ضرورت حجاب در اسلام (قسمت اول)

حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معناي پرده و حاجب ، اما بيش تر استعمالش به معناي پرده است . كلمه حجاب به اين دليل مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيلة پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت ، هر پوششي حجاب نيست ؛ آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد... . استعمال كلمة حجاب در پوشش زن ، اصطلاحي جديد است . در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمة « ستر»‌كه به معناي پوشش است ، به كار رفته است .
پنجشنبه، 15 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرورت حجاب در اسلام (قسمت اول)
ضرورت حجاب در اسلام (قسمت اول)
ضرورت حجاب در اسلام (قسمت اول)

حجاب هم به معناي پوشيدن است و هم به معناي پرده و حاجب ، اما بيش تر استعمالش به معناي پرده است . كلمه حجاب به اين دليل مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيلة پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت ، هر پوششي حجاب نيست ؛ آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد... . استعمال كلمة حجاب در پوشش زن ، اصطلاحي جديد است . در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمة « ستر»‌كه به معناي پوشش است ، به كار رفته است .
فقها- چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح- كلمة ستر را به كار برده اند نه كلمة حجاب را . بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه «پوشش» را به كار مي برديم ، زيرا چنان كه گفتيم معناي شايع لغت حجاب ، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود ، به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عدة زيادي گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود . پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد . آيات مربوط به حجاب همين معنا را ذكر مي كند و فتواي فقها هم مؤيّد همين مطلب است . 1 قرآن كريم در سورة نور آية 31 مي فرمايد: و نبايد زنان پاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي زينت آلاتشان شنيده شود . دكتر احمد صبوري اردوبادي در اين باره مي گويد: «ممكن است حتي صداي به هم خوردن چند قطعه فلز كه زن به عنوان زينت آن را به خود بسته است ، سبب تحريك حالات جنسي در مرد شود . داشتن زينت ، حق زن است؛ اما حدود دارد . رعايت حجاب در همة حالات بر زن واجب شده است ؛در پوشش، در حرف زدن ، در راه رفتن و قرار گرفتن كنار مردان و در هر موردي كه موجب انحراف براي مردان است و در صورت انحراف مردان ، جامعه نيز به فساد و تباهي كشيده مي شود . » 2 شايد بسياري از زنان اطلاعي از اين موارد نداشته باشند و اين گرسنگي نگاه به زن را از جانب مردان درك ننمايند و هم چون ماهي اي باشند كه تا از آب خارج نشوند ، قدر تشنگي را نمي دانند .
علويّه ام الفخر مي گويد: بسياري از زنان نمي توانند احساسات واقعي مردان و گرسنگي آنان به زن را درك نمايند؛ به همين دليل نمي توانند فلسفة وجود پوشش ، علت وجوب وقار و طمأنينه براي زن در مجامع و محافل و سبب كراهت صميميت ورزيدن زن براي مردان اجنبي و... را در يابند .3 در جامعه و محيط متمدن زندگي ما چيزهاي با ارزش هميشه حفاظت شده و صاحبان اموال ارزش مند ، با انواع پوشش ايمني و حفاظتي آن را از دست هاي ناپاك و آلوده و از شر دشمنان حفظ مي كنند؛ به طور مثال: ‌شما در هيچ جاي جهان سراغ نداريد كه يك طلا فروش مغازه اش را بي حفاظ و بي كنترل گذاشته و به منزل برود . بعضي از مالكان و صاحبان طلا به خاطر احتياط بيش تر ، اموال با ارزش خود را در صندوق هاي نسوز با جداره هاي فلزي وبسيار قوي نگه داري مي كنند تا از دست برد سارقين محفوظ بماند و حتي در مغازه هاي خود دوربين هاي مخفي و زنگ و سيستم هاي هشدار دهنده نصب مي كنند تا از خطرات احتمالي پيش گيري كنند ؛ با اين وصف اگر چنان چه كالاي وجود انسان را كه شريف و قيمتي است بخواهيم با پوشش مناسب حفظ نماييم ، آيا كاري عبث و بيهوده كرده ايم؟ جان وشرف وعفت و عزت انسان از هر قطعه طلا و مسكوك و لوازم مادي باارزش تر است ، سپس بحث حفظ آن نيز جدي تر مي باشد. اگر يك طلا فروش كالاي با ارزش خود را به دليل مسامحه و سهل انگاري محافظت نكرد و زمينة سرقت و از بين رفتن اموالش را فراهم كرد ، نبايد ديگران را ملامت كند .
انسان نيز اگر از انسانيت و عزت و جان خود با بهترين وجه محافظت نكند و باعث صدمه به خود گردد، خويشتن را بايد تخطئه و ملامت كند نه ديگران را . 4 هيچ طلا فروشي طلاهايش را بر سر كوي و برزن فرياد نمي كند و هيچ دست فروشي بر سر چهار راه ، گوهر نمي فروشد. اين سيب و پياز و هندوانه است كه بر سر كوي و برزن فرياد مي شود و اين سيگار و آدامس و شكلات است كه برسر چهار راه ها و كنار خيابان ها عرضه مي شود . آي زنان و دختران جهان: در همة شما رگه هايي از طلاي معنويت هست ، جنس وجود شما از لبو و شلغم و شكلات نيست ، بگرديد گوهرهاي وجودتان را پيدا كنيد . هست ، حتماً هست ، گوهر فطرت ، بي ترديد در همة شما هست ؛ نه فقط گوهر فطرت ، كه جواهر نجابت ، حيا ، عفت ، صفا و مهر و صداقت ، همه وهمه در وجود شما هست و اندام شما ظرف اين جواهرات مي باشد . 5 حجاب ، اوج قدرت و كرامت است نه حضيض ذلت و كسر منزلت . پيام آور شهامت و شرافت است نه سقوط شوكت و شخصيت . حجاب مبيّن ارزش و حيثيت است نه هتك عظمت و هبوط حرمت و حميّت . حجاب جايگاه پاكي و تقوا و متانت است نه پرتگاهي براي عصمت و طهارت و سعادت . ملاك زيبايي ، انديشه و فكر و درايت رأي است و مميّز بندگي از آزادگي و حد فاصل عبوديّت و سبعيّت . حجاب ، نهايت تعالي و مأمن مناعت طبع بشر است نه جسارت و رذالت طبع و محبس زن . پس آن گاه كه دل در پردة حجاب افتد ، جسم نيز بي پرده و عريان مي گردد. ليك چون جان به باور حكم جانان در آمد ، وجود نيز مطيع و منقاد و خاشع در امر مولا مي گردد. زن در پشت اين سنگر ، از بسياري خطرات جسمي و روحي در امان است . هم امنيت اجتماعي بيش تر و بهتر پيدا مي كند و هم عفت و شرفش از دست برد دزدان شرف محفوظ است . زن با حجاب ، عملاً دست رد بر سينة ناپاكان مي زند ، به همه اعلام مي كند كه براي پاكي و عفت خود ، حرمت قائل است و به هيچ كس اجازه نمي دهد كه به حريم عفاف او تعدّي كند . 6
زن با رعايت حجاب و وقار و متانت و حياي خود پاس دار حرم عزت ، شرف و انسانيت خانواده و اجتماع خويش است و با تربيتي كه در ساية آن كسب كرده مسئوليت علمي و تربيتي خود را به انجام مي رساند و خود مبلغ حيا و عفت مي گردد ، چرا كه مي داند حيا رمز موفقيت و پيروزي او است . امير مؤمنان( علیه السلام) مي فرمايد: « الحياء مفتاح كل خير... 7 حيا كليد هر خوبي است » . آن حضرت در بيان اهميت عفت مي فرمايد : «العفه رأس كل خير ؛ 8 عفت سرچشمة هر خيري است » .‌حيا و عفت نيز در پرتو نور الهي حجاب كه ثمره و ميوة آن است ، به دست مي آيد . فردي كه حجاب را براي خود يك اصل بالذت مي داند و آن را جزيي از وجود خود درك مي كند و با آن نه تنها بيگانه نيست بلكه رابطه اي مستحكم دارد و در كنار آن حيا مي كند ، ثمرة عفت را درو مي كند . امير مؤمنان (علیه السلام) در روايتي به اين نكته اشاره فرموده است : «ثمره الحيا العفه ؛ 9 ميوة حيا عفت است . » زني كه با حيا و عفت زندگي مي كند ، شرط لازم تربيت اخلاق ديني را در خود ايجاد كرده و به پيام هاي باطني و اخلاق باطني گوش فرا داده و نفس خويش را از هوس هاي شيطاني دور ساخته و از افعال زشت مصون داشته و اين ها همه ثمره و نتيجة عفاف و عفت و حياي او است ، كه حضرت علي(علیه السلام) مي فرمايد : « ثمره العفه الصيانه؛ 10 ثمرة عفت ، صيانت است » . و اين صيانت چيزي نيست مگر نگه داري نفس از رذايل و پستي ها . آن حضرت در جايي ديگر مي فرمايد : « الحياء يصد عن فعل القبيح؛ 11 حيا شخص را از انجام كار زشت باز مي دارد و از تباهي ها كناره مي جويد » .‌اين ها همه نتيجه و ثمرة حيا است .
اساس كشف حجاب در ايران و در اروپا ، اين نبود كه فلاسفه و انديشه مندان بنشينند و بعد از بحث و گفت و گوهاي طولاني به اين نتيجه برسند ، بلكه بايد اذعان كرد كه اين مسئله رنگ سياسي ، اقتصادي و شهواني داشته است . يك عده افراد آلوده به شهوت كه براي آن ها حجاب ، به عنوان يك سد بسيار قدرت مند ، مانع شهواتشان بود و بي حجابي زمينه را براي شهواتشان به نحو احسن فراهم مي ساخت ... ، آغاز گر اين پديدة شوم بودند . البته يك عده هم سرمايه داراني بودند كه بهترين وسيله براي به جريان انداختن سرمايه هايشان ، زن هايي بودند كه هر چه حجاب كمتري داشتند بهتر مي توانستند وسيله اي براي توليدات ، يا فروش فرآورده هاي آن ها و يا براي تبليغ اجناسشان باشند . 12 در داستان هاي موسي بن عمران علیهما السلام آمده است: او با تلاش هاي پي گير خود به تدريج بر ستم گران پيروز شد و پرچم توحيد و عدالت را در نقاط زمين به اهتزاز در آورد . حضرت موسي(علیه السلام) براي نجات ملت «انطاكيه» راهي جز سركوبي ستم گران وفتح آن شهر و حومه نمي ديد . براي اجراي اين امر ، سپاهي به فرماندهي «يوشع و كالب» تشكيل داد و آن سپاه را به انطاكيه رهسپار كرد. عده اي از مردم نادان و اغفال شدة انطاكيه به گرد دانشمند خود «بلعم باعورا» كه اسم اعظم را مي دانست ، جمع شده از او خواستند تا دربارة حضرت موسي(علیه السلام) و سپاهش نفرين كند.
بلعم باعورا ابتدا اين پيش نهاد را رد كرد ولي بعد بر اثر هواپرستي و جاه طلبي جواب مثبت داد . سوار بر الاغ خود شد تا بر سر كوهي رود كه سپاه حضرت موسي(علیه السلام) از بالاي آن پيدا بودند و در آن جا نفرين كند . در راه الاغش از حركت ايستاد ، هر چه تلاش كرد الاغ به پيش نرفت . آن قدر با ضربات تازيانه به اين حيوان زد تا كشته شد. سپس آن را رها كرد و پياده به بالاي كوه رفت . در آن جا هر چه فكر كرد اسم اعظم را به زبان آورد و نفرين كند ، به يادش نيامد . با كمال سر افكندگي برگشت و چون تيرش به هدف نخورده بود ، سخت مغلوب هوس هاي نفساني گشت ؛ براي سركوبي سپاه حضرت موسي (علیه السلام) راه عجيبي را به مردم انطاكيه پيش نهاد كرد كه همواره استعمارگران براي شكست ملت ها از آن استفاده مي كنند ؛ به اين طريق كه مردم انطاكيه را به اشاعة فحشا و انحراف جنسي و گرفتن پوشش از بدن لطيف زنان و دختران ترغيب كرد ؛ به اين معنا كه دختران و زنان زيبا چهره و خوش اندام را گفتند كه خود را با وسايل آرايش بيارايند و آن ها را همراه اجناس مورد نياز به عنوان خريد و فروش وارد سپاه حضرت موسي(علیه السلام) كنند . و سفارش كرد كه هرگاه كسي از سربازان سپاه موسي(علیه السلام) خواست قصد شهوتراني با آن دختران و زن ها را كند ، مانع او نشوند . آن ها همين كار را انجام دادند و طولي نكشيد كه سپاه موسي(علیه السلام) با نگاه هاي هوس آلود خود به پيكر نيمه عريان زنان آرايش كرده، رفته رفته در پرتگاه انحراف جنسي قرار گرفتند . اين رسوايي تا بدان جا كشيد كه رئيس يك قسمت از سپاه حضرت موسي(علیه السلام) زني را به حضور آن حضرت(علیه السلام) آورد و گفت: خيال مي كنم نظر شما اين است كه هم بستر شدن با اين زن حرام است ؛ به خدا سوگند ، هرگز دستور تو را اجرا نخواهم كرد ؛ آن زن را به خيمه برد و با او آميزش كرد . كم كم بر اثر شهوت پرستي ، اراده ها سست شد ، بيماري مقاربتي و طاعون زياد گرديد ، لشكر موسي(علیه السلام) از هم پاشيد تا آن جا كه نوشته اند: بيست هزار نفراز سپاه موسي(علیه السلام) به خاك سياه افتادند و با وضع ننگيني سقوط كردند . 13 «مستر همفر» در كتاب خاطراتش مي گويد: در مسئلة بي حجابي زنان بايد كوشش كرد تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند ... پس از آن كه حجاب زن با تبليغات و سعي ما از ميان رفت ، وظيفة مأموران ما آن است كه جوانان را به عشق بازي و روابط نا مشروع با زنان تشويق كنند و بدين وسيله فساد را در جوامع اسلامي بسط دهند . 14

پي نوشت ها :

1- اقتباس از : مرتضي مطهري، مسئلة حجاب.
2- آيين بهزيستي اسلام، ج3 ، ص32 .
3- ياقوت و مرجان ، ص169 .
4- جواد محدثي ، از همدلي تا همراهي ، ص113-115 .
5- سيد مهدي شجاعي ، رايحة نجابت .
6- مجلة پيام زن ، شمارة10 ، سال 71 .
7- شرح غررالحكم و دررالكلم ،‌ج1 ، ص 93 .
8- همان ، ص306 .
9- همان ، ص 326 .
10- همان ، ج3 ، ص323 .
11- همان ، ج1 ، ص336 .
12- اقتباس از : دكتر احمد بهشتي ، حجاب و آزادي، ص177 .
13- آيه الله سيد عبد الله شيرازي، پوشش زن در اسلام ، ص31-33 .
14- خاطرات مستر همفر ، ترجمة محسن مؤيدي ص 84 .
مجله معارف اسلامی شماره 47





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط