نویسنده:René Taton
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
[pol tāneri]
Paul Tannery
(ت. مانت لا ژوْلی، ایولین، فرانسه، 29 آذر 1222/ 20 دسامبر 1843؛ و. پانتن، سِن سَن دنی، فرانسه، 6 آذر 1283/ 27 نوامبر 1904)، تاریخ علم، تاریخ ریاضیات.
تانری كه حرفهاش مهندسی و مدیریت بود، میتوانست فقط ساعات فراغت را به علم اندوزی بپردازد. لیكن، به رغم این محدودیت، مقدار زیادی پژوهش مؤثر و دامنه دار انجام داد و در بررسی تاریخ علم كه در آغاز قرن بیستم سریعاًرو به پیشرفت بود به صورت یكی از بانفوذترین شخصیتها درآمد. تانری، مانند برادر كوچكترش ژول، كه بعدها ریاضیدان شد، در ابتدا از والدینش، س. دلفن تانری، مهندسی كه برای شركتهای راه آهن كار میكرد، وا. اوْپوْرتون پریه، تربیت مسیحی عمیقی یافت. تانری، پس از آنكه معلوم شد كه شاگرد با استعدادی در مدرسهای خصوصی در مانت بود، به دبیرستان (لیسه)های لوْمان و كان رفت، و در آنجا شور و حرارت زیادی نسبت به ادبیات یونان و روم باستان از خود نشان داد، اگرچه به عنوان شاگرد رشتهی علوم نام نویسی كرده بود. معلم فلسفهاش، ژول لاشلیه، شوق زیادی نسبت به این موضوع در وجودش برانگیخت و علاقهی او را به آثار قدیمی و رسوم باستانی نیرو بخشید. تانری در 1239، با كسب یكی از عالیترین مجموعه نمرههای امتحان ورودی مدرسهی پوْلی تكنیك، آرزوهای پدر را برآورد؛ او در آنجا رشتهی علوم و فنّاوری تحصیلاتی اساسی كرد اما وقت زیادی را صرف رشتههای دیگر نیز میكرد. بخصوص شروع به یاد گرفتن زبان عبری نمود و علاقهای نیرومند به تدریس ریاضیات در خود پرورد.
پس از فراغت از تحصیل از مدرسهی پوْلی تكنیك در 1242، تانری به عنوان مهندس كارآموز به «مدرسهی كاربرد دخانیات» وارد شد. در این زمان او كتاب Cours de philosophie positive («دروس فلسفهی اثباتی») اثر اوْگوست كُنت را خواند؛ این كتاب سرآغازی بود برای ورود به فلسفهی مثبت گرایی (پوْزیتیویسم) كه چنان تأثیر ژرفی در او نهاد كه سالها بعد به منزلهی مرید روحانی كنت مطالعهی تاریخ علم را آغاز كرد.
تانری، پس از دو سال كار با سمت مهندسیار در كارخانهی دولتی دخانیات در شهر لیل، در 1246 به مقامی اداری در ادارهی كل دخانیات پاریس انتقال یافت، و در آنجا از زندگی فكری و هنری فعالتری برخوردار شد. در جنگ فرانسه و آلمان به عنوان سروان توپخانه خدمت كرد و در جریان محاصرهی پاریس حضور داشت. او، كه میهن پرست غیوری بود، از شكست فرانسه عمیقاً متأثر شد و هرگز راضی نشد كه به قطعی بودن مواد پیمان صلح اذعان كند. پس از برهم خوردن بسیج جنگی، تانری وظایف پیشین را از سر گرفت. در همان زمان مشتاقانه به تحصیل فلسفه و ریاضیات روی آورد- موضوعاتی كه دربارهی آنها با برادرش ژول، كه در كان و سپس در دانشسرای عالی پاریس تدریس میكرد، و با فیلسوفان جوانی چون ا. بوترو به بحث میپرداخت. در 1251 ادارهی دخانیات تانری را برای نظارت بر كار ساختن چندین بنا در ناحیهی پریگور اعزام كرد. ضمن كار بشدت بیمار شد و ناگزیر گردید كه برای بهبود حالش مدتی طولانی بیاساید. او از این زمان طولانی برای بالا بردن سطح دانش خود دربارهی زبانهای باستانی استفاده كرد، و در این رشته تسلط بدست آورد كه در همان اولین نوشتههائی كه منتشر كرد هویدا بود.
در اسفند 1253 تانری مدیریت طرح ساختمانی وسیعی را در كارخانهی دولتی دخانیات شهر بوْردوْ برعهده گرفت. این شهر دانشگاهی زندگی فكری بسیار فعالی داشت، و دیری نگذشت كه تانری تصمیم گرفت وقت فراغتش را به پژوهش موضوعات مختلف در تاریخ علوم دقیق دنیای باستان، و نیز تعدادی از مسائل فلسفی و زبان شناسی، صرف كند. از 1255 تانری در كار «انجمن علوم فیزیك و طبیعی بوْردوْ» شركت كرد و تحقیقات زیادی را در نشریهی آن انجمن و در Revue philosophique de la Feance et de l`etranger («مجلهی فلسفی فرانسه و كشورهای خارجی») كه بتازگی در پاریس تأسیس شده بود، انتشار داد. او مطالبش را بتدریج برای مجلات دیگر هم فرستاد تا سرانجام به صورت همكار دایمی حدود پانزده نشریهی ادواری فرانسوی و خارجی درآمد. تانری در همان حال كه زندگی تابناك شغلی خود را در ادارهی دخانیات پی میگرفت صدها گزارش، مقاله، یادداشت، و نقد و بررسی انتشار داد. با این كه بسیاری دیگر از نگارندگان تاریخ علم ناگزیر بودهاند كه تحقیقاتشان را دوشادوش فعالیتهای شغلی و حرفهای انجام دهند، ظاهراً هیچ یك از آنان مجموعهای از آثاری بوجود نیاورده است كه از لحاظ وسعت و اهمیت با مجموعهی آثار تانری لاف برابری توانست زد.
اگرچه اقامت او در بوْردوْ به صورتی پربار و ثمربخش درآمده بود، دیری نگذشت كه تانری به این اقامت پایان داد. در 1256، بنا به تقاضای خود، به سمت مهندس كارخانهی دخانیات در لوْئاور منصوب شد؛ لوْئاور شهری بود كه منابع فكری آن بسیار پایینتر از منابع فكری بوْردوْ بود اما نزدیك ناحیهی كان، كه والدین تانری در آن میزیستند، قرار داشت. باری، او علاقهی فعالی نسبت به علم یونانی در خود یافته بود؛ و تحقیق او دربارهی ریاضیات عهد افلاطون («آموزش افلاطونی»)، كه در «مجلهی فلسفی... »انتشار یافت، با استقبال پرشوری روبه رو شد و به زبانهای انگلیسی و آلمانی ترجمه گردید. در این میان، تعهدات شغلی او، كه قبلاً هم زیاد بود، در 1259، با كفالت كارخانهی دخانیات، باز هم افزایش بیشتری یافت.
در خرداد 1260 تانری با ماری آلكساندرین پریسه (1235-1324)، دختر دفتردار اسناد رسمی مرفّهی در پواتیه، ازدواج كرد. همسر جوان تانری، با این كه از تحصیلات نسبتاً كمی برخوردار بود، تانری را در پیگیری پژوهشهای عالمانهاش تشویق میكرد. تانری طی چند سفری كه در این دوره به خارج از فرانسه كرد توانست با دانشمندان برجستهای دیدار كند، كه مهمترین آنها عبارت بودند از ی. ل. هایبرگ، ه. گ. تسوْیتن، گ. انستروْم، و م. كانتوْر، كه با وی روابط نزدیك و ثمربخشی را حفظ كرد. اما، از آنجائی كه موقعیت وی در لوْئاور دلگرمی چندان زیادی برای پژوهشهای او بوجود نمیآورد، دیری نگذشت كه تانری در پی انتقال به پاریس برآمد.
تقاضای او برای انتقال پذیرفته شد، و در تیر 1262 به سمت مهندس ارزیاب در یكی از كارخانههای دخانیات پاریس منصوب گردید. یك بار دیگر او توانست كه همهی وقت فراغتش را وقف كار تحقیق علمی كند. این دورهی اقامت در پاریس، اگرچه نسبتاً كوتاه بود، فوق العاده سازنده بود. حوزهی اصلی علاقهی تانری تاریخ ریاضیات بود؛ در سال تحصیلی 1263-1264 دورهای خصوصی در موضوع ریاضیات در دانشكدهی علوم دایر كرد و یك رشته مقالات مهم دربارهی هندسهی یونانی در Bulletin des sciences mathematiques («خبرنامهی علوم ریاضی») انتشار داد. همچنین تحقیقاتی را كه از قبل دربارهی مبادی علم یونانی و مسائل گوناگون فلسفی در دست داشت ادامه داد. بعلاوه او متنهای یونانی را كه پیشتر انتشار نیافته بودند بچاپ رسانید و نیز تحقیقات اصیلی در حوزهی وسیعی از موضوعات منتشر كرد. پژوهش در كتابخانهی ملی و دیداری علمی از ایتالیا به تانری امكان داد كه كار مربوط به دو برنامهی ویرایشی را آغاز كند: ویرایش دستنوشتههای دیوْفانتوس، كه در 1262 به او واگذار شده بود، و ویرایش یكی از آثار فِرِما، كه برای انجام آن در 1264 با شارل آنری مأموریتی مشترك یافت.
در پایان سال 1265، تانری، به منظور ادارهی كارخانهی دخانیات در توْننس (لوْته گاروْن)، ناگزیر از ترك پاریس شد. او، كه از منابع كتابخانهی ملی محروم شده بود، كارش را به امر ویرایش و كامل كردن نسخههای خطی خود محدود ساخت. تانری به تجدید نظر و تكمیل سلسله مقالاتی پرداخت كه از 1259 در «مجلهی فلسفی... » انتشار یافته بودند و آنها را به صورت كتابی زیر عنوان Pour l`histoire de la science hellène («برای تاریخ علم یونان») عرضه كرد، و این نخستین اثر او بود كه به صورت جداگانه منتشر میشد. تانری همچنین سلسله مقالات دیگری را كه از 1263 در «خبرنامهی علوم ریاضی» چاپ شده بود در كتاب كوچكتر دومی با عنوان La géométrie grecque,comment son histoire nous est parvenue et ce que nous en Savons I. Histoire générale de la geometrie elementaire («هندسهی یونانی، چگونه تاریخ آن به ما رسیده است و آنچه از آن میدانیم. بخش یكم. تاریخ عمومی هندسهی مقدماتی») (تنها بخشی را كه قرار بود بچاپ برسد) از نو طبقه بندی و تكمیل كرد. بعلاوه، او به آماده ساختن آثار فرما برای چاپ ادامه میداد.
تانری، كه در دی ماه 1266 به مدیریت كارخانهی دخانیات بوْردوْ ارتقا یافت، مدت دو سال را در شهری گذرانید كه نخست در آنجا به آمادگی خود برای كار بر سر تاریخ پی برده بود. او، با تجدید ارتباط با محافل روشنفكری آنجا، با دانشمند متفنّنی به نام پوْلیدوْر اوْشار دوست شد، و او به تانری كمك كرد تا مطالبی دربارهی طرفهای مكاتبهی مِرسن در بوْردوْ گرد آورد- و این نخستین گام در طرح عظیمی بود كه تانری قادر به تكمیل آن نبود. او همچنین به تحقیقی دربارهی اخترشناسی یونانی پرداخت كه در آن، از طریق تحلیل مفصّل المجسطی، در پی كسب بینشی نسبت به نظریههای گوناگونی برآمد كه بطلمیوس شرح داده بود. [ این تحقیق در 1272 در نشریهی Memoire de la Société des sciences physiques et naturalles de Bordeaux («رسالهی انجمن علوم فیزیك و طبیعی بوْردوْ») بچاپ رسید. ]
در زمستان سال 1268 تانری به ادارهی دولتی دخانیات پاریس بازگشت تا كار تولید كبریت را سازمان دهد و فنون مربوط را به مهندسان كارآموز در «مدرسهی كاربرد دخانیات» بیاموزد. در 1272 به ریاست كارخانه در پانتن، نزدیك پاریس، منصوب شد، و این مقام را تا زمان مرگ، كه در 1283 سر رسید، بر عهده داشت. هرچند این انتصاب متضمن قبول مسئولیتهای اداری و اجتماعی سنگینی بود، تانری طی این واپسین دورهی عمر به مقدار قابل توجهی پژوهش پرداخت. برای حدود پانزده مجله منظماً مقاله، شرح حال، یادداشت، و نقد كتاب نوشت و به تكمیل ویرایش آثار دیوْفانتوس و فرما همت گماشت. تانری انجام طرحهای وسیع جدیدی را نیز برعهده گرفت، كه از آن جمله مشاركت در نگارش Histoire générale du IVe siècle à nos jours («تاریخ عمومی از قرن چهارم [میلادی] تا روزگار ما») تألیف ارنست لاویس وا. ن. رامبوْ، تدریس در كوْلژدوْفرانس به مدت چندین سال، و تهیهی یك چاپ جدید انتقادی از آثار و مكاتبات دكارت بودند. تانری، از طریق مكاتبهی منظم با همقطاران فرانسوی و خارجی، و از طریق فعالیت در چند كنگره، همكاری بین المللی در زمینهی تاریخ علم را پی ریزی كرد.
مطالعهای سریع در جنبههای گوناگون كار تانری تصوری از دامنه و اهمیت كارهای او در طی این واپسین سالها بدست میدهد. او حدود 250 مقاله و یادداشت و مطالب دیگری به صورت نامه راجع به متنوعترین موضوعات در تاریخ علوم دقیق، تاریخ فلسفه، و زبان شناسی نوشت، كه اكثر آنها به دورهی باستان، تمدن بیزانس، تمدن مغرب زمین از قرون وسطی تا قرن هفدهم مربوط میشد؛ این نوشتهها پنج جلد از مجموعهی آثار او زیر عنوان Mémoires scientifiques («مقالات علمی») را دربرمی گیرند.
اما، در سالهای بلافاصله پس از 1272، تانری بیشترین تلاش خود را برای تكمیل دو طرح ویرایشی مهم صرف كرد. دو جلد از Opera omnia («مجموعهی آثار») دیوْفانتوس در 1272 و 1274 انتشار یافت. (تانری برای ترجمهی فرانسوی این آثار نیز دست به كار شد، اما آن را به پایان نرسانید. ) سه جلد از Oeuvres de Fermat («آثار فرما»)، كه تانری با كمك شارل آنری ویرایش كرده بود، بین سالهای 1270 و 1275 منتشر شد. جلد اول مشتمل است بر كارهای ریاضی و «ملاحظاتی دربارهی دیوْفانتوس»؛ جلد دوم (1273) مكاتبات فرما را دربردارد؛ و جلد سوم حاوی ترجمههای فرانسوی نوشتهها و قطعات لاتینی به قلم فرما و نیز چند متن به قلم ژ. دوْ بییّی و ج. والیس است. تانری كه در طبع و نشر این جلدها نقش عمده را ایفا میكرد، مطالبی برای جلد چهارم (Complements…) نیز گرد آورد؛ این مطالب را آنری تكمیل و در 1291 منتشر كرد. جلد پنجم، كه شامل مطالب تكمیلی بیشتری بود، در 1301 به همت ك. دِ وارد انتشار یافت.
در 1271 تانری موافقت كرد كه در كرسی فلسفهی یونانی و لاتینی در كوْلژ دوْ فرانس جانشین شارل لِوِك شود. تانری، بی آنكه در كیفیت این كرسی تغییری اساسی دهد، درصدد بود كه بر تاریخ اندیشهی علمی باستانی تأكید بیشتری گذاشته شود و تأثیر آن بر تشكیل علم جدید را روشن سازد. متأسفانه او هیچ یك از دروسش را بچاپ نرسانید، و ما فقط دربارهی موضوعات عمدهای كه بررسی میكرد گزارشی در دست داریم. این موضوعات عبارت بودند از« سماع طبیعی» (فیزیك) و «دربارهی آسمان» ارسطو، تفسیری دربارهی افلاطون، نظریههای باستانی دربارهی مادّه، و شروحی در مورد سیمپلیكیوس، و آموزههای اتوْم گرایانه، و نیز جریانهای گوناگون فلسفهی باستان و حتی قطعاتی از اشعار منسوب به اوْرفئوس. لیكن، در پایان سال تحصیلی 1275-1276 طرح جدیدی تقریباً همهی وقت تانری را اشغال كرد: ویرایش آثار دكارت. بنابراین، تدریس را رها كرد و در نتیجه از امكان جانشینی لِوِك چشم پوشید.
تانری در طی نخستین اقامتش در بوْردوْ به دكارت، هرچند فقط به طور اصولی، علاقه مند بود، زیرا كه پژوهش او در این دوره به اندیشههای باستانی مربوط میشد. اما از 1269 به بعد ضمن تدارك ویرایش آثار فرما بر آن شد كه تحقیق جامعی دربارهی مكاتبات دكارت بعمل آورد و تعدادی از مقالههای كوچكی را كه به صورت دستنوشته باقی مانده بود بچاپ برساند. سختگیری او در كار ویرایش و دانش عمیقش دربارهی علم قرن هفدهم موجب گردید كه در 1273 در ویرایش انتقادی جدیدی از كارها و مكاتبات دكارت با شارل آدام، تاریخ نگار فلسفهی نوین، همكاری كند، و قرار بود كه این ویرایش جای ویرایش یازده جلدی بسیار كهنهی ویكتوْر كوزن (1203/ 1824- 1205/ 1826) را بگیرد. در ده سال آخر عمرِ تانری این تعهد سترگ، كه وسعت و اهمیتش آشكار است، بخش فزایندهای از وقت فراغت او را گرفت. نخستین- و دشوارترین- كار او عبارت بود از تدارك جلدهای یكم تا پنجم، كه به مكاتبات دكارت اختصاص داشت (و در فاصلهی 1276/ 1897 تا 1282/ 1903 انتشار یافت). او در ویرایش جلد ششم [Discours de la méthod («گفتار در روش») و Essais (« مقالات»، 1902)]، جلد هفتم [Meditationes de prima philosophia («تفكراتی دربارهی فلسفهی اول»، 1904)] و جلد نهم [Meditationes («تفكرات») و Principles («اصول»، 1904)] نیز شركت داشت، و یادداشتهای باارزشی برای جلدهای دیگری كه آنری آنها را بچاپ رسانید برجای گذاشت. این ویرایش، كه دكارتِ «آدام-تانری» نامیده میشود، مشهورتر از آن است كه در اینجا به تشریح مفصل نیاز داشته باشد. این اثر، كه خدمت مهمی به تاریخ عقاید، و بخصوص به تاریخ علم در قرن هفدهم، بشمار میرفت، اخگر تجدید علاقه به فلسفهی دكارتی را فروزان ساخت؛ با سختگیری و دقتی كه در آن بكار بسته شد، و با گنجینهی مستنداتی كه در آن ذكر گردید، بر ویرایشهای قدیمیتر تفوق بسیار یافت و مرحلهی مهمی را در تدوین و تنقیح روشهای نوین تهیهی ویرایشهای انتقادی مشخص ساخت. فقط بتازگی لازم شده است كه چاپ تجدید نظر شده و مبسوطی از آن انتشار یابد تا كشفیات مستندی كه از آغاز قرن بیستم تاكنون بعمل آمده در آن منظور گردد.
تانری، اگرچه در آخرین دههی زندگی علمی خود وقت هرچه بیشتری را به این فعالیت ویرایشی اختصاص داده بود، با این حال موفق شد كه پژوهشهای متعددی را، عمدتاً دربارهی علم باستان و ریاضیات قرون وسطایی و بیزانسی، منتشر كند. بعلاوه، به سبب تبحّر وسیعی كه داشت، توانست به پرسشهای مطرح شدهی متعدد در كتاب Intermédiaire des mathématiciens («واسطهی ریاضیدانان») پاسخ دهد و بر جزوههای گوناگون Encyclopedia des sciences mathématiques («دایرةالمعارف علوم ریاضی») یادداشتهای باارزشی بنگارد. او، در كنار آثار فوق العاده تخصصی خود، میل داشت كه گزارش كلیتری دربارهی تاریخ علم عرضه كند، گزارشی كه طرحهای مقدماتی آن را در فصلهائی از كتاب «تاریخ عمومی»، تألیف لاویس و رامبوْ، ترسیم كرده بود. در آغاز سال 1282 چنین به نظر میرسید كه تانری فرصت فوق العاده مساعدی برای انجام این برنامه خواهد داشت. مرگ پیئر لافیت موجب شده بود كه كرسی تاریخ علم در كوْلژ دوْ فرانس خالی بماند؛ این كرسی در سال 1271 برای او بوجود آمده بود، و مجمع استادان كوْلژ دوْ فرانس رأی داده بودند كه این كرسی برقرار بماند. دو هیأت مشورتی، یعنی مجلس و فرهنگستان علوم، به وزیر فرهنگ اطلاع دادند كه تانری در میان نامزدهای متعدد انتخاب اول آنها است. تعیین او به این سمت چنان بدیهی مینمود كه او نوشتن سخنرانی افتتاحی دورهی درسی خود را آغاز كرد. اما وزیر، به دلایل سیاسی و فلسفی مبهم، نامزدی را برگزید كه نفر دوم فهرستی بود كه به او تسلیم شده بود: گرگوار ویروبوْفِ بلورشناس، فیلسوفی مثبت گرای (پوْزیتیویست) كه شایستگی زیادی در تاریخ علم نداشت. به بیان صریح، وزیر جزو طرفداران او بود. باری، تانری از این تصمیم ناعادلانه عمیقاً مأیوس شد، و بسیاری از دانشمندان فرانسوی و خارجی كه تانری را یكی از رهبران این رشته میدانستند، به اعتراض پرداختند، كه بینتیجه بود. هرچند اصل قضیه روشن نیست، سارتن و لوئی از انگیزههای شوْمیه پرده برداشتهاند. پیش از هر چیز مسلم است كه یك مثبت گرا و آزاداندیش جنگجو مانند ویروبوْف آسانتر از یك كاتوْلیك پرشور نظیر تانری با روح مخالفتی كه در حكومت امیل كوْمب با نفوذ روحانیان وجود داشت جور میآمد. اما چنین به نظر میرسد كه وزیر رشتهای از مطالعاتی را كه رو به علم معاصر داشت، و از جانب ویروبوْف پیشنهاد میشد، بر برنامهی تاریخ علمی عمومی، كه تانری پیشنهاد میكرد، ترجیح میداد. ولی هیچ تردیدی نیست كه «افتضاح سال 1282» زیان بزرگی بر پیشرفت تاریخ علم در فرانسه وارد آورد.
تانری به لزوم كوششی بین المللی در راه فهرست بندی منابع مستند و حذف تعبیر و تفسیرهای ملی گرایانه دربارهی تاریخ علم كه در آن زمان بسیار رایج بود اعتقاد راسخ داشت. چهار جلد Melanges scientifiques («جُنگهای علمیِ») او كه به مكاتبات اختصاص دارند دامنهی وسیع روابط او را با نگارندگان برجستهی تاریخ علم در فرانسه، آلمان، اسكاندیناویا، ایتالیا و جاهای دیگر، آشكار میسازند. تانری در كنگرههای بین المللی پژوهشهای تاریخی (پاریس، 1279؛ رم، 1282)، فلسفه (پاریس، 1279؛ ژنو، 1283)، و ریاضیدانان (هایدلبرگ، 1283) نیز فعالیت كرد. تانری، كه از نقش تاریخ علم در میان رشتههای گوناگون آگاهی داشت، میخواست كه این موضوع درسی به عنوان رشتهای مستقل از جانب مورّخان و فیلسوفان، و نیز از جانب دانشمندان، به رسمیت شناخته شود. همچنین امیدوار بود كه دانش پژوهان تاریخ علم به خدمتی كه این رشته تواند كرد وقوف یابند و تماسهای نزدیك میان نگارندگان تاریخ علم در همهی كشورها برقرار شود.
این كوشش چند هفته پس از بازگشت تانری از كنگرهی 1283 ژنو ناگهان قطع شد. او، كه از سرطان لوزالمعده رنج میبرد، در اوایل آذر همان سال زندگی را بدرود گفت. بخش قابل ملاحظهای از آثار وی در نشریههای تخصصی گوناگون- كه گاه یافتنشان دشوار بود- پراكنده بودند. دیری نگذشت كه بیوهی تانری وظیفهی گردآوری نوشتههای چاپ شده و دسته بندی مجدد آنها را بر طبق موضوعات مهم برعهده گرفت؛ ترتیب دسته بندی این گونه بود: علوم دقیق در عهد باستان، در قرون وسطی، و در جهان بیزانسی؛ علم نوین؛ تاریخ فلسفه؛ زبان شناسی؛ و از این قبیل. بانو تانری نقد و بررسیهای كتاب و مكاتبات را نیز بر این مجموعه افزود. تعدادی از نگارندگان نامدار تاریخ علم، از جمله هایبرگ، تسوْیتن، و لوْریا او را در این طرح یاری كردند. بر اثر فداكاری این مورّخان و بانو تانری، هفده جلد از «مقالات علمی» تانری اكنون شامل همهی آثار او است جز سه جلد كتاب او دربارهی علم باستان و آثار دیوْفانتوس، فرما، و دكارت كه او آنها را ویرایش كرده بود. ماری تانری، با كمك ك. دِ وارد كار ویرایش Correspondance du P. Marin Mersenne («مكاتبات پدر روحانی مارن مرسن») را نیز آغاز كرد، كاری كه شوهرش امیدوار به انجام دادن آن بود.
بیان اهمیت مجموعهی آثاری به گستردگی و تنوع آثار تانری در مقالهای با تفصیل مقالهی حاضر كاری است ناشدنی. شاید برجستهترین خصوصیت این مجموعهی آثار گرایش تزلزل ناپذیر آن به سختگیری و دقت است. به نظر تانری، بررسیهای مفصلی كه قسمت عمدهی كار او را تشكیل میدادند فقط مرحلهی لازمی در ساختن و پرداختن تركیبهای بسیار وسیعتری بودند كه درنهایت به تاریخ جامعی از علم میانجامید كه او خود میتوانست فقط به آغاز كردن آن بپردازد. گو آن كه برخی از نتایجی كه او طی سی سال فعالیت عالمانه انتشار داد در اثر كشفیات مستند یا به سبب تعبیرها و تفسیرهای جدید مورد تردید قرار گرفتهاند، تعداد زیادی از پژوهشهای او ارزش خود را همچنان حفظ كردهاند. اما، مهمتر از این، نفوذ ثمربخشی است كه آثار تانری بر نگارندگان تاریخ علم در قرن بیستم اعمال كردهاند.
آثار چاپ شدهی تانری مشتملند بر چندین كتاب، ویرایشهای مهم نوشتههای علمی، و تعداد بسیار زیادی مقاله. سه كتاب اصلی به علم باستان اختصاص دارند: Pour l`histoire de la science helléne. De Thalès a Empédocle (پاریس، 1887)؛ چاپ دوم را آ. دیه، با پیشگفتاری به قلم ف. آنریك، آماده ساخت (پاریس، 1930)؛ La géometrie greque… ,I,Histoire général de la géométrie élémentaire (پاریس، 1887)، كه فقط قسمتی از آن چاپ شده است؛ و Recherches sur l`histoire de lastronomie ancienne (پاریس، 1893). كتاب چهارم، كه مختصرتر است، به آماده ساختن ویرایش آثار دكارت مربوط میشود: La correspondence de Descartes dans les inédits du fond libri (پاریس، 1893).
ویرایشهای عمدهی او در مورد آثار علمی عبارتند از Oeuvres de Fermat، 3 جلد (پاریس، 1891-1896)، كه با همكاری ش. آنری ویراسته شد، به اضافهی جلد چهارم (Compléments)، كه به كوشش ش. آنری انتشار یافت (1912)، و جلد پنجم (Suppleménts) (1922)، كه به وسیلهی ك. دِ وارد چاپ و منتشر شد؛ Diophanti Alexandrini opera omnia، 2 جلد (لایپ تسیش، 1893-1895)؛ و Oeuvre de Descartes، 12 جلد و ذیل (پاریس، 1897-1913) با همكاری ش. آدام-تانری در ویرایش جلدهای یكم تا هفتم و جلد نهم مشاركت داشت. او همچنین به ویرایش آثاری آغاز كرد كه با همت بانو تانری ادامه یافت: Correspondance du P. Martin Mersenne، به كوشش ك. دِ وارد، ر. پینتار، و ب. روْشوْ (پاریس، 1932- )؛ و Quadrivium، اثر گئوْرگیوس پاكیمرس، به كوشش ا. استفانوْ (واتیكان سیتی، 1940).
اكثر مقالههای تانری، و همچنین مكاتبههایش، به وسیلهی بانو تانری و با كمك چند تن از نگارندگان تاریخ علم در Mémoires scientifiques گردآوری شدند. مطالب به قرار زیر دسته بندی شدهاند: جلدهای یكم تا سوم، Sciences exactes dans l`antiquité (تولوز- پاریس،1912-1915)؛ چهارم، Sciences exactes chez les Byzantins (1920)؛ پنجم، Sciences exactes au Moyen Âge (1922)؛ ششم، Sciences modern (1926)؛ هفتم، Philosophie ancienne (1925)؛ هشتم، Philosophy modern (1927)؛ نهم، Philologie (1929)؛ دهم، Supplément au tome VI Sciences moderns. Généralitiés historiques (1930)؛ یازدهم تا دوازدهم، Comptes-rendu et analyses (1931-1933)؛ سیزدهم تا شانزدهم، Correspondance (1934-1943)؛ و هفدهم، Biographie,bibliographie compléments et tables (1950).
در كتابشناسیای كه به همت پ. لوئی در مجموعهی Mémoires scientifiques، هفدهم، 61-117، تنظیم گردیده، و نشان دهندهی جلد و صفحهی اول آثاری است كه در این ویرایش تجدید چاپ شده اند، نیز فهرست از مقالاتی مندرج است كه در مجموعهی Mémoires وجود ندارند، از جمله 200 مقالهای كه تانری برای Grand encyclopédie نوشت و یادداشتهایش بر چند فصل از Encyclopédie des sciences mathématiques. جلد هفدهم مجموعهی Mémoires همچنین مشتمل است بر یك «جدول تحلیلی دربارهی مقالات علمی»، 449-494، كه كار با این مجموعهی غنی و متنوع پژوهشها را تا حد زیادی آسان میكند، و فهرست راهنمائی از كلمات یونانی، 495-506.
آثار بعدی عبارتند از« Paul Tannery et son oeuvre d`historien»، از ج. لوْریا، در Arche (رم)، 11 (1929)، هشتاد- نود و دو؛ Paul Tannery et l`histoire des physiologies milésiens، از ی. نوسباوم (لوْزان، 1929)؛ «La signification et l`importance de l`histoire de la science et l`oeuvre de Paul Tannery»، از ف. آنریك، در Pour l`histoire de la science hellene، اثر پوْل تانری، چاپ دوم (پاریس، 1930)، یازده- بیست و یك؛ «Paul Tannery»، «L`oeuvre de Paul Tannery» و «Bibliographie des travaux de Paul Tannery»، از ماری تانری، پ. بوترو، و ج. سارتن، در Osi، 4(1938)، 633-705؛ و «Paul Jules and Marie Tannery»، از ج. سارتن، در Isis، 38 (1947)، 33-51؛ و «Biographie de Paul Tannery» از پ. لوئی، در Mémories scientifiques، تانری، هفدهم، 1-49. دو مقالهی آخر شامل گزارشی است دربارهی موضوع ویروبوْف. نیز - گروهی از مقالات به قلم ا. بر، س. دلوْرم، ژ. ایتار، ر. لوْنوْبل، پ. ا. میشل، ج. سارتن، پ. سرژسكو، ژ. تانری، و ر. تاتوْن، در RHSA، 7 (1954)، 297-368.
دربارهی زندگی و آثار ماری تانری گزارشهائی وجود دارد به قلم پ. دوكاسه، در Osi، 4 (1938)، 706-709؛ به قلم پ. لوئی در Mémoires scientifiques، تانری، هفدهم، 51-59؛ به قلم ج. سارتن، در Isis، 38 (1947)، 44-47، 5؛ و به قلم ك. دِ وارد، در RHSA، 2 (1948)، 90-94.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Paul Tannery
(ت. مانت لا ژوْلی، ایولین، فرانسه، 29 آذر 1222/ 20 دسامبر 1843؛ و. پانتن، سِن سَن دنی، فرانسه، 6 آذر 1283/ 27 نوامبر 1904)، تاریخ علم، تاریخ ریاضیات.
تانری كه حرفهاش مهندسی و مدیریت بود، میتوانست فقط ساعات فراغت را به علم اندوزی بپردازد. لیكن، به رغم این محدودیت، مقدار زیادی پژوهش مؤثر و دامنه دار انجام داد و در بررسی تاریخ علم كه در آغاز قرن بیستم سریعاًرو به پیشرفت بود به صورت یكی از بانفوذترین شخصیتها درآمد. تانری، مانند برادر كوچكترش ژول، كه بعدها ریاضیدان شد، در ابتدا از والدینش، س. دلفن تانری، مهندسی كه برای شركتهای راه آهن كار میكرد، وا. اوْپوْرتون پریه، تربیت مسیحی عمیقی یافت. تانری، پس از آنكه معلوم شد كه شاگرد با استعدادی در مدرسهای خصوصی در مانت بود، به دبیرستان (لیسه)های لوْمان و كان رفت، و در آنجا شور و حرارت زیادی نسبت به ادبیات یونان و روم باستان از خود نشان داد، اگرچه به عنوان شاگرد رشتهی علوم نام نویسی كرده بود. معلم فلسفهاش، ژول لاشلیه، شوق زیادی نسبت به این موضوع در وجودش برانگیخت و علاقهی او را به آثار قدیمی و رسوم باستانی نیرو بخشید. تانری در 1239، با كسب یكی از عالیترین مجموعه نمرههای امتحان ورودی مدرسهی پوْلی تكنیك، آرزوهای پدر را برآورد؛ او در آنجا رشتهی علوم و فنّاوری تحصیلاتی اساسی كرد اما وقت زیادی را صرف رشتههای دیگر نیز میكرد. بخصوص شروع به یاد گرفتن زبان عبری نمود و علاقهای نیرومند به تدریس ریاضیات در خود پرورد.
پس از فراغت از تحصیل از مدرسهی پوْلی تكنیك در 1242، تانری به عنوان مهندس كارآموز به «مدرسهی كاربرد دخانیات» وارد شد. در این زمان او كتاب Cours de philosophie positive («دروس فلسفهی اثباتی») اثر اوْگوست كُنت را خواند؛ این كتاب سرآغازی بود برای ورود به فلسفهی مثبت گرایی (پوْزیتیویسم) كه چنان تأثیر ژرفی در او نهاد كه سالها بعد به منزلهی مرید روحانی كنت مطالعهی تاریخ علم را آغاز كرد.
تانری، پس از دو سال كار با سمت مهندسیار در كارخانهی دولتی دخانیات در شهر لیل، در 1246 به مقامی اداری در ادارهی كل دخانیات پاریس انتقال یافت، و در آنجا از زندگی فكری و هنری فعالتری برخوردار شد. در جنگ فرانسه و آلمان به عنوان سروان توپخانه خدمت كرد و در جریان محاصرهی پاریس حضور داشت. او، كه میهن پرست غیوری بود، از شكست فرانسه عمیقاً متأثر شد و هرگز راضی نشد كه به قطعی بودن مواد پیمان صلح اذعان كند. پس از برهم خوردن بسیج جنگی، تانری وظایف پیشین را از سر گرفت. در همان زمان مشتاقانه به تحصیل فلسفه و ریاضیات روی آورد- موضوعاتی كه دربارهی آنها با برادرش ژول، كه در كان و سپس در دانشسرای عالی پاریس تدریس میكرد، و با فیلسوفان جوانی چون ا. بوترو به بحث میپرداخت. در 1251 ادارهی دخانیات تانری را برای نظارت بر كار ساختن چندین بنا در ناحیهی پریگور اعزام كرد. ضمن كار بشدت بیمار شد و ناگزیر گردید كه برای بهبود حالش مدتی طولانی بیاساید. او از این زمان طولانی برای بالا بردن سطح دانش خود دربارهی زبانهای باستانی استفاده كرد، و در این رشته تسلط بدست آورد كه در همان اولین نوشتههائی كه منتشر كرد هویدا بود.
در اسفند 1253 تانری مدیریت طرح ساختمانی وسیعی را در كارخانهی دولتی دخانیات شهر بوْردوْ برعهده گرفت. این شهر دانشگاهی زندگی فكری بسیار فعالی داشت، و دیری نگذشت كه تانری تصمیم گرفت وقت فراغتش را به پژوهش موضوعات مختلف در تاریخ علوم دقیق دنیای باستان، و نیز تعدادی از مسائل فلسفی و زبان شناسی، صرف كند. از 1255 تانری در كار «انجمن علوم فیزیك و طبیعی بوْردوْ» شركت كرد و تحقیقات زیادی را در نشریهی آن انجمن و در Revue philosophique de la Feance et de l`etranger («مجلهی فلسفی فرانسه و كشورهای خارجی») كه بتازگی در پاریس تأسیس شده بود، انتشار داد. او مطالبش را بتدریج برای مجلات دیگر هم فرستاد تا سرانجام به صورت همكار دایمی حدود پانزده نشریهی ادواری فرانسوی و خارجی درآمد. تانری در همان حال كه زندگی تابناك شغلی خود را در ادارهی دخانیات پی میگرفت صدها گزارش، مقاله، یادداشت، و نقد و بررسی انتشار داد. با این كه بسیاری دیگر از نگارندگان تاریخ علم ناگزیر بودهاند كه تحقیقاتشان را دوشادوش فعالیتهای شغلی و حرفهای انجام دهند، ظاهراً هیچ یك از آنان مجموعهای از آثاری بوجود نیاورده است كه از لحاظ وسعت و اهمیت با مجموعهی آثار تانری لاف برابری توانست زد.
اگرچه اقامت او در بوْردوْ به صورتی پربار و ثمربخش درآمده بود، دیری نگذشت كه تانری به این اقامت پایان داد. در 1256، بنا به تقاضای خود، به سمت مهندس كارخانهی دخانیات در لوْئاور منصوب شد؛ لوْئاور شهری بود كه منابع فكری آن بسیار پایینتر از منابع فكری بوْردوْ بود اما نزدیك ناحیهی كان، كه والدین تانری در آن میزیستند، قرار داشت. باری، او علاقهی فعالی نسبت به علم یونانی در خود یافته بود؛ و تحقیق او دربارهی ریاضیات عهد افلاطون («آموزش افلاطونی»)، كه در «مجلهی فلسفی... »انتشار یافت، با استقبال پرشوری روبه رو شد و به زبانهای انگلیسی و آلمانی ترجمه گردید. در این میان، تعهدات شغلی او، كه قبلاً هم زیاد بود، در 1259، با كفالت كارخانهی دخانیات، باز هم افزایش بیشتری یافت.
در خرداد 1260 تانری با ماری آلكساندرین پریسه (1235-1324)، دختر دفتردار اسناد رسمی مرفّهی در پواتیه، ازدواج كرد. همسر جوان تانری، با این كه از تحصیلات نسبتاً كمی برخوردار بود، تانری را در پیگیری پژوهشهای عالمانهاش تشویق میكرد. تانری طی چند سفری كه در این دوره به خارج از فرانسه كرد توانست با دانشمندان برجستهای دیدار كند، كه مهمترین آنها عبارت بودند از ی. ل. هایبرگ، ه. گ. تسوْیتن، گ. انستروْم، و م. كانتوْر، كه با وی روابط نزدیك و ثمربخشی را حفظ كرد. اما، از آنجائی كه موقعیت وی در لوْئاور دلگرمی چندان زیادی برای پژوهشهای او بوجود نمیآورد، دیری نگذشت كه تانری در پی انتقال به پاریس برآمد.
تقاضای او برای انتقال پذیرفته شد، و در تیر 1262 به سمت مهندس ارزیاب در یكی از كارخانههای دخانیات پاریس منصوب گردید. یك بار دیگر او توانست كه همهی وقت فراغتش را وقف كار تحقیق علمی كند. این دورهی اقامت در پاریس، اگرچه نسبتاً كوتاه بود، فوق العاده سازنده بود. حوزهی اصلی علاقهی تانری تاریخ ریاضیات بود؛ در سال تحصیلی 1263-1264 دورهای خصوصی در موضوع ریاضیات در دانشكدهی علوم دایر كرد و یك رشته مقالات مهم دربارهی هندسهی یونانی در Bulletin des sciences mathematiques («خبرنامهی علوم ریاضی») انتشار داد. همچنین تحقیقاتی را كه از قبل دربارهی مبادی علم یونانی و مسائل گوناگون فلسفی در دست داشت ادامه داد. بعلاوه او متنهای یونانی را كه پیشتر انتشار نیافته بودند بچاپ رسانید و نیز تحقیقات اصیلی در حوزهی وسیعی از موضوعات منتشر كرد. پژوهش در كتابخانهی ملی و دیداری علمی از ایتالیا به تانری امكان داد كه كار مربوط به دو برنامهی ویرایشی را آغاز كند: ویرایش دستنوشتههای دیوْفانتوس، كه در 1262 به او واگذار شده بود، و ویرایش یكی از آثار فِرِما، كه برای انجام آن در 1264 با شارل آنری مأموریتی مشترك یافت.
در پایان سال 1265، تانری، به منظور ادارهی كارخانهی دخانیات در توْننس (لوْته گاروْن)، ناگزیر از ترك پاریس شد. او، كه از منابع كتابخانهی ملی محروم شده بود، كارش را به امر ویرایش و كامل كردن نسخههای خطی خود محدود ساخت. تانری به تجدید نظر و تكمیل سلسله مقالاتی پرداخت كه از 1259 در «مجلهی فلسفی... » انتشار یافته بودند و آنها را به صورت كتابی زیر عنوان Pour l`histoire de la science hellène («برای تاریخ علم یونان») عرضه كرد، و این نخستین اثر او بود كه به صورت جداگانه منتشر میشد. تانری همچنین سلسله مقالات دیگری را كه از 1263 در «خبرنامهی علوم ریاضی» چاپ شده بود در كتاب كوچكتر دومی با عنوان La géométrie grecque,comment son histoire nous est parvenue et ce que nous en Savons I. Histoire générale de la geometrie elementaire («هندسهی یونانی، چگونه تاریخ آن به ما رسیده است و آنچه از آن میدانیم. بخش یكم. تاریخ عمومی هندسهی مقدماتی») (تنها بخشی را كه قرار بود بچاپ برسد) از نو طبقه بندی و تكمیل كرد. بعلاوه، او به آماده ساختن آثار فرما برای چاپ ادامه میداد.
تانری، كه در دی ماه 1266 به مدیریت كارخانهی دخانیات بوْردوْ ارتقا یافت، مدت دو سال را در شهری گذرانید كه نخست در آنجا به آمادگی خود برای كار بر سر تاریخ پی برده بود. او، با تجدید ارتباط با محافل روشنفكری آنجا، با دانشمند متفنّنی به نام پوْلیدوْر اوْشار دوست شد، و او به تانری كمك كرد تا مطالبی دربارهی طرفهای مكاتبهی مِرسن در بوْردوْ گرد آورد- و این نخستین گام در طرح عظیمی بود كه تانری قادر به تكمیل آن نبود. او همچنین به تحقیقی دربارهی اخترشناسی یونانی پرداخت كه در آن، از طریق تحلیل مفصّل المجسطی، در پی كسب بینشی نسبت به نظریههای گوناگونی برآمد كه بطلمیوس شرح داده بود. [ این تحقیق در 1272 در نشریهی Memoire de la Société des sciences physiques et naturalles de Bordeaux («رسالهی انجمن علوم فیزیك و طبیعی بوْردوْ») بچاپ رسید. ]
در زمستان سال 1268 تانری به ادارهی دولتی دخانیات پاریس بازگشت تا كار تولید كبریت را سازمان دهد و فنون مربوط را به مهندسان كارآموز در «مدرسهی كاربرد دخانیات» بیاموزد. در 1272 به ریاست كارخانه در پانتن، نزدیك پاریس، منصوب شد، و این مقام را تا زمان مرگ، كه در 1283 سر رسید، بر عهده داشت. هرچند این انتصاب متضمن قبول مسئولیتهای اداری و اجتماعی سنگینی بود، تانری طی این واپسین دورهی عمر به مقدار قابل توجهی پژوهش پرداخت. برای حدود پانزده مجله منظماً مقاله، شرح حال، یادداشت، و نقد كتاب نوشت و به تكمیل ویرایش آثار دیوْفانتوس و فرما همت گماشت. تانری انجام طرحهای وسیع جدیدی را نیز برعهده گرفت، كه از آن جمله مشاركت در نگارش Histoire générale du IVe siècle à nos jours («تاریخ عمومی از قرن چهارم [میلادی] تا روزگار ما») تألیف ارنست لاویس وا. ن. رامبوْ، تدریس در كوْلژدوْفرانس به مدت چندین سال، و تهیهی یك چاپ جدید انتقادی از آثار و مكاتبات دكارت بودند. تانری، از طریق مكاتبهی منظم با همقطاران فرانسوی و خارجی، و از طریق فعالیت در چند كنگره، همكاری بین المللی در زمینهی تاریخ علم را پی ریزی كرد.
مطالعهای سریع در جنبههای گوناگون كار تانری تصوری از دامنه و اهمیت كارهای او در طی این واپسین سالها بدست میدهد. او حدود 250 مقاله و یادداشت و مطالب دیگری به صورت نامه راجع به متنوعترین موضوعات در تاریخ علوم دقیق، تاریخ فلسفه، و زبان شناسی نوشت، كه اكثر آنها به دورهی باستان، تمدن بیزانس، تمدن مغرب زمین از قرون وسطی تا قرن هفدهم مربوط میشد؛ این نوشتهها پنج جلد از مجموعهی آثار او زیر عنوان Mémoires scientifiques («مقالات علمی») را دربرمی گیرند.
اما، در سالهای بلافاصله پس از 1272، تانری بیشترین تلاش خود را برای تكمیل دو طرح ویرایشی مهم صرف كرد. دو جلد از Opera omnia («مجموعهی آثار») دیوْفانتوس در 1272 و 1274 انتشار یافت. (تانری برای ترجمهی فرانسوی این آثار نیز دست به كار شد، اما آن را به پایان نرسانید. ) سه جلد از Oeuvres de Fermat («آثار فرما»)، كه تانری با كمك شارل آنری ویرایش كرده بود، بین سالهای 1270 و 1275 منتشر شد. جلد اول مشتمل است بر كارهای ریاضی و «ملاحظاتی دربارهی دیوْفانتوس»؛ جلد دوم (1273) مكاتبات فرما را دربردارد؛ و جلد سوم حاوی ترجمههای فرانسوی نوشتهها و قطعات لاتینی به قلم فرما و نیز چند متن به قلم ژ. دوْ بییّی و ج. والیس است. تانری كه در طبع و نشر این جلدها نقش عمده را ایفا میكرد، مطالبی برای جلد چهارم (Complements…) نیز گرد آورد؛ این مطالب را آنری تكمیل و در 1291 منتشر كرد. جلد پنجم، كه شامل مطالب تكمیلی بیشتری بود، در 1301 به همت ك. دِ وارد انتشار یافت.
در 1271 تانری موافقت كرد كه در كرسی فلسفهی یونانی و لاتینی در كوْلژ دوْ فرانس جانشین شارل لِوِك شود. تانری، بی آنكه در كیفیت این كرسی تغییری اساسی دهد، درصدد بود كه بر تاریخ اندیشهی علمی باستانی تأكید بیشتری گذاشته شود و تأثیر آن بر تشكیل علم جدید را روشن سازد. متأسفانه او هیچ یك از دروسش را بچاپ نرسانید، و ما فقط دربارهی موضوعات عمدهای كه بررسی میكرد گزارشی در دست داریم. این موضوعات عبارت بودند از« سماع طبیعی» (فیزیك) و «دربارهی آسمان» ارسطو، تفسیری دربارهی افلاطون، نظریههای باستانی دربارهی مادّه، و شروحی در مورد سیمپلیكیوس، و آموزههای اتوْم گرایانه، و نیز جریانهای گوناگون فلسفهی باستان و حتی قطعاتی از اشعار منسوب به اوْرفئوس. لیكن، در پایان سال تحصیلی 1275-1276 طرح جدیدی تقریباً همهی وقت تانری را اشغال كرد: ویرایش آثار دكارت. بنابراین، تدریس را رها كرد و در نتیجه از امكان جانشینی لِوِك چشم پوشید.
تانری در طی نخستین اقامتش در بوْردوْ به دكارت، هرچند فقط به طور اصولی، علاقه مند بود، زیرا كه پژوهش او در این دوره به اندیشههای باستانی مربوط میشد. اما از 1269 به بعد ضمن تدارك ویرایش آثار فرما بر آن شد كه تحقیق جامعی دربارهی مكاتبات دكارت بعمل آورد و تعدادی از مقالههای كوچكی را كه به صورت دستنوشته باقی مانده بود بچاپ برساند. سختگیری او در كار ویرایش و دانش عمیقش دربارهی علم قرن هفدهم موجب گردید كه در 1273 در ویرایش انتقادی جدیدی از كارها و مكاتبات دكارت با شارل آدام، تاریخ نگار فلسفهی نوین، همكاری كند، و قرار بود كه این ویرایش جای ویرایش یازده جلدی بسیار كهنهی ویكتوْر كوزن (1203/ 1824- 1205/ 1826) را بگیرد. در ده سال آخر عمرِ تانری این تعهد سترگ، كه وسعت و اهمیتش آشكار است، بخش فزایندهای از وقت فراغت او را گرفت. نخستین- و دشوارترین- كار او عبارت بود از تدارك جلدهای یكم تا پنجم، كه به مكاتبات دكارت اختصاص داشت (و در فاصلهی 1276/ 1897 تا 1282/ 1903 انتشار یافت). او در ویرایش جلد ششم [Discours de la méthod («گفتار در روش») و Essais (« مقالات»، 1902)]، جلد هفتم [Meditationes de prima philosophia («تفكراتی دربارهی فلسفهی اول»، 1904)] و جلد نهم [Meditationes («تفكرات») و Principles («اصول»، 1904)] نیز شركت داشت، و یادداشتهای باارزشی برای جلدهای دیگری كه آنری آنها را بچاپ رسانید برجای گذاشت. این ویرایش، كه دكارتِ «آدام-تانری» نامیده میشود، مشهورتر از آن است كه در اینجا به تشریح مفصل نیاز داشته باشد. این اثر، كه خدمت مهمی به تاریخ عقاید، و بخصوص به تاریخ علم در قرن هفدهم، بشمار میرفت، اخگر تجدید علاقه به فلسفهی دكارتی را فروزان ساخت؛ با سختگیری و دقتی كه در آن بكار بسته شد، و با گنجینهی مستنداتی كه در آن ذكر گردید، بر ویرایشهای قدیمیتر تفوق بسیار یافت و مرحلهی مهمی را در تدوین و تنقیح روشهای نوین تهیهی ویرایشهای انتقادی مشخص ساخت. فقط بتازگی لازم شده است كه چاپ تجدید نظر شده و مبسوطی از آن انتشار یابد تا كشفیات مستندی كه از آغاز قرن بیستم تاكنون بعمل آمده در آن منظور گردد.
تانری، اگرچه در آخرین دههی زندگی علمی خود وقت هرچه بیشتری را به این فعالیت ویرایشی اختصاص داده بود، با این حال موفق شد كه پژوهشهای متعددی را، عمدتاً دربارهی علم باستان و ریاضیات قرون وسطایی و بیزانسی، منتشر كند. بعلاوه، به سبب تبحّر وسیعی كه داشت، توانست به پرسشهای مطرح شدهی متعدد در كتاب Intermédiaire des mathématiciens («واسطهی ریاضیدانان») پاسخ دهد و بر جزوههای گوناگون Encyclopedia des sciences mathématiques («دایرةالمعارف علوم ریاضی») یادداشتهای باارزشی بنگارد. او، در كنار آثار فوق العاده تخصصی خود، میل داشت كه گزارش كلیتری دربارهی تاریخ علم عرضه كند، گزارشی كه طرحهای مقدماتی آن را در فصلهائی از كتاب «تاریخ عمومی»، تألیف لاویس و رامبوْ، ترسیم كرده بود. در آغاز سال 1282 چنین به نظر میرسید كه تانری فرصت فوق العاده مساعدی برای انجام این برنامه خواهد داشت. مرگ پیئر لافیت موجب شده بود كه كرسی تاریخ علم در كوْلژ دوْ فرانس خالی بماند؛ این كرسی در سال 1271 برای او بوجود آمده بود، و مجمع استادان كوْلژ دوْ فرانس رأی داده بودند كه این كرسی برقرار بماند. دو هیأت مشورتی، یعنی مجلس و فرهنگستان علوم، به وزیر فرهنگ اطلاع دادند كه تانری در میان نامزدهای متعدد انتخاب اول آنها است. تعیین او به این سمت چنان بدیهی مینمود كه او نوشتن سخنرانی افتتاحی دورهی درسی خود را آغاز كرد. اما وزیر، به دلایل سیاسی و فلسفی مبهم، نامزدی را برگزید كه نفر دوم فهرستی بود كه به او تسلیم شده بود: گرگوار ویروبوْفِ بلورشناس، فیلسوفی مثبت گرای (پوْزیتیویست) كه شایستگی زیادی در تاریخ علم نداشت. به بیان صریح، وزیر جزو طرفداران او بود. باری، تانری از این تصمیم ناعادلانه عمیقاً مأیوس شد، و بسیاری از دانشمندان فرانسوی و خارجی كه تانری را یكی از رهبران این رشته میدانستند، به اعتراض پرداختند، كه بینتیجه بود. هرچند اصل قضیه روشن نیست، سارتن و لوئی از انگیزههای شوْمیه پرده برداشتهاند. پیش از هر چیز مسلم است كه یك مثبت گرا و آزاداندیش جنگجو مانند ویروبوْف آسانتر از یك كاتوْلیك پرشور نظیر تانری با روح مخالفتی كه در حكومت امیل كوْمب با نفوذ روحانیان وجود داشت جور میآمد. اما چنین به نظر میرسد كه وزیر رشتهای از مطالعاتی را كه رو به علم معاصر داشت، و از جانب ویروبوْف پیشنهاد میشد، بر برنامهی تاریخ علمی عمومی، كه تانری پیشنهاد میكرد، ترجیح میداد. ولی هیچ تردیدی نیست كه «افتضاح سال 1282» زیان بزرگی بر پیشرفت تاریخ علم در فرانسه وارد آورد.
تانری به لزوم كوششی بین المللی در راه فهرست بندی منابع مستند و حذف تعبیر و تفسیرهای ملی گرایانه دربارهی تاریخ علم كه در آن زمان بسیار رایج بود اعتقاد راسخ داشت. چهار جلد Melanges scientifiques («جُنگهای علمیِ») او كه به مكاتبات اختصاص دارند دامنهی وسیع روابط او را با نگارندگان برجستهی تاریخ علم در فرانسه، آلمان، اسكاندیناویا، ایتالیا و جاهای دیگر، آشكار میسازند. تانری در كنگرههای بین المللی پژوهشهای تاریخی (پاریس، 1279؛ رم، 1282)، فلسفه (پاریس، 1279؛ ژنو، 1283)، و ریاضیدانان (هایدلبرگ، 1283) نیز فعالیت كرد. تانری، كه از نقش تاریخ علم در میان رشتههای گوناگون آگاهی داشت، میخواست كه این موضوع درسی به عنوان رشتهای مستقل از جانب مورّخان و فیلسوفان، و نیز از جانب دانشمندان، به رسمیت شناخته شود. همچنین امیدوار بود كه دانش پژوهان تاریخ علم به خدمتی كه این رشته تواند كرد وقوف یابند و تماسهای نزدیك میان نگارندگان تاریخ علم در همهی كشورها برقرار شود.
این كوشش چند هفته پس از بازگشت تانری از كنگرهی 1283 ژنو ناگهان قطع شد. او، كه از سرطان لوزالمعده رنج میبرد، در اوایل آذر همان سال زندگی را بدرود گفت. بخش قابل ملاحظهای از آثار وی در نشریههای تخصصی گوناگون- كه گاه یافتنشان دشوار بود- پراكنده بودند. دیری نگذشت كه بیوهی تانری وظیفهی گردآوری نوشتههای چاپ شده و دسته بندی مجدد آنها را بر طبق موضوعات مهم برعهده گرفت؛ ترتیب دسته بندی این گونه بود: علوم دقیق در عهد باستان، در قرون وسطی، و در جهان بیزانسی؛ علم نوین؛ تاریخ فلسفه؛ زبان شناسی؛ و از این قبیل. بانو تانری نقد و بررسیهای كتاب و مكاتبات را نیز بر این مجموعه افزود. تعدادی از نگارندگان نامدار تاریخ علم، از جمله هایبرگ، تسوْیتن، و لوْریا او را در این طرح یاری كردند. بر اثر فداكاری این مورّخان و بانو تانری، هفده جلد از «مقالات علمی» تانری اكنون شامل همهی آثار او است جز سه جلد كتاب او دربارهی علم باستان و آثار دیوْفانتوس، فرما، و دكارت كه او آنها را ویرایش كرده بود. ماری تانری، با كمك ك. دِ وارد كار ویرایش Correspondance du P. Marin Mersenne («مكاتبات پدر روحانی مارن مرسن») را نیز آغاز كرد، كاری كه شوهرش امیدوار به انجام دادن آن بود.
بیان اهمیت مجموعهی آثاری به گستردگی و تنوع آثار تانری در مقالهای با تفصیل مقالهی حاضر كاری است ناشدنی. شاید برجستهترین خصوصیت این مجموعهی آثار گرایش تزلزل ناپذیر آن به سختگیری و دقت است. به نظر تانری، بررسیهای مفصلی كه قسمت عمدهی كار او را تشكیل میدادند فقط مرحلهی لازمی در ساختن و پرداختن تركیبهای بسیار وسیعتری بودند كه درنهایت به تاریخ جامعی از علم میانجامید كه او خود میتوانست فقط به آغاز كردن آن بپردازد. گو آن كه برخی از نتایجی كه او طی سی سال فعالیت عالمانه انتشار داد در اثر كشفیات مستند یا به سبب تعبیرها و تفسیرهای جدید مورد تردید قرار گرفتهاند، تعداد زیادی از پژوهشهای او ارزش خود را همچنان حفظ كردهاند. اما، مهمتر از این، نفوذ ثمربخشی است كه آثار تانری بر نگارندگان تاریخ علم در قرن بیستم اعمال كردهاند.
كتابشناسی
یكم. كارهای اصلی.
فهرستهای آثار تانری به وسیلهی ماری تانری در MSPNB، دورهی ششم، 4 (1908)، 299-382، و به وسیلهی پ. لوئی در Memories scientifiques، تانری، جلد هفدهم (تولوز- پاریس، 1950)، 61-117، بچاپ رسیدهاند. ژ. انستروم مقالهای عرضه كرد زیر عنوان «Liste des travaux de Paul Tannery sur les mathématiques et la philosophie des mathematiques»، در BMat، دورهی سوم، 6 (1905)، 292-304. كتابشناسیهای كوتاهتر را ج. سارتن در Osi، 4 (1938)، 703-705؛ و ر. تاتوْن در RHSA، 7 (1954)، 369-371، عرضه كردهاند. خود تانری در هنگام نامزدیش در كوْلژ دوْ فرانس در فروردین 1282/ آوریل 1903 مقالهای تنظیم كرد زیر عنوان «Titres scientifiques de Paul Tannery»، كه در Mémoires، جلد دهم، 125-136، از نو بچاپ رسید.آثار چاپ شدهی تانری مشتملند بر چندین كتاب، ویرایشهای مهم نوشتههای علمی، و تعداد بسیار زیادی مقاله. سه كتاب اصلی به علم باستان اختصاص دارند: Pour l`histoire de la science helléne. De Thalès a Empédocle (پاریس، 1887)؛ چاپ دوم را آ. دیه، با پیشگفتاری به قلم ف. آنریك، آماده ساخت (پاریس، 1930)؛ La géometrie greque… ,I,Histoire général de la géométrie élémentaire (پاریس، 1887)، كه فقط قسمتی از آن چاپ شده است؛ و Recherches sur l`histoire de lastronomie ancienne (پاریس، 1893). كتاب چهارم، كه مختصرتر است، به آماده ساختن ویرایش آثار دكارت مربوط میشود: La correspondence de Descartes dans les inédits du fond libri (پاریس، 1893).
ویرایشهای عمدهی او در مورد آثار علمی عبارتند از Oeuvres de Fermat، 3 جلد (پاریس، 1891-1896)، كه با همكاری ش. آنری ویراسته شد، به اضافهی جلد چهارم (Compléments)، كه به كوشش ش. آنری انتشار یافت (1912)، و جلد پنجم (Suppleménts) (1922)، كه به وسیلهی ك. دِ وارد چاپ و منتشر شد؛ Diophanti Alexandrini opera omnia، 2 جلد (لایپ تسیش، 1893-1895)؛ و Oeuvre de Descartes، 12 جلد و ذیل (پاریس، 1897-1913) با همكاری ش. آدام-تانری در ویرایش جلدهای یكم تا هفتم و جلد نهم مشاركت داشت. او همچنین به ویرایش آثاری آغاز كرد كه با همت بانو تانری ادامه یافت: Correspondance du P. Martin Mersenne، به كوشش ك. دِ وارد، ر. پینتار، و ب. روْشوْ (پاریس، 1932- )؛ و Quadrivium، اثر گئوْرگیوس پاكیمرس، به كوشش ا. استفانوْ (واتیكان سیتی، 1940).
اكثر مقالههای تانری، و همچنین مكاتبههایش، به وسیلهی بانو تانری و با كمك چند تن از نگارندگان تاریخ علم در Mémoires scientifiques گردآوری شدند. مطالب به قرار زیر دسته بندی شدهاند: جلدهای یكم تا سوم، Sciences exactes dans l`antiquité (تولوز- پاریس،1912-1915)؛ چهارم، Sciences exactes chez les Byzantins (1920)؛ پنجم، Sciences exactes au Moyen Âge (1922)؛ ششم، Sciences modern (1926)؛ هفتم، Philosophie ancienne (1925)؛ هشتم، Philosophy modern (1927)؛ نهم، Philologie (1929)؛ دهم، Supplément au tome VI Sciences moderns. Généralitiés historiques (1930)؛ یازدهم تا دوازدهم، Comptes-rendu et analyses (1931-1933)؛ سیزدهم تا شانزدهم، Correspondance (1934-1943)؛ و هفدهم، Biographie,bibliographie compléments et tables (1950).
در كتابشناسیای كه به همت پ. لوئی در مجموعهی Mémoires scientifiques، هفدهم، 61-117، تنظیم گردیده، و نشان دهندهی جلد و صفحهی اول آثاری است كه در این ویرایش تجدید چاپ شده اند، نیز فهرست از مقالاتی مندرج است كه در مجموعهی Mémoires وجود ندارند، از جمله 200 مقالهای كه تانری برای Grand encyclopédie نوشت و یادداشتهایش بر چند فصل از Encyclopédie des sciences mathématiques. جلد هفدهم مجموعهی Mémoires همچنین مشتمل است بر یك «جدول تحلیلی دربارهی مقالات علمی»، 449-494، كه كار با این مجموعهی غنی و متنوع پژوهشها را تا حد زیادی آسان میكند، و فهرست راهنمائی از كلمات یونانی، 495-506.
دوم. خواندنیهای فرعی..
- نوشتههای زیر، كه برحسب تاریخ تنظیم شدهاند:« Paul Tannery et lédition de Descartes»، از شارل آدام، در Oeuvres de Descartes، ویراستهی ش. آدام و پ. تانری، هشتم، پنج- هجده؛ «Notice sur les travaux de Paul Tannery»، از ا. بوْسمان در RQS، دورهی سوم، 8 (1905)، 544-574؛ Discours pronouncés aux obsèquies de M. Paul Tannery... ، از همو (تولوز، 1905)؛ «Paul Tannery(1904-1843)»، از پ. دوئم، در RPhi، 5، شمارهی 1( 1905)، 216-230؛ «Paul Tannery,historien de la philosophie»، از ف. پیكاوه، در AGP، دورهی سوم، 18 (1905)، 293-302؛ «Notice sur Paul Tannery»؛ از ژ. تانری در Rapports et compte-rendus du IIe Congrès international de philosophie (ژنو، 1905)، 775-797؛ نیز در MSPNB، دورهی ششم 4 (1908)، 269-293؛ «Loeuvre de Paul Tannery comme historien des mathématiques» از هـ. گ. تسوْیتن در BMat، دورهی سوم، 6 (1905)، 260-292؛ «Paul Tannery»، از ژ. می یوْ، در RI، 3 (1906)، 28-39، نیز در Nouvelles etudes sur l`histoire de la pensee scientifique (پاریس، 1911)، 1-20؛ «Paul Tannery et la Société des sciences physiques et naturalles de Bordeaux»، از پ. دوئم، در MSPNB، دورهی ششم، 4 (1908)، 295-298؛ و «Paul Tannery,historien de la science antique»، از آ. ریووْ، در RMM، 11 (1913)، 177-210.آثار بعدی عبارتند از« Paul Tannery et son oeuvre d`historien»، از ج. لوْریا، در Arche (رم)، 11 (1929)، هشتاد- نود و دو؛ Paul Tannery et l`histoire des physiologies milésiens، از ی. نوسباوم (لوْزان، 1929)؛ «La signification et l`importance de l`histoire de la science et l`oeuvre de Paul Tannery»، از ف. آنریك، در Pour l`histoire de la science hellene، اثر پوْل تانری، چاپ دوم (پاریس، 1930)، یازده- بیست و یك؛ «Paul Tannery»، «L`oeuvre de Paul Tannery» و «Bibliographie des travaux de Paul Tannery»، از ماری تانری، پ. بوترو، و ج. سارتن، در Osi، 4(1938)، 633-705؛ و «Paul Jules and Marie Tannery»، از ج. سارتن، در Isis، 38 (1947)، 33-51؛ و «Biographie de Paul Tannery» از پ. لوئی، در Mémories scientifiques، تانری، هفدهم، 1-49. دو مقالهی آخر شامل گزارشی است دربارهی موضوع ویروبوْف. نیز - گروهی از مقالات به قلم ا. بر، س. دلوْرم، ژ. ایتار، ر. لوْنوْبل، پ. ا. میشل، ج. سارتن، پ. سرژسكو، ژ. تانری، و ر. تاتوْن، در RHSA، 7 (1954)، 297-368.
دربارهی زندگی و آثار ماری تانری گزارشهائی وجود دارد به قلم پ. دوكاسه، در Osi، 4 (1938)، 706-709؛ به قلم پ. لوئی در Mémoires scientifiques، تانری، هفدهم، 51-59؛ به قلم ج. سارتن، در Isis، 38 (1947)، 44-47، 5؛ و به قلم ك. دِ وارد، در RHSA، 2 (1948)، 90-94.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول