دگرگونی رغبتها در مراحل مختلف رشد و تکامل

کلاپارد می گوید: «خواست تربیت جدید مخصوصاً این است که کودکان آنچه می کنند، دلخواهشان باشد و شخصاً عامل باشند، نه اینکه عمل شخص دیگری را تحمل کنند. زیرا عاملی که هر واکنشی را به صورت فعل حقیقی
سه‌شنبه، 12 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دگرگونی رغبتها در مراحل مختلف رشد و تکامل
 دگرگونی رغبتها در مراحل مختلف رشد و تکامل

 

نویسنده: دکتر علی اکبر شعاری نژاد




 

کلاپارد (1) می گوید: «خواست تربیت جدید مخصوصاً این است که کودکان آنچه می کنند، دلخواهشان باشد و شخصاً عامل باشند، نه اینکه عمل شخص دیگری را تحمل کنند. زیرا عاملی که هر واکنشی را به صورت فعل حقیقی درمی آورد علاقه ای است که از نیازی سرچشمه می گیرد. بنابراین، علاقه یا رغبت، یگانه محوری است که کل نظام تربیتی باید حول آن در حرکت باشد.» (2)
نه تنها یادگیری، بلکه انجام دادن هر کاری در هر مرحله از زندگی، مستلزم این است که شخص آن کار را دوست بدارد و یا به آن نیازمند باشد. بدون نیاز و رغبت، یادگیری مطلوب انجام نخواهد گرفت. به گفته دیوئی (3): «وقتی کسی در جریان کاری دخالت دارد، اولاً برای اجرای آن تلاش می کند و ثانیاً نگران و دربند آن کار است. در روان شناسی و آموزش- پرورش حالت چنین کسی را با کلمه «رغبت» (interest) بیان می کنند. رغبت سبب می شود که شخص به کار بگراید، امکانات و جریان و وجه نمایی آن را مطمح نظر سازد، و موافق نظر و پیش بینی خود، در آن مداخله ای کند. بنابراین مفهوم «رغبت» مفهوم «هدف» را دربر می گیرد. شخص بر اثر عنایت به جهت و سیر آینده و هدف کاری، تمایلی به آن کار پیدا می کند، این تمایل عواطف او را برمی انگیزد، عواطف انگیخته وضع موجود او را دگرگون می کند، این دگرگونی او را به سوی آن کار می راند و به فعالیت وامی دارد. می توان گفت که رغبت شامل دو جنبه است: جنبه عقلی، یعنی پیش بینی و سنجش جریان و جهت و هدف کار، و جنبه عاطفی و ارادی، یعنی گرایش به کار و آغاز کوشش. بنابراین رغبت پیوندی است که انسان را به واقعیتهای خارجی می بندد.» (4)
از دو نقل قول مذکور، که تقریباً مورد تأکید همه ی مربیان و متخصصان تعلیم- تربیت است، اهمیت و ارزش «رغبت» یا «میل» در هر گونه آموزش- پرورشی روشن می شود که در تعریف مفهوم «رغبت» از دیوئی چنین می خوانیم: «کلمه «رغبت» در معناهای مختلفی به کار رفته است:
الف. مقصود از «رغبت» موضوعی است که شخص را به فعالیت وامی دارد، چنان که روزنامه نویسی و سیاست به ترتیب «رغبت» یا «موضوع رغبت» روزنامه نگار و سیاست باز است.
ب. مقصود از «رغبت» تأثیری است که یک کار یا چیز در شخص می گذارد، بی آنکه به فعالیتهای او مربوط باشد، چنان که بسیاری امور که مستقیماً در حوزه ی فعالیت ما قرار نمی گیرند، مایه رغبت می شوند.
ج. مقصود از «رغبت» حالتی است عاطفی که در شخص پدید می آید».
رغبتی که معمولاً مورد توجه مربیان بوده است، رغبتی است که در بند «ب» بیان شد. مربیان به خطا کوشیده اند تا به وسیله ی برخی عوامل خارجی، مواد درسی و جریان آموزش- پرورش را خوشایند سازند و کودکان را به آنها راغب سازند به عبارت دیگر خواسته اند برای پیش بردن کار خود، کودکان را با رزق و برق بفریبند و رشوه ای به آنان بدهند!
از این کار مربیان درمی یابیم که مواد درسی و جریان آموزش- پرورش متعارف برای کودکان، خوشایند و رغبت انگیز نیستند. علت را هم می دانیم: وقتی که مواد درسی و تعلیم و تربیت از فعالیت خود به خودی کودکان نشأت نگیرند، برای کودکان، جذاب نخواهند بود، و از این رو، باید آنها را آرایش و رغبت انگیز کرد. در این معنا «رغبت» تأثیری است که یک کار یا چیز در شخص می گذارد، بی آنکه به فعالیت او بستگی داشته باشد.
بدیهی است که رغبت در این معنا، عاملی است کم اهمیت و نشانه نادرستی روش تعلیم و تربیت؛ در صورتی که رغبت حقیقی، به شرحی که خواهیم دید، عاملی بسیار مهم است و محور آموزش- پرورش به شمار می رود. (5)
فعالیتی که برانگیخته «رغبت» یا میل باشد، این ویژگیها را خواهد داشت: هدفداری، خوشایندی و لذت بخشی، سرعت پیشرفت، احتمال موفقیت زیاد، فزونی تلاش، ارزشیابی مداوم پیشرفت، دیرپایی (فعالیت)، نبودن احساس خستگی.
رغبت، درواقع، پایه انگیزه ی اساسی فعالیتهای انسان، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی است. بنابراین، تربیتی که بر محور رغبت دانش آموزان انجام نگیرد و به نیازهای سنی ایشان توجه نکند موفقیت نخواهد داشت. به بیان دیگر، رغبت، پایه و اساس یادگیری است.
درباره ی اهمیت رغبت در آموزش- پرورش، دیوئی می گوید: «جریان فعالیت انسانی، هرگاه هدف و قصدی در میان باشد، رغبت به وجود می آید و با نیروی محرک خود، حصول هدف را تسهیل می کند، گروهی که هر یک به اقتضای جریان فعالیت خاص خود، هدف خصوصی دارند، دارای رغبتهای مشابهی نیستند. از این رو، معلمی که بخواهد همه را به سوی هدف واحدی بکشاند و درس واحدی را به همه بیاموزد، در کار خود موفق نخواهد شد. چنین معلمی مسلماً معنای رغبت را نمی داند و مانند قدما باور دارد که ذهن چیزی است مستقل و خودکار، و دانش نتیجه تحمیل عوامل خارجی است بر ذهن.»
«اما واقعاً ذهن چیز مستقل و خودکار نیست. ذهن یکی از قابلیتهای انسانی است. انسان به مدد این قابلیت می تواند در جریان هر یک از فعالیتهای خود به اتکای پیش بینی نتایج احتمالی آن فعالیت، و به قصد مداخله در جریان آن فعالیت، در مقابل تحریک عوامل موجود واکنش کند. نامه ای برای شما رسیده است. این نامه شما را تحریک می کند که به نوشتن پاسخ آن بپردازید. مقابل ماشین تحریر می نشینید، و با علم به اینکه هر کلیدی بر اثر فشار انگشت، حرفی را روی کاغذ نقش خواهد کرد، تغیراتی در وضع کلیدها به وجود می آورید، یعنی با انگشت آنها را می فشارید. همه این کارها با جریانی عقلی یا ذهنی همراه است. پیش بینی نتایج آتی کار و دخالت در عوامل موجود، اساس فعالیت ذهنی است. عملی که متضمن پیش بینی نتایج و سنجش وسایل و موانع نباشد، عقلی نیست، عملی است عادی یا ماشینی، پیش بینی نتایج آینده کار به اتکای عوامل موجود، کار اساسی ذهن است. اگر این پیش بینی به اتکای عوامل موجود صورت نگیرد، بلکه بر تمایلات و تخیلات متکی شود، کار ذهن دقیق و درست نخواهد بود. بنابراین ذهن «چیز» نیست، جریانی است از فعالیت انسانی، جریانی است متوجه یک هدف و متکی به وسایل.»
«در این صورت آموزش- پرورش باید به صورتی درآید که جریان فعالیت ذهنی را تسهیل و تسریع کند. برای این منظور باید مواد درسی مانند تاریخ و جغرافیا و ریاضیات به فعالیتهای خود به خودی و هدفهای واقعی کودکان ارتباط یابند، وگرنه تعلیم و تربیت مانند تکلیفی شاق مورد نفرت کودکان قرار خواهد گرفت و عقیم خواهد ماند. اهمیت مفهوم رغبت در تعلیم و تربیت از اینجاست.» (6)
با توجه به اهمیت «رغبت» در یادگیری و آموزش، این نکته ی مهم را فراموش نکنیم که «رغبت» انگیزه ی مهم انسان برای فعالیت است، ولی تنها انگیزه نیست، بنابراین، باید وجود میل و رغبت را برای آموزش و یادگیری لازم بدانیم، ولی کافی نه. به بیان دیگر، اگر دانش آموزی را بی علاقه به یادگیری یافتیم یا دیدیم فعالیت مطلوب ندارد، نباید فوراً نبودن «رغبت» یا میل را نتیجه بگیریم، بلکه ناگزیریم به عوامل مؤثر دیگر در رفتار وی توجه کنیم از قبیل: ساختار طبیعی، بی بهره گی از بهداشت عمومی، نبودن محیط مساعد فعالیت، و ...
تحقیق درباره ی امیال و رغبتهای کودکان روشن ساخته است که «میل» به وسیله ی چند عامل، محدود می شود. ساختار فیزیولوژیک شخص بعضی از رغبتها را در او ایجاد و برخی را محدود می کند؛ مثلاً کودکی که از رشد و تکامل حرکتی سالم و طبیعی محروم است، به شرکت در بازی فوتبال تمایل نشان نخواهد داد و در مقابل احتمالاً علاقه مند خواهد شد که جدول حل کند. رغبت کودک بر حسب جنس (sex) نیز فرق می کند چنان که دختران به عروسک بازی بیش از کارهای مکانیکی علاقه مندند.
همچنین، کودک رغبتهایی را نشان خواهد داد که مورد علاقه گروه خاص خودش است و موجب پذیرش او از سوی آن گروه خواهد بود. مثلاً دانش آموز کلاس اول راهنمائی به داستانهایی درباره ی اسب مایل نمی شود، لکن اگر همکلاسان یا اعضای گروه این نوع داستانها را دوست بدارند او نیز، برای اینکه پذیرفته جامعه ی خود باشد، به آن گونه داستانها رغبت نشان می دهد. یا کودک وقتی ببیند والدین و معلمانش، خواندن را دوست می دارند او نیز برای جلب توجه و نظر آنها به خواندن متمایل می شود.
خلاصه، کم و کیف رغبتهای کودک عمدتاً به «خویشتن شناسی» یا «خودپنداری» او بستگی دارد. هرگاه تجربه های اولیه اش او را وادار کنند به اینکه بگوید: «من از اینکه چیزهای تازه را بیازمایم می ترسم، و ناگزیرم منتظر باشم تا پدر و مادر یا معلم بگویند که من اقدام کنم و ادامه دهم.» کنجکاوی او محدود می شود و از رشد و تکامل، باز می ماند. کودک به آنچه برایش وجود ندارد علاقه مند و راغب نخواهد شد. از این رو، مدرسه و جامعه باید امکانها و فرصتهایی برای کودکان فراهم آورند که ایشان تجارب دست اول را کسب کنند. کودک یا نوجوان به وسیله ی همین تجربه ها می تواند رغبتهایی را در خود پی ریزی کند و رشد و گسترش دهد.
شناخت نیازها، رغبتها، و تجربه هایی که کودک در محیط خارج از مدرسه و کلاس درس به دست آورده است، معلم را در تشخیص و انتخاب وسایل و روشهای تربیت او به ویژه «ادبیات» کودکان راهنمایی و کمک می کند، زیرا یادگیری کودک، هدف نهایی هر معلم و مربی است و روش یا وسیله آموزش- پرورش را نمی توان به او تحمیل کرد، بلکه باید با ساختار و سیستم (نظام) کلی وجودی دانش آموز و هماهنگ باشد.
امیال و رغبتهای کودکان و نوجوانان بر حسب مراحل گوناگون رشد و تکامل، تغییر می پذیرند، مثلاً علاقه به بازی با عروسک به علاقه ی بازی با بچه ی خردسال، تبدیل می شود، یا رغبت به گردآمدن با هم جنس به گرد آمدن با ناهم جنس تغییر می یابد و ... به همین سبب، لازم است والدینها و معلمان و مربیان با این تغییرات، آشنا باشند تا بتوانند نیازها و رغبتهای آنها را در هر مرحله از رشد و تکامل برانگیزند و به ارضای آنها کمک کنند.
برای موفقیت در شناخت و ارضای نیازها و رغبتهای دانش آموزان چند نکته ی زیر را هم باید در نظر داشته باشیم:
- تفاوتهای فردی میان کودکان و نوجوانان.
- تأثیر و تأثر یا تعامل مراحل مختلف رشد و تکامل؛ یعنی کیفیت هر مرحله از مراحل قبل، متأثر می شود و در مراحل بعد اثر می گذارد.
- تفکیک ناپذیری مراحل مختلف رشد و تکامل؛ یعنی نمی توان و نباید مرحله ای را کاملاً مستقل از مراحل دیگر رشد، تصور کرد.
- ارضای نیازها و رغبتهای هر مرحله موجب آرامش کودک و مصون ماندن او از فشارهای روانی احتمالی در مراحل بعد می شود. مثلاً فردی که از دوران طفولیت خوبی برخوردار باشد، در دوران نوجوانی از وضع مطلوبی بهره مند خواهد شد، و همین طور بهره مندی از دوران نوجوانی و جوانی مطلوب، سبب برخورداری از سالمندی خوب و مطلوب، خواهد شد.
اگر می خواهید بدانید که دیروز چگونه فکر می کردید، امروز به بدن تان نگاه کنید و اگر می خواهید بدانید فردا بدن تان چگونه خواهد بود، امروز به افکارتان نگاه کنید.
ضرب المثل

مطالعه و شناخت رغبتهای کودکان

چنانکه گفته شد، شناخت و مطالعه ی رغبتهای دانش آموزان برای هر معلم و مربی، ضرورت دارد که در غیر این صورت، موفقیت تربیتی و آموزشی، ناممکن خواهد شد. برای تشخیص و تعیین میلها و رغبتهای یک کودک، راهها و روشهای گوناگون وجود دارند:
- از انواع اسباب بازیهایی که برمی گزیند،
- فعالیتهای آزادی که انجام می دهد،
- طول زمانی که در فعالیتی صرف می کند،
- میزان لذتی که از انجام دادن فعالیت می برد،
- پرسشهایی که مطرح می کند،
- موضوعاتی که درباره ی آنها حرف می زند یا بحث می کند،
- کتابهایی که برای خواندن برمی گزیند،
- فصل یا فصلهایی که از یک کتاب برای مطالعه انتخاب می کند،
- نوع رسم و نقاشی،
- آرزوهایی که دارد،
- واکنشهایی که نسبت به یک موضوع یا فعالیت، نشان می دهد.
- و ...
علاوه بر اینها معلم می تواند با مشاهده رفتار کودک در محیطها یا اوضاع مختلف، به نوع و میزان رغبتهای او پی ببرد، مثلاً مراقب باشد که آیا کودک، وقتی وارد کتابخانه ی مدرسه می شود می داند که کتابهای علمی، شعر، بیوگرافی یا افسانه را از کجا باید بردارد؟ آیا پیش از انتخاب کتاب، به عنوانهای آنها نگاه می کند؟ آیا در تعیین محل کتابها از دیگران کمک می خواهد؟ آیا او می خواهد یک یا دو کودک را به سلیقه ی خود در انتخاب کتاب، رهبری کند؟ آیا او واقعاً می گردد و می خواهد کتابها را بشناسد یا سرگردان و بی هدف، وارد کتابخانه می شود؟
مشاهده ی کودک در کلاس و کتابخانه، سایر اطلاعات لازم و مساعد را نیز در اختیار معلم می گذارد. چنان که معلم می تواند دریابد که: آیا کودک، فعالیت مورد نظر را به سرعت آغاز می کند؟ آیا وضع و حالت بدنی او علاقه اش را به کتاب منعکس می نماید؟ زیرا وقتی کودک، مجذوب مطلبی یا کتابی شود، سر و صدای کلاس به آسانی دقت و توجه او را منحرف نمی کند.
معلم می تواند با یادداشت کردن خلاصه ی این مشاهدات خود، به مطالعه ی رفتار کودک ادامه دهد و چنانچه این نوع مشاهدات از چند کودک در کتابخانه یا کلاس انجام گیرد می توان یک مشاهده ی نظامدار (سیستماتیک) و معتبر به دست آورد. همچنین، معلم می تواند فهرستی از کتابهای مخصوص کودکان در اختیار ایشان بگذارد و آنچه را که برمی گزینند، یادداشت کند. از کودکان بخواهد از آنچه می خوانند خلاصه ای درآورند که این نیز مربیان را در شناخت رغبتهای کودکان کمک می کند.
تشکیل انجمن اولیا و مربیان (انجمن همکاری خانه و مدرسه) می تواند معلمان و مربیان را در تشخیص و تعیین رغبتهای کودکان یاری و کمک کند، زیرا در این فرصت، معلم می تواند درباره ی چگونگی محیط خانه، اطلاعات لازم را از والدین و سرپرستان دانش آموزان به دست آورد. مثلاً ضمن گفت و گو با والدین می تواند چگونگی رشد و تکامل گویایی دانش آموز را دریابد، با چگونگی صرف اوقات بیکاری او در خانه آشنا شود، امکانات موجود یا مشکلات مطالعه در خانه را بفهمد، بداند چه نوع و چه مقدار کتابهای آزاد (غیردرسی) برای کودک، تهیه شده یا می شوند، کودک به کجاها مسافرت کرده است، چه نوع آثار هنری یا باستانی را دیده است، و ...
آنچه بیش از این عوامل محیطی اهمیت دارد گرایش یا نظرِ خود والدین نسبت به کتاب و کتابخانه و مطالعه است. یعنی پی بردن به اینکه والدین خود چقدر به کتاب و نیازها و رغبتهای اطفال را به دست آورد و در تربیت همگانی دانش آموزان، مورد استفاده قرار دهد. معلم در هر سطح آموزشی باید «دانستن» را با «پنداشتن» اشتباه نکند زیرا به گفته ی آناتول فرانس: عالم کسی است که فرق بین «می دانم» را با «می پندارم» بداند.

رغبتها در مراحل رشد و تکامل

دوره پیش از دبستان

ویژگیهای رشد و تکاملی

رغبتها

رشد و تکامل سریع گویایی

کلمات را دوست می دارد. از وزن و قافیه، و تکرار الفاظ بی معنا لذت می برد.

فعالیت مداوم، دقت کوتاه مدت

کودک، کتابی را می خواند که در یک جلسه می توان آن را مطالعه کرد. از تکرار کلمات و عبارات لذت می برد.

خودمحوری یا خودمداری رفتار کودک و مفاهیمی که به کار می برد.

کودک داستانی را دوست می دارد که روشن و ساده باشد، علاقه مند است مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین، معلم با والدین می توانند در گفتن داستان، نام کودک را به قهرمان داستان، که نقش خوب و مهمی دارد، اطلاق کنند.

کنجکاوی درباره ی دنیای خود

کودک به داستانهایی تمایل دارد که به تجربه های روزانه او درباره حیوانات اسباب بازیها، خانه، اشخاص موجود در محیط خود مربوط باشند و از آنها لذت می برد.

لذت بردن از بازیهای تخیلی

کودک به داستانهایی رغبت دارد که در آنها به موجودات بیجان، شخصیت داده شود، حیوانات با یکدیگر گفت و گو کنند.

علاقه به اطمینان خاطر و صمیمیت در روابط با بزرگسالان

کودک به شنیدن داستانهایی علاقه مند است که پایان لذت بخش و خوشایندی دارند و از اینکه منتظر رسیدن وقت داستان باشد لذت می برد.

آغاز استقلال از بزرگسالان

کودک نیاز دارد تجربه های تازه ای به دست آورد و بعضی صحنه های هیجانی ترسناک را تجربه کند و یاد بگیرد که خود را اداره کند.


سالهای آخر کودکستان

افزایش دایره ی مجال دقت

کودک از شنیدن داستانهای کوتاه و مسلسل که به قسمتها و حوادث مستقل و کامل تقسیم شده باشند لذت می برد.

نیاز به پذیرفته شدن از طرف بزرگسالان

کودک به تمجید و تحسین بیشتر نیاز دارد و علاقه مند است کتابهای لذت بخش و زیبا را ورق بزند و عکسهای آنها را تماشا کند.

ادامه و گسترش رغبت به استقلال

کودک به فرصتهایی نیازمند است که بتواند شخصاً و به ذوق و سلیقه ی خود، اسباب بازی و کتابهایی را انتخاب کند.

ادامه ی نیاز به صمیمیت و اطمینان خاطر در ارتباط با بزرگسالان

کودک به خواندن کتابها و شنیدن داستانهایی نیاز دارد که حاوی نمونه ها و مثالهایی از روابط نیک خانوادگی باشند.

ادامه ی رغبت به جهان و محیط اطراف خویش با اشتیاق و کنجکاوی

کودک به کتابها و داستانهایی نیازمند است ک مطالب علمی گوناگونی داشته باشند و میل کنجکاوی کودک را ارضا کنند و تجربه های تازه ای در اختیار او بگذارند.

ارزش یافتن زیبایی و مقررات برای کودک

کودک به فرصتهایی نیاز داد که با زیبایی های طبیعی و هنری آشنا شود و از تماشای آنها لذت ببرد، و نیز علاقه مند است مقررات را رعایت کند. از مشاهده تصویرها در کتابها و شنیدن داستانهایی در این گونه موضوعها لذت می برد.

رشد و گسترش شوخ طبعی، لذت بردن از اوضاع و احوال مناسب و موافق با این رفتار

کودک علاقه مند است شوخ طبعی کند و از شرکت در گفتارهای شوخی لذت می برد و به شنیدن داستانها و خواندنیهای فکاهی مایل است.

روییدن دندانهای دائمی

کودک نیاز دارد که با دگرگونیهای بدنی خود آشنا شود و از شنیدن موضوعها و داستانهایی در این مورد لذت می برد.

رشد و پیدایش آمادگی لازم برای یادگیری خواندن

کودک به خواندن علاقه مند است و از آن بیشتر لذت می برد. باید کتابهای مصور و ساده در اختیارش بگذارند.


دوره اول دبستان

مدت و فاصله دقت طولانی است و چشمان بدون احساس ناراحتی و فشار آماده کارند.

کودک از اینکه والدین و مخصوصاً معلم داستانهایی برایش بخوانند یا خواندن داستانها را ادامه دهند لذت می برد و علاقه مند است همیشه و بیشتر بخواند.

استقلال یافتن در مهارتهای خواندن

کودک خواندن را یک فعالیت و سرگرمی لذت بخش می یابد، به شرط اینکه بزرگتران یا اطرافیانش او را تشویق نمایند و امکانات لازم برایش فراهم کنند.

توانایی و رغبت، گسترش و تنوع پیدا می کند و تفاوت رغبتها میان پسران و دختران آشکار می شود.

کودک به کتابهایی علاقه مند است که این رغبت و توانایی او را پاسخ دهند. اهمیت انتخاب شخصی موضوعهای خواندنی افزایش می یابد.

افزایش و دوام پذیرش از طرف گروه همسالان اهمیت پیدا می کند.

کودک در این مرحله به فرصتهایی نیاز دارد که کتابهایی را به او توصیه کنند و درباره ی آنها بحث شود. انتخاب کتاب ممکن است تحت تأثیر رهبر یا گروه همسالان انجام گیرد.

پیدایش و افزایش رغبت گردآوری و مجموعه سازی ( کلکسیون )

 مقدار کتابهای خواندنی اهمیت دارد. کودک کتابهایی را جستجو می کند که با ذوقش سازگار باشند و او خود را با قهرمانها و موضوعهای آنها همانند سازد.

پیدایش علاقه و امکان مهارت و تخصص در بازیهای ورزشی

کودک به کتابها و نوشته های ورزشی علاقه مند می شود.

افزایش رغبت به دیگران و کاهش خودمحوری یا خودمداری

کودک به مطالعه سرگذشتها، زندگی گذشتگان و مردم سرزمینهای دیگر راغب می شود.

به کسب اطلاعات عمومی خاصی تلاش می کند که پاسخ پرسشهای سنی خود را بگیرد.

کودک نیاز و علاقه دارد که در کسب اطلاعات مورد نیازش از طرف معلم و والدین راهنمایی شود.


دوره دوم دبستان و دوره راهنمایی

کودک از مرحله ی بچگی درمی آید و متوجه تغییرات بدنی خود- که در واقع مقدمه ی ورود به مرحله ی بلوغ است- می شود. دختران تقریباً دو سال بر پسران پیشی دارند.

کودک به خواندن و شنیدن موضوعهایی علاقه مند است که او را در آشنایی با این تغییرات و حل مسائل و مشکلات شخصی کمک کنند.

درک و پذیرش نقش جنسی ( sex ) در رشد و تکامل در این مرحله آغاز می شود.

کودک می خواهد کتابهایی را بخواند یا داستانهایی را بشنود که او را در این درک و پذیرش یاری کنند.

رغبت به تلاش و جنب و جوش مداوم و پرداختن به فعالیتهای خاص.

کودک در این دوره بیش از سایر مراحل، علاقه مند است که کتابهای آزاد ( غیردرسی ) بخواند و کتابها یا نوشته هایی را برمی گزیند که به نوع خاص مثلاً اسبها یا سرگذشت مربوط باشند.

افزایش درک و شناخت واقعیت، تصور و نمایش دنیای خیالی را ممکن می سازد.

کودک به ادبیات تخیلی علاقه مند است و نیاز دارد.

میل پیوستگی به گروه و تعلق خاطر به آن، افزایش پیدا می کند و تعصب به آن آشکار می شود.

کودک به کتابها و محیطی نیاز و علاقه دارد که او را در این سازگاری کمک کنند.

خودشناسی و تمایل به احساسات خود و دیگران، جستجو و بررسی ارزشها و رغبت به مسائل جهانی آغاز می شود و گسترش می یابد.

کودک، که در واقع به مرحله نوجوانی وارد شده است، خواندنیهایی را دوست دارد که در آنها از حوادث جاری گفت و گو شود و نیز فرصتهایی را می خواهد که درباره کتابها و اهمیت و ارزش آنها به بحث و گفت و گو  بپردازد.


آنچه گفته شد مختصری از ویژگیها یا مشخصات رفتاری کودک است که می تواند به والدینها و مربیان، در برخورد با کودکان و انتخاب موضوع مورد علاقه و رغبت ایشان کمک کند، ولی کافی نیست و مربیان باید به منابع مفصل تری مراجعه کنند و اطلاعات خود را در مورد شناخت کودکان و نوجوانان افزایش دهند، زیرا برای اینکه بفهمیم کودک چه می خواهد و چه چیز برای او سودمند است باید ساختار و سیستم رفتاری او را به خوبی بفهمیم، فراموش نکنیم که در دنیای امروز، تربیت کودک و نوجوان، مهارتی است آموختنی و مبتنی بر فلفسه و علم هنر با هم.

پی‌نوشت‌ها:

1. Edouard claparid (1873-1940) روان شناس کنش گرای (functionalist) سوئیسی است که انجمن جهانی روان شناسی کاربردی را تأسیس کرد. او پدیدارهای روان شناختی را بر حسب سودمندی آنها در برخورد با نیازها و رغبتهای فرد، مورد مطالعه قرار داد.
2. پیاژه، ژان، روان شناسی و دانش آموزش و پرورش، ترجمه دکتر علیمحمد کاردان، دانشگاه تهران، 1360 ص 123.
3. John Dewey (1873-1940) فیلسوف و مربی آمریکایی است و پیشرو و بنیانگذار «روان شناسی کنشی» (functional psychology) در قرن بیستم است. افکار و عقاید روان شناختی و تربیتی او تقریباً در کیفیت کار مؤسسات آموزش- پرورش اکثر کشورها اثر گذاشته اند. آثار ترجمه شده او به فارسی عبارت اند: مقدمه ای بر فلسفه آموزش و پرورش و اخلاق و شخصیت و آموزشگاهای فردا و مدرسه و اجتماع و مدرسه و شاگرد. مطالعه ی متنهای اصلی آنها ترجیح دارد.
4. دیوئی، جان، مقدمه ای بر فلسفه ی آموزش و پرورش، ترجمه دکتر ا. ح. آریانپور، ص 97.
5. همان، ص 98.
6. همان، ص 100.

منبع مقاله :
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1390)، ادبیات کودکان، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ بیست و هفتم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط