اختلاف در تعداد ركعات
منبع:مجله پرسمان
فلسفه اين كه نمازهاى پنجگانه را بعضى دو ركعتى، بعضى سه ركعتى و بعضى چهار ركعتى مىخوانيم چيست و همچنين فلسفه شكسته بودن نماز مسافر؟
اختلاف تعداد ركعات نماز و نيز تعيين اوقات و ساير جزئيات عبادات - علاوه بر اسرار و رموزى كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعى نداريم - روحيه تسليم در برابر خدا و دستورهاى پيامبر(ص) را در ما تقويت و استوار مىكند.
در متون دينى در مواردى كه لازم و ضرورى بوده، بعضى از اسرار و فلسفه احكام مستقيماً مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل: فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد و...؛ لكن در مورد جزئيات احكام اولاً نياز و و ضرورتى براى بيان اسرار و فلسفه آنها وجود نداشت و ثانياً همه مردم قدرت هضم بسيارى از اسرار را نداشتند و ائمه(ع) تنها در جواب افرادى كه چيزى در اين زمينه مىپرسيدند، مطالبى را كه بافكر و درك آنها مطابق بود، بيان مىكردند. بديهى است دراين گونه موارد نمىشود حكم كرد كه فلسفه و اسرار آن احكام منحصر به چيزى است كه در آن روايت اشاره شده است؛ زيرا اگر پرسش كنندگان اسرار زيادترى را مىخواستند، پيشوايان دينى از جواب دريغ نكرده، مطالب ديگرى مىگفتند. ما از اين نمونهها زياد داريم كه شخصى از امام چيزى مىپرسيد و جوابى مىگرفت و دوباره كه سؤال مىكرد، امام مطلب عميقترى بيان مىفرمود. از جمله اين كه فضيل مىگويد: از امام(ع) پرسيدم: چرا كنيه پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند؟ حضرت فرمود: بريا اين كه پسرى داشتند به نام قاسم، به همين دليل آن حضرت را ابوالقاسم گفتند. گفتم: يابن رسول اللّه! اگر سزاوار مىدانيد زيادتر از اين مطلب بيان بفرماييد. گفتند: آيا مىدانى كه رسول خدا(ص) فرمود: «من وعلى دو پدر اين امتيم»؟ گفتم: بله. بعد فرمود: آيا مىدانى كه رسول خدا(ص) پدر جميع است و على(ع) نيز از امت پيامبر(ص) است و آيا مىدانى كه على(ع) قاسم(تقسيم كننده) بهشت و جهنم است؟ گفتم: بلى. فرمود: به پيامبر(ص) ابوالقاسم گفته شد؛ چون او پدر كسى است كه تقسيم كننده بهشت و جهنم است. پرسيدم: چگونه پيامبر(ص) پدر امت است. فرمود: شفقت و مهربانى پيامبر(ص) بر امتش، مانند شفقت و مهربانى پدر بر فرزندانش است و على نيز بهترين امت پيامبر(ص) است و پس از او على براى امت از همه دلسوزتر و مهربانتر است و او پدر امت است. به اين جهت، پيامبر(ص) فرمودند:«من و على پدر اين امتيم».1 بىترديد اگر راوى به اين جواب بسنده نكرده بود، امام(ع) اسرار زيادترى را بيان مىكرد. در مورد تعداد ركعات نمازها از بعضى روايات استفاده مىشود كه نماز در ابتدا دو ركعتى بوده است؛ چنان كه فضيل گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مىفرمود:« خداوند نمازها را دو ركعتى قرار داد، سپس رسول الله(ص) از خداوند خواستند كه هفت ركعت به آنها بيفزايد».2 ولى سر اين كه چرا پيامبر(ص) اين هفت ركعت را افزودند، بر ما درست معلوم نيست.
فضل بن شاذان نيز از امام رضا(ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «نمازى را كه خداوند بر امت واجب كرد، دو ركعتى بود، ولى رسول خدا(ص) چون مىدانست مردم اين دو ركعت را آن گونه كه شايسته است انجام نخواهند داد و حق آن را ادا نخواهند كرد به نمازهاى ظهر، عصرو عشا دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود تا نقص و كمبودى كه در مورد اداى اصل نماز از طرف نمازگزاران پديد مىآيد جبران شود»3. و به همين دليل نيز نمازهاى چهارركعتى در سفر دو ركعت خوانده مىشود؛ چون اصل نماز هميشه و در همه حال محفوظ است و كم و زياد نمىشود.
سعيد بن مسيّب مىگويد: از امام سجاد(ع) پرسيدم: از چه هنگامى نمازها به اين صورتى كه امروز هست واجب شد؟ حضرت فرمود: «از هنگامى كه اسلام قدرت يافت و جهاد بر مسلمين واجب گشت، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازها افزود.
از اين روايت استفاده مىشود، افزايش هفت ركعت به نمازها همزمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحيه ايمان و عبوديت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود. از روايت ديگرى نيز استفاده مىشود كه نمازهاى يوميه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعيين شدهاند. بدين صورت كه: صبحگاهان وقتى انسان از خواب بر مىخيزد، روى مصالحى از جمله اين كه انسان هنوز بامسائل دنيا و زندگى درگير نشده، نماز دو ركعتى خوانده مىشود و در وسط روز به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نياز بيشترى براى راز و نياز و عبادت وجود دارد تا انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند.
مسأله شكسته شدن نمازهاى چهار ركعتى مسافر و لزوم افطار روزه از احكام امتنانى خداوند است؛ يعنى چون غالباً مسافرت با دشوارىهايى همراه است. خداوند برخى از احكام خويش را در اين زمينه تخفيف داده تا تسهيل بر مكلفين باشد. اين حكمت هم اكنون نيز پابرجا است؛ يعنى، هر چند مسافرتها از گذشته آسانتر است، ليكن اكنون نيز از خستگى و رنج تهى نيست.
اختلاف تعداد ركعات نماز و نيز تعيين اوقات و ساير جزئيات عبادات - علاوه بر اسرار و رموزى كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعى نداريم - روحيه تسليم در برابر خدا و دستورهاى پيامبر(ص) را در ما تقويت و استوار مىكند.
در متون دينى در مواردى كه لازم و ضرورى بوده، بعضى از اسرار و فلسفه احكام مستقيماً مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل: فلسفه نماز، روزه، حج، جهاد و...؛ لكن در مورد جزئيات احكام اولاً نياز و و ضرورتى براى بيان اسرار و فلسفه آنها وجود نداشت و ثانياً همه مردم قدرت هضم بسيارى از اسرار را نداشتند و ائمه(ع) تنها در جواب افرادى كه چيزى در اين زمينه مىپرسيدند، مطالبى را كه بافكر و درك آنها مطابق بود، بيان مىكردند. بديهى است دراين گونه موارد نمىشود حكم كرد كه فلسفه و اسرار آن احكام منحصر به چيزى است كه در آن روايت اشاره شده است؛ زيرا اگر پرسش كنندگان اسرار زيادترى را مىخواستند، پيشوايان دينى از جواب دريغ نكرده، مطالب ديگرى مىگفتند. ما از اين نمونهها زياد داريم كه شخصى از امام چيزى مىپرسيد و جوابى مىگرفت و دوباره كه سؤال مىكرد، امام مطلب عميقترى بيان مىفرمود. از جمله اين كه فضيل مىگويد: از امام(ع) پرسيدم: چرا كنيه پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند؟ حضرت فرمود: بريا اين كه پسرى داشتند به نام قاسم، به همين دليل آن حضرت را ابوالقاسم گفتند. گفتم: يابن رسول اللّه! اگر سزاوار مىدانيد زيادتر از اين مطلب بيان بفرماييد. گفتند: آيا مىدانى كه رسول خدا(ص) فرمود: «من وعلى دو پدر اين امتيم»؟ گفتم: بله. بعد فرمود: آيا مىدانى كه رسول خدا(ص) پدر جميع است و على(ع) نيز از امت پيامبر(ص) است و آيا مىدانى كه على(ع) قاسم(تقسيم كننده) بهشت و جهنم است؟ گفتم: بلى. فرمود: به پيامبر(ص) ابوالقاسم گفته شد؛ چون او پدر كسى است كه تقسيم كننده بهشت و جهنم است. پرسيدم: چگونه پيامبر(ص) پدر امت است. فرمود: شفقت و مهربانى پيامبر(ص) بر امتش، مانند شفقت و مهربانى پدر بر فرزندانش است و على نيز بهترين امت پيامبر(ص) است و پس از او على براى امت از همه دلسوزتر و مهربانتر است و او پدر امت است. به اين جهت، پيامبر(ص) فرمودند:«من و على پدر اين امتيم».1 بىترديد اگر راوى به اين جواب بسنده نكرده بود، امام(ع) اسرار زيادترى را بيان مىكرد. در مورد تعداد ركعات نمازها از بعضى روايات استفاده مىشود كه نماز در ابتدا دو ركعتى بوده است؛ چنان كه فضيل گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مىفرمود:« خداوند نمازها را دو ركعتى قرار داد، سپس رسول الله(ص) از خداوند خواستند كه هفت ركعت به آنها بيفزايد».2 ولى سر اين كه چرا پيامبر(ص) اين هفت ركعت را افزودند، بر ما درست معلوم نيست.
فضل بن شاذان نيز از امام رضا(ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «نمازى را كه خداوند بر امت واجب كرد، دو ركعتى بود، ولى رسول خدا(ص) چون مىدانست مردم اين دو ركعت را آن گونه كه شايسته است انجام نخواهند داد و حق آن را ادا نخواهند كرد به نمازهاى ظهر، عصرو عشا دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود تا نقص و كمبودى كه در مورد اداى اصل نماز از طرف نمازگزاران پديد مىآيد جبران شود»3. و به همين دليل نيز نمازهاى چهارركعتى در سفر دو ركعت خوانده مىشود؛ چون اصل نماز هميشه و در همه حال محفوظ است و كم و زياد نمىشود.
سعيد بن مسيّب مىگويد: از امام سجاد(ع) پرسيدم: از چه هنگامى نمازها به اين صورتى كه امروز هست واجب شد؟ حضرت فرمود: «از هنگامى كه اسلام قدرت يافت و جهاد بر مسلمين واجب گشت، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازها افزود.
از اين روايت استفاده مىشود، افزايش هفت ركعت به نمازها همزمان با اوج و گسترش اسلام، براى بالا بردن روحيه ايمان و عبوديت در مسلمانان، لازم و ضرورى بود. از روايت ديگرى نيز استفاده مىشود كه نمازهاى يوميه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعيين شدهاند. بدين صورت كه: صبحگاهان وقتى انسان از خواب بر مىخيزد، روى مصالحى از جمله اين كه انسان هنوز بامسائل دنيا و زندگى درگير نشده، نماز دو ركعتى خوانده مىشود و در وسط روز به جهت اشتغال به امور مادى و زندگى نياز بيشترى براى راز و نياز و عبادت وجود دارد تا انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند.
مسأله شكسته شدن نمازهاى چهار ركعتى مسافر و لزوم افطار روزه از احكام امتنانى خداوند است؛ يعنى چون غالباً مسافرت با دشوارىهايى همراه است. خداوند برخى از احكام خويش را در اين زمينه تخفيف داده تا تسهيل بر مكلفين باشد. اين حكمت هم اكنون نيز پابرجا است؛ يعنى، هر چند مسافرتها از گذشته آسانتر است، ليكن اكنون نيز از خستگى و رنج تهى نيست.
پىنوشت:
1. علل الشرايع، ج5، باب 106، ح2.
2. وسائل الشيعه، ج3، ص638و636و35و34و31.
3. همان، ج3، ص38.