بررسی کتب فقهی نشان میدهد دانشمندان این علم (جز اندکی) روی کلمه «ضاله» بحث لغوی انجام نداده اند، بلکه پاره ای به تعریف و تشریح «کتب ضاله» پرداخته و جمع زیادی به بیان مصادیق آن همت گمارده اند. از آن جا که یکی از راههای شناخت مفاهیم، بررسی مصادیق یک واژه است، میتوانیم از راه نقل و بررسی این مصادیق، در کلام فقهای عظام، به مفهوم کتب ضاله احاطه بیشتری پیدا کنیم.
در یکی از قدیمی ترین متون فقهی آمده است:
«باب بدعت و ضلالت، هر ریاستی در معرض عذاب الهی است، از عالم (علیه السلام) نقل میکنم که فرمود: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است.» (1)
براساس این حدیث کتابهایی که در آنها بدعتگذاری در دین ترویج شده (و یا مطلبی که خود بدعت باشد، آمده) از کتب ضاله محسوب میشوند. (2)
پس از او مرحوم شیخ مفید جهت رساندن این معنی، از ترکیب کتب کفر استفاده کرد و گفت:
«کتابهای کفر و نگهداری آنها حلال نیست، مگر برای اثبات فساد و نقض آن.» (3)
این جا به جایی اگر چه تساوی و یکسانی دو واژه را نمی رساند، حداقل نشان دهنده وجود رابطه میان آنهاست. میتوان کتابهای کفرآمیز (اعم از کفر نسبت به توحید، نبوت، معاد، امامت و ...) را از جمله کتب ضاله دانست.
مرحوم شیخ طوسی، مرحوم ابن ادریس و مرحوم علامه حلی کتابهای کفر و ضلال را در کنار هم میآورند و به حرمت نسخ آن یعنی نوشتن و نسخه برداری آن رأی میدهند. (4)
مرحوم علامه حلی در کتاب دیگر خود، تورات و انجیل را از باب ذکر خاص بعد از عام به کتب ضلال عطف کرده و علت حرمت نسخ و تعلیم و تعلم آن را بیان میدارد. (5)
وی در جای دیگر در بحث حرمت اخذ اجرت بر تعلیم کتب ضلال، تعلیم کتب سحر، شعبده، کهانه و قیافه را نیز حرام میداند. (6)
و در مبحثی دیگر نوشتههای خبری دروغ و شعر ناحق را از مصادیق کتب ضلال معرفی میکند. (7)
ایشان در کتاب تحریر الاحکام، استیجار بر کتابت مطلب حرام (مثل غیبت، تهمت و ...) یا بدعت یا شعر باطل یا کتب ظلال را جایز نمی داند. (8)
مرحوم شهید اول رونویسی و تعلیم کتب منسوخه و کتب اهل ضلال و اهل بدعت را حرام میداند. (9)
مرحوم محقق کرکی حکم حرمت در مورد ضلال در اصول و فروع را یکسان میداند و تورات و انجیل را از مهم ترین کتب ضاله معرفی میکند. (10)
مرحوم مقدس اردبیلی برخلاف مرحوم شهید اول که کتب اهل ضلال را ضلال معرفی کرده است، عقیده دارد در مورد گمراه بودن قول باید به خود قول نگاه کرد نه به قائل آن. (11)
مرحوم محدث بحرانی با روحیه اخباری که دارد در مورد معرفی کتب ضلال همانند شهید اول، کتب اهل ضلال را ضلال میداند و به ردود مرحوم اردبیلی در این قضیه خدشه وارد میکند. (12)
مرحوم محقق نراقی کلمه ضلال را مخالف حق و مخالف ضروری میداند. (13)
و مرحوم صاحب جواهر در بحث معرفی کتب ضلال، ضمن نقل سخنان استاد خود مرحوم کاشف الغطاء، آن را به نقد کشیده، دامنه کتب ضلال را وسیع تر میداند و با توجه به فراگیری ادله حرمت میگوید:
ادله حرمت اقتضا دارد که هر آن چه گمراهی داشته باشد حرام باشد، کم باشد یا زیاد، برای ایجاد گمراهی نوشته شده باشد یا خیر. لذا در مسالک و جامع المقاصد تصریح شده که باید موضع گمراهی را نابود کرد و در هر حال مراد از کتب ضلال هر کتاب گمراه کننده و غیر رشاد است.
وی در ادامه بحث نمونههایی از کتب ضلال را معرفی میکند:
تورات و انجیل به دلیل تحریف شدن آنها.
کتابهای فلاسفه مبنی بر قدم عالم و انکار معاد.
کتابهای بت پرستان و منکران خدا.
کتابهای بدعت در دین همانند کتب جبر و کتابهای خوارج.
اما برخی به عدم حرمت کتابهایی که علاوه بر اباطیل، مطالب موافق عدلیه نیز دارند مثل کتب معتزله، برخی کتاب اشاعره و ... نظر داده اند، در حالی که میدانید در نصوص، لفظ ضلال نیامده تا شما آن را به آن چه به قصد ضلال دیگران نوشتهشده یا کل آن ضلال است انصراف دهید، بلکه دلیل حرمت کلیت دارد و میان موارد فرقی نیست. (14)
شیخ انصاری در مورد معنا و مفهوم ضلال سه احتمال مطرح میکند:
احتمال اول آن که مراد از ضلال هر آن چه ذاتاً باطل است، باشد. احتمال دوم؛ به قصد و غرض گمراه کردن نوشته شده باشد و احتمال سوم؛ مراد هر مطلبی باشد که موجب گمراهی خواهد شد، حتی اگر مطالبش حق باشد، همانند برخی کتابهای عرفا و حکما که ظاهری ناپسند دارند، ولی ادعا میشود، مقصود ظاهر آنها نیست. (15)
مرحوم شیخ بر احتمال سوم یعنی مضل و گمراه کننده بودن کتاب تاکید دارد و میگوید: «در هر صورت آن چه از عدم اختلاف فقها حاصل است، اینکه هر چه باعث گمراهی شود حرام است و کتابهایی که دربردارنده باطل باشد، بدون اینکه گمراهی ایجاد کند، نیز مالیت نداشته و معامله آن حرام خواهد بود، چرا که خریدار از جانب آن به منفعت حلالی نمی رسد.»
آن گاه نمونههایی از کتب مضل را معرفی میکند: «از آن چه گفتیم حکم مصنفات مخالفان در اصول، فروع، حدیث، تفسیر، اصول فقه و دیگر علوم روشن میشود. و ملاک وجوب اتلاف تنها در خصوص کتابهایی است که عقاید باطلی مثل جبر و امثال آن را اثبات میکنند.» (16) و (17)
اگر چه با نقل سخنانی از فقها، ماهیت کتب ضاله و مصادیق آن روشن شد، برای وضوح بیشتر به جملاتی دیگر از فقها و دانشمندان معاصر استناد میکنیم:
مرحوم سیدکاظم یزدی می نویسد:
«مراد از کتب ضلال، هر آن چیزی است که شأنیت گمراه کردن داشته باشد و مجرد اینکه کتابی دربردارنده مطالب باطلی باشد، ضلال شمرده نمی شود، همانند دیوان اشعار و کتابهای داستانهای جعلی دروغین، در صورتی که گمراهی آور نباشد، خصوصاً اگر برای نصیحت افراد، پند دادن و یا مطالب ادبی مفید باشد، همانند کتاب انوار سهیلی، مقامات حریری، بدیعی و امثال آنها.» (18) و (19)
و مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی در این مورد میگوید:
کتابهای فلسفی در بردارنده شبهات عقلی در مبدأ و معاد و مغالطات علمی در توحید و امثال آن که از خطرش جز اندکی از دانشمندان سالم نمی ماند، از کتب ضاله محسوب میشود. هم چنین است کتابهایی که از راه راست منحرف شده و به معاصی، فسق و مفاسد اخلاقی تشویق میکند و چه بسا این دسته کتب مشمول سخن خدای بزرگ باشد که فرمود: «عاقبت کسانی که بدیها را مرتکب شدند این بود که آیات الهی را نیز تکذیب کردند» و از آن جمله است روزنامهها و نشریات رایج در زمان ما که دربردارنده فحشا، منکرات و زشتیها هستند و شاید سخن خدای تعالی آنها را دربرگیرد: «و کسانی که دوست دارند در مورد مؤمنان اشاعه فحشا شود، آنان را به عذاب دردناک بشارت ده.» (20)
آیت الله سیدمحمد حسینی شیرازی در حاشیه (شرح) مکاسب مینویسد:
«و دانستی که مراد از ضلالت اعم از ضلالت در عقیده و شریعت است و هر آن چه حرامی را به وجود آورد، شامل میشود همانند کتابهای تعلیم بازی قمار، غنا و امثال آن.» (21)
و مرحوم آیت الله سیدابوالقاسم خویی میگوید:
مراد از کتب ضلال آن است که برای گمراه کردن مردم نوشته شده باشد و مردم را چه در اعتقادات و چه در فروع و احکام دین گمراه کند. پس کتابهای فحش، هجا، مسخره، داستانها، حکایتها و نشریات گمراه کننده، برخی نوشتههای حکما، عرفا و نیز کتابهای سحر، کهانت و امثال آن که موجب اضلال است، را در بر میگیرد.» (22)
وی در کتاب دیگر خود گفته است: «و از آن جمله است کتابهای موجود تورات و انجیل، در صورتی که احتمال گمراهی به وسیله آنها حاصل باشد.» (23)
«مردم لازم است که از کتابهای دربردارنده آن چه مخالف عقاید مسلمانان است بپرهیزند، خصوصاً آنها که شبهات و مغالطاتی را مطرح میکنند که از حل آن ناتوان باشند. خرید، فروش و نگهداری آن دسته از کتابها حرام و بلکه اتلاف آن واجب است.» (24)
مرحوم آیت الله سیدحسن بجنوردی در بیان معرفی برخی از مصادیق کتب ضلال گفته است:
«تورات و انجیل نمونههای کتب ضلال هستند زیرا تحریف شده، تغییر پذیرفته و در آنها مطالبی گمراه کننده است. کتابهای بابیه، بهائیه و برخی کتابهای عرفا و صوفیه که دربردارنده عقاید فاسده و مطالب باطله همانند ادعای حلول یا اتحاد با خداوند متعال است، نیز از جمله کتب ضاله به شمار میرود.» (25)
و آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه مینویسد: «دور نیست که کتاب ضلال برخی کتابهای شعرا، عرفا و حکما را در برگیرد، زیرا. برای آن تفسیرها و توجیهاتی بیان میکنند در حالی که ظواهر ناپسندی دارد. دلیل این دربرگیری آن است که گمراه کردن از راه خدا در این کتابها وجود دارد و به این مطلب که نویسندگان این قصد را نداشته اند، توجه نمی شود، چرا که علم به حصول تأثیر داریم و قصد در این جا نقشی در تأثیر ندارد.» (26)
پینوشتها:
1. شیخ صدوق، فقه الرضا، (مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا (علیه السلام))، ص 383 و نیز شیخ مفید، المسائل الصاغانیه، (قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413 ق)، ص 86.
2. بحث مفصل پیرامون محورهای مختلف کتب ضاله و از جمله بدعت، در بخش محورهای ضلال خواهد آمد.
3.شیخ مفید، المقنعه، (قم، جماعة المدرسین، 1410)، ص 588.
4.شیخ طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، (قم، انتشارات قدس)، ص 367، ابن ادریس حلی، السرائر، (قم، موسسة النشر الاسلامی، الطبعة الثانیة، 1410ق)، ج 2، ص 225، علامهحلی، منتهیالمطلب، (ط.ق) (تبریز، حاج احمد 1333)، ج 2، ص 1020.
5. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، (ط.ق) (مکتبة الرضویة لاحیاء الآثار الجعفریة)، ج 1، ص 582.
6. علامهحلی، تذکرة الفقهاء، (ط.ق) (مکتبة الرضویة لاحیاء الآثار الجعفریة)، ج 2، ص 298.
7. علامهحلی، تذکرة الفقهاء، (ط.ق) (مکتبة الرضویة لاحیاء الآثار الجعفریة)، ج 2، ص 305.
8. علامهحلی، تحریر الاحکام، (ط.ق) (مشهد، موسسة آل البیت)، ج 1، ص 243.
9. شهیداول، الدروس الشرعیه، (ط.ج) (قم، مؤسسة النشر الآسلامی، الطبعة الاولی، 1412 ق)، ج 3، ص 163.
10. محقق کرکی، جامعالمقاصد (م، موسسة النشر الاسلامی، الطبعة الاولی 1412 ق)، ج 3، ص 163.
11. محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، (قم، جماعة المدرسین، 1402 ق)، ج 8، ص 76.
12. محدث بحرانی، الحدائق الناضرة، تحقیق: محمدتقی الایروانی (قم، جماعة المدرسین)، ج 18، ص 141.
13. محقق نراقی، مستندالشیعه، (ط.ج) (قم، موسسة آل البیت، الطبعة الاولی 1415 ق)، ج 4، ص 157.
14. محمدحسن نجفی، جواهرالکلام، (تهران، دارالکتب الاسلامیة، الطبعة الثالثة، 1367 ش)، ج 12، صص 154، 159.
15. مرتضیانصاری، المکاسب، (قم، لجنة تحقیق تراثنا الشیخ الاعظم، الطبعة الاولی، 1415 ق)، ج 1، ص 233.
16. مرتضی انصاری، المکاسب، (قم، لجنة تحقیق تراثنا الشیخ الاعظم، الطبعة الاولی، 1415 ق)، ج 1، ص 233، 237.
17. یکی از نویسندگان معاصر در مقایسه دو دیدگاه مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری، بر دیدگاه اول اشکال دارد و دیدگاه دوم را دقیق میداند. وی مینویسد:
مرحوم صاحب جواهر حکم به حرمت هر آن چه غیر رشاد است داده، این حکم را نمی توان با دلایل اقامه شده در این باب اثبات کرد به علاوه دایره شمول حکم چنان وسیع است که در بسیاری از موارد موجب حرج خواهد شد. روح کلی حاکم بر مسأله، پیشگیری از فساد در جنبههای مختلف زندگی انسان است و مسأله بیشتر موضوعی اجتماعی مینماید. بنابراین نظر مرحوم شیخ که تاکید بر بحث اضلال و به عبارتی تأثیرگذاری بر جامعه دارد دقیق تر و مناسب تر است . (محمدعلی سلطانی، مقاله حکم فقهی کتب ضاله در گذر زمان، آئیهپژوهش (قم، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزهعلمیه قم، 1374) شماره 36، ص 30) در مورد نسبت میان غیر رشاد بودن یک کلام و مُضل بودن آن در آینده بحث خواهیم کرد، اما در مورد این که نویسنده، فتوای مرحوم صاحب جواهر را موجب حرج میداند باید گفت:
اولاً موجب حرج شدن این حکم یک ادعاست و برای ما ثابت نشده است.
ثانیاً اگر در مواردی اندک موجب حرج باشد، قاعده لاحرج، حکم اول ما را استثنا میزند و این یک مسئله طبیعی است و اما این که دلایل اقامه شده نمی تواند سخن مرحوم صاحب جواهر را تایید کند، مطلبی است که ناصحیح بودن آن را ملاحظه خواهیم کرد.
18. یزدی، محمدکاظم، حاشیةالمکاسب. قم: اسماعیلیان، 1378، ج 1، ص 23.
19. ممکن است گفته شود اگر کذب ضلال است، به ناچار بر اساس این نظر که هر ضلالی مضل است باید کتابهایی مثل کلیله و دمنه، انوار سهیلی، مقامات حریری و ... ضاله باشد، در حالی که همگان به نفع و فایده و غیرضاله بودن آنها نظر دارند. در جواب خواهیم گفت مطالب این گونه کتابها اگر چه در ظاهر کذب است، اما در واقع کذب نیست. اگر مثلاً گرگی با گوسفندی سخن گفته همه میفهمند که یا زبان حال است و یا گرگ نشانه انسان زورگو و گوسفند سمبل انسان مظلوم و بی دفاع، لذا این گونه مطالب از آن جا که هر شنونده ای مقصود را میفهمد و از آن برداشت واقع نمی کند، ماهیت کذب نخواهد داشت و از آن جمله است برخی مدحهای اغراق آمیز مثل قول شاعر برای حضرت عباس (علیه السلام):
لولا القضا لمحی الوجود بسیفه *** والله یقضی ما یشاء و یحکم
و یا شعر منسوب به حضرت علی (علیه السلام) بر قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها):
قال الحبیب و کیف لی بجوابکم *** و انا رهین جنادل و تراب
اکل التراب محاسنی فنسیتکم *** و حجبت عن اهلی و عن اترابی
(اشعار به نقل از محمدحسین شیرازی، پیشین، ج 2، ص 194).
20. سیّد مصطفی خمینی، مستند تحریر الوسیله، (قم، موسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمة الله) طبع اول، 1418 ق)، ج 1، ص 411.
21.حسینی شیرازی، سیدمحمد، ایصال الطالب الی المکاسب. تهران: موسسة الاعلمی. ج 2، ص 183.
22. سیّد ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهة، به قلم محمدعلی توحیدی تبریزی، (قم مکتبة الداوری، الطبعة الاولی، 1419 ق)، ج 1، ص 254. همان گونه که ملاحظه فرمودید مرحوم آیت الله خویی، کتب سحر، کهانه، قیافه و امثال آن را از مصادیق کتب ضلال میداند، لذا به نظر ایشان عطف کتب سحر و ... و برکتب ضلال عطف بیان محسوب میشود نه عطف مباینه.
23. سیّدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، (قم، مدینة العلم، طبع 1410، 28ق)، ج 2، ص 9.
24. سیّدروح الله خمینی، تحریر الوسیله، (بیروت، دارالانوار، 1403 ق)، ج 1، ص 498.
25. سیّدحسن بجنوردی، القواعد الفقهیة، (قم، نشر الهادی، الطبعة الاولی، 1419 ق)، ج 6، ص 242.
26. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم: مطبوعاتی هدف، چاپ اول، 1415 ق، ص 242.
قانع، احمدعلی؛ (1384)، فقه و پیام گمراهی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول