آيه ي تطهير به روشني، «معصوم بودن» كساني را كه درباره ي آنها نازل گرديد، نشان مي دهد و اينكه مفهوم پاك شدن و از ميان رفتن پليدي در اين آيه، به تمام معناي كلمه بوده و به بالاترين مرحله ي «عصمت» اشاره دارد. اما در اين مطلب براي شناخت مصداق «اهل بيت» و تعيين اينكه آيه ي شريف تطهير درباره ي چه كساني نازل شده، به بحث مي پردازيم.
براي رسيدن به اين هدف، كافي است به روايات و احاديث محكم، و متواتر كه از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است مراجعه كنيم و اسامي آنان را يك به يك به صراحت بيان كنيم جاي شك و ترديدي باقي نماند. براي اين مهم به برخي از آنها اشاره خواهيم داشت. اين احاديث، از گروه بي شماري از امهات مؤمنين (همسران پيامبر) صحابه، تابعين و ديگران نقل شده است.
در ميان كساني كه اين احاديث را نقل كرده اند، از همسران پيامبر مي توان عايشه و امّ سلمه و از اصحاب آن حضرت، مي توان اميرمؤمنان علي (عليه السلام)، ابوسعيد خدري، جابر بن عبدالله انصاري، واثلة بن اسقع، انس بن مالك، سعد بن ابي وقاص، ابوبرزه، ابوحمراء، ابن عباس و بسياري ديگر را نام برد كه ذكر همه آن احاديث در اين مبحث نمي گنجد. بنابراين، تنها به ذكر برگزيده و نمونه اي از اين متون بي شمار كه بر اساس راويان آنها طبقه بندي شده، اكتفا مي كنيم.
1. اميرمؤمنان حضرت علي (عليه السلام)
حارث به نقل از امام علي بن ابي طالب (عليه السلام) آورده كه فرمود:پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، هر صبحدم نزد ما مي آمد و مي فرمود: «بشتابيد به نماز! خداي شما را رحمت كند... بشتابيد به نماز: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (1).
2. عايشه
صفيه دختر شيبه به نقل از عايشه چنين گويد:«پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، روزي هنگام صبح در حالي كه پوستين بافته از پشم سياه رنگ بر سر داشت، بيرون آمد. حسن بن علي به نزد او آمد، پس او را به زير آن جامه برد. سپس حسين بن علي آمد، او را هم داخل كرد. آن گاه فاطمه آمد، او را هم زير جامه جا داد. سپس علي آمد، او را نيز به زير همان پوستين برد. آن گاه فرمود: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً».
اين حديث را مسلم در صحيح (2) و بيهقي در سنن (3) نقل كرده اند. همچنين حاكم نيشابوري با سند ديگري در مستدرك آن را آورده و گفته است: «اين حديث، صحيح است به شرط آنكه شيخين آن را نقل كرده باشند كه چنين نكرده اند. » (4)
3. امّ سلمه
1. عطاء بن يسار از امّ سلمه چنين روايت كرده است:آيه ي «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» در خانه من نازل شد. پس از نزول آيه، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، علي، فاطمه، حسن و حسين (رضوان الله عليهم اجمعين) را فراخواند و فرمود: «خداوندا! اينها اهل بيت من هستند. »
عرض كردم: اي رسول خدا! آيا من از اهل بيت نيستم؟
پيامبر فرمود: «تو از نيكان هستي، اما اهل بيت من اينها هستند. خداوندا! اهل بيت من سزاوارترند. »
حاكم نيشابوري در ذيل اين حديث آورده است: «اين حديث را اگر نجاري روايت كرده باشد، صحيح است، اما وي چنين نكرده است. » (5)
2. شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه چنين گويد:
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، حسن، حسين، علي، فاطمه را با عبايي پوشاند و سپس فرمود: «خداوندا! اينها اهل بيت من و خاندان من هستند. پليدي را از آنها دور كن و آنها را پاك و مطهر قرارده. » امّ سلمه عرض كرد: اي رسول خدا! آيا من هم با آنان هستم؟ فرمود: «تو از صالحان و نيكان هستي».
ترمذي در ذيل اين حديث گويد: «اين حديث، نيكو و صحيح است و بهترين حديثي است كه در اين باره نقل شده است. » (6)
4. ابوسعيد خدري
ابن مردويه و خطيب بغدادي از ابوسعيد خدري چنين نقل كرده اند:روزي پيامبر در خانه ي امّ المؤمنين، امّ سلمه بود. جبرئيل (عليه السلام) نازل شد و اين آيه را بر آن حضرت آورد: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» در اين هنگام، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، حسن و حسين، فاطمه و علي را فراخواند و آنها را به خود نزديك كرد و جامه اي بر آنها افكند. امّ سلمه هم در گوشه اي ديگر، حجاب بر خود افكنده و نشسته بود. پيامبر فرمود: «خداوندا! اينها اهل بيت من هستند. خدايا! رجس و پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك و مطهر گردان. »
امّ سلمه عرض كرد: «اي پيامبر خدا! آيا من هم جزء آنها هستم؟»
حضرت فرمود: « [نه] تو بر جاي خود باش! اما تو از نيكان هستي. » (7)
5. جابر بن عبدالله انصاري
محمد بن متكدر از جابربن عبدالله چنين نقل كرده است:آيه ي«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» در حالي بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شد كه جز فاطمه، حسن، حسين و علي، كسي در خانه نبود. پس پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «خداوندا اينها اهل بيت من هستند. » (8)
6. واثلة بن اسقع
ابوعماره به نقل از واثلة بن اسقع گويد:روزي به سراغ علي رفتم و او را نيافتم. فاطمه گفت: «رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) او را فراخواند و به نزد او رفت. » در اين هنگام، علي به همراه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمدند و وارد خانه شدند. من نيز به همراه آنها داخل شدم. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) حسن و حسين را به نزد خود خواند و آن دو را بر زانوي خود نشاند. سپس فاطمه و همسرش را به آغوش خود نزديك كرد و آنها را با جامه اي پوشاند و فرمود:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» سپس فرمود: «اينها اهل بيت من هستند. خداوندا! اهل بيتم سزاوارترند. »
بار ديگر حاكم نيشابوري در ذيل اين حديث چنين آورده است: «اين حديث صحيح است، به شرط آنكه شيخين نيز آن را روايت كرده باشند كه چنين نكرده اند. » (9)
7. انس بن مالك
علي بن زيد از انس بن مالك روايت كرده كه پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، تا شش ماه پس از نزول آيه ي تطهير، هر صبحدم كه بيرون مي رفت، از كنار خانه ي فاطمه عبور مي كرد و مي فرمود: «وقت نماز است، اي اهل بيت!». «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (10).حاكم نيشابوري در ذيل اين حديث آورده است: «اين حديث، اگر مسلم آن را روايت كرده باشد، صحيح است كه چنين نكرده است. » (11)
8. سعد بن ابي وقاص
و بكير بن مسمار گويد: از عامر بن سعد شنيدم كه مي گفت: معاويه از سعد بن ابي وقاص پرسيد: چه چيز باعث شده كه تو، علي بن ابي طالب را سب و دشنام نمي دهي؟سعد گفت: او را دشنام نمي دهم، زيرا سه جمله را از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به ياد دارم كه اگر هر يك از آنها درباره من گفته شده بود، برايم از شتران سرخ مو با ارزش تر بود. معاويه پرسيد: آن جملات چيست اي سعد؟
سعد گفت: دشنام نمي دهم، زيرا به ياد دارم كه وقتي وحي نازل شد، پيامبر خدا، علي و دو فرزند او و فاطمه را فراخواند و آنها را به زير جامه ي خود جاي داد و فرمود: «پروردگارا! اينها اهل بيت من هستند. »
حاكم نيشابوري گويد: «اين حديث، صحيح است به شرط آنكه شيخين ان را نقل كرده باشند، اما آنها به اين صورت نقل نكرده اند. » (12)
و در روايت ديگري، سعد بن ابي وقاص خطاب به معاويه چنين مي گويد:
هنگامي كه آيه ي «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» نازل شد، پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) علي و فاطمه و حسن و حسين را فراخواند و فرمود: «خداوندا! اينها اهل بيت من هستند... » (13).
9. عبدالله بن عباس
احمد بن حنبل در مسند خود، به نقل از عمرو بن ميمون آورده است:«روزي نزد ابن عباس نشسته بودم. نُه نفر آمدند و (هنگام بيرون رفتن) گفتند: اي ابن عباس! همراه ما مي آيي يا با اينها مي ماني؟ ابن عباس گفت: با شما مي آيم. (در آن زمان او هنوز نابينا نشده بود). رفتند و شروع به صحبت كردند و ما نفهميديم چه مي گفتند. ابن عباس بازگشت و در حالي كه جامه ي خويش مي جنباند، گفت: اف بر آنها! درباره ي مردي كينه به دل گرفته اند و بدگويي مي كنند كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، در نبرد خيبر، درباره ي او فرمود: «فردا مردي را روانه ي ميدان كنم كه خدا و رسول او را دوست مي دارد... ».
تا آنجا كه مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) جامه ي خويش برداشت و آن را به روي علي و فاطمه و حسن و حسين افكند و فرمود: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (14).
حاكم نيشابوري در مستدرك مي گويد: «اين حديث از نظر سند معتبر و صحيح است؛ اما آن دو (مسلم و بخاري) آن را به اين صورت نقل نكرده اند. » (15)
10. ابوحمراء خدمتكار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)
ابن جرير و ابن مردويه از ابوحمراء چنين نقل كرده اند:به ياد دارم كه وقتي در مدينه بوديم، پيامبر خدا در مدت هشت ماه تمام هرگاه كه براي نماز صبح خارج مي شد، به در خانه ي علي (عليه السلام) مي رفت، دستانش را بر دو طرف در قرار مي داد و مي فرمود:
بشتابيد به نماز، بشتابيد به نماز: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (16).
جمع بندي
با توجه به روايات مذكور و بسياري روايات ديگر، كمترين ترديدي در معناي «اهل بيت» كه آيه ي تطهير در بيان عصمت آنان نازل شده باقي نمي ماند. آنان، اهل خانه ي علي و فاطمه هستند، همان ها كه به زير عباي پيامبرخدا (صلي الله عليه و آله و سلم) گرد آمدند. آنها كساني هستند كه جامه ي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) آنها را در برگرفت، آنها كساني هستند كه... و سرانجام آنان كساني هستند كه روايات مذكور و ديگر روايات وارده، درباره ي آنها آمده است.آنچه در اين ميان جلب توجه مي كند، سكوت مسلمانان و پرسش نكردن آنان از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره ي معنا و مصداق «اهل بيت» است، حال آنكه آنان، شب و روز كتاب خدا را تلاوت كرده و آيه اي چون «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» را قرائت مي كردند و نيز از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي شنيدند كه در موارد متعدد و اماكن مختلف، آنان را به پيروي از «اهل بيت» و تمسك به آنها سفارش مي كرد و مي فرمود:
من در ميان شما دو چيز گرانبها برجاي مي گذارم: نخست كتاب خدا... و ديگري اهل بيتم. در رفتار با اهل بيتم، خدا را در نظر آوريد.
و يا مي فرمود:
اهل بيت من، همچون كشتي نوح هستند. هركه بدان درآيد، رهايي يابد و هركه از آن باز ماند، غرقه شود.
و مي فرمايد:
ستارگان مايه ي امنيت اهل آسمان هستند، پس اگر ستارگان از ميان روند، آنچه كه (از عذاب و هلاكت) به اهل آسمان وعده شده است، بر سرشان آيد. من نيز موجب امنيت اصحابم هستم. وقتي من بروم، وعده هايي كه به آنها داده شده فرا مي رسد و اهل بيت من نيز موجب امنيت امت من هستند، اگر آنان از ميان بروند، وعده هاي (عذاب و سختي) كه به امتم داده شده، فرا مي رسد. (17)
آيا در ميان مسلمانان، كسي نبود كه از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بپرسد: حال كه رهايي ما از گمراهي را در گرو پيروي از اهل بيت خود قرار داده اي و آنان را هم عرض قرآن كريم خوانده اي، بگو اهل بيت تو چه كساني هستند تا به آنها تمسك جوييم؟
آيا براي مسلمانان، مصون ماندن از گمراهي يك مسئله عادي و بي اهميت بوده كه نيازي به پرسش درباره ي آن و چگونگي رسيدن به آن نمي ديدند؟ يا اينكه اهل بيت، آنچنان در نزد مسلمانان مشخص و شناخته شده بوده اند كه نيازي به پرسش درباره ي مصداق آن وجود نداشته است؟
به نظر مي رسد كه اصحاب پيامبر، نيازي به پرسيدن درباره ي معنا و مصداق اهل بيت نداشته اند، چرا كه هر روز، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را مي ديدند كه بر در خانه ي علي و فاطمه مي ايستاد و آيه ي «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» را تلاوت مي فرمود و مدت زماني طولاني، كه ابن عباس آن را نه ماه ذكر كرده، كافي بود تا مسلمانان، مصداق اهل بيت را بشناسند. از سوي ديگر، آنان پيامبر خدا را مي ديدند كه در مناسبت هاي ديگري همچون روز مباهله، در حالي كه كسي جز علي، فاطمه، حسن و حسين به همراه ايشان نبودند، بيرون رفت در حالي كه مي فرمود: «خداوندا! اينها اهل بيت من هستند. » (18)
پس اصحاب پيامبر، بهتر از هر كسي معنا و مفهوم سخنان پيامبر در اين باره را مي دانستند و بيش از هر كس دريافته بودند كه معناي آن، تنها به همان عده محدود و منحصر مي گردد.
با توجه به احاديث مربوط به گرد آمدن به زير عبا كه بدان ها اشاره كرديم و در برخي از آنها خوانديم كه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) حتي همسر خود، امّ سلمه را از حضور در زير عبا بازداشت، مي توان دريافت كه براي شناخت مصداق اهل بيت در زمان پيامبر، نيازي به پرگويي و سخن پردازي نيست، به ويژه آنكه احاديث مذكور، با وجود اختلاف در نقل، يكديگر را تفسير كرده و هر حديث، منظور و معناي حديث ديگر را نيز بيان مي كند. (19)
تعدد موارد تطبيق آيه ي شريف تطهير
با بررسي متون وارد شده در اين باره مي توان دريافت كه پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اصرار داشتند كه مصداق اهل بيت در اين آيه ي شريف را به همان بزرگواران منحصر نمايند و معناي آن را تنها به آنان اختصاص دهند تا امكان هرگونه ادعاي مبني بر تطبيق اين معنا بر ديگران، منتفي گردد، چنان كه آن حضرت، حتي به «امّ سلمه» اجازه ورود به زير عبا را ندادند تا راه سوء استفاده ادعاكنندگان بسته شود و كسي نتواند خود را به اين مصداق نزديك بداند و اين آيه، درباره ي او نيز صحيح پنداشته شود.بدين ترتيب، پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به طور ويژه تأكيد داشتند كه معناي آيه، تنها بر همين عده ي برگزيده تطبيق مي كند. ايشان، بارها اين موضوع را تكرار كردند تا گوش ها بدان عادت كند و دل ها نسبت بدان اطمينان يابد. اعلام اين مطلب، در موارد و مناسبت هاي متعدد انجام شد، به گونه اي كه آن حضرت، هر بار در برابر يكي از همسران خود اين كار را انجام داده و بدان هم اكتفا نفرمودند، بلكه براي بار دوم، سوم و چهارم نيز آن را تكرار نمودند.
بار ديگر مي بينيم كه اعلام اين موضوع، در برابر ملأ عام و در حضور جمعي از مسلمين انجام شده است، مانند زماني كه آن حضرت، هنگام نماز بر در خانه ي علي و فاطمه (عليها السلام) مي ايستاند و آنها را خطاب قرار مي دادند.
گاهي هم آن حضرت، در برابر يكي از صحابه، مانند واثلة بن اسقع بر اين مسئله تأكيد مي كردند. در اينجا به برخي از مناسبت هايي كه پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به بيان مصاديق اين آيه ي شريف پرداختند، اشاره مي كنيم:
1. ازدواج حضرت علي و فاطمه (عليهما السلام)
در نخستين لحظات شكل گيري بنيان مقدس بيت آن دو بزرگوار، كه در ماه ذي الحجه و پس از پايان جنگ بدر (20) و يا در آغاز بيست و دومين ماه پس از هجرت بود، (21) پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي نخستين بار، طهارت و پاكي اهل اين خانه را اعلام فرمودند:1. انس بن مالك در حديثي مفصل درباره ي ازدواج علي و فاطمه (عليهما السلام) آورده است:
هنگامي كه امّ ايمن آنها را از جهاز شتر پايين آورد و به خانه وارد كرد، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«اي علي! با همسرت سخني مگو تا به نزد تو آيم. » پس پيامبر وارد شد، در حالي كه فاطمه (عليها السلام) حجاب بر چهره داشت و علي (عليه السلام) نشسته بود و امّ ايمن هم حضور داشت. حضرت فرمود: «اي امّ ايمن! ظرف آبي برايم بياور. »
امّ ايمن، ظرف آبي حاضر كرد. حضرت لب هاي مبارك خويش را به آب زد و آن را به فاطمه داد. فاطمه از آن نوشيد. سپس پيامبر، كمي از آب را به پيشاني و ميان كتف هاي علي زد و فرمود:
خداوندا! اهل بيت من اينها هستند. پس پليدي را از آنها دور كن و آنان را پاك و مطهر قرار ده. (22)
2. ابن عباس در روايتي با موضوع ازدواج علي و فاطمه (عليهما السلام) چنين مي گويد:
... پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «اي اسماء! تشتي برايم بياور».
اسماء تشت آبي آورد. حضرت از آب دهان مبارك خود در آن انداخت و صورت و پاهاي خود را بدان مسح فرمود. سپس فاطمه را به نزد خود خواند و مشتي از آن آب را برداشت و به سر او و مشت ديگري را بر سينه اش ريخت.
سپس مقداري از آب را به بدن خود و كمي ديگر به بدن فاطمه پاشيد و او را به خود نزديك كرد و فرمود:
خداوندا! او از من است و من از او هستم. خدايا! همچنان كه مرا از پليدي دور كردي و پاكيزه قرار دادي، او را نيز پاك و مطهر گردان.
سپس تشت ديگري طلبيد و علي را نيز فراخواند و با او نيز همان كار را تكرار كرد و براي علي نيز همانند فاطمه، دعا كرد. سپس به آن دو فرمود:
برخيزيد و به خانه تان برويد. خداوند شما را محرم راز خويش قرار دهد و حالتان را نيكو گرداند.... (23)
2. ايستادن حضرت بر در خانه ي علي و فاطمه (عليهما السلام)
روز پس از ازدواج آنها، پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به در خانه علي و فاطمه (عليهما السلام) آمد تا جايگاه رفيع اهل آن خانه و طهارت و پاكي اهل آن را مورد تأكيد قرار دهد، به گونه اي كه جاي هيچ گونه شك و شبهه اي باقي نماند.1. ابوسعيد خدري در اين باره مي گويد:
پس از ازدواج علي و فاطمه، پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تا چهل روز، هر صبحدم به در خانه آنها مي آمد و مي فرمود:
سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما اي اهل بيت: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (24).
همچنين در جاي ديگري به نقل از ابوسعيد خدري آمده است:
پس از آنكه علي (رض) با فاطمه (رض) ازدواج كرد، پيامبر تا چهل روز هر صبحدم به در خانه فاطمه مي آمد و مي فرمود:
سلام و رحمت و بركات خدا بر شما اي اهل بيت بشتابيد به نماز. خداي شما را رحمت كند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» من به جنگم با كسي كه شما با او در ستيز هستيد و موافقم با كسي شما با او موافقيد. (25)
2. ابوحمراء گويد:
به ياد دارم زماني كه در مدينه بوديم، هشت ماه تمام، هر بار كه پيامبراكرم براي نماز صبح از خانه بيرون مي رفت، بر در خانه علي (عليه السلام) مي ايستاد و دو دست هاي خويش را بر دو طرف در مي نهاد و مي فرمود:
وقت نماز است... برخيزيد براي نماز: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (26).
3. ابوحمراء (هلال بن حارث) گويد:
به چشم خود مي ديدم كه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، هشت ماه هر روز بر در خانه ي علي مي آمد، دو دست خويش را بر دو كناره ي در مي نهاد و مي فرمود:
السلام عليكم و رحمه الله، بشتابيد به نماز، خداي شما را رحمت كند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» (27).
3. دعوت به نماز
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، ايستادن بر در خانه ي علي و فاطمه (عليهما السلام) را استمرار بخشيد و براي اين كار، وقت نمازهاي واجب يوميه را كه زمان گرد آمدن مسلمانان در مسجد بود، برگزيد و بر در خانه ي علي، كه مشرف بر مسجد بود مي ايستاد تا نشان دهد كه مصداق هاي آيه ي شريف تطهير، چه كساني هستند.1. ابوحارث به نقل از اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب (عليه السلام)، آورده است:
پيامبرخدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، سحرگاه هر روز به در خانه ي ما مي آمد و مي فرمود: «وقت نماز است! خداي شما را رحمت كند، بشتابيد به سوي نماز: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً» ». (28)
2. ابوحمراء در جاي ديگر چنين مي گويد:
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هر روز به هنگام نماز صبح به در اين خانه مي آمد، كناره در را مي گرفت و مي فرمود: «اي اهل بيت! السلام عليكم و رحمه الله و بركاته». كساني كه در خانه بودند، پاسخ مي دادند: «و عليكم السلام و رحمه الله و بركاته». پس حضرت مي فرمود:
وقت نماز است. خداي شما را رحمت كند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً».
[راوي گويد] پرسيدم: اي ابوحمراء! چه كساني در خانه بودند؟
گفت: علي، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام). (29)
3. ابن عباس (رحمه الله) گويد:
نه ماه تمام شاهد بوديم كه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هر روز، پنج بار و به هنگام هر يك از نمازها، به در خانه ي علي بن ابي طالب (عليه السلام) مي آمد و مي فرمود:
اي اهل بيت، السلام عليكم و رحمه الله و بركاته: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً». بشتابيد به سوي نماز، خداي شما را رحمت كند. (30)
پس از آنكه فرزندان علي و فاطمه، يعني حسن و حسين (سلام الله عليهم اجمعين) به دنيا آمدند، پيامبرخدا (صلي الله عليه و آله و سلم) كه گويي مي خواست روش جديدي را در بيان معنا و مفهوم آيه ي تطهير پياده كند، به روش هاي ديگري روي آورد و همچنان كه در اين آيه ي شريف، معناي فراگير، نفي پليدي و اثبات طهارت موردنظر است، آن حضرت نيز روش هاي فراگيري را در بيان معناي آن به كار برد، به طوري كه تنها به ايستادن بر در خانه ي آنان اكتفا نفرمود، بلكه گاهي در حضور همراهان خود، آنان را زير عباي خود گرد آورد و جامه ي خود را بر آنان افكند و ديگر بار در حضور جمعي از مسلمين اين كار را انجام داد.
پينوشتها:
1. امالي مفيد، ابوعبدالله محمد بن نعمان بغدادي، قم: سازمان چاپ و انتشارات اسلامي وابسته به جامعة مدرسين حوزه ي علميه، ص318.
2. صحيح مسلم، ج7، ص 310.
3. سنن الكبري، ابوبكر احمد بيهقي، بيروت: انتشارات دارالفكر، ج2، ص 149.
4. المستدرك علي الصحيحين، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن حاكم نيشابوري، بيروت: دارالمعرفه، ج3، ص 41.
5. همان، ج2، ص 416.
6. سنن ترمذي، ج5، ص 361.
7. الدار المنثور، جلال الدين سيوطي، ج1، بيروت: انتشارات دارالفكر، 1403هـ/ 1983م، ج6، ص604.
8. شواهد التنزيل، عبيدالله بن احمد حذاء (حاكم) نيشابوري، چ1، تهران: مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1411هـ / 1990م، ج2، ص 29.
9. المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص 147.
10. مسند احمد، ج2، ص 259، سنن ترمذي، ج5، ص31. كنزالعمال، علاء الدين علي متقي بن حسام الدين هندي، بيروت: انتشارات رسالت، 1989م.، ج13، ص 646.
11. المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص158.
12. همان، ص 108.
13. الخصائص، ابوعبدالرحمن بن شعيب نسائي، شافعي، قم، انتشارات نينوا، ص48.
14. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص 331.
15. المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص 132.
16. الدرالمنثور، ج5، ص 199.
17. صحيح مسلم، ج7، ص 123.
18. صحيح مسلم، ج7، ص 121.
19. الاصول العاملها للفقه المقارن، ص 174.
20. مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، چ2، قم: انتشارات شريف رضي، 1416هـ، ص59.
21. تاريخ طبري، ابوجعفر محمد بن جرير طبري، بيروت: دارالتراث، ج2، ص 486.
22. مجمع الزوائد، نورالدين علي بن ابي بكر الهيثمي، بيروت: دارالكتب العلمية، 1408هـ/ 1988م، ج9، ص206.
23. مجمع الزوائد، ج9، ص 207.
24. همان، ص 169، المناقب، موفق بن احمد الملكي الخوارزمي، قم: مؤسسه انتشارات اسلامي وابسته به جامعة مدرسين حوزه ي علميه، 1411هـ، ص60.
25. الدرالمنثور، ج6، ص 606.
26. همان.
27. مناقب اميرالمؤمنين، محمد بن سليمان الكوفي القاضي، چ1، قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1412هـ، ج2، ص 19.
28. امالي شيخ مفيد، ص 318.
29. شواهد التنزيل، ج2، ص 74.
30. الدرالمنثور، ج6، ص 606.
حيدري، سيدكمال، (1392)، عصمت در قرآن، تهران، نشر سخن، چاپ اول