نویسنده: مسعود قدیمی
نگاهی به ریشههای یهودیت
تاریخ بشر از ابتدا محل ظهور و سقوط اقوام و نژادهای گوناگونی بود که هنوز توانایی شناخت بسیاری از آنان را نداریم. تمدنها ظهور میکنند و پس از گذران عصر طلایی خود سقوط میکنند و از صفحه تاریخ محو میشوند و این قاعده تاریخ است، برخی مواقع تمدنی به چنان قدرت و اعتلایی دست مییابد که گمان میکنیم هیچ عاملی در تضعیف و در نتیجه سقوط آن موثر نخواهد بود اما تاریخ گواه انحطاط و انقراض آنها می باشد. در این میان قومی در تاریخ ظهور نمود که حیات متفاوتی را تا هم اکنون گذراند به تعبیر ویل دورانت قدمتی به اندازه تاریخ دارد و ممکن است تا زمانی که تمدن برقرار است در جهان باقی بمانند و این قوم "یهود" است. اهمیت یهود در طول تاریخ بشری از آن زمان که سرزمین فلسطین به وسیله آنان اشغال شد تا هم اکنون بدین لحاظ است که این قوم تأثیر بسیاری در تاریخ تفکر و اندیشه بشر داشتند. آنان این نقش تأثیرگذار را عمدتا حول محور یک پدیده بسیار مهم تاریخی ایفا نمودند و آن تحریف و انحراف از مسیر الهی است که مقصود خود از این مدعا را بیان خواهیم نمود.
قوم بنی اسرائیل را قبایل بیابانگرد و بی مسکنی میدانند که قریب به نیم قرن به بیابانگردی مشغول بودند. بنی اسرائیل مشتمل از دوازده قوم است که به آن اسباط دوازده گانه نیز گفته میشود. این اقوام در ابتدا هیچ حاکم و پادشاهی نداشتند اما پدر هر قبیله نقش تعیین کننده و حکم رییس قبیله را میداشت. آیین بنی اسرائیل از ابتدا پرستش برخی عناصر طبیعت و همچنین جانورانی همچون مار بود. زمانی که احتمالا رامسس دوم پس از لشکرکشی به فلسطین این قوم را به مصر آورد، تحت تأثیر آیینهای کهن و رازآلود مصری این قوم گاو پرست شدند و آن زمان که موسی کلیم الله این قوم را برگزید، آنان تحت تأثیر همین آیین، پرستش گوساله را ترجیح دادند.
یهودیان خود چنین اعتقاد داشتند که ملت ابراهیم از شهر اور، واقع در سومر مهاجرت کرده و در حوال دو هزار و دویست پیش از موسی علیه السلام در فلسطین مستقر شدند. سرزمین فلسطین اراضی پر نعمت و مناسبی است که تمدنهای اشغالگر مختلفی همچون مصر باستان همیشه سودای تصرف و غارت آن را در سر داشتند. آن زمان که بنی اسرائیل بر کنعانیان هجوم برد، تاریخ شاهد استیلای عبرانیان بر سرزمین موعود بود. هجوم بنی اسرائیل به سرزمین آنچنان وحشیانه بود که مطابق کتب تاریخی، به دستور جدعون (یکی از سران قبایل) صد و بیست هزار مرد به یکباره قتل و عام شدند و زنان نیز به بردگی درآمدند.
وجود جنگ و تهدیدهای فراوان از جانب حکومتهای همسایه موجب شد تا بنی اسرائیل پادشاهی بر گزیند. شائول که ساکن جلعاد بود، اولین پادشاه بنی اسرائیل است که گویا کمر به قتل داوود نبی نیز بسته بود اما هنگامی که در جنگ با فلسطین قصد فرار داشت، توسط قوم خویش گردن زده شد و پس از آن بود که داوود نبی که پس از کشتن جالوت (که بنا بر نظر ابن خلدون از کنعانیان بود)، محبوب یوناتان از اشخاص مهم بنی اسرائیل شد و سلسله بعدی پادشاهی را تشکیل داد. وضعیت اقتصادی اسرائیل در زمان پادشاهی سلیمان نبی به دلیل قرار داشتن در مسیر بازرگانی بسیار پر رونق بود به طوری که طلا و نقره به وفور یافت میشد.
انشعاب قبایل بنی اسرائیل به خصوص "یهودا" در حوالی سالهای 928 پیش از میلاد، رخداد مهمی در تاریخ یهودیت است. دکتر عبدالله شهبازی در مجلد نخستین کتاب ارزشمند "زرسالاران" توضیحات مبسوطی در این خصوص ارائه نموده است. پس از این سال بنی اسرائیل به یک دولت شمالی متشکل از ده قبیله به رهبری قبیله افرائیم و خاندان یوسف و دیگری دولتی که متشکل از قبایل یهودا و بنیامین بود، تقسیم شد. پس از این است که ناآرامی حاصل نزاع این دو دولت آشکار می گردد، سامریه مرکز دولت افرائیم و اروشلیم مرکز دولت یهود شد و این چنین سیطره شوم یهود بر سرزمین بیت المقدس آغاز گردید. در سال 732 پیش از میلاد دولت افرائیم توسط آشور و با توطئه یهود ویران و به بردگی گرفته شد.
کتاب تورات در گذر تاریخی خود دچار تحریفات فراوانی گردید که سنتهای انحرافی مختلفی مانند سبط یهود در آن نفوذ یافت، نظر ویل دورانت در این باره خلاصه مفیدی از انواع تحریفات وارد آمده به این کتاب را نمایان می سازد، وی مینویسد:
«اندیشمندان بر این قول معتقدند که قدیمیترین جزء از اسفار تورات دو داستان متشابه و مجزاست که در "سفر پیدایش" آمده و آن ها را با اشارات J و E از یکدیگر تمیز می گذارند، چه در یکی از آن دو داستانهای مخصوص یهوه یاد می شود و در دیگری از آفریدگاری به نام الوهیم، این دانشمندان چنان عقیده دارند که داستان های مخصوص یهوه در یهودا و داستان های مخصوص به الوهیم در افرائیم نوشته شده و پس از سقوط سامره آن دو دسته داستانها را با یکدیگر مخلوط کرده و از آن داستان واحدی ساخته اند، عنصر سوم که با علامت D نمایش داده می شود و متضمن شریعت تثنیه است، ظاهرا به وسیله نویسنده یا نویسندگانی دیگر نوشته شده. عنصر چهارم P از قسمتهایی تشکیل می شود که کاهنان بعدها نوشته و آن را الحاق کردهاند. این قسمت شریعت کاهنان ظاهرا قسمت اصلی کتاب شریعت را تشکیل میدهد که عزرا آن را منتشر ساخته است. چنان به نظر میرسد که در حوالی سال 300 ق.م این چهار قسمت به همان صورت که فعلا دارد در آمد».
پس از این تفکیک تا حدودی ریشههای نخستین یهودیت آشکار شد. حال در خصوص نفوذ این جمعیت باید بدانیم که تمدنهای کهن شرقی به ویژه خاور نزدیک هر یک شاهد نفوذ اندیشههای راز آمیز یهودیت بودند. آمیختگی آیینها و عرفانهای یهودی با باورهای مختلف شرق کهن و همچنین یونان باستان ویژگی بسیار پررنگ و قابل توجهای است. به عنوان مثال اسطوره یهودی و تلمودی آفرینش که انسان را موجودی پیوسته از دو جنس میدانست، در یونان باستان به طور مثال در اندیشه آریستوفان نفوذ فراوان یافت و حتی در اساطیر آفرینش یونانی که افلاطون در رساله "مهمانی" از آن سخن میگوید جلوه قابل توجهای داشت، مشخص نیست که نفوذ فرهنگی – اسطورهای از چه طریق بوده است. اگر ردپای سفر افلاطون ، طالس و فیثاغوریث را به تمدن مصر که تا حدودی با بنی اسرائیل در آمیخته بود بیابیم، شاید بتوانیم بر این پدیده آگاهی بیابیم. تمدن بابل نیز یکی از مراکز آمیختگی یهودیت با باورهای راز آمیز و منحط بابلی بود. علاقه یهودیان به سرزمین بابل تا بدین حد بود که پس از فتح آن توسط سپاهیان کوروش (اگر روایات تاریخی هرودوت و گزنوفان - که بدون شک آمیخته با افسانه پردازی و دروغ است- در خصوص وجود شخصی به نام کوروش را بپذیریم) بسیاری از این یهودیان به اجبار به سرزمین اشغالی بازگشتند.
تحریف دین الهی موسی کلیم الله اولین دستاورد یهودیت بود و تحریف دین الهی عیسی علیه السلام دومین دستاورد آنان. نفوذ تصوفهای آمیخته با شرک در بیزانس که مهمترین پایگاه مسیحیت بود، موجب ظهور انواع انحرافات در فلسفه مسیحی شده به طور که آن را مبدل به آیینی التقاطی نمود که عرفان کابالا و گنوسی نمونه بارز آن است. اما بحث در این باره را به مقاله دیگری موکول میکنیم.
منبع مقاله:
مشرق نیوز
/م