راز پرورش فضايل و ترك غفلت
منبع: روزنامه قدس
انسان در حال پرستش، از وجود محدود خويش پرواز مي كند و به حقيقتي مي پيوندد كه در آن نقص و كاستي و فنا و محدوديتي وجود ندارد و به قول انيشتين، دانشمند بزرگ معاصر، «در اين حال، فرد به كوچكي آمال و اهداف بشري پي مي برد و عظمت و جلالي را كه در ماوراي امور و پديده ها در طبيعت و افكار تظاهر مي نمايد، حس مي كند.»
اقبال مي گويد: «نيايش عمل حياتي و متعارفي است كه به وسيله آن، جزيره كوچك شخصيت ما وضع خود را در كل بزرگ تري از حيات اكتشاف مي كند.»
پرستش يعني حالتي كه انسان از ناحيه باطني خود به حقيقتي كه او را آفريده است و خود را در قبضه قدرت او مي بيند، توجه داشته باشد و خودش را نيازمند و محتاج او ببيند. عبادت اساساً قطع نظر از هر فايده و اثري كه داشته باشد، خود يكي از نيازهاي روحي بشر است و انجام ندادن آن باعث تعادل نداشتن و اضطراب در روح مي باشد. در ميان عبادات، نماز از جايگاه ويژه اي برخوردار است، به گونه اي كه اين عمل به عنوان ركن و اساس دين معرفي شده، و اين جايگاه رفيع به خاطر نقش و جايگاه و تأثيرگذاري شگرف آن در آرامش روح و روان، دور نگه داشتن انسان ازپليديها و آثار ويژه تربيتي آن است.
وقتي قرآن كريم سخن از نماز به ميان مي آورد، مي فرمايد: «نماز را به خاطر ياد من به پا دار». در آيه ديگر مي فرمايد: «آگاه باشيد كه ياد خدا آرامش بخش دل هاست.» يعني اگر در دل كسي ياد خدا با نماز ظهور كند، آن دل مطمئن و آرام است و اضطراب و نگراني ندارد و آن دل آباد و مهذب است.
پس معلوم مي شود كه نياز انسان به عبادت و پرستش، يك نياز اساسي و سترگ است و نماز در ميان عبادات از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده و قطع نظر از هر چيزي، طبيب در خانه است، نماز براي سلامتي روح و روان انسان لازم و حياتي است. و آن گاه كه انسان در شبانه روز ساعتي از وقت خود را به راز و نياز با پروردگار اختصاص مي دهد، روحش را با صفا و پاك مي كند و عناصر موذي و ملال آور را به وسيله نماز از روح خود بيرون مي ريزد و عطر روح بخش معنويت و طهارت را جايگزين آن مي كند.آنچه مي خوانيد برگرفته از مجله معرفت مي باشد كه به جايگاه رفيع و بلند نماز در آرامش دل و صفاي باطن و آثار و بركات معنوي، مادي و اخروي اين فريضه و نيز آثار تربيتي و روان شناختي آن خواهد پرداخت.
1- نماز و رفع نگراني و اضطراب
اضطراب و نگراني يكي از بزرگ ترين بلاهاي زندگي انسانها بوده و عوارض ناشي از آن در زندگي فردي و اجتماعي كاملا محسوس است. از سوي ديگر، آرامش يكي از گم شده هاي مهم بشر بوده و به هر دري مي زند تا آن را پيدا كند. اگر گزارش تلاش و كوشش انسانها را در طول تاريخ براي پيدا كردن آرامش از راههاي صحيح و كاذب جمع آوري كنيم، خود كتاب بسيار قطوري خواهد شد.خداوند متعال در قرآن كريم درمان تمام نگراني ها و اضطرابها را ياد و ذكر خدا معرفي مي كند. نماز يكي از مصاديق كامل ذكر خداست و خداوند متعال فلسفه نماز را ظهور ياد خدا در دلها بيان كرده است. « نماز را به خاطر ياد من به پا دار.» (1)در تشريع نماز رازهايي وجود دارند كه به تمام آنها نمي توان پي برد، ولي با توجه به روايات و قرآن كريم، مي توان به بعضي از آنها دست يافت. مهمترين راز اقامه نماز «طهارت ضمير» است تا انسان جانش را از هرچه غير خداست پاك كند. انسان در هر لحظه به خداي متعال و عنايت او احتياج دارد و اگر عنايت الهي لحظه اي از انسان قطع شود، نابود و هلاك مي گردد. دل انسان تنها با ياد و ذكر خدا آرام مي گيرد و قلب انسان با ذكر و نام او نوراني و با صفا مي شود.وقتي قرآن كريم سخن از نماز به ميان مي آورد، مي فرمايد: «نماز بخوانيد تا ياد مرا زنده كنيد» و من به وسيله نماز در ياد شما ظهور مي كنم. اگر ياد خدا به وسيله نماز در دل ظهور كرد، آن دل مطمئن است. دل انسان نمازگزار مطمئن است و چيزي او را نمي هراساند. كسي كه دلش با ياد خدا مطمئن و محكم است، آرامش روحي و رواني دارد و هيچ هراسي از غير خدا ندارد و اميدوار و آرام است؛ چون متكي به قدرت و عظمت الهي است و انوار الهي در درونش رسوخ كرده و ياد خدا عامل طمأنينه او شده است.در قرآن درباره اسرار نماز مي خوانيم: «طبع انسان در برابر شدايد جزع مي كند، و اگر خيري به او برسد سعي مي كند انحصارطلب باشد و به ديگران ندهد، اگر رنج و شري به او برسد جزع و بي تابي مي كند، صبر را از دست مي دهد، و اگر خيري به او برسد از ديگران منع مي كند، مگر نمازگزاران.(2)
2- بررسي علل نگراني و اضطراب درون
الف. احساس پوچي و بي هدفي در زندگيگاهي ريشه نگراني هاي آزاردهنده انسان، احساس پوچي زندگي و بي هدف بودن آن است، ولي كسي كه به خدا ايمان دارد و مسير تكاملي زندگي را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته است و مي داند كه خداي بزرگ مالك و صاحب اختيار عالم و جزا دهنده است، از سرگرداني و اضطراب نجات پيدا مي كند.
ب. آينده تاريك و مبهم
گاهي اضطراب و نگراني به خاطر آينده تاريك و مبهمي است كه در برابر فكر انسان خودنمايي مي كند. احتمال زوال نعمتها، گرفتاري در چنگال دشمن، ضعف، بيماري، درماندگي و احتياج، همگي آدمي را رنج مي دهند، اما ايمان به خداوند و اعتقاد به او و منشأ كمك و ياري دانستن او، انسان را آرام و مطمئن مي كند.
ج. نگراني به خاطر دريافت نكردن پاداش
گاهي انسان براي رسيدن به يك هدف زحمات زيادي متحمل مي شود، اما كسي را نمي بيند كه به زحمت او ارج نهد و از او قدرداني كند. اين ناسپاسي او را بشدت رنج مي دهد و در حالت اضطراب و نگراني فرو مي برد. اما هنگامي كه احساس كند كسي از تمام تلاشها و كوششهاي او آگاه است و به آن ارج مي نهد، جاي نگراني برايش باقي نمي ماند.(3)
از طريق ذكر است كه روحانيت و بُعدِ معنوي فرد بر بُعد خاكي و زميني و مادي او غلبه مي كند و درمي يابد كه شك و دودلي خاطره اي شيطاني است، و اضطراب و پريشاني درون از وسوسه هاي شيطان ريشه مي گيرد. آن گاه كه انسان در عبوديت خويش داراي اخلاص باشد و در جهت اطاعت از پروردگار خود بكوشد، خداوند متعال او را سرپرستي كرده، هم و غم او را زايل مي سازد. در چنين وضعي، كسي كه به ياد خداست، در همراهي خدا به سر مي برد و آن گاه كه ابتلائات و گرفتاريها بر انسان ذاكر يورش مي آورند و زندگاني، با رنج ها و آلامش، بر او سنگيني مي كند، از رهگذر ذكر و ياد خدا به اطمينان دست مي يابد و از قناعت و رضايت خاطر برخوردار مي شود. كسي كه با ياد و ذكر خدا، خود را در حضور حق مي بيند، هيچ گونه ناله و شكوه اي ندارد، زيرا جايي براي ناراحتي و اضطراب و ترس و بيم در وجود او نيست و دلش با ياد خدا آرام و مطمئن گشته است.
يكي از دانشمندان اسلامي مي گويد: از طريق ذكر، همه مخاوف و ترسها و بيمها از ميان برمي خيزند و همه ناراحتيها از آدمي دور مي شوند. آن گاه كه فرد به ياد خدا مي افتد، قلبش با طمأنينه، معمور و آباد مي گردد و مالامال از رضا مي شود. قلبي كه آكنده از ترس و يأس بود، لطف و توجه پروردگار آن را زير سايه خود قرار مي دهد و به اين يقين و قاطعيت مي رساند كه رهيدن از ناراحتيهاي دروني، سهل و هموار است و مي توان وسوسه ها را در هم كوبيد و تخيلات باطل را از خود به دور ساخت. چنين فرد ذاكري با خداست و از هيچ امري بيمناك نبوده، از هيچ چيزي نمي ترسد و به هيچ عارضه رواني دچار نمي گردد. اين حالت به خاطر ثباتي، كه خداوند متعال در دل او ايجاد مي كند به هم مي رسد. (4)
اما كسي كه از خدا غافل، و گرفتار تكبر و خودخواهي باشد به خويشتن ستم مي كند، چون مي پندارد كه عاقل و خردمند است و ديگران جاهل و نابخردند. ولي بايد گفت: در واقع، خود او نادانترين افراد و نابخردترين مردمان است. «آنكه از ياد من روي گردان است، زندگاني اش سخت و غيرقابل تحمل خواهد بود.» (5)
«ذاكر» كسي است كه خدا نيز به ياد او است: «و از من ياد كنيد تا به ياد شما باشم.» (6)
وقتي دچار گناه مي گردد، احساس جرم نموده، سقوط در معاصي، وي را بيمناك مي سازد. سپس وقتي به خداي روي مي آورد همواره خداي را ياد مي كند، خدا نيز او را مشمول آمرزش خويش قرار مي دهد و هم و غم و تنگناهاي زندگاني او را برطرف مي سازد.
پيامبر گرامي(ص) فرمودند: « مَثَل خانه اي كه در آن از خدا ياد مي شود و خانه اي كه در آن ذكري از خدا به ميان نمي آيد مانند مَثَل زنده و مرده است.»
دلي كه مركز ياد و ذكر خداست، آباد و آرام است و دلي كه از ياد خدا تهي است ويران و تاريك، و اندوه و اضطراب آن را فرا گرفته است. تنها ياد خدا و ذكر او دلها و روحهاي پريشان را دوا مي كند و آرامش واقعي را به ارمغان مي آورد.گاندي رهبر مقاومت هندوستان مي گويد: «دعا و نماز، زندگي ام را نجات داده است. بدون آنها بايد از مدتها پيش ديوانه مي شدم. من در تجارب زندگي عمومي و خصوصي خود، تلخ كامي هاي بسيار سختي داشته ام كه مرا دستخوش نااميدي مي ساختند، اگر توانسته ام بر اين نااميديها چيره شوم، به خاطر نمازها و نيايش هايم بوده است. دعا و نماز را مانند حقيقت بخشي از زندگي خود نمي شمارم. فقط به خاطر نياز و احتياج شديد روحي آنها را به كار مي بسته ام، زيرا اغلب خود را در وضع و حالي مي يافتم كه احتمالا بدون دعا و نماز نمي توانستم شادمان باشم. هرچه زمان گذشت، اعتقاد من به خداوند افزايش يافت و نياز من به دعا و نماز بيشتر شد و بدون آنها زندگي برايم سرد و تهي بود.(7)
3- نماز و پرورش تمركز ذهن و صفاي درون
اضطراب فكري و تنش هاي رواني از بيماريهاي مهلكي هستند كه بشريت قرن حاضر را تهديد مي كنند. روانكاوان و دانشمندان مي كوشند تا راههاي كاهش بار فكري انسانها را پيش بيني كنند و براي مقطعي به فكر و روان او استراحت دهند و او را از دگرگوني هاي روحي نجات بخشند. مهار اين پراكندگي هاي فكري و تنشهاي دروني شرط نخست دست يابي به نبوغ، درايت و فهم مسائل است. به همين دليل، كوشش مي شود مكانهايي كه براي مطالعه و تحقيق در نظر گرفته مي شوند، از آرام ترين و مطبوع ترين و دل انگيزترين مكانها باشند تا امكان تمركز ذهن و رفع نگراني را فراهم آورند.روانشناس معروف، ويليام مولتون مارستن، معتقد است: «بيشتر مردم از حيث قدرت تمركز حواس در ارتباط با مسائلي كه تصميم گيري در ارتباط با آن به عهده آنان نهاده شده، عاجزند و همين تشتت و پراكندگي موجب خطا و سرگرداني آنان مي شود، در حالي كه عقل انساني اگر تمركز قوي و شديد نسبت به امري پيدا كند، به صورت يك ابزار جبران كننده، ايفاي نقش خواهد نمود.»
سپس با استناد به سخن يكي ديگر از روانشناسان، كه به «پدر روان شناسي» معروف است، مي افزايد: «فرق نوابغ و افراد عادي، در امكان تمركز ذهن و قواي عقلاني است، نه در توانمندي و ساير صفات فكري.»
نماز اين عمود دين و معراج مؤمن اگر با شرايط باطني و ظاهري انجام شود نه تنها ذهن را در مدار تمركز مي نهد، بلكه درون را نوراني و با صفا مي كند و اگر انسان حضور قلب و توجه در نماز را به خوبي درك كرده باشد توان آن را پيدا مي كند كه در يك لحظه تمام قواي ذهني را متوجه يك چيز بكند و در نماز اين تمرين را به دفعات انجام داده است.در روايتي نقل شده است كه حضرت علي(ع) به عبادت علاقه شديد داشت و مناجات با خداوند را بالاترين لذت مي دانست و بر هر لذت ديگري ترجيح مي داد. عبادت را به خاطر شوق بهشت و ترس از جهنم انجام نمي داد، بلكه خدا را سزاوار پرستش مي دانست.(8) براي عاشق جمال حق و جوياي سعادت، هيچ لحظه و زماني شيرين تر و لذيذتر از خلوت با معشوق و جان جانان نيست و وقتي با اوست و در محضر اوست، به عالي ترين وجد و سرور نايل مي شود و نماز عالي ترين و نزديكترين راه براي رسيدن به اين مقام است.
4. نماز، برطرف كننده تكبر
انسان طالب كمال و سعادت خويش است، مي خواهد هم در دنيا و هم در آخرت سعادتمند گردد، و سعادت و كمال انسان در پرستش خداوند و اطاعت او نهفته است، زيرا ممكن الوجود زماني به كمال مي رسد كه به واجب الوجود بپيوندد و نماز، اين اكسير عظيم، عبارت است از: تلاش و جلوه معنوي اشرف مخلوقات در پيشگاه خالق اكبر. در نماز، گفتارها و كردارها، همه براي تواضع و خشوع در مقابل حضرت حق تعالي هستند و توجه به قدرت لايزال حضرت حق و تمسك و توكل انسان نمازگزار بر آن منبع عظيم است و با ياد او آرام و استوار است.امام سجاد(ع) مي فرمايد: «خدايا! دلهاي ما را به ياد خود از هر يادي، و زبانهايمان را به سپاس خود از هر سپاسي، و اندامهايمان را به طاعت خود از هر طاعتي مشغول گردان.» (9)
با راز و نياز و نماز است كه انسان متوجه فيض الهي مي گردد و شيريني عبادت و سجده را درك مي نمايد. نماز اگر با شرايط خاص و مطلوب اقامه شود، انسان را تربيت مي كند و تكبر را، كه يكي از بيماريهاي روحي و اخلاقي است، درمان مي كند.
اساس تكبر اين است كه انسان خود را برتر از ديگران مي داند (خود برتربيني) و توقع دارد ديگران به او احترام كنند و صدرنشين مجلس باشد و همه در مقابلش تعظيم كنند. علماي اخلاق تكبر را به سه بخش تقسيم كرده اند كه يكي از آنها «تكبر در برابر خداوند» است و منظور از آن، كه بدترين نوع تكبر است و از نهايت جهل و ناداني سرچشمه مي گيرد، اين است كه انسان ضعيف خود را بنده خدا نداند، بلكه مردم را به بندگي و اطاعت خود دعوت كند.
كسي كه هر روز پنج بار با حال خضوع و خشوع، يعني در نهايت تواضع ظاهري و باطني در برابر پروردگار خود مي ايستد و در هر نماز، چندين بار به ركوع و سجود مي رود و اظهار بندگي و تواضع مي كند، نه تنها در مقابل خدا، بلكه در مقابل بندگان خدا هم تكبر نمي ورزد و خود را كمتر از آن مي داند كه در مقابل خالق و آفريدگار خود تكبر و خود برتربيني داشته باشد. امام علي(ع) مي فرمايد: « خداوند ايمان را براي پاكي از نجاست شرك و نماز را براي پاكيزگي از پليدي كبر، واجب گردانيده است. (10)
امام خميني(ره) مي فرمايد: «چون نماز معراج كمالي مؤمن و مقرب اهل تقواست، متقدم به دو امر است كه يكي مقدمه ديگري است:
اول. ترك خودبيني و خودخواهي، كه آن، حقيقت معراج و باطن تقواست.
دوم. خداخواهي و حق طلبي، كه آن حقيقت معراج و قرب است.» (11)
5- نماز، رافع غفلت
«غفلت» داراي مفهوم گسترده اي است كه هرگونه بي خبري از شرايط زمان و مكان را (كه انسان در آن زندگي مي كند) شامل مي شود، اعم از واقعيتهاي حال و آينده و گذشته خويش و صفات و اعمال خود و پيامها و آيات حق و همچنين هشدارهايي كه حوادث تلخ و شيرين زندگي، به انسانها مي دهند. اما در اينجا، مراد «غفلت از ياد خدا» است.خطري كه به وسيله «غفلت» و بي خبري از «ياد خدا» متوجه سعادت انسان مي شود، بيش از آن است كه تصور مي كنيم، غفلت اركان سعادت ما را ويران مي سازد و مانند آتش سوزان، خرمن زندگي را مي سوزاند و تمام امكانات و استعدادهاي خدادادي را بر باد مي دهد. هنگامي كه پيامبراكرم(ص) به معراج رفت، خطابهايي از سوي خداوند به او شد، از جمله اينكه «اي احمد!هرگز غافل مشو. هركه از من غافل شود، من اعتنايي نمي كنم كه او در كدام راه نابود مي شود.»
اين بيان به خوبي نشان مي دهد كه عاقبت غفلت از خداوند، هلاكت و نابودي است، زيرا غفلت سرچشمه بسياري از گناهان است و حتي باعث مي شود انسان از حيوانات هم پست تر گردد و در عذاب الهي گرفتار آيد.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «به يقين، گروه زيادي از جن و انس را براي دوزخ آماده كرديم، آنها عقلهايي دارند كه با آن انديشه نمي كنند و چشمهايي دارند كه با آن حقايق را نمي بينند و گوشهايي كه با آن نمي شنوند، آنها همچون چهارپايانند، بلكه گمراه تر!، اينان همان غافلانند.» (12)
طبيعت زندگي دنيا، غفلت زاست، گاهي انسان را چنان به خود مشغول مي سازد كه همه چيز و حتي خويشتن را فراموش مي كند. نماز فرصت خوبي براي بازنگري در اعمال و بازيافتن خويش ونجات ازچنگال اهريمن غفلت فراهم مي سازد. نماز، اين ذكر عظيم الهي، انسان را هر روز متوجه معاد و روز جزا مي كند و باعث خروج انسان از غفلت و بي توجهي مي شود. وقتي انسان در هر روز، چندين بار مي گويد: «مالكِ يومِ الدين»، به ياد قيامت و عظمت آن و خالق آن مي افتد و سعي مي كند با اعمال و كردار خود، به مقام قرب الهي برسد تا سعادت آخرت نصيبش شود و به همين دليل، متوجه و هوشيار است و به بيراهه نمي رود و اعمال خود را در مسير سعادت و فلاح ابدي قرار مي دهد.
امام باقر(ع) در اين باره مي فرمايد: «هر فرد با ايماني نمازهاي واجب را به موقع و به طور صحيح انجام دهد، از غافلان نخواهد بود.» (13)
6-نماز، احياگر فضيلتها
اگر انسان نماز را با شرايطي كه شرع مقدس بيان فرموده و توصيه كرده است انجام دهد، خصلتها و فضيلتهاي انساني در وجودش زنده مي شوند و انسان را به سوي تربيت عالي بشري رهنمون مي نمايد. موضوع نيت پاك و اخلاص در آن، انسان را به گونه اي تربيت مي كند كه در هر كاري، هدفي عالي و خدايي داشته باشد و كارها را با توجه به هدف و مقصدي پاك انجام دهد و در كارش جز راستي و صداقت و امانت چيزي نباشد.انسان در نماز روح تشكر و سپاس را كه از خصال عالي انساني است، در خود تقويت مي كند. اينكه در ضمن نماز، به پيامبراكرم(ص) سلام مي دهيم و از خدا مي خواهيم كه بر او و خاندانش درود بفرستد، در واقع نوعي تشكر و قدرداني از مروج نعمتهاي بزرگ نماز و اسلام است. انسان نمازگزار تسليم قضاي پروردگار است و تنها به او اميد دارد و از او كمك مي طلبد، از اين رو، در زندگي صبور و قانع است و احساس خشنودي مي كند، «نمازگزار با گفتن اياك نعبد و اياك نستعين، هرگونه حاكميت غير خدا را محكوم مي كند، هرگونه حقارت پذيري و استمداد از قدرت هاي پوشالي را نفي مي نمايد و به نمازگزاران، درس عزت در سايه بندگي خدا مي دهد، تا بنده و برده غير خدا نشوند و از تهديدها و تطميع هاي ديگران، نلغزند و راه خدا را كنار نگذارند.» (14)
7- نماز، باعث روشني دل
نماز معراج مؤمن است و اين معراج و عروج نه در فضاي باز آسمان، بلكه در فضاي معنويت و بندگي و براي رسيدن به قرب پروردگار و رسيدن به آرامش كامل است. وقتي چنين شد، باعث شكفتگي و طراوت وجود و روشني دل انسان مي شود و نور الهي در درون انسان و جوهره وجودي انسان حلول مي كند و از اين رو، پيامبر خاتم(ص) فرمودند: «خداوند روشنايي چشم و خوشحالي ام را در نماز قرار داده است.» (15) مراد از «روشني چشم» در اين روايت، روشني دل و درون است و اگر هر انساني نماز را با شرايطش انجام دهد، همين روشني و صفاي دل در او ايجاد مي شود و به انبساط خاطر نايل مي گردد.الكسيس كارل مي گويد: «نيايش در روح و جسم تأثير مي گذارد و احساس عرفاني و اخلاقي را توأماً تقويت مي كند. در چهره كساني كه به نيايش مي پردازند، حس وظيفه شناسي، قلت حسد و شرارت و حس نيكي و خيرخواهي نسبت به ديگران نمايان مي شود. نيايش خصايص خود را با علامتهاي بسيار مشخص و منحصر به فردي نشان مي دهد: صفاي دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادي بي دغدغه، چهره پر از يقين، استعداد هدايت، آمادگي براي پذيرش حق و راضي بودن به رضاي پروردگار.»
امام سجاد(ع) در مناجات «خمس عشره» مي فرمايد: و مشاهده تو تنها حاجت و نياز من، و نعمت همجواري با تو مطلوب من، و مقام قرب تو فراخناي خواهشم است. شادي و آرامش من در مناجات تو نهفته، و دواي بيماري و شفاي قلب سوزانم و فرو نشاندن حرارت دل و برطرف شدن اندوهم نزدتوست. پس تو در هنگام وحشت و ترس، انيس و مونس من باش و عذر لغزش هايم را بپذير و از زشتي هايم درگذر. (16)
8- نماز، باعث اميد و نشاط
ايمان به خدا و راز و نياز با او به انسان اميد و توان مي دهد، احساس مي كند به پناهگاه مطمئن و باقدرتي متكي است و بدين دليل، احساس نشاط و توانمندي مي كند و اگر اين ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دل تنگي و نگراني در او ايجاد مي شود و به بيماريهاي رواني گرفتار مي آيد.روانشناسان و روانكاوان بزرگي همچون يونگ، اريك فروم، ويليام جيمز و ديگران به اين حقيقت اشاره كرده اند و ايمان به خدا را اساس و پايه پيشگيري و معالجه بيماري رواني مي دانند.
«ديل كارنگي» مي نويسد: «هنگامي كه كارهاي سنگين، قواي ما را از بين مي برد و اندوه ها هر نوع اراده اي را از ما سلب مي كند و بيشتر اوقات، كه درهاي اميد به روي ما بسته مي شود، به سوي خدا روي مي آوريم. ولي اصلا چرا بگذاريم روح يأس و نااميدي بر ما چيره شود؟ چرا همه روزه به وسيله خواندن نماز و دعا و بجاي آوردن حمد و ثناي خداوند، قواي خود را تجديد نكنيم؟»
حضرت علي(ع) مي فرمايد: «پروردگارا، تو از هر مونسي براي دوستانت مونس تري و از همه آن ها براي كساني كه به تو اعتماد كنند، براي كارگزاري آماده تري... اگر تنهايي سبب وحشت آنان گردد ياد تو مونس آنهاست و اگر سختيها بر آنان فرو ريزند به تو پناه مي برند.»(17)
9- نماز و جلب رحمت پروردگار
خداي متعال، لطف ويژه و اقبال خاصي به نمازگزاران دارد، و روي آوردن پروردگار به بنده، سبب كاملي براي سعادت و رستگاري اوست. روي آوردن خدا به بنده به معناي آمرزيدن گناهان و برآوردن حاجتها و آباد كردن دنيا و عقباي او و نزديكي به بارگاه يزدان و برخورداري از لطف و رحمت ايزدي و سعادت ابدي است.امام صادق(ع) مي فرمايد: «اگر نمازگزار مي دانست كه چگونه رحمت خدا او را فرا گرفته است سر از سجده برنمي داشت.» (18)
همچنين از ايشان روايت شده كه فرمود: نور را در دو چيز يافتم: در گريه و سجده، و براي سجده فضيلتهاي زيادي است، از جمله آمده است كه جمعي از رسول خدا(ص) خواستند كه از طرف خدا بهشت را براي آنان تضمين كند، حضرت فرمود: با اين شرط كه مرا به طول سجده ياري كنيد. آنان پذيرفتند. حضرت هم بهشت را براي آنان ضمانت فرمود.
اين سجده و نماز باعث مي شود كه انسان مقرب درگاه الهي شود و از اولياي الهي به شمار آيد و فاصله او با منبع فيض و رحمت كم گشته، به اقيانوس رحمت و بركات الهي متصل شود.
اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: «نماز موجب تقرب هر پرهيزگاري است.» (19)
كسي كه به خدا نزديكتر مي شود و از درياي رحمت الهي بيشتر فيض مي برد و به جايي مي رسد كه جزو اولياي الهي مي گردد و كسي كه جزو اولياي الهي قرار گيرد، هيچ حزن و نگراني ندارد و بركات الهي او را احاطه مي كنند. قرآن كريم مي فرمايد: «اولياي خدا خوف و حزني ندارند و غم و اندوهي بر آنان نيست.» (20)
«اولياي خدا كساني هستند كه ميان آنان و خدا حايل و فاصله اي نيست، حجابها از قلبشان كنار رفته و در پرتو نور معرفت و ايمان و عمل پاك، خدا را با چشم دل چنان مي بينند كه هيچ گونه شك و ترديدي به دلهايشان راه نمي يابد، و به خاطر همين آشنايي با خدا، كه وجود بي انتها و قدرت بي پايان و كمال مطلق است، ما سواي خدا در نظرشان كوچك و كم ارزش و ناپايدار و بي مقدار است.
10- نماز، مانع زشتي و منكر
آن گاه كه انسان دست از ماديات مي شويد و با لباسي پاكيزه از نجاست ظاهري و غصب و درآمد حرام به پيشگاه خدا روي مي آورد و در نماز خود، از خداوند رحمان و رحيم ياد مي كند و از او ياري مي خواهد كه به راه راست هدايتش كند، و او را همراه با ستمگران و گمراهان مغضوب درگاهش قرار ندهد و در جوي معنوي مملو از ياد خدا و توجه به دستورات او و دوري از گناه و نافرماني خدا قرار مي گيرد، اين حالت معنوي و توجه، غفلت را از او دور ساخته، از گناه و معصيت پروردگار بازش مي دارد.خداوند متعال در قرآن مجيد مي فرمايد: « نماز را بپا دار، كه همانا نماز انسان را از پستي و پليدي باز مي دارد.» (21)
حضرت رضا(ع) درباره فلسفه نماز مي فرمايند: «علت نماز آن است كه نماز اقرار به ربوبيت خداوند بزرگ، نفي شريك براي او، قيام در پيشگاه او با حالت فروتني و خضوع و درخواست آمرزش گناهان، و نهادن پيشاني به خاك به منظور تعظيم خداوند بزرگ، و نيز بدان منظور است كه انسان همواره به ياد خدا باشد و او را فراموش نكند و با حالت فروتني و كُرنش، پيشرفت امر دين و دنياي خود را بخواهد. علاوه بر اين، نماز در پنج وقت موجب مداومت ياد خدا و ياد قيامت مي شود و اين ذكر مداوم و قيام در پيشگاه حضرت حق، انسان را از آلودگي به گناهان حفظ مي كند و از فساد باز مي دارد.»(22)
البته وقتي نماز اين خاصيت را خواهد داشت كه انسان آن را با آداب و شرايط خاص خودش بجاي آورد و نماز را كامل و درست انجام دهد و گوش به فرمان نماز باشد و با حال معنوي و معرفت ويژه اين عبادت سِترگ را انجام دهد.
پيامبراكرم(ص) نيز مي فرمايد: «كسي كه به فرمان نماز توجه نكند، نمازش نماز كامل نيست، و اطاعت از فرمان نماز آن است كه خويش را از گناه و معصيت حفظ كند.»
البته ممكن است گاهي خاصيت بازدارندگي نماز سريع و فوري نباشد، و پس از مدتي نمازگزار را از گناه بازدارد. «روايت شده است كه جواني از انصار پشت سر پيامبر نماز مي خواند، ولي مرتكب فحشا مي شد، اين خبر را به پيامبر اسلام رساندند، حضرت فرمود: نمازش سرانجام، روزي او را از گناه باز مي دارد. چيزي نگذشت كه توبه كرد.»(23)
بنابراين، خاصيت بازدارندگي نماز به دليل همان توجه قلبي به خدا و فرمان او و خاصيت معنوي نماز است و هر قدر انسان نماز را بيشتر با حضور قلب و توجه به معنا و فلسفه نماز و محتواي آن بخواند، به همان اندازه براي او سازنده بوده، به حالش مؤثر و مفيد خواهد بود، و اگر انسان بخواهد بداند كه از نماز چقدر بهره مي برد، بايد ببيند نماز تا چه اندازه در عمل و رفتار او اثر گذاشته است.
حضرت علي(ع) مي فرمايد: «نماز گناهان را مي ريزد، مثل ريختن برگ درختان، و آزاد مي كند گناهكار را، چنان كه كسي را از بند بگشايند.» (24)
در روايتي هم حضرت رسول(ص) فرمودند: «اگر جلوي در خانه شما نهر آبي باشد و هر يك از شما هر روز پنج نوبت در آن آب خود را شست وشو دهد، آيا از چرك و پليدي چيزي در بدنش باقي مي ماند؟ راوي مي گويد: عرض كردم: نه، يا رسول ا... فرمود: نماز در پنج وقت شبانه روز همانند آن نهر جاري است. هر وقت بنده نماز مي خواند گناهان او پوشيده مي شوند.(25)
انسان وقتي متوجه باشد كه ياد و ذكر خدا باعث آمرزش گناهان مي شود و نماز انسان را از گناهان شست وشو مي دهد، نگراني و اضطرابش كاهش يافته، به رحمت خداوند اميدوار مي شود، زيرا گناه و معصيت باعث نگراني و تشويش است و نماز انسان را از نگراني و دلهره خارج مي كند و نورانيت و صفاي دروني در او ايجاد مي كند و دل به رحمانيت و كرم خداوند متعال مي سپارد. نماز از بهترين ابزار براي محافظت از گزند و انحرافات شيطان است.
حضرت علي(ع) مي فرمايد: نماز قلعه اي است كه انسان را از حملات شيطان نگاه مي دارد.
شيطان، مردم را از اطاعت پروردگار به اطاعت خود مي خواند، اما نماز آنان را به فطرت اصلي شان سوق مي دهد و در قلعه امن الهي قرار مي دهد و از تيرهاي زهرآلود شيطان محافظت مي كند.
انسانها از طريق نماز به جايي مي رسند كه قرآن كريم درباره آنان مي فرمايد: «مرداني كه ايشان را هيچ تجارت و معامله اي از ياد خدا و اقامه نماز باز نمي دارد.» (26)
حضرت علي(ع) هنگام تلاوت اين آيه شريفه، در بيان و توصيف چهره معنوي آنان فرمودند: «فرشتگان گرداگردشان حلقه مي زنند، رحمت و آرامش جسم و جان بر آنان فرود مي آيد و درهاي آسمان به رويشان باز مي گردد. در اين سفر روحاني، در جايگاهي كه در آن خدا از احوالشان آگاه است، كرسيهاي كرامت برايشان نهاده است، سعيشان مرضي خداوند و مقامشان نزد او محمود است، بوي خوش نيايش به درگاه خدا را استشمام مي كنند و آمرزش او را اميد مي دارند.»(27)
پي نوشتها:
1- طه آيه 14
2- معارج آيه 20
3- ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه ج 10 ص 211
4- محمد غزالي، مكاشفة الغلوب ص 147-145
5- طه آيه 124
6- بقره آيه 152
7- مهاتما گاندي همه مردم برادرند. ص 106
8- عباس عزيزي، نماز وعبادات امام علي(ع) ص 25
9- صحيفه سجاديه، علي نقي فيض الاسلام ص 90
10- نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهيدي، حكمت 244
11- امام خميني(ره) آداب الصلاة ص 350
12- اعراف آيه 12
13- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 83، ص 20
14- محسن قرائتي، پرتويي از اسرار نماز، ص 160
15- مجلسي، همان ج 77 ص 79
16- شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، مناجات «خمس عشره»
17- نهج البلاغه،همان خطبه 225
18- شيخ صدوق، خصال، ج2، ص 632
19- مجلسي، همان ج 82، ص 310
20- يونس، آيه 64
21- عنكبوت آيه 21
22- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه ج 3 ص 4
23- محمدي ري شهري، ميزان الحكمه ج 5 ص 371
24- مجلسي همان ج 33 ص 449
25- حر عاملي ج 40، ص 12
26- نور آيه37
27- نهج البلاغه خطبه