گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشت هایی از بیانات امام خمینی (ره)
از صدر اسلام تاکنون دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص راحت طلب که تمام همّشان به این است که یک طعمهای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند، میکردند، امام مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود. در صدر اسلام، از این اشخاص بودند. وقتی که حضرت سیدالشهدا- سلام الله علیه - میخواستند مسافرت کنند به این سفر عظیم، بعضی از اینها نصیحت میکردند که برای چه، شما این جا هستید، مأمونید و حاصل، بنشینید و بخورید و بخوابید.و از همانها بعضی قماشها بودند که اشکال هم میکردند که یک قدرت بزرگی را در مقابلش چرا یک عده کمی قیام میکنند. این در طول تاریخ تا حالا بوده است. از اول نهضت اسلامی، ما شاهد اشخاصی که به این وضع بودهاند، راحت را بر هر چیزی مقدم میداشتهاند، تکلیف را این میدانستند که نمازی بخوانند و روزهای بگیرند و بنشینند در منزلشان ذکری بگویند و فکری بکنند و چنانچه یک اشخاص انحرافی هم باشند غیبت بکنند، بروند عبادتشان را بکنند و بنشینند و در مجالسشان غیبت بکنند، تهمت بزنند، [بودهایم.] این یک راهی بود که یک دستهای از مردم داشتند که تمام آمال آنها این بود که آدم این جا این چند روزی که هست، خوب استراحت بکند و بنشیند در خانهاش عبادت بکند. اسلام را خلاصه کرده بودند در عبادات؛ مثلاً، نماز و روزه و امثال اینها. برای اسلام هم غیر از این، خیلی، نه اطلاعات صحیح داشتند و نه ارزشی قائل بودند. همان باید در منزلها بنشینند و نگاه کنند و به دیگران اشکال کنند.(1)
در آن وقتی که اول نهضت بود، یک شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود که ایرانیها دیوانه شدهاند! قیام در مقابل محمد رضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را، با تعبیر دیوانگی، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند. آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را، گفته بود که آقا، بعضی از اینها مردم کذا و کذا هستند و اینها بعضیشان هم شهید شدهاند. آن آقای سرشناس گفته بود: این از خرّیتشان بوده است! آدم که نمیرود توی خیابان مقابل مسلسل بایستد! و همان آقای سرشناس پروندهاش از ساواک بیرون آمده و آن وقتی که جوانهای ما درخیابانها کشته میشدند، انگشتر برای سلامت محمد رضا فرستاده بود. یک دسته این طورند که حضرت امیر - سلام الله علیه - از اینها تعبیر میکند که اینها همّشان علفشان است؛ مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود، شهواتشان را بر همه چیز مقدم میدارند؛ نماز هم میخوانند و روزه هم میگیرند و عبادات شرعی را هم به جا میآورند، لکن این طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در معرض یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، این کار یک کار جنون آمیز بوده است!(2)
یک دسته دیگر هم انبیا بودهاند و اولیای بزرگ آن هم یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ تمام عمرشان را صرف میکردند در این که با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع میشود، همّشان را اینها صرف میکردند درمقابله با اینها. کسی که تاریخ انبیا را دیده باشد و تاریخ اسلام را دیده باشد و تاریخ زندگی حضرت رسول- سلام الله علیه- را و ائمه اطهار و اصحاب رسول الله را دیده باشد، میبیند که اینها از اوّلی که وارد شدند در میدان و به حد بلوغ رسیدند و رسول اکرم از اوّلی که این رسالت به او محول شد تا آن وقتی که در بستر مرگ خوابیده بود یا شهادت، بین این بستر و آن بعثت، تمام فعالیت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده. و کسی که زندگی امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - را مشاهد کند نیز [میبیند] همین طور بوده؛ جهاد در راه خدا و جهاد در راه احکام خدا بوده است. و سایری ائمه- علیهم السلام- البته آن که از همه بارزتر و معروفتر است سیدالشهداء- سلام الله علیه- است. اگر وضع تفکر سیدالشهدا- سلامالله علیه- مثل بعض مقدسین زمان خودش بود. آنها طرحشان این بود که بماند همان در جوار حضرت رسول- سلامالله علیه- و عبادت کند. اگر وضع تفکر مولا هم این طور بود، کربلایی پیش نمیآمد؛ یک راحت طلبی بود و کناره گیری از جامعه و دعا و ذکر بود، لکن وضع تفکر جور دیگری بود. چنانچه ائمه ما- علیهم السلام- سازش میکردند با اهل ظلم و ستم، احتراماتشان بسیار زیاد بود، خلفا حاضر بودند که آنها را هر جور احترام میخواهند بکنند که آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسی بن جعفر همین طور من بای اتفاق نبود که چندین سال در حبس به سر برد و تبعید بعض ائمه و احضار از مدینه، بردنشان به محل خلیفه، همچو نبود که اینها یک مردم عادی باشند که همین بنشینند و درسی بخوانند و درسی بگویند و مطالعهای بکنند و عبادت خدا را بکنند و در جوار رسول خدا عبادت کنند. اگر طرز افکار آنها هم این بود، این مذهب یک مذهبی که در مقابل...ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرتهای شیطانی و سازش. من در طول این نهضت، اشخاصی را [دیدم،] بسیار هم مردم نمازخوان و ملا و معتبر و اینها [بودند،] لکن در همان یورش اوّل که سازمان امنیت برد و یک دستهای را اذیت کرد و زد، راحت طلبی را برداشتند و انتخاب کردند و کنار نشستند؛ حالا یا ساکت کنار نشستند یا بعضی هم ساکت نشدند و کنار نشستند؛ یعنی، موافقت کردند با دستگاه. این دستهای که خودشان را از اوّل مهیا کردند برای مقابله؛ مقابله با ظلم، این دسته از اوّل توجه به این معنا داشتند که این مقابله زحمت دارد، این مقابله شهادت دارد. این مقابله حبس دارد. اینها در حبس هم بعضیشان میرفتند و آن زجرها را میکشیدند، قدمشان که از حبس بیرون میآمد، میرفتند سراغ باز مقابله؛ برای این که این یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ خطی که ترسیمش را انبیا از صدر عالم کردهاند؛ آن انبیایی که در آتش سوزاندند آنها را و ارّه کردند آنها را و آنها اگر میخواستند که آن خط خودشان را منحرف کنند، خیلی هم محترم بودند. این آقایانی که در این مسائل وارد بودند، متوجه این معنا بودند که در زمان محمدرضا معلوم بود که هر کس هر عملی بکند، هر حرفی بزند، این در حبس است و در شکنجه است و در کذا، لکن اینها حبس را میرفتند، شکنجه را میدیدند، بیرون میآمدند و باز همان پست را اداره میکردند.(3)
ملت عزیز ما مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، بخوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایه داران و مرفهای بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و بر پا دارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسؤولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عدهای از خدا بی خبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را کمونیست و التقاطی میخوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید. امریکا و استکبار در تمامی زمینهها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، درحوزهها و دانشگاهها مقدس نماها را - که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام - اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود میکنند. اینها با قیافهای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بی دین معرفی میکنند. باید از شرّ اینها به خدا پناه بریم. و همچنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالم است حمله میکنند و اسلام آنها را اسلام امریکایی معرفی مینمایند، راهی پس خطرناک را میپویند که خدای ناکرده به شکست اسلام ناب محمدی منتهی میشود. ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.(4)
ما نباید تصور این را بکنیم که این ابر قدرتها از ما دست برداشتهاند. ملتی که میخواهد زنده باشد و میخواهد مستقل باشد و نوکر نباشد، وابسته نباشد و میخواهد آزاد باشد و تحت سلطه نباشد، این ملت باید مهیا باشد برای همه چیز. اگر راحت طلبی را میخواهد ملت، از زمان محمد رضا بهتر از همه این بود که ظهر بیایند نماز بخوانند با امام جماعتشان و امام جماعت برود سراغ کارش و شما بروید سراغ کسبتان. راحت طلبی این را اقتضا میکرد. حالا هم باز همان رژیم بود و همان بساط بود و شما هم نانتان را میخوردید و آبتان را میخوردید و شمیرانتان را هم میرفتید و کارهای عادیتان را انجام میدادید، لکن تکلیف هم این است؟ در مقابل خدا هم میشود انسان عذر بیخودی بتراشد؟ فرضاً که حالا کسی عذر تراشید به این که خوب، ما دیدیم که وقتی وارد بودیم در این امور، از همه اطراف کشورهای وابسته به امریکا و شوروی و افراد وابسته به اینها از داخل و خارج مزاحمت ایجاد میکنند، میکشند افراد راه بمب میگذارند و چه میکنند، هجوم میکنند و وارد کشور میشوند، خوب، تکلیف چیست؟ تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه اسلام را و آن طریقه انبیا را و راحت طلبی را انتخاب کنیم و چند روز ادامه زندگی حیوانی بدهیم؟! با حیوانات فرق نداشته باشیم؟! حیوانات هم ان مِن شَیءٍالاّ یُسَبّحُ بِحَمدِه؛ آنها هم ذکر و تسبیح دارند، لکن همّشان علفشان است. انسان هم باید این طوری باشد که همّش علفش باشد و هر چه ذلت و خواری است تن به آن بدهد؛ برای این که چند روز زندگی مرفه بکند؟!(5)
راهبردهای تصریحی:
1- راحت طلبان همواره از صدر اسلام تاکنون سد راه پیشرفت اسلام و مسلمین بودهاند.2- عناصر راحت طلب نه خود کار مفیدی انجام میدهند و نه میگذرند سایرین کار کنند.
3- راحت طلبان و عافیت جویان از مؤثرترین کسانی هستند که به دشمنان و طاغوتها خدمت میکنند.
نکات استنباطی:
1- از خصوصیات افراد منحرف این است که با راحت طلبی و عافیت جویی همواره وضع موجود را توجیه میکنند و هیچ گاه برای اصلاح جامعه پیش قدم نمیشوند.2- تخطئه کردن مبارزه برای اصلاح و پیشرفت جامعه از سوی راحت طلبان، راه دشمنان را برای سلطهی به کشور، هموار میکند.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج 14، صص 519 و 520
2. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 520.
3. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 520-522.
4. صحیفه امام (ره)، ج21، صص 86 و 87.
5. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 522 و 523.
گردآوری: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت،(1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول