چگونه فاشیست‌های ایتالیا به قدرت رسیدند؟

اشاعه‌ی پیام وحشت

مردم ایتالیا در جنگ اول جهانی خسارت‌های هولناکی دیدند. بیش از ششصدهزار سرباز جان خود را در جنگ از دست دادند و بیش از یک میلیون نفر مجروح شدند. حتی پس از آن‌که جنگ در یازدهم نوامبر 1918 به پایان رسید،
سه‌شنبه، 21 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشاعه‌ی پیام وحشت
 اشاعه‌ی پیام وحشت

 

نویسنده: برندا‌ هاوگن
مترجم: رضا علیزاده



 

 چگونه فاشیست‌های ایتالیا به قدرت رسیدند؟

مردم ایتالیا در جنگ اول جهانی خسارت‌های هولناکی دیدند. بیش از ششصدهزار سرباز جان خود را در جنگ از دست دادند و بیش از یک میلیون نفر مجروح شدند. حتی پس از آن‌که جنگ در یازدهم نوامبر 1918 به پایان رسید، رنج‌های ایتالیا هنوز ادامه داشت.
اگرچه متفقین برنده‌ی جنگ بودند، ایتالیا به رغم معاهده‌ای پنهانی که با فرانسه و روسیه و بریتانیای کبیر امضا کرده بود، (1) از بیش‌تر غنایم جنگی محروم ماند. موسولینی مثل بسیاری از ایتالیایی‌ها احساس می‌کرد که به آن‌ها خیانت شده است. او از این‌که ایتالیا چنان که باید و شاید مستعمره‌های زیادی به دست نیاورده است عصبانی بود و در روزنامه‌اش به خشم عموم ‌دامن می‌زد.
گروه‌هایی از کهنه‌سربازانِ جنگ هم در میان ایتالیایی‌های ناراضی دیده می‌شدند که اسمشان آردیتی بود. اعضای این گروه ستیزه‌جو با سوسیالیسم مخالف بودند و جذب فاشیسم شدند. برنامه‌ی حزب فاشیست مبنی بر حمایت از مالکیت دولت بر منابع ملی، خوشایند کهنه‌سربازان قرار گرفت. سوسیالیست‌ها با این حرفشان که کهنه‌سربازان در جنگ جهانی اول آلت دست طبقه بالا قرار گرفته و به جنگ رفته‌اند، خشم آن‌ها را برمی‌انگیختند. می‌گفتند کهنه‌سربازان قهرمان نیستند، بلکه قربانی‌اند. این حرف کهنه‌سربازان را رنجاند و باعث تنفرشان از سوسیالیست‌ها شد.
سوسیالیست‌ها همچنین با مخالفت روزافزون توده‌های معمولی مردم نیز روبرو شدند، چون آن‌ها از ابزار اعتصاب برای به دست آوردن خواسته‌هاشان استفاده می‌کردند. اقتصاد ایتالیا در طی جنگ و بعد از آن آسیب فراوان دیده بود و مردم می‌دیدند که اعتصاب باعث رکود اقتصادی بیش‌تر می‌شود. بعضی از ایتالیایی‌ها خشم و استیصال خود را متوجه سوسیالیست‌ها کردند. در این میان فاشیست‌ها اعتقاد داشتند که دولت باید نیروی کار و صنعت را در اختیار بگیرد و به هر تهدید اعتصاب خاتمه بدهد. آن‌ها می‌گفتند که نظم را به میان ملت برمی‌گردانند.
در پانزدهم آوریل 1919 گروهی از آردیتی‌ها به دفتر آوانتی! حمله و آن را ویران کردند. خشونت به سرعت گسترده شد و آشوب خیابان‌ها را فرا گرفت. اگرچه موسولینی در آشوب‌ها مشارکت نداشت آن را شروع انقلاب فاشیست‌ها نامید.
موسولینی از واکنش‌های حاصل از آشوب‌های میلان بسیاری چیزها آموخت. پی برد که پلیس با آردیتی‌ها تفاهم بیش‌تری دارد تا با سوسیالیست‌ها. احتمال مضروب یا دستگیر شدن سوسیالیست‌ها به دست پلیس بسیار بیش‌تر است تا اعضای آردیتی، فاشیست‌ها می‌توانستند فقط با ضرب و جرح مخالفانشان به حزب برتر تبدیل شوند.
بعد از آشوب‌های میلان موسولینی شاخه‌ی آردیتی خاص خودش را راه انداخت. با پولی که از روزنامه به دست می‌آورد، اسلحه و تجهیزات افرادش را فراهم کرد. طولی نکشید که دفاتر روزنامه‌اش بیش‌تر شبیه زرادخانه شد تا محل کار.
موسولینی در حالی که تلاش می‌کرد مخالفانش را با توسل به زور از میدان به در کند، تصمیم گرفت تا در انتخابات نیز شرکت کند. در گذشته می‌گفت حکومت را باید با روش‌های غیرمسالمت‌آمیز سرنگون کرد. استدلال می‌کرد تغییر با عضویت در نظام پارلمانی ممکن نیست. حالا امیدوار بود که دقیقاً همین کار را بکند- تغییر حکومت از طریق عضویت در آن.
موسولینی در شانزدهم نوامبر 1919 کاندیدای حزب فاشیست در انتخابات پارلمان شد. اما کاندیدای حزب سوسیالیست با 160 هزار رأی در برابر 4637 رأی به آسانی او را شکست داد. به‌رغم نارضایی فزاینده از سوسیالیسم در ایتالیا، سوسیالیست‌ها در انتخابات سال 1919 بیش‌تر از هر حزب دیگری در پارلمان کرسی به دست آوردند. فاشیست‌ها صاحب هیچ کرسی‌ای نشدند.
اشاعه‌ی پیام وحشت

جووانی جولیتی (1928-1842)

اما این روند خیلی زود عوضی شد. در تابستان سال 1920 سوسیالیست‌ها خیزش خود را برای تصاحب کارخانه‌ها آغاز کردند و در تلاش برای کسب قدرت بیش‌تر برای کارگران کشور اعتصاب‌های بیشتری راه انداختند. جووانّی جولیتّی نخست‌وزیر ایتالیا صاحبان کارخانه‌ها و نمایندگان اتحادیه‌های کارگری را در رم بر سر یک میز نشاند تا با هم مذاکره کنند. جولیتّی با صاحبان کارخانه‌ها صحبت کرد تا دستمزدهای بالاتر به کارگران بدهند و آن‌ها را در بعضی از مسئولیت‌های مدیریتی مشارکت دهند. اما این تغییرات باعث مشکلات بیش‌تر شد. سود کاهش یافت و باعث سقوط بازار سهام ایتالیا شد.
اگرچه از زمان پایان جنگ جهانی اول طبقه‌ی پایین جامعه بیش‌تر از طبقات دیگر آسیب دیده بود، سقوط بازار سهام کشمکش میان طبقات متوسط و بالا را نیز دامن زد. مردم شغل و پس‌انداز خود را از دست دادند. ایتالیایی‌های بیشتری برای حل مشکلاتشان به حزب فاشیست رو آوردند.
موسولینی اهداف حزبش را با دامن زدن به وحشت مردم پیش برد. ملت‌های دنیا از گسترش احتمالی کمونیسم روسی پس از جنگ جهانی اول نگران بودند. در رژیم کمونیستی همه‌ی زمین‌ها و خانه‌ها و کارخانه‌ها و دیگر کسب و کارها متعلق به دولت بود. مردم روسیه آزادی مذهبی نداشتند و نمی‌توانستند چنان‌که دلشان می‌خواست زندگی کنند. موسولینی به این نگرانی دامن می‌زد و می‌گفت حکومت ایتالیا قدرت آن را ندارد که مانع نفوذ کمونیسم به ایتالیا شود.
بعضی سوسیالیست‌های ایتالیا کمونیسم را گزینه‌ای مناسب برای کشورشان می‌دیدند. اعتقاد داشتند کمونیسم شرّ طبقات اجتماعی را از میان برمی‌دارد. دیگر فقیر و غنی وجود نخواهد داشت؛ همه با هم برابر خواهند بود. در نتیجه کسانی که از کمونیسم در هراس بودند می‌خواستند سوسیالیسم را هم ریشه‌کن کنند. در ماه‌های نخست سال 1921 اسکوئادریستی- دار و دسته‌های خشن مشابه آردیتی- علیه سوسیالیست‌ها دست به خشونت زدند. تالارهای اجتماعات و دفاتر روزنامه‌ها به آتش کشیده شد. به برخی از سوسیالیست‌ها حمله کردند و حتی برخی را کشتند. گروهی از ایتالیایی‌ها معتقد بودند که اسکوئادریستی همان کاری را می‌کند که دولت ایتالیا نمی‌تواند بکند- یعنی در امان نگه داشتن آن‌ها از خطر کمونیسم.
موسولینی احتمالاً باور نداشت که کمونیست‌ها واقعاً بتوانند کنترل ایتالیا را به دست بگیرند. هر چند از این‌که سوسیالیست‌ها بخواهند با جولیتّی نخست‌وزیر ایتالیا همپیمان شوند و واقعاً پارلمانی کارآمد درست کنند در هراس بود. اگر حکومت به مسیر صحیح برمی‌گشت و زندگی شهروندان را بهبود می‌بخشید، مردم خوشحال و راضی می‌شدند. موسولینی می‌ترسید که این به معنی مرگ حزب فاشیست باشد که نیروی محرکه‌اش خشم و هراس مردم بود.
موسولینی برای ممانعت از ائتلاف جولیتّی و سوسیالیست‌ها، خودش در سال 1921 به حکومت جولیتّی پیشنهاد ائتلاف داد. این اقدام باعث خشم بعضی از فاشیست‌ها شد که به هیچ وجه حاضر به همکاری با دولت فعلی نبودند، اما موسولینی اهمیت نمی‌داد. این کار نقش رهبری او را برجسته‌تر می‌کرد و اعتقاد داشت که بسیاری از فاشیست‌ها از او پیروی خواهند کرد. از سوی دیگر جولیتّی نیز معتقد بود که ائتلاف با فاشیست‌ها این گروه را خرسند خواهد کرد و خطرشان را برای حکومتش کاهش خواهد داد.
جولیتّی از پادشاه خواست پارلمان را منحل و دستور برگزاری انتخابات جدید را صادر کند. موسولینی در میلان دوباره نامزد انتخابات پارلمان شد. در سرتاسر ایتالیا انتخابات با خشونت و تهدید رأی‌دهندگان برگزار شد. در بعضی جاها اسکوئادریستی مانع برگزاری میتینگ‌های انتخاباتی سوسیالیست‌ها شد. پلیس به سوسیالیست‌ها کمک نکرد اما با در اختیار گذاشتن خودرو و در بعضی موارد با دادن اسلحه به اسکوئادریستی کمک رساند.
جولیتّی با این‌که خشونت را دوست نداشت، جلوی این کار را نگرفت. وقتی آرا شمرده شد، سوسیالیست‌ها باز هم با 122 نماینده برنده‌ی انتخابات بودند، ولی 35 فاشیست از جمله موسولینی به پارلمان راه یافته بودند. به این ترتیب با این‌که حزب فاشیست کاملاً در اقلیت بود، می‌توانست در حکومت تأثیرگذار باشد. موسولینی و دیگر فاشیست‌ها پس از رسیدن به نمایندگی از مصونیت پارلمانی برخوردار شدند.

پی‌نوشت‌ها:

1- معاهده‌ی ورسای که پس از جنگ جهانی اول منعقد شد، ترنتینو و تریِست را به ایتالیا بخشید. اما معاهده‌ی مخفیانه‌ی لندن که با بریتانیای کبیر و روسیه و فرانسه به امضا رسیده بود، در قبال مشارکت ایتالیا در جنگ، سهم بسیاری بیش‌تری را تعهد کرده بود. در معاهده‌ی ورسای ایتالیا دست آخر دقیقاً همان چیزی نصیبش شد که اتریش- مجارستان در قبال بی‌طرفی این کشور پیشنهاد می‌کرد، و ایتالیایی‌ها پس از آن همه رنج و محنت و از دست رفتن جان بسیاری از هموطنانش در طول جنگ جز پذیرفتن آن چاره‌ای نداشت.

منبع مقاله :
هاوگن، برندا؛ (1390)، بنیتو موسولینی (دیکتاتور فاشیست ایتالیا)، ترجمه‌ی رضا علیزاده، تهران: نشر ققنوس، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.