برداشت هایی از بیانات امام خمینی (ره)
از آن طرف میآییم سراغ این آقایان که میگویند که ما تودهای هستیم، کمونیست هستیم! میرویم سراغ سرانه اینها. در جنگ عمومی من خودم شاهد بودم که سران سه دولت آمدند [متفقین] سران سه دولت یک مجلس در ایران داشتند، یک کنفرانسی در ایران داشتند آمدند ایران. شاید اکثر شما یادتان نباشد ولی خوب من یادم هست. چرچیل یکی شان بود، روزولت یکی شان بود، استالین یکی. آن طوری که نقل کردند چرچیل آمد به فرودگاه و از آن جا با تاکسی آمد رفت [به محل] کارش؛ آن یکی هم همین طور ساده آمد؛ اما آقای استالین گاو هم همراهش آورده بود که مبادا شیر غیر این گاو را بخورد! زندگی اشرافیای که او داشت هیچ کس نداشت! در عین حال میگفتند ما با سایر افراد مثل هم هستیم! آن وقت خود من در همان وقتی که این با این وضع آمد - که همه چیز برایش مهیا بود و چقدر با تشریفات وارد شد، حتی گاو را آوردند که مبادا از شیر مثلاً گاو ایران بخورد یا گاو غیر تربیت شده بخورد - من خودم میرفتم از تهران به مشهد با اتوبوس- از آن طرف تا طرفهای مشهد ... مال لشکر روسیه بود - این افرادی که نظامی بودند می آمدند برای سیگار گدایی میکردند! در عین حال تبلیغات این طور بود که میگفتند «قارداش»! به هم میگفتند «قارداش» یعنی ما برادریم، مثل هم هستیم! باید به اینها گفت که شما که میگویید باید همه یک جور باشند، اسلام را ملاحظه کنید با آنها، با سران خودتان.سران مسلمین را ملاحظه کنید با سران خودتان، ببینید وضع اینها چه جوری بوده است؟ آنهایی که تأسیس این امور را کردند، خودشان چه وضعی داشتند [و جز] آنها خودشان چه وضعی داشتند؟ آن کسی که اصل مارکسیسم [لنینیسم] را به جود آورده.(1)
رژیمهای سلطنتی و طاغوتی هر جا که هستند، وضع رژیم این طور اقتضا میکرد که با یک تشریفاتی و با یک هیاهویی مردم را از خودشان رم بدهند، بترسانند و لهذا مردم پشتیبان نبودند. در وقتی که من بچه بودم، در خمین یک حکومتی بود که این یکی از خوانین آن اطراف را گرفته بود و حبس کرده بود، بعد از همان خوانین چند نفری با تفنگ آمدند و حکومت را گرفتند و بردند و مردم هیچ عکس العملی نشان ندادند، بلکه خوشحالی هم میکردند! این مال حکومت، مال رضا شاه را حساب بکنید، و مال محمدرضا. شما اکثراً یادتان نیست، وقتی که متفقین- وقتی که امریکا و عرض کنم که انگلستان و روسیه و اینها - آمدند به ایران و ایران را گرفتند، همه چیز مردم در معرض خطر بود، در عین حال وقتی رضا شاه را از این جا بردند بیرون، مردم شادی میکردند، کأنّه همه آن ناراحتیها به رفتن رضا شاه ترمیم شد. محمدرضا هم شما شاهدش بودید که وقتی که از این جا رفت- من نبودم در ایران، لکن گفتید- ایران غرق شادی بود. این را دیگر شماها دیدید، چرا؟ برای این که جدا بودند. (2)
اینها از ملت، فرماندار - به قول شما - از ملت جدا بود. وقتی که یک حکومتی، آن وقت هم این متعارف بود که وقتی حکومت معزول میشد، فرار می کرد فرماندار یک جایی. این کراراً این دیگر مسألهای بود که آن وقتها کراراً اتفاق میافتاد، شاید در زمان اینها نشد، اما قبلاً این مسأله بود که فرماندار یک جایی، حکومت یک جایی، وقتی حکم عزلش میآمد، نمی توانست آن جا دیگر باشد فرار میکرد، شب فرار میکرد که مبادا مردم غارتش کنند؛ بریزند و چه بکنند، برای این که از مردم جدا بودند. آن وقتی که قدرت دستش بود، با مردم بدرفتاری میکرد، مردم از او جدا؛ او از مردم جدا. آن وقتی که معزول میشد باید فرار کند برود. اگر چنانچه این محمدرضا گوش کرده بود آن چیزی که به او تزریق میشد، گفته میشد که با مردم ملت باید آن کسی که خیال میکند که رأس است با ملت باید بسازد تا اینها پشتیبان او باشند؛ اگر ملت پشتیبانش بود، خوب، این قضایا پیش نمیآمد، کاری کرده بودند. و طاغوتها این کار را میکنند، و طاغوتها هم برای این، این کار را میکنند که خودشان از مردم میترسند، خائن هستند، به مردم خیانت کردهاند. ظلم کردهاند، از مردم میترسند. وقتی که بنا شد از مردم ترسیدند، باید یک قوایی تهیه کنند برای حفظ خودشان و با این قوا مردم را بترسانند. این که قوای انتظامی در زمان طاغوت و هر طاغوتی، قوای سرکوبی ملت است- الآن هم در جاهای دیگر همین جور است- حالا الحمدلله ایران دیگر این نیست و امیدوارم که نشود دیگر.(3).
الآن قم حکومت نظامی است. از قراری که گفته میشود؛ تبریز حکومت نظامی است؛ مشهد حکومت نظامی است یا بدتر از نظامی است. حکومت نظامی این طور نیست که! حکومت نظامی یک نظامی هست، یک نظامی میآید حاکم میشود و بعضی رفت و آمدها و بعضِ اجتماعات را جلو میگیرد. اما بریزند توی خانه مردم، حکومت نظامی است؟! بریزند تو خانه مردم تفتیش کنند؟ همه محله های قم را میگویند همین طور احاطه کردهاند و مشغول تفتیش هستند؛ دنبال اسلحه میگردند. اینها از سایه خودشان میترسند بیچارهها! خیال نکنید این اشتُلُمها را هیچ چیز؛ هیچ خیال نکنید اینها چیزی است. اینها الآن از سایه خودشان میترسند. همچو خوف اینها را برداشته که مثل گربهای که آن آخر، دیگر به همه چیز حمله میکند و با دست و پنجه و چه حمله میکند از خوفش، اینها هم به آن مرتبه رسیدهاند که حالا با دست و پنجه و لگد و همه چیز از مسلسل و تانک و توپ و اینها حمله میکنند به مردم، به مردم بی دفاع. خانه های قم را میگردند. گفتند در آذربایجان هم بنا دارند این کار را بکنند. باید همه ایران را اینها تفتیش بکنند، باید همه ایران را اینها بگردند.(4)
حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا این طور نباشد که بروند هرکس در هرجایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایین تر بداند؛ با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلاً زورمند خیلی کذا است با دیگران. اسباب این میشود که مردم از آن جدا بشوند؛ مردم مالیات ندهند، فرار کنند از مالیات. دو دفتر داشته باشند! الآن کراراً از من سؤال شده است که ما در زمان طاغوت دو تا دفتر داشتیم- خوب حالا آنی که به ما گفتند، دو تا دفتر- یک دفتر بود که به دسترس مأمورین میگذاشتیم. این غیر آن بود که ما داشتیم. حالا چه بکنیم؟ ما گفتیم نه، حالا دیگر شما از خودتان میدانید دیگر. اینها برای این است که از آن طرف زور و ارعاب و فشار؛ از آن طرف هم ملت نمیتواند این قدر بپذیرد، از این جهت، آن هم هر قدر بتواند تخلف میکند... هر چه بتواند از مال دولت بر میدارد. این باید یک سرمشقی باشد برای دولتها، برای ادارات، برای همه جا، که مردم را از خودشان جدا نکنند. مردم از خودشان بدانند. مردم هم آنها را از خود بدانند. اینها را هم مردم از خود بدانند. اگر یک همچو تفاهمی بین دولت و ملت پیدا شد، این دولت متکی به ملت است و سقوط ندارد؛ این دیگر قابل سقوط نیست.(5)
راهبردهای تصریحی:
1. حکومتهای مبتنی بر طاغوت چه غربی و چه شرقی، از مردم جدا هستند.2. حکومتهای کمونیستی با همهی داعیهی مردمی که دارند، در جهت خلاف مصالح مردم هستند.
3. اساس نظام طاغوت مبتنی بر رعب و وحشت است.
نکات استنباطی:
1.نظامهای مبتنی بر طاغوت، نظامهای جدایی مردم از حکومت هستند، لذا به آسانی نیز سرنگون میشوند.2.آمال حکومت در اسلام، تحقّق جامعهای سالم و الهی است نه آن که وسیلهای برای حاکم شدن عدهای بر مردم باشد.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج6، ص 164
2. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 117
3. صحیفه امام (ره)، ج9، صص 117 و 118
4. صحیفه امام (ره)، ج3، ص 390
5. صحیفه امام (ره)، ج8، صص 232 و 233
گرد آوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره)(5)، اصل مردمداری و رعایت مصالح و منافع مردم، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول