مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
خصوصیت اصلی دنیایی که در آن زندگی میکنیم تغییر است، آن هم با رشدی فزاینده. حتی اگر آهنگ رشد این تغییر را در بیست و پنج سال آینده به نسبتی هماهنگ با رشدی که تحولات دانش بشری تا قرن حاضر داشته، در نظر بگیریم باز هم این انتظار طبیعی است که ابداعات و تغییراتی که در یکی دو سدهی اخیر طی چند نسل به وقوع پیوسته است تنها توسط یک نسل انجام گیرد. پل لانگران در کتاب مقدمهای بر آموزش مداوم مینویسد:
"از یک دهه تا دهه دیگر، انسان با چنان تغییر وسیع مادی، معنوی و اخلاقی در جهان روبهرو میشود که تعبیرهای دیروز دیگر جوابگوی احتیاجات امروز نمیتواند باشد، مضافاً به اینکه در این مسابق تغییر، اغلب مغزها از تغییر سازمانها عقب میمانند."
بدیهی است که این سرعت تغییر و لزوم سازگاری افراد و جامعهها با آن، آموزش و پرورش را با مبارزهای بیوقفه روبهرو کرده است. امروز دیگر آموزش سینه به سینه، شیوههای سنتی تدریس و روال قدیمی آموزش فاقد کارایی لازم برای پاسخگویی به نامحدودیهای پیشبینی نشده حاصل از تنوع تغییر در تحولات دانش بشری است. این خصیصه دنیای کار را با دگرگونی سریعی مواج کرده است و انتظارات جدیدی را پدید میآورد. آهنگ تغییر در تحولات دانش بشری هر قدر سریعتر باشد، تداوم انتظارات بازار کار به همان شدت ناپایدارتر میشود و تحول مداوم احتیاجات بازار کار، اهمیت آموزش و پرورش را برای انطباق با این دگرگونی و پاسخگویی متناسب به نیازها بیشتر میکند. هر سازمان آموزشی و پرورشی در هر کشور، در صورت داشتن بینش واقعبینانه برای پاسخگویی به احتیاجات بازار کار باید دانشآموزان را برای رویارویی با این دگرگونی آماده سازد. بسیاری از مشاغلی که ممکن است دانشآموزان امروز در آینده به عهده گیرند، در حال حاضر وجود ندارد. بعلاوه، تحولات تکنولوژی تعریفهای جدیدی از مشاغل فراهم میآورد. به تبع این تعریفها، مشاغلی که نیاز به مهارتهای ساده دارند روز به روز از فهرست احتیاجات بازار کار حذف میشوند و به جای آنها مشاغلی که سطح بالایی از مهارت را میطلبند قرار میگیرند. در پاسخ به این ضرورت که بسیاری از افراد در تطبیق با اصول و موازین جدید ناگزیر خواند شد چندین بار تغییر شغل دهند، آموزش و پرورش باید قابلیت یادگیری را در دانشآموزان ایجاد کند تا آنان بالقوه قادر به انطباق با شرایط حاصل از تغییرات مداوم دانش بشری باشند. هماهنگی و تناسب بین نیازهای فرد و جامعه، آموزش و پرورش را ملزم مینماید با طراحی برنامه توسعه، تغییرات و مسائل گوناگونی را که انسان در طول عمر خود با آن مواجه خواهد شد، به طور مداوم ملاحظه کند و برنامهریزی آموزشی خود را همسو و همجهت با این تغییرات شکل دهد. تجدید نظر و بازنگری برنامههای آموزشی در چارچوب طرح توسعه آموزش، موجب پویایی برنامهریزی آموزشی میشود و قابلیت یادگیری را در فرایند برنامه آموزشی محقق خواهد ساخت. اجتماع و تمرکز و نگرش صاحب نظران تعلیم و تربیت بر این تفکر، محققاً تحولی اساسی در برنامهریزی آموزشی را در پی خواهد داشت. بر همین اساس مرور سیاستها و خط مشیهای کلی آموزش وپرورش در زمینه تکنولوژی آموزشی حساسیت دستیابی به یک تعریف جامع را بیشتر آشکار میسازد، "تأکید بر استفاده از امکانات رسانهای برای تقویت برنامههای آموزشی و پرورشی، اجرای شیوههای نیمه حضوری و از راه دور و خودآموزی، همچنین اتخاذ سیاستهای هماهنگ آموزشی و تربیتی در برنامههای مختلف و نیز تأکید بر استفاده از وسایل کمک آموزشی وتکنولوژی جدید آموزشی منطبق بر تواناییهای صنایع داخلی."
بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت، تکنولوژی آموزشی را برابر با استفاده از آخرین وسایل و ابزار یا سختافزاری مینگرند که تکنولوژیهای دیگر به پیکر آموزش و پرورش وارد کردهاند. بر اساس این نگرش، هرگاه مطلبی درباره تکنولوژی آموزشی مطرح میشود، بلافاصله کاربرد عظیم و پر زرق و برقی از سختافزارها که شناخته شدهترین آنها تلوزیون مداربسته و کامپیوتر هستند در ذهن تجسم مییابد. حال آنکه با تکیه بر یک تعریف اصولی از موضوع، تکنولوژی آموزشی چیزی برتر و بالاتر از وسیلهای است که به کار میرود. با این جامعیت، تکنولوژی آموزشی هرگاه به درستی به کار گرفته شود، آموزش و پرورش را از یک توانایی عمده برخوردار میسازد تا بتواند انواع روشهای یاذگیری را با دقت توسعه بخشد، تعلیم را منطبق با نیازها و خصوصیات افراد شکل دهد و طراحی مواد آموزشی را به گونهای که مناسب با شیوهها، سطوح و هدفهای مختلف آموزشی باشند امکانپذیر سازد. این نگرش، تکنولوژی آموزشی را به عنوان قابلیتی برای توسعه روشهای سیستمی مطرح میکند که میتواند با دانش عملی برای طراحی یک نظام آموزشی همراه باشد.
یکی از کارشناسان، تکنولوژی آموزشی را چنین تعریف کرده است: "تکنولوژی آموزشی دور از هرگونه ماشین، وسیله و ابزار و آلتی، به نوعی از تعلیم و آموزش اطلاق میگردد که به طور سیستماتیک و منظم تمام امکانات موجود را به کمک میگیرد و برای رسیدن به هدفی معین جریان یادگیری را از ابتدا تا به انتها طی میکند."
جیمز فین که پدر تکنولوژی آموزشی لقب گرفته است میگوید: "تنها افراد ساده و خوش باور تکنولوژی را با ابزار و آلات و مواد و وسایل یکی میدانند، تکنولوژی بیش از اینهاست. تکنولوژی عبارت از نوعی طرز فکر دربارهی مواد، انسانها، الگوهای تشکیلات و سیستمهایی است که انسان را در مقابل ماشین قرار میدهد. تکنولوژی طرزی است که شما به عوامل موجود سازمان میدهید. تکنولوژی آزمونهای کارکرد اقتصادی را در مورد مسایلی که با آنها روبهرو هستیم به کار میگیرد. تکنولوژی آموزشی با رابطه متقابل علوم، هنر و ارزشهای انسانی سروکار دارد."
ویلیام دیترلاین در مقالهای با عنوان "نظریه یادگیری، تدریس و تکنولوژی آموزشی"، این تعریف را از تکنولوژی آموزشی به دست داده است: تکنولوژی آموزشی کاربرد تکنولوژی رفتار است. این تکنولوژی به منظور سیستمی کردن رفتارهای مشخص شده در هدفهای آموزشی به کار گرفته میشود.
رابرت هاینیش با استفاده از تعریف گالبرایت، تمایز مفیدی را میان کاربرد ماشین و تکنولوژی به عنوان یک فرایند تشخیص داده است و در مقالهی "تکنولوژی آموزشی به مثابه تکنولوژی" مینویسد که متخصصان تعلیم و تربیت زمانی که واژه تکنولوژی آموزشی را به کار میبرند باید تعریف صحیح تکنولوژی را به یاد داشته باشند. بر اساس این تعریف، تکنولوژی عبارت است از کاربرد سیستمی دانش علمی یا هر نوع دیگر از دانش سازمان یافته در وظیفه عملی که مهمترین مرحله آن بخش و بخشیزه کردن یک وظیفهی اجرایی است به اجزای تشکیل دهندهی آن. تنها به این نحو است که میتوان دانش سازمانیافته را به اجرا درآورد.
با استفاده از این تعریف مشخص میشود که تکنولوژی آموزشی میتواند در تمام سطوح آموزشی به عنوان وسیلهای برای حل مشکلات اجرایی به کار گرفته شود: از به کارگیری تگنولوژی در برنامهریزی یک نظام آموزشی در سطح ملی تا آماده کردن یک مدول (یا بخش) از برنامه تدریس برای رسیدن به یک هدف رفتاری.
دونالد الای تعریف دیگری از تکنولوژی آموزشی میدهد. او میگوید: "تکنولوژی آموزشی شاخهای از نظریهی آموزشی است که در اصل با طراحی و کاربرد پیامهایی که فرایند یادگیری را کنترل میکنند ارتباط دارد.
اولمر اعتقاد دارد که برای ارائه یک تعریف مناسب از واژهی تکنولوژی آموزشی، لازم است ابتدا مفهوم واژههای "آموزش" و "تکنولوژی" مشخص شود. به نظر او تعریف کوری از آموزش مناسبترین توصیف برای این مفهوم است. بر اساس این تعریف، آموزش فرایندی تعبیر شده است که به وسیلهی آن محیط یک فرد تعمداً به نحوی ساخته میشود تا او را قادر سازد بروز رفتارهای معینی را تحت شرایطی خاص و یا به عنوان پاسخ به موقعیتی مشخص یاد بگیرد.
در تعریف واژه تکنولوژی یک طبیعت دوگانه قابل تشخیص است. گونهی اول تکنولوژی را مجموعهای سیستمی از واقعیتها و اصول در جهت نتیجهای جامع و عملی و مفید تعبیر میکند، و گونهی دوم تکنولوژی را فرایندهای عملی تولید در یک کارخانه یا صنعت تشخیص میدهد. ترکیب این تعاریف تکنولوژی را به عنوان مجموعهای از دانش و اطلاعات، و قابلیت کار معرفی میکند.
با تشخیص مفهوم واژه های آموزش و تکنولوژی، اولمر تکنولوژی آموزشی را به عنوان یک فرایند و مجموعهای سیستمی از اطلاعات و قابلیتهای ارتباطی که برای تکمیل عمل کرد تدریس فراهم است، تعریف کرده است.
ملاحظه این تعریفها، زمینهی مساعدی برای تحصیل یک نگرش اصولی و همجهت فراهم خواهد کرد تا از طریق اجماع نگرشهای صاحبنظران تعلیم و تربیت و متخصصان امر، آموزش و پرورش ملی در راستای برنامه توسعه با کاربرد صحیح تکنولوژی آموزشی، پویایی لازم را برای تعمیم یادگیری در قالب یک سیستم پیوسته آموزشی میسر میسازد، و با تجهیز افراد جامعه به ظرفیت بالقوهی یادگیری، امکان مساعدی را برای پاسخگویی به نیازهای آینده کشور، متناسب با تحولات دانش بشری و هماهنگ با تغییرات سریع عصر حاضر، فراهم آورد. منبع مقاله :
متن منابع
/ج