ماهيت فرهنگ غرب
منبع:کیهان-شماره18979
پرسش:
فرهنگ غرب از چه ويژگيها و ماهيتي برخوردار است و چرا يك شهروند ايراني و مسلمان نمي تواند فرهنگ غرب را الگو و راهنماي عمل خود قرار دهد؟
پاسخ: به نحو اجمالي فرهنگ مغرب زمين در طول حيات خود، روند پرفرازو نشيب و سير تحولي فراواني را پشت سر گذاشته است. در يك زمانبدي كلي از قرن چهارم تا قرن چهاردهم يعني هزار سال فرهنگ مسيحيت به طور رسمي در كشورهاي اروپايي و غربي حاكم بود. در اين دوره سرنوشت و تاروپود حكومتهاي آنها براساس دين و آيين مسيحيت رقم مي خورد. از قرن چهاردهم تا قرن هجدهم دوران رسانس يا تجديدنظر طلبي در دين مسيحيت بوجود آمد كه در پرتو اين تحول جديد دين با تمامي مظاهر آن از صحنه اجتماعي و سياسي به حاشيه رانده شد و جنبه فردي پيدا كرد. از قرن هجدهم كه اوج انقلاب صنعتي كشورهاي غربي بود حكومتهاي غربي با صبغه لائيك و سكولار به حيات خود ادامه دادند و هم اكنون بزرگترين چالش فراروي خود را حكومتهاي ديني به ويژه نظام جمهوري اسلامي ايران مي دانند. نكته اساسي د راين مرحله اخير غلبه و سيطره فرهنگ صهيونيستي بر فرهنگ غرب مي باشد كه در صحنه هاي مختلف و عرصه هاي گوناگون تحولات كشورهاي غربي خود را نمايان ساخته است. به تعبير شهيد مطهري(ره) فرهنگ ماركسيست لنينيستي از دل فرهنگ غرب بيرون آمد، آن هم با هدايت صهيونيستها و هر دو (فرهنگ ليبرال- دمكراسي و ماركسيست-لنينيستي) به منزله دولبه قيچي هستند كه براي بريدن يك رشته و آن هم اسلام به حركت در مي آيند. براي تفصيل اين مطلب بار ديگر از سخنان گوهر بار مقام معظم رهبري الهام مي گيريم كه به شايستگي ماهيت فرهنگ غرب را توصيف نموده اند. معظم له در اين باره مي فرمايند:
برنامه ريزي براي فساد انسان
فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ريزي براي فساد انسان است، فرهنگ دشمني و بغض با ارزشها و درخشندگيها و فضيلتهاي انساني است، فرهنگي است كه همچون ابزار در اختيار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با اين فرهنگ، درصددند نسل بني آدم را از همه فضايل انساني تهي دست كنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطيع و تسليم و غافل از ياد خدا و معنويت تبديل كنند. منافع آنها، جز از طريق گسترش اين فرهنگ تأمين نمي شود. اين فرهنگ، برهنگي و اختلاط و امتزاج بي قيد و شرط زن و مرد با هم است كه يكي از پايه هاي اصلي فرهنگ غربي مي باشد و از روز اول، براي فساد انسانها و خروج انسانيت از دايره فضايل انساني بنيانگذاري شد. آنها كه دلشان براي انسانيت نسوخته است.
بزرگترين ايستگاههاي تلويزيوني و راديويي، از آن صاحبان بزرگترين كارخانه ها و معادن و منابع و عظيمترين ثروتهاست. تشكيلات صهيونيستي، براي فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پيش، شروع به برنامه ريزي و اشاعه فساد و فحشا كرده اند. آنها زنها را از عفت بشري خارج ساختند؛ به طوري كه حتي زنهاي اروپا و آمريكا هم، به شدت پنجاه سال اخير دچار فحشا و فساد و دوري از فضايل انساني نبوده اند! زنان كشورهاي اسلامي و ديگر كشورهاي دوردست كه جاي خود دارد. همچنين مردها را به فساد و راحت طلبي و تنبلي و عشرت جويي و مصرف گرايي كشاندند و به قبول وضع زندگي حيواني واداشتند. براي اين كه از طرف مردها و زنهايي كه در كشورهاي مختلف عالم، زير فشار استبداد و استعمار اين قدرتها قرار مي گيرند، تهديد نشوند، مغزها را فاسد كردند.
امروز، وضع فساد اخلاقي مردم كشورهاي استعمارزده دنيا در آفريقا و آمريكاي لاتين، در نهايت درجه است. آنها به خودي خود، اين گونه فاسد نشدند؛ بلكه استعمار و استكبار براي افساد اينها برنامه ريزي كردند تا از شر و تعرض و مقابله به مثل و بيداري آنها جلوگيري كنند و امپراتوري قدرت شيطاني و اهريمني دستگاههاي استعماري و استكباري خود را حفظ نمايند.
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال در ابتدا به روند تحولات تاريخي مغرب زمين اشاره شد و به نحو اجمال مشخص گرديد آيين مسيحيت هزار سال حداقل در فرهنگ غرب حرف اول را مي زد. اما بعد از رنسانس آيين مسيحيت از صحنه سياسي و اجتماعي به حاشيه رانده شد و جنبه فردي پيدا كرد.
سپس در اين مرحله به سيطره و نفوذ فرهنگ صهيونيستي در فرهنگ غرب اشاره گذرايي داشتيم كه با چنين رويكردي به سراغ بيانات و ديدگاههاي مقام معظم رهبري رفتيم و از نگاه و تبيين معظم له الهام گرفتيم. اولين ويژگي فرهنگ غرب را رهبر فرزانه انقلاب «برنامه ريزي براي فساد انسان» برشمردند كه در ادامه اين مبحث بخش پاياني را پي مي گيريم:ترويج فرهنگ غربي در ايران
با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوي اين كار را شروع كرده بودند؛ ولي در جريان سلطنت آن رژيم منحوس، اين روند را شدت بخشيدند. استعمار و استكبار در دوران سلطنت اين خانواده مزدور و دست نشانده، در اشاعه فرهنگ غربي در جامعه زياد كوشيدند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز، اگر تمايلات برخي خانواده هاي ايراني داخل كشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت مي بينيد، نتيجه تعمليات همان معلمان رذل و خائن غربي است كه در طول دهها سال در اين كشور نفوذ و رشد يافته است. با اين كه انقلاب آمد و تحول عظيمي در فرهنگ و ذهنيت مردم به وجود آورد، با اين حال، بسياري از افرادي كه هنوز دلشان در هواي كيفيت زندگي غربي است، متأسفانه از مفاسد زندگي غربي كه لجن آلود و فاسد است و در آن، هيچ يك از بنيانهاي اصيل بشري- همچون خانواده و شخصيت انساني زن و مرد- سالم نمي ماند، اطلاعي ندارند.
رسمي شدن همجنس بازي
امروز، ببينيد كه در آمريكا و انگليس، همجنس بازي رسمي و قانوني شده است و خجالت هم نمي كشند! كاري را انجام دادند كه ما از نقل و حكايت آن شرم داريم و حيا مي كنيم. مردم ما بدانند، آيا وقتي در كشوري ازدواج دو همجنس با هم قانوني مي شود، بنيان خانواده در اين جامعه باقي خواهد ماند؟!
سست بودن بنيان خانواده
امروز، توده معمولي مردم آمريكا و اروپا- نه قدرتمندها و تبليغاتچي هايشان- از سست بودن بنيان خانواده رنج مي برند. زنها و مردها، در يك حد از متلاشي شدن خانواده ها رنج مي برند و ناراحتند و اين، روزبه روز تشديد مي شود و البته آخرين ضربه است. خانواده، محل آسايش انسان است. هيچ انساني، بدون داشتن يك خانواده آسوده و آرام و راحت، مزه زندگي و طعم واقعي حيات انساني را نخواهد چشيد. اينها، اين بنيان اصيل را متلاشي و منهدم مي كنند و از بين مي برند. اين، فرهنگ غربي است. نتيجه اين آزادي و بي بندوباري و فرهنگ برهنگي و اختلاط زن و مرد همين مسائل است.
فرهنگ غرب از چه ويژگيها و ماهيتي برخوردار است و چرا يك شهروند ايراني و مسلمان نمي تواند فرهنگ غرب را الگو و راهنماي عمل خود قرار دهد؟
پاسخ: به نحو اجمالي فرهنگ مغرب زمين در طول حيات خود، روند پرفرازو نشيب و سير تحولي فراواني را پشت سر گذاشته است. در يك زمانبدي كلي از قرن چهارم تا قرن چهاردهم يعني هزار سال فرهنگ مسيحيت به طور رسمي در كشورهاي اروپايي و غربي حاكم بود. در اين دوره سرنوشت و تاروپود حكومتهاي آنها براساس دين و آيين مسيحيت رقم مي خورد. از قرن چهاردهم تا قرن هجدهم دوران رسانس يا تجديدنظر طلبي در دين مسيحيت بوجود آمد كه در پرتو اين تحول جديد دين با تمامي مظاهر آن از صحنه اجتماعي و سياسي به حاشيه رانده شد و جنبه فردي پيدا كرد. از قرن هجدهم كه اوج انقلاب صنعتي كشورهاي غربي بود حكومتهاي غربي با صبغه لائيك و سكولار به حيات خود ادامه دادند و هم اكنون بزرگترين چالش فراروي خود را حكومتهاي ديني به ويژه نظام جمهوري اسلامي ايران مي دانند. نكته اساسي د راين مرحله اخير غلبه و سيطره فرهنگ صهيونيستي بر فرهنگ غرب مي باشد كه در صحنه هاي مختلف و عرصه هاي گوناگون تحولات كشورهاي غربي خود را نمايان ساخته است. به تعبير شهيد مطهري(ره) فرهنگ ماركسيست لنينيستي از دل فرهنگ غرب بيرون آمد، آن هم با هدايت صهيونيستها و هر دو (فرهنگ ليبرال- دمكراسي و ماركسيست-لنينيستي) به منزله دولبه قيچي هستند كه براي بريدن يك رشته و آن هم اسلام به حركت در مي آيند. براي تفصيل اين مطلب بار ديگر از سخنان گوهر بار مقام معظم رهبري الهام مي گيريم كه به شايستگي ماهيت فرهنگ غرب را توصيف نموده اند. معظم له در اين باره مي فرمايند:
برنامه ريزي براي فساد انسان
فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ريزي براي فساد انسان است، فرهنگ دشمني و بغض با ارزشها و درخشندگيها و فضيلتهاي انساني است، فرهنگي است كه همچون ابزار در اختيار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با اين فرهنگ، درصددند نسل بني آدم را از همه فضايل انساني تهي دست كنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطيع و تسليم و غافل از ياد خدا و معنويت تبديل كنند. منافع آنها، جز از طريق گسترش اين فرهنگ تأمين نمي شود. اين فرهنگ، برهنگي و اختلاط و امتزاج بي قيد و شرط زن و مرد با هم است كه يكي از پايه هاي اصلي فرهنگ غربي مي باشد و از روز اول، براي فساد انسانها و خروج انسانيت از دايره فضايل انساني بنيانگذاري شد. آنها كه دلشان براي انسانيت نسوخته است.
بزرگترين ايستگاههاي تلويزيوني و راديويي، از آن صاحبان بزرگترين كارخانه ها و معادن و منابع و عظيمترين ثروتهاست. تشكيلات صهيونيستي، براي فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پيش، شروع به برنامه ريزي و اشاعه فساد و فحشا كرده اند. آنها زنها را از عفت بشري خارج ساختند؛ به طوري كه حتي زنهاي اروپا و آمريكا هم، به شدت پنجاه سال اخير دچار فحشا و فساد و دوري از فضايل انساني نبوده اند! زنان كشورهاي اسلامي و ديگر كشورهاي دوردست كه جاي خود دارد. همچنين مردها را به فساد و راحت طلبي و تنبلي و عشرت جويي و مصرف گرايي كشاندند و به قبول وضع زندگي حيواني واداشتند. براي اين كه از طرف مردها و زنهايي كه در كشورهاي مختلف عالم، زير فشار استبداد و استعمار اين قدرتها قرار مي گيرند، تهديد نشوند، مغزها را فاسد كردند.
امروز، وضع فساد اخلاقي مردم كشورهاي استعمارزده دنيا در آفريقا و آمريكاي لاتين، در نهايت درجه است. آنها به خودي خود، اين گونه فاسد نشدند؛ بلكه استعمار و استكبار براي افساد اينها برنامه ريزي كردند تا از شر و تعرض و مقابله به مثل و بيداري آنها جلوگيري كنند و امپراتوري قدرت شيطاني و اهريمني دستگاههاي استعماري و استكباري خود را حفظ نمايند.
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال در ابتدا به روند تحولات تاريخي مغرب زمين اشاره شد و به نحو اجمال مشخص گرديد آيين مسيحيت هزار سال حداقل در فرهنگ غرب حرف اول را مي زد. اما بعد از رنسانس آيين مسيحيت از صحنه سياسي و اجتماعي به حاشيه رانده شد و جنبه فردي پيدا كرد.
سپس در اين مرحله به سيطره و نفوذ فرهنگ صهيونيستي در فرهنگ غرب اشاره گذرايي داشتيم كه با چنين رويكردي به سراغ بيانات و ديدگاههاي مقام معظم رهبري رفتيم و از نگاه و تبيين معظم له الهام گرفتيم. اولين ويژگي فرهنگ غرب را رهبر فرزانه انقلاب «برنامه ريزي براي فساد انسان» برشمردند كه در ادامه اين مبحث بخش پاياني را پي مي گيريم:ترويج فرهنگ غربي در ايران
با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوي اين كار را شروع كرده بودند؛ ولي در جريان سلطنت آن رژيم منحوس، اين روند را شدت بخشيدند. استعمار و استكبار در دوران سلطنت اين خانواده مزدور و دست نشانده، در اشاعه فرهنگ غربي در جامعه زياد كوشيدند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز، اگر تمايلات برخي خانواده هاي ايراني داخل كشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت مي بينيد، نتيجه تعمليات همان معلمان رذل و خائن غربي است كه در طول دهها سال در اين كشور نفوذ و رشد يافته است. با اين كه انقلاب آمد و تحول عظيمي در فرهنگ و ذهنيت مردم به وجود آورد، با اين حال، بسياري از افرادي كه هنوز دلشان در هواي كيفيت زندگي غربي است، متأسفانه از مفاسد زندگي غربي كه لجن آلود و فاسد است و در آن، هيچ يك از بنيانهاي اصيل بشري- همچون خانواده و شخصيت انساني زن و مرد- سالم نمي ماند، اطلاعي ندارند.
رسمي شدن همجنس بازي
امروز، ببينيد كه در آمريكا و انگليس، همجنس بازي رسمي و قانوني شده است و خجالت هم نمي كشند! كاري را انجام دادند كه ما از نقل و حكايت آن شرم داريم و حيا مي كنيم. مردم ما بدانند، آيا وقتي در كشوري ازدواج دو همجنس با هم قانوني مي شود، بنيان خانواده در اين جامعه باقي خواهد ماند؟!
سست بودن بنيان خانواده
امروز، توده معمولي مردم آمريكا و اروپا- نه قدرتمندها و تبليغاتچي هايشان- از سست بودن بنيان خانواده رنج مي برند. زنها و مردها، در يك حد از متلاشي شدن خانواده ها رنج مي برند و ناراحتند و اين، روزبه روز تشديد مي شود و البته آخرين ضربه است. خانواده، محل آسايش انسان است. هيچ انساني، بدون داشتن يك خانواده آسوده و آرام و راحت، مزه زندگي و طعم واقعي حيات انساني را نخواهد چشيد. اينها، اين بنيان اصيل را متلاشي و منهدم مي كنند و از بين مي برند. اين، فرهنگ غربي است. نتيجه اين آزادي و بي بندوباري و فرهنگ برهنگي و اختلاط زن و مرد همين مسائل است.