آزمون مدل پیش‌بینی روابط سبک‌های فرزند پروری، سبک‌های هویت و تعهد در نوجوانان

ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد

هدف مقاله حاضر، ارزیابی رابطه بین متغیرهای سبک‌های فرزند‌پروری مادر، سبک‌های هویت و تعهد در اواسط نوجوانی و نیز ارزیابی مدل علی پیشنهادی بین این متغیرها است. در این پژوهش 415 نفر (238 دختر، 187 پسر) از...
شنبه، 7 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد
 ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد

 

نویسندگان: محمود خباز (1)
دکتر اسماعیل سعدی پور (2)
دکتر نورعلی فرخی (3)


 

 آزمون مدل پیش‌بینی روابط سبک‌های فرزند پروری، سبک‌های هویت و تعهد در نوجوانان

چکیده

هدف مقاله حاضر، ارزیابی رابطه بین متغیرهای سبک‌های فرزند‌پروری مادر، سبک‌های هویت و تعهد در اواسط نوجوانی و نیز ارزیابی مدل علی پیشنهادی بین این متغیرها است. در این پژوهش 415 نفر (238 دختر، 187 پسر) از دانش آموزان سال سوم دبیرستان منطقه 2 شهر تهران، از طریق نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های سبک‌های فرزند‌پروری ادراک شده و پرسشنامه سبک‌های پردازش هویت برزونسکی جمع‌آوری و با استفاده از آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته‌های پژوهش نشان داد: به دلیل تفاوت‌های فرهنگی و قومی جامعه ایران با جوامع غربی و نیز نقش تفاوت سنی در الگوی رابطه بین متغیرهای این پژوهش، مدل علی برزونسکی در نوجوانان ایرانی تأیید نمی‌شود، اما در مجموع، سبک‌های فرزند‌پروری مادر و سبک‌های پردازش هویت، پیش‌بینی کننده‌های خوبی برای تعهد نوجوانان ایرانی هستند.

واژگان کلیدی

سبک‌های فرزند‌پروری، هویت، سبک‌های هویت و تعهد

مقدمه

نوجوانی مرحله‌ای است که با تغییرات اساسی در خود (4) و نیز تشکیل یک هویت (5) پایدار همراه است. به اعتقاد اریکسون (6) (1968)، مهم‌ترین هدف دوران نوجوانی، رشد یک هویت شخصی است. فرایند رشد هویت، فرایندی پیش رونده است که شامل یکپارچه‌سازی آگاهانه اعتقادات فرد درباره خودش، اعتقاد فرد درباره چگونگی دیدگاه دیگران نسبت به او و تعهد (7) نسبت به ارزش‌های شخصی و هدف‌های زندگی است (Schwartz, 2005). در الگوی مارسیا، هویت بر اساس دو بعد اکتشاف و تعهد شکل می‌گیرد (بیابانگرد، 1386). طبق گفته وایت، تعهد به میزان سرمایه‌گذاری شخص و تصمیم فرد برای پذیرفتن ارزش‌ها، اعتقادات و مسیرهای شغلی ویژه، قطع نظر از اینکه اینها توسط خود فرد تشکیل شده‌اند یا به وسیله دیگران پرورش یافته‌اند، اشاره دارد. این تعهدات شالوده هویت دریافتی توسط فرد است که اریکسون آن را به عنوان نتیجه مطلوب بحران هویت نوجوان در مقابل سردرگمی هویت معرفی می‌کند (White, 2009).
اخیراً برخی محققان به جهت‌گیری پردازش شناختی - اجتماعی یا سبک‌هایی که نوجوان به عنوان شاخص‌های هویت خود استفاده می‌کند، متمرکز شده‌اند (Berzonsky, 2003). نظریه هویت برزونسکی بر یک دیدگاه شناختی در رشد هویت تأکید دارد. طبق نظر برزونسکی، هویت در یک کنش متمادی با جهان فیزیکی و اجتماعی رشد می‌کند. وی سه سبک پردازش هویت را مطرح می‌کند: 1. سبک اطلاعاتی، (8) هنجاری (9) و سردرگم اجتنابی (10). افراد با سبک هویت اطلاعاتی به طور فعال به جستجو و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود می‌پردازند، آنها تلاش می‌کنند تا اندیشه‌ورز، آگاه و گشوده نسبت به تجارب جدید باشند، آگاهانه به حل مسائل پرداخته و تصمیم گیرندگانی هوشیار باشند (Berzonsky, 1990; Dollinger, 1995; Soenens et al., 2005a)
افرادی که سبک هویتی هنجاری را مورد استفاده قرار می‌دهند، به طور خودکار توقعات و دستورالعمل‌های «اطرافیان مهم خود» را به اجرا می‌گذارند. آنها افراد با وجدان و هدفمداری هستند، اما از پیش شکل گرفته اند و نسبت به اطلاعاتی که ممکن است اطلاعات و ا رزش‌های شخصی آنها را به چالش بکشد، کاملاً بسته عمل می‌کنند (Berzonsky & Kinney, 1995; Berzonsky & Kuk, 2000). سبک هویت سردرگم - اجتنابی از یک ساختار هویتی پاره پاره و نامنسجم به وجود می‌آید. ویژگی اصلی این سبک، سطوح پایین پردازش فعالانه اطلاعات و مهارت‌های حل مسئله محدود است. در واقع افراد با این سبک به میزان کمتری از روش‌های منطقی در فرایند پردازش اطلاعات استفاده می‌کنند (Soenens et al., 2005).
نوجوان و هویتش علاوه بر جنبه‌های فردی از زمینه اجتماعی (مثل تعاملات بین اعضای خانواده وهمسالان) نیز تأثیر می‌پذیرد. این تأثیر برای سال‌ها ادامه یافته و حتی در ایجاد تغییرات تازه در هویت فرد تأثیرگذار است. روش‌های فرزند‌پروری والدین بخش مهمی از این زمینه اجتماعی است که نوجوان، رشد فردی و انتقال‌های زندگی خود را در آن تجربه می‌کند (Bronfenbrenner, 1986). در الگوی بامربند، با توجه به دو عامل مطالبه‌گری (11) و پاسخدهی (12) والدین، سه سبک فرزند‌پروری معرفی شده است (همان):
1. سبک مقتدرانه (13): والدین دارای این سبک با محبت بوده و رابطه‌ای گرم و صمیمی با فرزندان خود دارند. آنها ضمن کنترل منطقی فرزندان، توقعاتی منطقی و عاقلانه دارند. برای منع رفتار و جلب حمایت فرزندان دلایل روشنی ارائه می‌دهند. احساس و عقیده کودک را در امور مختلف جویا شده و در برابر اعمال او عکس‌العمل مناسب نشان می‌دهند.
2. سبک مستبدانه (14): در این سبک، والدین از لحاظ اعمال کنترل منقی رتبه پایین‌تری دارند. آنها بیشتر بر اعمال قدرت و انضباط اجباری تأکید دارند و در ضمن، کمتر با فرزندان خود گرم و صمیمی هستند. آنها به فرزندان اجازه مخالفت با تصمیمات و قواعد خود را نمی‌دهند.
3. سبک سهل‌گیرانه (15): این دسته از والدین فرزندان خود را کنترل نمی‌کنند و از آنها توقعی ندارند، در امور خانه نظم و ترتیب حاکم نیست، درتشویق و تنبیه فرزندان خود جدی نیستند و از فرزندان خود توقع رفتار عاقلانه ندارند و به آنها آموزش استقلال و متکی به نفس بودن را نمی‌دهند (ماسن و همکاران، 1377).
در بحث از اهمیت تعهد، پژوهش‌های گذشته نشان داده‌اند که این متغیر با تصمیم‌گیری سنجیده و حساب شده، مقابله مسئله محور، بهزیستی روانی و اکتشاف شغلی بالا رابطه مثبت و با کمرویی، اهمال، دلیل تراشی و جهت‌گیری مبتنی بر دیگران رابطه منفی دارد (شکری و همکاران، 1386). با توجه به اهمیت تعهد در زندگی روانی نوجوانان، یافتن عوامل مؤثر در شکل‌گیری آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. سبک‌های فرزند‌پروری والدین و سبک‌های پردازش هویت فرد، از جمله این عوامل هستند که ارتباط آنها با تعهد در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد.
از سوی دیگر طبق یافته‌های برزونسکی (2004) سبک‌های هویت به عنوان متغیر میانجی در ارتباط بین سبک‌های فرزند‌پروری و تعهد هویت عمل می‌کنند. سبک فرزند‌پروری مقتدرانه، پیش‌بینی کننده مثبتی برای سبک هویت اطلاعاتی است و تعهد هویت را نیز به صورت مثبت پیش‌بینی می‌کند. همچنین این سبک فرزند‌پروری، پیش‌بینی کننده سبک هویت هنجاری و نیز تعهد هویت به صورت مثبت است. برزونسکی (2004) دریافت که سبک فرزند‌پروری مستبدانه با سبک هویت هنجاری و تعهد هویت بیشتر در فرد همراه است. ضمناً این سبک فرزند‌پروری با سبک هویت سردرگم اجتنابی نیز رابطه مثبت داشت ولی با تعهد هویت ضعیف‌تر همراه بود. ضمناً این سبک فرزند‌پروری با سبک هویت سردرگم - اجتنابی نیز رابطه مثبت داشت ولی با تعهد هویت ضعیف‌تر همراه بود. سبک فرزند‌پروری سهل‌گیرانه، پیش‌بینی کننده سبک هویت سردرگم اجتنابی و تعهد هویت ضعیف است. با توجه به این نتایج، برزونسکی (2004) نشان داد که هویت هنجاری به عنوان متغیر میانجی معنی‌دار بین دو سبک فرزند‌پروری مقتدرانه و مستبدانه با تعهد هویت عمل می‌کند و سبک هویت سردرگم - اجتنابی متغیر میانجی در ارتباط بین سبک‌های فرزند‌پروری مستبدانه وسهل‌گیرانه با تعهد هویت است. میانجی‌گری سبک‌های هویتی در رابطه بین سبک‌های فرزند‌پروری و تعهد در مطالعه وایت (2009) نیز تأیید شده است. با وجود این، از دیدگاه برخی محققان، سبک‌های فرزند‌پروری در گروه‌های مختلف قومی دارای تأثیرات متفاوتی هستند. از جمله هال و برسارد (16) تفاوت معناداری در قومیت‌ها برای تأثیر سبک‌های فرزند‌پروری والدین روی شاخص‌های هویت مارسیا یافتند (White, 2009). این نتایج ضرورت مطالعاتی که به بررسی روابط این متغیرها و ارزیابی مدل ارائه شده توسط برزونسکی در فرهنگ‌ها و قومیت‌های متفاوت بپردازد را ایجاب می‌کند. در نهایت به دلیل تأثیر سبک‌های هویت و تعهد در پیشرفت تحصیلی و رشد سلامت روانی نوجوانان (Hejazi et al., 2009). با درک روابط مستقیم و غیر‌مستقیم متغیرهای این پژوهش، می‌توان برای معلمان و والدین جهت ارتقای پیشرفت تحصیلی و سلامت روان نوجوانان (به ویژه نوجوانانی که دارای سطوح پایینی از تعهد هویت و سبک‌های هویت نابهنجار هستند) راهکارهایی ارائه کرد.

1. روش پژوهش

پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. با در نظر گرفتن، تأثیر شاخص اقتصادی - اجتماعی خانواده بر شیوه‌ی فرزند‌پروری والدین و همچنین تفاوت سبک‌های هویتی نوجوانان در سنین مختلف، جامعه پژوهش حاضر به کلیه دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان‌های منطقه 2 شهر تهران محدود شد تا به نوعی تأثیر دو متغیر مزاحم سن و شاخص اجتماعی - اقتصادی تا حدی کنترل شود. افراد نمونه با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. شیوه انتخاب افراد نمونه وگردآوری داده‌ها بدین صورت بود که پس از هماهنگی با آموزش و پرورش منطقه 2، اسامی کلیه دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه این منطقه تهیه شد. سپس به صورت تصادفی از بین کلیه دبیرستان‌ها، 4 دبیرستان دخترانه و 4 دبیرستان پسرانه انتخاب شد. با حضور در هر یک از دبیرستان‌های انتخاب شده تعداد کلاس‌های سوم آن دبیرستان و تعداد دانش‌آموزان در حال تحصیل در آن مقطع مشخص شد. با توجه به اینکه برآورد نمونه برای هر دبیرستان 60 نفر بود، به صورت تصادفی 2 یا 3 کلاس انتخاب شد. به منظور جمع‌آوری داده‌ها، ابتدا موافقت دانش‌آموزان را برای شرکت در پژوهش جلب کردیم، بدین صورت که توضیحاتی درباره تحقیق، اهداف ومزیت‌های آن ونیز نحوه کامل کردن پرسشنامه‌ها به آنها ارائه کرده و به آنها درباره محرمانه ماندن اطلاعاتی که در اختیار ما می‌گذاشتند، اطمینان دادیم. در مجموع 415 نفر به صورت کامل به پرسشنامه‌ها پاسخ گفتند که از این تعداد، 187 نفر پسر و 238 نفر دختر بودند که در دامنه سنی 17-15 سال قرار داشتند. پس از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها، داده‌های به دست آمده، به کمک روش‌های آماری رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل شد.

1-1. ابزار سنجش

1-1-1. پرسشنامه اقتدار والدین (17) PAQ

این پرسشنامه دارای 30 سؤال است که ادراکات بازنگرانه نوجوانان و جوانان را از سبک‌های فرزند‌پروری والدینشان می‌سنجد. این پرسشنامه از بعد نظری بر سنخ‌شناسی سبک‌های فرزند‌پروری بامریند مبتنی است. هر والد توسط یک فرم مشابه و مخصوص پدر یا مادر (در پرسشنامه عنوان پدر یا مادر مشخص می‌شود) مورد سنجش قرار گرفته و در سه سبک فرزند‌پروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل‌گیرانه رتبه‌بندی می‌شود. این پرسشنامه دارای یک مقیاس پنج درجه‌ای لیکرت است. هر سبک شامل 10 سؤال بوده و حداکثر نمره هر سبک 50 است. ضریب پایایی گزارش شده توسط بوری (1991) برای مادران مقتدر: 0/78، مادران مستبد: 0/85، مادران سهل‌گیر: 0/75، پدران مقتدر: 0/85، پدران مستبد: 0/87 و پدران سهل‌گیر: 0/74 بود. در پژوهش حاضر نیز فرم مربوط به مادران اجرا شد و ضرایب پایایی محاسبه شده برای سبک‌های مقتدرانه، مستبدانه و سهل‌گیرانه برای 415 نفر آزمودنی به ترتیب 0/69، 0/65 و 0/49 به دست آمد.

1-1-2. پرسشنامه سبک‌های هویت (18) ISI-6

این پرسشنامه که ابتدا توسط برزونسکی (1989) ساخته شده، دارای 40 سؤال بوده و سبک‌های پردازش هویت فرد و میزان تعهد فرد را در هنگام اجرای پرسشنامه مورد سنجش قرار می‌دهد. پرسشنامه از چهار گزینه شامل کاملاً موافقم، تا حدودی موافقم، تا حدودی مخالفم و کاملاً مخالفم تشکیل شده است. وایت و همکارانش در سال 1998 به تجدید نظر در این آزمون پرداخته‌اند. در پژوهش حاضر از فرم تجدید نظر شده (ISI-6) استفاده شده است. برزونسکی (2000)، ضریب آلفای کرونباخ سبک اطلاعاتی را 0/71 و سبک هنجاری را 0/65، سبک سردرگم - اجتنابی را 0/75 و مقیاس تعهد را 0/78 گزارش کرده است و ضریب پایایی را به روش آزمون مجدد و به فاصله زمان دو ماه بین 0/71 تا 0/75 گزارش کرده است.
آقاجانی (1380) طی هنجاریابی پرسشنامه مذکور، ضریب آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 0/74، سبک اطلاعاتی 0/67، سبک هنجاری 0/53 سبک سردرگم 0/54 و مقیاس تعهد 0/57 را به دست آورد. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ سبک اطلاعاتی 0/57، سبک هنجاری 0/53، سبک سردرگم - اجتنابی 0/59 و مقیاس تعهد 0/58 به دست آمد.

2. یافته‌های پژوهش

2-1. همبستگی بین متغیرها

بر اساس ماتریکس همبستگی بین کلیه متغیرها، مطابق انتظار سبک‌های هویت با تعهد دارای رابطه معنادار هستند. سبک‌های هویت اطلاعاتی و هنجاری با تعهد، رابطه مثبت و سبک سردرگم - اجتنابی رابطه منفی داشت. اما از میان سبک‌های فرزند‌پروری تنها سبک مقتدرانه مطابق با پیش‌بینی با تعهد رابطه مثبت داشت. همچنین این سبک فرزند‌پروری، با سبک‌های هویت اطلاعاتی و هنجاری رابطه مثبت و با سبک سردرگم اجتنابی دارای رابطه منفی بود. سبک فرزند‌پروری سهل‌گیرانه و مستبدانه با سبک هویت سردرگم - اجتنابی رابطه مثبت داشتند. اما بر خلاف انتظار، سبک فرزند‌پروری مستبدانه با سبک هویت هنجاری دارای ارتباط معنادار نبود.

2-2. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی

برای برآورد پیش‌بینی تعهد به وسیله سبک‌های فرزند‌پروری و سبک‌های هویت، از روش رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی استفاده شد. در مرحله اول، سبک‌های فرزند‌پروری به عنوان متغیرهای پیش‌بین وارد معادله رگرسیون شدند. در مجموع، سه سبک فرزند‌پروری قادر به پیش‌بینی 10 درصد از واریانس تعهد بودندربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد از میان سه سبک فرزند‌پروری، تنها سبک فرزند‌پروری مقتدرانه در پیش‌بینی تعهد نقش ایفا می‌کرد (p=0/01ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد=0/33).
با اضافه شدن سه سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم - اجتنابی، به معادله رگرسیون میزان واریانس قابل پیش‌بینی تعهد هویت 0/21 افزایش می‌یابد (F-change=45/04 و P= 0/01)، که سهم هر یک از سبک‌های هویت تقریباً بدین شرح بود: اطلاعاتی 5 درصد، هنجاری 13 درصد و سردرگم - اجتنابی 3 درصد. پس می‌توان انتظار داشت که 0/31 از واریانس تعهد هویت به وسیله سبک‌های فرزند‌پروری (10 درصد) و سبک‌های هویت (21 درصد) پیش‌بینی شود. ضمناً با توجه به اینکه مقدار بتای سبک فرزند‌پروری مقتدرانه در گام دوم کاهش قابل توجهی داشته است
ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد ، می‌توان نتیجه گرفت: این سبک هویت نقش میانجی را در ارتباط بین سبک فرزند‌پروری مقتدرانه و تعهد ایفا می‌کند.

2-3. تحلیل مسیر

در نهایت برای پاسخ به این سؤال که «آیا سبک‌های هویت، رابطه بین سبک‌های فرزند‌پروری و تعهد هویت را میانجی‌گری می‌کند»، از روش تحلیل مسیر استفاده شد. در زیر به بررسی مدل مفهومی و نتایج حاصل از تحلیل مسیر می‌پردازیم:
تعهد هویت مفهومی حائز اهمیت در دوره نوجوانی است که بسیار مورد توجه دانشمندان حوزه هویت است. نگاهی عمیق به مباحث نظری و پژوهشی مربوط به متغیر هویت نشان می‌دهد که سبک‌های فرزند‌پروری و سبکهای پردازش هویت اثری تعیین کننده بر این متغیر دارند. برزونسکی (2004) این متغیرها را به صورتی منسجم در یک الگوی مفهومی ارائه کرد. نکته حائز اهمیت اینکه پژوهش‌ها نشان می‌دهد: این متغیرها در جوامع و فرهنگ‌های مختلف و نیز جوامع سنی متفاوت ممکن است روابطی متفاوت داشته باشند. با در نظر گرفتن این موضوع، در این پژوهش سعی بر آن است تا مدل مفهومی برزونسکی در جامعه نوجوانان 17-15 ساله ایرانی مورد بررسی قرار گیرد. در شکل 1 نتایج حاصل از آزمون مدل علی تدوین شده بر اساس مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای برونزا از طریق متغیرهای واسطه‌ای درونزا بر روی تعهد هویت که از روش آماری تحلیل مسیر به دست آمده، آورده شده است.
شاخص‌های برازش مدل به دست آمده توسط نرم افزار لیزرل، نشان از عدم برازش کافی مدل با داده‌ها داشت. با توجه به شکل 1 شاخصربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد در سطح 0/001 معنادار است و این بدان معناست که مدل پیشنهادی با داده‌های برازش نداردP=0/001 وربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد . شاخص‌هایNNFI,RFI, IFI, CFI, AGFI, NFI نیز از ملاک مورد نظر (0/9) کوچک‌تر هستند و برازنده بودن مدل را رد می‌کنند. از میان کلیه شاخص‌های محاسبه شده، تنها شاخص GFI برازش مدل را تأیید می‌کرد(ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد ). در مجموع می‌توان نتیجه گرفت: مدل پیشنهادی برزونسکی (2004) برای رابطه بین متغیرهای سبک‌های فرزند‌پروری، سبک‌های هویت و تعهد با داده‌های حاصل از جامعه پژوهش حاضر برازش ندارد.
ربط سبک فرزند‌پروری با سبک‌های هویت و تعهد
شکل 1. نتایج حاصل از تحلیل مسیر جهت پیش‌بینی تعهد از طریق سبک‌های فرزند‌پروری و سبک‌های هویت

Chi-Square=58/98, df= 10, p-value= 0/000, RMSEA=0/109

3. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

3-1. نقش میانجی سبک‌های پردازش هویت

در رابطه با این سؤال که آیا سبک‌های هویت در رابطه بین سبک‌های فرزند‌پروری وتعهد هویت نقش متغیر میانجی را ایفا می‌کنند یا خیر، نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که جواب، منفی است. در واقع مدل مفهومی برزونسکی (2004) در مورد رابطه بین متغیرهای سبک‌های فرزند‌پروری، سبک‌های هویت و تعهد هویت در این مطالعه تأیید نشد. در تبیین این یافته، باید بیان کرد که روابط بین سبک‌های فرزند‌پروری و متغیرهای مربوط به تحول هویت (مثل سبک‌های هویت و تعهد) هنگامی که نوجوانان در اوایل و اواسط نوجوانی در حال توسعه و تحول سبک‌های هویتی خود هستند، متفاوت از زمانی است که آنها در اواخر نوجوانی بوده و در یک سبک هویت خاص تثبیت شده‌اند (Berzonsky et al., 2007). از آنجا که مدل برزونسکی (2004) در دانشجویان سال اول دوره کارشناسی (حدود 19 ساله) تأیید شده است، یافته پژوهش حاضر حاکی از آن است که این روابط به طور دقیق و مشابه در نوجوانان 17-15 ساله ایرانی (اواسط نوجوانی) برقرار نیست. همچنین برزونسکی و همکارانش (2007) در پژوهش خود نقش میانجی سبک‌های هویتی را در رابطه بین متغیرهای مربوط به روابط والد - فرزندی و تعهد هویت افراد، در اوایل نوجوانی (13 سالگی) بررسی کردند. آنها دریافتند که از بین سبک‌های هویت تنها سبک هویت هنجاری نقش میانجی را ایفا می‌کند. در مجموع می‌توان نتیجه گرفت که الگوی روابط بین سبکهای فرزند پروری، سبک‌های هویت و تعهد در طول دوران نوجوانی متفاوت است.
توجیه دیگر مربوط به تفاوت‌های فرهنگی و قومیتی در سبک‌های فرزند‌پروری است که در پژوهش‌های مختلفی که در این حوزه انجام شده، به اثبات رسیده است، (19) در صورتی که این تفاوت‌ها در نوجوانان ایرانی صادق باشد تفاوت در الگوی رابطه بین متغیرها قابل تبیین است. ولی با توجه به پژوهش‌های محدود انجام گرفته در این حیطه، جهت اظهارنظر قطعی‌تر به انجام پژوهش‌های گسترده‌تری نیاز است.

3-2. پیش‌بینی تعهد به‌وسیله سبک‌های فرزند‌پروری و سبک‌های هویت

نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مشخص کرد که سبک فرزند‌پروری متقدرانه، تعهد را به صورت مثبت پیش‌بینی میکند. این یافته با نتایج پژوهش‌های کمپل (20) و همکاران (1984)، گروت وانت و کوپر (21) (1985)، کمپتنر (22) (1988)، پاپینی (23) و همکاران (1998)، لومئو (24) (1986) (که به بررسی مؤلفه‌های فرزند‌پروری پرداخته‌اند) و سراموا (25) و همکاران (2008)، وایت (2009) و برزونسکی (2004) (که سبک‌های فرزند‌پروری را مطالعه کرده‌اند) همراستا است. در واقع والدینی که شیوه تربیتی مقتدرانه را به کار می‌بندند؛ صمیمیت، پاسخدهی و تشویق به خودمختاری را در سطوح بالا و کنترل روان‌شناختی، تخریب نقش و فریب کمتری را بر فرزندان خود اعمال می‌کنند. پیامد این شیوه فرزند‌پروری، تربیت نوجوانانی است که استقلال، اتکا به نفس و شبکه‌های اجتماعی گسترده‌تری داشته و ابزار با ارزشی جهت تصمیم‌گیری‌های مربوط به ایجاد تعهد نسبت به سیستم‌های ارزشی دارند. در واقع، فرایندهای حمایتی والدین در زمینه اکتشاف (مانند تشویق فرزندان برای جستجوی اطلاعات جدید به وسیله مطالعه و تجربه کاری)، تعهد (مانند توضیح والدین درباره اینکه چرا داشتن انتخاب‌های ژرف و روشن دارای اهمیت است) و عدم تأکید زیاد به خروجی هویت سبب افزایش تعهد در فرزندان می‌شود.
نتایج پژوهش حاضر مشخص کرد که سبک‌های فرزند‌پروری مستبدانه و سهل‌گیرانه، تعهد هویت را پیش‌بینی نمی‌کنند. در مطالعه برزونسکی (2004) که بر روی دانشجویان سال اول دانشگاه انجام شد، بین سبک فرزند‌پروری مستبدانه و تعهد هویت رابطهای یافت نشد، ا‌ما سبک سهل‌گیرانه تعهد را به صورت منفی پیش‌بینی می‌کرد، این در حالی است که وایت (2009) در پژوهش خود که در جامعه دانشجویان سال آخر کارشناسی انجام شده، عکس این نتایج را گزارش کرده است.
با توجه به اینکه تحول هویت امری وابسته به سن است (Phillips, 2008). می‌توان تفاوت در نتایج تحقیقات گذشته را در نتیجه انتخاب جوامع سنی متفاوت دانست. ضمناً تفاوت‌های قومی - فرهنگی و تأثیر آن بر سبک‌های فرزند‌پروری نیز می‌تواند دلیل اختلاف یافته‌های پژوهش‌های مختلف باشد.
پژوهش حاضر نشان داد که هر سه سبک هویت، تعهد هویت را به طور معنی‌دار پیش‌بینی می‌کنند (سبک‌های اطلاعاتی وهنجاری به صورت مثبت و سبک سردرگم - اجتنابی به صورت منفی). این یافته همراستا با نتایج پژوهش‌های وایت (2009)\، برزونسکی (2004 و 2003) و برزونسکی و همکاران (2007) است. در مطالعه اسمیتس و همکاران (2009)، سبک هویت اطلاعاتی با تعهد هویت رابطه مثبت و سبک سردرگم - اجتنابی با آن رابطه منفی داشت، در حالی که سبک هنجاری با تعهد رابطه‌ای نداشت.
پیش‌بینی تعهد هویت به وسیله سبک هویت اطلاعاتی از آنجا ناشی می‌شود که افراد با سبک پردازش هویت اطلاعاتی دارای دو ویژگی خوداندیشی بالا و پردازش فعالانه اطلاعات و گشاده بودن نسبت به دریافت اطلاعات جدید هستند (Soensens et al, 2005). آنها در هنگام مواجهه با مسائل و تصمیمات فردی، به جستجو و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود و تشریح دقیق مسائل می‌پردازند، همچنین هنگام برخورد با مسائل از راهبردهای مقابله‌ای مسئله محور استفاده می‌کنند (Berzonsky, 1990). مجموع این عوامل باعث افزایش ادراک اطلاعات جدید در حوزه هویت و پردازش و تحلیل منطقی این اطلاعات شده و سبب می‌شود، نوجوانان بهترین تصمیم را در مواجهه با این مسائل اتخاذ کنند. در نهایت، مواجهه با مسائل با رویکردی منطقی در حوزه‌های مربوط به هویت (ارزش‌ها و اعتقادات، شغل و غیره) توسط صاحبان سبک هویت اطلاعاتی به ایجاد تعهدی ژرف منجر خواهد شد.
افراد با سبک پردازش هویت هنجاری، خود را با توقعات دستورالعمل‌های «اطرافیان مهمشان» مطابقت می‌دهند. در واقع، اتکای یک جانبه آنها بر درونی سازی، تهدیدات بالقوه برای «خود» را کاهش می‌دهد. این افراد برای اینکه هویت و تعهدات مربوط به مباحث هویتیشان در معرض تهدید و تغییر قرار نگیرد، نسبت به دریافت اطلاعات جدید مربوط به هویت گشودگی نشان نمی‌دهند (Soenens et al., 2005a).
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بر خلاف سبک‌های اطلاعاتی و هنجاری، سبک پردازش هویت سردرگم - اجتنابی تعهد هویت را به صورت منفی پیش‌بینی می‌کند. این یافته در پژوهش‌های پیشین نیز تأیید شده است. نوجوانان صاحب سبک هویتی سردرگم - اجتنابی از درگیری با مباحث مربوط به هویت طفره می‌روند یا اینکه آن را به تعویق انداخته و از آن اجتناب می‌کنند. در واقع آنها برای مقابله با مسائل و تعارضات شخصی بی‌انگیزه هستند. آنها برای زندگی خود برنامه‌ای ندارند، برنامه‌ریزی شغلی و تحصیلی محدودی داشته و خودمختاری پایینی دارند. آنچه از این ویژگی‌ها منتج می‌شود، عدم درگیری فرد با مباحث مربوط به هویت است که در نتیجه آن، تعهدی نیز شکل نمی‌گیرد. در واقع افراد با سبک سردرگم - اجتنابی در مورد مباحث مربوط به هویت به نتیجه خاصی نمی‌رسند که نسبت به آن متعهد شوند.
با توجه به نتیجه پژوهش حاضر مبنی بر اینکه سبک‌های فرزند‌پروری و سبک‌های هویت توانایی پیش‌بینی تعهد هویت را دارا هستند، نخست به مراکز آموزش خانواده پیشنهاد می‌شود والدین را نسبت به اهمیت سبک تربیتی خود برای اکتساب هویت موفق فرزندان آگاه کرده و سپس سبک فرزند‌پروری مؤثر (که شیوه‌ای همراه با پذیرش، صمیمیت و پاسخ دهی، توقع‌های زیاد، بیان دلایل و استدلال همراه با اعلام اصول و توقعات و غیره است) را به آنها آموزش دهند. همچنین با توجه به اینکه محیط‌های کلاس درس بر نوجوانان تأثیر بسزایی دارند، با توجه به نتایج پژوهش حاضر مداخلاتی به شرح زیر پیشنهاد می‌شود:
1. شناسایی عوامل پیش‌بینی کننده هویت رشد یافته (مثل پردازش فعالانه اطلاعات، درگیری با موضوعات مربوط به هویت و حل مسئله) و برگزاری دوره‌هایی جهت ارتقای این عوامل،
2. شناسایی نوجوانان با سبک هویت سردرگم - اجتنابی و برگزاری دوره‌های آموزشی برای این افراد، جهت فراگیری مهارت‌هایی چون پیش‌بینی مشکلات، ایجاد استراتژی‌های شخصی برای حل مسائل و مقابله با مشکلات به صورت اساسی و برگزاری دوره‌های آموزشی اکتشاف شغل به صورت فردی و جمعی،
3. ارزیابی و مداخله در استراتژی‌های خاص هر سبک، بدین صورت که در سبک هویت اطلاعاتی به تشویق ابتکار و ارزیابی علایق، انجام مشاوره‌های شغلی و ارزیابی مستقلانه هر فرد پرداخته شود. برای افراد با سبک هویت هنجاری ارتقای فرایندهای اکتشاف شخصی و نیز ارزیابی تأثیرات خانواده مورد توجه قرار گیرد. در مورد افراد با سبک هویت سردرگم - اجتنابی پیشنهاد می‌شود که مهارت‌های شناختی آنها تقویت شود، در حالی که به فعالیت‌های آنها صریحاً بازخورده داده می‌شود. همچنین باید این افراد را از فرصت‌های مربوط به هویت، شغل و تحصیل آگاه کرد.
با توجه به اینکه پژوهش حاضر به بررسی الگوی رابطه سبک‌های فرزند پروری، سبک‌های هویت و تعهد در نوجوانان 17-15 ساله دبیرستان‌های منطقه 2 تهران در یک مقطع زمانی خاص می‌پردازد، پیشنهاد می‌شود جهت تعمیم بیشتر نتایج، پژوهش‌های مشابه در جوامع بزرگ‌تر و دامنه سنی بیشتری انجام شود. همچنین برای بررسی روند تحول هویت در طول دوران نوجوانی، انجام مطالعات طولی در دوره نوجوانی ضروری است.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی دکتری روان‌شناسی تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی
2. استادیار دانشگاه علامه طباطبایی.
3. استادیار دانشگاه علامه طباطبایی.
4. Ego
5. Identity
6. Erikson
7. Commitment
8. Informational Style
9. Formative style
10. Diffuse-avoidant style
11. Demandingness
12. Responsiveness
13. Authoritative
14. Authoritarian
15. Permissive
16.Hall & Bersard
17. Parental Authority Questionnaire
18. Identity Style Inventory Sixth Grade
19. برای مثال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
-K. A. Hillstrom, Are acculturation and Parenting Styles Related to Academic Achievement Among Latino Students? Unpublished dissertation, University of Southern California, 2009.
- H. S. Park, & Bauer, S., Parenting Practices, Ethnicity, Socioeconomic Status and Academic Achievement in Adolescents, School Psychology International, 23 (4), 2002: 386-396.
20. Campbell
21. Grotevant & Cooper
22. Kamptner
23. Papini
24. Lomeo
25. Seramova

منابع تحقیق:
الف) منابع فارسی
1. بیابانگرد، اسماعیل، روان‌شناسی تربیتی، تهران: انتشارات ویرایش، 1386.
2. شکری، امید و دیگران، «تفاوت‌های فردی در سبک‌های هویت و بهزیستی روان‌شناختی: نقش تعهد هویت»، تازه‌های علوم‌شناختی، سال 9، شماره 2: 1386: 23-46.
3. ماسن، پاول هنری و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، تهران: نشر مرکز، 1377.
ب) منابع لاتین
1. Berzonsky, M. D., "Self -construction over the Life - span: A Process Perspective on Identity Formation", In G. J. Neimeyer & R. A. Neimeyer (Eds), Advances in personal construct psychology, Greenwich, CT: JAI press, Vol. 1, 155-186.
2. Berzonsky, M. D. "Identity Style and Well-being: Does Commitment Matter?" Identity, 3, 2003: 131-142.
3. Berzonsky, M. D., & Kuk, L. S. "Identity Status, Identity Processing Style, and the Transition to University", Journal of Adolescent Research, 15 (1), 2000: 81-98.
4. Berzonsky, M. D., and Kinney, A., "Identity Style and Need for Cognitive Closure", Paper presented at the Biennial Meetings of the Society for Research on Identity Formation, Dog Island, FL, 1995.
5. Berzonsky, M. D., Branje, S. J. T., & Meeus, W., "Identity - processing Style, Psychosocial Resources, and Adolescents" Perceptions of Parent - Adolescent Relations", Journal of Early Adolescence, 27 (3), 2007: 324-345.
6. Bronfenbrenner, U., "Ecology of the Family As a Context for Human Development: Research perspectives. Developmental Psychology, 22 (6), 1986: 723-742.
7. Hejazi, E., Shahraray, M, Farsinejad, M. & and Asgary, A., "Identity Styles and Academic Achievement: Mediating Role of Academic Self-efficacy", Social Psychology of Education, 12 (1), 2009: 123-135.
8. Philips, T. M., "Age-Related Differences in Identity Style: A Cross-Sectional Analysis", Current Psychology, 27,2008: 205-215.
9. Schwartz, S. J., A New Identity for Identity Research: Recommendations for Expanding and Refocusing the Identity literature", Journal of Adolescent Research, 20, 2005: 293-308.
10. Soenens, B., Berzonsky, M. D., Vansteenkiste, M., Beyers, W., & Goossens, L., "Identity Styles and Causality Orientations: In search of the motivational underpinnings of the identity exploration process", European Journal of Personality, 19, 2005a: 427-442.
11. Soenens, B., Duriez, B., & Goossens, L., "Social - psychological Profiles of Identity Styles: Attitudinal and Socail - cognitive Correlates in late adolescence", Journal of Adolescence, 28, 2005: 107-125.
12. White, R. J., The Role of Parenting Style, Ethnicity, and Identity Style in Identity Commitment and Career Decision Self-efficacy, Unpublished dissertation, 2009.

منبع مقاله :
حاجیانی، ابراهیم، (1391)، خانواده ایرانی (چالش‌ها و راهبردها)، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط