مروري بر پرفروش‌ترين فيلم‌هاي 2014

در جستجوي قهرمان

سال گذشته يکي از بدترين سال‌ها براي گيشه‌هاي اکران سينماي آمريکا در طي ساليان اخير بود. فقدان بلاک باسترهاي عظيم تابستاني منجر به پايين‌ترين فروش در سينماهاي داخلي آمريکا از سال 2007 گرديد. به طوري که بنا بر
سه‌شنبه، 2 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در جستجوي قهرمان
در جستجوی قهرمان

 

نویسندگان:
میلاد رهجو
مهدی مقدم





 
مروری بر پرفروش‌ترین فیلم‌های 2014
سال گذشته یکی از بدترین سال‌ها برای گیشه‌های اکران سینمای آمریکا در طی سالیان اخیر بود. فقدان بلاک باسترهای عظیم تابستانی منجر به پایین‌ترین فروش در سینماهای داخلی آمریکا از سال 2007 گردید. به طوری که بنا بر گزارش وب سایت «باکس آفیس»، فروش ناخالص بلیط در سینماهای آمریکا، مبلغی در حدود 10 میلیون دلار بوده است. فیلم‌های ابر قهرمانی، خانوادگی و همچنین اقتباس‌های عظیم سینمایی از جمله پرفروش‌های این سال بودند. درست است که محافظان کهکشان یک بلاک باستر تابستانی غافلگیر کننده بود و سری جدید بازی‌های بقا فرو قابل قبولی داشته است اما این همه‌ی داستان نیست.
هالیوود به تازگی دریافته که آن جمعیت یک میلیارد واندی نفری که در چین زندگی می‌کنند، چه پتانسیل بزرگی برای فروش بلیت‌های بیشتر هستند. این مسأله این روزها آن قدر برای بعضی از استودیوهای بزرگ فیلم سازی اهمیت یافته است که مدیران این استودیو تلاش می‌کنند عناصری در فیلم‌هایشان وارد کنند که به مزاق چینی‌ها خوش بیاید. همین مسأله سبب شده تا پس از آمریکا، بازار چین دومین بازار پول ساز دنیا لقب بگیرد. برای مثال فیلم ترنسفورمرها: عصر انقراض با این که در آمریکا فروش ضعیفی داشت و منتقدان هم حسابی فیلم را به باد انتقاد گرفتند اما توانست به لطف داشتن انفجار‌های بزرگ و هیولاهای آهنی ریز و درشت، آن قدر در چین بفروشد که اصلاً شکستن در غرب به چشم نیاید و حتی به فهرست 10 فیلم پرفروش برتر سال هم نفوذ کند. این یعنی رسانه‌های دیگر هم باید حساب ویژه‌ای روی این بازار باز کنند. در مطلب پیش رو به دنبال آن هستیم تا با مروری بر ده فیلم اول هالیوود در عرصه‌ی اکران جهانی در سال 2014 نگاهی به المان‌ها و مضامین فیلم‌ها بیندازیم.
***
10
lnterstellar
در میان ستارگان
بودجه‎ی ساخت: 160 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 660 میلیون دلار
سازنده: پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures) و برادران وارنر (Warner Bros)
ژانر: حادثه‎ای علمی- تخیلی
کارگردان: کریستوفر نولان
فیلمنامه و داستان: جاناتان نولان و کریستوفر نولان
بازیگران: متیومک کاناهی، آن هاتاوی، جسیکا چاستین
تاریخ اکران: 7 نوامبر 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 169 دقیقه

 

  در جستجوی قهرمان
«کریستوفر نولان» را می‌توان یکی از معدود فیلم‌سازان عصر حاضر دانست که هر بار اراده کرده، دنیای پیچیده‌ای را که در ذهنش ساخته، به راحتی به سینما آورده و به تصویر کشیده است. بهترین مثال از این عنوان را می‌توان فیلم تلقین دانست که احتمالاً هیچ کس به جز خودِ نولان قادر نبود. پیچیدگی‌های ساختار رؤیا و ذهن انسان را در آن و با چنین جذابیتی نمایش دهد و اثری جانانه و بی بدیل خلق کند. اما بحث در میان ستارگان به طور کل از دیگر آثار نولان جداست. برای این که این بار ابداً قرار نیست با یک داستان تخیلی مواجه باشیم. بلکه بخش زیادی از فیلم برگرفته از مباحث علمی دقیق و محکم در دنیای فیزیک و نجوم است که به طور ساده و روان به مخاطب ارائه شده است.
ماجرا
در آینده‎ای نه چندان دور، یک آفت گیاهی به نام «زنگار گیاهی» زمین را وادار می‌کند که از قرن بیست ویکم به دوران مزرعه‌داری دهه‌ی 1930 برگردد. دنیا، بیابانی با شن‌های روان است و همه‎ی مردم ساکنان ایالت اوکلاهاما هستند. در این زمان، مدارس به کودکان یاد می‌دهند که ورود سفینه‌ی آپولوبه ماه نیرنگی بیش نبوده است و انگار آمریکا مجبور است که دستاوردهای قدیمی را از ذهن مردم پاک کند تا مردم از تصور دستاوردهای جدیدتر دست بردارند.
کشاورزی به نام کوپ، که زمانی فضانورد بوده، به همراه دخترش مورفی احساس می‌کنند که باید خود را از این خفقان نجات دهند و کاری کنند. پس از مدتی مورفی سیگنال‌هایی از قفسه‌های کتابخانه‌اش دریافت می‌کند. نیرویی عجیب که آن‌ها را به سمت یکی از مخفی گاه‌های ناسا در آن حوالی هدایت می‌کند. رئیس این مخفی‌گاه، دکتر بِرَند، از کوپ می‌خواهد تا هدایت مأموریتی به اعماق فضا را بر عهده بگیرد. کوپ به همراه آمیلیا، دخترِ بِرَند و دو تن دیگر راهی فضا می‌شوند تا گودالی را در نزدیکی سیاره‌ی کیوان پیدا کنند که تصور می‌شود مسیر فراری برای نوع بشر است. همان گونه که برند در صحنه از فیلم می‌گوید: «قرار نیست زمین را نجات دهیم. قرار است آن را ترک کنیم».
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. «جهان‌های موازی» باز هم موضوع فیلم جدید نولان است که پیشتر در تلقین به خوبی به آن پرداخته بود هر چند که این بار در سفر ستاره‌ای این اتفاق به شکلی دیگر به وقوع می‌پیوندد و سازندگان، گذشت کند زمان در فضا را دستمایه‌ای برای پیشبرد درام خود قرار می‌دهند.
2. همانند مردان ایکس این فیلم نیز به مسأله‌ی «سفر در زمان» اشاره دارد. شخصیت اصلی فیلم با فضاپیمای خود به کره‌های دیگر سفر می‌کند و پس از بازگشتش به زمین متوجه گذر سریع زمان در زمین می‌شود.
3. بعید می‌دانیم فیلم دیگری وجود داشته باشد، که فیلم‌ساز در آن توانسته باشد «نظریه‌ی کوانتوم» و همچنین «نظریه‌ی نسبیت» را به این استادی و مهارت، دراماتیزه کرده باشد. به ویژه آن که، کریستوفر و «جاناتان نولان» مکانیک کوآنتوم را با استفاده از تکنیک‌های نمایشی توضیح می دهند.
4. دیگر صحبت کردن از «بحران انرژی»، آن هم در سال‌های پس از قرن بیستم و انفجار روزافزون دنیای صنعتی و ورود به عصر اطلاعات چندان عجیب نمی نماید. با این حال سازندگان فیلم، پا را فراتر از این گذاشته و این بار «کمبود اکسیژن» را مایه‎ی به مخاطره افتادن آینده‌ی زمین تصویر کرده‌اند در فیلم، قهرمان داستان برای پیدا کردن سرزمینی جدید، دست به ماجراجویی در دیگر سیارات می‌زند تا بتواند خانواده اش را نجات دهد.
9
The Hunger Games: Mockingjay part 1
بازی‌های بقا: مرغ مقلد: قسمت اول
بودجه‌ی ساخت: 125 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 700 میلیون دلار
سازنده: لاینزگیت (Lionsgate)
ژانر: حادثه ای، علمی- تخیلی
کارگردان: فرانسیس لارنس
فیلم‌نامه و داستان: دنی استرانگ، پیتر کریگ
بازیگران: جنیفر لارنس، جاش هاچرسون، لیام همسورث
تاریخ اکران: 21 نوامبر 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 123 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
مسابقات به پایان رسیده‌اند اما مناقشات همچنان پابرجا هستند. اولین قسمت از دو فیلم آخری که از روی کتاب‌های سه گانه‎ی «سوزان کالینز» اقتباس شده است- که بسیار هم محبوب بوده‌اند، با نام مرغ مقلد: قسمت اول یک دنباله‎ی پرفروش است. البته کارگردان این فیلم «فرانسیس لارنس» تقریباً داستان را کنار گذاشته و به خلق قصه‌ی خود روی آورده است. جلوه‌های ویژه، خام و نه چندان قانع کننده هستند و فیلم‌نامه هم اندکی می‌لنگد، اما باز هم می‌توان گفت فیلم هنوز می‌تواند هیجانش را حفظ کند و تا انتها مخاطب را همراه سازد.
ماجرا
داستان فیلم پس از درگیری‌هایی است که منجر به نابودی منطقه‌ای دوازده و فرار «کتنیس» از مهلکه شد. هم اکنون کتنیس و دوستانش در منطقه‌ی سیزده حضور دارند که در زیر زمین واقع شده است. کتنیس در این محل با راهنمایی‌های «رئیس جمهور آلما کوین» و مردمی که در آن حوالی هستند، متوجه می‌شود که تنها سمبل به دست آوردن آزادی برای این جمعیت است و وظیفه‌ی سنگینی بر روی دوشش قرار داده شده، از طرف دیگر کتنیس می‌بایست برای یافتن پیتا تلاش کند.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. هرچند سازندگان علاقه‌ای به بیان شعارهای گل درشت فمینیستی نداشتند، اما کتنیس به عنوان یک «قهرمان زن» که نجات بخش دوستان و خانواده‌اش است، تمهیدی است که نقشی اساسی در پیشبرد داستان فیلم دارد و بدون اتکا به دیگران خود را از میان مشکلات و خطرات رها می‌کند.
2. این فیلم و نحوه‌ی خیزش کتنیس در فیلم و همراهی دوستانش با وی، به نوعی «ظلم ستیزی» در میان محیطی خفقان گونه را به نمایش می‌گذارد. البته در مقابل، مخاطرات انقلاب کردن را هم به نمایش در‌می‌آورد، که باعث از بین رفتن خانواده و شهر و دیار هم می‌شود و ارزشش را از دست می‌دهد.
3. حکومت‌هایی که در آن فیلم شاهد آن هستیم، شبیه به «حکومت‌های مرکزی» هستند که هر کدام به گونه‌ای که خودشان می‌خواهند رفتار می‌کنند و تنها تحت عنوان و لوای یک نام واحد در کنار یکدیگر قرار گرفته و به یکدیگر ارتباط پیدا کرده‌اند؛ چیزی شبیه به ایالات متحده آمریکا.
8
Dawn of the Planet of the Apes.
طلوع سیاره‌ی میمون‌ها
بودجه‌ی ساخت: 170 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 700 میلیون دلار
سازنده: فاکس قرن بیستم (20th Century Fox)
ژانر: اکشن، علمی- تخیلی
کارگردان: مت ریوز
فیلمنامه و داستان: مارک بومبک، ریک جافا، آماندا سیلور
بازیگران: اندی سرکیس، جیسون کلارک، گری اولدمن
تاریخ اکران: 11 جولای 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 165 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
ساخت یک بازسازی از فیلم معروف سیاره‎ی میمون‌ها در سال 2011 تصمیم عاقلانه‌ای به نظر نمی رسید چرا که پیش از این «تیم برتون» با ساختن یک بازسازی از این داستان، خاطرات بسیار بدی در ذهن تماشاگران ترسیم کرده بود که پاک کردنش کار بسیار سختی به نظر می رسید، اما با این حال «روپرت ویات» و تیم سازنده‎اش تصمیم به بازسازی این اثر گرفتند و نتیجه‎ی کار عنوانی متفاوت و سرزنده بود که شباهتی به اثر خشک و نچسب تیم برتون در سال 2001 نداشت.
ظهور سیاره‎ی میمون ها در سال 2011 اثری خوش ساخت بود که در گیشه به موفقیت زیادی دست پیدا کرد و اغلب منتقدان سینما نیز از آن رضایت داشتند. حال پس از سه سال قسمت دوم فیلم با نام طلوع سیاره‌ی میمون‌ها به اکران عمومی درآمد تا موفقیت‌های به مراتب بیشتری را به دست آورد.
ماجرا
هنوز مشخص نیست که تا چه زمانی پس از به پایان رسیدن فیلم قبلی آغاز می‌شود. بیشر به سبب یک ویروس و بی نظمی ناشی از آن جایگاه خود را در رأس زنجیره‎ی غذایی دنیا را از دست داده است، سقوط تمدن بشری منجر به بروز جامعه‎ای چند پاره و ابتدایی شده است. گروهی از انسان‌ها در سان فرانسیسکو به رهبری دو تن از بازمانده‌ها، به نام‌های «دِریفوس» و «مالکوم» تلاش می‌کنند تا بخشی از آن چه را که از دست رفته است، برگردانند. فوری‌ترین هدف آن‌ها تعمیر و راه اندازی شبکه‎ی انرژی است؛ البته برای این کار مجبورند به جنگ‌های موار بروند؛ جایی که میمون‌ها تحت رهبری «سزار» روز به روز پیشرفت بیشتری می‌کنند. سِزار سخن گفتن را آموخته است (مهارتی که خیلی زود بقیه نیز در آن استاد می‌شوند). انسان‌ها و میمون‌ها با هم برخورد می کنند درحالی که عناصر میانه‌روی هر دوگونه (میمون‌ها و انسان‌ها) سعی می‌کنند تا به توافقی برای انجام همکاری‌های دو جانبه و جلوگیری از بروز یک جنگ برسند عناصر تندروتر، تنها یک چیز می‌خواهند: نابودی رقیبان.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. هرچند در فیلم اشاره مستقیمی به موضوع «گفتگوهای هسته‌ای با ایران» نمی‌شود، با این حال همان طور که از داستان و جدال بر سر موضوع انرژی گرفته، تا موضوعاتی نظیر اختلاف میان میمون‌ها بر سر معامله و یا مبارزه با انسان‌ها پیداست، سازندگان بنا را بر آن گذاشته‌اند تا با استفاده از این فرصت پیغام‌های سیاسی مورد نظر دموکرات‌ها را نیز به جامعه تزریق نمایند؛ این که مذاکره با این دشمنان، بهتر از جنگ با آن‌هاست. موضوعی که توسط برخی از منتقدان آمریکایی نیز بدون ذکر جزئیات، بدان اشاره شده است.
2. فیلم به دفاع تمام قد از «نظریه‌ی داروین» می‌پردازد. این که میمون‌ها با پیشرفت عقلی، در حال آموزش به یکدیگر و فعالیت در کنار هم، برای دستیابی به هدفی واحد نشان داده می‌شوند، حکایت از آن دارد که سازندگان می‌خواستند با این روش به مخاطبانشان اثبات کنند که «چارلز داروین» درست گفته و انسان از نسل میمونها و - آن طور که در فیلم به نمایش در می‌آید - از نسل یک نوع اورانگوتان است.
7
The Amazing Spider-Man 2
مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2
بودجه ی ساخت: 200 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 700 میلیون دلار
سازنده: سونی پیکچرز (Sony Pictures Enterainment)، مارول (Marvel Entertainmaent) l
ژانر: اکشن، حادثه‌ای، فانتزی، سوپرقهرمانی
کارگردان: مارک وِب
فیلم‌نامه و داستان: الکس کورتزمن، روبرتواورسی و جف پینکِر
بازیگران: اندرو گارفیلد، اما استون، جیمی فاکس
تاریخ اکران: 2 مِی 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 142 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
سری احیاء شده‎ی مرد عنکبوتی باعث شده تا طرفداران این فیلم به دو دسته‌ی موافق و مخالف تقسیم شوند. دسته‌ی اول شامل افرادی است که حال و هوای سه‌گانه‌ی قبلی به کارگردانی «سم ریمی» و بازی «توبی مگوایر» در نقش مرد عنکبوتی را می‌پذیرند و دسته‌ی دوم شامل افرادی است که سه گانه‌ی فعلی را با بازی «اندرو گارفیلد» در نقش مرد عنکبوتی، بهتر از هر زمان دیگری می‌دانند.
ماجرا
فیلم به وقایع پیرامون شرکت «همه جا حاضر» «آزکورپ» می‌پردازد که در شهر نیویورک در زمینه‌ی تکنولوژی کامپیوتری فعالیت می‌کند و «گوئن استیسی»- نامزد مو طلایی «ریچارد پارکر» - را به استخدام خود درآورده است.
در این قسمت نیویورک تحت محاصره‌ی شرکت آزکورپ قرار می‌گیرد و این بار نیز، مرد عنکبوتی می‌بایست شهر و خانواده خود را از این مهلکه نجات دهد.
در فیلم، گوئن دختر دلنشینی است اما پیتر به شکل یک بچه‌ی زرنگ مغرور تصویر شده است. در اوایل فیلم پیتر شخصیتی دوست داشتنی نیست، گرچه فیلم‌نامه کم کم به او ویژگی‌های انسانی بیشتری می‌بخشد. پیتر که نگران است رابطه‌اش با گوئن زندگی او را به خطر بیندازد، به رابطه‎اش با او پایان می‌دهد چرا که معتقد است اگر عاشقش است باید او را رها کند.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. مرد عنکبوتی همچون سایر قهرمان‌های امسال به عنوان «قهرمان آنگلوساکسون» ایفای نقش می‌کند و در پی حمایت از معشوقه‎ی مو طلایی‌اش و نجات زندگی خود و مردم شهرش است که به نوعی تمثیل و مجازی از کل جهان است.
2. مرد عنکبوتی با «دشمنی خیالی» می‎جنگد که اصلاً وجود ندارد و سعی دارد با این کار به مخاطبش بقبولاند که ناگهان دشمنی بر سر ما خواهد ریخت که از هویتش هم بی‌خبریم و باید برایش آماده باشیم. پس باید برای حفظ این آمادگی، باید از مرزهای اخلاقی هم گذشت و حتی به دروغ مردم را ترساند.
6
Captain America: The Winter Soldier
کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان
بودجه‌ی ساخت: 170 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 700 میلیون دلار
سازنده: والت دیزنی (Walt Disney Studios Motion Pictures)
ژانر: اکشن، حادثه ای، علمی- تخیلی، سوپرقهرمانی
کارگردان: آنتونی روسو و جوروسو
فیلمنامه و داستان: کریستوفر مارکوس و استفان مک فیلی
بازیگران: کریس ایوانز، اسکارلت جوهانسون، سباستین استان و...
تاریخ اکران: 14 آپریل 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 136 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
بازگشت شخصیت کاپیتان آمریکا به پرده‎ی سینماهای جهان پس از سال‌ها انتظار، با استقبال بسیار خوب مردم ایالات متحده در سال 2011 مواجه شد. این فیلم با نام کاپیتان آمریکا: اولین انتقام جو به اکران عمومی درآمد و به سرعت توانست گیشه‎های سینما را به تسخیر خود درآورد و بار دیگر نشان دهد که این کاپیتان کهنه کار سینما هنوز هم می‌تواتد هواداران زیادی را به سالن‌های سینما بکشاند. کاپیتان آمریکا در سال 2012 نیز در فیلم معروف و بسیار پرفروش انتقام جویان در کنار دیگر قهرمانان «مارول» نظیر «مرد آهنی» و «هالک» قرار گرفت و توانست حضور خود را بیش از پیش در بین قهرمانان مارول تثبیت کند. حال پس از گذشت دو سال از آخرین باری که این شخصیت را بر پرده‎ی سینماها دیده بودیم، این بار فیلم دیگری با محوریت داستان زندگی «کاپیتان آمریکا» روانه‎ی سینماها شده است.
ماجرا
داستان پس از اتفاقاتی که انتقام جویان در شهر نیویورک رقم زدند، این بار در شهر واشنگتن آمریکا رخ می‌دهد.
«استیوراجرز» (یا همان کاپیتان آمریکا (با بازی کریس ایوانز) که پس از نجات دنیا به همراه دوستانش، در حال برقرار کردن ارتباط با دنیای جدید پیرامون خودش است) پس از یک مأموریت نجات کشتی متوجه می‌شود که رئیس گروه «شیلد» (Shield) یعنی «نیک فیوری» در جریان انجام این مأموریت، بیشتر تمایل به حفظ منافع سازمان داشته تا نجات جان مردمان بی گناه. از این رو استیو دچار تردید فراوانی نسبت به فیوری می‎شود. اما به فاصله‎ی کوتاهی پس از این اتفاقات، فیوری در مسیر خیابان مورد حمله‎ی یک فرد مرموز قرار می‌گیرد و راجرز پس از کسب اطلاعات درباره‌ی افرادی که پشت این ماجرا هستند، به سر نخ‌هایی درباره‎ی یک قاتل خطرناک به نام «سرباز زمستان» می‌رسد که از طرف افراد رده بالای سازمان حمایت می‌شود.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. کاپیتان آمریکا به معنای واقعی کلمه، نماد یک پلیس مدرن را در جامعه‌ی آمریکا به نمایش می‎‌گذارد که در قالب «پلیس جهانی» هم به ایفای نقش می‌پردازد. هر جا اتفاق مهمی می‌افتد و یا جایی که ارزش‌های جامعه زیر سؤال می‌رود، اوست که حامی و «منجی همگان» است. به جز این، او ابرقهرمانی آنگلوساکسون هم هست.
2. این فیلم بار دیگر، تصویرگر حکومت‌هایی است که در مسیر توسعه‌ی خود بین پیشرفت، امنیت و یا برطرف کردن نیازهای مردم می‌‌مانند و به «حکومت‌های وامانده»‌ای تبدیل می‌شوند که نه راه پس دارند و نه راه پیش. به همین علت دست به دامان پلیس و سازمان‌های جاسوسی نظیر سازمان «شیلد» می‌شوند، که شباهت زیادی به (CIA) و (NSA) دارد. اینک کاپیتان آمریکا، با هدف حفظ ارزش‌ها و جلوگیری از شنود پا پیش می‌گذارد، که خود مصداق دادن پیام متناقض به مخاطب است.
5
X-Men: Days of Future Past
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده
بودجه ی ساخت: 200 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 750 میلیون دلار
سازنده: فاکس قرن بیستم (20th cintury fox)، مارول (Marvel Entertainment)
ژانر: اکشن، حادثه‌ای، علمی- تخیلی، سوپرقهرمانی
کارگردان: برایان سینگر
فیلم‌نامه و داستان: سیمون کینبرگ، جین گلدمن، متیووان
بازیگران: جهیوجکمن، جیمز مک آوی، مایکل فاسبندر، جنیفر لارنس
تاریخ اکران: 23 می 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 131 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
بازگشت «برایان سینگر» به روی صندلی کارگردانی فیلم مردان ایکس: روزهای گذشته‌ی آینده امری موردپسند و البته کاملاً ریسک‌پذیر بود. بعد از ماجراهایی که سینگر بر سر برخی مسائل با بازیگران خود داشت و همچنین فیلم قبلی او جک غول کش، خیلی‌ها تصور می‌کردند ممکن است او نتواند از پس این وظیفه‌ی مهم برآید. درحالی که بعد از دو نسخه‌ی نه چندان موفق مردان ایکس، طرفداران نیز انتظار داشتند که جهش یافتگان لااقل این بار با دست پر به سراغ هواداران خود بیایند. خوشبختانه سینگر توانست به بهترین شکل با هواداران این شخصیت‌ها تسویه حساب کند.
ماجرا
>
داستان قسمت جدید این مجموعه در سال 2023 می‌گذرد. در این دوران موجوداتی به نام «نگهبانان» به منظور مبارزه با جهش یافته‌ها یعنی «مردان ایکس» ساخته شده‌اند. این موجودات بسیار خطرناک و نابودگر تنها هدفشان از بین بردن افراد گروه ایکس می‌باشد و قدرت آنان چنان زیاد است که جهش یافتگان امید خود را به طور کامل از دست داده‌اند و شکست را در نزدیکی خود می‌بینند.
گروه ایکس پس از بررسی گزینه‌های مقابله با نگهبانان، به این نتیجه می‌رسند که یکی از آنان می‌بایست به گذشته و سال 1973 بازگردد تا «بولیوار» خالق نگهبانان را پیدا کند و از بین ببرد. همچنین او وظیفه دارد تا «ژاویر» و «مگنتو» را با یکدیگر متحد کند تا از نابود شدن نسل جهش یافته‌ها جلوگیری کنند. فردی که برای این مأموریت انتخاب شده «ولورین» است که حضور او در «گذشته» با مشکلاتی مواجه می‎شود.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. در فیلم شاهد هستیم که نژاد آنگلوساکسون در مقابل سایرین «برتری» دارد و اتفاقات مهم و تأثیرگذار را این نژاد رقم می‌زنند.
2. در فیلم به دلیل قابلیت یکی از مردان ایکس، قهرمانان قادر به «سفر در زمان» می‌شوند و زمان را به شکلی اصلاح می‌کنند که خودشان دوست دارند اتفاقی که فقط در ماوراء طبیعه به آن اشاره شده و در فیلم نیز به صورت خیالی به تصویر کشیده می‌شود.
3. «نزاع بین یهودیان و آنگلوساکسون‌ها» هرچند به صورت تلویحی- برای دستیابی به منابع بیشتر در فیلم به نمایش گذاشته می‌شود، که اشاره به جنگ بین این دو نژاد است. نزاعی که حتی با وجود برخی شواهد تاریخی، امروزه اثر چندانی از آن باقی نمانده است.
4
Maleficent
شیطان صفت
بودجه‌ی ساخت: 180 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 750 میلیون دلار
سازنده: والت دیزنی (Walt Disney Pictures)، کاراوان پیکچرز (Caravan Pictures)
ژانر: اکشن، حادثه‌ای
کارگردان: رابرت استرومبرگ
فیلم‌نامه و داستان: لیندا وولورترون
بازیگران: آنجلیناجولی، شارلتو کوپلی، سم رایلی
تاریخ اکران: 30 می‌2014 در آمریکا
زمان فیلم: 97 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
ماجرا
«شیطان صفت» وقتی دختر بچه‌ای است با مردی جوان به نام «استفان» ملاقات می‌کند و با او دوست می‌شود. آن دو تا سال‌ها رابطه‌ی نزدیکی با هم دارند و همین طور که زمان می‌گذرد، این ارتباط به یک رابطه‌ی عاشقانه تبدیل می‌شود. اما استفان به دلیل جاه طلبی، اغوا و فاسد می‌شود. او برای مدت زیادی در قلمرو جنگلی شیطان صفت که «جنگل مورز» نام دارد حاضر نمی شود. زمانی که وی به این جنگل بازمی‌گردد، وانمود می‌کند که می‌خواهد دوباره با عشق گذشته‌اش رابطه برقرار کند. اما واقعیت این است که می‌خواهد شیطان صفت را با دارو خواب کند، بال‌هایش را ببرد و از آن‌ها استفاده کند تا ثابت کند که جرأت لازم را دارد که پادشاه بعدی انسان‌ها شود. استفان وقتی به مقصود خود می‌رسد، به شهر برمی‌گردد و منتظر مراسم تاج گذاری‌اش می‌ماند. شیطان صفت نقشه‌ی انتقام خود را می‌کشد و منتظر می‌ماند تا زمانی که شاه استفان دارای دختری می‌شود. ساحران اعلام می‌کنند که نفرینی دامن «آئورورا»ی کوچک را گرفته است: او در روز تولد 16 سالگی‌اش به خوابی فرو می‌رود به عمق مرگ. تنها چیزی که می‌تواند شاهزاده را از این خواب بیدار کند، محبت یک عاشق حقیقی است.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. «آنجلینا جولی» در آخرین فیلمی که در آن به ایفای نقش پرداخته، به خوبی توانسته نقش «شیطان خوب» یا (Good Evil) را به نمایش بگذارد و مخاطب نیز با او هم ذات پنداری کند. ولی حتی بدون دیدن فیلم و تنها با دیدن تصویر پوستر فیلم و لباس سیاه و شاخ‌های شیطان صفت، می‌توان فهمید او شیطان است. با این حال فیلم با سعی بسیار و با چسباندن بال به او، سعی دارد او را به شیطانی خوب تبدیل کند.
2. استفاده از خرافاتی مانند «طلسم و جادو» که از دامان شیطان، به منظور غفلت هرچه بیشتر مردم بسط داده می‌شود و سازندگان هم در این اثر از آن استفاده کرده‌اند.
3. شیطان صفت در فیلم نمادی از «فمینیسم» را به نمایش درمی‌گذارد که بدون اتکا به هیچ مردی به خواسته‌ها و تمنیات خود می‌رسد و حتی گاه بیانیه هم صادر می‌کند و دیگران را هم به این شیوه دعوت می‌کند.
4. این فیلم «داروینیسم» و همچنین خلقت حاصل از وجود سرمنشاء و سرآغازی تحت عنوان «آرخه» را نفی می‌کند. در زبان عهده یونان باستان، آرخه (یا آرخای) به معنی منبع، سرمنشاء و یا ریشه‌ی هر چیزی است که وجود دارد. در فلسفه‌ی یونان باستان، ارسطو آرخه را به معنی عنصر یا اصل یک چیز می‌داند که اگرچه، بیان نشدنی و حس ناشدنی است، شرایط ممکن بودن آن چیز را فراهم می‌کند. البته از سوی دیگر، فیلم بهایی به خلقت تمامی مخلوقات زیر نظر یک خالق (خداوند) واحد نیز نمی دهد.
3
Guardians of the Galaxy
محافظان کهکشان
بودجه‌ی ساخت: 150 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 750 میلیون دلار
سازنده: مارول (Marvel Studios)، والت دیزنی)Walt Disney Motion Pictures)
ژانر: اکشن، حادثه‌ای، علمی- تخیلی
کارگردان: جیمزگان
فیلم‌نامه و داستان: جیمزگان، نیکل پرلمن
بازیگران: کریس پرت، زوسالدانا، دیوباتیستا، بردلی کوپر، وین دیزل
تاریخ اکران: 1 آگوست 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 121 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
یک راکون و یک درخت سخنگو چیزی نبود که سینمادوستان منتظرش بودند اما چه اتفاقی افتاد که خیلی‌ها (عمدتاً آمریکایی‌ها) عاشق این فیلم شدند؟ جواب آسان است: داستانی جذاب- البته برای کسانی که عاشق کمیک هستند- کارگردانی خوب و خلاق، حضور ستارگان معتبر، جلوه‌های ویژه‌ی منحصر به فرد و فضاسازی مناسب. این موارد همگی می‌توانند عامل موفقیت این فیلم باشند و دلایلی محکم برای محبوبیت قابل توجه آن.
ماجرا
اتفاقات فیلم از جایی آغاز می‌شود که «کوییل» در جریان یکی از گشت و گذارهایش به یک گوی قدرتمند برمی‌خورد که قادر است جهان را نابود کند. در اصل این «مک گافین» مجموعه‌ای از ابزارهای داستانی را وارد این فیلم می‌کند. «گامورای یتیم کش» برای پیدا کردن کوییل و پس گرفتن گوی فرستاده می‌شود. در عین حال «یوندوی دزد دریایی» برای کوییل جایزه تعیین می‎کند که این مقدمه‌ای است برای معرفی ستاره‌های واقعی فیلم که هر دو انیمیشنی هستند: « راکت» راکون، یک جایزه بگیر از خود راضی و وراج و همراهش، یک درخت متحرک به نام «گروت».
بالأخره کوییل و جایزه‌بگیرها پشت میله‌های زندان به هم می‌رسند و با شک و تردید برای آزاد شدن با هم متحد می‌شوند و در این راه، «دِراکس» مضحک و کله پوک آن‌ها را همراهی می‌کند. بقیه‌ی داستان تلاش‌های آن‌ها برای دور نگه داشتن گوی از چنگال رونانِ تشنه‌ی قدرت و تندرو است و در پایان، این گروه از شیادان خودشیفته به منجیانی وظیفه شناس تبدیل می‌شوند.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. «نژاد برتر» در این اثر «پیتر کوییل» است که با نام «Star-Lord) یا «ارباب ستاره» شناخته می‌شود و به عنوان منجی هم ایفای نقش می‌کند. در میان قهرمانان انسانی این فیلم فقط این انسان سفیدپوست و آنگلوساکسون است که به عنوان ناجی و مدافع رفتار می‌کند.
2. در این فیلم شاهد «آینده‌ی خیالی» دنیا هستیم که مسیر تکنولوژی و پیشرفت در آن، مدّ نظر سازندگان و درواقع غرب پیشرفته است و تنها ایراداتی به وجود آمده که باید آن‌ها را برطرف کرده و از میان راه برداشت.
3. هیچ گاه یک راکون یا یک درخت نمی توانند قهرمان باشند اما در فیلم مشاهده می‌کنیم که سازندگان این اثر «قهرمانان فانتزی» را به منصه‌ی ظهور رسانده‌اند.
2
The Hobbit: The Battle of the Five Armies
هابیت: نبرد پنج ارتش
بودجه‌ی ساخت: 250 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 800 میلیون دلار
سازنده: پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures)
ژانر: حادثه‌ای، فانتری، حماسی
کارگردان: پیتر جکسون
فیلمنامه و داستان: فرن والش، فیلیپابوینز، پیتر جکسون، گیلرمودل تورو
بازیگران: لن مک کلن، مارتین فریمن، ریچارد آرمیتاج، اوانجلین لیلی
تاریخ اکران: 17 دسامبر 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 144 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
پس از گذشت 13 سال از اکران ارباب حلقه ها: یاران حلقه، «پیتر جکسون» سفر پر جنب و جوش و رضایت بخش خود را با هابیت: نبرد پنج ارتش به پایان رساند. این بار پیتر جکسون زمان کافی برای حل و فصل کردن داستان قسمت گذشته صرف نکرده است و قصد دارد با یک دوئل فرا آسمانی میان «بارد» و «اسماگ»، این اژدهای آتش افروز، قلب مخاطبش را تسخیر کند. در حالی که بارد به طور تصادفی بهترین عملکرد ممکن را در راه رفتن میان باریکه‌ی راه‌هایی دارد که هنوز یا منفجر نشده یا آتش نگرفته‌اند.
ماجرا
بعد از یک سری اتفاقات داستانی که درست بعد از پایان برهوت اسماگ رقم می‌خورد، نبردی تازه آغاز می‌شود. اژدهای آتش افروزی که به واسطه‌ی ورود «بلیبو»، «بگینز»، «ثورین»، «سپربلوط» و گروهی از «دورف ها»‌ی نه چندان بشاش به قلمرویش؛ بسیار خشمگین شده، تصمیم می‌گیرد که عقده‌ی این سرخوردگی را با حمله به «شهر دریاچه» خالی کند. خیلی طولی نمی‌کشد که خانه‌های چوبی شهر که سقف‌هایی از کاه گل دارند، در آتش اژدها می‌سوزند حتی اگر بارد قهرمانانه به این خطر پایان دهد، اما باز هم خسارت‌های بسیاری وارد شده است. ثورین درباره‌ی سرنوشت اژدها هیچ دلیلی برای شادی نمی‌بیند با این ذهنی که با حرص و طمع ناشی از ثروت مسموم شده است، طلاهای بی‌اندازه‌ای هم که اسماگ ذخیره کرده، کافی نیست.
او به قول خودش عمل نمی‌کند و در حالی که بالای دیوارهای قلمرو خودش ایستاده درخواست پناهندگی نجات یافتگان شهر دریاچه ویک ارتش بزرگ از «اِلف ها» به رهبری «ثراندویل» را رد می‌کند. درهنگام نزاع میان انسان‌ها، دورف‌ها و الف‌هاست که یک ارتش بزرگ از «اُرک ها» مخفیانه برای حمله به «اره بور» لشکر کشی می‌کنند و «گندالف» جادوگر هم که همچنان اسیر «سایرون» است این امکان را ندارد که به ثورین هشدار دهد که ارک‌ها درحال آمدن هستند.
انگیزه‌هایی که به چشم آمد
1. آن چه که از ابتدا، سری فیلم‌های ارباب حلقه‌ها و هابیت- و به طور کل آثار تالکین- در پی نشر و بسط آن هستند. افسانه‌هایی است که با اشاره به داستان‌ها و اتفاقات مهم و تأثیرگذار سرزمین‌های غرب آسیا، قصد دارد آن‎ها را به «افسانه و خیال» بودن نزدیک نماید، که البته در این راه موفق هم بوده است. ارجاعاتی همچون «سرزمین میانه» یا (Middle Earth) به نام «خاورمیانه» (Middle East) و یا «حلقه» - که اشاره به انگشتر حضرت سلیمان(علیه السلام)دارد- از آشکارترین نشانه‌ها برای اثبات این مدعاست.
2. در فیلم چندین و چند بار مشاهده می‌کنیم که «طمع» اختیار کار را از شخصیت‎های فیلم می‌گیرد و آن‌‌ها را به ورطه‌ نابودی می‌کشاند. فیلم این طمع را همین طور به ذهن مخاطبان، بیشتر و بیشتر متبادر و نزدیک می‌کند. مشکلی که باعث زیاده خواهی بیش از حد مردم می‌شود در این قسمت از سه گانه‌ی هابیت به زیبایی به نمایش گذاشته شده است.
1
Transformers: Age of Extinction
تبدیل شوندگان: عصر انقراض
بودجه‌ی ساخت: 200 میلیون دلار
میزان فروش (تقریبی): 1050 میلیون دلار
سازنده: پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures)
ژانر: اکشن، حادثه‌ای، علمی- تخیلی
کارگردان: مایکل بِی
فیلم‌نامه و داستان: ارون کروگر
بازیگران: مارک والبرگ، استنلی توسی، کیسلی گرامر
تاریخ اکران: 27 ژوئن 2014 در آمریکا
زمان فیلم: 165 دقیقه
  در جستجوی قهرمان
چهارمین فیلم از سری تبدیل شوندگان یک تجربه‌‌‌ی بصری و شنیداری چشم گیر است. این فیلم حداقل همان گونه که به آن نسبت داده می‌شود، نیمه «بازسازی» است، چرا که هرچند بخشی از یک دنباله است، اما همه‌ی شخصیت‌های فیلم‎‌های قبلی را کنار می‌گذارد. پیچیده‌ترین جلوه‎های بصری‌ای که صنعت سینما قادر به ارائه‎اش بوده است در این فیلم به وفور به چشم می‌خورد؛ کاری که ظاهراً «امیر مکری»، به عنوان مدیر فیلم برداری، وظیفه‎ی هدایتش را برعهده داشته است. طراحی دقیق رفتار و حرکات موجودات تخیلی مکانیکی تکامل یافته‌ای که درگیر زد و خوردهایی در مقیاس بزرگ و بی‎امان می‌شوند و اکشنی سهمگین به نمایش می‌گذارند.
ماجرا
ماجرای فیلم تبدیل شوندگان: عصر انقراض پنج سال بعد از ماجراهای فیلم قبلی یعنی تبدیل شوندگان: تیرگی ماه اتفاق می‌افتد. در این زمان، تبدیل شوندگان درنتیجه‎‌ی یک برنامه‌ی پاکسازی ظالمانه، به پیشگامی یکی از مسئولان واحد عملیات ویژه‌ی «سیا» به نام «هارولد اتینگر» تقریباً از سطح زمین پاک شده‌اند. «اتینگر» از کمک‌های یک «دیسپتیکون» به نام «لاک داون» برخوردار است که به جستجوی «اُپتیموس پرایم» به زمین آمده است. شخصیت شرور سیا با مخترعی میلیاردی به نام «جاشوآ جویس» هم دست شده تا متوجه شود که چطور باید تبدیل شوندگان را بسازد. پروژه‌ی اولیه‌ی او چیزی است که به آن نام «گالواترون» را داده؛ روباتی که به شدت به «مگاترون» ارعاب انگیز (و گویا مرده) شبیه است.
انگیزه‎هایی که به چشم آمد
1. این بار چین به جای آمریکا نقش مهمی را ایفا می‌کند و این ایالات متحده است که به سمت چین حرکت می‌کند. مکان وقوع اتفاقات فیلم در هنگ‌کنگ است و مانند فیلم حاشیه‌ی اقیانوس آرام آهن پاره‌های فیلم به شرق جهان عزیمت کرده‌اند، که نشان گر استراتژی جدید ایالات متحده در «توجه به چین» برای دسترسی به منابع عظیم اقتصادی است. از سوی دیگر، چین به سمت آمریکایی شدن و غربی شدن حرکت کرده و همان طور که در حال حاضر هم شاهد هستیم، این اتفاق در حال وقوع است و فیلم سال‌های آینده را به امید بیشتر شدن این اتفاق نمایش می‌دهد.
2. این فیلم نیز همچون موارد مشابه خود نشان دهنده‎ی آن است که «آینده‌ی دنیا»، از حیث سخت افزارهای نظامی، آینده‌ی سیاسی و آرایش قدرت آینده آشکارا از آنِ آمریکاست و این ایالات متحده است که دست بالای منازعه برای اقتدار را داراست.
3. در انتهای فیلم شاهد هستیم که آپتیموس پرایم - که در نقش یک ناجی، در پی رهایی انسان‌ها از خطرات موجود است- در می‌یابد که تمامی این مخاطرات از جانب خالق است و به او پیام می‌فرستد که دنبال او خواهد آمد. این بار نیز، همچون دیگر موارد مشابه، سازندگان قصد دارند مفهوم «جنگ با خدا» وخالق را به ذهن مخاطبانشان القا کنند.
منبع مقاله : نقد سینما، شماره 70، اردیبهشت 94.

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط