گاهي ما همه فيلسوف مي شويم.
در راستاي کشتزاري خرم قدم مي زنيم و مزارع گندم و باغ هاي ميوه و انواع سبزي هاي آن ها را نظاره مي کنيم؟ ميوه ها و انگورها در باغ ها و تاکستان ها رسيده است و جنگل به خلعت پاييزي آراسته و صفوف رنگارنگ مختلف برگ ها همه جا به جلوه درآمده است. تأمل کنان از خود مي پرسيم که اين همه جلال و شکوه و اين همه درخت ميوه ازکجا و چگونه به وجود آمده است؟
حضرت عيسي فرمود: « تا دانه گندمي در خاک نيفتد و نميرد، ميوه اي به بار نمي آورد ». اين کشاورز مجرب با بياني ساده يکي از اسرار شگرف طبيعت را فاش کرد؛ يعني فرمود تا دانه گندمي نميرد، گندم ديگري نمي رويد.
در هر دو حال، يعني از بدو به خاک افتادن تا پايان زندگي، اين دانه احتياج به آب دارد و در مراحل رشد و نمو نيازمند يک منبع غذايي است. عناصر و ترکيبات شيميايي مواد خامي است که اين زنده جديد جذب مي کند و به مصرف تهيه ي غذاي گياهي مي رساند و براي ذخيره ي نيروي رشد از نور و نيروي آفتاب استفاده مي کند.
بقا و قوام حيات همه جا بستگي به آب دارد. (3) پارسون (4) درکتاب خود، حفظ منابع طبيعي ثروت امريکا، آب را به عنوان « خون زندگي زمين » تعريف مي کند. اغلب اعمال شيميايي مربوط به زندگي و رشد و نمو نباتات، يا در نتيجه ي آب توليد مي شوند يا توليد آب مي کنند، زيرا آب محلل است و انجام فعل و انفعالات لازم شيميايي را ممکن مي سازد. آب در همه جا به مقدار فراوان يافت مي شود و وقتي در خاک و سبزيجات و رستني ما ذخيره مي شود،گردش و عمل آن به مُدت نامعلومي ادامه مي يابد.
تمام مواد و اجسام از عناصر شيميايي ترکيب يافته اند و مواردي که براي نمو نباتات به کار مي روند از هوا و خاک گرفته مي شوند، اما خود خاک از چيست و چگونه مواد غذايي گياه را ذخيره مي کند؟
خاک حاصلخيز از موادکاني تشکيل شده و مقدار زيادي نيز مواد آلي دارد که از بقاياي حيوانات و نباتات پيشين به وجود آمده است. اين مواد آلي در مرحله ي پوسيدگي و تلاشي هستند ولي در همين مرحله نيز بقاياي مردگان يا آب و هوا ترکيب مي شوند و زندگاني جديد را ممکن مي سازند. خاکي که داراي اين عناصر نيست و فقط از قطعات سنگ هاي تخريب شده به وجود آمده، لم يزرع و عقيم است و حاصل نمي دهد. خاکي که حاصل مي دهد خاک زنده است. بيست درصد خاک زنده را موجودات ذره بيني بي شمارگياهي و حيواني تشکيل مي دهند. در هرگرم خاک ميليون ها از اين موجودات زندگي مي کنند. بدين ترتيب، خاک در نتيجه ي عوامل اقليمي بر روي قسمت جامد زمين و افزايش اجسام زنده به مرور زمان به وجود آمده است.
اما اين مراحل و اعمال کي و چگونه آغاز شد؟ وجود آب و هوا و نور و عناصر شيميايي که همگي در رشدگياه مؤثرند، هيچ کدام براي اين کار کافي نيستند، بلکه نيرويي که رشد و نموگياه را امکانپذير مي سازد نيروي مرموزي است که در درون دانه نهان است و در محيط مناسب شروع به عمل و فعاليت مي کند. عمل اين نيرو با چندين فعل و انفعال پيچيده ولي موزون شروع مي شود. در مرحله ي نخست دو سلول ذره بيني تخم، که هر يک متشکل از عناصر مختلف و داراي عمل مختلف هستند، با هم شروع به کار مي کنند، ولي بعد هرکدام به تنهايي راه رشد وکمال را در پيش مي گيرند. هر دانه اي که به خاک مي افتد و مي ميرد حاصلي به بار مي آورد که عيناً مشابه گياهي است که دانه از آن گرفته شده است؛ اگر دانه ي ذرت باشد حاصل ذرت است و اگر دانه ي بلوطي باشد حاصل بلوط است. اين جاست که اگر ديده اي روشن بين به اين اعمال و مراحل رشد و تکامل دانه بنگرد، دنيايي از زيبايي و هماهنگي و نظم و ترتيب مشاهده خواهد کرد.
علاوه بر آنچه از انتظام و هماهنگي بيان شد، امکان تغيير و تبديل نيز در غلات وجود دارد. مثلاً گرده افشاني در ذرت هاي دورگه تغيير يافته
است. حتي اگر ما بذر مخصوصي انتخاب کنيم، مي توانيم در مزرعه ي معين دو نوع ذرت قدکوتاه و قد بلند به دست آوريم، يا فاصله زمان کشت و درو را در منطقه اي حساب کرده، نسبت به آن تخم انتخاب کنيم. امروز دانشمندان در جست وجوي نوع جديد بذرهايي هستند که در مقابل آفات گياهي مقاومت زياد داشته باشند و حتي به اين مقصود نيز نائل آمده و مقدار محصول را به سيصد بوشل (5) در هر ايکر حدود 4000 مترمربع افزايش داده اند.
اين نظم و ترتيب در نباتات بلند و درختان بزرگ نيز مشهود است و تمام نباتات صرف نظر از اختلاف شکل ظاهري، داراي اعمال مشترکي هستند. مثلاً يکي از آن ها عمل ترکيب مواد غذايي در زير خاک، اثر نور است که نباتات با تابش روشنايي از دي اکسيدکربن و آب براي خود غذا تهيه مي کنند؛ ديگري طرز ساختمان و عمل ريشه و ساقه و برگ وگل است که در تمام گياهان ترتيب مشترکي دارد؛ و سومي عکس العمل گياهان در مقابل تحريکات خارجي است؛ مثلاً همه ي آن ها به طرف نور خم مي شوند يا اگر از کسب نور و اکسيژن محروم بمانند، خشک و پژمرده مي شوند. اين ها قوانيني است که دنياي نبات را اداره مي کند.
پس، چه کسي واضع اين قوانين تکوين و رشد گياه است؟ اين سؤال طبعاً سؤال اساسي ديگري را پيش مي آورد: گياه نخستين ازکجا به وجود آمده؟ هيچ کس نمي تواند مبدأ پيدايش نخستين گياه را انکار کند، پس خود به خود وجود يک حکمت عاليه و مبدع باشعور، يعني کسي که اولين گياه را به وجود آورده، لازم مي آيد.
موجد اولين گياه کيست؟ براي جواب دادن به اين سؤال، اجازه بدهيد چند سطري از کتابي که بيش از سه هزار سال پيش نوشته شده و راجع به کارهاي اقلاً چهار هزارسال پيش است نقل کنم. اين سطور از قديمي ترين باب کتاب مقدس و مربوط به ايوب است که خداوند متعال مي فرمايد:
« هنگامي که من زمين را آفريدم توکجا بودي؟... وقتي که ستارگان صبح با هم مشغول ترنم بودند توکجا بودي؟ توکجا بودي آن گاه که من آب اقيانوس ها را به جريان انداختم و ابر را پوشش درياها کردم و با دروازه ها و درها از تجاوز امواج خشمگين آن جلوگيري کردم؟ نور از چه راهي جدا گشت و باد شرقي را در روي زمين به حرکت درآورد؟ چه کسي از ميان رعد و برق ره گشود و باران را روي زمين نازل کرد و شوره زارها را آبياري و غنچه ها را شکوفا ساخت؟ آيا تو مي تواني خوشه ثريا را در بند کشي و خوشه جبار را از قيد برهاني و نعش را با بناتش نمايان و تابان سازي؟ ... آيا تو نظام و تقدير آسمان ها را مي داني و يا مي تواني از زمين بر آسمان ها حکومت کني؟ کيست که به جوجه هاي کلاغ وقتي که از خدا غذا مي خواهند روزي مي دهد؟ »
جواب کتاب ايوب به مبدأ و اداره عالم، که طبعاً گياهان نيز جزو آن است، جواب من است: « تمام کاينات را خدا آفريده و خداست که همواره آن ها را حفظ و نگهداري مي کند ». (6)
هرقدر به مطالعه ي خود ادامه مي دهم و در طبيعت و خاک و گياه دقت مي کنم، ايمانم به خدا فزوني مي يابد و هر روز بيشتر از روز پيش به حيرت و ستايش عظمتش زانو مي زنم و سر تعظيم فرود مي آورم.
پينوشتها:
1- Lester John Zimmerman.
2- داراي درجه ي M. S. و دکترا در فلسفه از دانشگاه پردو، دوره ي تخصص خود را در سرويس خاکداري ايالات متحدگذرانده است، استاد رياضيات و کشاورزي در کالج گوشن، عضو انجمن هاي کشاورزي، خاک شناسي، خاکداري و ترويج علوم امريکا، متخصص در تفحصات شيميايي و باروري خاک.
3- « ... وَ جَعَلنَا مِنَ الماءِ کُلَّ شَيءِ حَيِّ » ( انبيا: 30 )؛ يعني: « هر چيز را از آب زنده گردانيديم ».
4- Parson.
5- پيمانه اي معادل 36 ليتر.
6- قرآن مجيد در اين معني مي فرمايد: « أَمَّنْ يبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يعِيدُهُ وَمَنْ يرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » ( نمل: 64 )؛ يعني: « آيا آن که آفرينش را آغاز کند و سپس آن را بر گرداند و آن که از آسمان و زمين روزي تان دهد، آيا با خدا خدايي ( ديگر ) هست؟ بگو اگر شما راستگويانيد برهان خود را بياوريد ».
آلن، فرانک؛ (1340)، اثبات وجود خدا، گردآورنده: کلوور مونسما، جان، مترجمان: احمد آرام، سيد مهدي امين، علي اکبر صبا، عبدالعلي کارنگ و علي اکبر مجتهدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هشتم