راه هاي پيشگيري از زمين لرزه ها و سيلاب هاي بزرگ
نويسنده:حميد صادقي پور
منبع:روزنامه كيهان
منبع:روزنامه كيهان
به نظر من، برخي از دانشمندان موافق نظريه گرم شدن خاك و آب در طي زمستان و كاهش دماي آنها در طول تابستان در منطقه گسل فعال نيستند. اين مورد در خلال سال هاي آتي و در زماني كه فعاليت هاي خورشيدي بيشتر مي شود، رخ خواهد داد و مشكلات بزرگي را پيش خواهد آورد و زمين لرزه اي به وقوع خواهد پيوست كه ممكن است شاهد سيلاب هاي مخرب نيز باشيم.
به عنوان مثال، ممكن است كه ما اين گونه تصور كنيم كه هواي اروپا خنك تر از ايران است، اين حقيقت ندارد. اما، ناچاريم اين موضوع را در نظر بگيريم كه گل و لجن حاصل از بارش بيش از حد، مي تواند شكاف ميان دو طرف گسل را بپوشاند و جلوي پيشروي آب به اين منطقه را بگيرد و يخ ببندد. زماني كه در دو طرف گسل يخ تشكيل مي شود و اندازه اين شكاف افزايش مي يابد، احتمال نفوذ گرما به قسمت فوقاني آن بيشتر مي شود و به انبساط مواد تحتاني يخ مي افزايد و همين، مشكل را بيشتر مي كند.
روشن است كه فعاليت بيشتر درون گسل ها در خلال تابستان، نشان مي دهد كه فعاليت «مواد معدني و يا آلي» در اثر تابش گرماي خورشيد به زمين، بيشتر مي شود. شما مي توانيد يك ليوان حاوي مواد مخلوط را حركت دهيد و مشاهده كنيد كه مخلوط ته ليوان فعاليت كمتر از خود نشان مي دهد. به نظر من، بسياري از زمين لرزه ها، علاوه بر فروريختگي ساختارها، يك منبع فعال نيز دارند.
ما مي دانيم كه زمين چند ميليون سال عمر دارد و قبلاً داراي حوزه مغناطيسي قوي تري بود، خطوط اين حوزه مغناطيسي در مقايسه با زمان حاضر، علاوه بر آنكه قوي تر بودند به نوعي با محور مركزي اين حوزه نزديكتر نيز بودند. به همين دليل، قسمت هاي انتهايي (بيروني) ستون هاي موادمعدني و آلي در سطح زمين هم به شكل مدارهايي در اطراف يك مركز بودند. من با چنين پديده اي در رشته كوه هاي شمال تهران مواجه شدم. پديده اي كه فقط از طريق عكس هاي هوايي قابل مشاهده است. به نظر من، يك گسل اين كوهستان را قطع كرده و فاصله اي را ميان دو جانب آن به وجود آورده است. اين گسل در همان حال، قسمت فوقاني يك منطقه را به خاطر كريستالي بودن، جدا كرده است و ما مي توانيم انتهاي ستون هاي مواد معدني و آلي را به شكل مدارهايي در اطراف يك مركز مشاهده نمائيم. اين محور پس از گذشت ميليون ها سال بارها تغيير جهت داده است و اكنون ما با انتهاي ستون هاي مدفون خيلي زيادي مواجه هستيم. در حال حاضر، با وجود يك حوزه مغناطيسي ضعيف تر، اين امكان وجود دارد كه اين قسمت هاي انتهايي، بيشتر بتوانند به سطح زمين نزديك شوند. نكته مهم اين است كه همين قسمت هاي انتهايي هنوز هم مي توانند باعث زمين لرزه در يك گسل شوند. در ستون هاي فعلي مواد معدني و آلي آسان تر مي توانند به سمت بالا حركت كنند. لذا به نظر من، آبي كه به درون گسل ها نفوذ مي كند، در خلال زمستان شكاف ميان دو طرف گسل را بيشتر مي نمايد و راهي را براي مواد معدني و آلي گرم مي گشايد، امري كه باعث افزايش جابجايي (تبادل) گرما مي شود. در طي تابستان، گرماي حاصل از نفوذ مواد معدني و آلي، سبب انبساط بيشتر مي گردد و بر شكاف ميان دو طرف گسل مي افزايد و اين پديده، گسل را بيشتر تحريك مي نمايد.
در مورد سيلاب ها نيز بايد بگوئيم كه بارش باران به رطوبت و دما بستگي دارد. در مورد سرماي زمستان هم، تبادل گرماي موادمعدني و آلي با هوا و محيط بيشتر مي شود و خاك سردتر مي گردد و با پديدار شدن رطوبت، بارش بيشتر مي شود و ما شاهد سيلاب هاي خطرناك خواهيم بود. واضح است كه هزينه تنظيم گرماي زمين، بسيار كمتر از هزينه خسارت ها است. من با كار بر روي دهانه هاي آتشفشان هاي قديمي و بر روي مكان هاي اصابت سنگ ها از آسمان (به خاطر خاك متراكم و نزديك تر بودن قسمت انتهايي ستون هاي مواد معدني و آلي به سطح زمين)، و مناطق حاشيه اي آنها، به اين نتايج رسيدم و آنها را در مقاله اخير خود متذكر شدم. همه اين موارد، نكاتي هستند كه مي توانند به ما آسيب برسانند و بايد به آنها توجه داشته باشيم. جابجايي و تبادل گرماي اين مناطق بسيار اهميت دارند. البته، ما نبايد تحقيقات در مورد حفره هاي سواحل نزديك به دريا را نيز فراموش كنيم، اگر اين حفره ها نباشند، مقدار بارش باران در سواحل سيلاب ها را در پي خواهند داشت. در سال هاي آتي كه فعاليت هاي خورشيدي بيشتر مي شود، مسايل مهمي بروز پيدا مي كنند. در آن موقع است كه يك همت و تلاش همه جانبه و جهاني ضرورت مي يابد. همانطور كه خواهيم ديد، درك اين ضرورت ها و انجام دادن اقدامات به موقع، جلوي زمين لرزه هاي قوي و سيلاب هاي بزرگ را خواهد گرفت.
به عنوان مثال، ممكن است كه ما اين گونه تصور كنيم كه هواي اروپا خنك تر از ايران است، اين حقيقت ندارد. اما، ناچاريم اين موضوع را در نظر بگيريم كه گل و لجن حاصل از بارش بيش از حد، مي تواند شكاف ميان دو طرف گسل را بپوشاند و جلوي پيشروي آب به اين منطقه را بگيرد و يخ ببندد. زماني كه در دو طرف گسل يخ تشكيل مي شود و اندازه اين شكاف افزايش مي يابد، احتمال نفوذ گرما به قسمت فوقاني آن بيشتر مي شود و به انبساط مواد تحتاني يخ مي افزايد و همين، مشكل را بيشتر مي كند.
روشن است كه فعاليت بيشتر درون گسل ها در خلال تابستان، نشان مي دهد كه فعاليت «مواد معدني و يا آلي» در اثر تابش گرماي خورشيد به زمين، بيشتر مي شود. شما مي توانيد يك ليوان حاوي مواد مخلوط را حركت دهيد و مشاهده كنيد كه مخلوط ته ليوان فعاليت كمتر از خود نشان مي دهد. به نظر من، بسياري از زمين لرزه ها، علاوه بر فروريختگي ساختارها، يك منبع فعال نيز دارند.
ما مي دانيم كه زمين چند ميليون سال عمر دارد و قبلاً داراي حوزه مغناطيسي قوي تري بود، خطوط اين حوزه مغناطيسي در مقايسه با زمان حاضر، علاوه بر آنكه قوي تر بودند به نوعي با محور مركزي اين حوزه نزديكتر نيز بودند. به همين دليل، قسمت هاي انتهايي (بيروني) ستون هاي موادمعدني و آلي در سطح زمين هم به شكل مدارهايي در اطراف يك مركز بودند. من با چنين پديده اي در رشته كوه هاي شمال تهران مواجه شدم. پديده اي كه فقط از طريق عكس هاي هوايي قابل مشاهده است. به نظر من، يك گسل اين كوهستان را قطع كرده و فاصله اي را ميان دو جانب آن به وجود آورده است. اين گسل در همان حال، قسمت فوقاني يك منطقه را به خاطر كريستالي بودن، جدا كرده است و ما مي توانيم انتهاي ستون هاي مواد معدني و آلي را به شكل مدارهايي در اطراف يك مركز مشاهده نمائيم. اين محور پس از گذشت ميليون ها سال بارها تغيير جهت داده است و اكنون ما با انتهاي ستون هاي مدفون خيلي زيادي مواجه هستيم. در حال حاضر، با وجود يك حوزه مغناطيسي ضعيف تر، اين امكان وجود دارد كه اين قسمت هاي انتهايي، بيشتر بتوانند به سطح زمين نزديك شوند. نكته مهم اين است كه همين قسمت هاي انتهايي هنوز هم مي توانند باعث زمين لرزه در يك گسل شوند. در ستون هاي فعلي مواد معدني و آلي آسان تر مي توانند به سمت بالا حركت كنند. لذا به نظر من، آبي كه به درون گسل ها نفوذ مي كند، در خلال زمستان شكاف ميان دو طرف گسل را بيشتر مي نمايد و راهي را براي مواد معدني و آلي گرم مي گشايد، امري كه باعث افزايش جابجايي (تبادل) گرما مي شود. در طي تابستان، گرماي حاصل از نفوذ مواد معدني و آلي، سبب انبساط بيشتر مي گردد و بر شكاف ميان دو طرف گسل مي افزايد و اين پديده، گسل را بيشتر تحريك مي نمايد.
در مورد سيلاب ها نيز بايد بگوئيم كه بارش باران به رطوبت و دما بستگي دارد. در مورد سرماي زمستان هم، تبادل گرماي موادمعدني و آلي با هوا و محيط بيشتر مي شود و خاك سردتر مي گردد و با پديدار شدن رطوبت، بارش بيشتر مي شود و ما شاهد سيلاب هاي خطرناك خواهيم بود. واضح است كه هزينه تنظيم گرماي زمين، بسيار كمتر از هزينه خسارت ها است. من با كار بر روي دهانه هاي آتشفشان هاي قديمي و بر روي مكان هاي اصابت سنگ ها از آسمان (به خاطر خاك متراكم و نزديك تر بودن قسمت انتهايي ستون هاي مواد معدني و آلي به سطح زمين)، و مناطق حاشيه اي آنها، به اين نتايج رسيدم و آنها را در مقاله اخير خود متذكر شدم. همه اين موارد، نكاتي هستند كه مي توانند به ما آسيب برسانند و بايد به آنها توجه داشته باشيم. جابجايي و تبادل گرماي اين مناطق بسيار اهميت دارند. البته، ما نبايد تحقيقات در مورد حفره هاي سواحل نزديك به دريا را نيز فراموش كنيم، اگر اين حفره ها نباشند، مقدار بارش باران در سواحل سيلاب ها را در پي خواهند داشت. در سال هاي آتي كه فعاليت هاي خورشيدي بيشتر مي شود، مسايل مهمي بروز پيدا مي كنند. در آن موقع است كه يك همت و تلاش همه جانبه و جهاني ضرورت مي يابد. همانطور كه خواهيم ديد، درك اين ضرورت ها و انجام دادن اقدامات به موقع، جلوي زمين لرزه هاي قوي و سيلاب هاي بزرگ را خواهد گرفت.