وضعیت پژوهش تاریخ علم در ایران

مبحث تاریخ علم در ایران بسیار گسترده است. گرچه با کمال تأسف، تحت الشعاع یک اشتباه تاریخی از طرف محققین غربی قرار گرفته است و آن خلط غیر منصفانه‌ی تاریخ علم در ایران با تاریخ علم در جهان عرب است.
يکشنبه، 7 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وضعیت پژوهش تاریخ علم در ایران
وضعیت پژوهش تاریح علم در ایران

 

نویسنده: میرهادی حسینی (1)




 

مقدمه:

مبحث تاریخ علم در ایران بسیار گسترده است. گرچه با کمال تأسف، تحت الشعاع یک اشتباه تاریخی از طرف محققین غربی قرار گرفته است و آن خلط غیر منصفانه‌ی تاریخ علم در ایران با تاریخ علم در جهان عرب است.
این موضوع تا بدان جا کشیده شده که برخی مورخین - گاه از روی عمد - دانشمندان ایرانی (به ویژه صاحبان مکتوبات عربی) را اساساً جزو دانشمندان جهان عرب به حساب آورده اند. گرچه خود هم در برخی مواقع به این ظلم بزرگ به جهان دانش و تاریخ علم اعتراف می‌کنند.
جورج رافائل در مقاله را تحت عنوان «الف برای اعراب» می‌نویسد: از علم جبر و قهوه تا گیتار، عینک و... دانشگاه‌های غرب مدیون اسلام است.
http://www.articles.ir/articles1585.aspx
در این راستا، تلاش‌های چند سال اخیر در ایران برای معرفی تاریخ علم در ایران، اگرچه در خور تحسین است، اما هرگز شایسته و بایسته‌ی ملت مسلمان ایران نیست. زیرا بدون تردید، محققان منصف اعتراف می‌کنند که حرکت کاروان علم در جهان اسلام، به ویژه در قرون میانی، بدون در نظر گرفتن ایران، هرگز ایجاد نمی‌شد. در عین حال، به یک نکته هم باید دقت داشت و آن پرهیز از تعصبات و روی آوری به نگاه منطقی است.
پژوهش‌ها نشان که این پژوهشگران مسلمان بودند که ششصد سال قبل از تولد لئوناردو داوینچی بذرهای رنسانس را در غرب پاشیدند؛ از روش‌هایی که برای درمان بیماران استفاده می‌شود تا کاربرد اعداد در شمارش. حضور عیان علم ایرانی در جهان اسلام را نمی‌توان با منش‌های عجولانه کم رنگ کرد. هر آن کس که به این وادی قدم نهد، خواهد دید که آفتاب علم ایرانی در مسیر این کاروان روشن‌تر از آن است که بتوان آن را انکار کرد و این آفتاب خود دلیل آن است.
در این نوشتار، به بررسی وضعیت تاریخ علم در ایران و پژوهش‌هایی که در این زمینه شده است، می‌پردازیم. این نوشتار از آن جهت که صرفاً به منابع داخلی معطوف نشده، آشکارا نیازمند تکمیل و اصلاح است و شاید بتوان تکمله‌های فراوانی به آن افزود.

بررسی پژوهش‌های تاریخ علم در داخل:

در حال حاضر، این پژوهش‌ها آن چنان پراکنده و نامتجانس است که جمع بندی و ارائه‌ی کتاب شناسی از آن را دشوار ساخته است. در عین حال، می‌توان نمایی هر چند ناقص از پژوهش‌های موجود را با استناد به منابع الکترونیکی (وب) ارائه داد.
عبدالحسین حائری، کتاب شناس و فهرست نگار برجسته، نبود مجموعه‌ای درباره‌ی تاریخ علم در ایران را یک فقدان بزرگ برای کشور می‌داند.
این فهرست نگار، که در اجلاس سه سال پیش ایفلا (فدراسیون بین المللی انجمن‌های کتاب داری جهان) نظریه‌ی «بازنویسی تاریخ علم اسلام و ایران از طریق بازشناسی متون کهن و بازنویسی فهرست‌های نسخ خطی» را ارائه کرد و مورد استقبال نیز قرار گرفت، بیان داشت که:
به عقیده‌ی من دنیا و به ویژه ما ایرانیان با نوعی بی توجهی به اصل تاریخ علم مواجهیم. البته ما خودمان تاریخ علم نداریم و باید برای تولید آن بسیار تاریخ بخوانیم. وی معتقد است که ما بسیاری مثل ابوریحان بیرونی داشته ایم که نظریات بسیار مهمی در زمینه علم داشته اند؛ اما یک تاریخ منسجم از علم در ایران نداریم و فقدان این امر به شدت احساس می‌شود.
http://www.danaee.com/list_r/matn.php?name=06_mosahebeh&id=248
شاید پژوهشکده‌ی تاریخ علم در دانشگاه تهران بتواند آرزوهای محققین را در خصوص تدوین تاریخ علم در ایران و اسلام، برآورده سازد. در حال حاضر، دو هزار و صد عنوان کتاب به زبان فارسی، دو هزار عنوان به زبان‌های غیر فارسی و هشت عنوان مجلات فارسی و هفت عنوان مجلات غیرفارسی در کتاب خانه‌ی پژوهشکده‌ی تاریخ علم وجود دارد. گروه‌های پژوهشی این پژوهشکده شامل تاریخ ریاضی، تاریخ نجوم، تاریخ پزشکی و داروسازی و تاریخ فیزیک و فناوری گروه‌های مصوب مرکز است. پژوهش و آموزش در زمینه‌ی تاریخ علوم در دوره‌ی اسلامی از اهداف اصلی پژوهشکده‌ی تاریخ علم است. مجله‌ی تاریخ علم از انتشارات این پژوهشکده، به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع اطلاع رسانی در حوزه‌ی تاریخ علم در ایران است. این پژوهشکده در زمینه چند طرح پژوهشی هم فعالیت دارد. ضابطه‌ی رؤیت هلال ماه در زیج معتبر سنجری از عبدالرحمان خازنی، تکمله‌ای بر زیج‌های دوره‌ی اسلامی، مسأله ی جابری، نظریه و رصد پدیده‌ی صبح کاذب در نجوم دوره‌ی اسلامی و مکتب ترجمه‌ی حنین بن اسحاق از طرح‌های پژوهشی پژوهشکده‌ی تاریخ علم است.
برای آشنایی با این پژوهشکده به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://utihs.ut.ac.ir
اما مفیدترین نتیجه‌ی این پژوهشکده برای محققین، در حال حاضر، مقالاتی است که در مجله ی تاریخ علم درج می‌شود. شماره‌ی یکم این مجله بیشتر مبحث ریاضی و مطالب وابسته به آن را دربردارد.
جعفر آقایانی چاووشی در شماره‌ی یکم مجله (پاییز 1382) در تحقیقی پیرامون «حکیم عمر خیام نظریه پرداز معادلات درجه سوم» به حوزه‌ی تاریخ ریاضی در تاریخ علم گام نهاده است. وی معتقد است که حل مسأله‌ی ارشمیدس باعث شد تا ریاضی دانان ایرانی به حل معادله‌ای درجه‌ی سوم که به معادله ماهانی معروف است، از طریق تقاطع مقاطع مخروطی فائق آیند. خیام در رساله‌ی جبر و مقابله‌ی خود حل و بحث همه‌ی معادلات درجه‌ی سوم را ارائه می‌دهد و با این نظریه‌ی خود گام مهمی در حل این معادلات برمی دارد. در این مقاله، نظریه‌ی خیام از نظر تاریخی و شناخت شناسی بررسی شده است.
نوشتاری دیگر از محمدرضا صیّاد، با عنوان «مدل سازی ریاضی برای استخراج تقویم هجری قمری قراردادی» بر آن است که تاریخ نویسان و سایر پژوهشگران درباره‌ی چگونگی پیدایی و سیر تحول تقویم هجری قمری در بخش‌های مختلف جزیرةالعرب، در 18 سال نخست پس از هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اختلاف نظر دارند. هر یک از این پژوهشگران با استناد به آیات شریفه‌ی قرآن مجید که موضوع آن نجوم و تقویم است و نیز به استناد قراردادها، صلح نامه ها، فرامین و نامه‌های نوشته شده در این سال‌ها و انبوه روایات نقل شده در کتب تاریخ و علوم دینی دوره‌ی اسلامی، نظراتی متفاوت و گاه متناقض، اظهار کرده اند؛ اما تاکنون، هیچ یک از آن‌ها از دایره‌ی فرض و گمان فراتر نرفته اند (عبداللهی، ص 15-22، 18-30، 26؛ مهدی، ص 10-19، 28، 39-52، 67، 69).
