مرّات؛ (3)
ابي هريره: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است و سه مرتبه فرمودند: مراء در قرآن موجب کفر است.
3. حدثني عبيد بن أسباط بن محمد، قال: حدثنا أبي، عن محمد بن عمرو، عن أبي سلمة، عن أبي هريرة، قال: قال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أنزل القرآن علي سبعة أحرف. عليمٌ حکيمٌ، غفور رحيم؛ (4)
ابي هريره: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. عليم است و حكيم، غفور است و رحيم.
4. عن ابيّ بن کعب، أن رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) لقي جبريل فقال له: إني بعثت الي أمة أميين، منهم العجوز و الشيخ الکبير و الغلام و الجارية و الرجل الذي لم يقرأ کتاباً قط، قال: يا محمد، إنّ القرآن أنزل علي سبعة احرف؛ (5)
ابيّ بن کعب: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) جبرئيل را ملاقات کرد و براي وي گفت: من براي امّتي مبعوث شده ام که امّي هستند. در ميان آنان ناتوان و پير و غلام و کنيز هست و کساني که قادر به خواندن نيستند. جبرئيل گفت: يا محمد، قرآن بر هفت حرف نازل شده است.
5. حدثنا محمد بن مرزوق، قال: حدثنا أبوالوليد، قال: حدثنا حماد بن سلمة، عن حميد، عن أنس بن مالک، عن عبادة الصامت، عن أبيّ بن کعب، قال: قال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) أنزل القرآن علي سبعة أحرف؛ (6)
أبيّ بن کعب: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است.
6. حدثنا عمروبن عثمان العثماني، قال: حدثنا ابن أبي أويس، قال: حدثنا أخي، عن سليمان بن بلال، عن محمد بن عجلان، عن المقبري، عن أبي هريرة: إنّ رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: إن هذاالقرآن أنزل علي سبعة أحرف فاقرأوا و لا حرج و لکن لا تختموا ذکر رحمة و لا ذکر عذاب برحمة؛ (7)
ابي هريرة: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است آن را بخوانيد و در آن قراآات، بر شما گناهي نيست؛ لکن آيه ي رحمت را با عذاب و عذاب را با رحمت، دگرگون نسازيد.
7. حدثنا الربيع، قال: حدثنا أسد، قال: حدثنا ابوالربيع السمان، قال: حدثني عبيدالله بن أبي يزيد، عن أبيه، عن أم أيّوب أنها سمعت النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) يقول: نزل القرآن علي سبعة أحرف فما قرأت أصبت؛ (8)
امّ ايوب: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است، هرکدام را که بخوانيد، به صواب رفته ايد.
8. حدثنا يونس، قال: أخبرنا سفيان عن عمر بن دينار قال: قال النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أنزل القرآن علي سبعة أحرف کلّها شاف کاف؛ (9)
عمربن دينار: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است که همه ي آنها شافي و کافي است.
شمار روايات نبوي با تعبير قرائت بر هفت حرف - مانند: فليقرؤا القرآن علي سبعة أحرف- و فأمروني اَن أقرأه سبعة احرف- به شرح زير است:
1. صحيح بخاري دو مورد؛ شماره هاي 2980 و 4607.
2. صحيح مسلم سه مورد؛ شماره هاي 1355 و 1356 و 1357.
3. سنن نسائي دو مورد؛ شماره هاي 930 و 932.
4. سنن ابي داود دو مورد؛ شماره هاي 1262 و 1263.
5. مسند احمد حنبل هيجده مورد؛ شماره هاي 2255 و 2582 و 2713 و 16884 و 19529 و 19609 و 20179 و 20210 و 20222 و 20224 و 20234 و 20235 و 20238 و 20239 و 20240 و 20242 و 20259 و 22186.
6. تفسير طبري 23 مورد؛ شماره هاي 19 و 21 و 22 و 25 و 16 و 27 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و 34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و 40 و 43 و 46 و 47 و 55 و 69.
مهم ترين و گوياترين روايات نبوي در مورد سبعة احرف با تعبير « قرايت بر هفت حرف » به شرح زير است:
1. حدثنا إسماعيل، قال: حدثني سليمان، عن يونس، عن أبي شهاب، عن عبيدالله بن عبدالله بن عتبة بن مسعود، عن ابن عباس عنهما أن رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: أقرأني جبريل علي حرف فلم أزل استزيده حتي أنتهي إلي سبعة أحرف؛ (10)
