گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشت هایی از بیانات امام خمینی (ره)
الآن یک جریانی در کار است- من الآن نمیخواهم اشخاص هیچ صحبتش بشود- اما جریانی هست در کار که اگر کسی توجه بکند به مسائلی که در این اواخر هی پیش آوردند، در روزنامههای مختلف پیش آوردند. یک جریانی در کار است که آن جریان انسان را از این معنا میترساند که بخواهد به طور خزنده این کشور را باز هل بدهد طرف آمریکا؛ بخواهند از این راه پیش بروند. و این یک مسألهای است که به قدری اهمیت دارد در نظر اسلام و باید آن قدر اهمیت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و دیگران که اگر احتمال این را بدهید، باید مقابلش بایستید، نه این که اوّل یقین کنید به این که مسأله این طوری است. بعضی چیزهاست که اگر انسان احتمالش را بدهد، یک احتمال صحیحی بدهد، باید دنبال کند او را و به آن اعتراض کند. شما اگر احتمال بدهید- یک احتمال درستی - که یک ماری الآن توی این اتاق [هست] پا میشوید میروید بیرون؛ احتراز از آن میکنید. ما اگر احتمال این معنا را بدهیم که این جریانی که در روزنامهها دیده میشود و دیده شد، جریان برای این جهت باشد که این کشور را نگذارند ثبات پیدا بکند [باید دنبال کنیم] آن قضیه رفراندم و قبل از او، قضیه طرح آن که مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که میخواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسأله کنار رفتند.(1)مسأله انحلال مجلس خبرگان روی این زمینه بود که آنهایی که توجه به مسائل دارند. این آقایان را که توجه به مسائل و ریشههای مسائل کم دارند وادار کردند؛ روی این زمینه که دیدند مجلس خبرگان یک مجلس اسلامی شد، یک مجلسی شد که اکثرش از علما هستند. اینها از اینها میترسند.
- خوب، از این علما میترسند- ضربه خوردند، دیدند یک مجلسی است که مجلس علماست؛ اینها اگر قانون بنویسند، یک قانونی مینویسند که با مزاج غرب و شرق سازش ندارد و آن غیر آنی است که شرقی میخواهد یا غربی میخواهد. از این جهت، این آقایان را وسوسه کردند، وادار کردند. این آقایان هم توجه به مسائل خیلی ندارند - مع الأسف- با این که بودند در مسائل سیاسی. و از این جهت، آن طرح را درست کردند. دنبال همان مسائل، قضیه رفراندم پیش آمد، در روزنامهها شروع کردند گفتن و بلکه برگرداندن به زمان 22 بهمن. در لسان یکی از همین آقایان بود [که] معنای برگشتن به 22 بهمن، یعنی برگردیم به همان زمان قبل از 22 و شاهنشاهی، این که برگردیم به آن وقتی که [انقلاب] کردیم [و] همه این چیزهایی که تا حالا درست کردیم هیچ، بیاییم به هم بزنیم همه را! چیزی را که دو سال است برای آرامش و استقرار جمهوری اسلامی درست شده است ما بیاییم به همش بزنیم! بگوییم حالا این که نشد به [رأی] ما، دوباره بگیریم ببینیم چه میشود! احتیاطی است دیگر. برای چه؟ برای این که اینها دیدند که خوب، مجلس هم که شد یک مجلسی که اکثرش اهل علم و علما هستند و اکثریت قاطعش مسلمانهای پر و پا قرص هستند و همین طور در دولت هم یک دولتی است که اسلامی است و پر و پا قرص، قوّه قضائیه هم یک قوّه قضایی است که در کف مسلمانها و مسلمانهای پر و پا قرص است و این غیر آنی است که ما میخواهیم، غیر آنی است که آنها میخواستند.(2)
آنها میخواستند که یک مجلسی باشد [به] صورت مجلس، مثل بعضی مجالس سابق، که بود و افرادی باشند از همین افرادی که درست شده است و میشود و سینه برای غرب میزنند. و دیدند نشد این. از این جهت، دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم! باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندم کنیم: رفراندم برای اصل جمهوری! حالا اگر برای اصل جمهوریش هم نگویند، رفراندم برای قانون اساسی؛ رفراندم برای رئیس جمهور، رفراندم برای مجلس؛ رفراندم کنیم برای اینها. این معنایش چیست؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست بگیرند. این که الآن ثبات دارد و از افتخارات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیزها درست شد، این را از دست بگیرند، بگویند حالا نشد، دوباره از سر! دوباره از سر!؛ آراء [آراء] مردم است. خوب، اگر میزان آراء مردم
است، آراء مردم است اینها که هستند. اینها که از اروپا نیامدهاند! اینها آراء همین مردماند؛ همین مردماند که به مجلس رأی دادند، وکیل تعیین کردند؛ همین مردماند که به جمهوری اسلامی رأی دادند و همین مردماند که به قانون اساسی رأی دادند و همین مردماند که همه چیز را خودشان ایجاد کردند. حالا ما دوباره از سر برویم سراغ چه مردمی؟ باز برگردیم به این مردم! این مردم همان مردماند که اگر پنجاه دفعه هم [نظام] به هم بخورد، همین است. اینها این اشتباه را دارند که خیال میکنند که اگر این دفعه به هم بخورد - مثلاً- فلان جمعیت تو کار میآید. اینها نمیدانند که اگر این دفعه به هم بخورد، یکی از اینها هم نمیآید!... این دفعه به هم بخورد و رفراندم بشود، رفراندمش تمام اینها را کنار میگذارد. یک اشخاص دیگری را میآورد در کار که آن اشخاص مطلوب مردم باشد، نه [این که] اشخاصی بیایند که غیر مطلوب باشند. لکن مسأله این است که آنها احتیاط کردند؛ ما این احتیاط را بکنیم، بلکه ان شاء الله، به هم بخورد. این اوضاع، باز یک دو سالی تزلزل بشود، یک راه مفری برای امریکا پیدا بشود که ما را درست بتوانند تربیت کنند، ما که نمیتوانیم خودمان را اداره کنیم، بیایند ما را اداره بکنند! این مسائل را پیش آوردند.(3)
من میخواهم به شما آقایان بگویم که بیدار باشید و هوشیار! دشمنهای شما پشت همین دروازه های تهران و دروازه های ایران هستند. در داخل این کشور هم دشمنهای ایران هستند. یک دسته دشمن نیستند؛ [عدهای] از روی نادانی کار دشمنن را میکنند. یک دسته هم دشمنهای سرسخت هستند که میخواهند که این جمهوری اسلامی نباشد، هر چه میخواهد باشد. جمهوری باشند، جمهوری دمکراتیک باشد، جمهوری هر چه میخواهد باشد؛ جمهوری خلق باشد، اسلام تویش نباشد؛ برای این که اگر جمهوری اسلامی شد و قانون، قانون اسلامی شد، دیگر برای آن اربابها راهی پیدا نمیشود. و آن وقت به عقیده این آقایان، ما دیگر باید از [قافله] تمدن و از کشورهای متمدن کناره بگیریم حتماً! یا باید کلاه امریکا را سرمان بگذاریم یا کلاه شوروی را سرمان بگذاریم و اگر این نشد، دیگر ما مرتجع هستیم و باید کناره بگیریم، منزوی دیگر هستیم! این یک اشتباه است که آقایان دارند و اینها را ترساندهاند از اوّل.
اینها بچه ترس شدهاند! از اوّل نمیدانند که مسأله چیست، نمیدانند قدرت اسلام چیست، نمیدانند قدرت یک ملت چیست. یک ملت هرچه محدود باشد، هر چه جمعیتش کم باشد، لکن وقتی خواست یک ملتی یک چیزی، شد. ابرقدرتها اگر بخواهند خلاف این خواست بکنند، به ضرر خودشان است؛ برای این که آنها یک کشوری میخواهند آباد باشد، بازار باشد [تا] چیزهایش را ببرند. همین طوری که نمیخواهند یک بیابان را بگیرند! اینها میدانند که اگر یک کشوری همه افراد ملتش یا اکثر افراد ملتش ایستادند، در مقابل همه ناگواریها ایستادند، اینها دیگر هوس این که بیایند و بزنند و بکشند و از بین ببرند، ندارند. اینها نقشه میکشند که اینها را از باطن خراب بکنند. افرادی که نقشه را خوب بلند هستند میآورند تو کار تا این که این بساط را به هم بزنند. شماها باید هوشیار باشید! (4)
این انجمنهای اسلامی مفید برای شماست. چنانچه یک کسی گفت که انجمنهای اسلامی به درد نمیخورد و ارتجاعی است، این همان ارتجاعی است که به همه ما میگویند و به همه شما میگویند. این همان ارتجاعی است که با این کلمه میخواهند شما را کنار بزنند و آن اشخاص مترقی را بیاورند! آن اشخاص مترقی کیاند؟ یا از امریکا باید بیایند مترقیها یا از شوروی باید بیایند این مترقیها. این ارتجاع در مقابل مترقی، یعنی اسلام و ایران در مقابل امریکا و درمقابل شوروی. این انجمنهای اسلامی همه شان برای ما مفیدند. البته من به انجمنهای اسلامی هم سفارش کردم به این که فقط جهات اسلامی را درنظر بگیرند و هیچ دخالت دیگری در امور نکنند- دخالت ما خود فرماندهان هست - لکن این را توجه بکنید که اگر یک وقتی اشخاصی آمدند، وسوسه کردن که این انجمنهای اسلامی - مثلاً- چندان فایده ندارد یا ضرر دارد یا ارتجاع است، این همان نقشهای است که آنها میکشند برای این که رفراندم حاصل بشود، شاید دیگر آخوندها بروند کنار، متدینین بروند کنار، انجمنهای اسلامی نباشند، شاید باز آن مسائل زمان طاغوت بیاید تو کار؛ باطن اینها را تهی کنند از آنی که باید باشند. این هم از امور مهمی است که باید توجه کنید.(5)
مردم کُرد ما، کردستان عزیز ما، جوانهای کُرد ما، این میزان دردستشان باشد که منافق را از غیر منافق بشناسند. آنهایی که اظهار اسلام میکنند و مسلمین را به آتش میکشند، آنهایی که اظهار اسلام میکنند و مردم را به زحمت میاندازند، مردم را به مضیقه میاندازند، آنهایی که اظهار اسلام میکنند و بیمارستان را آتش میزنند و مجروحها را سر میبرند، اینها را بشناسید، اینها مسلم نیستند، اینها منافق هستند، اینها اظهار اسلام امروز میکنند برای اغفال شما؛ اغفال نشوید! توجه بکنید که اینها چه مردمی هستند.(6)
راهبردهای تصریحی:
1- جریان انحرافی به نفع آمریکاست.2- جریان انحرافی آمریکایی در پی بی ثباتی کشور است.
3- هر حرکتی و جریانی که ملت را از برنامههای اسلام غافل کند و بخواهد جمهوری اسلامی را آسیب برساند، آمریکایی است.
نکات استنباطی:
1. برخی از مسائل که در کشور رخ میدهد مستقیم و غیر مستقیم جریانی انحرافی است که از آمریکا هدایت میشود.2- تغییر در جهت افکار عمومی ملّت و انحراف در مسیر خواستهها و برنامهها و شعارهای جمهوری اسلامی، نشانهای از غلط بودن موضعگیریها و گفتار شخصیتها و گروههاست.
پینوشت:
1. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 437 و 438.
2. صحیفه امام (ره)، ج 14، صص 438 و 439.
3. صحیفه امام (ره)، ج 14، صص 439 و 440.
4. صحیفه امام (ره)، ج 14، صص 440 و 441.
5. صحیفه امام (ره)، ج 14، ص 444.
6. صحیفه امام (ره)، ج 9، ص 337.
گردآوری: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت،(1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول