انواع غيبت

«إِنَّ لِلقائِم مِنَّا غَيبَتَين إِحداهُمَا أَطوَلُ مِنَ الأُخری ... و أَمّا الأُخری فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتّی يَرجَعَ عَن هذَا الأَمرِ أَکثَرُ مَن يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثبُتُ عَلَيهِ إِلَّا مَن قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّت مَعرِفَتُهُ وَ لَم‌يَجِد فِي نَفسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَينَا وَ سَلَّمَ لَنا أهلَ البَيتِ.»؛1 «و همانا براي قيام کننده‌ي از ما، دو غيبت وجود دارد که يکي از اين دو طولاني‌تر از ديگري است ... و اما ديگري، پس مدّت آن طولاني مي‌شود تا اين‌که غالب کساني که به او اعتقاد داشتند، از اين اعتقاد برمي‌گردند و کسي بر اين امر ثابت نمي‌ماند مگر اين‌که يقينش قوي و معرفتش صحيح باشد .»
پنجشنبه، 15 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع غيبت
انواع غيبت
انواع غيبت

نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت2-ص41 تاص43
در مورد انواع غيبت، حضرت امام سجاد (عليه السلام) مي‌فرمايند:
«إِنَّ لِلقائِم مِنَّا غَيبَتَين إِحداهُمَا أَطوَلُ مِنَ الأُخری ... و أَمّا الأُخری فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتّی يَرجَعَ عَن هذَا الأَمرِ أَکثَرُ مَن يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثبُتُ عَلَيهِ إِلَّا مَن قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّت مَعرِفَتُهُ وَ لَم‌يَجِد فِي نَفسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَينَا وَ سَلَّمَ لَنا أهلَ البَيتِ.»؛1 «و همانا براي قيام کننده‌ي از ما، دو غيبت وجود دارد که يکي از اين دو طولاني‌تر از ديگري است ... و اما ديگري، پس مدّت آن طولاني مي‌شود تا اين‌که غالب کساني که به او اعتقاد داشتند، از اين اعتقاد برمي‌گردند و کسي بر اين امر ثابت نمي‌ماند مگر اين‌که يقينش قوي و معرفتش صحيح باشد و در دلش حرجي از آن‌چه حکم مي‌کنيم نبوده و تسليم ما اهل بيت باشد.»

1- غيبت صغري

غيبت صغري به دوره‌اي از زندگي امام زمان (عليه السلام) گفته مي‌شود که آن حضرت براي مدتي محدود از ديد عموم پنهان بودند. اين دوره با شهادت امام حسن عسکري (عليه السلام) در سال 260 ه‍ .ق آغاز شد و تا رحلت نايب چهارم امام زمان (عليه السلام) در سال 329 ه‍ .ق ادامه يافت، بنابراين دوران غيبت صغري محدود به 69 سال بود و در اين دوره اگر چه حضرت غايب بودند و کسي اطلاعي از محل سکونت ايشان نداشت اما ارتباط به طور کلي قطع نبود و شيعيان از طريق نايبان خاص حضرت مي‌توانستند مشکلات خود را حل نمايند و مسايل خود را از حضرت بپرسند و در اين مدت، حضرت چهار نايب براي خود منصوب نمودند که هر يک بعد از فوت ديگري عهده‌دار اين مهم مي‌گرديد، اسامي آنان به ترتيب عبارت است از:
1- ابو عمرو عثمان بن سعيد عمري، از سال 260 ه‍ .ق تا هنگام وفاتش که احتمالاً سال 267 ه‍ .ق بوده است.
2- ابو جعفر محمّد بن عثمان عمري، بعد از فوت پدر، تا سال 305 ه‍ .ق.
3- ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي، از سال 305 ه‍ .ق تا 326 ه‍ .ق.
4- ابوالحسن علي بن محمّد سَمُري، از سال 326 ه‍ .ق تا 329 ه‍ .ق.2

2- غيبت کبري

با فوت آخرين نايب حضرت در سال 329 ه‍ .ق اين دوره‌ي طولاني آغاز گرديد و تا زماني که مشيت الهي تعلق گيرد، ادامه خواهد داشت. در آخرين روزهاي عمر نايب چهارم، امام عصر (عليه السلام) در نامه‌اي خطاب به او فرمودند: «به نام خداوند بخشنده‌ي مهربان. اي علي بن محمّد سمري، خداوند پاداش برادرانت را درباره‌ي تو بزرگ فرمايد. تو در فاصله‌ي شش روز مي‌ميري، کارهاي خود را انجام بده و به هيچ کس وصيت نکن که پس از تو جانشينت باشد، چون غيبت دوم (تامّه) واقع شده است ... .»3
امام علي (عليه السلام) در بيان ويژگي‌هاي غيبت کبري مي‌فرمايند:
«لِلقائِمِ مِنَّا غَيبَةٌ أمَدُها طويلٌ کَأَنِّي بالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَولانَ النِّعَم في غَيبَتهِ يَطلُبُونَ المَرعي فَلايَجِدُونَه أَلا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم علی دِينِهِ وَ لَم‌يقسُ قَلبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيبَتِ إِمَامِهِ فَهُوَ معي في دَرَجَتي يَومَ القيامَةِ»؛4 «قائم (عليه السلام) را غيبتي است که زمانش طولاني خواهد بود. گويي شيعيان را مي‌بينم که در زمان غيبت او به اين سو و آن سو مي‌روند. همانند گوسفنداني که چوپان خويش را گم کرده و به دنبال چراگاه هستند و چيزي نمي‌يابند. آگاه باشيد پس کسي که بر دينش ثابت قدم بماند و به خاطر طولاني شدن غيبت امامش دچار قساوت قلب نگردد، پس او در روز قيامّت در رتبه و درجه‌ي من، با من خواهد بود.»
در دوران غيبت کبري وظيفه‌ي شيعيان طبق توصيه‌ي خود حضرت، مراجعه به فقهاي جامع الشّرايط است که نايبان عام ايشان محسوب مي‌شوند. در توقيع صادر شده از حضرت اين چنين آمده است:
«وَ أَمّا الحوادِثُ الوَاقِعَةُ فَارجِعُوا فِيهَا إلَی رُوَاةِ أَحَادِيثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِي عَلَيکُم وَ أَنَا حُجَّةُ الله عَلَيهِم»؛5 «و اما در پيش‌آمدها به روايان احاديث ما مراجعه نماييد که آن‌ها حجت من بر شمايند و من حجّت خدا بر آن‌ها هستم.»
و امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه مي‌فرمايند:
«وَ أَمَّا مَن کَانَ مِنَ الفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفسِهِ حافظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً لهَواهُ مُطِيعاً لأَمرِ مَولَاهُ فَلِلعَوَامِ أَن يُقَلِّدُوهُ»؛6 «و اما کسي از فقها که خويشتن‌دار و نگهبان دينش و مخالف هواي نفسش و پيرو دستوارت مولايش (ائمه‌ي اطهار‌(عليهم السلام)) باشد، پس بر مردم لازم است از او تقليد نمايند.»

پي نوشت ها:

1. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 593، ب 31، ح 7 .
2. طوسی، غيبت، ص 253 / صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 458، فصل 4، ب 3 .
3. شيخ طوسی در غيبت، ص 397 / شيخ طبرسی در أعلام الوری .
4. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 562، ب 26، ح 14 .
5. تاريخ عصر غيبت، ص 47، به نقل از احتجاج طبرسي، ص 28 .
6. طبرسي، الإحتجاج، ص 459 .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط