برداشت هایی از بیانات امام خمینی(ره)

لزوم توجه و دقّت در شناسایی اشخاص

آنچه من توجه دارم و تجربه کرده‌ام، تجربه ندارید و اشخاص را که آن نحو که می‌شناسم نمی‌شناسید و اغراض مختلفه را نمی‌توانید به این زودی تشخیص دهید. من بیش از چهل سال است که با این اشخاص معاشر بوده‌ام. آنچه انتخاب
سه‌شنبه، 16 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
لزوم توجه و دقّت در شناسایی اشخاص
 لزوم توجه و دقّت در شناسایی اشخاص

 

گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت




 

برداشت هایی از بیانات امام خمینی(ره)

آنچه من توجه دارم و تجربه کرده‌ام، تجربه ندارید و اشخاص را که آن نحو که می‌شناسم نمی‌شناسید و اغراض مختلفه را نمی‌توانید به این زودی تشخیص دهید. من بیش از چهل سال است که با این اشخاص معاشر بوده‌ام. آنچه انتخاب کرده‌ام چه درنجف و چه در تهران پس از معاشرت طولانی بوده است و حتماً بدانید که هم راجع به یک نفر شخص علاقه مند مؤثر که درنجف است دستهایی در کار است که به هر نحو شده است او را برنجانند و هم راجع به شخصی که در تهران است و من در بین دوستانم از او علاقه مند و صحیح تر سراغ ندارم.(1)
این از مهمّات [وظایف] کسانی است که می‌خواهند یک خدمتی بکنند، و مجله‌ای بیرون بدهند، یا روزنامه‌ای بنویسند. اوّل مسأله این است که افراد را انتخاب بکنند. افرادند که می‌توانند اگر یک اشخاص منحرف باشند، بدون این که شما توجه داشته باشید، یک وقت توجه کنید که انحراف پیدا شد. و اشخاص اند که می‌توانند که انسان را یا به دامن امریکا بکشند یا به من دامن شوروی. و این ملتی که آن قدرمجاهده کرده و آن قدر جوان داده، و آن قدر زحمت کشیده است برای این که خارج بشود. از این سلطه ها، یک وقت می بینید راه مجله، راه مطبوعات، راه رادیو، و تلویزیون، نطقها و همه چیزهایی که الآن هست، یک وقت می بینید که اشخاصی برخلاف آن چیزی که مسیر ملت است وارد شدند در این راهها راه راه منحرف کردند، و شما بعد ملتفت بشوید. این از مسائل مهمی است که توجه به آن ها لازم است و اغماض از آنها جایز نیست. و من امیدوارم که این مجله‌ای که شما دارید، و حالا آمدید این جا با من صحبت می کنید توجه در آن در رأس همه توجهات باشد. و نوشته‌هایی که می‌خواهد طبع بشود، یک چند نفری که می دانید، یقین دارید که آنها آدمهایی هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگی به هیچ جا ندارند، آنها نوشته‌ها را مطالعه کنند، درست دقّت کنند در آن، و بعد از این که دقّت کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزی است که لازم است. این مثل مطلبی است که کتاب وقتی نوشته می‌شود، قبل از این که انتشار پیدا بکند باید اشخاص کارشناس با شیطنتهایی که شیاطین می‎‌‌خواهند بکنند باید توجه بکنند که یک وقت در کتاب - فرض کنید که - اوّلش خیلی خوب، وسطهایش هم خوب، و یک وقت می بینید که یک جایی جوری از کار در می‌آید که مسأله این طور نبوده است که ما تصور می کردیم. باید کتابهایی که نوشته می شود، و همین طور چیزهایی که منتشر می‌شود، اینها باید درست توجه بشود. و افراد مطلّع، مدبّر و کسانی که از مکتبها اطلاع دارند و مسیر آنها را می‌دانند، اینها توجه بکنند، و کتابها را مطالعه کنند قبل از انتشار، و خود مجله را قبل از انتشار، درست مطالعه بکنند که مبادا یک وقتی یک جایش خلاف در آید، آن وقت برای شما دست بگیرند که خیر، این مجله هم مثلاً انحرافی است. این، هم صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است.(2)
این از مسائل مهمی است که در درجه اول اهمیت واقع شده است که اشخاصی که اداره می‌کنند یک جایی را، از اوّل ارزیابی بشود که این اشخاص چه کاره بوده اند. سابقه شان چیست. تحصیلاتشان درکجا بوده. چه جور رویّه‌ای در تحصیلات داشتند. و بعد از انقلاب چه جور وضعیتی اینها داشتند. قبل از انقلاب چه وضعیتی داشتند اینها. افکارشان قبلاً چی بوده. اگر یک کسی افکارش قبلاً منحرف بوده، حالا بیاید به شما ادعا بکند که خیر، من برگشته‌ام، ما باید قبول کنیم، اما نباید او را مجله نویس کنیم. آن دو تا با هم فرق دارند. خوب، بسیاری از اشخاصی که می‌آیند می‌گویند ما توجه کردیم، توجه قبول است، لکن نمی‌شود آنها را سر یک کاری گذاشت که آن کار اهمیت دارد. برای این که ما نمی‌دانیم که- به حسب واقع که ما نمی دانیم که - این آدم توجه کرده یا این آدم می‌خواهد با این کلمه توبه ما را بازی بدهد. ما باید از او قبول می‌کنیم که در جامعه مسلمین مثل سایر مسلمانها به او عمل بکنیم، اما نباید رادیو و تلویزیون را به دست او بدهیم یا او را راه بدهیم در رادیو و تلویزیون، یا مجله‌ای که برای تربیت افراد است، برای ترویج این مسیر اسلامی ملت است، ما به دست او بدهیم و یا نوشته هایش را به دست او بدهیم. این طور نباید که ما خوش باور باشیم. خیلی از اشخاص هستند که تمام حرفهایشان حرفهای اسلام است، تمام حرفهایشان نهج البلاغه است، و تمام حرفهایشان حرفهای قرآن است، لکن مسیرشان این نیست. در بین اشخاص همچون اشخاصی هستند که این راه را پیش گرفتند، رای این که خودشان را در جامعه جا بزنند، آن مقصدی که دارند آن را عمل بکنند در بین مردم (3)
در عین حالی که ما باید قبول یک کسی که قبلاً هم- فرض کنید که - عاصی بوده، این آدم حالا مسلمان است، و به او ترتیب اثر اسلام را بدهیم، اما نمی توانیم جهاتی که داریم [به او بسپاریم] مثلاً فرض بفرمایید؛ یک دزدی بوده، حالا آمده توبه کرده، خوب، دزد توبه کرده، قبول است توبه اش، اما می توانید شما مالیّات، آن چیزتان را، سرمایه هایتان را دست این بدهید و بپرسید به این؟ نه، عُقَلایی نیست. برای این که ممکن است این دزد برای این که سرمایه دستش بیاید، بیاید توجه کند!
ما هم که علم غیب نداریم، ما موظفیم که در ظاهر قبول کنیم. دزد نه، الآن توبه کرده است. حتی اگر یک توبه‌ای کرد که همه ظواهرش هم درست بود، اقتدا هم به او بکنیم در نماز، اما نمی توانیم ما یک چیزی که امانت لازم است در آن، دیانت لازم است در آن، دست این بدهیم. بدتر از همه همین مجلّات است، و همین مطبوعات است، و همین رادیو و تلویزیون...راهش بدهیم که توبرو و مردم را تربیت بکن! ممکن است این کمونیست باز هم باشد لکن برای خاطر این که ما را بازی بدهد آمده این را گفته. ما مکلّفیم به این که در ظاهر با او اعمال مسلمانی - فرض کنید- بکنیم. در صورتی که در عقیده کمونیست نشده باشد، آن مسأله دیگری است. اما می‌توانیم ما یک چیزی که می‌خواهیم تربیت کنیم بچه های خودمان را، یک معلّمی که کمونیست بوده است، الآن آمده می‌گوید نخیر، من بسیار مسلمانم، و پیش ما نماز هم می‌خواند و روزه هم می‌گیرد، و بیشتر از شما و دیگران هم به آداب اسلامی تقید دارد. بسیار خوب، شما مسلمان، بیایید بین مردم باشید، کسی کاری به شما ندارد. اما می توانیم ما این را معلّم بچه هایمان قرار بدهیم. برای این که، معلّم بچه ها را ما باید مطمئن باشیم که این منحرف نمی کند. بچه های ما را. نمی توانیم ساده دلی به خرج بدهیم که خوب، حالا این آدم، اسلام گفته قبول کنید شما، ما هم قبول کردیم. اما اسلام نفرموده حالا که قبول کردید مقدّرات خودتان را دست این هم بدهید.(4)
اسلام فرموده قبول کنید که تو مسلمان و ترتیب آثار هم بدهید. اما مقدّرات یک مملکتی را ما بخواهیم. دست یک کسی بدهیم که کمونیست بوده، حالا هم می‌‎گوید من آدم خوبی هستم و ترتیب آثارش را هم ما می‌دهیم، اما نمی توانیم مقدّرات مملکتمان دستش بدهیم. نمی‌توانیم مجله نویسی اگر بخواهید بکند، او را آزاد بگذاریم که هر چه دلش می‌خواهد بنویسد. یک وقتی می‌بینید چه از کار در می‌آید. شما هم نمی توانید در مجله‌ای که دارید و افراد را می‌خواهید انتخاب کنید، یک اشخاصی که شابقه‌شان انحراف بوده است، آن منحرف را حالا بگویید که نه، دیگر حالا خوب شده است و آدم مسلمانی است و اینها. و وارد کنید در روزنامه تان. خیلی خوب است برای خودش، ما هم نمی گوییم بد است. الآن توبه کرده، خوب است، اما نمی‌توانیم دیگر همچون مطلبی را که در ترتیب یک ملتی در سرنوشت یک ملتی دخالت دارد، این را به دست او بدهیم. این از مسائل مهمی است که در همه جا باید این انجام بگیرد. این معنا که خیر ما باید همه اشخاصی که آمده‌اند می‌گویند که ما خوب هستیم اینها باید واردشان کنیم. منتها در همه جایی که سرنوشت ملت را هم به دستشان بدهیم؛ این حرف، ساده اندیشی است، و توجه به مسائل نداشتن است. در هر صورت من امیدوارم که کتابهای شما، همه اینها خوب باشد. و این مسائل هم مورد توجه باشد در افرادی که سابقاً هستند پیش شما. در افرادی که بعدها می‌خواهند در این مجله و در فعالیت دخالت داشته باشند. مسأله عربی اگر هست، اشخاص عرب متعهد اوّلاً باشند، ثانیاً داده بشود باز نگاه بکند به این که چه بوده در این. ممکن است یک نفر آدم هم، خیلی هم خوب آدمی باشد و متعهد باشد، لکن اشتباه داشته باشد. اشتباه برای خودش چیزی نیست. اما اشتباه برای یک ملت، یک وقتی صدمه می زند به یک ملتی. اگر یک اشتباهی مثلاً فرض کنید در یک ارتشی واقع بشود، یا در رئیس ارتشی واقع بشود، خمودش مُعاقَب نیست. برای این که خوب، اشتباه کرده. انسان همیشه اشتباه می‌کند. اما یک ملت را مملکن است یک اشتباه به یاد بدهد. در یک مجله، اشتباه ممکن است باشد، برای خود این آدم هم چیزی نباشد، برای این که اشتباه کرده، اما باید اشخاص دیگر هم ببینند این را تا این اشتباه را اگر شده است رفع بکنند، آن وقت منتشر بشود. کار، کار مهمی است در مطبوعات، در رادیو و تلویزیون، در اینهایی که عموم مردم تقریباً نگاه می‌کنند و یا می شنوند. اینها نمی‌شود گفت که خوب، ما حالا اشتباه کردیم و فردا هم اشتباه نمی‌کنیم. الآن راجع به یک روزنامه‌ای برای من یک نوشته‌ای آمد که راجع به یک روزنامه‌ای اشتباهی کرده است. من نمی‌گویم عمدی بوده، ممکن هم هست عمدی باشد، اما اشتباهی کرده است که برای مملکت مضرّ بوده این اشتباه. و الآن اعتراض کردند کسانی که در رأس هستند که این اشتباه واقع شده. درهر صورت، مسائل باید خیلی مورد توجه باشد. و ما باید توجه به این هیاهوهایی که در اطراف الآن دارد می‌شود و دارند تضعیف می‌کنند نهضت را، نباید اعتنا کنیم. از مسائلی که درمطبوعات باز لازم است این است که یک مقدار از مثلاً اوراق خودشان را صرف این کنند که این جمهوری اسلامی تا حالا چه کرده است.(5)
ممکن است که یک اکثریتی از این انجمنها اشخاص متعهد، سالم، مؤمن به انقلاب و مؤمن به اسلام باشند. لکن اگر یک اقلیت، ولو دو نفر هم در بین انجمنها، هر انجمنی، منحرف باشد، یک وقت می‌بینید که همان دو نفر منحرف، انجمن اسلامی را به انحراف می کشند و انجمن اسلامی آن جایی را که می‌خواهد اسلامی بکند رو به انحراف می برد. این یکی از مهمات انجمنهای اسلامی است. شاید مکرر این مطلب به من گفته شده است که در انجمنهای اسلامی اشخاصی هستند که اسلامی نیستند، اشخاصی هستند که به اسم اسلام و صورت اسلام در این انجمنها آمدند و می‌خواهند انحراف ایجاد کنند. این یکی از وظایف انجمنهاست که باید توجه داشته باشند، این اشخاصی که در این انجمنها وارد می‌شوند چه جور اشخاصی هستند؛ سوابقشان را، لواحقشان را، خانواده‌شان را، باید بررسی بکنید و آن وقت فرد را بپذیرید. این طور نباشد که شما بدون توجه، یک وقت اشخاصی که انحراف دارند، اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند، اشخاصی که با اسلام دشمن هستند، مخالف هستند، اینها وارد بشوند و - خدای نخواسته - اصل انجمن اسلامی را به فساد بکشند و اصل آن ارگانی که این انجمنها برای اصلاح آنها تحقق پیدا کرده است. یکوقت رو به فساد برود. این یکی از تکالیف شماهاست، که همه آنهایی که انجمنهای اسلامی را به وجود می‌آورند، این را باید بسیار توجه به آن بکنند.(6)
البته راجع به انجمنهای اسلامی هم من یک تذکری که دایماً داده‌ام، لازم است باز هم بدهم و آن این است که چشم و گوش خودتان را باز کنید که در انجمنهای اسلامی هم ممکن است که از این غرب زده‌ها و شرق زده‌ها وارد بشوند و به شما بگویند، این طور ارائه بدهند که ما صد در صد اسلامی هستیم و شرقی و غربی نیستیم؛ در صورتی که شرقی باشند یا غربی باشند. باید شما توجه بکنید که انجمنهای اسلامی طوری باشند، اشخاصی باشند، که آزمایش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، کارهایی که قبل از انقلاب می‌کردند معلوم باشد، کارهایی که بعد از انقلاب کرده اند معلوم باشد که - خدای نخواسته - در انجمنهای اسلامی یک وقت یک وضعی پیش نیاید که توجه شما سلب بشود از واقعیت و یک وقت ببینید که انجمن اسلامی هم گرایش پیدا کرده است به شرق یا گرایش پیدا کرده است به غرب. در همه انجمنهای اسلامی این سفارش را من کرده‌ام مکرر. و درانجمنهای اسلامی دانشگاهها، علم و صنعت اهمیتش از همه جا بیشتر است و باید با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسی، این معنا را شما پیگیر باشید که در انجمنهای اسلامی شما، اشخاص منحرف نباشد و بدانید که امروز چون نمی‌توانند به اسم غیر اسلام یک مسأله‌ای را عنوان کنند، با اسم اسلام درست می‌کنند. همان منحرفین هم با اسم اسلام می‌خواهند مسائل خودشان را پخش کنند. همان اشخاصی هم که اسلام را سد راه خودشان می‌دانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند با اسم اسلام وارد میدان می شوند، نه این که وارد بشوند و بگویند ما مسلمان نیستیم، نه خطر آنها خیلی زیاد نیست. خطر آنهایی که با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در سایر ارگانهای دیگر، با اسم اسلام وارد می‌شوند و به اسلام اعتقاد ندارند بیشتر از خطر آنهایی است که اسلام را می‌گویند ما قبول نداریم و چهره شان واضح است؛ مردم از آنها احتراز می‌کنند و آنها نمی‌توانند یک خطر مهمی داشته باشند. باید انجمنهای اسلامی و خصوصاً، انجمنهای اسلامی دانشگاهها، توجه به این معنا را داشته باشند.(7)

راهبردهای تصریحی:

1- در شناخت اشخاص باید دقّت کرد.
2- از افرادی که صلاحیت ندارند نباید تعریف کرد.
3- می‌بایست دقّت کرد تا اشخاص منحرف وارد انجمنها، ارگانها و نهادها نگردند.
4- سوابق افراد در قبل و بعد از انقلاب و تعهد آنها بایستی بررسی شود.
5- افرادی که توبه می‌کنند در صورتی که به نوبه‌ی خود پایبند هم باشند، نباید در امور مهم و حساس مانند معلمی، نویسندگی، صدا و سیما به کارگیری شوند.

نکات استنباطی:

1- درست است که ملاک حال فعلی افراد است ولی در عین حال نباید از گذشته‌ی افراد نیز غافل بود.
2- مسؤولین در هر رده‌ای باید توجّه داشته باشند که نفوذ کردن با صورت اشخاص توبه کرده و ظاهرالصلاح، از ترفندهای دشمنان است.

پی‌نوشت‌:

1. صحیفه امام (ره)، ج2، ص 332.
2. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 474 و 475.
3. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 475 و 476.
4. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 476 و 477.
5. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 477و 478.
6. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 243.
7. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 361 و 362.

منبع مقاله :
گردآوری: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت،(1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط