مترجم: حمید وثیق زاده
منبع:راسخون
منبع:راسخون
نابغهای که نام خود را در تاریخ موسیقی ثبت کرد؛ موتزارت یک استاد موسیقی بود که سبک منحصر به فرد خودش را برای نواختن موسیقی و ارائه آن به دنیا داشت. میخواهیم در این مقاله کمی بیشتر در مورد او بدانیم.
یک از استادان برجسته موسیقی که به طور گسترده پذیرفته شده و تا به حال زندگی کرده، موتزارت است؛ موتزارت در بیست و هفتم ماه ژانویه در سال 1756 در شهر سالزبورگ در کشور اتریش از پدرش به نام لئو پولد موتزارت (یک آهنگ ساز با ذهن تجاری، ویولونیست و دستیار و معاون رهبر ارکست در بارگاه سالزبورگ) و مادرش به نام آنا ماریا پرتل به دنیا آمد. او به افتخار پدر بزرگ مادریش و قدیسی به نام یوهانس کریسوستوموس که تاریخ تولد خود را با او سهیم است به نام یوهانس کریسوستوموس ولفگانگ گوتیلب موتزارت نامیده شد.
به دنیا آمدن و بزرگ شدن در خانوادهای که هوای موسیقی در آن جریان دارد رویای زندگی هر کسی است. موتزارت به طور طبیعی به سمت موسیقی جذب شد. از دوران کودکی، ولفگانگ تعلیم داده شد و علاقهی فراوانی را به موسیقی نشان داد. وقتی که او فقط 5 سال داشت، موتزارت نواختن اعداد آهنگین کوچک و زیبا را شروع کرد. پدر موتزارت با دیدن استعداد فرزندان خود در موسیقی تصمیم گرفت که از این فرصت برای نمایش استعداد فرزندان خود (ولفگانگ و دختر بزرگترش ماریا آنا نانرل) در دنیا استفاده کند. در سن 6 سالگی (در اواسط سال 1763) موتزارت و خواهر بزرگترش کنسرتهای بسیاری را در بارگاههای اروپایی (در پاریس و لندن) برگزار کردند. هم چنین آنها اجراهایی در شهرهای بزرگ داشتند که در این شهرها با بسیاری از شیفتگان موسیقی ملاقات کردند. هم چنین آنها در مقابل برگزینندههای باواریا، خانوادههای سلطنتی و ملکههای اتریشی اجرا داشتند. ولفگانگ و خواهرش پیانو و ویولون مینواختند و بسیار موفق بودند در این که باعث شوند تا شنوندگان از جایشان تکان نخورند.
موتزارت و سالهای تقلا و تلاش او :
خیلی زود، ولفگانگ اولین متن آهنگ موسیقی خود را نوشت و منتشر کرد و وقتی 9 ساله بود او شروع به نوشتن سمفونی کرد. تقاضا برای موسیقی او به حدی افزایش یافت که تنها 9 ماه از برگشت او از سفرش در سال 1766 گذشته بود که خانوادهی موتزارت دوباره سفر دیگری را برای وین ترتیب دادند. اما به خاطر برخی مشکلات موتزارت نتوانست در اوپرای وین اجرا داشته باشد.بعد از برگشت از سفر وین، ولفگانگ تلاش کرد که روی پیشرفت و یادگیری مهارتهای جدید در موسیقی تمرکز کند به همین دلیل او تا سال 1770 برای هیچ سفری برنامه ریزی نکرد. در سه سال بعد یعنی از سال 1770 تا 1773 موتزارت سه بار به ایتالیا سفر کرد و اجراهای برجسته و فوق العادهای ارائه کرد. در سفر ایتالیا موتزارت حتی 2 تا از اوپراهای مشهور خود به نام "میتریدیت" و "لوسیو سیلا" را نوشت. موتزارت وقتی سبک ایتالیایی را به موسیقی خودش اضافه کرد، استعداد خود را به شنوندگان حیرت زدهاش نشان داد. بعدها موتزارت کار خود را در نوشتن متنهای آهنگ موسیقی شروع کرد و قطعات کواترتت و هم چنین برخی سمفونیها را نوشت. وقتی که موتزارت در بین سالهای 1774 تا 1777 در سالزبورگ بود او به عنوان معاون رهبرارکست و رهبر نوازندگان ویولون در بارگاه اسقف اعظم شاهزاده، کار کرد و در آنجا برخی کنسرتهای پیانو و ویولون (در حدود نیم دوجین قطعات سوناتا در پیانو)، قطعات mass، سمفونی و غیره را اجرا کرد. هم زمان در این دوران، او برای اولین بار از شهر مونیخ در سال 1775 به خاطر اولین شب نمایش خود در اوپرای لا فینتا گیاردینیرا بازدید کرد.
ولفگانگ خیلی جاه طلب بود و میخواست که یک موقعیت بسیار بالایی را در دنیای موسیقی کسب کند. او فهمید که با ماندن در سالزبورگ، او هیچ وقت نمیتواند به جایی که میخواهد برسد. به همین دلیل در سال 1777 موتزارت با مادرش سالزبورگ را ترک کرد و به مونیخ و مانهایم رفت. او در آنجا تمام تلاش خود را کرد تا یک مقام خوب برای خودش پیدا کند اما هیچ وقت چنین پستی به او پیشنهاد داده نشد. سپس او برای جستجوی چنان موقعیتی به سمت پاریس حرکت کرد. در پاریس آنا ماریا (مادر ولفگانگ) از دنیا رفت و ولفگانگ بسیار تنها شد و در آنجا نیز ولفگانگ پست مناسبی را برای خودش نیافت. بعد از همهی تلاشهای ناموفق او، لئوپولد او را دوباره به سالزبورگ فرا خواند که در آنجا مقام بسیار بالایی را برای پسرش ترتیب دیده بود. دو سال بعد را ولفگانگ در بارگاه کار کرد و کنسرتهایی را در بارگاه و کلیسا اجرا کرد. او به طور فعالانه در کنسرتها و سرنادها شرکت داشت و هم چنین موسیقیهایی را برای نمایش نامههای درام مینواخت. او به آهنگ سازی و خلق سمفونی ادامه داد. در سال 1780 او فرصتی را که مدتها دنبالش بود تا در اوپرای مونیخ اجرا کند به دست آورد.
عشق، اشتیاق و ازدواج :
در همین زمان بود که شخص محبوب موتزارت یعنی آلویسیا وبر علاقهی موتزارت نسبت به خودش را نپذیرفت. او آشنای قبلی موتزارت بود و موتزارت یک بار به او ابراز علاقه کرده بود. معتقدند که وقتی آلویسیا در موسیقی سوپرانو مشهور شد علاقهاش نسبت به موتزارت که مشهور نشده بود کاهش یافت و شهرت بر او غلبه یافت. همراه با کنسرتهای بسیار، اوپراها، نوشتن آهنگ برای نمایشهای درام، موتزارت متنهای آهنگ زیبایی مینوشت که شاه کار هنری کارهای او شدند. موتزارت به بارگاه وین فرستاده شد ولی در آنجا به او اجازه ندادند در مقامی که خیلی به آن علاقه داشت کار کند. سرانجام او تلاش برای اجرا در بارگاه وین را رها کرد و در سال 1781 از آن کار بیرون آمد. بعد از آن دوره، موتزارت فرصتهای طلایی بسیاری برای رقم زدن به تقدیر خود داشت. وقتی که او موسیقی خلق میکرد در آن موقع هیچ پست و مقامی نداشت. خیلی زود موتزارت به میان جمعیت رفت، در مکانهای عمومی موسقی نواخت، کارهای خود را منتشر کرد و هم چنین تدریس موسیقی را شروع کرد. بعدها در سال 1787 به موتزارت یک پست بارگاهی کوچک پیشنهاد داده شد که او در آن متن موسیقی رقص را برای رقص بالهی بارگاه مینوشت. در سال 1782 موتزارت با کنستانزا وبر (خواهر کوچکتر آلویسیا وبر) ازدواج کرد. او از کنستانزا 6 بچه داشت که تنها از میان آنها، 2 پسر توانستند از کودکی جان سالم به در ببرند. آلویسیا بدون توجه به علاقهی قبلیاش به موتزارت، همیشه رابطهی صمیمی با خواهرش داشت.مشکلات اقتصادی و تلاشهای بیشتر :
موتزارت با انتشار برخی قطعههای سوناتای زیبا (در ویولون و پیانو)، آهنگ سازی و با اجرا در کنسرتها و اوپراها شهرت قابل توجهی به دست آورد. سال 1782 او یکی از موفقترین اوپراها را با نواختن برخی آهنگها در آن داشت. موتزارت همانند اوپراهای کمدی، اوپراهای جدی نیز مینوشت (او سه اوپرای کمدی در زندگی خود نوشت). او هم چنین برخی کوارتتها را نوشت و به هایدن که به خاطر دانش موسیقی و استعداد آهنگ نویسیاش موتزارت را تحسین میکرد، تقدیم کرد. موتزارت هم چنین با رهبری کنسرتها به تنهایی و بدون کمک هیچ دست یاری شهرت کسب کرد. او نه تنها برای کنسرت آهنگ سازی میکرد بلکه ارکست را نیز رهبری میکرد. موتزارت به حد کافی پول به دست آورده بود تا زندگی راحتی داشته باشد اما به خاطر ادارهی نادرست پول و هزینهها، او هرگز نتوانست که پولی برای آینده پس انداز کند و همیشه مجبور بود که وقتی به پول احتیاج دارد از دیگران قرض بگیرد. مشکلات اقتصادی ادامه یافت. نامههای متعددی وجود دارند که موتزارت نوشته است و در آنها از دوستان خود درخواست قرض کرده است. زمان سختی بود چون اتریش در حال جنگ بود و جیب ثروتمندان را سوراخ کرده بود. در این دوران موسیقی دانان و هنرمندان تئاتر به شدت رنج میبردند.موتزارت و شاه کارهایش :
موتزارت بقیهی عمر خود را در وین گذراند؛ در این مدت او به خاطر اجرا در اوپرا، نمایش درام و کنسرتها از مکانهای مختلفی چون سازبورگ، برلین و غیره بازدید کرد. در طول چند سال باقیمانده از عمرش او برجستهترین قطعات سوناتا، آهنگها و موسیقیها را نواخت. آنها شامل زیر بودند:
• فلوت جادویی
• K. 595 in B-flat
• کنسرتو کلارینت K. 622
• K. 614 in E-flat
• جسد وروم خیابان موتت K. 618
• مرثیهی ناتمام K. 626
موتزارت صدها موسیقی زیبا و منحصر به فرد را که شامل بیش از 20 اوپرا، در حدود 14 تا 15 قطعهی mass، 30 تا 40 تا کنسرت (پیانو و ویولون)، 50 تا 60 سمفونی، 20 قطعهی سوناتا و غیره را نواخت. حتی بعد از مرگ نیز موتزارت به عنوان محبوبترین موسیقی دان برای میلیونها شیفتهی موسیقی باقی ماند و خواهد ماند.
/ج