مروري بر كتاب « بندرعباس » اثر دكتر ويلم فلور

در مورد بندرعباس و اهميت آن در خليج فارس كتاب هاي زيادي تأليف شده است. اسناد بندرعباسي تأليف دكتر محمدباقر وثوقي؛ اعلام الناس في احوال بندرعباس تأليف سديدالسلطنه كبابي، از جرون تا بندرعباس، تأليف احمد سايباني،
پنجشنبه، 31 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مروري بر كتاب « بندرعباس » اثر دكتر ويلم فلور
  مروري بر كتاب « بندرعباس » اثر دكتر ويلم فلور

 

نويسنده: دكتر محمد حسن نيا (1)




 
Bandar Abbas,The Natural Trade Gateway of Southeast Iran
Willem Floor
Mage Publisher,Washington. D. C,2011

درآمد

در مورد بندرعباس و اهميت آن در خليج فارس كتاب هاي زيادي تأليف شده است. اسناد بندرعباسي تأليف دكتر محمدباقر وثوقي؛ اعلام الناس في احوال بندرعباس تأليف سديدالسلطنه كبابي، از جرون تا بندرعباس، تأليف احمد سايباني، به انضمام كتاب هايي كه بخشي از مطالب آنها راجع به بندرعباس است، در اين زمره اند. اما در كتابي كه ويلم فلور نوشته، همانطور كه از نامش پيداست، بندرعباس به مثابه شاهراه طبيعي تجاري جنوب شرق ايران معرفي شده است؛ عنواني كه نشان مي دهد مؤلف مي خواهد بر اين نكته تأكيد كند كه عليرغم اهميت موقعيت طبيعي بندرعباس، آن چنان كه شايسته بوده به اين بندر توجه نشده است.
مؤلف در اين كتاب خواسته است علاوه بر تاريخ شهرنشيني بندرعباس، به موضوع پس كرانه هاي بندرعباس كه ميناب از مهم ترين آن ها است نيز بپردازد. براساس نوشته ي او، در مورد بندرعباس در قرن هاي شانزدهم تا هيجدهم مباحثي توسط خود مؤلف و ديگران نوشته شده است؛ اما در مورد بندرعباس در سده ي نوزدهم و بيستم كتابي شايسته نوشته نشده است. هرچند كتاب تاريخ بندرعباس تأليف سديدالسلطنه در اين مورد مطالبي دارد، اما داراي شكاف هاي تاريخي است كه نياز به بررسي بيشتر دارد.
فلور يكي از دلايل كم توجهي به تاريخ بندرعباس و نگاشته نشدن تاريخ اين شهر را اجاره داري بندرعباس به دست خاندان آل بوسعيد دانسته است؛ آن جا كه امور بندرعباس در دوره ي قاجار برعهده ي والي فارس بود، لذا مقامات تهران به صورت مستقيم در بندرعباس حضور نداشتند.

فصل نخست:

فصل نخست كتاب در مورد شهر بندرعباس است. وضعيت جغرافيايي شهر، فاصله ي آن با شهرهاي اطراف، جمعيت، اهميت آب مصرفي، آثار طبيعي چون كوه « گنو » و وصف جهانگردان در مورد اين شهر مطالب آغازين فصل است.
مؤلف سپس به شكل گيري اين شهر از ابتدا كه روستاي كنار « نايبند » بود و در غرب آن دهكده ي « سورو » قرار داشت، مي پردازد و توسعه ي بندرعباس را مورد بررسي قرار مي دهد.
توسعه ي كالبدي شهر، ساختن ديوارها و قلعه ها موضوع بعدي است. براساس مطالب كتاب؛ بندرعباس در سال 1828م/1243ه. ق به وسيله ي ديوارهاي گلي محصور شده بود. به گزارش كازروني كه در سال 1840م/ 1255ه. ق از بندرعباس ديدن كرده است، در بندرعباس قلعه هاي مستحكمي وجود داشت كه يكي از اين قلعه ها داراي 16 برج و سه در بزرگ بوده است. يكي از اين درها به سمت دريا و جنوب قرار داشت و دو درِ ديگر در شرق و غرق قلعه قرار داشتند. تا سال 1865م/ 1281ه. ق بندرعباس يك شهر محصور در ديوارها بود و در امتداد دريا قرار داشت. در سال 1919م/ 1337ه. ق. به دستور دولت 6 برج گلي در اطراف شهر ساخته شد و شهر داراي 5 دروازه بود كه از آن ها در هنگام ورود كالا ماليات دريافت مي شد. در ادامه مؤلف تمامي برج ها و دروازه هاي بندرعباس و موقعيت جغرافيايي آنها را توصيف مي كند. خشت، كاه گل، كُنده و شاخه ي درخت خرما، مصالح اصلي ساختماني بناها را تشكيل مي دادند؛ الونك هاي مردم بندرعباس از شاخه هاي درختان خرما ساخته مي شد؛ بسياري از خانه هاي ساخته شده به وسيله ي خشت با گچ اندود داده مي شدند؛ در خانه هاي اروپاييان آجر به كار مي رفت؛ در خانه هاي طبقات بالاي جامعه از بادگير نيز استفاده مي شد؛ ساختار خانه ها بيانگر تركيب قومي بندرعباس نيز بود؛ كوچه هاي شهر تنگ و تاريك بودند و اين موضوع در تمامي نوشته هاي سفرنامه نويسان خارجي مشهود است؛ كپرنشيني در خارج شهر؛ تأسيسات هلندي ها و انگليسي ها در بندرعباس بخشي از مطالب اين فصل را تشكيل مي دهند.
در مورد تركيب جمعيتي بندرعباس، نويسنده به نوشته هاي سرپرسي سايكس استناد كرده و آن را تركيبي از ارمني ها، ايراني ها، عرب ها، افغان ها، بلوچ ها و بعضاً اروپايي ها ذكر مي كند. اما اين تركيب با آمدن عماني ها به بندرعباس به هم خورد. در دسته بندي ديگري كه توسط سديدالسلطنه صورت گرفته، جمعيت بندرعباس، تلفيقي از اِوزي ها، جهرمي ها و بلوچ ها ذكر شده است.
براساس نوشته هاي كتاب: به نظر مي رسد با توجه به موقعيت بندري اين شهر، هر چندسال يك بار گروه هاي انساني جديدي به اين بندر و ديگر بنادر جنوبي ايران وارد مي شدند. براي نمونه برخي از منابع از وجود يهوديان در اين شهر سخن به ميان مي آورند كه سديدالسلطنه اين موضوع را رد مي كند و برخي ديگر از كردها و ارمني ها سخن به ميان مي آورند. در بين اقشار مختلف مردم بندرعباس در سال هاي متوالي ازدواج هايي بين اين گروه ها صورت مي گرفت؛ ولي با اين وجود جمعيت بندرعباس اغلب تركيبي از ايراني ها، بلوچ ها، عرب ها و بازماندگان سياهان بود و به مرور زمان گروه هاي سياه پوست، بلوچ ها، عرب ها و فارس ها اختلاط خوني با هم پيدا كردند و زبان هاي متفاوتي در بين آن ها رواج پيدا كرد. اين موضوع را مي توان در زبان مختلطي كه در بندرعباس پديد آمده به خوبي مشاهده كرد. با توجه به موقعيت تجاري بندرعباس تعدادي از تجار هندي نيز به بندرعباس وارد شدند. گروهي ديگر از اين افراد هم در جنگ جهاني اول به ايران آمدند. دو گروه هندي ها و اروپايي ها هرچند در بندرعباس زندگي مي كردند اما با مردم محلي اختلاط پيدا نكردند. از جمله هندي هاي ساكن بندرعباس « حيدرآبادي ها » بودند كه از حيدرآباد يا سند آمده بودند. آن ها همچنين به « خوجه » ها معروف بودند. گروه ديگر « ايندوسي » ها بودند. بيشتر خوجه ها با همديگر روابط خانوادگي داشتند.
از ويژگي هاي منحصر به فرد اين مبحث، ارايه ي آمار جمعيت به تفكيك سال و با ذكر مأخذ در قالب جدول است. اين جدول نوسانات جمعيت در بندرعباس را از سال 1805 تا 1932م/ 1219 تا 1350ه. ق نشان مي دهد. نويسنده همچنين پراكندگي محلات مسكوني بندرعباس را براساس قوميت و مذهب تعيين كرده است.
انواع مشاغل و گروه هاي شاغل در بندرعباس از ديگر مباحث مفصل كتاب است. به عنوان مثال مي نويسد 300 نفر از بردگان سياه در بندرعباس مشغول كار بودند. بسياري از آنها به نوازندگي مشغول بودند و تعدادي از آن ها هم به كارهاي ساختماني اشتغال داشتند؛ ولي شغل بيشتر مردم بندرعباس صيد ماهي بود و تعدادي نيز مشغول كشاورزي بودند.
اسامي انواع كشتي هاي ماهيگيري، تعداد كارگران و گنجايش آن ها؛ صادرات و واردات و كالاهاي موجود در بازار بندرعباس ( به استناد كتاب سديدالسلطنه )؛ تركيب قوميتي بازرگانان و انواع كالاهاي وارد و صادر شده توسط آن ها، كارخانه ها و تجارت بندرعباس و به طور كلي اوضاع اقتصادي بندرعباس و زمان تأسيس كارخانه ها مطالب بعدي اين فصل را تشكيل مي دهند. (2)
چگونگي تأمين آب مصرفي و شرب بندرعباس از ديگر مباحث كتاب است. او ضمن اشاره به تاريخ تأمين آب در بندرعباس و چگونگي تأمين آب شرب مردم كه بيشتر از بركه ها ( ‌آب انبارها )‌ تأمين مي شد، مي نويسد:‌ آب به وسيله ي چارپايان و يا افراد انساني از چاه هاي « اي بند » به بندرعباس منتقل مي شد. در سال 1929م/ 1347ه. ق اسماعيل بهادرخان، فرماندار بندرعباس اقدام به لوله كشي و حفر كانال آب از ناي بند به بندرعباس نمود. در سال 1931م/ 1349ه. ق با حفر چاه هايي در بند « كناروم » و حفر كانال هاي قنات در آن جا آب بندرعباس تأمين شد. حتي اين وضعيت بد آب شرب به سال 1950م/ 1369ه. ق نيز كشيده شد. در اين سال سيستم مدرن لوله كشي در بندرعباس اجرا شد كه آن هم لوله كشي آب از چاه هاي آب « ‌ايسين » بود. سرانجام در سال 1970م/ 1389ه. ق مردم بندرعباس از آب آشاميدني سالم برخوردار شدند.
موضوع بهداشت و پيشينه ي آن در بندرعباس از ديگر مباحث تاريخ اجتماعي كتاب است. نويسنده در اين مبحث به انواع بيماريهاي واگير در بندرعباس پرداخته و تأثير آن ها را بر جمعيت بندرعباس مورد بررسي قرار داده است. فلور همچنين از پزشكاني نام برده كه از كشورهاي خارجي به بندرعباس وارد شدند و اقداماتي در زمينه بهداشت و سلامت انجام دادند كه در كمتر منبعي به آن اشاره شده است؛ از جمله مي نويسد در سال 1897م/1314ه. ق يك پزشك روسي به نام دكتر مارك در بندرعباس بيماران زيادي را مجاني درمان كرد. در سال 1906 كنسول بريتانيا در بندرعباس قرنطينه را در آن جا افتتاح كرد كه تا سال 1920م/ 1338ه. ق فعال بود (‌صص 38-46).
در زمينه ي تاريخ آموزش در بندرعباس نيز مطالبي از جمله شيوه هاي آموزش، تعداد معلمان و حقوق آنها مطرح شده است.
هزينه هاي زندگي در بندرعباس و قيمت اجناس از سال 1918 تا 1937م . / 1336 تا 1355ه. ق آخرين مباحث فصل نخست كتاب است. (صص 49-56)

فصل دوم

فصل دوم كتاب در مورد توسعه ي سياسي بندرعباس است. در اين فصل نويسنده بندرعباس را در زمان اجاره داري خاندان آل بوسعيد مورد بررسي قرار مي دهد و به صورت مفصل به چگونگي اجاره داري بندرعباس به دست خاندان آل بوسعيد و دوران اين اجاره داري در عصر قاجار و نمايندگان خاندان آل بوسعيد در بندرعباس مي پردازد. از جمله مباحثي كه در كمتر منبعي به آن اشاره شده است، ادعاي خاندان آل بوسعيد بر قشم بود كه مي خواستند سيستم اجاره داري را در آن جا و جزيره ي « هنگام » كه انگليسي ها نيز نفوذ داشتند، گسترش دهند و به تلاش هاي فتحعلي شاه در راه كم كردن نفوذ انگليسي ها در جزيره ي قشم نيز اشاره شده است.
قراردادهاي جديد اجاره داري خاندان آل بوسعيد بر بندرعباس، لغو اجاره داري و علت آن، قرار گرفتن بندرعباس تحت حاكميت و اداره ي مستقيم دولت مركزي قاجار پس از لغو سيستم اجاره داري از مباحث مهمي است كه با استفاده از منابع دست اول و به ويژه اسناد و گزارش هاي اداري مورد واكاوي قرار گرفته است. (صص 58-107)
از اطلاعات ارزشمند كتاب جداولي است كه نام و تاريخ نمايندگان دولت ايران در بندرعباس در سال هاي 186901768م/ 1181-1258ه. ق، در طول اجاره داري بندرعباس به سلاطين « مسقط » به ترتيب آمده است. اين جدول با استفاده منابع فارسي و لاتين تهيه شده است.
در ادامه ارتباط بندرعباس با مناطق پس كرانه اي چون ميناب و همچنين بندرعباس در جنگ جهاني اول از ديگر مباحث اين فصل است. در اين ارتباط به مطالبي همچون نقش S. P. R يا پليس جنوب و اقدامات آن ها در بندرعباس، تأثيرات جنگ جهاني اول در بندرعباس و درنهايت افول تدريجي بندرعباس كه به قول نويسنده از سال 1920م. / 1338ه. ق آغاز شد و دلايل اين افول پرداخته شده است.
آخرين موضوع فصل دوم تاريخ بندرعباس در دوره ي رضاشاه، به ويژه مدرنيزاسيون رضاشاهي در بندرعباس و مباحثي چون كشف حجاب و واكنش مردم به آن است. در مورد كشف حجاب در بندرعباس و بندر لنگه، فلور معتقد است ناتواني مردم در خريد لباس هاي مدرن در اين مناطق، از عوامل تحريك مردم بندرعباس براي مقابله با كشف حجاب بوده است (ص 123).

فصل سوم

فصل سوم در مورد تجارت بندرعباس است. لنگرگاه ها، اسكله ها، نقش حمل و نقل و چگونگي جابجايي كالا و خدمات در بندر، نقش حمال باشي، سختي كار كارگران و زندگي مشقت بار آن ها، نقش تجار محلي در تجارت بندرعباس، وسايل و نظام حمل و نقل جاده اي از مطالبي است كه با استفاده از منابع دست اول مطرح شده و با جداول منظم همراه شده است (صص134-141).
نويسنده با استفاده اعداد و ارقام عواملي را كه باعث گرديد بندرعباس از دوره ي صفويه تا دوره ي پهلوي، از يك دهكده ي كوچك ماهيگيري به يك بندر تجاري با سيستم حمل و نقل دريايي و زميني به سراسر كشور تبديل شود، مورد بررسي قرار داده است. وي با استفاده از جداول آماري مستخرج از منابع دست اول، ميزان واردات كشورهايي چون انگليس، هند، كويت، مسقط، اندونزي و نيز بنادر ديگر ايران را از سال 1874تا 1912م. / 1290-1330ه. ق به بندرعباس مشخص نموده است؛ حتي جنس و قيمت كالاها نيز در جداولي منظم ذكر شده كه در نوع خود بي نظير است و مي تواند در تاريخ اقتصادي ايران به نويسنده كمك شاياني كند.
مؤلف پس از ارائه ي اين جداول، روند تحول اقتصادي بندرعباس را به ترتيب كرونولوژي تاريخي بررسي مي كند (صص 154-164).
تأسيس زيرساخت هاي اقتصادي همچون نظام بانكداري در بندرعباس و تحول آن، كشتيراني و چگونگي تأسيس اداره ي آن، تعداد وسايل حمل و نقل دريايي بندرعباس در سال هاي 1885-1876م/ 1293-1302ه. ق و ميزان كالاهايي كه توسط اين كشتي ها حمل و نقل مي شد، تعداد كشتي ها و وسايل حمل و نقل دريايي كه به بندرعباس وارد مي شدند و كشورهاي مبدأ و مقصد كشتي ها در سال هاي 1896-1905م / 1313-1322ه. ق، بهاي حمل و نقل كالاها از مقاصد مختلف به بندرعباس و بالعكس، شركت هاي كشتي راني فعال در بندرعباس، همراه با جدول هاي آماري مطرح شده است. از ويژگي هاي شاخص كتاب منضم ساختن هر فصل به عكس هايي مرتبط با مطالب هر فصل است. اغلب عكس ها از كتاب تاريخ بندرعباس تأليف سديدالسلطنه كبابي گرفته شده است (صص 164-185).

فصل چهارم

فصل چهارم در مورد تأسيسات دولت مركزي در بندرعباس است. در ابتداي مبحث نويسنده به حاكم و وظايف او در بندرعباس مي پردازد و مي نويسد حتي از زمان اجاره داري سلاطين مسقط، حاكم بندرعباس سه وظيفه داشته است كه عبارت بودند از: 1- نگاهداري قانون و نظم؛ 2- فراهم آوردن خدمات عمومي؛ 3- فراهم آوردن امكانات مالي لازم براي انجام دو امر فوق.
هدف نويسنده از گشودن باب اين بحث از آن رو است كه نشان دهد حاكم ايران در بندرعباس به چه صورت اوامر دولت ايران را اجرا مي كرد و در روزگاري كه از تلگراف خبري نبود و همچنين حكام عماني در بندرعباسي تا حدودي رفتار سلطه جويانه نيز داشتند، فرماندار ايراني كه از طرف ايالت فارس منصوب مي شد، چه عملكردي داشته است؟
در ادامه مؤلف نام و تاريخ حكمراني حاكمان بندرعباس طي سال هاي 1941-1869م/1285-1360ه. ق را به صورت جدول آورده است كه نشان از ناپايداري حاكميت آنان دارد. او همچنين مبلغ هزينه هايي كه دولت ايران به اين حكام پرداخت مي كرد را به صورت جدول درآورده كه در نوع خود بي نظير است.
چگونگي اداره ي گمركات بندرعباس از ابتداي شكل گيري اين بندر و به ويژه در دوران اجاره داري خاندان آل بوسعيد از مباحث مهم اين فصل است. براساس نوشته هاي اين فصل مبلغ اجاره داري در سال 1864م/ 1280ه. ق، 1600 تومان در سال بوده است كه 10 هزار تومان آن به هزينه گمركات برمي گشت. علاوه بر اين، درآمد گمركات بندرعباس، ميزان ماليات گرفته شده از كالاهاي مختلف و مبلغ هر جنس در سال 1913 و 1914م/ 1331 و 1332ه. ق و همچنين دريافتي مسئولان گمركات ايران از سال هاي 1901 تا 1937م/ 1318 تا 1355ه. ق ذكر شده است. مسئولان گمركات از سال 1901 تا 1928م/ 1318 تا 1346ه. ق همگي بلژيكي بودند اما از سال 1928 تا 1937م/ 1346 تا 1355ه. ق ايرانيان مسئوليت گمرك را در دست داشتند. جدول هاي آماري و ارقام را مؤلف با استفاده از منابع دست اول تهيه كرده است و در كمتر منبعي ديده مي شود. عكس هاي مربوط به انجمن تجار و جابجايي روساي گمركات و خدمات آن ها پايان بخش مطالب اين فصل است. (3)
از جمله مطالب مهم ديگر موضوع نقش « كارگزار » در بندرعباس است. كارگزار، عنوان نماينده ي وزارت امور خارجه ي ايران بود كه در مسايلي چون درگيري هاي تجار ايراني و كشورهاي خارجي، با كنسول هاي خارجي همكاري مي كرد.
نام، تاريخ و مدت خدمت كارگزاران بندرعباس در سال هاي 1877- 1929م/ 1294-1347ه. ق، اقدامات نخستين كارگزار بندرعباس به نام ميرزا عبدالله كه در سال 1870 منصوب شد و اقدامات كارگزاران بعدي دولت ايران در بندرعباس در اين فصل بحث شده است. (4)
در مورد مسائل اقتصادي بندرعباس فلور مي نويسد: اداره ي امور اقتصادي در آغاز در اختيار نايب الحكومه بود. در ماه مارس هر سال مسايل مالي مربوط به خليج فارس به وسيله ي اداره ي مالي در تهران مورد بررسي و مديريت قرار مي گرفت. اين وضعيت تا سال 1915م/ 1333ه. ق ادامه داشت؛ يعني تا زماني كه امور مالي بندرعباس و جنوب ايران تحت اداره ي مستقيم مسئولين مالي بلژيكي قرار گرفت. در سال هاي 1918 و 1919م/1336 و 1337ه. ق امور مالي بنادر خليج فارس در يك دوره ي كوتاه تحت اداره ي انگليسي ها بود. اين امر نتيجه ي قرارداد ايران و انگليس بود. به درستي مشخص نيست كه چه زماني نخستين مدير مالي ( امين ماليه ) به بندرعباس آمد. احتمالاً مي بايست بعد از تغييراتي كه در سيستم گمركات در سال 1915م/ 1333ه. ق به وجود آمد، صورت گرفته باشد. نخستين مدير مالي در بندرعباس ميرزا اسماعيل بود. در 1919م/ 1337ه. ق گزارشي مبني بر وجود اين فرد در بندرعباس ارايه شده است. در سال 1920م/ 1338ه. ق مأمور ديگر گمركات به نام ميرزا غلام حسين خان جاي او را گرفت.
در ادامه نام و تاريخ مديران مالي بندرعباس در سال هاي 1929-1911م/ 1329-1347ه. ق به همراه مدت خدمتشان ذكر شده است.
موضوع بعدي، تاريخچه ي شهرداري بندرعباس و نقش آن در تحولات شهر بندرعباس است. براساس مطالب كتاب: شهرداري بندرعباس ( بلديه ) در سال 1917م/ 1325ه. ق توسط شجاع السلطنه، نايب الحكومه تأسيس شد. به استناد گزارش سديدالسلطنه، گويا اين امر به پيشنهاد كنسول بريتانيا بوده است. شهردار ايراني قدرت تغيير در امورات بندرعباس را نداشت و دليل وابستگي بلديه به كنسول انگليس، مسائل اقتصادي بود. از آنجا كه كنسول بريتانيا در بانك شاهنشاهي ايران در بندرعباس نيز نفوذ داشت، لذا در امور شهري اين بندر تأثيرگذار بود. اين وضعيت احتمالاً تحت تأثير قرارداد 1919م/ 1337 ايران و انگليس بوده است كه مي بايست به جاي مأمورين بلژيكي از مأمورين ايراني و انگليسي در امور مالي و گمركات ايران استفاده مي شد و چون قرارداد 1919 توسط مجلس ايران لغو شد، لذا در كار جايگزيني مأمورين انگليسي به جاي مأمورين بلژيكي نيز اخلال وارد گرديد. (5) تأثير قرارداد 1919 بر امور اقتصادي بندرعباس از نتايج موشكافي نويسنده در اسناد و منابع تاريخي است و كمتر منبعي به آن اشاره كرده است.
دخل و خرج و هزينه هاي شهرداري در سال 1918م. /1336ه. ق به صورت تومان و قران؛ جدول ماليات هاي اخذ شده توسط شهرداري بندرعباس در سال 1918؛ چگونگي انتخاب شهرداران از ابتداي شكل گيري شهرداري بندرعباس تا سال 1939م/ 1357ه. ق از مطالب ديگر مرتبط با شهرداري بندرعباس است. (6)
« دادگستري » بندرعباس و سير تحول آن موضوع ديگر مورد بحث است. نويسنده با استفاده از منابعي چون لوريمر مي نويسد در سال 1932م. / 1350ه. ق يك دادگاه عدليه در بندرعباس تحت اداره ي رييس عدليه، محمد خان اشرفي با محمدخان سردارالاتام و جمال الدين خان سماوي به عنوان مدعي العموم و مستنطق تشكيل شد. (7)
« پليس » در بندرعباس موضوع بعدي اين فصل است. نويسنده درباره ي تاريخ امنيت در بندرعباس مي نويسد: با وجود اين كه نايب الحكومه، نيروي رسمي پليس نداشت، اما داروغه مسئول حفظ امنيت در بازار بندرعباس بود. بعدها در پي درگيري هايي كه در بندرعباس و ناامني هايي كه در بازار به وجود آمد، ضرورت ايجاد نيروي انتظامي احساس شد. اگرچه در سال 1877 ناصرالدين شاه نياز به گارد امنيتي در بندرعباس را مورد تأييد قرار داد اما تنها در سال 1926م/ 1344ه. ق بود كه نيروي پليس يا نظميه ي 15 نفره، تحت رياست معين نايب با نيروهاي محلي، تأسيس شد. در ادامه عملكرد اين نيروي نظميه و نقش آن در تأمين امنيت از سال 1923 تا 1940م/ 1341 تا 1359ه. ق در قالب جدول ارايه شده است. (8)
بخش ديگري از مطالب اين فصل درباره ي چگونگي شكل گيري « ژاندارمري » بندرعباس از سال 1911م/ 1329ه. ق، اقدامات مهم و فرماندهان آن است.
« تلگراف » در بندرعباس موضوع ديگر فصل است. با توجه به عبور خطوط تلگرافي هند و اروپا از خليج فارس، بندرعباس و سواحل و جزاير اطراف آن، بحث درباره ي اين موضوع اهميت و تفصيل دارد. (9)
از جمله مباحث ديگر اين فصل، نقش نمايندگان و كنسول هاي كشورهاي خارجي در بندرعباس و تأثير آن ها در تحولات اين بندر از قرن هيجده تا اواسط قرن بيستم است. براساس مطالب كتاب از قرن هاي هفدهم و هيجدهم ميلادي نمايندگان ملل مختلف در بندرعباس ظاهر شدند اما تنها در سال هاي ابتدايي قرن بيستم بود كه انگليس و روسيه در بندرعباس كنسولگري داير كردند. كنسولگري روسيه تا سال 1907م/ 1325ه. ق در بندرعباس داير بود؛ اما كنسولگري انگليس تا سال 1931م/ 1349ه. ق در بندرعباس فعاليت داشت كه اين نشان از اهميت بندرعباس براي سياست تجاري و اقتصادي انگليس دارد.

فصل پنجم

فصل پنجم درباره ي شهر و منطقه ي ميناب در سال هاي 1500- 1940م است. جغرافياي تاريخي، ويژگي هاي اقتصادي، كشاورزي، سياسي و فرهنگي، تركيب جمعيتي، تحولات شهرسازي، آثار تاريخي، فواصل اين شهر با مناطق اطراف، مطالب اصلي و نخست مربوط به « ميناب » يا « ميناو » و مناطق اطراف آن را تشكيل مي دهند. با توجه به پيوستگي تاريخ ميناب به تاريخ شهر و جزيره ي « هرموز » و همچنين تاريخ بندرعباس، نويسنده به صورت مفصل به آن پرداخته است. مؤلف در ادامه به تحولات تاريخي ميناب و حاكماني كه بر اين شهر حكومت كرده اند، از دوره ي صفويه تا سال 1905م/ 1322ه. ق، با استفاده از منابع دست اول تاريخي پرداخته است. (10)
توسعه ي سياسي ميناب از سال 1905 و نقش انگليسي ها در اين شهر و اهميت اين شهر و منطقه براي انگليسي ها به همراه جداولي از حاكمان ميناب در سال هاي 1809-1933م/ 1223-1351ه. ق پايان بخش فصل است. (11)
كتاب همچنين دو ضميمه دارد: ضميمه ي نخست در مورد خطوط هوايي بندرعباس و تأسيس فرودگاه است كه اين امر در سال 1940م/ 1359ه. ق اتفاق افتاد. اسامي و مليت خلباناني كه در سال هاي 1918-1937م/ 1336-1355ه. ق در بندرعباس هوانوردي كرده اند در قالب جدول، تصوير نخستين هواپيمايي كه در زمان جنگ جهاني به بندرعباس آمد از جمله مطالب ضميمه ي نخست است. ضميمه ي دوم در مورد خاك سرخ جزيره ي هرموز است كه نويسنده مقدار صادرات آن را طي سال هاي 1908-1939م/1326-1357ه. ق در قالب جدول آورده است.
كتابشناسي منابع و مأخذ، بخش پاياني كتاب است. منابع نويسنده در اين تحقيق در نوع خود كم نظير هستند؛ به ويژه آنكه نويسنده به اسناد آرشيوي و به خصوص اسناد ايندياآفيس دسترسي كامل داشته و از گزارش هاي روزانه ي انگليسي ها راجع به بندرعباس بهره جسته است.
در يك ارزيابي كلي بايد گفت اگرچه كتاب نقاط ضعفي دارد چون از يك چارچوب مشخص برخوردار است، نقاطت قوت آن بر جنبه هاي ضعفش برتري دارد. در ادامه به برخي از اين موارد اشاره مي شود:
1. منابع نويسنده جامع و حائز اهميت هستند و از آن جايي كه مؤلف به اسناد و منابع لاتين در زمينه ي بندرعباس دسترسي داشته، توانسته است گوشه هاي نهفته اي از تاريخ بندرعباس را هويدا سازد.
2. استفاده از جدول هاي آماري و اعداد و ارقام، نشان از سازماندهي مناسب تحقيق و جمع بندي دقيق مباحث دارد. اين جداول به فهم مطالب كمك مي كند.
3. تصاوير روي جلد كتاب نشان از تبحر نويسنده در فهم جامعه ي بندرعباس و حيات اجتماعي مردم اين بخش از خليج فارس دارد كه در نوع خود جالب توجه است.
4. عنوان كتاب و انتخاب اين نام نشان از نگاه مثبت نويسنده نسبت به تاريخ، موقعيت جغرافيايي بندرعباس و نقش اين بندر در تحولات اقتصادي خليج فارس و آسيا دارد.
5. عكس هاي چاپ شده در كتاب بر جذابيت آن و تطابق نوشتار با تصوير در فصول مختلف كتاب كمك شاياني مي كند. به ويژه كه اين تصاوير از منابع دست اول گرفته شده اند و كمتر در دسترس اهل تحقيق قرار دارند.
6. تحليل ها و نتيجه گيري هايي كه در بخش هاي مختلف تحقيق انجام شده، نشان از مطالعات چندين ساله ي نويسنده در زمينه ي تاريخ خليج فارس و بندرعباس دارد كه بر غناي علمي كتاب افزوده است.
7. نگاه هاي نويسنده در بسياري از موارد، از جمله نقش خاندان آل بوسعيد در تحولات بندرعباس و نقش كنسولگري بريتانيا در امور شهري بندرعباس قابل نقد است. همانطور كه بر اهل تحقيق مبرز است عماني ها و امامان مسقط از سوي شاهان قاجار فقط اجاره دار بندرعباس بودند و حاكم سياسي بندرعباس از طرف دولت ايران و ايالت فارس انتخاب مي گرديد، در حالي كه نويسنده به اين نكته به اين صراحت اشاره نشده است.
8. برخي از نوشته هاي كتاب از منابع محلي بدون نقد و ارزيابي دقيق آنها گرفته شده است كه محل ايراد است. نويسنده مي توانست با استفاده از تاريخ شفاهي و دريافت اطلاعات از مطلعان محلي و نگاهي به تاريخ معاصر بر اين نقيصه فائق آيد.
9. بسياري از فصول كتاب به صورت تاريخ توصيفي بوده و نقش قلم نويسنده در آن اندك است. نويسنده مي توانست تحليل هاي بيشتري بر مباحث اين فصول بيافزايد.
10. مباحث مربوط به تاريخ ميناب، تحولات اين شهر و ارتباط ميناب با بندرعباس از مباحث ناگفته ي تاريخ خليج فارس است كه در كمتر منبعي به آن اشاره شده است و از نقاط برجسته و قوت كتاب است.
11. اين كتاب بازتاب نگاه يك محقق خارجي به موضوع است. عليرغم تسلط نويسنده به منابع و داده هاي تاريخي و اجتماعي و اقتصادي، اما غيربومي بودن نويسنده، درك برخي مسائل را براي او متفاوت ساخته است.
12. نويسنده مي توانست با افزوده توضيحاتي در زيرنويس ها، به ويژه در زمينه ي نام قبايل و مكان هاي جغرافيايي، مطالب كتاب را براي مخاطبان قابل فهم تر نمايد.
13. از ويژگي هاي مهم كتاب جامعيت بررسي موضوع است. تاكنون درباره ي بندرعباس در داخل و خارج از ايران تأليفي با اين جامعيت و تفصيل صورت نگرفته است.
14. مباحث مهمي چون تاريخ بهداشت، تاريخ قضايي، شهرسازي، از جمله عرصه هايي است كه در كمتر منبعي به آن اشاره شده است. نويسنده با استفاده از آمار و ارقام اطلاعات دقيق و كم نظيري ارايه نموده است.
15. دقت نظر نويسنده در مورد تاريخ اقتصادي بندرعباس با اتكا به آمار و ارقام و استفاده از جداول از نقاط قوت كتاب است.

پي‌نوشت‌ها:

1. پژوهشگر مطالعات خليج فارس.
2. ص32.
3. صص 192-210.
4. صص 210-217.
5. صص 220 و 221.
6. صص 227-222.
7. صص 228-231.
8. صص 231-241.
9. صص 243-250.
10. صص 275-288.
11. صص 288-303.

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي، ( 1392 )، پژوهشنامه خليج فارس ( ‌دفتر ششم )، تهران: خانه كتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما