غيبت،ديده نشدن يا ناشناس بودن
منبع: تنهاراه
الی مَتی أحارُ فِيکَ يا مَولای؟
غيبت امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشّريف يک واقعيت مسلّم است که توسط پيغمبر اکرم و امامان معصوم(عليهم السلام) پيشبيني شده و موضوع جديدي نيست؛ بلکه ريشهي عميق ديني دارد.
مفهوم غيبت براي کسي استعمال ميشود که مدّتي در جايي حضور دارد، بعد در آن محل حاضر نميشود و در فرهنگ مهدويّت، به معني پوشيده بودن از ديدگان است و واژهاي است که از حيث مفهوم در مقابل «ظهور» است نه در مقابل «حضور»، دربارهي حقيقت غيبت امام مهدي (عليه السلام) و چگونگي پنهان زيستن آن حضرت، دو ديدگاه وجود دارد:
1- ديده نشدن امام (عليه السلام)
اولين ديدگاه، همان است که به طور متداول در ذهنها در مورد غيبت آن حضرت، وجود دارد؛ يعني اينکه امام مهدي (عليه السلام) در طول مدت غيبت خويش، از نظرهاي مردم به دور بوده و اگر چه حضرت در اين مدت مردم را ميبينند و از حال آنها با خبر ميشوند، اما کسي توان ديدن ايشان را نداشته و با حضرتش مواجه نميشود.
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
«يَفقِدُ النّاسُ إمامهُم، يَشهُدُ المواسِمَ [المَوسِمَ] فَيرَاهُم و لايَرَونَهُ»؛1 «در زمان غيبت مردم امام خويش را نمييابند، با اينکه او در موسم (حج) حاضر ميشود و مردم را ميبيند اما کسي او را نميبيند.»
امام علي (عليه السلام) نيز در روايتي ميفرمايند:
«إنَّ حجَّتَها عَلَيها قائِمَةٌ، ماشِيَةٌ فِي طُرُقِها، داخِلَةٌ فِي دورِها و قُصُورِها، جَوَالَةٌ فِي شرقِ هذا الأرضِ و غَربِها تَسمَعُ الکَلامَ و تُسَلِّمُ علَی الجَماعَةِ تری و لاتُری إلی الوقفِ و الوعدِ و نداءِ المُنادِي مِنَ السَّماءِ ألا ذلکَ اليومُ فيه سرورٌ وُلد عَلی و شيعَته»؛2 «حجت خدا بر روي زمين ايستاده، در راههاي آن حرکت ميکند و در قصرها و خانههاي آن داخل ميشود. او شرق و غرب زمين را طي ميکند، سخنان مردم را ميشنود و بر جماعت آنها سلام ميکند. او مردم را ميبيند اما کسي او را نميبيند تا زماني که وقت ظهور فرا رسد و وعدههاي الهي تحقق يابد و نداي آسماني طنينانداز شود. همانا آن روز، روز شادي و سرور فرزندان علي و شيعيان اوست.»
همچنين در دعاي ندبه ميخوانيم:
«عزيزٌ عَلَیَّ أن أرَی الخَلقَ وَ لاتَری»؛3 «سخت است بر من که خلق را ببينم و تو ديده نشوي.»
بنابراين طبق اين روايات، در طول زمان غيبت، به دليل مصالحي که بعد از اين بدانها اشاره خواهيم کرد، امام عصر (عليه السلام) به کلّي از ديدگان مردم غايب بوده و جز در موارد بسيار اندک ظاهر نميشوند.
2- ناشناس بودن امام (عليه السلام)
ديدگاه دومي که ميتوان براي غيبت حضرت ولي عصر (عليه السلام)، تصور نمود اين است که: اگر چه آن حضرت در طول زمان غيبت در ميان مسلمانان حضور مييابند و با آنها مواجه ميشوند، اما کسي آن امام را نميشناسد و پي به هويت واقعي ايشان نميبرد. رواياتي وجود دارد که ميتوان در ديدگاه دوم به آنها استناد کرد و از آن جمله به روايت زير که از دومين نايب خاص حضرت يعني محمّد بن عثمان عَمري، نقل شده، اشاره کرد:
«و اللهِ إنَّ صاحبَ هذا الأمرِ لَيَحضُرُ الموسِمَ کلِّ سَنَةٍ، يرَی النّاسَ و يَعرِفَهُم و يَرَونَهُ و لايَعرِفونَه»؛4 «به خدا سوگند، صاحب اين امر هر سال در موسم (حج) حضور مييابد، در حاليکه ايشان مردم را ميبينند و آنها را ميشناسد اما مردم با اينکه او را ميبينند وي را نميشناسند.»
بنابر اين ديدگاه، براي حفظ امام مهدي (عليه السلام) از شرّ دشمنان، لازم نيست که آن حضرت از نظر جسمي از جامعه دور و از ديدگان، پوشيده باشند. بلکه همين قدر که ايشان در ميان مردم شناخته نشوند و هويت حضرتش بر آنها پوشيده باشد، کفايت ميکند.
وقتي از امام کاظم (عليه السلام) در مورد آيهي وَ أَسبغَ عَلَيکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ بَاطِنَةً5 سؤال شد، ايشان فرمودند:
«نعمت ظاهر و آشکار امام ظاهر است و نعمت باطن و پنهان امام غايب است.» پرسيده شد: آيا از امامان کسي غايب ميشود؟ ايشان فرمودند: «نَعَم، يَغِيبُ عَن أَبصارِ النَّاسِ شَخصُهُ وَ لايَغِيبُ عَن قُلُوبِ المؤمِنِينَ ذِکرُهُ وَ هوَ الثّاني عَشَرَ مِنّا، يُسَهِّلُ اللهُ کُلَّ عَسِير وَ ... .»؛6 «آري، چهرهاش از ديدگان مردم پنهان ميشود لکن يادش از دلهاي مؤمنان غايب نميشود و او دوازدهمين نفر از ما امامان است، خداوند براي او هر امر سختي را آسان ميسازد ... .»
از همين روست که ائمه(عليهم السلام) از مردم ميخواستند اسم و عنوان حضرت را پوشيده دارند و در پي شناسايي حضرتش نباشند. چنان که در توقيعي که از ناحيهي مقدس امام زمان (عليه السلام) براي محمّد بن عثمان، نايب خاص آن حضرت صادر شده، در پاسخ کساني که در پي دانستن اسم و عنوان حضرتش بودند، آمده است:
«إِمّا السّکُوتَ و الجَـنَّةَ و إمّا الکلامَ و النّـارَ، فَإنَّهم إن وَقَفُوا عَلَی الإسمِ أذاعوهُ وَ إن وَقَفُوا عَلَی المَکَانِ دَلُّوا عَلَيه»؛7 «مردم بايد سکوت کنند و در نتيجه بهشت را برگزينند، و يا در پي سخن گفتن [از امام مهدي (عليه السلام)] و در نتيجه داخل شدن در جهنم باشد. چرا که مردم اگر بر اسم آن حضرت واقف شوند، آن را منتشر ميسازند [و در نتيجه دشمنان نيز باخبر ميشوند] و اگر از به مکان او مطلع اطلاع يابند، آن را به ديگران نيز نشان ميدهند.»
از اين توقيع به دست ميآيد که حضرتش، با مخفي داشتن نام و عنوان و مکان خويش ميتوانند از شر دشمنان در امان باشند و در اين صورت ديگر نيازي نيست که حتماً آن امام از نظر جسمي هم از نظرها دور باشند.
تحليل دو نظريه
براي اينکه بدانيم معناي اصلي غيبت، کدام يک از موارد بالاست، به قرآن کريم و روايات ائمهي اطهار(عليهم السلام) در اين زمينه رجوع ميکنيم:
در نگاه قرآن، نديدن جسم مادّي با چشم مادّي امکانپذير است آنجا که خطاب به پيامبر اکرم صلّياللهوعليهوآلهوسلّم ميفرمايد:
وَ جَعَلنَا مِن بَينِ أيديهِم سَدّاً و مِن خَلفِهِم سَدّاً فَأغشَينَاهُم فَهُم لايُبصِرونَ؛8 در پيش روي آنها سدّي قرار داديم و در پشت سرشان سدّي و چشمانشان را پرده افکنديم تا نبينند.
امام علي (عليه السلام) در شبي موسوم به ليلة المبيت، به جاي پيامبر صلّياللهوعليهوآلهوسلّم در بستر ايشان رفته و با اين اقدام خودزمينه را براي هجرت پيامبر صلّياللهوعليهوآلهوسلّم فراهم ساختند. بنابه تصريح قرآن کريم به خاطر حجابي که خداوند بر ديدگان مشرکان قرار داده بود، انها پيامبر صلّياللهوعليهوآلهوسلّم را نديدند. پس اگر خداوند مقدّر کند چشمي که قادر به ديدن اشياي مادّي است، کارآيي خود را از دست ميدهد. از طرف ديگر در شرح حالهايي که از علماي بزرگ اسلام نقل کردهاند به اين مورد بسيار برميخوريم. اما در مورد ديدن امام و نشناختن ايشان رواياتي بيان شد، بر اساس اين روايات مردم، امام (عليه السلام) را میبينند ولي نميشناسند. در توجيه اين روايات ميتوان به اين مطلب اشاره کرد که: چه بسيار ديدنهايي که چون همراه با شناخت نبوده است، ديدن به حساب نيامده است. به عنوان مثال به فردي که تا به حال وزير را نديده ميگوييم: در راه فلان وزير را ديدي؟ و او با يقين ميگويد: نه؛ و اين در حالي است که از کنار او عبور کرده ولي او را نشناخته است. به اين خاطر که عدم شناخت او از شخصيت وزير، باعث شده که به وي اعتنايي نداشته باشد و در نتيجه گويي او را نديده است.
در اينجا هم اگر ميگوييم مردم امام را ميبينند ولي نميشناسند، مراد اين است که مردم زمان غيبت چون تا به حال امام را نديدهاند، اگر هم ببينند، نميشناسند، پس گويي که امام (عليه السلام) را نديدهاند.
با مراجعه به آيات و روايات و از طرف ديگر نقلهاي تاريخي در اين زمينه، ميتوان نتيجه گرفت که غيبت جسماني حضرت، امري محال و ناممکن نيست؛ چنانچه در پنج سال اوّل عمر شريف حضرت (عليه السلام)، بارها اصحاب امام حسن عسکري (عليه السلام) براي ديدار جانشين گرامي ايشان آمدند ولي بنابه مصلحت خداوند، از ديدن امام (عليه السلام) محروم شدند و از طرف ديگر ديدگاه دوم که بر ناشناس بودن امام دلالت ميکند، با عقل و نقل تطابق بيشتري دارد. و در حالات مختلف علما و تشرفات آنها به محضر امام؛ به اين نکته اشاره شده است که گاه امام (عليه السلام) در موسم حج و با لباس احرام، گاه در لباس تجّار و گاه در صورت يک عرب معمولي ظاهر گشتهاند. و اين حالت راهکار مناسبي براي حفظ جان ايشان از خطر هاي احتمالي است. بزرگاني چون علامه مجلسي ديدگاه دوم را معتبر ميدانند و علمايي چون آيه الله صافي گلپايگاني، هر دوديدگاه را براي غيبت امام (عليه السلام) متصوّر ميدانند.
غيبت امام زمان عجّلاللهتعاليفرجهالشّريف يک واقعيت مسلّم است که توسط پيغمبر اکرم و امامان معصوم(عليهم السلام) پيشبيني شده و موضوع جديدي نيست؛ بلکه ريشهي عميق ديني دارد.
مفهوم غيبت براي کسي استعمال ميشود که مدّتي در جايي حضور دارد، بعد در آن محل حاضر نميشود و در فرهنگ مهدويّت، به معني پوشيده بودن از ديدگان است و واژهاي است که از حيث مفهوم در مقابل «ظهور» است نه در مقابل «حضور»، دربارهي حقيقت غيبت امام مهدي (عليه السلام) و چگونگي پنهان زيستن آن حضرت، دو ديدگاه وجود دارد:
1- ديده نشدن امام (عليه السلام)
اولين ديدگاه، همان است که به طور متداول در ذهنها در مورد غيبت آن حضرت، وجود دارد؛ يعني اينکه امام مهدي (عليه السلام) در طول مدت غيبت خويش، از نظرهاي مردم به دور بوده و اگر چه حضرت در اين مدت مردم را ميبينند و از حال آنها با خبر ميشوند، اما کسي توان ديدن ايشان را نداشته و با حضرتش مواجه نميشود.
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
«يَفقِدُ النّاسُ إمامهُم، يَشهُدُ المواسِمَ [المَوسِمَ] فَيرَاهُم و لايَرَونَهُ»؛1 «در زمان غيبت مردم امام خويش را نمييابند، با اينکه او در موسم (حج) حاضر ميشود و مردم را ميبيند اما کسي او را نميبيند.»
امام علي (عليه السلام) نيز در روايتي ميفرمايند:
«إنَّ حجَّتَها عَلَيها قائِمَةٌ، ماشِيَةٌ فِي طُرُقِها، داخِلَةٌ فِي دورِها و قُصُورِها، جَوَالَةٌ فِي شرقِ هذا الأرضِ و غَربِها تَسمَعُ الکَلامَ و تُسَلِّمُ علَی الجَماعَةِ تری و لاتُری إلی الوقفِ و الوعدِ و نداءِ المُنادِي مِنَ السَّماءِ ألا ذلکَ اليومُ فيه سرورٌ وُلد عَلی و شيعَته»؛2 «حجت خدا بر روي زمين ايستاده، در راههاي آن حرکت ميکند و در قصرها و خانههاي آن داخل ميشود. او شرق و غرب زمين را طي ميکند، سخنان مردم را ميشنود و بر جماعت آنها سلام ميکند. او مردم را ميبيند اما کسي او را نميبيند تا زماني که وقت ظهور فرا رسد و وعدههاي الهي تحقق يابد و نداي آسماني طنينانداز شود. همانا آن روز، روز شادي و سرور فرزندان علي و شيعيان اوست.»
همچنين در دعاي ندبه ميخوانيم:
«عزيزٌ عَلَیَّ أن أرَی الخَلقَ وَ لاتَری»؛3 «سخت است بر من که خلق را ببينم و تو ديده نشوي.»
بنابراين طبق اين روايات، در طول زمان غيبت، به دليل مصالحي که بعد از اين بدانها اشاره خواهيم کرد، امام عصر (عليه السلام) به کلّي از ديدگان مردم غايب بوده و جز در موارد بسيار اندک ظاهر نميشوند.
2- ناشناس بودن امام (عليه السلام)
ديدگاه دومي که ميتوان براي غيبت حضرت ولي عصر (عليه السلام)، تصور نمود اين است که: اگر چه آن حضرت در طول زمان غيبت در ميان مسلمانان حضور مييابند و با آنها مواجه ميشوند، اما کسي آن امام را نميشناسد و پي به هويت واقعي ايشان نميبرد. رواياتي وجود دارد که ميتوان در ديدگاه دوم به آنها استناد کرد و از آن جمله به روايت زير که از دومين نايب خاص حضرت يعني محمّد بن عثمان عَمري، نقل شده، اشاره کرد:
«و اللهِ إنَّ صاحبَ هذا الأمرِ لَيَحضُرُ الموسِمَ کلِّ سَنَةٍ، يرَی النّاسَ و يَعرِفَهُم و يَرَونَهُ و لايَعرِفونَه»؛4 «به خدا سوگند، صاحب اين امر هر سال در موسم (حج) حضور مييابد، در حاليکه ايشان مردم را ميبينند و آنها را ميشناسد اما مردم با اينکه او را ميبينند وي را نميشناسند.»
بنابر اين ديدگاه، براي حفظ امام مهدي (عليه السلام) از شرّ دشمنان، لازم نيست که آن حضرت از نظر جسمي از جامعه دور و از ديدگان، پوشيده باشند. بلکه همين قدر که ايشان در ميان مردم شناخته نشوند و هويت حضرتش بر آنها پوشيده باشد، کفايت ميکند.
وقتي از امام کاظم (عليه السلام) در مورد آيهي وَ أَسبغَ عَلَيکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ بَاطِنَةً5 سؤال شد، ايشان فرمودند:
«نعمت ظاهر و آشکار امام ظاهر است و نعمت باطن و پنهان امام غايب است.» پرسيده شد: آيا از امامان کسي غايب ميشود؟ ايشان فرمودند: «نَعَم، يَغِيبُ عَن أَبصارِ النَّاسِ شَخصُهُ وَ لايَغِيبُ عَن قُلُوبِ المؤمِنِينَ ذِکرُهُ وَ هوَ الثّاني عَشَرَ مِنّا، يُسَهِّلُ اللهُ کُلَّ عَسِير وَ ... .»؛6 «آري، چهرهاش از ديدگان مردم پنهان ميشود لکن يادش از دلهاي مؤمنان غايب نميشود و او دوازدهمين نفر از ما امامان است، خداوند براي او هر امر سختي را آسان ميسازد ... .»
از همين روست که ائمه(عليهم السلام) از مردم ميخواستند اسم و عنوان حضرت را پوشيده دارند و در پي شناسايي حضرتش نباشند. چنان که در توقيعي که از ناحيهي مقدس امام زمان (عليه السلام) براي محمّد بن عثمان، نايب خاص آن حضرت صادر شده، در پاسخ کساني که در پي دانستن اسم و عنوان حضرتش بودند، آمده است:
«إِمّا السّکُوتَ و الجَـنَّةَ و إمّا الکلامَ و النّـارَ، فَإنَّهم إن وَقَفُوا عَلَی الإسمِ أذاعوهُ وَ إن وَقَفُوا عَلَی المَکَانِ دَلُّوا عَلَيه»؛7 «مردم بايد سکوت کنند و در نتيجه بهشت را برگزينند، و يا در پي سخن گفتن [از امام مهدي (عليه السلام)] و در نتيجه داخل شدن در جهنم باشد. چرا که مردم اگر بر اسم آن حضرت واقف شوند، آن را منتشر ميسازند [و در نتيجه دشمنان نيز باخبر ميشوند] و اگر از به مکان او مطلع اطلاع يابند، آن را به ديگران نيز نشان ميدهند.»
از اين توقيع به دست ميآيد که حضرتش، با مخفي داشتن نام و عنوان و مکان خويش ميتوانند از شر دشمنان در امان باشند و در اين صورت ديگر نيازي نيست که حتماً آن امام از نظر جسمي هم از نظرها دور باشند.
تحليل دو نظريه
براي اينکه بدانيم معناي اصلي غيبت، کدام يک از موارد بالاست، به قرآن کريم و روايات ائمهي اطهار(عليهم السلام) در اين زمينه رجوع ميکنيم:
در نگاه قرآن، نديدن جسم مادّي با چشم مادّي امکانپذير است آنجا که خطاب به پيامبر اکرم صلّياللهوعليهوآلهوسلّم ميفرمايد:
وَ جَعَلنَا مِن بَينِ أيديهِم سَدّاً و مِن خَلفِهِم سَدّاً فَأغشَينَاهُم فَهُم لايُبصِرونَ؛8 در پيش روي آنها سدّي قرار داديم و در پشت سرشان سدّي و چشمانشان را پرده افکنديم تا نبينند.
امام علي (عليه السلام) در شبي موسوم به ليلة المبيت، به جاي پيامبر صلّياللهوعليهوآلهوسلّم در بستر ايشان رفته و با اين اقدام خودزمينه را براي هجرت پيامبر صلّياللهوعليهوآلهوسلّم فراهم ساختند. بنابه تصريح قرآن کريم به خاطر حجابي که خداوند بر ديدگان مشرکان قرار داده بود، انها پيامبر صلّياللهوعليهوآلهوسلّم را نديدند. پس اگر خداوند مقدّر کند چشمي که قادر به ديدن اشياي مادّي است، کارآيي خود را از دست ميدهد. از طرف ديگر در شرح حالهايي که از علماي بزرگ اسلام نقل کردهاند به اين مورد بسيار برميخوريم. اما در مورد ديدن امام و نشناختن ايشان رواياتي بيان شد، بر اساس اين روايات مردم، امام (عليه السلام) را میبينند ولي نميشناسند. در توجيه اين روايات ميتوان به اين مطلب اشاره کرد که: چه بسيار ديدنهايي که چون همراه با شناخت نبوده است، ديدن به حساب نيامده است. به عنوان مثال به فردي که تا به حال وزير را نديده ميگوييم: در راه فلان وزير را ديدي؟ و او با يقين ميگويد: نه؛ و اين در حالي است که از کنار او عبور کرده ولي او را نشناخته است. به اين خاطر که عدم شناخت او از شخصيت وزير، باعث شده که به وي اعتنايي نداشته باشد و در نتيجه گويي او را نديده است.
در اينجا هم اگر ميگوييم مردم امام را ميبينند ولي نميشناسند، مراد اين است که مردم زمان غيبت چون تا به حال امام را نديدهاند، اگر هم ببينند، نميشناسند، پس گويي که امام (عليه السلام) را نديدهاند.
با مراجعه به آيات و روايات و از طرف ديگر نقلهاي تاريخي در اين زمينه، ميتوان نتيجه گرفت که غيبت جسماني حضرت، امري محال و ناممکن نيست؛ چنانچه در پنج سال اوّل عمر شريف حضرت (عليه السلام)، بارها اصحاب امام حسن عسکري (عليه السلام) براي ديدار جانشين گرامي ايشان آمدند ولي بنابه مصلحت خداوند، از ديدن امام (عليه السلام) محروم شدند و از طرف ديگر ديدگاه دوم که بر ناشناس بودن امام دلالت ميکند، با عقل و نقل تطابق بيشتري دارد. و در حالات مختلف علما و تشرفات آنها به محضر امام؛ به اين نکته اشاره شده است که گاه امام (عليه السلام) در موسم حج و با لباس احرام، گاه در لباس تجّار و گاه در صورت يک عرب معمولي ظاهر گشتهاند. و اين حالت راهکار مناسبي براي حفظ جان ايشان از خطر هاي احتمالي است. بزرگاني چون علامه مجلسي ديدگاه دوم را معتبر ميدانند و علمايي چون آيه الله صافي گلپايگاني، هر دوديدگاه را براي غيبت امام (عليه السلام) متصوّر ميدانند.
پي نوشت ها:
1. نعمانی، غيبت، ص 175 .
2. نعمانی، غيبت، ص 203، ح 3 .
3. مفاتيح الجنان.
4. طوسی، غيبت، ص 221 .
5. لقمان (31)، 20 .
6. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 57، ب 34، ح 6 .
7. طوسی، غيبت، ج 2، ص 515 .
8. يس (36)، 9 .