از اواسط قرن دوم هجری قمری تا زمان حاضر، محاسبات تقویم هجری قمری، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. برخی از این پژوهشگران برای پاسخ گویی به نیازهای روزمره‌ی روزگار خود، روش‌های محاسباتی و جدولی را ارائه کرده اند. با این که، هر یک از این روش‌ها بسته به مورد استفاده‌ی آن‌ها دارای مزایا و محاسنی است؛ اما انجام محاسبات ارائه شده در آن‌ها به سهولت برای همگان امکان پذیر نیست. برای برطرف کردن این ضعف، نگارنده به کمک رایانه به پژوهش در زمینه‌ی مدل سازی ریاضی برای استخراج تقویم هجری قمری قراردادی پرداخته و براساس نتایج به دست آمده، دو معادله طرح کرده که در مقاله‌ی وی ارائه شده اند (صیاد، «معادله ها»، ص 175-181). معادلات این مقاله برای بازه‌ی زمانی نامحدود (از سال اول هجری قمری قراردادی به بعد)، امکان می‌دهند که تقویم هجری قمری قراردادی، از لحاظ تعیین سال‌های عادی و کبیسه، روزِ سال و روزِ هفته، محاسبه شود.
تحقیق درباره‌ی دوره‌ی 2820 سالی در تقویم هجری شمسی، از ماشاءالله علی احیایی نشان می‌دهد که تاریخ اختراع ساعت‌های مکانیکی دقیق به حدود سیصد سال پیش بازمی گردد و وقت مورد استناد در اندازه گیری طول متوسط و یا طول حقیقی سال شمسی، به یادگار مانده از قدما، براساس وقت اندازه گیری شده توسط ساعت‌های خورشیدی است که طول شبانه روز خورشیدی حقیقی، خود در طول سال دارای تغییرات اندکی است. امروز دقت در اندازه گیری زمان به مرزهای اعجاب آوری رسیده است و لذا تغییرات طول حرکت دورانی زمین در شبانه روز و تغییرات طول مدت حرکت انتقالی آن به دور خورشید دقیقاً ثابت شده است. مبنای تاریخ شمسی در ایران براساس طول واقعی سال شمسی از زمان یک اعتدال بهاری تا اعتدال بهاری بعدی است که حساب کبیسه‌های آن در مقایسه با ظهر حقیقی در نصف النهار 52/5 درجه‌ی شرقی تعیین می‌شود و لازم است در این رهگذر، تغییرات زمانی لحظه‌ی ظهر حقیقی در درازمدت در طول اعصار و قرون دقیقاً مورد توجه قرار گیرد. نظرات موجود درباره‌ی دو نظر در وجود و یا عدم وجود قاعده‌ای منظم در تعیین کبیسه‌های چهارساله و گاه پنج ساله در سال‌های اخیر توجه صاحب نظران را به خود جلب کرده است. در این مقاله، دوره‌ی 2820 سالی که گفته می‌شود در طی آن لحظه‌ی تحویل پس از پیمودن این دوره، درست بر همان لحظه‌ای می‌افتد که 2820 سال پیش افتاده بود، مورد بحث قرار می‌گیرد. نتیجه‌ی اینکه استدلال علمی و تاریخی این دوره مشکلاتی به همراه دارد که نیازمند بررسی‌های علمی گسترده‌تری است.
اما پژوهش در مسأله‌ی زیج معتبر سنجری، و همچنین جایگاه و اهمیت آن در تاریخ نجوم دوره‌ی اسلامی توسط حمیدرضا گیاهی یزدی قابل تأمل است. زیج معتبر سنجری اثر ارزشمند اخترشناس پرآوازه‌ی ایرانی عبدالرحمان خازنی (475-525 ق / 1082-1130م) جایگاه ممتازی در سده‌های میانی نجوم دوره‌ی اسلامی دارد. خازنی که در مرو می‌زیست، در مقدمه ی این زیج به این نکته اشاره می‌کند که این زیج حاصل رصدهای 35 ساله‌ی اوست. وی در مقدمه، فهرستی از نوآوری هایش را در این زیج عرضه می‌کند که مهم‌ترین آن‌ها درباره‌ی رؤیت هلال ماه و نظریه‌ی گرفتگی هاست. همچنین وی موارد برتری زیج معتبر را نسبت به زیج‌های قبلی بیان کرده است. این مقاله نسخه‌های خطی به جا مانده از زیج معتبر و بخش‌های مهم آن را بررسی می‌کند. البته مؤلف اذعان دارد که هر کدام از این بخش‌ها و در نهایت کل زیج به بررسی و تحلیل دقیق‌تر نیاز دارد.
آخرین نوشتار مهم در شماره‌ی یکم این مجله، به رساله‌ی عبدالرحمن صوفی درباره‌ی هندسه ی پرگاری می‌پردازد که توسط سید محمدتقی میرابوالقاسمی و محمد باقری تهیه شده است. این نوشتار ویرایشی است از رساله‌ی عربی عبدالرحمان صوفی (291-376 ق) منجم و ریاضیدان ایرانی درباره‌ی ترسیم چند ضلعی‌های منتظم به کمک خط کش و پرگاری که دهانه‌ی آن ثابت است. عبدالرحمان صوفی این رساله را با عنوان رساله‌ی فی عمل الاشکال المتساویه‌ی الاضلاع کلها بفتحه‌ی واحده‌ی و به درخواست عضدالدوله‌ی دیلمی (324-372 ه‍.ق) نگاشته است.
ابوالوفای بوزجانی (328-388 ه‍.ق)، که معاصر صوفی بود، نیز در کتاب فی مایحتاج الیه الصانع من اعمال الهندسه پیرامون ترسیم شکل‌های هندسی به کمک پرگاری با دهانه‌ی ثابت بحث کرده است. این موضوع در اروپای دوره‌ی نوزایی و هم چنین در نیمه‌ی دوم قرن هجدهم میلادی دوباره مورد توجه هندسه دانان قرار گرفت که از این میان می‌توان لئوناردو داوینچی، جیرولامو کاردانو، نیکولو تارتاگلیا و لودویکو فراری را نام برد. ویرایش حاضر براساس نسخه‌ی خطی شماره‌ی 5535 کتاب خانه‌ی آستان قدس رضوی فراهم آمده که تاریخ کتابت آن 1286 قمری است.
شماره‌ی دوم مجله‌ی تاریخ علم که در پاییز 1383 در دسترس محققین قرار گرفته، تنوع بیشتری نسبت به شماره‌ی یکم دارد.
سید احمد هاشمی در نوشتاری پیرامون تکوین و تطور شیوه‌های تفکر در نخستین سده‌های اسلامی، مبحث تاریخ علم را از دریچه‌ی معرفت شناسی در اندیشه‌ی دوره‌ی اسلامی مورد مداقه قرار داده است. به نظر نگارنده این جستار درصدد بررسی محتوای میراث فکری دوره‌ی اسلامی نیست، بلکه ساختار عقلانیتِ پدیدآورنده‌ی این میراث را می‌کاود؛ و بدین نتیجه می‌رسد که این عقلانیت، عقلانیتی تماماً عربی نیست، بلکه برخی از مؤلفه‌های سازنده‌ی آن عربی و برخی دیگر غیر عربی است. به علاوه حتی در شکل گیری مؤلفه‌های عربی آن نیز ویژگی‌های فرهنگ‌های غیر عربی مؤثر بوده است.
پس از مطلب فوق، تحقیق موسی اکرمی در زمینه محاسبه‌ی رایانه‌ای بهترین کبیسه بندی در گاه شماری هجری شمسی، مجدداً خواننده را به فضای محاسباتی و ریاضی در این مجله می‌برد. وی بیان می‌کند که طول سال حقیقیِ خورشیدی با عوامل گوناگونی تغییر می‌کند، به گونه‌ای که محاسبه‌ی دقیق آن برای هر سال بسیار دشوار است. از این رو، به نظر نگارنده، تقویم نگاری خورشیدی باید براساس طول سال متوسط خورشیدی بنا شود. این طول سال متوسط خود یک عدد صحیح نیست (365/24219879 روز). از این رو، در تقویم نگاری خورشیدی باید کبیسه گیری خاصی منظور شود تا انطباق هرچه بیشتری میان طول سال تقویمی و طول سال طبیعی پدید آید. مطابق قانون مصوب 1304 ش مجلس شورای ملی، گاه شماری کنونی ایرانی یک گاه شماری خورشید است. اما قانون درباره‌ی طول سال خورشیدی و چگونگی کبیسه گیری سکوت کرده است و این امر موجب اختلاف بسیار میان تقویم نگاران کشور شده است. نگارنده با اعتقاد به لزوم پذیرش طول سال متوسط خورشیدی کوشیده است با محاسبه‌ی رایانه‌ای بهترین کبیسه بندی را در دوره یا دوره‌های مناسب به دست آورد. بر پایه ی این محاسبات دوره‌ی 2820 سالی، با کبیسه بندی ویژه، بهترین دوره‌ی ممکن برای هر گاه شماری خورشیدی مطلوب، از جمله گاه شماری کنونی ایرانی است به گونه‌ای که با این دوره و کبیسه بندی ویژه‌ی آن، دقیق‌ترین تقویم ممکن به دست می‌آید، و تصویب قانونی آن می‌تواند به اختلاف موجود میان تقویم نگاران پایان دهد.
این شیوه نگارش را رضا عبداللهی هم در مقاله خود با عنوان نقدی بر دوره‌ی 2820 سالی در گاه شماری هجری شمسی، ادامه می‌دهد. بر این اساس، وی معتقد است که دوره‌ها رکن رکین گاه شماری‌های ایرانی از آغاز تا به امروز بوده است. در دوران هخامنشیان گاه شماری شمسی - قمری با دوره‌ی 19 ساله به کار می‌رفته است. سلوکیان گاه شماری شمسی - قمری با دوره ی 25 ساله را به کار می‌بردند. اشکانیان در آغاز همان شیوه‌ی سلوکیان را ادامه دادند، ولی به زودی با مبدأ مستقلی که از شروع سلطنت سلسله‌ی خود تأسیس کردند، گاه شماری شمسی را رسمیت دادند. در دوره‌ی ساسانیان گاه شماری دوره‌ی اشکانیان به دو صورت عرفی و هیژکی (بهیزک) متداول شد. دوره‌ی برقراری کبیسه در هر 120 سال در دوره‌ی ساسانیان، موضوع مطالعات بسیاری از محققان ایرانی و شرق شناسان شده است. کبیسه‌ی مضاعفی که در سال 461 م در دوران سلطنت فیروز (459-484 م) پسر یزدگرد دوم در گاه شماری وهیژکی برگزار شده است، نزدیک به 600 سال یعنی تا تأسیس مبدأ گاه شماری جلالی، نقطه‌ی عطف محاسبات برقراری کبیسه در گاه شماری‌های ایرانی در ایران و حتی سایر مناطق قلمرو اسلامی بوده است. شیوه برگزاری کبیسه در گاه شماری جلالی یکی از افتخاراتی است که منجمان و ریاضی دانان ایرانی نزدیک به هزار سال پیش به آن دست یافته اند. متأسفانه هیچ گاه و حتی در دوران معاصر برای کاربرد دوره‌های برقراری کبیسه و بسیاری دیگر از ارکان اصلی گاه شماری، محمل قانونی لازم تدارک دیده نشده است. تاریخ و سنت‌های ملی دیرپای مردم قوی‌تر از هر محمل قانونی کاستی‌ها را تا حدی جبران کرده است. دوره‌ی 2820 سالی از ابداعات اخیر است، اما دقت عمل و کارایی دوره‌ی 128 سالی را که ردپای آن از سال‌ها پیش در زیج‌ها و اسناد معتبر موجود است و کبیسه‌های گاه شماری هجری شمسی در پنجاه سال اخیر با آن تطبیق می‌شود، ندارد.
محمد باقری در مطلبی پیرامون بررسی و تحلیل مقدماتی ترجمه‌ی فارسی زیج شُستَکَه، به مبحث نجوم در تاریخ علم وارد می‌شود.
مقاله‌ی وی ویرایشی است از ترجمه‌ی فارسی زیج شُستَکَه که حسین بن موسی هرمزی، اخترشناس ایرانی، آن را در حدود 10 قرن پیش به عربی نگاشته است. این رساله‌ی کوتاه، برخلاف عموم زیج ها، شامل جدول‌های مفصل نجومی نیست و تنها دو جدول نسبتاً مختصر دارد که به محاسبه‌ی اجتماع و استقبال ماه و خورشید و به رؤیت هلال ماه مربوط می‌شود. روش هرمزی برای محاسبه‌ی طول دایره‌ی البروجی ماه و خورشید و به رؤیت هلال ماه مربوط می‌شود. روش هرمزی برای محاسبه‌ی طول دایره‌ی البروجی ماه و خورشید و سیارات مبتنی بر استفاده از تقویم‌های نجومی چهار سال اخیر نسبت به سال مورد نظر است. هرمزی عملاً از دوره‌ی تناوب‌های شناخته شده‌ی هر جرم سماوی برای تعیین طول سماوی آن استفاده می‌کند. در پایانِ ویرایشِ ترجمه‌ی فارسی زیج شُستَکَه، تحلیل مقدماتی روش‌های هرمزی و نیز تصویر یک نسخه‌ی خطی عربی بسیار کهن آمده است.
عبدالله انوار هم در همین شماره‌ی مجله‌ی تاریخ علم، با بررسی سیر هندسه‌ی اقلیدسی از اقلیدس تا شیخ الرئیس بوعلی سینا، معتقد است که کتاب اصول اقلیدس با دو ترجمه، معروف به هارونی و مأمونی، مشتمل بر سیزده مقاله در دوره‌ی نهضت ترجمه وارد فرهنگ اسلامی شد؛ اما هندسه‌ی موجود در منابع اسلامی، دو مقاله‌ی دیگر از ایسقلاوس را نیز در بردارد. بوعلی نیز در نگارش هندسه‌ی شفا با اصل قرار دادن همین پانزده مقاله، به ارائه‌ی استدلال‌های خویش پرداخته است. انوار در این مقاله، برای آشنایی با نحوه‌ی استدلال بوعلی سینا، قضیه‌ی تقسیم خط به نسبت ذات وسط و طرفین را تشریح می‌کند.
فاطمه سوادی در بررسی رساله‌ای در استدلال بر روش ضرب و تقسیم شصتگانی، منسوب به شرف الدین طوسی (متوقی 610 ق)، بر آن است که حساب شصتگانی که از ارکان حساب دوره ی اسلامی به شمار می‌رود، علاوه بر محاسبات نجومی، در محاسبات دقیق، مانند به دست آوردن جذر و کعبِ اعداد صحیحِ غیر شصتگانی نیز کاربرد داشته است؛ و ریاضیدانان مسلمان، پیش از ابداع و رواج کسرهای اعشاری، برای نمایش قسمت کسری اعداد از کسرهای شصتگانی بهره می‌جستند. نظام عددنویسی و حساب شصتگانی سابقه‌ای بس طولانی در تاریخ ریاضیات دارد. سومری‌ها در حدود 2000 ق.م این نظام عددنویسی را ابداع کردند و حساب مبتنی بر آن را گسترش دادند.
حساب شصتگانی متشکل از چهار عمل اصلی و استخراج جذر و کعبِ اعداد شصتگانی است. رساله‌ی مورد بررسی در این مقاله - که منسوب به شرف الدین طوسی، ریاضیدان بزرگ ایرانی است - دربرگیرنده‌ی استدلال بر روش ضرب و تقسیم شصتگانی، بر مبنای تناسب است.
پس از چند تحقیق پیرامون تاریخ علم ریاضی، محمد دانش پژوه، حوزه‌ی نگارش این مقالات را به عرصه‌ی تاریخ علم پزشکی سوق می‌دهد و در مطلبی پیرامون تاریخ شناخت دستگاه گردش خون و بیماری‌های آن: از آغاز تا پایان عصر جالینوس، به این نتیجه می‌رسد که نوشته‌های تاریخ عمومی پزشکی به زبان فارسی، به صورت ترجمه یا تألیف در کشور ما سابقه کهن دارد ولی تاریخ رشته‌های تخصصی پزشکی کمتر مورد توجه بوده است. از زمانی که آدمی سخن آغاز کرد و خرد ورزید، از «قلب» خود نیز سخن گفت، اما نمی‌دانست که این عنصر چه نقشی دارد و بیماری‌های آن کدام است. در طول قرون گذشته، آراء مطرح شده در این باره جز پاره‌ای خیال پردازی و نشانی‌های نادرست و عللی دور از حقیقت، نبود و آگاهی متکی بر علم کمتر در میان بود. در پزشکی بابلی، آشوری و مصری اشاره‌های غیرمستقیم به سکته قلبی و حتی آندوکاردیت باکتریائی شده است. مصریان و به ویژه چینیان به شرح نبض شناسی پرداختند، که از اولین نشانه‌های فیزیکی شناخته شده‌ی بیماری قلبی است. در آثار بقراط از تشریح ماهیچه و دریچه‌های قلب سخن رفته است ولی به نظر وی در سرخ رگ، خون جاری نیست.
ارسطو از نخستین کسانی بود که به تشریح «حیوان» پرداخت و از حرکت موجی خون یاد کرد. پس از میلاد مسیح و در دوران رومیان، اشاراتی به برخی از نشانه‌های بیماری قلبی دیده می‌شود که در پزشکی جدید با شناخت پیشرفته‌ی بیماری‌ها می‌توان با پس نگری علت بیماری‌ها را در آن دوره بازشناخت. جالینوس در قرن دوم میلادی، همچنان بر داده‌های تشریحی اتکا می‌کرد و در شناخت فیزیولوژی گردش خون به بیراهه رفت.
قلم زنی در حوزه‌ی تاریخ علم پزشکی با تحقیق سید حسین رضوی برقعی در نقدی بر تصحیح کتاب فردوس الحکمة: کهن‌ترین درس نامه‌ی پزشکی، ادامه می‌یابد. رضوی معتقد است که فردوس الحکمة تألیف علی بن ربن طبری (تألیف در دهه‌ی سوم سده‌ی سوم هجری) را شاید بتوان قدیمی‌ترین پزشکی نامه‌ی عربین گاشتِ تمدن اسلامی دانست. در این کتاب جز پزشکی اشاره‌هایی به مباحث فلسفی، زیست شناسی، زمین شناسی، ستاره شناسی، گیاه شناسی نیز وجود دارد. این مقاله، برگزیده‌ای از پژوهش‌های نگارنده در زمینه فردوس الحکمة است که فراروی خوانندگان قرار می‌گیرد. نام علی بن ربن طبری و شاهکارش فردوس الحکمة از روزگار وی تا به امروز پیوسته در منابع و متون تاریخی و علمی معتبر بسیار به چشم می‌خورد، از جمله: الحاوی فی الطب و کُنّاش فاخر محمد زکریای رازی، الابنیة عن حقائق الادویة موفق الدین هروی، الفهرست ابن ندیم، الصیدنة فی الطب ابوریحان بیرونی، الوصلة الی الحبیب فی الطیبات و الطیب ابن عدیم، بستان الاطباء و روضة الالبّاء ابن مطران، جیب العروس محمد بن احمد بن سعید تمیمی، مروج الذهب مسعودی، الجامع لمفردات الاغذیة و الادویة ابن بیطار، عیون الانباء فی طبقات الاطباء ابن ابی اصیبعه، تاریخ الحکماء قفطی، تقویم الصحة ابن بطلان، معجم الادباء یاقوت حموی و نزهة الارواح و روضة الافراح شهرزوری. چنان که برخی با توجه به بهره گیری مؤلف از دانش پزشکی دانشمندان یونان، هند و حوزه‌ی تمدن اسلامی از جمله ایران که مشاهدات شخصی و آزموده‌های بالینی و تجربی خود را نیز بدان افزوده، آن را دایرةالمعارف هم نامیده اند. با این همه، بسیاری از زوایای زندگی او کماکان ناشناخته است و هرچه هست بیشتر بر بُنیان همان یادکردهای خود او در آثارش و به ویژه در فردوس الحکمة است. خانواده‌اش به علم و فضل در خراسان و عراق شهره بوده اند (انزابی نژاد، ص 545). پدرش به نوشته‌ی خود او در آغاز کتاب، پزشکی آموخته بوده و به شهر مرو پیشه‌ی دبیری داشته است (طبری، ص 1). سزگین او را دانشمندی سریانی و مسیحی مذهب یاد کرده که در فلسفه نیز دستی داشته است (ص 310) و زبان سریانی، پزشکی و دبیری را خود به فرزندش، علی آموخت. تاریخ و مکان تولید علی بن ربن طبری مشخص نیست. پس از شکست مازیار بن قارن که طبری دبیری او را بر عهده داشته، به سال‌های پس از 224 تا 227 ق بر حسب اقوال مختلف، به سامرای عراق کوچ کرده و در همانجا به متوکل، خلیفه عباسی (232-247 ق)، پیوسته است؛ البته در کتاب خود اشاره‌ای نیز دارد به اقامت خود در ری و از فرزند دوست زرگرپیشه‌ی خود یاد می‌کند (طبری، ص 535). به نوشته‌ی خود وی در آغاز کتاب، به سال سوم خلافت متوکل (234 ق) تألیف فردوس الحکمه را در شهر سُرّ من رای (که پایگاه خلیفه بوده) به پایان برده است، اما برخی از پژوهشگران چون براون (ص 72) سال تألیف آن را در 236 ق ذکر کرده اند. با این همه، ذکر این مطلب لازم است که طبری در جای دیگر کتاب (ص 25) از زلزله‌ی طبرستان در سال 242 ق یاد کرده است که ابن اثیر (ج 7، ص 81) و ابن عبری (ص 198) هم به آن اشاره کرده اند. اگر این سخن دلالت بر حضور او در طبرستان داشته باشد، می‌توان به تحریر دیگری از فردوس الحکمه در 242 ق پی برد. او معاصر یوحنا بن ماسویه (م 243 ق) و حنین بن اسحاق (194-264 ق) بوده و از هردو، ذیل منابع تألیف کتاب یاد کرده است. وجود عبارات «انشاءالله» و «باذن الله» که بیش از یک صد بار در متن، به ویژه پس از تجویز داروها آمده، می‌تواند حاکی از گروش طبری به اسلام باشد؛ به علاوه وی در یک جا از نماز خواندن خود و پدرش یاد می‌کند (طبری، ص 518) که ظاهراً مورد توجه پژوهشگران، خاصّه سزگین قرار نگرفته است، زیرا او با این حال که در یک جا می‌گوید که طبری به سال 240 ق به اسلام گرویده است، ولی در جای دیگر می‌نویسد: در فردوس الحکمه هیچ اثری از اعتقاد طبری به اسلام دیده نمی‌شود (ص 311). خوانندگان پژوهنده برای آگاهی از زندگی نامه و دیگر آثار علی بن ربن طبری به تاریخ نگارش‌های عربی فؤاد سزگین (ص 310-316) و ذیل ابن ربن طبری در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (ج 3، ص 545-546) مراجعه کنند. یادآور می‌شود که افزون بر آن چه در منابع از آثار طبری یاد شده، نگارنده به دو اثر دیگر از او برخورد کرده که در برخی از فهارس از آن‌ها یاد شده است: یکی کتاب البرهان که کورکیس عوّاد در فهرست اصول العربیة للدراسات السریانیة از آن یاد کرده و نسخه‌ای از آن در کتاب خانه باسل حلب موجود است (ج 1، ص 307) و دیگری کتاب الرقی که در معجم المؤلفین، ذیل نام علی بن ربن طبری (ج 7، ص 103) از آن یاد شده است.
در شماره‌ی سوم مجله‌ی تاریخ علم، وزنه‌ی شیمی و داروسازی سنگین‌تر است؛ گرچه مطلب پروفسور احمد جبار در مورد کمال الدین فارسی، فیزیک دان و ریاضی دان نوآور قابل توجه است.
کمال الدین فارسی، ریاضی دان و فیزیک دان بزرگ، در دوره‌ای می‌زیست که جهان اسلام از سویی در حال رهایی از جنگ‌های صلیبی، و از دیگر سو در آستانه‌ی مواجهه با تهاجم مغول بود. هم چنین در همین دوران بود که جنوب اروپا، به ویژه ایتالیا، به تدریج بر بازرگانی بین المللی مسلط می‌شد. هم زمانی نسبی این سه عامل که به تضعیف فعالیت‌های علمی در بعضی مناطق امپراتوری اسلامی و تجدید حیات آن در مناطق دیگر انجامید، یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ علم را در سرزمین‌های اسلامی رقم زد؛ دوره‌ای که می‌توان آن را «قرن فارسی» نامید. محیط علمی تبریز که در آن دوره از قطب‌های زنده‌ی علمی به شمار می‌رفت، فارسی را به نورشناسی و مطالعه‌ی کتاب المناظر ابن هیثم علاقمند کرد. این مطالعه که با روشی کاملاً علمی صورت گرفت، به کشف و اصلاح مباحثی مهم از جمله رنگین کمان، منجر شد. این نوشتار در پی آن است که ضمن بررسی چگونگی تأثیر این عوامل بر وضعیت آثار علمی در کانون‌های گوناگون علمیِ سرزمین‌های اسلامیِ آن دوره، سهم کمال الدین فارسی را در پیشبرد دو علم فیزیک و ریاضی نشان دهد.
پس از مطلب فوق، مهرناز کاتوزیان صفدی، جهت موضوع را به حوزه‌ی شیمی و داروسازی در تاریخ علم می‌کشاند. مقاله‌ی او با عنوان «مجلس، محلی برای تبادل نظر علمی و سرآغاز تألیفِ یک رساله از محمد زکریای رازی» است. در این مقاله پیش گفتار رساله‌ای درباره‌ی داروهای مرکب (اَیارِجات) مطرح شده است. این پیش گفتار در واقع گزارشی از مجلس یا گردهمایی علمی پزشکان هم عصر محمد بن زکریای رازی است که با حضور او و غالباً شاهزاده یا حاکم، به منظور تبادل نظر درباره‌ی مسائل پزشکی (بیماری‌ها و درمان آن ها) برپا می‌شده است.
سپس جعفر آقایانی چاووشی هم با بررسی کیمیا از نظر فارابی، در زمینه‌ی تاریخ علم شیمی به تحقیق می‌پردازد. فارابی در مقاله‌ای که درباره‌ی صنعت کیمیا نوشته است، تلاش می‌کند علت آمیخته شدن این صنعت را با رموز و اسرار شرح دهد و سپس با توسل به گفته‌های منطقی ارسطو عملی شدن کیمیا، یعنی تبدیل فلزی پست به فلز والایی همچون طلا را ثابت کند؛ البته برهان وی صرفاً فلسفی است و پشتوانه‌ی تجربی ندارد. در این مقاله متن عربی رساله‌ی فارابی و نیز ترجمه‌ی فارسی آن تقدیم خوانندگان می‌شود.
پی یر لُری، هم در بررسی کیمیا در آثار جابربن حیان، معتقد است که کیمیا برای جابر معرفت کلی است؛ بنابرین، هدف اصلی کیمیا از نظر وی یافتن راهی برای شناخت عالم و مهم‌ترین جنبه‌ی این هدف جستجوی حکمت واقعی است. هدف این نوشتار بررسی اجمالی تفکر جابر در زمینه‌ی کیمیا با نگرشی هرمنوتیک است.
مصطفی ذاکری، در مقاله‌اش با عنوان تصحیح یک طلسم در فردوس الحکمه، مجدداً به حوزه پزشکی برمی گردد. در کتاب فردوس الحکمه از طلمسی برای تسهیل وضع حمل و سرعت بخشیدن به زایمان زنان دیرزا یا سخت زا سخن گفته می‌شود که چون صورت چاپ شده‌ی آن مغلوط است، ضمن معرفی این کتاب ارجمند و مؤلف و اشاره‌ای به ارزش تاریخی آن، صورت صحیح آن طلسم در این مقاله ارائه می‌شود و از اهمیت استفاده از طلسمات و تعاویذ و اوراد در معالجه‌ی بیماران و آرامش بخشیدن به دردمندان و گرفتاران، به عنوان مرحله‌ای از تحوّل علم بشر، به اختصار بحث می‌شود.
حسن علیزاده غریب، با بررسی موضوع صبح کاذب برای نخستین بار فضای این مجله را با حوزه جغرافیا در تاریخ علم آشنا می‌سازد. مؤلف بیان می‌کند که در روزگار ما نور منطقةالبروجی شاید از جمله پیدا‌ترین پدیده‌های نجومی آسمان شب نباشد، اما این مقاله نشان می‌دهد که در جهان باستان چنین نبوده است. یافته‌ی اصلی مقاله آن است که پدیداری شماری از دنباله داران درخشان در آسمان، مستقیماً بر ضعف و شدت درخشش نور منطقة البروجی اثر می‌گذارد و در این راه به بررسی یک بازه‌ی تاریخی 500 ساله می‌پردازد. افزون بر این به بررسی نقش نور منطقة البروجی در شکل گیری باورهای روحانی آدمی درباره‌ی جهان پس از مرگ پرداخته می‌شود و نشان داده می‌شود که بخش بزرگی از این باورها با رصد پدیده‌های نجومی پیوند نزدیک دارد. در بخش یکم مقاله تاریخچه‌ی رصدهای نور منطقة البروجی در ایران و پهنه‌ی اوراسیا، پیش از ظهور اسلام بررسی شده، و بخش دوم به کوشش‌های اخترشناسان ایرانی برای شناخت ماهیت نور منطقة البروجی از دید ریاضی اختصاص یافته است. رساله‌ی خواجه نصیرالدین طوسی درباره‌ی صبح کاذب و معراج نامه‌ی کرتیر نیز برای نخستین بار معرفی و به چاپ رسیده اند.
مطالب شماره‌ی چهارم (پاییز و زمستان 84)، متنوع‌تر به نظر می‌رسد. به ویژه آن جا که سید احمد هاشمی، به مدرسه ترجمه‌ی حنین بن اسحاق پرداخته است. مؤلف معتقد است که پژوهشگران تاریخ اندیشه دوره‌ی اسلامی، حنین بن اسحاق (194-260 ق) را به درستی، نماینده فرهنگ یونانی - رومی در عصر نخست عباسی دانسته اند. او مترجمی توانا و پزشکی حاذق به شمار می‌آمد و در فسلفه و کلام مسیحی دست داشت. بی تردید می‌توان حنین را بزرگ‌ترین مترجم نهضت ترجمه‌ی عصر عباسی خواند، چنان که منابع کهن نیز او را «شیخ المترجمین» نام داده اند. او در این عرصه شیوه گذار بود و مکتب دار. به اعتقاد حنین هر ترجمه برحسب توانایی مترجم و ذوق و دانش سفارش دهنده شکل می‌گیرد. از این رو، او گاه در ترجمه‌ی اثری به شرح و ایضاح کامل معانی می‌پردازد و گاه در تلخیص متن مبالغه می‌ورزد؛ با این همه ویژگی‌های ثابتی در سبک ترجمه‌ی وی و هم مکتبانش قابل تشخیص است. در این پژوهش، گوشه‌هایی از زندگی علمی حنین همچنین روش ترجمه‌ی او و شاگردانش و نیز نسبت حلقه‌ی ترجمه‌ی او با دانشوران و دولتمردان زمانه بررسی شده است.
تحقیق بعدی در خصوص خواص نور و فیزیک است که در آن آراء و تعلیلات دانشمندان یونانی، اسلامی و لاتینی درباره‌ی رنگین کمان، از ارسطو تا دیتریش دو فرایبرگ و کمال الدین فارسی بررسی شده است. از نظر ارسطو، رنگین کمان حاصل تابیدن نور بر ذرّات آب در ابر است. در جهان اسلام ابن هیثم که نخستین بار تحوّلی جدید در شناخت نور یا اپتیک قدیم پدید آورد، با «روش تجربی» به توضیح رنگین کمان پرداخت. چند قرن بعد کمال الدین فارسی به تفسیر نوشته‌های ابن هیثم همت گماشت و با ساخت مُدلی، عوامل و زمینه‌های تشکیل رنگین کمان را بازسازی کرد. در جهان لاتینی نیز پس از ترجمه‌ی میراث نورشناختی اسلامی، روبرت گروستت و آلبرت لوگراند از جمله نخستین کسانی بودند که به مطالعه‌ی این پدیده پرداختند؛ اما در واقع کشف علت پدیده‌ی رنگین کمان در جهان لاتینی مدیون دیتریش دو فرایبرگ است. توضیحات دیتریش حدود سال‌های 1305 م / 605 ق، یعنی همان سالی که فارسی نتایج تحقیقاتش را منتشر کرده بود، ارائه شد.
نقدی بر استدلال رزنفلد در باب انتساب یک رساله‌ی ریاضی به الغ بیگ، از فاطمه سوادی مقاله دیگر این مجله است. روش بدیع غیاث الدین جمشید کاشانی (د. 832 ق) در محاسبه‌ی جیب یک درجه، از برجسته‌ترین آثار ریاضیات دوره‌ی اسلامی به شمار می‌آید. وی در اثری موسوم به رساله‌ی الوتر و الجیب به تبیین این روش پرداخته، اما متأسفانه تاکنون نسخه‌ای از آن به دست نیامده است. همین مسأله توجه پژوهشگران تاریخ علم را به رساه یة فی استخراج جیب درجه‌ی واحده‌ی تألیف قاضی زاده‌ی رومی (د. حدود 840 ق)، دوست و همکار کاشانی جلب نموده است. قاضی زاده در این رساله به شرح و بررسی روش کاشانی می‌پردازد. این مقاله با ارائه‌ی اسناد و مدارک معتبر در پی اثبات صحت انتساب این رساله به قاضی زاده است.
دکتر محمدتقی دانش پژوه، هم با بررسی تاریخ شناخت دستگاه گردش خون و بیماری‌های آن در دوره‌ی اسلامی از مرگ جالینوس تا آغاز قرن 16، معتقد است که جایگاه دانش پزشکی بسیار ارتقاء یافت و زبان‌های گوناگونی از جمله یونانی، لاتینی، عربی و فارسی زبان گفت و گو و نوشتاری علم پزشکی شد. پزشکان تلمودی در عین پذیرش نبض شناسی جالینوسی، شریان و ورید را از یکدیگر تمیز می‌دادند و احتمالاً هیپرتروفی قلب و نارسائی آن را می‌شناختند. رازی شرحی از نارسائی آئورت (نه بدین نام) می‌دهد و می‌توان حدس زد که وی پیش از ابن النفیس به گونه‌ای با گردش خون ریوی آشنا بوده است و از بیماری‌هایی با نشانه‌های انفارکتوس یاد می‌کند. مجوسی اهوازی نیز با مقوله‌ی اخیر آشنایی داشته است. در همان روزگار، ابن سینا از ادامه‌ی ضربان قلب پس از مرگ در حیوان یاد کرده و به شرح پریکاردیت پرداخته است. پس از نظرات همانندی از جرجانی، ابن النفیس آشکارا سخنان جالینوس درباره سوراخ‌های عبور خون از سپتوم را مردود دانسته و جریان خون کرونر و ریوی را به درستی شرح داده است.
و بالاخره در اواخر این مجله، دکتر عالم زاده و مریم معینی به موضوع علم فراست در منابع اسلامی می‌پردازند. پی بردن به اخلاق و شخصیت آدمی از طریق مشاهده‌ی ظواهر جسمانی او، موضوع علم فراست یا دانش قیافه شناسی است که گروهی از متقدّمان و متأخّران درباره‌ی آن سخن گفته اند، از جمله بقراط سده‌ها قبل از میلاد به این موضوع توجه کرده است؛ اما تا پیش از ارسطو فراست علمی مستقل و شناخته شده نبود. در منابع اسلامی از افلیمون یونانی به عنوان صاحب نظر در «علم فراست» نام برده اند. علم فراست از طریق ترجمه‌ی منابع یونانی، به ویژه کتب طبّی، وارد جهان اسلام شد و دانشمندانی چون رازی، ابن سینا، ابن رشد و جز اینان در این باب به بحث پرداختند و برخی از آنان نیز رساله‌ها و کتاب‌هایی مستقل در این موضوع تألیف کردند. رساله‌ی فی الفراسة فخرالدین رازی یکی از این آثار است که لطف الله عزیز هروی (سده‌ی هفتم ق) آن را به فارسی ترجمه کرده است.
در شماره‌ی پنجم (بهار و تابستان 85) مجله هم در ابتدا به دستاوردهای ابن سینا در حوزه‌ی علم وخدمات او به فلسفه‌ی آن، از دکتر سید حسین نصر، استاد دانشگاه در رشته‌ی مطالعات اسلامی، دانشگاه جورج واشینگتن؛ رئیس بنیاد مطالعات سنتی، واشینگتن اشاره شده است.
خدمات ابن سینا که عموماً به عنوان یکی از مهم‌ترین فلاسفه و اطبا شناخته می‌شود، به علم و فلسفه موضوع بسیاری از پژوهش‌ها قرار گرفته است. این مقاله طرحی کلی از فلسفه‌ی علم وی، که تعیین گر چارچوب نظریِ دریافت او از فلسفه‌ی طبیعی است، به دست می‌دهد. این نوشتار بدون پرداختن به علائق تاریخی استدلال می‌کند که فلسفه‌ی علم ابن سینا سرآغازی مفید برای توسعه‌ی فلسفه‌ی اسلامی علم معاصر است. این مقاله همچنین اهمیت ابن سینا را در فلسفه‌ی بهداشت و طب مورد بحث قرار می‌دهد.
سپس حمیدرضا گیاهی در تحقیقی پیرامون وصیف مقدماتی نظریه‌های صبح کاذب در نجوم دوره‌ی اسلامی، اشاره می‌کند که در نجوم دوره‌ی اسلامی، بین الطلوعین نجومی را «صبح صادق» می‌نامیدند. در احکام اسلامی، رؤیت این پدیده، شاخص شروعِ وقت نمار صبح است. هم چنین گزارش‌هایی درباره‌ی رؤیت پذیر بودن هاله‌ای کم نور به شکلی کشیده پیش از صبح صادق، که «صبح کاذب» نامیده می‌شد، [از دوره اسلامی] بر جای مانده است. اخترشناسی جدید علت صبح کاذب را بازتاب نور خوشید از ذرات غبار بین سیاره‌ای می‌داند و آن را نور منطقة البروجی می‌نامد؛ زیرا در راستای دایرة البروج امتداد می‌یابد. بیشتر منجمان دوره‌ی اسلامی منشأ این پدیده را همانند صبح صادق، بازتاب نور خورشید در جو زمین پنداشته اند. البته برخی از آنان، بنا بر شواهد به دست آمده از رصدهایشان دریافته بودند که منشأ صبح کاذب نمی‌تواند پراکندگی نور خورشید در جوّ زمین باشد؛ اما نتوانسته بودند نظریه‌ی علمی جدیدی برای تبیین منشأ واقعی آن جایگزین نظریه‌های موجود کنند. در این توصیف مقدماتی، نظریه‌های گوناگون درباره‌ی منشأ و ویژگی‌های ظاهری صبح کاذب، از بین متون چاپ شده و چاپ نشده‌ی نجوم دوره‌ی اسلامی، انتخاب و عرضه شده است.
آرا و آثار حنین بن اسحاق، نیز از نظر سید احمد هاشمی، مورد توجه قرار گرفته است. حنین بن اسحاق (194-260 ق) یکی از پرکارترین دانشمندان دوره‌ی اسلامی است. او در طب، فلسفه، منطق، اخلاق، علوم طبیعی و کلام مسیحی آثار فراوانی تألیف و ترجمه کرده است. در این مقاله ضمن معرفی مهم‌ترین آثار او در طب و فلسفه و منطق، گزارشی مختصر از آرای وی در کلام مسیحی عرضه می‌شود. نیز تلخیصی سودمند از رساله‌ی حنین درباره‌ی آثار جالینوس که حاوی فهرست نسبتاً کاملی از ترجمه‌های پزشکی حنین و یاران اوست، در یک جدول عرضه شده است. این مقاله در حقیقت بخش دوم جستاری است که در شماره‌ی پیشین مجله‌ی تاریخ علم با عنوان «مدرسه‌ی ترجمه‌ی حنین بن اسحاق» به چاپ رسیده است.
تصحیح و شرح باب فی معرفة سمت القبلة لابی ریحان البیرونی (د. 440 ق)، از مهندس سید محمدعلی مولوی عربشاهی و سید محمد مظفری است که در این مقاله به معرفی بخشی از یک کتاب منتشر نشده از ابوریحان بیرونی به نام کتاب فی علم الاسطرلاب می‌پردازند. این بخش درباره‌ی یافتن سمت قبله با استفاده از اسطرلاب است. همچنین از این رهگذر، ارتباط سنت‌های مختلف نجومی با عنصر دینی و تأثیر متقابل دین اسلام و اخترشناسی بررسی شده است. نقشه‌های مربوط به یافتن سمت قبله و اضافاتی که دانشوران مسلمان به منظور کاربردهای دینی بر اسطرلاب انجام داده اند، به عنوان نشانه‌هایی از این ارتباط دوسویه‌ی بالنده ذکر گردیده و توضیحات هندسی و ریاضی لازم برای توضیح مطلب افزوده شده است.
در پایان معرفی مقالات مجله‌ی تاریخ علم هم بایستی به مطلبی پیرامون مقایسه‌ی روش‌ها و معادلات مختلف برای اعمال کبیسه‌های گاه شماری هجری خورشیدی در منابع مختلف، از فرید قاسملو اشاره کنیم. اکنون هشتاد سال از رسمی شدن گاه شماری هجری خورشیدی می‌گذرد. مبدأ این گاه شماری هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ماهیت آن خورشیدی است و نام ماه‌های آن از گاه شماری یزدگردی رایج در ایران پیش از اسلام گرفته شده که شش ماه اول آن 31 روز بوده، پنج ماه بعدی 30 روزه و ماه دوازدهم در سال‌های عادی 29 و در سال‌های کبیسه 30 روزه است. این سال در نوروز و در لحظه‌ی اعتدال بهاری نو می‌شود. این گاه شماری با آن که دقیق‌ترین گاه شماری موجود جهان خوانده شده، اما در تبیین ترتیب اجرای کبیسه‌های آن بر مبنای هر چهار سال یک بار، غفلت می‌شود و فاصله‌ی سال کبیسه با سال بعدی به پنج سال می‌رسد؛ یعنی اجرای دوره‌ی منظمی برای این کبیسه‌ها اندیشیده نشده یا دستِ کم رسمی نشده است. بحث درباره‌ی چگونگی قرار گرفتن این کبیسه‌ها از زمان پیدایش گاه شماری جلالی در قرن پنجم هجری مطرح بوده است. این مقاله به مهم‌ترین این بحث‌ها و راه حل‌های ارائه شده برای آن می‌پردازد.
پس از کنکاش در مجله‌ی تاریخ علم، به سراغ فصلنامه دیگری می‌رویم که با همین موضوع منتشر می‌شود.
مرکز پژوهشی میراث مکتوب وابسته به معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با انتشار فصلنامه‌ی آینه‌ی پژوهش، نقش مؤثری در ترسیم جایگاه علم در ایران و اسلام دارد. این فصلنامه هم در شماره‌های 24 و 35 خود ویژه نامه‌ای با عنوان تاریخ علم منتشر کرد.
مهم‌ترین مطالب منتشر شده در شماره‌ی 35 این نشریه (زمستان 1385) عبارتند از:
1- مقایسه‌ی روش‌های بوزجانی و بیرونی در ترسیم نه ضلعی منتظم / جعفر آقایانی چاوشی
2- حل عددی معادلات قبل و بعد از کاشانی، اورت ام. برونیز / بهنام بازیگران.
3- اصول حرکات سماوی از نظر قطب الدین شیرازی، رابرت موریسون / سید عبدالله انوار
4- قانون مسعودیِ بیرونی / پرویز اذکائی
5- استقراء در نظر ابن هیثم، صالح عمر / سهیلا پازری
6- جایگاه و اهمیت متافیزیک در علوم اسلامی و علوم جدید / عباس طارمی
7- سیر سم شناسی در متون پزشکی اسلامی / محمدحسن الحمود / غلامرضا جمشیدنژاد اول
8- بویوسف کندی و موسیقی مدرن / نیما فرهمند بافی
9- فناوری آهن و فولاد در تمدن اسلامی، ا. ی. الحسن / مینا غرویان
10- بررسی تاریخی و علمی روی آهارهای مورد استفاده در... / ماندانا برکشلی
11- روش ثابت بن قره برای رسم چهارده وجهی شبه منتظم / جعفر آقایانی چاوشی
12- انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی، و شکل گیری سنت علمی نزد مسلمانان / محمد ابتوی
13- گفتاری درباره‌ی سنت نقاشی در ایران / فرانسیس ریشار
برای آشنایی با این ویژه نامه به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.mirasmaktoob.ir/index.php
در سال‌های اخیر، کتاب‌ها و تحقیقاتی در زمینه‌ی تاریخ علم به زبان فارسی نوشته و یا ترجمه شده است. در این میان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
تاریخ علوم در ایران: از آغاز اسلام تا عصر صفویه، تألیف اسفندیار معتمدی؛ تاریخ علم کمبریج، از کالین رونان، ترجمه‌ی حسن افشار؛ تاریخ علم و صنعت و ابزار علمی در ایران، از قرن چهارم تا سیزدهم ه.ق، مجموعه مقالات دومین، اثر ژیوا وسل، و ترجمه‌ی نصرالله پورجوادی؛ گاه شمار علم، سال شمار رویدادهای تاریخ علم و فناوری، از ده هزار سال پیش تا پایان قرن بیستم، تألیف محمدابراهیم ابوکاظمی و محمدرضا افضلی
و هم چنین موارد زیر:
شرحی بر زندگانی دانشمندان برجسته‌ی تاریخ: ستارگان آسمان علم و ادب و هنر، تألیف محمدمسعود مولیایی؛
فنون و منابع در ایران، نوشته‌ی پرویز محبی (به زبان فرانسه) ترجمه‌ی آرام قریب. فصل‌ها و محتویات کتاب، موضوع‌های متنوعی را در بر می‌گیرد: چرخ و ارابه، چوب، زغال سنگ، نفت و بهره برداری از مشتقات آن، نظام‌های آبرسانی و شبکه‌های توزیع، دستگاه‌های انتقال آب به سطوح بالاتر و چرخ آب‌های گوناگون، آسیاها و اقتصاد مبتنی بر آن، سازوکارهای متنوع روغن کشی و کاغذسازی با در نظر داشت عواقب زیست محیطی آن، و به ویژه فصلی مهم و جالب در زمینه ساعت و ساعت سازی. تمامی جستارهای فوق با تصاویر، طرح و نقشه ابزارهای فنی همراه هستند. توجه به عواقب زیست محیطی کارخانه‌های کاغذسازی در نزد دانشمندان ایران و کوشش برای برطرف ساختن آن، نشانه‌ای دیگر از کوشش دیرینه‌ی ایرانیان برای پاسداشت محیط زیست بوده است. این کتاب خواننده را با یکی از بزرگترین دانشمندان و سازندگان ابزارهای علمی در تاریخ ایران آشنا می‌کند. کسی که علیرغم دستاوردها و اختراعات فراوان، در میان ایرانیان بسیار ناشناس است: حافظ اصفهانی مخترع بزرگ ایرانی در سده نهم هجری و نخستین سازنده ساعت مکانیکی (به معنای امروزی آن) در ایران. حافظ اصفهانی، همزمان با عصر رنسانس در غرب بود و همانگونه که مؤلف شرح می‌دهد، می‌توانست پیشگام دنیای فنی جدید ایران باشد. اما بر اثر بی توجهی عمومی محکوم به نابودی شد. او توانست نخستین بارقه‌های یک سیستم فنی را (آنگونه که در غرب رواج یافت) راه اندازی کند.
http://www.ghiasabadi.com/hafezesfahani.html
برای آشنایی با تاریخ نجوم یونانی و اسلامی به سایت زیر مراجعه کنید:
http://www.tebyan.net/Science_Technology/Astronomy/2007/7/8/43279.html

تاریخ علم ایران خارج از مرز:

اینک به بیرون مرزهای ایران گام می‌نهیم تا ببینیم که در مسیر تدوین تاریخ علم در ایران و جهان اسلام چه گام‌های مهمی برداشته شده است.
جرج سارتون (پدر تاریخ علم) در کتابش، به نقش ایران در تاریخ علم اشاره می‌کند. گرچه پایگاه‌های مختلفی درخصوص تاریخ علم در جهان وجود دارد اما جایگاه ایران و تاریخ علم ایرانی در این پایگاه‌ها محل تأمل است. بسیاری از مراکز علمی اساساً تاریخ علم در ایران را با تاریخ علم در جهان عرب یکی دانسته و برخی حتی به اشتباه دانشمندان ایرانی را عرب دانسته اند. آن گروه از این مراکز، در صورت نداشتن سوءنیت، حداقل دچار یک اشتباه بزرگ شده اند و آن این که جهان عرب را با جهان اسلام یکی دانسته اند. دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در بیان تاریخ علم پزشکی در اسلام، آشکارا به این لغزش دچار شده است:
http://www.usc.edu/dept/MSA/fundamentals/hadithsunnah/abudawud/028.sat.html
البته سید حسین نصر در مطلبی پیرامون علم و تمدن در اسلام سعی در ترسیم چهره‌ی واقعی علم در جهان اسلام و ایران داشته است:
http://www.fordham.edu/halsall/med/nasr.html
برخی از این منابع، به مجلات تاریخ علم مربوط می‌شود. به عنوان نمونه می‌توان به مجله‌ی تاریخ علم وابسته به گروه تاریخ دانشکده هنر و علوم انسانی دانشگاه Sussex در انگلیس اشاره کرد. این مجله از طریق وب سایت زیر قابل دسترسی است و حاوی مقالاتی در حوزه‌ی تاریخ علم پزشکی و فناوری از ابتدا تا عصر حاضر می‌باشد. متأسفانه در این مجله هم، علم در اسلام مترادف با علم در جهان عرب ترسیم شده و اثر مهمی از تاریخ علم در ایران را ندارد.
http://www.shpltd.co.uk/hs.html
با کنکاش در میان مقالاتی که طی 12 سال گذشته در این مجله به چاپ رسیده، می‌توان به یک مقاله از یک پژوهشگر ایرانی برخورد کرد که در ماه مارس سال 2002 میلادی، در جلد 40، بخش یکم، شماره 127، با عنوان زیر منتشر شده است:
مذهب و پزشکی در ایران: از ارتباط تا جدایی، تألیف هرمز ابراهیم نژاد، از مرکز تاریخ پزشکی در کالج دانشگاهی لندن است.
برای مطالعه‌ی این مقاله به آدرس زیر وارد شوید:
http://www.shpltd.co.uk/ebrahim_religion.pdf
در این تحقیق به مهم‌ترین شاخصه‌های علم پزشکی در ایران به ویژه به جایگاه طب، طبابت و طبیب در اسلام و ایران پرداخته شده است. این پژوهش به ویژه با ارائه‌ی ارجاعات و منابع ارزشمند خود قابل تقدیر است.
البته می‌توان در جلد 44، بخش 2، شماره 144، ژوئن 2006، مطلبی را پیرامون علم نجوم در اسلام از François Charette مطالعه کرد.
همچنین مقاله F. Jamil Ragep با عنوان «کپرنیک و اسلاف اسلامیش» در جلد 45، بخش 1، شماره 147، مارس 2007، نیز به مقایسه‌ی نظریه‌ی کپرنیک با منجمین اسلامی می‌پردازد.
سایت علمی Science World هم از طریق آدرس زیر مقالاتی را در زمینه‌های مختلف علوم از جمله تاریخ علم ارائه می‌دهد:
http://scienceworld.wolfram.com
در این پایگاه می‌توان مقالاتی را در حوزه‌ی شخصیت ها، تاریخ ریاضیات، شیمی، فیزیک و تاریخ نجوم به دست آورد.
در بخش نجوم این پایگاه مقاله‌ای از انوش خوش کیش با عنوان تقویم ایرانی منتشر شده که می‌توان از طریق آدرس زیر به آن دسترسی پیدا کرد:
http://scienceworld.wolfram.com/astronomy/IranianCalendar.html
هم چنین در این پایگاه مقاله‌ای در خصوص ریاضیدان، منجم، طبیب، موسیقی دان، فیلسوف و شاعر قرن 5 هجری (11 میلادی) یعنی عمر خیام و نیز ابن سینا و خوارزمی وجود دارد. اما متأسفانه در این مرکز علمی نیز جایگاه تاریخ علم در ایران مورد غفلت قرار گرفته است. اگر نگاهی به جایگاه دانشمندان ایرانی طی قرون گذشته در جهان بیافکنیم، بهتر متوجه این موضوع می‌شویم.
در جهان علم، خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شده است. گرچه اوج شناخت جهان از خیام را می‌توان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله‌ی فیتز جرالد دانست. برخی معتقدند که تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی. اس الیوت، او را به نماد فلسفه‌ی شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کرده است.
نگاهی به بخش شناخت کره‌ی ماه در سایت ناسا نشان می‌دهد که یکی از حفره‌های ماه به افتخار خیام «عمر خیام» نامیده شده است:
http://lunar.arc.nasa.gov/printerready/science/geography_items/carters/craters_o.html
اما نه انجمن علمی عمر خیام در لندن (تأسیس در 1892 م) و نه ابراز ارادت مارتین لوترکینگ در سخنرانی اش، هرگز نتوانسته جایگاه واقعی او را در جهان علم نشان دهد. اما باید پذیرفت که در همین حد هم او در خارج از ایران شناخته شده‌تر است.
کشف رساله‌ی خیام در جبر، جایگاه علمی او را در جهان ریاضی امروز آشکار ساخت. خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه بندی تحسین آوری از این معادلات آورده است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آن‌ها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجسته‌ترین آن‌ها در این علم است.
رباعیات عمر خیام هم اکنون مورد پسند بسیاری از محققین است، تا جایی که مؤسسه تکنولوژی ماساچوست در امریکا متن انگلیسی آن را ارائه داده است:
http://classics.mit.edu/Khayyam/rubaiyat.html
و یا پرداختن به معادلات ریاضی او در دانشگاه جورجیا:
http://jwilson.coe.uga edu/emt669/Student.Folders/Jones.June/Omar/Omarpaper.html
ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی نژاد خوارزم، ریاضیدان، زمین شناس، جغرافی دان، جهانگرد، فیلسوف و نظریه پرداز در علوم طبیعی و دانشمند علوم تجربی که آوازه و شهرت او در مراکز علمی و در دنیای تاریخ علم بر کسی پوشیده نیست. تأکید بر غیر ایرانی بودن او از طرف برخی محافل و اصرار بر این که آسیای میانه جدای از فرهنگ ایران است، هنوز نتوانسته بیرونی را یک دانشمند غیر ایرانی نشان دهد.
http://www-groups.dcs.st-and.ac.uk/~history/Biographies/Al-Biruni.htaml
رازی، فیزیک دان، شیمی دان و پزشک و مهندس و فیلسوف - کاشف الکل که جایگاه ویژه‌ای در تاریخ علم در ایران و اسلام دارد. شاید رازی اولین کسی است که تمام اشیاء عالم را به سه گروه جامدات و نباتات و حیوانات طبقه بندی کرده باشد. مکتوبات عربی رازی یکی از عواملی است که او را در جهان پزشکی و شیمی، به عنوان یک دانشمند عرب معرفی کرده است و او را جالینوس عرب نامیده اند. اما اعتقادات تکفیرآمیز رازی موجب شد تا وی بیشتر در جهان غیر اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
http://crystalinks.com/al-Razi.html
خواجه نصیرالدین طوسی هم از فقها، ریاضی دانان، منجمین و فلاسفه‌ی بزرگ ایرانی در عصر هلاکوخان مغول است. وی یکی از توسعه دهندگان علم مثلثات است که در قرن 16 میلادی کتاب‌های مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه شد. به همین اساس او در غرب ناشناخته نیست. سید حسین نصر در پژوهشی پیرامون تاریخ فلسفه‌ی اسلامی (History of Islamic Philosophy) نقش مهمی در معرفی خواجه نصیر در دنیای علم داشته است. اگرچه نقش خواجه نصیر در گسترش تشیع غیرقابل انکار است:
http://www.hawzah.net/per/magazine/ss/005/ss00505.asp
اما در جهان غرب او را با مکتوبات فلسفه، ریاضی و نجوم می‌شناسند:
http://www.iep. utm.edu/t/tusi.htm
http://islamicinsights.com/index.php?option=com_content&task=view&id=316
http://www_history.mcs.sLandrews.ac.uk/1iistory/Countries/Iran.html
تا آنجا که ستاره شناسان اروپایی نام وی را بر روی یکی از مناطق کره‌ی ماه ثبت کردند. مراجعه به سایت تاریخ نجوم جایگاه او را نشان می‌دهد:
http://www.astro.uni_bonn.de/"pbrosche/persons/pers_n.html
و در جهان اسلام (غیر ایرانی) او را با اندیشه‌های فیلسوفانه‌اش می‌شناسند:
http://www.musIimphilosophy.com/ip/rep/H036.htm
سهروردی از بزرگان حکمت و فلسفه و عرفان ایران زمین است. سهروردی کسی است که مکتب فلسفی اشراق را بنیان نهاد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه‌ی خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد. سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب داده اند. او خود فلسفه‌اش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora conurgens نام نهاده اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطون نیست.
http://www.creedopedia.com/topics/Suhrawardi
بررسی جایگاه علمی سهروردی در تاریخ علم در میان محققین غربی نشان می‌دهد که اساساً به جنبه‌های عرفانی و کشف و شهود وی توجه درخوری شده است:
http://www.i_b_q.com/eng/05/article/01.htm
http://www.i-b_q.eom/eng/05/article/01 .htm http://www.bu.edu/wcp/Papers/Medi/MediRizv.htm
ابن سینا هم از عجایب روزگار خود (و چه بسا در طی قرون مختلف) بود که آوازه شهرتش در غرب تا سال‌ها پس از مرگ او، بسی گسترده بود. شاید او مهم‌ترین دانشمند اسلامی برای غربیان باشد. این نکته از حجم وسیع منابع اطلاع رسانی در غرب به دست می‌آید. در حوزه‌ی فلسفه:
http://ww-w.newadvent.org/cathea"02157a.htm
http://www_history.mcs.st_andrews.ac.uk/References/Avicenna.html
http://www_history.mcs.st_andrews.ac.uk/Mathematicians/Avicenna.html
http://pleiad.unesco.org/portal/indexhtml?article=0
http://www.iep.utm.edu/a/avicenna.htm
در حوزه‌ی کتاب شناسی ابن سینا:
http://www_history.mcs.st_andrews.ac.uk/References/Avicenna.html
و در حوزه پزشکی:
http://www.fordham.edu/halsall/source/1020avicenna_medicine.html
از فارابی هم به عنوان فیزیک دان، موسیقی شناس و فیلسوف ایرانی در محافل غربی یاد می‌شود؛ اما صبغه‌ی فلسفه‌ی او در غرب بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت او بیشتر به علت شرح‌هایی است که بر آثار ارسطو نگاشته:
http://ddc.aub.edu.lb/projects/saab/avicenna/index.html
http://www.muslimphilosophy.com/ip/rep/H021 htm http://www.ibe.unesco.org/publications/ThinkersPdf7farabie.pdf
چنان که خوارزمی را هم یک منجم، ریاضی دان و جغرافی دان نه کاملاً ایرانی می‌دانند. محافل غربی سال‌ها معتقد بودند که شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات مخصوصاً در رشته‌ی جبر انجام داده به طوری که هیچ یک از ریاضیدانان قرون وسطی مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته اند. وی را پدر جبر نامیده اند. کتاب Algoritmi de numero Indorum که ترجمه‌ی کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است، باعث شد تا سیستم عددی در اروپا از سیستم اعداد لاتین به سیستم اعداد هندی تغییر یابد که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است:
http://www_history.mcs.sLandrews.ac.uk Biographies. ALKhwarizmi.html
http: /ciencia.astroseti.org/matematicas/articulo.php?nuni:r3819
http://members.aol.comA)byarsl.algebra.html
http://www.peak.org/-jeremy/calculators/alKwarizmi.html

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیأت علمی گروه تاریخ، دانشگاه تربیت معلم تهران

منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 125، صص 2-15



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.