نویسنده: دکتر شوقی ضیف
مترجم: علیرضا ذکاوتی قراگزلو
مترجم: علیرضا ذکاوتی قراگزلو
آنچه از اصطلاح «عصر جاهلیت» نخست در ذهن می آید همه روزگاران پیش از اسلام است، یعنی همه دوره های تاریخ جزیرة العرب قبل و بعد از مسیحیت؛ لیکن پژوهشگران ادب جاهلی زمانی بدین وسعت را در نظر ندارند. چرا که بیش از یک و نیم قرن قبل از بعثت پیغمبر اسلام نمی توانند عقب تر بروند و به همین مقدار بسنده می کنند. در این دوره است که لغت عربی تکامل یافت و نخستین بار خصایص فعلی را به خود گرفت و شعر جاهلی نیز مربوط به همین عصر است. جاحظ به وضوح بدین نکته اشاره کرده، آنجا که گوید: «اما شعر عربی نوزاد و کم سن و سال است، نخستین کسانی که این راه را پیمود و جاده را کوبیده اند امرء القیس بن حجر و مهلهل بن ربیعه اند. وقتی رشته ی شعر را رو به عقب دنبال کنیم می بینیم ابتدای آن صد و پنجاه سال پیش از ظهور اسلام است و اگر خیلی بخواهیم عقب برویم، منتهی دویست سال». (1) و این ملاحظه ی دقیقی است، چه پیش ازین تاریخ شعر عربی ناشناخته است و خود تاریخ عرب شمالی نیز از سقوط پترا و تدمر به دست رومیان، سخت ابهام آلوده می باشد، مگر مقداری اطلاعات ایرانی و بیزانسی و بعضی کتیبه ها که سامی شناسان بدان برخورده اند. این نقوش و اخبار از فرمانروایی غسانیان در شام و منذریان در حیره و حکومت کنده در شمال نجد حکایت می کند اما معلومات ما از این امارات نیز پیش از قرن ششم میلادی محدود و فقط در دوره ی جاهلی مورد بحث ما بالنسبه روشن است. چرا که اعراب بسیاری از اخبار حکمرانان آن دوره را به دست ما رسانده اند، همچنان که بسیاری از اطلاعات مربوط به شهرهای حجاز به ویژه مکه (شهر کعبه ی مقدس) و اخبار قبایل و ایام و جنگهای ایشان را نقل کرده اند. به دلایلی که گفتیم، در مورد تاریخ عصر جاهلی به همان دوران محدود یکصد و پنجاه ساله اکتفا می کنیم و روزگاران پیش از آن، که می توان «جاهلیة الاولی» نامید، از دایره ی بحث ما، یعنی دوره ای که لغت و شعر جاهلی را به میراث گذارده و طی آن خط عربی پدید آمده و تکامل یافته، بیرون است. در واقع عصر متمایز و معلوم و روشن تاریخ عرب شمالی همین عصر جاهلی یکصد و پنجاه ساله است.
بد نیست بدانیم که کلمه ی «جاهلیت» که بر این عصر اطلاق شده، مشتق از «جهل» نقیض «علم» نیست (2) بلکه از ریشه ی «جهل» به معنای خیره سری و پرخاشخری و شرارت است و در مقابل «اسلام» به معنای تسلیم و طاعت خدای عز وجل و رفتار و کردار بزرگوارانه ی (دینی) قرار می گیرد. کلمه ی جهل و جاهلیة در زبان قرآن و حدیث نبوی و شعر جاهلی نیز به همین معنای تعصب و بی پروایی و کم خردی است، چنانکه در سوره ی بقره [آیه 67] آمده: قَالُوا أَ تَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ [که موسی (علیه السلام) ریشخندگری را علامت «جاهل» بودن می داند] ، و در سوره ی اعراف [آیه 199] آمده: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ [که بخشایشگری و به نیکی و شایستگی واداشتن را در برابر جاهلیت آورده] و در سوره ی فرقان [آیه 63] آمده: وَ عِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً [که آرام راه رفتن و سخن صلح آمیز و ملایم گفتن را در برابر جاهلیت آورده است] . روایت است که ابوذر، مادر کسی را به زشتی یاد کرد، پیامبر بدو فرمود: انک امرؤ فیک جاهلیة [که حضرت، دشنام دادن را از جاهلیت دانسته است] و در معلقه عمروبن کلثوم می خوانیم:
الا لا یجهلن احد علینا *** فنجهل فوق جهل الجاهلینا
یعنی «هلا! کس با ما سفاهت نورزد که ما بیش از همه خیره سری و شرارت خواهیم نمود.» در همه ی این شواهد پیداست که ریشه ی «جهل» از قدیم به معنای تندی و خیره سری و بی خردی به کار رفته و عصر جاهلیت با همه جنبه های شرک آمیز و اخلاق مبتنی بر عصبیت و انتقامجویی و خونخواری و تبهکاری و سیهکاریش، به عصر نزدیک به اسلام - یا به عبارت دقیق تر به دوره ی بلافاصله پیش از اسلام - اطلاق گردیده است.
پینوشتها:
1- الحیوان، جاحظ، چاپ حلبی، 1/74. (نویسنده)
2- نگاه کنید به ماده ی «جاهلیة» در دایرة المعارف الاسلامیة. (نویسنده).
ضیف، شوقی؛ (1393)، تاریخ ادبی عرب (العصر الجاهلی)، ترجمه ی علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم.