قبر خاكى يا برزخى؟

روح از بدن، جسم انسان هيچ گونه احساس و دركى ندارد و اگر تكه تكه هم شود، چيزى متوجه نمى‏شود. چطور است كه در متون دينى صحبت از شب اول قبر، سختى‏هاى آن، ورود نكير منكر، فشار قبر، عذاب و... مى‏شود در حالى كه اين موارد براى جسم بدون روح نمى‏تواند صادق باشد و اگر اتفاقى هم بيفتد، كاملاً روحى است و ارتباطى با جسم و محل دفن آن نخواهد داشت، ضمن اين كه عالم برزخ فاقد دو ويژگى عالم ماده است، .
يکشنبه، 19 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قبر خاكى يا برزخى؟
 قبر خاكى يا برزخى؟
قبر خاكى يا برزخى؟
منبع:مجله پرسمان
همان طور كه مى‏دانيد با خروج روح از بدن، جسم انسان هيچ گونه احساس و دركى ندارد و اگر تكه تكه هم شود، چيزى متوجه نمى‏شود. چطور است كه در متون دينى صحبت از شب اول قبر، سختى‏هاى آن، ورود نكير منكر، فشار قبر، عذاب و... مى‏شود در حالى كه اين موارد براى جسم بدون روح نمى‏تواند صادق باشد و اگر اتفاقى هم بيفتد، كاملاً روحى است و ارتباطى با جسم و محل دفن آن نخواهد داشت، ضمن اين كه عالم برزخ فاقد دو ويژگى عالم ماده است، يعنى زمان و مكان. بنابراين، اصطلاح «شب اول قبر» نيز نمى‏تواند صحيح باشد؟
عذاب قبر جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى معذب است نه بدن مادى و دنيايى. توضيح مطلب با توجه به دو نكته روشن مى‏شود:
1. روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مى‏يابد و مى‏بيند. در واقع آدمى با رفتن از حيات دنيوى به حيات برزخى، بدن مادى خود را رها كرده، با بدن مثالى خود متحد مى‏گردد؛ بدنى كه با نظام برزخى متناسب بوده و اتحادش با روح از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنيوى قوى‏تر است. قالب مثالى موجود در خواب مى‏تواند ما را به بدن برزخى تا حدودى هدايت كند، هنگام خواب كه تعلق روح به بدن مادى تا اندازه‏اى كم مى‏شود و از حدود مادى تا اندازه‏اى آزاد مى‏گردد، روح خود را با يك نوع تمثيل مثالى يافته، با بدنى شبيه بدن مادى و دنيوى مى‏بيند. اين شاهد روشنى است كه روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادى يا تعلق كم‏تر، قدرت تمثل به بدن مثالى مى‏يابد. انسان، هنگام خواب و خواب ديدن، خودش را با همان بدن مى‏بيند با همان شكل و تصوير و اين حكايتگر وجود بدن مثالى و قالب برزخى است كه با انتقال روح از اين عالم مادى به نظام برزخى به وجود نيامده بلكه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته، ولى ما از آن محجوب بوده‏ايم. اگر اين حجاب را - كه تعلق و توجه به نظام مادى و ماديات است - كنار زنيم، هم اكنون نيز خود را در آن قالب مثال متمثل مى‏بينيم؛ چنان كه در خواب تا حدودى كه تعلق روح به بدن مادى كم مى‏شود، در حالى كه بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است، خود را با بدنى مشابه با اين بدن يافته و سيرها و حركت‏ها و فهم‏ها و ديدنى‏ها و شنيدنى‏ها و خوردنى‏ها و خواستن با آن داريم.1
ناگفته نماند، از نظر روايات وجود بدن برزخى امرى مسلم و قطعى است، چنان كه امام صادق(ع) فرمود: «اما [ارواح مؤمنان‏] در بدن‏هايى شبيه بدن‏هاى دنيوى آنان است‏2». يا در جاى ديگرى فرمود: «ارواح انسان‏ها به صورت جسدهاى دنيوى در درختى در بهشتند3». اين روايات حكايتگر وجود بدن برزخى و مثالى در عالم برزخ است.
2. ميان قبر برزخى و قبر خاكى ارتباط خاصى حاكم است، يعنى ميان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاكى ارتباط وجود دارد و اين ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى كه در طول زندگى دنيوى با يكديگر نوعى اتحاد داشته‏اند، سرچشمه مى‏گيرد. با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ، ارتباط آن‏ها به كلى از ميان نمى‏رود، بلكه نوعى ارتباط در حد پايين‏تر ميان روح برزخى و بدن خاكى و مادى وجود دارد البته نه در حد و اندازه‏اى كه در زندگى دنيوى و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن كيفيت و كميت بلكه در ميزانى ضعيف‏تر و با كم و كيفى ديگر. از همين رو، قبر خاكى با قبر و عالم برزخى روح ارتباطى دارد كه جاها و نقاط ديگر اين ارتباط را ندارد و به همين جهت است كه به رغم حضور روح در عالمى فوق ماده، زمان و مكان [برزخ‏] توجه خاصى به بدن مادى و به نقطه‏اى كه بدن خاكى در آن است، دارد. بر اساس همين ارتباط ميان قبر برزخى و قبر خاكى است كه دستورها و احكام خاصى در باب قبر خاكى، تشييع جنازه، كفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زيارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظاير آن‏ها در شريعت اسلامى وجود دارد.
بنابر آنچه گذشت، عذاب قبر همان عذاب‏هاى برزخ است كه از نخستين مرتبه آن به فشار قبر تعبير مى‏شود.
براى مطالعه درباره مرگ و برزخ، كتاب عروج روح، آيت اللّه شجاعى از شاگردان مرحوم علامه طباطبايى توصيه مى‏شود. اين كتاب در عين حجم كم، بيانى عميق از مرگ و برزخ ارائه مى‏دهد. كتاب مذكور از آثار كانون انديشه جوان است.

پى نوشت:

1. خواب و نشانه‏هاى آن، محمد شجاعى، ص 58 - 62.
2. بحارالانوار، ج‏6، ص 268.
3. همان، ص 269.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.