عبيدالله و ابن عباس: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل بر من يک حرف اقرا نمود. همواره من خواستار افزايش شدم تا به هفت حرف منتهي شد.
2. حدثنا سعيد بن عفير قال حدثّني الليث قال حدثني عقيل عن ابن شهاب قال حدثني عبيدالله بن عبدالله، أنّ عبدالله بن عباس حدثه أن رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال أقرأني جبريل علي حرف فراجعته فلم أزل أستزيده و يزيدني حتّي أنتهي الي سبعة احرف؛ (11)
عبدالله بن عباس: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل مرا بر يک حرف اقرا نمود. بر او مراجعه نمودم و همواره طالب افزايش آن بودم و او نيز مي افزود تا به هفت حرف منتهي شد.
3. حدثنا أبوبکر أبي شيبة، حدثنا غندر، عن شعبة و حدثنا ابن المثني و ابن بشار، قال ابن المثني: حدثنا محمدبن جعفر، حدثنا شعبة عن الحکم، عن مجاهد، عن أبن أبي ليلي، عن أبيّ کعب: أنّ النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) کان عنده أضاءة (12) بني غفّار، قال: فأتاه جبريل ( عليهِ السَّلام ) فقال: إن الله يأمرک أن تقرأ أمتک القرآن علي حرف. فقال: أسال الله معافاته و مغفرته، و أن اُمتي لا تطيق ذلک، ثم اتاه الثانية، فقال: إن الله يأمرک أن تقرأ أمتک القرآن علي حرفين فقال: أسأل الله معافاته و مغفرته، و أن امّتي لا تطيق ذلک. ثم جاءه الثالثة فقال: إنّ الله يأمرک أن تقرأ أمتک علي ثلاثة أحرف، فقال: أسأل الله معافاته و مغفرته، و ان امّتي لا تطيق ذلک. ثم جاءه الرابعة فقال: إن الله يأمرک أن تقرأ أمتک القرآن علي سبعة أحرف، فأنّما حرف قرؤوا عليه فقد أصابوا؛ (13)
ابيّ بن کعب مي گويد: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) در کنار چشمه آب بني غفار بود که جبرئيل ( عليهِ السَّلام ) بر او نازل شد و گفت: خدا امر مي کند که قرآن را بر امتت بر يک حرف بخواني. پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: خداوندا، طلب عفو و مغفرت براي امتم خواهانم، زيرا آنها طاقت يک حرف را ندارند. جبرئيل ( عليهِ السَّلام ) براي مرتبه ي دوم نازل شد و گفت: خدا امر مي کند که قرآن را بر امتت بر دو حرف بخواني. پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) مجدداً درخواست عفو و مغفرت نمود و جبرئيل براي مرتبه ي سوم نازل شد و گفت: خدا امر مي کند که قرآن را بر امتّت بر هفت حرف بخواني. هر کدام از آن حروف را که قرائت نموديد، قرآن خوانده ايد.
4. عن أبيّ بن کعب، قال: قال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): يا أبيّ انّي أقرأت القرآن علي حرف و حرفين و ثلاث، حتي بلغت سبعة أحرف. ثم قال: ليس منها إلّا شاف کاف، ان قلت: سميعاً، عليماً عزيزاً، حکيماً ما لم يختم آية عذاب برحمة او آية رحمة بعذاب؛ (14)
اُبيّ بن کعب: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: اي اُبيّ، قرآن بر من يک حرف و دو حرف و سه حرف، قرائت شد تا آن که به هفت حرف رسيد. سپس پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: تمام آن هفت حرف کافي و شافي است؛ گرچه سميعاً به جاي عليماً و عزيزاً به جاي حکيماً، گفتي، مادام که آيه ي عذاب به آيه ي رحمت و آيه ي رحمت به آيه ي عذاب مبدل نشود.
5. عن ابيّ بن کعب: قال النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): ارسل اليّ انّ القرآن علي حرف فرددت إليه أن هوّن علي أمتي فردّ إليّ الثانية أقرأه علي حرفين، فرددت إليه أن هوّن علي اُمّتي فردّ إليّ الثالثة أقرأه علي سبعة أحرف؛ (15)
ابيّ بن کعب: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل، قرآن را بر من بر يک حرف فرستاد. بر او مراجعه نمودم که بر امت من آسان بگيرد. او بر من بازگشت و قرآن را بر دو حرف قرائت نمود. بر او مراجعه نمودم که بر امت من آسان بگيرد و او بر من بازگشت و قرآن را بر من بر هفت گونه قرائت نمود.

بررسي تواتر حديث سبعة احرف

روايت متواتر، روايتي است که در تمامي طبقات آن، ناقلان به تعدادي باشند که توافق آنها بر کذب به طور عادي محال باشد و موجب علم گردد. (16)
علماي اهل سنت، مدعي تواتر روايت مذکور هستند و معتقدند که در طبقه ي صحابه، بيش از 21 صحابي، آن را نقل نموده اند و در طبقات بعدي هم از چنين تواتري برخوردار است. براي بررسي ادعاي تواتر روايت مذکور، نخست اقسام روايت متواتر، بيان مي شود:
الف) تواتر لفظي: تمام راويان، حديثي را در تمامي طبقات، با الفاظ واحدي به طور متواتر نقل نمايند.
ب) تواتر معنوي: تمام راويان، محتوا و معناي واحدي را با الفاظ متفاوت نقل نمايند.
به حتم، روايت نبوي « سبعة احرف » تواتر لفظي ندارد. زيرا همان طور که گذشت، برخي با « تعبير نزول بر هفت حرف » و تعدادي با تعبير « اجازه ي قرائت بر هفت حرف » است و هر کدام نيز با تعابير متفاوت مي باشند.
اما تواتر معنوي و اجمالي نيز - که حتماً مورد ادعاي اهل سنت هم، اين چنين تواتري مي باشد - در مورد روايت نزول قرآن بر احرف سبعه، قابل اثبات نيست؛ چه در طبقه صحابه و چه در طبقات بعدي. نخستين مدعي تواتر ابوعبيد قاسم بن سلّام است که ديگران در پي او به نقل از او، چنين ادعايي را ذکر کرده اند.
ابن جزري: ابوعبيد قاسم بن سلام، پيشواي بزرگ مي گويد: اين حديث ( احرف سبعه ) از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) متواتر نقل شده است. من هم مي گويم که طرق اين حديث را در رساله ي مجزايي که جمع کرده مورد بررسي قرار دادم و آن را از افراد ذيل ( صحابي پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت نمودم: عمربن خطاب، هشام بن حکيم بن حزام، عبدالرحمن بن عوف و ابيّ بن کعب، عبدالله بن مسعود، معاذ بن جبل، ابي هريره و عبدالله بن عباس، ابي سعيد خدري، حذيفة بن يمان، ابي بکرة، عمرو بن عاص، زيد بن أرقم، انس بن مالک، سمرة بن جندب، عمر بن ابي سلمة، ابي جهم، ابي طلحه ي انصاري و اُمّ ايوب انصاري. (17)
شهاب الدين عبدالرحمن نيز پس از ذکر روايات احرف سبعه مي گويد:
ابوعبيد گفته است: اين احاديث متواترند، مگر حديثي که سمرة بن جندب از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت کرده است، که حضرت فرموده اند: قرآن بر سه حرف نازل شده است. (18)
دکتر حسين ضياء الدين عترهم مي گويد:
استفاضه ي حديث احرف سبعه و تعدد اسانيد و انتشار شهرت و کثرت روات آن به حدي که توافق آنها بر کذب محال است، موجب حکم نمودن بر تواتر آن است و ابوعبيد قاسم بن سلّام هم بر آن تصريح نموده است. ما نيز همان مطلب را تأييد و قطع به تواتر آن داريم... زيرا از حدود بيست و چند صحابي روايت شده است و بعد از صحابه هم در طبقات بعدي راويان در حدّ زيادي هستند که از توافق آنها بر کذب، ايمن هستيم. و بخاري و مسلم از جمع زيادي از آنها روايت نموده اند. همان طور که ترمذي و نسائي و ابو داود و حاکم و طبراني و طبري چنين روايت نموده اند. لذا بر اين باوريم که حديث « أنزل القرآن علي سبعة أحرف »، حديثي متواتر و قطعي الثبوت است. اگر گفته شود که ما به تواتر حديث سبعة احرف، اطمينان نداريم و لذا صدور آن قطعي نيست، خواهيم گفت که در اين صورت، تواتر قرائات که بر اساس احرف سبعه است خود اقوا دليل است بر قطع به صحت حديث سبعة احرف و تواتر آن. والله اعلم. (19)
آن چه در کتب اهل سنت بر آن ادعا شده، تواتر روايت سبعة احرف است؛ لکن با مطالعه و بررسي مجدّد متن و محتواي روايات سبعة احرف، مي توان در تواتر آنها ترديد نمود. زيرا تواتر لفظي آن، که اثباتش ممکن نيست و تواتر معنوي هم بر نزول قرآن قابل قبول نيست. سخن دکتر عتر نيز که مي گفت در صورت ترديد در تواتر حديث سبعة احرف، مي بايد آن را به جهت تواتر قرائات، متواتر دانست، غيرقابل قبول است. زيرا تواتر قرائات نيز ثابت نشده و سلسله سند راويان در رتبه ي خود قرّا، آن را به خبر واحد تبديل نموده است. از سويي براي توجيه تواتر قرائات، بر سبعة احرف تمسک شده است. پس چگونه ممکن است که کسي براي تواتر سبعة احرف به تواتر قرائات، استناد نمايد؟ زرقاني مي گويد:
اين مقدار از روايات که سبب مصونيت از توافق بر کذب است، موجب شده است ابوعبيد بن سلام، قائل به تواتر آن حديث ( سبعة احرف ) شود ليکن بايد توجه داشت که شرط فراواني نقل کنندگان در سلسله سند - که سبب مصونيت از توافق بر کذب است - بايد در تمامي طبقات راويان وجود داشته باشد. چنين شرطي اگر در طبقه ي صحابه باشد، ليکن در طبقات بعدي، نيست. (20)
از سخن زرقاني روشن مي شود که همه ي علماي اهل سنت اعتقاد به تواتر حديث سبعة احرف ندارند؛ زيرا وي تواتر تمام طبقات راويان حديث سبعة احرف پس از صحابه را قبول ندارند. لذا تواتر معنوي روايت نزول قرآن بر هفت حرف نيز به دلايل ذيل قابل اثبات نيست:

1. عدم اثبات تواتر در تمامي طبقات

راويان در تمامي طبقات روايت سبعة احرف، به حدي نيستند که امکان توافق آنها بر کذب محال باشد. لذا زرقاني، تواتر در طبقه بعد از صحابه را نپذيرفت. (21) حتي در طبقه ي صحابه هم تواتر قابل اثبات نيست، چنان که دکتر عتر به آن اشاره داشت. (22)

2. اختلاف در مضامين روايت مذکور

روايت مذکور حتي در طبقه ي صحابه که نخستين طبقه هستند، با تعابير و مضامين متفاوت ذکر شده. به عنوان مثال:
برخي روايات مي گويد: نزول قرآن بر هفت حرف است، مانند « إنَّ القرآنَ أُنزلَ علي سبعةِ احرف » و تعبير برخي روايات امر پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) به قرائت قرآن بر هفت حرف است، مانند « و لِيقرؤُا القرآنَ علي سبعةِ اَحرف » و در برخي، زيادي بر حرف واحد، به تدريج بوده؛ مانند: « أَقرأَني جبريلُ علي حرفٍ فراجَعتُه فَلم أَزل أَستزيدُه فَيزيدُني حتي انتهي إلي سبعةِ احرف » (23) و در برخي، زيادي بر حرف واحد در يک دفعه بوده است، مانند:
لَقي رسولُ الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) جبريلَ عِند أحجارِ المراءِ فقال: إنّي بعثتُ إلي أمة أميين منهم الغلامُ و الخادمُ و منهم الشيخُ العاسي و العجوزُ. فقال جبريل: فليقرؤا القرآنَ علي سبعةِ احرف »؛
پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) جبرئيل را نزد احجار مراء ملاقات کرد و فرمود: من مبعوث بر امتي امّي شده ام که در ميان آنها، غلام، خادم، افراد مسن، کم حوصله ناتوان هست. سپس جبرئيل بيان داشت که قرآن را بر هفت حرف بخوانيد. (24)
در برخي از روايات تدريجِ نزول قرآن بر هفت حرف، زيادي در دفعه ي سوم بود چنانچه پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) مي فرمايد:
يا أبيّ! أُرسلَ اليّ أن أقرء القرآنَ علي حرفٍ. فَرَددتُ عليه أَن هوّن علي اُمّتي. فردّ عليَّ فِي الثانيةِ أَن اقرء القرآنَ علي حرفٍ. فرددتُ عليه أَن هوّن علي اُمّتي، فردَّ عليَّ في الثالثةِ أَن أقرء القرآنَ علي سبعةِ أحرف؛ (25)
اي اُبيّ، من مأمور شدم که قرآن را بر يک حرف بخوانم. به جبرئيل مراجعه نمودم و خواستار شدم که بر امت من آسان بگيرد. جبرئيل در مرتبه ي دوم بازگشت و گفت: قرآن را بر يک حرف بخوان. من به جبرئيل مراجعه نمودم و خواستم که بر امت من آسان بگيرد. جبرئيل در مرتبه ي سوم بازگشت و گفت: قرآن را بر هفت حرف بخوان.
در برخي از روايات تدريجِ نزول قرآن بر هفت حرف، زيادي در دفعه ي چهارم بوده است. مانند:
عن أبيّ بن کعب: إنَّ النبيَّ کان عند أضاءة بني غفار. قال: فأتاه جبريل، فقال: إنّ الله يَأمُرُکَ أن تقرأ أمتک علي حرف. قال: أسألُ اللهَ معافاتَه و مغفرتَه و أنّ امَّتي لا تطيق ذلکَ. قال: ثم أتاه الثانية... ثم جاءه الثالثة... ثم جاءه الرابعة.
فقال: إن اللهَ يأمرکَ أن تقرأ امتکَ القرآنَ علي سبعةِ احرف؛ (26)
ابي بن کعب مي گويد: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) در کنار چشمه ي بني غفار بود و گفت: جبرئيل بر او وارد شد و گفت: خدا دستور مي دهد که قرآن را بر يک حرف بخواند. پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: عفو و غفران را مي خواهم؛ امّت من طاقت آن را ندارد. پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل دوباره نازل شد... سپس براي مرتبه ي چهارم نازل شد و گفت: خداوند به تو دستور مي دهد که قرآن را بر هفت حرف بخواني.
در برخي از روايات، زيادي بر يک حرف با وساطت ميکائيل بوده است، مانند
قال رسولُ اللهِ (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قالَ جبريلُ: اقرءِ القرآنَ علي حرفٍ. فقال ميکائيل: استزده. فقال: علي حرفين حتي بلغ ستة او سبعة احرف؛ (27)
پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل گفت: قرآن را بر يک حرف بخوان. ميکائيل گفت: آن را افزايش بده. سپس جبرئيل گفت: بر دو حرف تا به شش يا هفت حرف رسيد.
در برخي از روايات، جبرئيل خود واسطه بوده است، مانند:
عن النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أَقرأَني جبرئيل علي حرف؛ فراجَعتُه. فلم أزل أَستزيدُه فيزيدُني حتي انتهي إلي سبعةِ أحرف؛ (28)
پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل براي من بر يک حرف، قرائت نمود. به او مراجعه نمودم و همواره از او افزايش خواستم تا اين که به هفت حرف منتهي شد.
اختلاف در مضامين روايات احرف سبعه، تا حدي است که دانشمندان اهل سنت در معناي روايت دچار ابهام و تفاوت آراي فراواني شده اند؛ تا آنجا که ابن حبان بُستي 35 قول در معناي روايت ذکر کرده است و همه آنها را مستند به روايات سبعة احرف مي داند. بخشي از اختلاف اقوال در معناي روايات سبعة احرف به خاطر اختلاف تفاوت مضامين آنها در سبعة احرف است و الّا اگر روايت سبعة احرف از متن و معناي واحدي برخوردار بود و به شکل متواتر نقل شده بود، اين همه اختلاف آرا در معناي آن حاصل نمي شد!

3. روايات نافي احرف سبعه

رواياتي مبتني بر نزول قرآن بر سه حرف، چهار حرف، پنج حرف و حتي ده حرف، وجود دارد که با روايت سبعة احرف و نزول قرآن بر هفت حرف، متضاد و معناي آن را نفي مي کند؛ در نتيجه تواتر روايت سبعة احرف را مخدوش مي سازد. زيرا در صورت تواتر « سبعة احرف » و قطعيت صدور آن از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) امکان ندارد که حضرت رسول اکرم (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) در سخني ديگر، نزول قرآن را بر سه حرف يا چهار حرف و... بيان نمايد. روايات مذکور چنين است:
الف) عن سمرة بن جندب، عن النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: اُنزل القرآنُ علي ثلاثةِ احرفٍ فلا تختِلفوا فيه فإنّه مبارکٌ کله، فاقرأوه کالذي أُقرِنتموه؛ (29)
سمرة بن جندب مي گويد: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر سه حرف نازل شده است؛ در آن اختلاف ننماييد. قرآن تمامش ( سه حرف ) مبارک است. آن را آن گونه بخوانيد که بر شما قرائت شده است.
حديث مذکور از اعتبار خاصي نزد اهل سنت برخوردار است. حاکم مي گويد: اين حديث صحيح است و بخاري به روايت حسن از سمره استناد نموده و مسلم به احاديث حماد بن سلمه اعتماد کرده است. (30)
ب) إن رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: أنزل القرآن علي أربعة احرف: حلال و حرام. لا يعذر أحدٌ بالجهالة به و تفسيرٌ تفسّرهُ العرب و تفسيرٌ تفسّره العلماء و متشابه لا يعلمه إلّا الله و من ادّعي علمه سوي الله فهو کاذب؛ (31)
پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر چهار حرف نازل شده است: بيان حلال و حرام، کسي به خاطر جهل به آن، معذور شناخته نمي شود. و تفسيري است که عرب آن را مي داند و تفسيري که علما مي دانند و متشابهي است که کسي غير از خداوند متعال نمي داند و هر کسي غير از خدا، ادعاي فهم آن بنمايد، دروغگو است.
ج) عن عبدالله بن مسعود: قال أنزل القرآنُ علي خمسةِ أحرُفٍ: حلال و حرام و محکم و متشابه و أمثال؛ (32)
عبدالله بن مسعود: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر پنج حرف نازل شده است: حلال، حرام، محکم، متشابه و امثال.
د) عن علي ( عليهِ السَّلام ): أنها عشرةُ أحرف: بشيرٍ و نذيرٍ و ناسخٍ و منسوخٍ و عظةٍ و مثلٍ و محکمٍ و متشابهٍ و حلالٍ و حرامٍ؛ (33)
علي ( عليهِ السَّلام ): قرآن، ده حرف است: بشير، نذير، ناسخ، منسوخ، پند، مثل، محکمات، متشابهات، حلال و حرام.
هـ) أتاني جبريل فقال: أقرء القرآن علي حرف واحد؛ (34)
جبرئيل بر من وارد شد و گفت، قرآن را بر يک حرف بخوان.
غير از روايات مذکور که در مورد نزول قرآن بر يک حرف و سه حرف و چهار حرف و پنج حرف و ده حرف بود، از صحابه هم در تفسير طبري موارد ديگري نيز ذکر شده است؛ مانند:
و) حدثنا ابن حميد، قال: حدثنا جرير، عن مغيرة، قال: کان يزيد بن الوليد يقرأ القرآن علي ثلاثةٍ أحرُف؛ (35)
مغيره گفته است: يزيد بن وليد قرآن را بر سه حرف مي خوانده است.
ز) حدَّثني محمد بن حميدالرازي قال: حدثنا حکام، عن عنسبة، عن ليث، عن مجاهد إنّه کان يقرأُ القرآنَ علي خمسةِ أحرُفٍ؛
او ( پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قرآن را بر پنج حرف قرائت مي نمود. (36)
ح) حدثنا بن أحمد، قال: حدثنا حکام، عن عنسبة، عن سالم إنّ سعيد بن جبير کان يقرأ القرآن علي حرفين؛ (37)
سعيد بن جبير قرآن را بر دو حرف مي خواند.
برخي از روايات و اخبار مذکور از اعتبار کافي نزد اهل سنت برخوردارند، مانند حديث ثلاثة احرف که با سبعة احرف به شدت ناسازگار است.

4. خبر واحد بودن سبعة احرف نزد شيعه

روايت سبعة احرف در منابع حديثي شيعه به ندرت نقل شده و آن هم در رتبه خبر واحد که داراي ضعف سندي و دلالتي است. اگر اين روايت متواتر مي بود، چگونه است که در منابع حديثي شيعه از تواتر و کثرت ناقلان آن خبري نيست؟ قابل ذکر است که روايت سبعة احرف در کتب اربعه ي شيعه، اصلاً موجود نيست؛ تنها در برخي از کتب حديثي شيعه، آن هم در ساختار و قالب يک خبر واحد ضعيف آمده است.
اگر روايت سبعة احرف، روايت متواتري است، چرا صحابي بزرگوار پيامبر، مانند حضرت علي ( عليهِ السَّلام ) آن را از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت ننموده است. حضرت علي که بيشترين روايات مربوط به قرآن را حتي در کتب اهل سنت از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت نموده است، چرا نام او در سند روايت سبعة احرف، کنار ديگر صحابه نيست؟ چطور ديگر ائمه معصومين ( عليهِم السَّلام ) نزول قرآن بر هفت حرف را از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) روايت نکرده اند؟ چگونه حتي ابابکر از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) چنين سخني را نقل ننموده است؟
علماي شيعه معتقدند روايت سبعة احرف، نه تنها متواتر نيست، بلکه در رتبه ي استفاضه هم قرار ندارد و در نزد برخي، خبر واحد شمرده شده و در نزد برخي از دانشمندان شيعه، در اصل صدور آن از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) ترديد شده است. (38) زيرا در فصل پنجم اشاره خواهد شد که در روايت صحيحه از امام صادق ( عليهِ السَّلام ) نقل شده است که قرآن بر يک حرف نازل شده است.
بنابراين روايت سبعة احرف متواتر نيست و توهم تواتر اين روايت در نزد اهل سنت، آنان را از بررسي سندي آن بازداشته است.

بررسي سند حديث سبعة احرف

نزد غالب دانشمندان اهل سنت که حديث سبعة احرف، متواتر به حساب آمده است، بررسي و نقد سندي آن مورد توجه واقع نشده است. البته بررسي سندي هر روايتي که متواتر باشد، ضرورتي نخواهد داشت. امّا با توجه به اين که تواتر روايت سبعة احرف، ادعايي بيش نيست و روايت مذکور نه تنها متواتر، که خبر مستفيض هم نمي باشد، بررسي و نقد سندي در مورد آن ضروري به نظر مي رسد.
از اين جهت تعدادي از روايات سبعة احرف، از سوي برخي از دانشمندان اهل سنت مورد نقد واقع شده و اِسناد آنها بي اعتبار به حساب آمده است که به مواردي از آنها با توجه به ترتيب ذکر و جمع روايات در تفسير طبري که مجموعه کاملي است، پرداخته مي شود:
1. ممّا حدثنا به خلاد بن أسلم، قال: حدثنا أنس بن عياض، عن أبي حازم عن أبي سلمة قال: لا أعلمه إلّا عن أبي هريرة، إنّ رسول الله قال: أنزلَ القرآنُ علي سبعةِ أحرُف فالمراءُ فِي القرآنِ کفر ثلاث مرات. فما عرفتُم منه فاعمَلوا به و ما جهلتُم منهُ فرُدُّوه إلي عالِمِه؛ (39)
... پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. ترديد در آن کفر است، سه مرتبه [ اين گفته را تکرار کرد ]. هر آنچه را از آن درک کرديد بر آن عمل نماييد و هر آنچه را که نسبت به آن جاهل بوديد، از داناي آن بپرسيد.
روايت مذکور که يکي از مهم ترين روايات در باب نزول قرآن بر هفت حرف است، سلسله سند آن در نهايت به ابي هريره منتهي مي شود که از او با همين معنا و محتوا روايات ديگري نيز نقل شده است، مانند:
عن ابي هريرة: قال رسول الله: أنزل القرآن علي سبعة أحرف. (40)
و مانند:
عن أبي هريرة: انّ رسولَ الله قال: إنّ هذا القرآنَ أنزلَ علي سبعةِ أحرفٍ فَاقرؤا و لا حرج... . (41)
از ابي هريره در باب احرف سبعة، چهار روايت ذکر شده است که طبري در جمع آوري احاديث احرف سبعه آنها را در ذيل احاديث شماره هاي 7 و 8 و 9 و 45 آورده است. اين روايات همگي حکايت از يک حديث مي نمايند که به نقل ها و در قالب هاي متعدد است. شخصيت ابي هريره از نظر وثاقت مورد تأييد همه ي اهل سنت نيست. از نظر برخي از دانشمندان اهل سنت - که صحيح هم به نظر مي رسد - او حديث جعل مي نموده است. محمود ابوريه در مورد وي مي گويد:
ابوهريره کسي است که يک سال و نه ماه مصاحب پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) بوده است. گرچه کمترين زمان مصاحبت را با پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) دارد، ليکن بيشترين حديث را نقل نموده است. وي 5374 حديث را از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) نقل مي نمايد! کثرت احاديث وي موجب شد که عمر خليفه ي دوم، او را دو بار تازيانه بزند و او را به تبعيد تهديد بنمايد. او در احاديث تدليس مي نموده است و متهم به کذب است. (42)
ابوهريره مشهور به دروغگويي بوده و نزد برخي از علماي اهل سنت متهم به کذب شده است. محمود ابوريه او را تحت عنوان: « اوّلُ روايةٍ اتهم في الإسلام؛ نخستين راوي که متهم به کذب شده است »، آورده و مي گويد:
رأي علي ( عليهِ السَّلام ) در مورد ابوهريره، حکايت از ضعف ابوهريره و پستي او مي کرد. علي ( عليهِ السَّلام ) در مورد وي فرمود: « آگاه باشيد ابوهريره دروغگوترين مردم است... . » و هنگامي که علي ( عليهِ السَّلام ) شنيد ابوهريره از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) تعبير به « خليل من » مي کند، گفت: پيامبر چه زماني خليل و دوست تو بوده است؟ و... و هنگامي که زبير احاديث ابوهريره را شنيد، گفت: چه بسا صادق و درست است و چه بسا مواردي دروغ و کاذب است... ابن مسعود کلام او را مورد انکار قرار داد که او مي گفت: هر کس ميّتي را غسل نمايد و يا کسي او را حمل نمايد، بر او وضو واجب است. ابن مسعود در مورد او به تندي سخن گفت و سپس گفت: اي مردم، از مردگان خود نجس نمي شويد. (43)
وي از کساني است که عليه حضرت علي ( عليهِ السَّلام ) رواياتي را جعل کرد. ابوريه مي گويد:
ابوجعفر اسکافي مي گويد: معاويه، جمعي از صحابه و تابعين را براي رواياتي که در آن طعن بر علي ( عليهِ السَّلام ) و برائت از وي باشد و براي کار آنها زمينه هايي را فراهم نمود. آنان نيز آنچه را مورد رضاي معاويه بود، در مورد حضرت علي ( عليهِ السَّلام ) جعل نمودند. در آن مجموعه، ابوهريره و عمروبن العاص و مغيرة بن شعبه بودند. (44)
اکثر احاديثي را که ابوهريره روايت نموده، از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) نشنيده است، بلکه آنها را از صحابه و تابعين شنيده است. و اگر هم جميع صحابه - آن چنان که جمهور محدثين گفته اند - در روايت عادل باشند، تابعين چنين نيستند. (45)
ابوهريره نه تنها در سند، بلکه در معنا و محتواي روايت نيز دست مي برد. از نقل به معنا در احاديث هراسي نداشت و آنها را به پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) نسبت مي داده است. لذا حديث سبعة احرف از ابوهريره، قابل اعتماد نيست. به همين جهت احاديث وي در مورد سبعة احرف در کتاب صحيح بخاري و مسلم وجود ندارد!
2. حدثنا محمد حميدالرازي، قال: حدثنا جريربن عبدالحميد، عن مغيرة، عن واصل بن حيان، عمن ذکره، عن أبي الأحوص، عن عبدالله بن مسعود، قال: قال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أنزل القرآن علي سبعة أحرف. (46)
حديث مذکور با تعبير « عمن ذکره » از انقطاع سند برخوردار است و لذا اعتبار کافي را ندارد. زيرا راوي قبل از واصل بن حيان شناخته شده نيست، و مجهول بودن راوي، موجب ضعف سند است.
3. حدثنا عبيدالله بن محمد الفرياني، قال: حدثنا عبدالله بن ميمون، قال: حدثنا عبيدالله، يعني ابن عمر، عن نافع، عن ابن عمر، قال: سمع عمر بن الخطاب رضي الله عنه، رجلاً يقرأ القرآن فسمع آية علي غير ما سمع من النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فأتي به عمر إلي النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فقال: يا رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) إنّ هذا قرأ آية کذا، کذا. فقال رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أنزل القرآنُ علي سبعةِ أحرفٍ کلُّها شافٍ کافٍ؛ (47)
عمر بن خطاب قرائت شخصي را شنيد که قرآن را بر روشي غير از آنچه از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) شنيده بود، مي خواند. عمر او را نزد پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) برد و گفت: يا رسول الله، او اين چنين قرائت مي نمايد. پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است؛ همه ي آنها شافي و کافي است.
سند حديث مذکور به جهت عبدالله بن ميمون، ضعيف است. ذهبي در مورد او مي گويد:
ابوحاتم او را متروک خوانده و بخاري او را ذاهب الحديث، يعني کسي که احاديث از ياد او مي رود، خوانده است. ابوحيان مي گويد: در روايت منفرد او سزاوار نيست که بر او اعتماد شود! ابوزرعه او را واهي الحديث خوانده است؛ يعني احاديث او سست و ضعيف است. (48)
4. حدثني يونس بن عبدالعلي، قال: أنبأنا ابن وهب، قال: أخبرني يونس و حدثنا أبو کريب، قال: حدثنا رشدين بن سعد، عن عقيل بن خالد جميعاً، عن ابن شهاب، قال: حدثني عبيدالله بن عبدالله بن عتبة إنّ ابن عباس حدّثه:
أنّ رسول الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: أقراني جبريل علي حرف فراجعته...؛ (49)
ابن عباس: پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فرمود: جبرئيل مرا بر يک حرف اقرا نمود، بر او مراجعه نمودم... .
در سلسله سند روايت مذکور، رشدين بن سعد، وجود دارد که تضعيف شده است. شمس الدين ذهبي مي گويد:
او انسان صالح و عابدي است، ولي از بهره ي هوش و حافظه کمي برخوردار است و مورد اعتماد نيست، نسائي او را متروک و ابوزرعه او را ضعيف دانسته است. احمد مي گويد: براي او مهم نيست که از چه کسي روايت کند. (50)
5. حدثنا الربيع، قال حدثنا أبوالربيع السمان، قال: حدثني عبيدالله بن ابي يزيد، عن أبيه، عن اُمّ أيوب إنها سمعت النبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) يقول: نزل القرآن علي سبعة احرف...؛ (51)
ام ايوب مي گويد: شنيدم پيامبر فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است.
روايت مذکور به جهت ابوالربيع السمان ( اشعث بن سعيدالبصيري ) ضعيف شمرده شده است. به گفته ي ذهبي حديث او مضطرب است و متن و سند را مختلف نقل مي نمايد. نسائي مي گويد: « حديث او نوشته نمي شود؛ يعني اعتباري ندارد ». دار قطني و ابن معين او را متروک الحديث و ضعيف خوانده اند. هشيم مي نويسد: او دروغگوست. بخاري مي گويد: « اشعث بن سعيد نزد اهل حديث حافظ نيست ». (52)
6. حدثنا يونس، أخبرنا سفيان، عن عمروبن دينار، قال: قالَ النبيُّ (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم): أُنزل القرآنُ علي سبعةِ أحرفٍ کلُّها شافٍ کافٍ. (53)
حديث مذکور مرسل است. زيرا عمروبن دينار که از تابعين بود، اين حديث را از پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) نقل مي نمايد.
7. حدثني يعقوب بن ابراهيم، قال: حدثنا ابن علية، قال: حدثنا أيوب، عن محمد، قال: نبئت أن جبريلَ و ميکائيلَ أتيا النّبي (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) فقالَ لَه جبريلُ: إقرءِ القرآنَ علي حرفينِ. فقال لَه ميکائيلُ: أستزده. فقال: إقرأ القرآن علي ثلاثةِ أحرف. فقال له ميکائيل: أستزده. قال: حتّي بَلَغَ سبعةَ أحرُفٍ... . (54)
حديث مذکور نيز برخوردار از ارسال است. زيرا محمد ( ابن سيرين ) تابعي است و ابن مسعود را درک نکرده است.
8. حدثني حرملة بن يحيي، أخبرنا ابن وهب، أخبرني يونس، عن ابن شهاب، حدثني عبيدالله بن عبيدالله بن عبدالله بن عتبة، أن ابن عباس حدثه: إنّ رسولَ الله (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) قال: أقرأني علي حرفٍ فراجَعتُه فلَم أزل أستزيده فَيزِيدني حتي انتهي إلي سبعةِ أحرُفٍ. (55)
در روايت مذکور، حرملة بن يحيي، در سلسه راويان قرار گرفته است که تضعيف شده است. به عقيده ي ذهبي، روايت او قابل احتجاج نيست.
ابن عدي مي گويد: « از محمد فرهاداني درخواست نمودم که براي من از حرمله چيزي بنويسيد. در پاسخ گفت: او ضعيف است » (56). ابن جوزي نيز او را از ضعفا شمرده است. (57)
از مجموع بررسي هايي که در سند روايت سبعة أحرف شد، روشن مي گردد که روايت سبعة احرف، از نظر سند، داراي ضعف مي باشد و راوياني به نقل آن پرداخته اند که در کتب رجال اهل سنت، تضعيف شده اند. برخي از علماي اهل سنت که به سند حديث سبعة احرف، توجه نموده اند، آن را روايتي قوي ندانسته اند. ديگر علماي اهل سنت هم که به جهت توهم تواتر روايت سبعة احرف، سند آن را مورد مداقّه قرار نداده اند، اگر در سند حديث دقت نمايند، ضعف سند براي آنها روشن مي شود.

تناقض در محتواي حديث سبعة احرف

حديث سبعة احرف از جهت معنا و محتوا يک سو و در يک جهت نيست. در مقايسه متن هر کدام با ديگري مي توان دريافت که متن هر کدام با ديگري داراي تفاوت هايي است و هر کدام موضوع خاصي را بيان مي دارد. برخي از آنها درباره ي بطن و محتواي آيات است؛ يعني قرآن داراي هفت بطن و هفت معنا مي باشد. برخي بدين معناست که قرآن بر لهجه هاي متفاوت نازل شده است. برخي در مورد لغات فصيحه يا در مورد قرائات متفاوتي است که براي تسهيل امت پيامبر (صَلَّي الله عليهِ و آله و سلم) نازل شده است. در برخي از آنها سخن از ابواب سبعه و يا در مورد جايگزيني کلمات مترادف در جاي يکديگر مي باشد. پاره اي نيز در مورد هفت وجه در پايان آيات است؛ يعني مي توان ختم آيه را بر هفت وجه ترسيم نمود.
مشخص نيست که آيا واقعاً حديث سبعة احرف، اساساً مربوط به لفظ است يا معنا، و اگر مربوط به معناست، آيا براي هر آيه هفت معنا قابل ترسيم است؟ يا براي برخي از آيات چنين خواهد بود؟ اگر مربوط به لفظ است، آيا مربوط به تمامي الفاظ است؟ يا به الفاظ آخر کلمه اختصاص دارد؟ و اگر مربوط به تمامي الفاظ است، آيا بر اساس لغات است يا لهجه ها؟ آيا اگر بر اساس لغات يا لهجه هاست، کدام لغت و کدام لهجه مورد نظر بوده است و آيا الفاظ هر آيه را مي توان بر هفت لغت يا هفت لهجه خواند؟ اگر منحصر به موارد خاصي است، آن موارد خاص کدام است؟ لذا روايت احرف سبعه در صورت ثبوت تواتر آن و برخورداري از صحت سند - که محل ترديد بود - سرشار از تناقض هاي محتوايي است. لذا در معناي روايت بيش از 35 قول از اهل سنت نقل شده و معرکه ي آرا گشته است.

پي‌نوشت‌ها:

1. الاتقان في علوم القرآن، ج1، ص 78.
2. صحيح بخاري، ج6، ص 228 و صحيح مسلم، ج2، ص 202.
3. تفسير طبري، مقدمه، ج1، ص 35، ح 7.
4. همان، ح 8.
5. سنن ترمذي، ج5، ص 194.
6. تفسير طبري، ج1، ص 39، ح 28.
7. همان، ص 42، ح 45.
8. همان، ص 38، ح 24.
9. همان، ح 42.
10. صحيح بخاري، ح 298، کتاب بدءِ الخلق.
11. صحيح بخاري، ج7، ص 46، فضائل القرآن.
12. چشمه ي آب.
13. صحيح مسلم، ج2، ص 233، ح 1357.
14. سنن ابي داوود، ج2، ص 102، ح 1262.
15. صحيح مسلم، ج1، ص 562.
16. علامه مامقاني، مقباس الهدايه، ج1، ص 28.
17. ابن جزري، النشر في القرائات العشر، ج1، ص 21.
18. المرشد الوجيز، ص 87-88.
19. الاحرف السبعة و منزلة القرائات منها، ص 109 و 110.
20 و 21. مناهل العرفان، ج1، ص 139.
22. الاحرف السبعه، ص 109.
23. صحيح بخاري، ح 2980، بدء الخلق.
24. تفسير طبري، ج1، ص 39، ح 29.
25. همان، 40، ح 35.
26. همان، ص 40، ص 35.
27. صحيح مسلم، ج2، ص 232.
28. همان جا.
29. کنزالعمال، ج2، ص 53، شماره 3087 و هيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج7، ص 152.
30. حاکم، مستدرک کتاب التفسير، ج2، ص 233 و مسندالامام الاحمد، ج5 ص 22. قال الحاکم: و قد احتج البخاري برواية الحسن، عن سمرة و احتج مسلم باحاديث حمادبن سلمة و هذالحديث صحيح و ليس له علة.
31. کنزالعمال، ج2، ص 55، حديث 3097 و تفسير طبري، ج1، ص 57، حديث 72.
32. تفسير طبري، ج1، ص 53، حديث 70.
33. حقائق هامة حول القران الکريم، ص 180، در پاورقي به نقل از الابانة.
34. کنزالعمال، ج2، ص 54، ح 3090.
35. تفسير طبري، ج1، ص 45، ح 54.
36. همان، ح 52.
37. همان، ح 53.
38. آية الله خوئي، البيان، ص 193. نيز مراجعه شود به فصل ششم، مبحث دوم: اقوال علماي شيعه.
39. تفسير طبري، ج1، ص 35، ح 7.
40. همان، ح 8.
41. همان، ج1، ص 42، ح 45.
42. اضواء علي السّنة المحمدية، ص 194-204.
43. همان، ص 204.
44. همان، ص 216.
45. همان، ص 218.
46. تفسير طبري، ج1، ص 35، ح 10.
47. همان، ص 37، ح 17.
48. ذهبي، ميزان الاعتدال، ج2، ص 512، شماره 4642.
49. تفسير طبري، ج1، ص 37، ح 19.
50. ميزان الاعتدال، ج2، ص 51، شماره 2780.
51. تفسير طبري، ج1، ص 37، ح 24.
52. ميزان الاعتدال، ج1، ص 263، شماره 995.
53. تفسير طبري، ج1، ص 41، ح 42.
54. همان، ج1، ص 45، ح 55.
55. صحيح مسلم، ج2 ص 233.
56. ميزان الاعتدال، ج1، ص 472، شماره 1783.
57. ابن جوزي، الضعفاء و المتروکين، حرملة.

منبع مقاله :
مؤدب، سيدرضا؛ ( 1392 )، نزول قرآن و رؤياي هفت حرف، قم: مؤسسه بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميّه قم )، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط