اسراف، تجملگرایی؛ بیماری اجتماعی
نويسنده:ابوالفضل علیدوستابرقویی
منبع:ديدار آشنا
منبع:ديدار آشنا
چندسالی میشد كه از كشور كویت برگشته بود. گاهگاهی متناسب با اهل مجلس خاطراتی از آن روزها را به عنوان نقل مجلس بر زبان میآورد. از بازاری كه یك حجرة محقر در آن داشته است، از ارتباط با دوستان و تفریحات دوستانه، از ملاقات با امیر كویت به عنوان یكی از ایرانیان سرشناس ساكن كویت، از خورد و خوراك و پوشاك مردم و از خیلی چیزهای دیگر.از جمله آنكه گفت: در برخی از مهمانیهای طبقة اعیان، یكی از ملاكهای افتخار آن است كه پس از ناهار یا سوم چه مقدار گوشت و مواد غذایی قابل مصرف در سطل زباله ریخته شده باشد! سیخهای كباب دست نخورده و ماهیهای لابد سفید ( كه در شب عید در خطة شمال هر كیلو تا یازدههزارتومان قد میكشد) و دیگر مواد غذایی. من هم تعجب كردم، مثل شما كه با خواندن این مطلب شگفتزده شدید. مرحبا بر كسانی كه شناسنامة افتخار و مباهات آنها را ته ماندة مواد غذاییشان صادر میكند!اسراف، تبذیر، ریخت و پاش بیمورد، خرج كردنهای بیبرنامه، چشمو همچشمیها، تجملگرایی و بالاخره بیتوجهی به قناعت، اگر نگوییم یك بیماری روحی و روانی است، به طور قطع یك بیماری اجتماعی است كه از یك سو معنویّت را در افراد میخشكاند و از سوی دیگر، میتواند به یك معضل برای جامعه تبدیل شود، خصوصاً زمانی كه به عنوان یك فرهنگ معقول و یك هنجار اجتماعی مورد پذیرش قرار بگیرد.
شاید گفته شود در جامعهای كه درصد بالایی از افراد، زیر شاخص فقر زندگی میكنند، چه جای سخن گفتن از اسراف و بریز و بپاش است؟ در چنین اجتماعی بایستی از فقر و نداری سخن گفت، نه از اسراف و تبذیر.جواب آن است كه اولاً اسراف و ریخت و پاش خارج از ضابطه كه گناه كبیره است، خاص ثروتمندان نیست و میتواند همة افراد را شامل گردد. ثانیاً سخن، مخاطب خود را پیدا میكند؛ چنان كه آب، چاله را. طرح یك معضل و فرهنگ غلط اجتماعی، مخاطب خاص خود را نشانه میگیرد؛ همانطور كه شاید تلنگر و تنبهی باشد بر كسانی آگاهانه یا غیرآگاهانه در آن معضل گرفتارند.بر این اساس، نمیتوان این نكته را منكر شد كه فرهنگ اسراف و تبذیر و تجملگرایی پایههای زندگی بسیاری از خانوادهها را در جامعة ما میلرزاند و از آنجا كه بسیاری از آنچه مصداق بارز اسراف و تبذیر به حساب میآید، صورت نوعی ضرورت زندگی و استفادة معمولی از مواهب طبیعی را به خود گرفته، بیم آن میرود كه افراد برای به دست آوردن این «ضرورت» و رسیدن به این «مواهب طبیعی» انجام دادن هركار و چیدن هر تمهیدی را مباح بدانند. در همین نقطه است كه اسراف و تبذیر شكل یك فرهنگ پذیرفته شده به خود میگیرد.از سوی دیگر، اسراف و تجملگرایی تنها به عنوان یك نقیصة اجتماعی مطرح نیست، تا گفته شود هرگاه سطح رفاه عموم مردم به نقطة مطلوبی رسید، اسراف و تجملگرایی و تبذیر و ولخرجی منطقاً مجاز است؛ بلكه این مهم به عنوان یكی از گناهان كبیره در ضمن مباحث اخلاقی و در حقیقت در قالب یكی از عواملی كه انسان را از رسیدن به تكامل معنوی باز میدارد مطرح است. نگرش به اسراف از این زاویه، اهمیت مطلب را دو چندان میكند.
امام علی(ع) فرمود:«برای اسراف كننده سه علامت است: یكی آن كه آنچه سزاوار او نیست، میخورد».
در روایت دیگر از امام صادق(ع) آمده است: «لباسی كه برای حفظ آبرو و پوشیدن در انظار مردم تهیه كردهای، هرگاه آن را در موقع كار كردن و جایی كه مناسب آن نیست بپوشی، اسراف به حساب میآید.»
در این زمینه روایات دیگری نیز وارد شده كه به همین مقدار بسنده میشود.
ملاحظه میگردد كه شاخصها و مرز اسراف از غیر اسراف در روایات صادره از امام علی(ع) در سه مقولة خوراك، پوشاك وخرید لوازم(كه این خود دامنة وسیعی دارد) مشخص و محرز شدهاند.بیان این معیارها و میزانها راه را برای تبیین و ترسیم مصادیق اسراف و تبذیر روشن میسازد. در این خصوص، عرف و شرایط زمانی تعیینكننده است. مثلاً خریدن یك دست لباس گرانقیمت از سوی فردی كه درآمد او متوسط است، مصداق اسراف است؛ جمعآوری پول با مشقت فراوان و ترتیب دادن یك مسافرت خارج از كشور برای كارمندی كه درآمد او در حد حقوق كارمندی است، اسراف و تبذیر محسوب میشود. خرید یك دستگاه كامپیوتر پیشرفته برای كارگری كه هر صبح بایستی سرچهارراه چشم به راه كسب باشد (و آن هم یك خط در میان) مصداق بارز اسراف و تبذیر میباشد. هرگاه نیاز ضروری انسان با خرید یك دستگاه پیكان برآورده میشود، به آب و آتش زدن و جوركردن وامهای بانكی با اقساط بالا (به اسم جعاله و مضاربه و ...) و خرید یك دستگاه پژو یا سمند و ... بدون تردید اسراف قلمداد میگردد. خرید مبلمان راحتی برای منزل برای به رخ كشیدن و چشم و همچشمی اسراف خواهد بود. اختصاص دو و نیم میلیون تومان برای خرید لوازم چوبی منزل ـ از سوی عروس ( به عنوان جهیزیه) و یا از سوی داماد (در قالب شیربها) در حالی كه داماد بیكار است و این مبلغ میتواند سرمایة اولیه یك تولیدی كوچك را برایش فراهم آورد، بدون تردید اسراف است.
خرید یك دستگاه تلویزیون رنگی دویست و پنجاههزارتومانی برای یك كارگر كه كل درآمد او یكصد و بیست هزارتومان در ماه میباشد و معمولاً نیمی از این مبلغ را دائمالقسط است، اسراف و تبذیر است. دهها مورد دیگر را نیز كه متأسفانه در زندگی بسیاری از افراد جامعة ما شكل ضرورت به خود گرفته است، میتوان به عنوان مصادیق بارز اسراف و زیادهروی به حساب آورد.
در زمان رسول خدا(ص) و امام علی(ع) عموم مردم در فقر و بینوایی زندگی میكردند، در حالی كه از زمان امام سجاد(ع) به بعد، اوضاع اقتصادی مسلمانان رونق قابل ملاحظهای یافت. به اقتضای این پیشرفت اقتصادی، تغییری در نحوة زندگی و خوراك و پوشاك ائمه(ع) نیز پیش آمد. لذا برخی افراد ظاهربین از این بزرگواران سؤال میكردند كه چرا لباسهای فاخر پوشیدهاند، در حالی كه اجدادشان چنین لباسهایی نمیپوشیدند. جواب آنها این بود كه در زمان رسول اكرم(ص) و امام علی(ع) فقر و بینوایی عمومیت داشت و پوشش مناسب زمان آنان، همان بود كه آنها میپوشیدند، در حالی كه در شرایط فعلی، وضع اقتصادی عموم جامعه در سطحی است كه هرگاه لباسهایی همچون لباس اجدادمان بپوشیم، چه بسا مورد اهانت قرار بگیریم.
براین اساس، نمیتوان شرایط زمانی و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصی برای تعیین حد و مرز اسراف نادیده انگاشت. این شاخص در مركب، خانه و سایر لوازم نیز تعیین كننده است؛ اما بایستی متوجه بود كه در مورد این شاخص، یعنی سطح اقتصادی عموم جامعه، مصادرة به مطلوب و تفسیر به رأی صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت به جای آنكه سطح اقتصادی متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، یكیدو پله بالاتر میرویم. در این صورت غلتیدن در اسراف آن هم ناخواسته و البته براساس سهلانگاری دور از دسترس نیست.
به طور اجمال میتوان چنین گفت: كه اولاً، استفاده از امكاناتی بهتر (اعم از خوراك و پوشاك و سایر لوازم زندگی) ذاتاً امتیازی ارزشمند نیست كه ثروتمندان بر بینوایان برتری داده شده باشند؛ ثانیاً ثروتمندان نیز در معرض اسراف و تبذیر قرار دارند (البته در سطحی بالاتر از زندگی فقیران) ثالثاً ادای چند نوع حقوق مالی بر عهدة ثروتمندان است، در حالی كه عموم فقیران از ادای چنین حقوقی معافند. رابعاً در عالم خلقت، تفاوت وجود دارد تا از این رهگذر رگههای پویندة اجتماعی مستحكم گردد و این غیر از تبعیض و برتری قوم و قشری بر قوم و قشر دیگر است. البته جواب تفضیلی به این سؤال، مجالی بیش از این نوشتار میطلبد و موضوعاً مورد بحث این مقاله نمیباشد.
رسول اكرم(ص) فرمود:«قناعت مالی است كه تمام نمیشود»
همچنین از آن بزرگوار وارد شده است: «به آنچه خداوند به تو داده است قناعت كن، تا حسابت در روز قیامت آسان گردد.»
نیز امام صادق(ع) فرمود: «در توانمندی به آن كسی بنگر كه از تو پایینتر است؛ نه آن كس كه از تو برتر است؛ چرا كه اینكار بیشتر تو را به قناعت وا میدارد.»
همچنین از آن حضرت روایت شده است: «كسی كه در معیشت خود میانهروی كند، من ضمانت میكنم كه هرگز تهیدست نگردد.»
در این میان نمیتوان نقش حاكمیت را به عنوان قوه و قدرتی كه بار اصلی فرهنگ سازی بر عهدة اوست، نادیده گرفت؛ عملكرد و شیوة زندگی مسؤولان و فرهنگی كه از این آبشخور ترویج میگردد، در گرایش مردم به اسراف و تبذیر و یا برعكس به قناعت و میانهروی در زندگی نقش اساسی دارد و از مهمترین كانالهایی كه این فرهنگ را در جامعه ترویج میدهد، رسانههای عمومی خصوصاً نقش صداوسیما است.
بهراستی صدا وسیمای ما مبلغ كدام فرهنگ است؟ قناعت یا ...؟
در جامعة ما اگر چه سطح زندگی بسیاری از افراد در حدی متوسط دور میزند، اما بیماری اجتماعی اسراف و گرایش به تجملات، بسیاری از افراد همین قشر متوسط را در جهنمی خود ساخته میآزارد. برای رهایی از این ورطه، ترویج فرهنگ قناعت و زندگی برمدارِ اقتصاد و میانهروی چارة كار است.
شاید گفته شود در جامعهای كه درصد بالایی از افراد، زیر شاخص فقر زندگی میكنند، چه جای سخن گفتن از اسراف و بریز و بپاش است؟ در چنین اجتماعی بایستی از فقر و نداری سخن گفت، نه از اسراف و تبذیر.جواب آن است كه اولاً اسراف و ریخت و پاش خارج از ضابطه كه گناه كبیره است، خاص ثروتمندان نیست و میتواند همة افراد را شامل گردد. ثانیاً سخن، مخاطب خود را پیدا میكند؛ چنان كه آب، چاله را. طرح یك معضل و فرهنگ غلط اجتماعی، مخاطب خاص خود را نشانه میگیرد؛ همانطور كه شاید تلنگر و تنبهی باشد بر كسانی آگاهانه یا غیرآگاهانه در آن معضل گرفتارند.بر این اساس، نمیتوان این نكته را منكر شد كه فرهنگ اسراف و تبذیر و تجملگرایی پایههای زندگی بسیاری از خانوادهها را در جامعة ما میلرزاند و از آنجا كه بسیاری از آنچه مصداق بارز اسراف و تبذیر به حساب میآید، صورت نوعی ضرورت زندگی و استفادة معمولی از مواهب طبیعی را به خود گرفته، بیم آن میرود كه افراد برای به دست آوردن این «ضرورت» و رسیدن به این «مواهب طبیعی» انجام دادن هركار و چیدن هر تمهیدی را مباح بدانند. در همین نقطه است كه اسراف و تبذیر شكل یك فرهنگ پذیرفته شده به خود میگیرد.از سوی دیگر، اسراف و تجملگرایی تنها به عنوان یك نقیصة اجتماعی مطرح نیست، تا گفته شود هرگاه سطح رفاه عموم مردم به نقطة مطلوبی رسید، اسراف و تجملگرایی و تبذیر و ولخرجی منطقاً مجاز است؛ بلكه این مهم به عنوان یكی از گناهان كبیره در ضمن مباحث اخلاقی و در حقیقت در قالب یكی از عواملی كه انسان را از رسیدن به تكامل معنوی باز میدارد مطرح است. نگرش به اسراف از این زاویه، اهمیت مطلب را دو چندان میكند.
معنای اسراف
شهید آیتالله دستغیب در كتاب ارزشمند «گناهان كبیره»، اسراف را به عنوان یكی از گناهان كبیره مورد بحث و بررسی قرار داده است.«اسراف» به معنای تجاوز از حد و زیادهرویكردن است و آن یا از جهت كیفیت است كه صرف كردن مال است در موردی كه سزاوار نیست ... و یا از جهت كمیّت است و آن صرف كردن مال است در موردی كه سزاوار است لیكن بیشتر از آنچه شایسته است و بعضی صرف مال را در موردی كه سزاوار نیست، «تبذیر» گفتهاند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است، اسراف دانستهاند...اسراف و تبذیر در آیات قرآن و روایات ائمه(ع) مذمّت و نكوهش شده است.
چنانكه در آیة بیست و نه سورة مباركة اعراف آمده است: «بخورید و بیاشامید، ولی از حد نگذرانید. به درستی كه خداوند اسراف كنندگان (تجاوز كنندگان از حد) را دوست نمیدارد.»همچنین در سورة مباركة مؤمن آیة سیوچهار به اسرافكنندگان و شككنندگان، وعدة عقوبت و عذاب داده شده و در آیة بیست و هفت از سورة مباركة بنیاسرائیل در یك تشبیه زیبا و هشدار دهنده اسراف كنندگان، برادران شیطان خوانده شدهاند.در روایات صادره از معصومین(ع) نیز اسراف و تبذیر نكوهش شده؛ چنانكه رسول اكرم(ص) فرمودند: «كسی كه بنایی برای دیدن و شنیدن مردم میسازد، خدای متعال آن بنا را ... طوقی برگردنش كرده و او را به آتش میاندازد.» از آن حضرت سؤال شد منظور از بناكردن برای دیدن و شنیدن مردم چیست؟ حضرت فرمود: «بنایی است كه زیادتر از احتیاج بسازد، بدان منظور كه بر همسایگان و برادران دینی خود مباهات ورزد.»در روایت دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «جز این نیست كه خداوند، اقتصاد (میانهروی در مخارج زندگی) را دوست، و اسراف را دشمن میدارد...»معیار و میزان اسراف
قبل از بیان مصادیقی از اسراف و تبذیر لازم است معیار و میزانی در این زمینه دانسته شود. به عبارت دیگر، دانستن این نكته لازم است كه مرز میان اسراف و اقتصاد در زندگی و شاخص مخارج مجاز از غیرمجاز چیست؟ در برخی از روایات، شاخصهای گویایی در این مورد عنوان شدهاند. به سه معیار كه در روایتی از امام علی(ع) آمده است، توجه فرمایید:امام علی(ع) فرمود:«برای اسراف كننده سه علامت است: یكی آن كه آنچه سزاوار او نیست، میخورد».
در روایت دیگر از امام صادق(ع) آمده است: «لباسی كه برای حفظ آبرو و پوشیدن در انظار مردم تهیه كردهای، هرگاه آن را در موقع كار كردن و جایی كه مناسب آن نیست بپوشی، اسراف به حساب میآید.»
در این زمینه روایات دیگری نیز وارد شده كه به همین مقدار بسنده میشود.
ملاحظه میگردد كه شاخصها و مرز اسراف از غیر اسراف در روایات صادره از امام علی(ع) در سه مقولة خوراك، پوشاك وخرید لوازم(كه این خود دامنة وسیعی دارد) مشخص و محرز شدهاند.بیان این معیارها و میزانها راه را برای تبیین و ترسیم مصادیق اسراف و تبذیر روشن میسازد. در این خصوص، عرف و شرایط زمانی تعیینكننده است. مثلاً خریدن یك دست لباس گرانقیمت از سوی فردی كه درآمد او متوسط است، مصداق اسراف است؛ جمعآوری پول با مشقت فراوان و ترتیب دادن یك مسافرت خارج از كشور برای كارمندی كه درآمد او در حد حقوق كارمندی است، اسراف و تبذیر محسوب میشود. خرید یك دستگاه كامپیوتر پیشرفته برای كارگری كه هر صبح بایستی سرچهارراه چشم به راه كسب باشد (و آن هم یك خط در میان) مصداق بارز اسراف و تبذیر میباشد. هرگاه نیاز ضروری انسان با خرید یك دستگاه پیكان برآورده میشود، به آب و آتش زدن و جوركردن وامهای بانكی با اقساط بالا (به اسم جعاله و مضاربه و ...) و خرید یك دستگاه پژو یا سمند و ... بدون تردید اسراف قلمداد میگردد. خرید مبلمان راحتی برای منزل برای به رخ كشیدن و چشم و همچشمی اسراف خواهد بود. اختصاص دو و نیم میلیون تومان برای خرید لوازم چوبی منزل ـ از سوی عروس ( به عنوان جهیزیه) و یا از سوی داماد (در قالب شیربها) در حالی كه داماد بیكار است و این مبلغ میتواند سرمایة اولیه یك تولیدی كوچك را برایش فراهم آورد، بدون تردید اسراف است.
خرید یك دستگاه تلویزیون رنگی دویست و پنجاههزارتومانی برای یك كارگر كه كل درآمد او یكصد و بیست هزارتومان در ماه میباشد و معمولاً نیمی از این مبلغ را دائمالقسط است، اسراف و تبذیر است. دهها مورد دیگر را نیز كه متأسفانه در زندگی بسیاری از افراد جامعة ما شكل ضرورت به خود گرفته است، میتوان به عنوان مصادیق بارز اسراف و زیادهروی به حساب آورد.
نقش زمان در مصادیق اسراف
نقش زمان و عرف را نیز در تعیین مصادیق اسراف نباید از نظر دور داشت. به عبارت دیگر، اوضاع و احوال اقتصادی زمان، عنصر تعیینكنندهای در ترسیم اسراف و تبیین حد و مرز آن با ضرورتهای زندگی است. مثلاً در زمان امام علی(ع) چه بسا نوع خاصی از پوشش، اسراف به حساب میآمد، در حالی كه همان پوشش در زمان امام صادق(ع) نه تنها اسراف قلمداد نمیگردید؛ بلكه از حد عرف افراد معمولی نیز پایینتر بود. در این زمینه نیز سطح زندگی عموم افراد جامعه میزان و شاخص تعیینكنندهای است. حكایت زیر، گویای همین نكته است:در زمان رسول خدا(ص) و امام علی(ع) عموم مردم در فقر و بینوایی زندگی میكردند، در حالی كه از زمان امام سجاد(ع) به بعد، اوضاع اقتصادی مسلمانان رونق قابل ملاحظهای یافت. به اقتضای این پیشرفت اقتصادی، تغییری در نحوة زندگی و خوراك و پوشاك ائمه(ع) نیز پیش آمد. لذا برخی افراد ظاهربین از این بزرگواران سؤال میكردند كه چرا لباسهای فاخر پوشیدهاند، در حالی كه اجدادشان چنین لباسهایی نمیپوشیدند. جواب آنها این بود كه در زمان رسول اكرم(ص) و امام علی(ع) فقر و بینوایی عمومیت داشت و پوشش مناسب زمان آنان، همان بود كه آنها میپوشیدند، در حالی كه در شرایط فعلی، وضع اقتصادی عموم جامعه در سطحی است كه هرگاه لباسهایی همچون لباس اجدادمان بپوشیم، چه بسا مورد اهانت قرار بگیریم.
براین اساس، نمیتوان شرایط زمانی و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصی برای تعیین حد و مرز اسراف نادیده انگاشت. این شاخص در مركب، خانه و سایر لوازم نیز تعیین كننده است؛ اما بایستی متوجه بود كه در مورد این شاخص، یعنی سطح اقتصادی عموم جامعه، مصادرة به مطلوب و تفسیر به رأی صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت به جای آنكه سطح اقتصادی متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، یكیدو پله بالاتر میرویم. در این صورت غلتیدن در اسراف آن هم ناخواسته و البته براساس سهلانگاری دور از دسترس نیست.
طرح یك سؤال
باتوجه به آنچه گذشت، ممكن است این سؤال پیش آید كه «شأنیتی» كه در برخی روایات در تعیین حد و مرز اسراف عنوان شده (به طوری كه هرگاه خوراك و پوشاك و لوازم زندگی هركس متناسب با شأن اجتماعی و خانوادگی او نباشد، اسراف صورت گرفته است) آیا نوعی ایجاد طبقة اجتماعی نیست؟ به عبارت دیگر، چرا نوع خاصی از پوشاك و خوراك برای طبقة فقیر، اسراف به حساب میآید و طبعاً عقوبت او را به دنبال داشته باشد، درحالی كه استفاده از همین نوع پوشاك و خوراك برای ثروتمندان مباح باشد؟ آیا این نكته نوعی تبعیض شمرده نمیشود؟به طور اجمال میتوان چنین گفت: كه اولاً، استفاده از امكاناتی بهتر (اعم از خوراك و پوشاك و سایر لوازم زندگی) ذاتاً امتیازی ارزشمند نیست كه ثروتمندان بر بینوایان برتری داده شده باشند؛ ثانیاً ثروتمندان نیز در معرض اسراف و تبذیر قرار دارند (البته در سطحی بالاتر از زندگی فقیران) ثالثاً ادای چند نوع حقوق مالی بر عهدة ثروتمندان است، در حالی كه عموم فقیران از ادای چنین حقوقی معافند. رابعاً در عالم خلقت، تفاوت وجود دارد تا از این رهگذر رگههای پویندة اجتماعی مستحكم گردد و این غیر از تبعیض و برتری قوم و قشری بر قوم و قشر دیگر است. البته جواب تفضیلی به این سؤال، مجالی بیش از این نوشتار میطلبد و موضوعاً مورد بحث این مقاله نمیباشد.
قناعت؛ راه حل
آنچه میتواند اسراف و تبذیر و تجملگرایی را ابتدا از قلب افراد و سپس از دیوارة فرهنگ اجتماع بزداید، ترویج روحیة «قناعت» و «زندگی در مسیر اقتصاد و میانهروی» است.این مهم میطلبد كه از یك سو متاع ارزشمند قناعت در بازار دلها رونق بگیرد و سپس در قالب یك فرهنگ اجتماعی به عنوان دارویی كه بیماری اسراف را ریشه كن میكند، به تولید انبوه برسد.رسول اكرم(ص) فرمود:«قناعت مالی است كه تمام نمیشود»
همچنین از آن بزرگوار وارد شده است: «به آنچه خداوند به تو داده است قناعت كن، تا حسابت در روز قیامت آسان گردد.»
نیز امام صادق(ع) فرمود: «در توانمندی به آن كسی بنگر كه از تو پایینتر است؛ نه آن كس كه از تو برتر است؛ چرا كه اینكار بیشتر تو را به قناعت وا میدارد.»
همچنین از آن حضرت روایت شده است: «كسی كه در معیشت خود میانهروی كند، من ضمانت میكنم كه هرگز تهیدست نگردد.»
در این میان نمیتوان نقش حاكمیت را به عنوان قوه و قدرتی كه بار اصلی فرهنگ سازی بر عهدة اوست، نادیده گرفت؛ عملكرد و شیوة زندگی مسؤولان و فرهنگی كه از این آبشخور ترویج میگردد، در گرایش مردم به اسراف و تبذیر و یا برعكس به قناعت و میانهروی در زندگی نقش اساسی دارد و از مهمترین كانالهایی كه این فرهنگ را در جامعه ترویج میدهد، رسانههای عمومی خصوصاً نقش صداوسیما است.
بهراستی صدا وسیمای ما مبلغ كدام فرهنگ است؟ قناعت یا ...؟
تحلیل و چكیده
اسراف و تبذیر از گناهان كبیرهای است كه در حوزة اجتماع به صورت گرایش به تجمل و رفاهطلبی جلوه میكند. اسراف به معنای زیادهروی در مخارج زندگی اعم از خوراك، پوشاك و سایر لوازم زندگی است و براساس سطح زندگی افراد تعیین میشود. چه بسا خرید نوعی لباس برای قشری اسراف و برای قشر دیگری اسراف نباشد. عرف جامعه و سطح اقتصادی عموم مردم شاخصی تعیینكننده برای این مهم است. چه بسا رویّهای خاص در زندگی در یك عصر و دوره معمولی به حساب آید و در زمان دیگر اسراف قلمداد گردد.در جامعة ما اگر چه سطح زندگی بسیاری از افراد در حدی متوسط دور میزند، اما بیماری اجتماعی اسراف و گرایش به تجملات، بسیاری از افراد همین قشر متوسط را در جهنمی خود ساخته میآزارد. برای رهایی از این ورطه، ترویج فرهنگ قناعت و زندگی برمدارِ اقتصاد و میانهروی چارة كار است.
پینوشتها:
1. گناهان كبیره، ج 2، ص 103.
2. همان، ص 100.
3. بحارالانوار، ج 77، ص 187.