انواع غيبت
منبع:نگین آفرینش
در مورد انواع غيبت، حضرت امام سجاد (عليه السلام) ميفرمايند:
«إِنَّ لِلقائِم مِنَّا غَيبَتَين إِحداهُمَا أَطوَلُ مِنَ الأُخری ... و أَمّا الأُخری فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتّی يَرجَعَ عَن هذَا الأَمرِ أَکثَرُ مَن يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثبُتُ عَلَيهِ إِلَّا مَن قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّت مَعرِفَتُهُ وَ لَميَجِد فِي نَفسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَينَا وَ سَلَّمَ لَنا أهلَ البَيتِ؛1 «و همانا براي قيام کنندهي از ما، دو غيبت وجود دارد که يکي از اين دو طولانيتر از ديگري است ... و اما ديگري، پس مدّت آن طولاني ميشود تا اينکه غالب کساني که به او اعتقاد داشتند، از اين اعتقاد برميگردند و کسي بر اين امر ثابت نميماند مگر اينکه يقينش قوي و معرفتش صحيح باشد و در دلش حرجي از آنچه حکم ميکنيم نبوده و تسليم ما اهل بيت باشد.»
امام علي (عليه السلام) در بيان ويژگيهاي غيبت کبري ميفرمايند:
«لِلقائِمِ مِنَّا غَيبَةٌ أمَدُها طويلٌ کَأَنِّي بالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَولانَ النِّعَم في غَيبَتهِ يَطلُبُونَ المَرعي فَلايَجِدُونَه أَلا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم علی دِينِهِ وَ لَميقسُ قَلبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيبَتِ إِمَامِهِ فَهُوَ معي في دَرَجَتي يَومَ القيامَةِ»؛4 «قائم (عليه السلام) را غيبتي است که زمانش طولاني خواهد بود. گويي شيعيان را ميبينم که در زمان غيبت او به اين سو و آن سو ميروند. همانند گوسفنداني که چوپان خويش را گم کرده و به دنبال چراگاه هستند و چيزي نمييابند. آگاه باشيد پس کسي که بر دينش ثابت قدم بماند و به خاطر طولاني شدن غيبت امامش دچار قساوت قلب نگردد، پس او در روز قيامّت در رتبه و درجهي من، با من خواهد بود.»
در دوران غيبت کبري وظيفهي شيعيان طبق توصيهي خود حضرت، مراجعه به فقهاي جامع الشّرايط است که نايبان عام ايشان محسوب ميشوند. در توقيع صادر شده از حضرت اين چنين آمده است:
«وَ أَمّا الحوادِثُ الوَاقِعَةُ فَارجِعُوا فِيهَا إلَی رُوَاةِ أَحَادِيثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِي عَلَيکُم وَ أَنَا حُجَّةُ الله عَلَيهِم»؛5 «و اما در پيشآمدها به روايان احاديث ما مراجعه نماييد که آنها حجت من بر شمايند و من حجّت خدا بر آنها هستم.»
و امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه ميفرمايند:
«وَ أَمَّا مَن کَانَ مِنَ الفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفسِهِ حافظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً لهَواهُ مُطِيعاً لأَمرِ مَولَاهُ فَلِلعَوَامِ أَن يُقَلِّدُوهُ»؛6 «و اما کسي از فقها که خويشتندار و نگهبان دينش و مخالف هواي نفسش و پيرو دستوارت مولايش (ائمهي اطهار(عليهم السلام)) باشد، پس بر مردم لازم است از او تقليد نمايند.»
«إِنَّ لِلقائِم مِنَّا غَيبَتَين إِحداهُمَا أَطوَلُ مِنَ الأُخری ... و أَمّا الأُخری فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتّی يَرجَعَ عَن هذَا الأَمرِ أَکثَرُ مَن يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثبُتُ عَلَيهِ إِلَّا مَن قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّت مَعرِفَتُهُ وَ لَميَجِد فِي نَفسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَينَا وَ سَلَّمَ لَنا أهلَ البَيتِ؛1 «و همانا براي قيام کنندهي از ما، دو غيبت وجود دارد که يکي از اين دو طولانيتر از ديگري است ... و اما ديگري، پس مدّت آن طولاني ميشود تا اينکه غالب کساني که به او اعتقاد داشتند، از اين اعتقاد برميگردند و کسي بر اين امر ثابت نميماند مگر اينکه يقينش قوي و معرفتش صحيح باشد و در دلش حرجي از آنچه حکم ميکنيم نبوده و تسليم ما اهل بيت باشد.»
1- غيبت صغري
1- ابو عمرو عثمان بن سعيد عمري، از سال 260 ه .ق تا هنگام وفاتش که احتمالاً سال 267 ه .ق بوده است.
2- ابو جعفر محمّد بن عثمان عمري، بعد از فوت پدر، تا سال 305 ه .ق.
3- ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي، از سال 305 ه .ق تا 326 ه .ق.
4- ابوالحسن علي بن محمّد سَمُري، از سال 326 ه .ق تا 329 ه .ق.2
2- ابو جعفر محمّد بن عثمان عمري، بعد از فوت پدر، تا سال 305 ه .ق.
3- ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي، از سال 305 ه .ق تا 326 ه .ق.
4- ابوالحسن علي بن محمّد سَمُري، از سال 326 ه .ق تا 329 ه .ق.2
2- غيبت کبري
امام علي (عليه السلام) در بيان ويژگيهاي غيبت کبري ميفرمايند:
«لِلقائِمِ مِنَّا غَيبَةٌ أمَدُها طويلٌ کَأَنِّي بالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَولانَ النِّعَم في غَيبَتهِ يَطلُبُونَ المَرعي فَلايَجِدُونَه أَلا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم علی دِينِهِ وَ لَميقسُ قَلبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيبَتِ إِمَامِهِ فَهُوَ معي في دَرَجَتي يَومَ القيامَةِ»؛4 «قائم (عليه السلام) را غيبتي است که زمانش طولاني خواهد بود. گويي شيعيان را ميبينم که در زمان غيبت او به اين سو و آن سو ميروند. همانند گوسفنداني که چوپان خويش را گم کرده و به دنبال چراگاه هستند و چيزي نمييابند. آگاه باشيد پس کسي که بر دينش ثابت قدم بماند و به خاطر طولاني شدن غيبت امامش دچار قساوت قلب نگردد، پس او در روز قيامّت در رتبه و درجهي من، با من خواهد بود.»
در دوران غيبت کبري وظيفهي شيعيان طبق توصيهي خود حضرت، مراجعه به فقهاي جامع الشّرايط است که نايبان عام ايشان محسوب ميشوند. در توقيع صادر شده از حضرت اين چنين آمده است:
«وَ أَمّا الحوادِثُ الوَاقِعَةُ فَارجِعُوا فِيهَا إلَی رُوَاةِ أَحَادِيثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِي عَلَيکُم وَ أَنَا حُجَّةُ الله عَلَيهِم»؛5 «و اما در پيشآمدها به روايان احاديث ما مراجعه نماييد که آنها حجت من بر شمايند و من حجّت خدا بر آنها هستم.»
و امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه ميفرمايند:
«وَ أَمَّا مَن کَانَ مِنَ الفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفسِهِ حافظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً لهَواهُ مُطِيعاً لأَمرِ مَولَاهُ فَلِلعَوَامِ أَن يُقَلِّدُوهُ»؛6 «و اما کسي از فقها که خويشتندار و نگهبان دينش و مخالف هواي نفسش و پيرو دستوارت مولايش (ائمهي اطهار(عليهم السلام)) باشد، پس بر مردم لازم است از او تقليد نمايند.»
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 593، ب 31، ح 7 .
2. طوسی، غيبت، ص 253 / صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 458، فصل 4، ب 3 .
3. شيخ طوسی در غيبت، ص 397 / شيخ طبرسی در أعلام الوری .
4. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 562، ب 26، ح 14 .
5. تاريخ عصر غيبت، ص 47، به نقل از احتجاج طبرسي، ص 28 .
6. طبرسي، الإحتجاج، ص 459 .